#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلامم خسته نباشید بابت وقتی که برای من وامثال من میزارین💚بنده دختری ۲۰ساله وهمسرم اقایی۲۶ساله والان بیشتراز۲سال هست که ما عقد کردیم وهنوز سرخونه زندگی نرفتیم .مشکلات ما از همان روز اول عقد شروع شد ایشون از اول با دروغ ها وعدوعید های الکی پایه های این زندگی بناکردند اخلاقهای بد ایشون با خانواده خودش وفحاش بودن وبه زبون اوردن انواع حرف های زشت ودعواهایی که باخوانوادش دارن که این دعواها گاهی به کوچه هم ختم میشود ودست به زن داشتن ایشون که خواهر ۱۳سالش را سر هیچ وپوچ کتک میزند مشکلاتی که داشتن وازما مخفی کردن مثل ضعیف بودن چشماشون که گواهی نامه هم به ایشون ندادن ومن کاملا اتفاقی این موضوع رو فهمیدم وتو باغ پدرشون کارمیکنن ویه جوری بار اومدن که مسولیتی به عهدشون نزاشتن که مسولیت پذیریو یاد بگیرن وتو این مدت اصلا برا زندگیمون تلاشی از جانب ایشون نشده وبه شدت وابسته خانوادشون هستن البته فقط از لحاظ مالی وایناهمشون به شدت منو ازار میدن تو خانوادشون که بزرگو کوچیک معلوم نیست وتو مدت کمی که میرم اونجا میمونم واقعا تا مرز دیوونگی پیش میرم والان میگن قراره بیای اینجا کنار ما تو یه اتاق زندگی کنی تا براتون خونه بسازیم من دختری نیستم که سریه چیزی الکی زندگیمو خراب کنم ولی باز نمیتونم تصمیمو درستو بگیرم این اقا اصلا کاری نیست وتو خونوادشون اصلا ارزشی نداره چون هیچ کاریو نمیتونه خوب انجام بده واخلاقاش کپه دختراس انگار جامون عوض شده همش میگه فلان جام درد میکنه بهمان جام دردمیکنه ومن باید نازشو بکشم اداب معاشرت بلد نیست اصلا یه نمونش اینکه میاد خونمون به بابام یه سلام خشکو خالی نمیده وقتی دلیلشو میپرسم میگ نمیخوام بد عادت بشن😐 اهل منطقی حرف زدن نیست به هیچ وجه خانوادشون به زن به چشم کلفت نگا میکنن وفراتر از این فکر نمیکنن خساست ایشونم هست که تو این مدت خرجی از طرفشون داده نشده هیچ وهربار به بهانه های مختلف فرار کردندو گاهی از من هم پول خواستن واینکه خیلی دروغ میگن اینو خانواده خودمم فهمیدن والان نظر همشون اینه که ایندتو تباه نکن خوبی هاش هم زیاد گیری نیست سالم بودنش از هر لجاظ چشم پاک بودنش ولی باز من میترسم بیشتر هم برا اینکه دختریمو تو این دوران از دست دادم نمیدونم تصمیم درست چیه ایا این مشکلات قابله حله ؟؟یا نه جدایی منطقی ترین کاره ممکنه لطفاا منو راهنمایی کنین
ایدی ادمین❤️👇
@baharakjan
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
👈 روزی رسول خدا "ص" به امام علی "ع" فرمودند: یا علی پنج کلمه از علم برای تو بگویم یا پنج هزار دینار پول به تو بدهم❓
حضرت علی "ع" به پیامبر خدا عرض کردند:
اگر پنج کلمه علمی به من یاد بدهید بهتر از کل دنیاست.
رسول خدا فرمودند:
- شبها نخواب تا اینکه یک ختم قرآن را خوانده باشی
- شبها نخواب تا اینکه هزار دینار صدقه بدهی
- شبها نخواب تا اینکه یک بنده بخری و آزاد کنی
- شبها نخواب تا اینکه خودت را از آتش آزاد کنی
- شبها نخواب تا اینکه هزار رکعت نماز بخوانی
امام علی "ع" عرض کردند: یا رسول الله مگر در یک شبانه روز میشود همه این کارها را انجام داد
پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند:
🌸🍃شبها قبل ازخواب سوره توحید، معوذتین (سوره ناس و فلق)، سوره حمد و آیه اول تا آیه پنجم سوره بقره را بخوان که اگر بخوانی یک ختم قرآن کردهای.
🌸🍃اگر بر من و اهل بیت من ده مرتبه صلوات بفرستی؛ مثل اینکه هزار دینار صدقه دادی.
🌸🍃اگر این عبارت را ده مرتبه بگویی انگار که یک بنده خریده ای و آزاد نموده ای:
« واِذا قَرَأتَ لا اله إلا الله وحدَهُ لاشریک له, له المُلک و له الحَمد یُحیی و یُمیت و هو حیٌ لا یموت بِیَدهِ الخَیر و هو علی کل شیٍ قدیر»
🌸🍃اگر موقع خوابیدن ده مرتبه بگویی (لا حول ولا قوه إلا بالله العلی العظیم) مثل اینکه خودت را از آتش آزاد کرده ای.
🌸🍃و اگر این ذکر را ده مرتبه بگویی
«یفعل الله ما یشاء به بقدرته و یَحکُم ما یرید به بعزته» یعنی خداوند هر چه بخواهد به قدرت خودش انجام میدهد و به هر چه اراده کند حکم می کند، مثل این است که هزار رکعت نماز خواندهای .
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#حرف_اعضا 🌿
سلام🌸
قبلا که عضو کانال تون بودم
همیشه دخترپسرایی که بعد سختی به هم رسیده بودن👫 میومدن توکانال سرگذشت زندگی شونو تعریف میکردن
از عشق میگفتن و از دوست داشتن
ازاینکه چطوری باهم آشنا شدن و کجا دیدن همو❤️
اونا میگفتن ماهم کیف میکردیم😍😍😍
یکی از ویژگی هایی که کانال تون رو از بقیه ی کانالا متمایز میکرد همین بود😍😍😍😍کانال تون بوی عشق میداد...بوی احساس...بوی زندگی...😻
یه مدت بود کانال تونو گم کرده بودم
الان که پیداش کردم✅
میبینم جای اون همه عشق و محبت و سرگذشت های زیبا رو گله و شکایت و گیس و گیس کشی گرفته😢😢
دیگه کانال تون مثل قبل نیست💔💔
اعضای محترم لطفا در کنار مشکلات یه کم از لذت های زندگی تون تعریف کنید
افسردگی گرفتیم بس که داستان غم انگیز خوندیم😔😔
پس اون لحظات ناب آشنایی و لحظه ی شیرین وصال😍 کجا رفت؟؟
#ستاره: بفرستید برامون دیگه حتما باید من دعواتون کنم🙈
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#حرف_اعضا 🌿 سلام🌸 قبلا که عضو کانال تون بودم همیشه دخترپسرایی که بعد سختی به هم رسیده بودن👫 میومد
#ارسالی_اعضا 🌸🍃
داستان آشنایی😍
ماتو روستای کوچیکی زندگی میکنیم و همه همدیگه رو میشناسن. سال پیش که ۱۵ سالم بود خونه میساختیم و یه اوستا که هم روستایی مون بود قرار بود بیاد برامون کار کنه و وسایلا شو بیاره تا کارو شروع کنه . نشسته بودم تو حیاطمون با تاب و شلوارک موهام باز داشتم مو هامو شونه میکردم. یهو دیدم در حیاط رو زدن در باز بود همونطور که نشسته بودم با بهت نگا کردم دیدم پسر اوستا وسایلا رو آورده تا بعدا باباش بیاد . همونجوری پا شدم دویدم خونه تا بیشتر از این آبروم نرفته. وسایلای کار رو گذاشته بود رفته بود بعد از یه ماه دیدم مامانش اومده خونمون میگفت پسرم دخترتو دیده منو فرستاده اجازه خواستگاری بگیرم .بعدش مامانم با بابام حرف زدن قرار شد بیان خواستگاری . روزی که اومده بودن خواستگاری قبلا اطلاع نداده بودن من اصلا خونه نبودم .خواستگاری بدون وجود عروس برگزار شده بود. دفعه بعد که اومدن داماد نبود .خلاصه منم برا اینکه یکم ناز کنم هی جواب رد میدادم نزدیک ۶ ماه هر ماه میومدن خواستگاری. داماد ول کن نبود میگفت باید اون دختره رو بگیرین برام . امسال اوایل مرداد ماه که اومدن بالاخره جواب مثبت دادم و نشون کردن تا بعد محرم صفر انشالله عقد کنیم.داماد بهم میگفت فقط قیافه اون لحظه ات که پاشدی فرار کردی اصلا یادم نمیره😂
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ستاره جون این دوستمون راست میگه ایکاش شده تکرار اون پیامها رو دوباره داخل کانال قرار بدين
نمیدونم داخل کانال ميزارين یا نه اما امروز صبح آقای همسر زود بلند شدن و وقتی من خواب بودم😴 یه املت مشتی آماده کردو چای گذاشت
منم بيدار شدم و سفره گزاشتم خیلی بهم چسبید😋
آخه شوهر من اصلا دست به سیاه وسفید نميزنه
فکر کنم آفتاب از مغرب طلوع کرده بود امروز
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#ستاره : عزیزای دلم ما اینجا ۱۹هزار عضو داریم قطعا درصد زیادی از اعضامون رو زوج های خوشبخت تشکیل دادن طبق تجربه ی این مدتی که کار کردم میگم خدمتتون
یعنی امار زندگیهای سالم و شاد خیلی زیاده خوشبختانه، ولی خب درصدی هم هستن که مشکلات کوچیک و بزرگی در زندگی دارن که میان و مطرح میکنن ،و اینجا یکمی دردو دل میکنن و سبک میشن ( برای درمان و حل شدن مشکل باید به مشاور مذهبی کاربلد مراجعه بشه) اما علت تشکیل این کانال و جمع شدنمون دور هم فقط ارائه ی تجربیات و دردو دل کردنه
گاهی تلخ میشنویم گاهی شیرین،گاهی با ناراحتیای اعضا گریه کردیم گاهی خندیدیم
گاهی همدردی کردیم گاهی تند شدیم و عصبانی
اما یادمون باشه همه ی ما انسانیم هممون روزای بد و خوب داریم همه ی زندگیها بالا پایین داره حتی توی زندگیهای خوب هم تنش هست این ما هستیم که با مدیریت درست و ارامش میتونیم مشکلاتو حل کنیم
ممنون که هستید دیگه اینجارو فقط یه کانال نمیبینم ما اینجا شاید خیلی ازدردامونو گفتیم که رومون نشده حتی با خانوادمون مطرح کنیم ،ما اینجا از خانواده هم به هم نزدیک تر میشیم گاهی اوقات❤️
برای هم دعا کنیم🤲🙏😘
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام جانم درجواب دختر گلمون که بایه اقانامزده ودختریشون رو از دست دادن
گلم این همه اوصاف بد چطور میخوای با این اقا کنار بیای وزندگی کنی وبعد بچه دار بشی با کدوم ارامش اصلا ارامش داری دختر گلم تووکه خلاف شرع انجام ندادی شوهرت بوده اصلا فک کن که ازدواج کردی وبدون بچه میخوای طلاق بگیری زن باید دنبال یه مرد باشه که مثل کوه پشتت باشه نه یه مرد باظاهر و رفتار زنانه حتی زشته بگیم زنه
گلم خودت رو بدبخت نکن خودت رو خلاص کن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
عزیزم شما خودت اول میگی دختری بعد میگی دختریت رو از دست دادی تنها دلیلی که شما پای همچین آدمی با این همه مشکل و ...سر میکنی و ادامه میدی همین از دست دادن دخترانگیت هست ....همه دارن میگن.گل دخترای پاک در دوران عقد رابطه کامل نداشته باشید تو رو خدا چند ماه تحمل کردن بهتر از یه عمر پشیمانی هست....ولی شما حتما مشاوره برو و به این زندگی پراز اشتباه ادامه نده
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانم ۲۰ ساله که دو ساله عقد کرده
دخترم صفت زشتی نموند که از این آقا نگفته باشی و بجز چشم پاکی حسنه ای نبود که این آقا داشته باشه
نه خودش نه خانواده اش خوب نیستن
بدترین صفات یه مرد هم که دروغگویی و خساست باشه این آقا داره
به چه چیز این آقا میخوای دلت رو خوش کنی ؟
چون شما عقد و همسر شرعی بودین هیچ مشکلی نداری و کسی نمیتونه سرزنشت کنه
هر چه سریعتر جدا شو و با اون آقا ازدواج نکن و خودت رو بدبخت نکن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
یکی از اعضا محترم نوشتن داخل کانال مطالب عشق و عاشقی بیارین و گیس و گیس کشی نزارین
دخترم مطالبی که خانمهای محترمی که داستان زندگی خودشون رو میزارن داخل کانال قصه تعریف نمی کنن و رمان نمیگن بلکه واقعیت زندگی خودشون رو روایت میکنن تا خانمهای مجرد و جوان پند بگیرن و دچار مشکل نشن و سختی هایی که اونا دیدن تجربه نکنن
این روایت ها بعضی وقتا شیرینه بعضی وقتا تلخ
تا اونجا که من خوندم اکثر ازدواج های برخواسته از عشق های خیابانی و دوستی بین پسر و دختر و روابط نا سالم و غیر شرعی منجر به بدبینی مرد و کدورت و خیانت و در نهایت جدایی و طلاق شده و اکثر ازدواجهای رسمی و مبتنی بر عقلانیت و آداب و رسوم اسلامی و ایرانی موفق و مملو از خوشبختی و سعادت شده
در روایات اسلامی آمده و از قدیم هم گفتن دوست تو کسیست که تو را بگیریاند
بهتره مطالب کانال رو برای کسب تجربه و عبرت بخوانیم نه برای وقت گذرانی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از قبرستانی عبور میکردند. یک وقت دیدند از داخل یکی از قبرها صدای نعره ای میاد. آمدند بالای سر قبر و پایشان را محکم روی زمین زدند و فرمودند: ای بنده ی خدا پاشو وایسا.
قبر شکافته شد و جوانی از توی قبر آمد بیرون. از تمام بدن جوان آتش فوران میکرد.
رسول خدا فرمودند: ای جوان، تو از امت کدام پیامبری که اینقدر عذاب میکشی؟
عرض کرد: یا رسوالله از امت شما!
پیامبر خیلی دلشان به حال جوان سوخت. فرمودند: تارک الصلات بودی؟
جوان گفت: نه یارسولله من پنج وعده نمازم را به شما اقتدا میکردم.
پیامبر: روزه نگرفتی؟
جوان: یارسولله نه فقط رمضان بلکه رجب و شعبان رو هم روزه میگرفتم.
پیامبر فرمودند: ای جوان حج نرفتی؟
گفت: مستطیع نشدم.
پیامبر فرمود: جهاد نکردی؟
جوان گفت: چرا جانباز یکی از جنگها هستم.
پیامبر اکرم سرشان را بالا گرفتند و فرمودند: خدایا من نمیتوانم عذاب کشیدن امتم را ببینم به من بگو این جوان چرا ایقدر عذاب میکشد؟
خطاب رسید یا رسول الله حقت سلام میرساند و میفرماید این جوان آق مادر شده تا مادرش رضایت ندهد عذاب همین است.
پیامبر به سلمان، ابوذر و مقداد میفرماید بروید مادر این جوان را پیدا کنید. رفتند مادرش را پیدا کردند. یک پیرزن ضعیف و رنجور ومریض احوالی بود.
رسول خدا باز امر کرد قبر شکافته شد جوان از قبر آمد بیرون. پیامبر فرمودند: مادر ببین پسرت چطور عذاب میکشد. بیا از سر تقصیر پسرت بگذر و حلالش کن.
مادر جوان سرش را بالا گرفت و گفت: ای خدا، اگر حق مادری بر گردن این پسر دارم لحظه به لحظه عذاب پسرم را زیاد کن و کم نکن!!!
تمام بدن جوان آتش گرفت.
رسول خدا فرمودند :آخر زن این بچه مگه در حق تو چه بدی کرده که تو لحظه به لحظه نفرینش میکنی؟
عرض کرد: یا رسول الله من با زنش یک روز در خانه مشاجره کردم، دعوایمان شد، این پسر از راه رسید. بی اینکه چیزی از من بپرسد در مورد چند و چون دعوایمان بپرسد، من را هل داد داخل تنور! با آتش تنور سینه ام سوخت، موهایم سوخت، قسمتی از بدنم سوخت، زنها مرا از آتش بیرون کشیدند و لباسهام رو عوض کردند. همان سینه سوخته ام را در دست گرفتم و در حق پسرم نفرین کردم، سه روز بعد مرد.
رسول خدا فرمودند: ای زن میدانی که من پیامبر رحمتم به خاطر من بیا و از تقصیر جوانت بگذر.
پیرزن سرش را بالا گرفت و گفت: ای خدا به حق این پیغمیر رحمتت قسم میدهم که لحظه به لحظه عذاب پسرم را زیاد کنی که کم نکنی!!!
رسول خدا به سلمان فرمودند: سلمان برو به فاطمه ام بگو بیاید. نه تنها که علی و حسن و حسین را هم بیاورد.
سلمان رفت درخانه به فاطمه (س) و پیغام پیامبر را به ایشان رسانید.
مادر ما زهرا(س) آمد، علی(ع) ،حسن(ع) و حسین(ع) هم با خود آوردند.
اول حضرت زهرا(س) رفتند جلو و فرمودند: ای زن میدانی من فاطمه حبیبه ی خدا هستم.
گفت: آری.
فرمود: ای زن به خاطر من فاطمه بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا صدا زد: خدایا به حق حبیبه ات فاطمه قسم میدهم لحظه به لحظه عذاب پسرمرا زیاد کن و کم نکن!
دوباره آتش از بدن جوان زد بیرون.
این بار امیرالمومنین علی(ع) رفتند جلو و فرمودند: ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت: خدایا به حق علی(ع) قسم میدم لحظه به لحظه عذاب پسرم را زیاد کن!
نوبت رسید به آقامون امام حسن(ع). آمدندجلو و فرمودند: ای زن بخاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به این غریب مظلوم تو را قسم میدم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
نوبت رسید به آقای ما حسین(ع)
آمدند مقابل این زن ایستادند، ایشان خردسال بود. دامن زن را گرفته بودند، سر مبارکشان را گرفتند بالا و فرمودند: ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرش را رو به اسمان کرد که چیزی بگوید، ناگهان دیدند رنگ از رخسار زن پرید. به دست و پای حسین(ع) افتاد و عرض کرد: خدایا پسرمو به حسین(ع) بخشیده ام.
پیغمبر خدا(ص)فرمودند: ای زن چه شد؟ من، فاطمه(س)، علی(ع) و حسن(ع) از تو خواستیم، قبول نکردی، چه شد که از حسین قبول کردی؟
عرض کرد: یا رسوالله، سرم را گرفتم بالا که در حق جوانم نفرین کنم، دیدم فرشتگان در آسمان میگویند ای زن مبادا دل حسین(ع) را بشکنی...
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#پرسش_اعضا 🌱
من ۳۰ سالمه دوتابچه دارم پسرم۱۲سالش و دخترم۳سالشه. شوهرم ۳ساله فوت کرده بخاطر اعتیادش مريض شدوفوت کرد الان برادرشوهرم چندین بار ازم خواستگاری کرده که ۳۵سالشع و مجردم هست اصلا ازدواج نکرده پسرخیلی خوب و با اخلاقیم هست وضع مالی بدی هم ندارع درکل باهم میتونیم یه زندگی خوب ونرمالی بسازیم تنها مشکلی که هست ایشون قبلا اعتیاد داشتن ولی نزدیک ۴ ساله که ترک کرده فقط گاهی میشنوفم که مصرف کرده تفریحی... که میگه اونم مسئله ای نیس بخام نمیکشم اصلا ..حالا موندم دوراهی تصمیم گیری برام سخت شده ازطرفی برای بچه هام خوبه که هم خونن باهم عموی بچه هام باهاشون خوبه ولی ازطرفی میترسم که نکنه درآینده دوباره مصرف کنه وزندگی قبلیم که باشوهر خدابیامرزم داشتم دوباره تکرار بشع
ممنون میشم نظر و کمکای دوستان بشنوفم لطفا
اینم اضافه کنم که مستقل زندگی میکنم وهرماه حقوق تامین اجتماعی پدر خدابیامرزمو میگیرم وهیچ مشکل مالی تو زندگیم ندارم و اخلاق وقیافمم از خود تعریف نباشه خوب به بالاس.. برادرشوهرمم هستن کیسایی که بخاد باهاشون ازدواج کنه ولی میگه من تورو میشناسم نمیخام يكيو که نمیشناسم بیارم تو زندگیم
نمیدونم تو زندگی مشترک میخاد چطوری
باشه
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
سلام میخواستم بگم که من واقعا آدم حسودی نیستم اما گاهی دلم میشکنه از متفاوت بودن زندگی ها.
برادرشوهرم زندگی مجللی داره جاریم هرچی بخواد داره حتی ماشین مدل بالا اما شوهر من حتی موتور هم نداره. جاریم زن خوبیه واقعا دوستش دارم چون خاکیه. چند روز پیش خونه مادرشوهرم بودیم جاریم با خوشحالی گفت پایه هستین همه بریم خونه جدیدمون رو ببینین؟
چون خونه در حال ساخت دارن. رفتیم بزرگترین خونه رو داشتن میساختن که حتی امثال من تو خواب نمیبینن. من حتی تو خواب نمیبینم ماشین بخریم چه برسه خونه. اونجا بغض کردم و متاسفانه احساس کردم بقیه متوجه شدن خجالت کشیدم اما خودمو مشغول گوشیم کردم. جاریم گفت انشالا همه صاحب خونه بشن. منم خونه اومدم چون ناراحت بودم رو سر شوهرم خالی کردم و با برادرش مقایسش کردم دل شوهرمو شکستم و خیلی پشیمونم. حتی معذرت خواستم اما مشخصه خیلی ناراحته. دوست دارم اینجوری نباشم چون بهم خیلی سخت میگذره کمکم کنین من آدم بدی نیستم.
ایدی ادمین❤️👇
@baharakjan
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#داستان_اشنایی 😍❣
داستان آشنایی ما با صدای خروس شروع شد! اونم وسط شهر و محله پر از اپارتمان..
قضيه از این قرار بود که من صبح ها باید ساعت شش و نیم پا میشدم میرفتم سر کار خیلی هم اون پنج دقیقه ته خوابم برام مهم بود یعنی اگر کسی ساعت شش و بیست و نه دقیقه هم بیدارم میکرد خون به پا میکردم و تا شب برج زهر مار بودم
اون وقت یک مدت بود هر روز صبح راس ساعت شش با صدای یک خروس از خواب میپریدم دیگه هم خوابم نمیبرد يعني اصلا صدای این خروس گند میزد به روز من هر چی هم به هر کی میگفتم صدای خروس میاد همه میگفتن نه ما نمیشنویم جالب بود خودمم فقط صداش و صبح ميشنيدم بقيه روز انگار نبود
یک مدت کارم شده بود رو پشت بوم و حياط در و همسایه سرک میکشیدم ببينم كى خروس نگه میداره ولی هیچی پیدا نکردم
تقريبا دو هفته این خروس رو اعصاب من راه رفت هفته دوم جمعه صداش نبود شک کردم نشستم فکر کردم یادم افتاد جمعه قبلم صداش نيومد انگار که جمعه ها میرفت مرخصی!
اصلا به ذهن خودم نرسید ممکنه صدای زنگ ساعت باشه تا اینکه خواهرم گفت ممکنه صدای ساعت یکی از همسایه ها باشه تو اتاقت میاد شنبه یکم زودتر از شش از خواب پاشدم ببینم صدا از کدوم طرف میاد دیدم از دیوار اتاقم که وصل بود به آپارتمان کناری صدا میاد همون سر صبحی رفتم زنگ سرایدارشون و زدم گفتم فلان طبقه واحد جنوبی زنگش کدومه داشت نشونم میداد که همون موقع یک ماشین اومد از پارکینگ در بیاد سرايدارشون گفت اقای فلانی این اقا با شما کار دارن
تو ماشین یک پدر ودختر نشسته بودن. كله امو شاکی کردم از شیشه ماشین تو گفتم شما زنگ ساعت با صدای خروس دارید دو هفته است من و بیچاره کردید
باباهه هیچی نگفت فقط تو سکوت برگشت به دخترش نگاه کرد دختر تا جای ممکن قرمز شد زير لب معذرت خواهی کرد
باباهه ولی ظاهرا خودشم از این صدا شاکی بود از من معذرت خواهی کرد ولی همین طور که ازشون دور میشدم صدای غرغرشو سر دخترش میشنیدم
از فرداش دیگه صدای خروس نیومد ولی من یکم عذاب وجدان داشتم یکم بد گفتم باباهه دخترشو دعوا کرد برای اولین بار تو عمرم ساکت میشستم به صداهای خونه بغلی گوش میدادم گاهی با صدای اروم اهنگ میذاشت از هر جا که قطع میکرد من ادامه اشو میخوندم اونم متوجه شد بعد یک مدت مخصوصا یک جاهایی از اهنگ و قطع میکرد من بخونم گاهی هم موزيكها رو با سوت میزدم شده بود یک بازی بين ما.
یکبار از در داشتم میرفتم بیرون با هم چشم تو چشم شديم جفتمون بهم لبخند زدیم اشنایی ما از همون جا شروع شد
اخرشم به ازدواج ختم شد هنوزم بعد ده سال میشینیم باهم یاد اون روزها میکنیم میخندیم.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
روز بخیر 🌻🌞
#حدیث_عشق🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨
⎾@ranjkeshideha ⏌
••-••-••-••-••-••-••-••
#دل_نوشت 🌸
چقدر دلم یه آدم شبیه خودمو میخواد
یکی که دنبال تجربه و وقت گذرونی نباشه
یه نفر که با خنده هام بخنده و علت ازم نخواد
منو بلد باشه
بدونه که اگه فهمید دوستش دارم
نباید خودشو گم کنه
نباید ازم فاصله بگیره
باید بدونه اگه یه روز فهمید وابستشم
کاری نکنه روزی صدبار خودمو سرزنش کنم
باید بدونه اگه گذاشتم بیاد تو زندگیم
یعنی واقعا روش حساب کردم
یعنی منو بلده! بدونه که نباید برسه اون روزی که به خودم بگم
چی تو خودش دید که رفت!؟
باور کن احساس میکنم کسی نمیفهمه منو
دلم میخواد اعتماد کنما ولی نمیتونم
چون این روزا ادما بیش تر حرفن
فقط بلدن بگن دوستت دارم
دوستت دارمای بدون شناخت و فقط از دیدن چهارتا جذابیت
من دلم یکی شبیه خودمو میخواد
یکی که بدون ترس
بتونم بهش تکیه کنم...
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#فال_روزانه ❤️💜
فروردین 🔮
از طرف شخصی قولی به شماداده شده که به آن عمل میشودمثل یک معجزه ی کوچک در زندگیتان میماند.بابت انجام کاری دودل هستید یه کم صبر کنید.امضای سند ویا سندازدواج ویا قرارداد ویا یک کارقانونی در پیش دارید
دلتنگید وبی قرار عشقتان به زودی این مشکلتان حل میشود.توی روابط احساسیتون رابطتون در حال سرد شدنه به خاطر مسائلی که وجود داره بیشتر تلاش کنید.
اردیبهشت🔮
مرد تقریبا مسنی دوستتان دارد واز شما حمایت میکند وبه فکر شماست.خشم وعصبانیتتان را کنترل کنید وزود ازکوره به در نروید چون باعث مشکلاتی برای شما واطرافیانتان میشود
برای مشکلتان نذرونیازی کردید که به زودی حاجت روایی دارید وبه دنبال آن شاهد تغییرات مهم وروشنی در زندگیتان خواهید بود.توی روابط احساسیتون طرف مقابلتون نسبت به این رابطه تردید پیدا کرده.
خرداد🔮
خواستگاری.نامزدی.عقد صحبت ازعروسی در پیش است.یک خبرخوشحال کننده خواهید شنید
زندگیتان دچار تغییرات وتحولاتی روشن خواهد شد.توی روابط احساسیتون خیلی به عشقت فکر میکنی ودوستش داری.
تیر🔮
پیشنهادوشروع یک دوستی عاشقانه در پیش دارید.در یک دوراهی قرار گرفته اید که باید درست تصمیم بگیرید
یک خبر خوش از خانومی ویا دوستی دریافت میکنید.توی روابط احساسیتون فاصله ودوری بینتون قرار میگیره که به خاطر موضوعی پیش میاد.
مرداد🔮
اگر عشقی داشتید که شماراترک کرده است به زودی به سوی شما باز میگردد.اگر عزیزی ویا شخصی را که دوست دارید مدتهاست اورا ندیده اید با اودیدار دارید .یک تماس خوشحال کننده دریافت میکنید.یک معجزه ی بزرگ برایتان رخ میدهد.تکلیفتان مشخص میشود وبه زودی یک پیشنهاد کاری ویا مالی درپیش دارید.توی روابط احساسیتون در یک دودلی قرار میگیرید واگر بینتون بحثی باشه دوباره آشتی می کنید.
شهریور🔮
با اینکه گاهی اوقات از ناراحتی گریه میکنید وناراحت هستید ولی برگ برنده ای به دستتان میرسد وباعث معجزه ی بزرگی در زندگیتان میشود که همه ی امورتان را بهبود می بخشد
یک خوشحال وخوشبختی کوتاه مدت درراه دارید
خواستگاروخواستگاری در پیش است.توی روابط احساسیتون اگر مانع یا مخالفی ویا مشکلی باشه به زودی برطرف میشه.
مهر🔮
خواستگارو خواستگاری .پیشنهاد ازدواج ویا مشخص شدن تاریخ ازدواج برایتان دیده میشود
تلفن یا یک دیدار اتفاقی با کسی که دوستش دارید. رسیدن به وصال یار درپیش است
امکان تغییر شغلی وبهبود در وضعیت مالی برایتان دیده میشود.توی روابط احساسیتون یه جدایی وفاصله بینتون میفته.
آبان🔮
پولی به دستتان میرسد
سفر ویا راهی در پیش دارید که برایتان سودمند است.راهتان بازوروشن است وهیچ مانع وسنگینی در امور زندگی.کاری.مالی.احساسی.برایتان دیده نمیشود.به آرزویی که دارید میرسید چون برای رسیدن به آن هر لحظه انتظار میکشیدوتلاش میکنید.دیدار دارید شاید باعشقتان ویا شخص دیگری که از شما تقاضای کمکی دارد.توی روابط احساسیتون یک تماس از طرفش داری که ناراحتت میکنه.
آذر🔮
در یک بلا تکلیفی قرار گرفته اید ولی به زودی به نیتی که دارید میرسید
در مورد امور کاری ومالیتان ویا شراکت وسرمایه گذاری کمی بااحتیاط تر قدم بردارید اگر عاقلانه جلو بروید پیشرفت چشمگیری خواهید داشت
صبور باشید تا با کمی گذشت زمان مشکلاتتان حل شود .تغییرات مهم ومثبت واساسی برایتان به زودی در حال وقوع است
پولی را در چند مرحله ویا از چند نفر دریافت میکنید.توی روابط احساسیتون دوست داشتن هست ولی فعلا بینتون کمرنگ شده.
دی🔮
پولی به دست می آورید
گره ی کارتان موقت وحل شدنی ست
جایی ویاسفری میروید که تمایل به رفتنش ندارید
معجزه ی بزرگی برایتان از طرف خداوند رخ میدهد.بیشتر به زندگی وبرنامه ی زندگیتان فکر کنید وتصمیم جدی برای پیشرفت در آینده داشته باشید.از کسی دور هستید که خبری ازاوبه شما میرسد.توی روابط احساسیتون یک تماس خوشحال کننده دارید.
بهمن🔮
دوست داشتن وعشقتان دو طرفه است با این وجود کمی سردی وکم لطفی در روابط احساسیتان دیده میشود حالا یا باعشقتان ویا ازهمسرتان.به زودی خبری ویا تماسی ازاو دریافت میکنید.شخصی به شما در رابطه با حل مشکلتان کمک میکند.مرد میانسال ویا مسنی نگران شماست.توی روابط احساسیتون دیداری که به تاخیر میفته.
اسفند🔮
خواستگاروخواستگاری
پیشنهاد ازدواج در خانواده درپیش است
دیدار وملاقات حالا یا باشریک احساسیتان ویا یک دیدار کاری مراقب یک پنهان کاری حالا یا ازطرف خودتان ویا شریک احساسیتان باشید تا مشکل ساز نشود.توی روابط احساسیتون طرف مقابلتون بهتون خیلی علاقه مند هست
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#درد_دل_اعضا 🌸🍃
#پرسش
سلام دوستان.من باز هم پیام دادم و شما عزیزان راهنماییم کردید.سه تا بچه دارم،توی این ۲۲سال زندگی بماند که شوهرم با خونوادم خوب نبود و نیست، تا اینکه پارسال این دلخوریابیشتر شد و به گفته خودش رفت دنبال یکی دیگه که خودم حدس زدم با زنعموم هست،البته شاید بعضی از شماها یادتون باشه چون پیام داده بودم،عموم فوت شدند.بعد هم زد زیرش و گفت دروغ گفتم.بعد از مدتی حس کردم باهاش کات کرده.بماند که چقدر داغون شدم که حتی به خونه پدرم رفتم ولی با وساطت برادرش دوباره برگشتم.ولی از اون موضوع خونوادم چیزی نمیدونستند.اومدم و همه چی را فراموش کردم.چون واقعا از ته دل همو دوست داشتیم من به خاطر خیانتش دلم ازش گاهی اوقات سرد میشد ولی چونکه کارهاش خوب بود و از نظر محبت وخرجی کم نمیزاشت برامون تحمل میکردم.الان طبقه بالا مادرشوهرم زندگی میکنم.مغازه ای داریم ودخترم چون دوست داشت کاری انجام بده شوهرم مغازه را دست دخترم و دختر خواهر شوهرم داد تا با هم کار کنند بماند که به اجارش نیاز داریم،ولی داد دستشون.حدود یک ماه پیش به شوهرم گفتم مغازه را بده اجاره ویه خونه برامون اجاره کن.دخترم ۱۶سالش هست که فعلا شوهرم بیشترین حواسش به اون هست و یه سری حرفای دیگه هم شد که شوهرم از حرفای من ناراحت شد و چند روزی باهام سنگین بود که با پا پیش گذاشتن خودم اشتی کرد.چند سال هست برای اربعین شوهرم مادرش و دو تا خواهرش را میبره کربلا پیاده روی،مادرشوهرم حتما باید با ویلچر برند. فقط این دو سال که کرونا بوده نرفتند.تو این چند سفر من دو بار باهاشون رفتم و سفرای دیگه به خاطر بچه هام نتونستم برم.برای امسال از همون اول گفت من نمیرم چون وضعیت مالیم خوب نیست.برادر شوهرم گفت بیا و من خرج میکنم.شوهرم قبول کرد.پسرم امسال کلاس اول میره،دلم میخواست برای چشن روز اول باشه،من خودم هنوز روز اول مدرسه رفتنمو یادم هست گفتم براش خاطره میشه.گفتم بلیط برگشت ما زودتر باشه،مهم تو پیاده روی باید همراهشون باشی که هستیم وبرای مدرسه بچه ها اینجا باشیم.الان دو هفته هست که باهام قهر کرده و خیلی عصبانی هست که چرا من این حرفو زدم.میگند من باید رفت و برگشت باهاشون باشم.هر وقت برگشتند ما هم برمیگردیم.با اینکه برادرش هم هست میگه نمیتونم چهار تا زن را ول کنم.این چند روز خیلی باهاش حرف زدم .بهش میگم اخه حرف من اینقدر بد بود .من نمیتونم نظر بدم.امروز هم بیشتر با هم بحث کردیم .به خاطر شغلش شبها خونه نیست.حالا شما با حرفای من میگید چی کار کنم.خیلی حالم بد هست.یه حرفی هم به مادر شوهرها دارم.زیارت مستحب هست،اگر به خاطر دل خودتون به این سفرها میرید و حتما باید همراه داشته باشید ترا خدا مراعات دل زن و بچه پسرتون را داشته باشید.شوهرم به خاطر شغلش نمیتونه ما را سفر ببره ولی هرسال به خاطر مادرش کارهاشو درست میکنه.منم دلم میگیره،میگم چی طور این موقع میتونی بری ولی بچه من برای سفر رفتن باید ارزو به دل بمونه.ببخشید طولانی شد
ایدی ادمین👇❤️
@baharakjan
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"