eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
38.1هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 بایدها و نباید ها در سلامتی، مخصوصا"بارداری 👇 خوردن آجیل، در بارداری، تأثیر زیادی در حافظه بچه داره (بادام درختی روزی 14 عدد، فندق 7 عدد، پسته 7 عدد، گردو 2 عدد،) انجیر، دست کم 7 عدد، نخودچی و کشمش، از صبح تا شب، انواع میوه ها، سیب، بِه، گردو، زردآلو، انجیر، کنجد، انگور، (شیره انگور و انجیر، و خرما و توت،) ارده و شیره، کره گاوی و عسل، خامه طبیعی و عسل، غذاهای سنتی ایرانی (قیمه و قورمه سبزی و کرفس، فسنجون و آبگوشت و نخوداب، کال جوش،..) انواع سبزی (سبزی خوردن) از کپسول و قرصهای ویتامینه و آهن و فولیک اسید و.. و.. اصلا"استفاده نکنین، ❌ تمام داروهای شیمیایی و ویتامین‌ها، روی کبد و کلیه ها و پوست و... اثر مخرب دارن و مضر هستن، ❌ (چون از مواد غیرخوراکی تهیه میشن 😢) وقتی خوراک ما سالم باشه تمام مواد لازم به بدنمون میرسه، خوردن شام زود هنگام، زود خوابیدن، زود بیدار شدن، فعالیت بدنی، حتی در بارداری، (با احتیاط لازم) آرامش داشتن، نفسهای عمیق کشیدن، از فکرای منفی دور بودن، گوش ندادن به اخبار رادیو و تلویزیون و خاله زَنَکی، 😜 ..... و بالاخره، زندگی در آرامش، (نه رفاه) برای همه لازمه، مخصوصا"مادر و کودک، موفق باشین، 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام بخشی از ... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 غروب شدوصدای مادرحسین اقاازبیرون چادربه گوشمون رسید سریع چادرسرکردم ازخجالت نفسم بندنمی امدوگلروریزریزمی خندید مادربزرگ وبابابزرگ به استقبالشون رفتن وبایاالله گفتن داخل چادرامدن کناردایی نشستن وبادایی صحبت کردن دایی بیچاره فقط نگاه می کرد نخواستن نسبت به دایی بی اهمیت باشن چای اوردم مادرحسین اقاکلی منوبوسید وقربون صدقه ام می رفت حسین اقاجواب سلامم دادولبخندبه لبش نشست کنارمادرحسین اقانشستم وباانگشتای دستم بازی کردم خسته بودن وعادت به سرشب خوابیدن سفره شام انداختیم شام خوردن ماشاالله حسین اقااشتهاش برای غذاعالیه والااین هیکلش نبود شام که خورده شدرختخواب انداختیم بازخوبه دوتاچادرداریم والاحیرون بودیم مادرحسین اقاصدام زد گندم بیادخترم کنارش نشستم وازتوکیفش جعبه ای کوچک بیرون اورد بیاعزیزم هدیه سال جدیدت بازش کن ممنون زحمت کشیدین کاش اصرارنکنه بازش کنم حسین اقانشسته خجالت می کشم بازکن دخترم ببین خوشت میاد گندم مادرباشماهستن بازکن باش چشم وای خدای من چه گوشواره های بزرگ وقشنگی اروم تشکرکردم قربونت دخترم دوست داشتم بهترازاین بخرم دستم یک خرده خالی بود ممنون شمالطف دارین چنددقیقه ای نشستم وبعدرفتم تواون یکی چادرتاراحت بخوابن تورختخواب درازکشیدم ودرعالم فکر گندم گندم چیه گلروبگیربخواب می گم عجب گوشواره ای برات اوردن اره می خواهی مال توباشن نه خواهرگوشهای منوپاره می کنن خیلی بزرگ وسنگینن بعدشم هدیه برای توهست ادم نبایدهدیه نامزدش ببخشه عجب زبونی داری خواهرتوهستم دیگه پرزبون خدانکشت بگیربخواب صدامون میره دیگه می گن اینهاچی می گن صبح زودبیدارشدم وگلروپاشوچقدرمی خوابی من خوابم میاد توذوق نامزدت داری اینقدرزودبیدارشدی پاشورختخواب پهنه نمی تونم صبحانه اماده کنم بیارختخوابهاروجمع کن من یک گوشه می خوابم مسلم چطوربیدارکنم زورم به سرتونمی رسه چه برسه مسلم چای درست کردم وصبحانه رواماده کردم بابابزرگ صدام زدوصبحانه بردم اول صبحی حسین اقاچه ادکلنی زده بوش فضای چادرپرکرده چه بوی قشنگی هم داره اونهامشغول خوردن شدن منم باصبحانه دادن به دایی خودم مشغول کردم قربون دایی م برم که اینجوربااشتها می خوره بابابزرگ روبه حسین اقاکردوگفت حسین اقامی تونی کمکم کنی تاوسایل توچادرببریم داخل اتاقی که گوشه ی زمین درست کردیم چادرهاروهم جلوی همون اتاق بزنیم حسین اقاهم چشمی گفت سفره صبحانه روجمع کردم بابابزرگی وحسین اقامشغول شدن وگلروومسلم هم مجبورشدن ازخواب ناز بیداربشن بماندکه چقدرغرزدن اینقدرغرنزن بیابروظرفهاروبشور ... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام استوری ورود به ماه محرم خدمت شما من بچه پایین این شهرم.... یک عمر با عشق تو خو کردم.... از هرکسی‌هرجا دلم‌پربود.... برگشتم‌و پیش تو رو کردم.... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
38.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ✔️درمان خانگی سنگ کلیه ‌ ✅️امشب در مورد درمان عمومی سنگ پستمون مخصوص خانم‌های باردار هست😊 ‌ ‌ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
‌🍃🍃🍃🍃🌸🍃 | امام‌صادق(علیه‌السلام): ‌ 💠به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعى «روز غدیر» را مى‌شناختند، فرشتگان روزى ده بار با آنان مصافحه مى‌کردند و بخشش‌هاى خدا به کسى‌که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست. ‌ 📗مصباح المتهجد : ۷۳۸ ‌ ➕با همراه باشید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 💠 روز 💠 💎 ثواب گریه بر أباعبدالله الحسین (ع) 🔻امام رضا علیه‌السلام: فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ فَليَبكِ الباكونَ؛ فإنَّ البُكاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ. ...... كانَ أبي عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا، و كانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ.. ◼️بر كسى چون حسين بايد كه گريندگان بگريند؛ زيرا كه گريستن بر او گناهان بزرگ را مى‌زدايد... چون ماه محرّم مى‌رسيد كسى پدرم عليه‌السلام را خندان نمى‌ديد. غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى‌گذشت. 📚 وسائل الشيعة ج ٨ ص ١٠ ح ٣٩٤ ‌ ‌ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ به قلم هر دو خندیدیم و از اینکه باعث شده بودم یک زن برای آیندش این چنین تصمیمی گرفته باشه و بخواد خرجی خودشو خودش در بیاره خیلی خوشحال شدم احساس کردم کار ثوابی کردم _تصمیم خیلی خوبی گرفتی باور کنیم فاطمه خانوم همان خانمی که من پیشش دوره آرایشگری دیدم همه خرج و مخارج شو از همین راه به دست می‌آورد تازه جهیزیشم خودش می‌خرید مشتریاس زیاد بودن همه خدمات آرایشگری رو هم توی سالنش انجام می‌داد تو اگه کارت خوب باشه به زودی مشتریاجلبت میشن مطمئن باش بهترین تصمیم گرفتی بعد از خوش و بش کردم و صبحانه که تقریباً ۴۰ دقیقه طول کشید پا شدم و گفتم _بهتره برم میترسم همسرم متوجه نبودم بشه ناراحت بشه خیلی از دیدن شما خوشحال شدم براتون آرزوی موفقیت می کنم _ایلای خانم باور کنید فکر می‌کنم چندین سال که شما را می شناسم واقعا از دیدنت خوشحال شدم شماره تلفنتو بده با هم در ارتباط باشیم وقتی اسم شماره تلفن آورد رنگم پرید یاد گوشیم افتادم ناراحت شدم و سرمو پایین انداختم و گفتم _ ببخشید ولی من شماره ندارم یعنی گوشی ندارم اگه خدا خواست که قسمت بود یه روز میبینمت اگرم نشد که حلال کنین دیگه صورت آیسورو بوسیدم و با مهنازخانوم دست دادم و پا تند کردم به سمت اتاقم استرس داشتم که ابراهیم بیدار شده باشه و بفهمه که من خیلی وقته نیستم وقتی درو باز کردم خوشبختانه ابراهیم هنوز خواب بود نفس راحتی کشیدم و رفتم روی تخت دراز کشیدم و به حرف های مهناز و صورت ماه آیسو کوچولو فکر کردم دو ساعت بعد ابراهیم بیدار شد و صبحانه کوچکی در در حد یکی دو لقمه خورد _ زود باش وسایل را جمع کن سریع باید راه بیفتیم ساعت چنده؟؟ _تقریبایازده _خیلی خوب عجله کن با عجله جمع کردیم و بعد از بیدار کردن ساسان راه افتادیم فکر میکردم الان به سمت خونه راه می رفتیم و کارشون تموم شده ولی ابراهیم گفتش که باید بریم و بسته ای رو توی راه از یه نفر بگیریم خروجی شهر بعد از نیم ساعت انتظار یک ماشین پیکان وایساد و یک آقای خشن و بسیار بی ادب و بد دهن که همش حرف های زشت و گستاخانه میزد از ماشین پیاده شد اینقد بلند بلند صحبت می کرد که من توی ماشین همه حرفاشونو می شنیدم ابراهیم بعد از گرفتن یک ساک کوچیک مشکی رنگ و جاساز کردن اون توی ساک لباس هامون راه افتاد _به نظرت ریسک نمیکنی باید یه جای دیگه جاسازی کردیم _ نه ساسی همیشه بهترین جا برای قایم کردن چیزی اونجا ای هستش که جلوی چشمه حالام تو برو پشت بشین الی بیاد جلو استرس و نگرانی از چشمای هردوشون میشد خوند جاهامونو عوض کردیم من جلو نشستم ابراهیم سعی میکرد با سرعت مطمئنه بره و همه قوانین رعایت می‌کرد تا ماشین نگه ندارن چون اگه نگه می داشتن با یک بازرسی کوچیک لو میرفتیم تقریباً دوساعتی بود تو راه بودیم که توی یک جاده دو طرفه ابراهیم سبقت غیر مجاز گرفت و همین باعث شد که بر اثر یک بدشانسی پلیس ماشین را نگه داشت ابراهیم با ترس پیاده شد ساسان گفت _ پاتو بزار روی گاز بریم ولی ابراهیم گفت _نمیشه با این ماشین نمیشه از دستی اینا در رفت کافیه یه گاز بدن به دقیقه نرسیده بهمون رسیدم ماشینشون نگاه کن هر دوبرگشتن و ماشین پلیس که خارجی بود رو نگاه کردیم ابراهیم با ترس پیاده شد و رفت سمت پلیسا بعداز یه صحبت کوتاه برگشت توی ماشین به در نرسیده بود که متوجه شدیم خود افسر پلیس هم آروم آروم سمت ماشین میاد هممون ترسیده بودیم و بیشتر از همه ساسان ابراهیم در رو باز کرد ساسان دوباره گفت بشین گازبده داره میاد ماشین رو بازرسی کنه بدو بدو ابراهیم نشست ولی قبل از استارت پشیمون شد خاموش کرد و مدارک ماشین برداشت و دوباره پیاده شد افسر پلیس نزدیک ماشین شده بود ابراهیم مدارک بهش نشون داد _ از کجا می آیید؟؟ _ ما تهرانی هستیم خانمم اهل این طرفاس اومده بودیم خونه پدر خانمم 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 سلام فاطمه خانم و دوستان فاطمه خانم لطفا لطفا این پیام بنده بزارید کانال تا ببینم باید چیکار کنم درمونده شدم چند روز پیش بین من و خونوادم بحثی پیش اومد اینقدام مسئله جدی نبود با ی عذر خواهی همچی تموم میشد ولی خونوادم بیشترم مادرم بجا اوضاع دست بگیرع اتیش بیار معرکه شد و همین مسئله سفت چسبیده میگ ما نصف جهزیه اماده کردیم بقیش نمیتونیم میخای همینارو ببر. نمیخاییم برو خودت بخر نامزدمم این حرفی ک مادرم زده نمیفهمه و بهش چیزی نگفتم نامزدمم بی خبر از همچی میگ میخام با خونوادت حرف بزنم عید عروسی بگیرم اوناهم تصمیمشون برا نخریدن جدیه و باهام سرسنگین شدن انگار یجور شده بهونه خوبی براشون من الان چیکار کنم چ عکس العملی نشون بدم چ دعایی بخونم شبا از بس فکر جهزیمم خواب ندارم خیلیم سرنماز دعا میکنم ک خدا خودش ابرومو جلو خونواده نامزدم و همون اشنا ها حفظ کنه چون ی دونه دخترم برام زشته نتونن از پسم بربیان و برام درحد توانشون نزارن برام دعا کنید مشکلم حل بشه دیگ همتون میفهمین همه جا رسم و و ی دخترم از خونه بابا همین جهزیشه ک باعث احترام خونواده شوهر میشه و میفهمین مثل ایلای قصه میشم باید هر روز سرکوفت جهزیه بشنوم ایناهم دارم با گریه با شما درمیون میزارم چون هیشکیو ندارم حداقل درد و دلامو بشنو ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 سلام عید همگی مبارک برای از بین بردن شپشکهای برنج که خیلی از ما دچارش هستیم یکی از دوستانمون گفتن برگ درخت گردو که مقدار زیادی هم باشه در کیسه ای قرار بدید و روی برنج بزارید آفت نمیزنه من سرچ کردم اینترنت گفته بودن که شپشکها رو هم میکشه .گفتم دوستان دیگر هم از این روش استفاده کنند. الهم صل علی محمد وال محمدواجعل فرجهم 🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 دوستان برای سالمندان و بیمارانی که دچار زخم بستر شدن که پوست سفت وقرمز شده استفاده از دود انبرنسا خیلی خوبه .اگر در اطرافیانتون هستن اطلاع بدید تا خوب بشن چون پوست اون قسمت خشک و زمخت میشه و خیلی اذیت میشن. برای سلامتی بیماران صلوات🙏 🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانمی که عروسش از یخچال گوشت برداشته . به نظر من شما وقتی میرید مسافرت روی تمام بسته هایی که تو فریزر دارید تعداد رو بزنید مثلا رو بسته های گوشت یه برگه بزارید وبنویسید ده بسته گوشت اینجوری میفهمه که شما تعداد چیزهایی که تو فریزرتون هست رو میدونید. برای تعجیل در امر فرج صلوات 🙏 🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزم در جواب اون خانم که درد لگن داشتن منم اینجوری هستم دکتر گفت‌ بخاطر تنگی لگن هست و بچه داره رشد میکنه به رحم و لگن داره فشار میاره درد احساس میکنی نگران نباشید اکثر خانم های باردار اینو تجربه میکنن 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 سلام خانمی گفتن که اگر مجردا هم ازدواج میکردن قطعا خوشبخت نمیشدن عزیزم شما مجبوری که دیگران رو ناامید کنی؟ چون خودت احساس خوشبختی نداری. ما مجردیم چون به هر قیمتی ازدواج نکردیم .ممکنه همه شرایط ازدواج هم جور شده باشه وعشق و علاقه هم باشه ولی تنها علاقه رو ضامن خوشبختی نمیدونیم اختلافات بزرگی که قابل کتمان نیست رو نمیشه پشت علاقه پنهان کرد. و اگر شما میگید که ازدواج چیزه بدیه چرا بعضی از خانمهای مطلقه به محض جدایی در تلاش هستن که مجدد ازدواج کنند و حتی چند ماه تحمل نمیکنند ؟ از نگاه منطقی که تحت تاثیر حرفهای زنان شکست خورده قرار نگرفته باید گفت ازدواج درست خیلی هم خوبه نه به این معنا که هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت . بعد هم ما نگفتیم که پدر و مادرهایی که فرزندانشون ازدواج کردن پیر نمیشن اصلا مساله این نیست. اونا غصه ی بچه های مجردشونو میخورن چون بعداز مرگ پدر و مادر بی پناه میشن. شما نمیتونی خودتو بزاری جای پدر پیری که میگه خدایا مرگ حقه ولی دخترام رو به کی بسپرم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆پودر و خمير شدن ريگ ها و نقش ائمّه اطهار عليهم السّلام 🌱يكى از زنان دانشمند به نام امّ سليم - كه به كتاب هاى آسمانى ، مانند تورات و انجيل آشنايى كامل داشت - پس از آن كه به محضر پيامبر اسلام و اميرالمؤ منين و امام مجتبى صلوات اللّه عليهم شرفياب شد و معجزات و كراماتى از آن بزرگواران مشاهده كرد، حكايت نمايد: 🌱بعد از آن كه به حضور حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام رفتم و همان اوصاف و نشانه ها را كه در كتب آسمانى خوانده بودم ، در او مشاهده كردم . 🌱ولى چون او كودكى خردسال بود، متحيّر شدم كه چگونه از او نشانه امامت و معجزه ، طلب نمايم . 🌱در هر صورت ، نزديك آن حضرت كه بر لبه سكوى مسجد نشسته بود وارد شدم و گفتم تو كيستى ؟ 🌱فرمود: من گمشده تو هستم ، اى امّ سليم ! من خليفه اوصياء خداوند هستم ، من پدر - نُه - امام هدايت گر مى باشم . 🌱من جانشين برادرم امام حسن مجتبى و خليفه او هستم ؛ و او خليفه پدرم امام علىّ بن ابى طالب عليه السّلام مى باشد؛ و او نيز جانشين و خليفه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بود. امّسليم گويد: من از گفتار و صراحت لهجه و بيان امام حسين عليه السّلام در آن كودكى شگفت زده گشتم و گفتم : علامت و نشانه گفتار شما چيست ؟ 🌱حضرت فرمود: چند عدد ريگ از روى زمين بردار و به من بده . 🌱همين كه چند عدد سنگ ريزه از روى زمين برداشتم و تحويل آن كودك عزيز دادم ، آن ها را در كف دست هاى خود قرار داد و سائيد تا آن كه تبديل به پودر شد و سپس آن ها را خمير نمود؛ و انگشتر خود را بر آن زد و نقش انگشتر بر خمير نمايان شد. 🌱آن گاه خمير را با همان حالت به من داد و فرمود: اى امّسليم ! خوب در آن دقّت كن ، ببين چه مى بينى ؟ 🌱وقتى خوب دقّت كردم ، اسامى مبارك حضرت رسول و امام علىّو حسن و حسين و - نه - فرزندش صلوات اللّه عليهم را به همان ترتيبى كه در كتاب هاى آسمانى خوانده و ديده بودم ، مشاهده كردم مگر نام جعفر و موسى عليهماالسّلام را. 🌱پس به همين جهت بيش از حدّ تصوّر تعجّب كردم و با خود گفتم : چه نشانه ها و علامت هاى ارزشمند و عظيمى برايم آشكار گشت و اظهار داشتم : اى سرورم ! چنانچه ممكن باشد علامتى ديگر برايم آشكار گردان . 🌱امام حسين عليه السّلام تبسّمى نمود و از جاى برخاست و ايستاد؛ و آن گاه دست راست خود را به سمت آسمان بالا برد كه ديدم كه دست مباركش همانند عمود و ستونى نورانى آسمان ها را شكافت و از چشم من ناپديد شد! 🌱بعد از آن فريادى كشيدم و بيهوش روى زمين افتادم . 🌱و پس از لحظه اى كه به هوش آمدم ، و چشم هاى خود را گشودم ، ديدم دسته اى از گل ياس در دست دارد و آن را بر صورت و بينى من گذارد، كه تا امروز كه سال هاى سال از آن گذشته است هنوز بوى آن گل ياس برايم باقى مانده است . 🌱بعد از آن گفتم : اى سرور من ! وصىّ و خليفه بعد از شما كيست ؟ 🌱حضرت فرمود: هر كه همانند من و گذشته گانم بتوانند چنين كراماتى را انجام دهد. 📚بحارالا نوار: ج 25، ص 187، اين داستان در بسيارى از كتابهاى تاريخى وروائى آمده است . 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام فاطمه جون مرسی بابت کانال خوبت من سال 1400در یه کلاس با یه نفر اوایلش در حد دوست معمولی آشنا شدم که پس از گذشت چند ماه به هم دیگه علاقه پیدا کردیم خانوادهامون رو در جریان رابطمون گذاشتم همون اول مادرم و مادرشون مخالف رابطه بودن و اون آقا پسر مادر و پدرش مشکل دارن و چند بار خواستن جدا بشن و این مسئله خیلی ت رابطه ما تأثیر داشت وقتی اون آقا پسر بیرون از خونه و دور از خانواده بود حالش خیلی خوب بود در کل بگم خیلی با هم خوب بودیم هیچکس باور نمی‌کرد یه روز از هم جدا بشیم بر اثر مشکلات خانواده اون آقا روز به روز حالش بدتر میشد به پیشنهاد من با مشاور صحبت کرد و بر اثر مشکلات و تحت فشار قرار دادن خانواده رابطه ما کم کم به هم خورد اوایلش خیلی سخت بود برام همش فکر میکردم شخص دیگه ای وارد زندگیش شده ولی پیشنهاد مشاور بود که از هم جدا بشیم ولی ت این 4ماهی که جدا شدیم همیشه حالمو میپرسید و الان میخواد دوباره رابطمون رو شروع کنیم و اینم بگم که از وقتی با مشاور صحبت می‌کنه حالش خیلی خوبه حتی بهتر از اوایل رابطه ممنون میشم راهنماییم کنید به نظر شما یه شانس بدم اینم بگم من هنوزم خیلی دوسش دارم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌷 شخصی از آیت الله بهجت(ره) پرسید : ✍ دست به هر شغلی می زنم ناکام می شوم برای بهبودی درآمد و زیاد شدن روزی چه کنم؟ فرمودند : «زیاد استغفار کنید و اگر نتیجه نداد بدانید یا کم استغفار کرده اید یا با اعتقاد کامل نگفته اید.» در روایت با هر سه لفظ آمده است که اگر کسی استغفار باشد ، یا استغفار کند ، خداوند او را از هر همّ و غمی رها می کند و از هر تنگنایی راه برون رفت برای وی قرار می دهد و از جایی که گمان نمی کرد روزی اش می دهد. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 چکار کنیم که برنج شته نزنه🤔 حتما این ویدیو را ببینید👌 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
moharame_emsal.mp3
1.1M
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔰لحظاتی یاد اوری زندگی...🌸😍 🔰السلام‌ علیک یااباعبدالله الحسین....🙏 ............................................... 💠به گویندگی : علی شرفی ............................................... ❇️سلسله پادکستهای آرامش بخش رو هر شب ساعت ۲۰ از کانال ما دنبال کنید.😊❤️ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔺خودشان در مجلس امام حسین، کفش‌ها را جفت می‌کردند..❗️ ◽️آیت اللّه شیخ علی‌ محمد‌ بروجردی نجفی می‌فرمودند:از ویژگی‌های مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی این بود که در مجلس روضه حضرت سیدنا أبا عبداللّه الحسین ع خودشان مبادرت به پذیرایی کرده و کفش‌هایِ واردین را جفت می‌کردند ◽️و در حین پذیرایی، زیر لب چیزی می‌خواندند یک روز از ایشان پرسیدم:آقا شما چه می‌خوانید؟ ◽️فرمودند:خوب است انسان شبانه روز، هزار مرتبه سوره قدر را بخواند! 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 * 💠 دستور العملی برای دهه اول محرم 🔻توسّل به سالار شهیدان علیه السلام به ویژه در دهه ی اول ماه محرم از اهمیت بسیاری برخوردار است. 🔸 مرحوم آیت الله کشمیری در این باره می فرمود: سزاوار است انسان از اول محرم تا سیزدهم محرم در ساعت و مکان مشخص، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام و دعای علقمه بخواند و آن را ترک نکند. اگر کسی در طول سال، بیش از این ایام را موفق به خواندن زیارت عاشورا شد، هنیئاً له (گوارایش باد) وگرنه حداقل این است که در هر سال، خواندن زیارت عاشورا در این ایام را از دست ندهد. ‌ ‌ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 ❓سوال: درمان تیروئید پر کار و کم کار چیست؟ 🔴✍پاسخ: سلام علیکم دو علت اصلی این بیماری: با غم و غصه خوابیدن بلغم زیاد که ایجاد سدد در غده با حالاتی شاداب به بستر خواب برویم ( از کینه و غصه و حسادت دوری نماییم. و برای دیگران جدا دعا کنیم. ظرفهای کثیف را حتما قبل از خواب شسته و با وضو بخوابید.) 🔴تدابیر دارویی: جامع امام رضا علیه السلام را با آب مرزنجوش (5شب) عسل+ زنجبیل+ دارچین + هل +زعفران به اندازه مساوی بسائید و به شکل قرص دربیاورید (حب) و روزی 3 عدد میل کنن مقل ازرق 5 گرم + کتیرا 16 گرم + زعفران 10 گرم را بکوبید و با عسل حب سازید روزی 3 عدد براي كم كاري تيروئيد روزانه دم كرده كوبيده شده پنيرك + ناخنك + بذر شنبليله + بذر كتان 🔴 تدابیر یداوی ماساژ و‌ بادکش ملایم و لغزان (متحرک) با روغن مالی گرم زیر گلو کنید روغن مالی با روغن دارچین یا سیاه دانه از گردن تا کتفها . با روغن بابونه موضع تیرویید را چرب کنید پشت به آفتاب نشستن مالیدن روغن سیاه دانه و بادام تلخ به ملاج و زیر گردن روزی 2 بار توسط برس موی شتر روی غده تیروئید بمالن 🔴 تدابیر غذایی و توصیه ها ممنوعات : نمک طبیعی مصرف نمایید. (قبل از غذا فراموش نشود) سویق جو بخورید ماهی دریای جنوب و غیر پرورشی پولک دار بخورید.( بصورت کبابی) سیاهدانه 7عدد با عسل صبح ناشتا غذاهای سرد نخورید و گرمی بخورید لبنیات کارخانه ای برای مدتی هرگز نخوریم، حتی یک ذره پنیر ✍تیروئید پرکار 🔴 تدابیر دارویی جامع با اب مرزنجوش بمدت هفت شب وداروی صفرابر سرد کننده تقویت عصب اسفرزه سویق عدس 🔴 تدابیر غذایی مصرف ماهی پولک دار سرکه خرفه الو تازه کاسنی وتمامی غذاهای صفرابر ✍ج.ستاری 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆برخورد با دشمن در خواستگارى و ازدواج 🌺روزى معاويه نامه اى براى مروان استاندار خود در مدينه به اين مضمون نوشت : اى مروان ! از تو مى خواهم كه امّكلثوم دختر عبداللّه فرزند جعفر طيّار را براى فرزندم ، يزيد خواستگارى نمائى ؛ و عقد و ازدواج آن دو نفر را جارى گردانى . 🌺هنگامى كه نامه معاويه به دست والى مدينه رسيد، حركت كرد و نزد عبداللّه آمد و او را از محتواى پيام معاويه آگاه نمود. 🌺عبداللّه بعد از شنيدن سخنان مروان در پاسخ چنين اظهار داشت : اختيار دخترم ، امّكلثوم به دست حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام است ؛ چون او سيّد ما و دائى دخترم مى باشد. 🌺وقتى موضوع را براى امام حسين عليه السّلام تعريف كردند، فرمود: استخاره مى كنم تا خداوند آنچه را كه صلاح آل محمّد عليهم السّلام و صلاح دين و دنياى دختر باشد بيان نمايد. 🌺و پس از آن كه عدّه اى از مردم در مسجدالنّبىّ صلّى اللّه عليه و آله اجتماع كردند، مروان استاندار مدينه نيز در جمع آن ها حاضر شد و در كنار امام حسين عليه السّلام نشست و اظهار داشت : 🌺معاويه به من دستور داده است تا امّكلثوم ، دختر عبداللّه فرزند جعفر طيّار را به عقد و ازدواج پسرش يزيد درآورم ؛ و مهريه او را هر چه پدرش بگويد مى پردازم و بين دو طايفه صلح و دوستى برقرار كنم ، همچنين تمام بدهى هاى آن ها را هر چه باشد پرداخت نمايم . 🌺بعد از آن افزود: عدّه اى در اين ماجرا ناراحت هستند و غبطه مى خورند؛ ولى من تعجّب مى كنم با اين كه يزيد دامادى بى همتا است ، چطور از او مهريه گرفته مى شود. 🌺در همين لحظه ، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام لب به سخن گشود و فرمود: حمد و ستايش مى كنم خداوندى را، كه ما را از بين بندگانش برگزيد و فضيلت و برترى بخشيده است . 🌺و سپس ضمن بيان فضائل و مناقب اهل بيت رسالت عليهم السّلام خطاب به مروان كرد و افزود: اى مروان ! نسبت به اين مهريّه اى كه گفتى هر چه پدر دختر بگويد خواهى پرداخت ، بدان كه اگر بخواهيم مهريّه مطالبه كنيم ، هرگز از سنّت رسول خدا تجاوز نمى كنيم و همان مبلغ چهارصد و هشتاد درهم را مهريّه قرار مى دهيم . 🌺و امّا اين كه إ ظهار داشتى : مى خواهيد بين دو طايفه صلح و آشتى برقرار شود، آگاه باش كه ما طايفه بنى هاشم طبق احكام الهى با شما دشمن و مخالف هستيم و به جهت متاع دنيا با شما سازش ‍ نمى كنيم . 🌺و تمام گفتار مروان را يكى پس از ديگرى مطرح و ردّ نمود، و آن گاه فرمود: آن هايى كه نادان و بى خرد باشند با ما حسود و مخالف خواهند بود و آن هايى كه اهل درك و شعور و معرفت باشند، با شما ستمگران ، مخالف و دشمن هستند. 🌺و در پايان فرمايشاتش اظهار نمود: تمام شما حُضّار شاهد باشيد، كه من - حسين بن علىّ - امّكلثوم دختر عبداللّه بن جعفر را به ازدواج پسر عمويش قاسم بن محمد درآوردم . 🌺و مهريّه او را مقدار چهارصد و هشتاد درهم قرار داديم ، و نيز نخلستان خود را به ايشان بخشيدم كه بتوانند با درآمد آن إ مرار معاش نمايند. 🌺در اين هنگام چهره مروان دگرگون شد و با حالت خشم گفت : شما بنى هاشم كينه توز هستيد و مى خواهيد دشمنى و كينه ها تداوم يابد. 🌺امام حسين عليه السّلام در پاسخ فرمود: آيا فراموش كرده ايد كه وقتى برادرم امام حسن مجتبى عليه السّلام ، عايشه دختر عثمان را خواستگارى نمود، شما چه كرديد؟ 🌺و او را به ازدواج عبداللّه ، فرزند زبير در آورديد؛ و آيا فراموش كرده ايد كه شما به همراه عايشه و ديگران با جنازه برادرم - 🌺حضرت مجتبى عليه السّلام - چه كرديد؟! حال قضاوت كنيد كه آيا ما اهل بيت رسالت عداوت و كينه داريم يا شما كينه توز و سنگ دل هستيد. 📚مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 38، بحارالا نوار: 44، ص 207، ح 4، و در ص119، ح 13، همين جريان را به امام حسن مجتبى عليه السّلام نسبت داده است . 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ به قلم وقتی چشمامو باز کردم صبح شده بود و هنوز هم اثری از ابراهیم نبود دیگه برام مهم نبود کجاست حتما الان مشغول پخش کردن مواد یا معامله مواد هستند شاید هم حق خودشون رو گرفتن و رفتم پی خوشگذرانی کاش می شد فکری برای این تنهایی می کردم اینجور وقتا که تنهای تنها بودم برای اینکه وقتم بگذره خودمو به کارای خونه مشغول میکردم خوشبختانه این آپارتمان خیلی بهتر از خونه قبلیمون بود و آدم دل و دماغ تمیز کردن خونه رو داشت بالاخره عصر همان روز ابراهیم به خونه برگشت طبق معمول مشخص بود که تا تونسته خورده و کشیده دیگه کاریش نمی تونستم بکنم از لاغری که روز به روز بیشتر به سراغش آمده بود مشخص بود که دوز مصرفش بیشتر و بیشتر میشه _گشنمه چیزی داری بخوریم _ آره برای ناهار کته ماست درست کرده بودم کمی مونده برات میارم بیحال گفت آره بیار و دراز کشید سفره رو پهن کردم و غذا را گرم کردم همراه یک کاسه ماست جلوش گذاشتم ابراهیم با اشتها داشت غذاشو می خورد انگار خیلی گشنه بوده _ابراهیم _چیه سعی کردم لحنم با تمام مظلومیت باشه تا بلکه نرمش کنه _ ابراهیم من صبح تا شب تو خونه تنهام نمیتونم هیچ جوری خودمو سرگرم کنم تو رو خدا تو رو خدا اجازه بده برم یه آرایشگاه پیدا کنم و کار کنم سرشو بالا آورد و بهم نگاه کرد دعا دعا می کردم عصبانی نشه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌷 علیه السلام: خوش‌خويى گناه را از بین می‌برد، همچنان كه آفتاب يخ را. 📗 الكافی، ج۲، ص۱۰۰ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 (علیه السلام): 🌿مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند، از مردمان همه زمان ها برترند، زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است.🌼 📚بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲🌿 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ به قلم دعا میکردم کار به کتک و کتککاری نکشه کار به ناسزا شنیدن نکشه دیگه جونم تحمل هیچ شکستگی نداشت دیگه روحم تحمل ناسزا شنیدن نداشت فقط میخام سرم گرم بشه همین ابراهیم همچنان نگاه میکرد و من سعی میکردم بهش توضیح بدم که از تنهایی خسته شدم _ابراهیم به خدا بهت قول میدم هر چی شد بهت میگم من فقط میخام این همه تنها نباشم تو بیشتر وقتا خونه نیستی من از تنهایی و بیکاری دیووونه میشم اگه برم آرایشگاه کار کنم... نذاشت ادامه حرفمو بزنم و سرم داد کشید _فک کردی من خرم بری آرایشگاه کار کنی که تنها نباشی؟؟ فرداش دوباره گوشی بخای وهزارجور زبون یادبگیری لازم نکرده تو کار کنی بشین تو خونت حرف اضافه هم نباشه به گریه افتادم _ آخه چرا اینجوری میکنی ابراهیم من کی زبون یاد گرفتم خودت که فهمیدی من خطا نکرده بودم فاطمه خانمم هیچ وق منو تشویق به هیچ کار بدی نکرده بود ابراهیم خواهش میکنم توروخدا جون مامانت _دیگه حرفشم نزن وگرنه کلامون بدجور تو هم میره با التماس نگاهش کردم ولی فایده ای نداشت گریه کنان رفتم اتاق خواب ولی دو دقیقه نگذشته صدام زد وگفت بیا سفرورو جم کن بعد غذا ابراهیم خوابید و منم سعی کردم بخوابم این روزها کارمن فقط خوابیدن بود وضع مالی ابراهیم به خاطر موفقیت آمیز بودن آخرین ماموریتش عالی شده بود ماشین عوض کرده بود و یه ماشین صفر خرید گوشی و لباسای جدید و رنگارنگ وحتی خرید مبل برا خونه موقعی که مهمونی میگرفت مایحتاج خونه رو کامل میخرید و من حالم از اینکه پول معتادکردن بچه های مردم میخورم بهم میخورد حسابی لاغر شده بودم گاهی حتی پنج شب در هفته دوستای ابراهیم تو خونمون جم میشدن و بساط مواد و نوشیدنی به راه بود دیگه داشتم دیووونه میشدم همه برنامه های تلویزیون نگاه میکردم تا متوجه طولانی بودن روزها نشم هیچ وقت اون شب نحس فراموش نمیکنم طبق معمول دوستای ابراهیم خونه ی ما جم شده بودن تابستون بودو هوا بسیار گرم هندونه رو قارچ کردم و شام آماده کردم صدای نچسب شهاب خان صاحب خونه و صاحب کار ابراهیم و ساسان میومد از این مردک هیز متنفر بودم ساسان کم بود شهاب خان هم بهش اضافه شده بود با مصرف موادی که این دفعه بوش با مواد شبای قبل فرق میکرد چشمای ابراهیم کوچکتر و کوچکتر میشدن همش میخندید ولی وضعیت ساسان و شهاب خان اینجوری نبود با اینکه بساط مواد و رفیق بازی ابراهیم تقریبا دایمی بود ولی امشب بدجور دل آشوب بودم ابراهیم آب خواست و من از اتاق خواب بیرون اومدم تا از آشپزخونه آب بیارم براشون ابراهیم مثل دیوونه ها حرفای نامربوط و نامفهوم میزد ساسان ساعد دستشو رو چشماش گذاشته بود و تقریبا دراز کشیده بود یخچال باز کردم و تکه یخی برداشتم چون یخ بزرگ بود نمیتونستم تو پارچ بندازم برا همینم چاغورو برداشتم و با نوک چاغو به یخ ضربه زدم سایه ی کسی رو پشت سرم حس کردم و همزمان که بر می گشتم تا ببینم سایه برای کی هست با چاقو ضربه محکمی به یخ زدم با دیدن شهاب خان هینی کشیدن و همزمان نوک چاغو به کف دستم خورد وبد جور زخم شد شهاب آشغال همزمان که سعی میکرد در نزدیکترین موقعیت نسبت به من باشه دستامو تو دستش گرفت و گفت آخ آخ ببین چیکار کردی خوشگله و بعد چشمکی زد دستمو با حرص از دستاش بیرون کشیدم و با صدای بلند ابراهیم صدا زدم ابراهیم فقط به یک ها گفتن بسنده کرد ولی ساسان بالافاصله خودش به آشپزخونه رسوند از دیدن شهاب خان تو آشپزخونه تعجب کردولی سعی کرد عصبانیتش رو نشون نده _عه شهاب خان شما اینحایین گفتین میرین دسشویی _آره ولی خیلی تشنم بود اومدم آب بگیرم بخورم بعد برم ساسان با دیدن دست خونیم جلو اومد و گفت _عه الی چیشده چرا دستت خونیه _با عصبانیت پارچ به دستش دادم و گفتن _بریدمش ...آب رو هم خودتون بردارید ناراحت و عصبانی از آشپزخونه خارج شدم و بادیدن ابراهیم در اون وضعیت نامناسب چشمام از تعجب گرد شدن 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 💖💖فال 💖💖 💖: یک خبر احساسی فوق العاده عالی 💖: دودلی راکنار بگذارید. 💖: باهمکاری دوستان به خواسته خود میرسید. 💖:بزودی حقیقت آشکار میشود. 💖:باملایمت وارامش مسئله راحل کنید. 💖: با دیگران صداقت داشته باشید. 💖: یک روزرویایی درراه است. 💖: دورهمی دوستان قدیمی 💖: یک خبر احساسی میشنوید. 💖: تکلیف رابطه شما روشن است. 💖: باسرنوشت نجنگید صبرکنید. 💖:دلتنگی .شما تمام میشود. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلم خیلی براش سوخت چقدرابراهیم رولعن نفرین کردم وپدرش رو کاش ترسش روبزاره کنار ترس برادرمرگه خواهرمنم یه همچین زندگی داشت تاباترسش مقابله ومبارزه نکردخداهم براش کاری نکرد خودش توقرآنش میگه مردم تاخودشون سرنوشتشون روتغییرندن من تغییر نمیدم هرچندالی معتادشدوباخت امیدوارم پایان کارخوش باشه 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام چقدر برای غربت ایلای گریه کردم با دلتنگی برای مادرش دلم برای مادرم تنگ شد و به یادش اشک ریختم کسی که مادر از دست داده این غمو میفهمه ...😭😭 حتی توی رویاهم دیدار شیرینیه دیدن مادر... لطفا به یاد همه مادرهای سفرکرده صلواتی رو به حضرت زهرا هدیه کنید🙏🌸 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df