eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
549 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
12 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 10 اسفند 1401ه.ش 🗓 8 شعبان 1444ه.ق 🗓 1 مارس 2023میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای زنده ، ای پاینده جهت سلامتی و و هدیه به روح @rastegarane313
إنَّ اللّه َ تَعالى يَقولُ : يَابنَ آدَمَ ، تَفَرَّغ لِعِبادَتي أَملاَء صَدرَكَ غِنىً وأسُدَّ فَقرَكَ خداى والامرتبه مى فرمايد : اى فرزند آدم! خود را وقف عبادت من كن تا سينه ات را از بى نيازى پر كنم و فقرت را بزدايم . @rastegarane313
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 پیامبر اکرم (ص) می فرماید : یک ساعت فکر کردن در درون خویش و عملهای خویش بهتر از هفتاد سال عبادت است ، پس بیائیم ببینیم که ما چه کردیم ، خودمان فکر کنیم ببینیم چه عمل زشتی را انجام داده و توبه کنیم و ببینیم چه عمل خوبی را انجام داده ایم و باز ادامه دهیم و روزبه روز این اعمال صالح خود را زیادتر کنیم . 🌹 🕊 🌹 🌹 @rastegarane313
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 هرکاری انجام می داد برای خدا بود اصلا براش مهم نبود که دیگران خبر دار بشن همین اخلاصش هم باعث شد این عکسش معروف بشه 🌹 🕊 @rastegarane313
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 دختری بودم که هیچ قید و بندی نداشتم، اصلا واسم مهم نبود. با هم کلاسیا و هم دانشگاهیام تو دانشگاه و اینور اونور بگو بخند داشتم. یه مدت بود وقتی خوب فکر میکردم خسته شده بودم از این وضعیت؛ دنبال یه راه بودم که خودمو از این باتلاقی که دارم روز به روز بیشتر گرفتارش میشم نجات بدم، از طرفیم وقتی فکر میکردم که اگه بخوام ظاهرمو تغییر بدم خیلی از دوستامو از دست میدم؛ سر یه خیلی بزرگ بودم... یه چند وقتی بود که با یکی از هم دانشگاهیام چت میکردم، ایشون به من کتاب معرفی کرد... منم وقتی واسه تعطیلات میان ترم اومدم خونه این کتاب و تهیه کردمو شروع به خوندنش کردم.. کم کم با این کتاب انس گرفته بودم. از خودم جداش نمیکردم هی میخوندمش اصلا عاشق شخصیت و ویژگی های ابراهیم شده بودم؛ هی یه جمله از کتاب میخوندم هی یه نگاه به عکس روی جلدش میکردم... به آخراش که رسیدم با تک تک صفحاتش اشک میریختم. اصلا حال خیلی عجیبی داشتم، احساس میکردم ابراهیم حتی از یه برادرم به من نزدیک تر شده. تا اینکه سالروز شهادتش تصمیم گرفتم واسه همیشه چادر بپوشم، حجابمو رعایت کنم و خیلی چیزای دیگه که میدونستم ابراهیم دوست نداره رو کنار بذارم... تا اینکه یه روز فهمیدم که سلام بر ابراهیم 2 هم چاپ شده، همه کتاب فروشیارو رفتم ولی هیچکدوم نداشتن... قبل از عید رفتم راهیان نور و این کتاب رو از یادمان خریدم... البته تو همین سفر که بود به میرفتم تو به ابراهیم قول دادم که واسش خواهری کنم... وقتی اومدم خونه بلافاصله شروع به خوندش کردم. با خوندن یکی از داستانهای این کتاب تصمیم گرفتم بعد از هر وعده نمازم دورکعت هم به نیت ابراهیم بخونم... یه سحر تو ایام عید بعد از نماز صبحم وقتی خوابیدم ابراهیمو تو خواب دیدم که به سمت من اومد و یه شاخه گل لاله بهم داد... از خوشحالی تو خواب فریاد میزدم... حالا دیگه ابراهیم جزئی از زندگیمه، ازش کمک میخوام، باهاش مشورت میکنم؛ اون هم تو اکثر موارد کمکم میکنه... تا جایی که تونستم این کتابو به دوستام معرفی کردم. @rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 💠 خاطره ای از دزدیده شدن حاج قاسم مجروح شده بود. او را برای درمان به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه ی سینه اش تا روی مثانه اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت . ۴۶-۴۵ روز کسی نمی دانست زنده است یا شده . در آن زمان هم فرمانده ی گردان بود که مجروح شد . بالاخره پسر آقای موحدی کرمانی را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه ی سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک از منافقین بود و می خواست او را بکشد، به همین دلیل شکمش را باز گذاشته بـود که منجر به عفونت شده بود . یک پرستار با شرف کرمانی بخاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی اش را شب دزدیده بود، جایـش را با دو مریض دیگر در یک طبقه ی دیگر عوض کرده و به دکتر گفته بود را از اینجا بردند... @rastegarane313
📆 🔆امروز ۱۰ اسفند ماه ۱۴۰۱ مصادف ۸ شعبان المعظم 📿ذکر روز چهارشنبه: یا حَیُ یا قَیوم (صد مرتبه) ✅ذکر روز چهارشنبه موجب عزت دائمی میشود‌. 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @rastegarane313
⚘اَللّٰہُـمَّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘: 💞🍃 چادر براۍ زن یڪ حریمہ یک قلعه ویک پشتیبان است... از این حریم خوب نگهبانی کنید... همیشه میگفت: به حجاب احترام بگذارید که حفظ آرامش و بهترین امر به معروف برای شماست...😍 🕊 @rastegarane313
💕یکی از زیباترین شعر های فریدون مشیری دل که تنگ است کجا باید رفت؟ به در و دشت و دمن؟ یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟ یا به یک خلوت و تنهایی امن دل که تنگ است کجا باید رفت؟ پیر فرزانه مرا بانگ برآورد که این حرف نکوست ، دل که تنگ است برو خانه دوست... شانه اش جایگه گریه تو سخنش راه گشا بوسه اش مرهم زخم دل توست عشق او چاره دلتنگی توست... دل که تنگ است برو خانه دوست... خانه اش خانه توست... باز گفتم: خانه دوست کجاست؟ گفت پیدایش کن برو آنجاکه پر از مهر و صفاست گفتمش در پاسخ: دوستانی دارم بهتر از برگ درخت که دعایم گویند و دعاشان گویم ، یادشان در دل من ، قلبشان منزل من...! صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق! تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن! چرخ روزيت هميشه چرخان! نفست داغ ، تنت گرم ، دعايت با من! روزهايت پى هم خوش باشد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rastegarane313
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن. از این که بنده بد و گنه کار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ می کنم ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده ام ... یکی این که با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند ، پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد ؟ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم ، اگر چنین نبود پس چرا مرا به این جا آورد؟ دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم . بله به این دو چیز دلم را خوش کرده ام. پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که... برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت... دنیا برای نفس ضعیف ما یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد. 🌹 🕊 شادی روح و @rastegarane313
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 🌴 خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی . 🌹 اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس اینطور معروف بشه. 🌴 هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… 🌹 یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” 🌴 ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و می کشید به کف بچه ها و خاکش رو می مالید رو و می گفت : 🌹 🕊 @rastegarane313
سخاوتمندی دنیا به اندازه‌ی باور شما وسعت می گیرد دنیا نه از خود ثروتی دارد و نه فقری این ذهن شماست که انتخاب‌گر است همیشه دست روی بهترین ها بگذار کلید انتخاب در باور شماست ... @rastegarane313
🔔 📛معاشرت تون رو با هرکسی که در اطرافتونه و ممکنه اثر منفی روی نَفْـسِ تون بذاره کـ⬇️ـم کنیــد. 🌷روح شما،امانت خدا در وجود شماست! باید سـ🌸ـالم بَـرِش گردونید. @rastegarane313
"دلت که گرفت💔 دلت که شکست... با رفیقی درد و دل کن ⇜که آسمانی باشد •این زمینیـها •در کارِ خود هم مانده اند 🌷" @rastegarane313
نوشتن اگر ناچیز بود ؛ خداوند در قرآن به قلم قسم نمیخورد پس قلم ؛ قطعا قدرت والایی دارد ..🖋 اینجا گوشه دنجی است برای دل نوشته ها و زمزمه های گاه و بی گاه قلم و قلبم، هرآنچه از تجربه ها و دانسته هایم که رزق آسمانی‌ام باشد و میهمان خانه‌ی دل‌ هرکسی بشود که رزقش این کلمات بوده و بماند به یادگار... @rastegarane313
🌷 این شهیدعزیز در دوره ای پهلوی دراثرشکنجه بدنش را قطعه قطعه و بعد سوزاندن بعد از گذشت ۱۶روز از سوختن جسدش به خواب یکی از دوستانش میاد ومحل شهادت خودشون را بیان میکند... ایشان درقطعه اعدامی ها آرامستان بهشت رضا(ع) مشهد مقدس بلوک ۲۲ردیف۳قطعه۳۲ مدفون است @rastegarane313
‌مهم نیست که کجا و چطوری زندگی میکنی. مهم اینه که توی قلبت احساس خوشبختی کنی و چشمت به زندگی کسی نباشه باور کن که زندگی پر از زیبایی است فقط به آن توجه کن ، به زنبور عسل، به کودک کوچک و چهره‌ های خندان باران را نفس بکش و باد را احساس کن. زندگی‌ ات را زندگی کن ، و برای رویاهایت مبارزه کن ... @rastegarane313
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 📚✨ روزانه فقط یک کلام کوتاه ✨ با آموزش باورهای صحیح ، فرزندانمان را از سرمایه‌ای بزرگ بهره‌مند کنیم . لقمان علیه‌السلام : فرزندم ، هیچ کس را به سبب کهنه بودن جامه‌اش حقیر مشمار ، زیرا که پروردگارِ تو و او یکی است . ( بحارالأنوار @rastegarane313 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
مـی‌خـواهیـد خـدا عاشـقِ شمـا شـود قلـم مـی‌زنیـد برایِ خـدا باشـد... گـام بـرمـی‌داریـد برایِ خـدا باشـد... سخـن مـی‌گوییـد‌ برایِ خـدا باشـد... همـه چیـز و همـه چیـز برایِ خـدا باشـد :) -شهیدهمت-
🌷🏆🌷🏆🌷🏆🌷🏆🌷🏆🌷🏆🌷🏆 🎤🎤🎤 مسابقه مسابقه مسابقه ✅✅ موضوع نیمه شعبان و میلاد سراسر سعادت امام عصر (عج) 🕙 مهلت ارسال آثار تا ساعت ۲۴ پنجشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ 📣 آثار دریافتی به مرور در کانال بارگزاری خواهد شد 🔍 هر اثری بازدید بیشتری بخوره انتخاب میشه 🎁 هدایا آثار برتر نقدی (کارت به کارت) 🍇🍇 به ده ۱۰ اثری که بیشترین بازدید رو داشته باشه هدیه پرداخت میشود 🛑 آثار شامل شعر، متن، شعرخوانی، نقاشی و عکس 📎 هنگام ارسال آثار: 🔹در پایان مطلب در صورت تمایل نام و نام خانوادگی یا اسم مستعار بنویسد 🔹 کل مطلب را در یک پیام ارسال کنید 🔹 زیر نقاشی یا عکسها حتما اسم نقاش یا عکاس نوشته شود 🏆 بازدید مشترک = قرعه کشی 🛑 از پذیرفتن آثاری متعلق به خود عزیزان نباشه معذوریم آیدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Malek53 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @rastegarane313 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✅ با ارسال این پیام به دوستان و گروههای مجازتون جهت اطلاع رسانی شما هم سهمی در بزرگداشت این عید سعید داشته باشید
مےگفت: تویہ‌گودال ‌پیداڪردیم هر‌چہ‌خاڪ‌بیرون‌میریخت‌بازبرمےگشت اذان‌شدگفتیم‌بریم‌فردا‌برگردیم شب‌خواب‌جوونےرودیدم، گفت: دوست‌دارم‌ فکه بمانم،بیل‌را‌بردار‌و‌ببر🌱 @rastegarane313
✅آثار شماره یک ✳️ مسابقه دوم 🌸آقای مهربان 🍃خستگی از سر و رویش می‌بارید. علی کارگری فقیر اما زحمتکش، پول‌ حلال چند ساعت کارش را با ذکر بسم الله در جیبش گذاشت و تا بیمارستان دوید. 🌑شب با نور ریسه‌های رنگی، بسیار زیبا و تماشایی شده بود. در کنار بیمارستان پوستری از تبریک نیمه‌ی شعبان را دید. ⚡️همان‌جا نوری در دلش روشن شد که می‌گفت: «نذری بکن!» علی با روحش پرواز کرد و نذرش را با صدای بلند قلبش، به آسمان رساند. 🌾 وقتی به محوطه بیمارستان رسید و روبروی پذیرش بیمارستان ایستاد. به خانم پرستار گفت: «دخترم! نرگس حالش چطوره؟» 🌺علی از لبخند پرستار بلور شیشه‌ای چشمش برق زد و تا خود تخت دخترش دوید. او را به آغوش گرم خود کشید. 💦اشک شوق بر پهنای صورتش خودنمایی کرد. نرگس با لبخند به پدرش گفت: ««باباجونم! خواب یه آقای مهربونی رو دیدم، کنار تختم وایستاد... منو دعا کرد و رفت به طرف گنبد فیروزه‌ای.» 💥علی مکثی کرد و یادش افتاد که اکنون وقت به جا آوردن نذرش است. زمانی که نرگس از بیمارستان مرخص شد و حالش خوب شده بود و هیچ مشکلی نداشت. عصر پنج شنبه‌ای دست در دست دخترش به سمت جمکران حرکت کردند. 🌼علی هزار صلواتی را که نذر امام زمان عج کرده بود را آرام آرام زمزمه می‌کرد. هنگامی که روبروی گنبد فیروزه‌ای رنگ ایستادند؛ فقط یک ذکر را می‌گفتند: «لبیک یا صاحب‌الزمان عج» 🌤 اللهم عجل لولیک الفرج🌤 نازنین رحیمی جابری @rastegarane313
✅آثار شماره دو ✳️مسابقه دوم طاها خلیلی از تهران @rastegarane313