eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
534 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
12 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀💐🌼🌺🌼💐🍀 داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن نسبتا طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: من سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم، اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ زن بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 مادرم زمانی که خبر را شنیدی گریه نکن زمان تشیع و تدفینم گریه نکن زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن فقط زمانی گریه کن که ما را فراموش می کنند و ما را وقتی ما را و گرفت، مادرم گریه کن که در خطر است . بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 واقعه مسجد گوهرشاد، تجمع مردم مشهد در تیر ماه سال ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس توسّط رضاخان بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد . علّت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کشف و کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود . در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد گوهرشاد باعث ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصّنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند . فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرّق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد . بدین ترتیب این تحصّن به شدّت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند. 1600 در یک روز وااااااااااااااااااااااااای بر ما .... کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن .... وااااااااااااااااااااااااای بر ما .... شادی ارواح طیبه همه والا مقام بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خواستگار دخترم بود . روزی که برای خواستگاری آمد تمام وقت سرش پایین بود . گفت : دایی ، من دیگه مرد شدم ... راست می گفت ، دیگر بزرگ شده بود و می توانستیم روی او حساب کنیم . خیلی با حرفش را زد و رضایت مان را گرفت . از بچگی این خواهر زاده ام را دوست داشتم . با بود. همیشه نسبت به خواهر هایش حساسیت نشان می داد . همین و اش هم باعث شد که تا آخرین نفس پای کشورش کند . اهل و و بود ، اما فکر نمی کردم توفیق نصیبش شود . از مرزبانان ناجا در مرز نگور سیستان و بلوچستان هفدهم فروردین ۹۴ در درگیری با تروریست های جیش الظلم به رسید . شادی روح و بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 فردای روزی که دشمن بعثی رو گرفت ، جسد بی جان و عریان دختر خرمشهری رو به تیرک بلندی بستند و اونطرف کارون مقابل چشم های رزمنده های ایرانی گذاشتند . رگ غیرت رزمنده های دلیر ایرانی به جوش میاد و تک آورهای نیروی زمینی ارتش سه تا می دهند تا بالاخره جسد اون دختر رو پایین میارند و بخاک می سپارند . 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بازی است مگر؟ ، جگر می خواهد! به بهانه ی دلتنگی،به دلایل ؛ سلام! سلامی به وسعت و به بزرگی راستش نوشتن از که کار ما نیست، جسارتاً با کلمات می کنیم تا عرض داشته باشیم خدمت شمایی که از برای ما گذشتید ، تا ما نباشیم از کوچک ترین برایتان بگذریم! هر بار خواندیم را ببینیم، عمل نکنیم و چه ساده از کنارش رد شدیم و چشممان را به مردم دوختیم و را به راحتی آب خوردن سر کشیدیم و ریش بلند گذاشتیم غافل از آنکه ریش ریشه ی خراب را دهی نمی کند! از حفظ زمزمه کردیم ما صف اول بودیم ، از آخر مجلس را چیدند و هربار پرپر شدن دلاورانمان بودیم و از ماجرا با دست مشت شده شعار دادیم! از کوچه خیابان های شده به شریفتان عبور کردیم که یادمان باشد این که در کوچه پس کوچه ها قدم می زنیم ، صدقه ی مبارک شماست و باز را مانند کبک در برف بردیم و هرکسی زبانش به هر به شما و راهتان و پیروانتان باز شد به بهانه ای می کنیم تا خجالت بکشد کردیم! آری ما چنین آور مدعی ادامه دهندگان راه شماییم و چقدر که مدام ! کاش اگر نیستیم نما نباشیم! التماس تفکر... شادی روح و 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 به‌ نیابت از روز را به و تبریک می گوییم . 💐 💐 ان شاالله ما راه را با مردانه و زنانه ادامه خواهیم داد . 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 | "سلام شهید غیرت" 🎙 گروه سرود میثاق تهران 📌 ‎‎‌‌‎‎💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🍀💐🌼🌺🌼💐🍀 داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن نسبتا طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: من سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم، اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ زن بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 مادرم زمانی که خبر را شنیدی گریه نکن زمان تشیع و تدفینم گریه نکن زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن فقط زمانی گریه کن که ما را فراموش می کنند و ما را وقتی ما را و گرفت، مادرم گریه کن که در خطر است . 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
آنها داشتند... من دارم... آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم… آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود… من چادر می پوشم تا از نفَسهای آلوده دور بمانم… آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند… من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم… آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند … من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم… آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند … من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم… آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند… من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم… 💠کانال_مارا_به_اشتراک_بگذارید👇👇 @rastegarane313