پیکر مطهر شهید عزیز مدافع حرم آقاابراهیم عشریه پس از ۳ سال جاویدالاثری در تیرماه سال ۱۳۹۸ به خاک وطن برگشت و اهالی محل با این شهید عزیز وداع کردند .
⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#شهدا ،
از فرصت هایی که نصیبشان شد؛
نهایت استفاده را بُردَند...
و در نهایت ، بُردَند ...!
قرار نیست ما بازنده شویم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#سیـره_شهــدا❤️
🔸از ویژگیهای بارز شهید خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در #تواضع و #اخلاص، ایشان را #محبوب دل جوانان میکرد.
🔸پرهیز از #ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند.
🔸ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی الرضا(ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد.
🔸 در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیختهای از #تحصیل، #تهذیب و #ورزش بود.
#حجت الاسلام شهید جاویدالاثر _محمدمهدی_مالامیری🌷
#شهید_مدافع_حرم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
با پيروزى انقلاب ضمن گذراندن سال آخر دبيرستان در كميته مرعشى به خدمت مشغول شد. مصطفى سرگروه بچّه هاى بسيج چند مسجد بود. شب ها پاسدارى و نگهبانى مىداد و در محاصره منزل و محل ساواكیها نقش داشت.
برادرش -- محمّد اكرمى -- در اين باره مى گويد: «مصطفى در گشتهاى بسيج شركت مى كرد؛ من مسئول پايگاه بودم.
شب هايى كه او مى آمد حتّى يك نفر هم حاضر نبود به منزل برود. اخلاق و رفتارش طورى بود كه همه را جذب مى كرد و تا صبح پابه پاى او مى ماندند و او براى بچّه ها دعا و قرآن مىخواند و سخنرانى مى كرد و احكام مى گفت.»
در برابر مشكلات، انسانى قوى و با استقامت و داراى بهترين و قوىترين روحيه تصميم گيرى و داراى خلاقيّت فكرى بالايى بود. خود را وقف انقلاب كرده بود. در سال 1359 مدّتى همرزم شهيد كاوه بود. ابتدا به صورت نيروى بسيجى به جبهه اعزام شد و سپس عضو سپاه شد.
همسرش درباره او مى گويد: «در آبان ماه سال 1361 زندگى مشتركمان را آغاز كرديم. زندگى ما ساده بود امّا سرشار از محبّت و صميميت. او داراى ايمان، اخلاق، متانت و ظاهرى پسنديده بود و نسبت به بيت المال حسّاسيّت خاصّى داشت به طور مثال، يك بار از او خواستم تا با موتورى كه از طرف سپاه در اختيارش قرار گرفته بود مرا به خانه پدرم برساند، امّا او از انجامدادن اين كار امتناع كرد. به مسائل دنيوى علاقه نداشت. بلكه آرزوى زيارت كربلا، ديدار امام زمان(عج) و شهادت را داشت. تا حدّ امكان در جلسات و مراسم مذهبى شركت مى کرد و با توجّه به فرمايش حضرت امام(ره) سعى مى كرد روزهاى دوشنبه و پنج شنبه را روزه بگيرد.»
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ سخنان شهید جاودان "مصطفی چمران" در وصف "شهید سپهبد علی صیاد شیرازی"
✅ بعضی انسان ها انقدر بزرگ هستند که هر چقدر در موردشون نوشته بشه باز هم قطره ای از دریاست...
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔰امروز ۲۴ فروردین، سالروز شهادت شهید مدافع حرم «عمار بهمنی»است
وی در هنگام شهادت ۳۱ سال داشت و مادرش قصد داشت پس از بازگشت، او را داماد کند.
🔰شهید بهمنی که اواخر اسفند سال ۱۳۹۴ به صورت داوطلبانه برای مبارزه علیه تروریستهای تکفیری عازم سوریه شده بود، حدود یک ماه بعد در روز ۲۴ فروردین سال ۱۳۹۵ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
🔰پیکر این شهید عزیزکه دو روز بعد وارد میهن اسلامی ما شد،و، در زادگاه خود یعنی شهرستان فسا استان فارس به خاک سپرده شد.
#سالروز_شهادت
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🚨ولایتپذیری؛ بزرگترین امتحانِ امروز
حاج حسین یکتا: امروز اگه به من بگید بزرگترین امتحانی که داریم میشیم چیه؟ من میگم بچهها یه امتحان بیشتر نمیشیم! و اون یه امتحان چیه؟ #ولایت_پذیری از آقا.
شهدا تمرین کردن ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در آقا روحالله(ره)، ما باید تمرین کنیم ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در حضرت آقا.
این دفعه دیگه با چون و چرا سوراخ میشه! که چرا آقا نمیگه؟ چرا آقا یه کاری نمیکنه؟ اگه آقا یه کاری میکرد. از همینجا لایهی اوزونِ ولایتیِ ما سوراخ میشه! از چراها سوراخ میشه.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
اخلاقش عالی بود. خوش خنده، خون گرم و زود جوش.😊
عدم علاقه به مادیات از اخلاقهای بارز سید عدیل بود، طوریکه همیشه کفش یا لباسهای نو و هدایایش را به دوستانش هدیه میکرد.☺️ این اخلاق شهید به حدی بود که حتی در جبهه مرخصیهایش را هم به همرزمانش میداد.👌
بردن برادرزادهها به پارک برای ورزش، کمک کردن به برادر در کارهای موسسهاش، کمک کردن به هرکسی که برای کامپیوترش مشکلی پیش آمده از کارهایی بود که او تا آخرین روزهای قبل از اعزامش با شوق و انرژی زیادی انجام میداد.❤️
شهید سید عدیل حسینی پس از پنج ماه در اول ماه صفر برابر ۲۱ آبان ۹۴ در منطقه حلب و در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا به شهادت میرسد.🌹
یکی از همرزمان شهید حسینی درباره نحوه شهادتش چنین میگوید:
میخواست برای بچهها آب بیاورد، تا بلند شد تیر به پهلویش خورد💔
#زینبیون
شهید مدافع حرم سید عدیل حسینی🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
4_5918021491399590025.mp3
4.45M
#صوتی
عنایات حضرت زهرا سلام الله علیها و شهدا به خادمین شهدا و زائران راهیان نور
راوی حاج کاظم آفاق
🌷راهیان نور مجازی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
امضای فرزند 🌹شهید غواص روی کفن حاج قاسم💚
یادم هست حاج قاسم به فرزند🌷 شهید شیخ شعاعی از شهدای غواص عملیات کربلای 4 قول داده بود که به منزلشان برود. من هم طی نامهای آدرس منزل شهید را برای سردار سلیمانی فرستادم و ایشان به همراه دوستان به منزل این شهید در قم رفتند. آن روز حاج قاسم کفن خودش را به منزل شهید برده بودند و از خانواده شهید شیخ شعاعی امضا گرفته بودند که شما گواهی بدهید من مسلمان و مؤمن خوبی بودم.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
همسر شهید نعمائي :
۲۷ بهمن بود که پیکر شهید رو آوردند معراج شهدا .
آنجا درخواست کردم چند دقیقه با مهدی تنها باشم و برای این کار بیست دقیقه فرصت دادند...
به ریحانه گفته بودیم رفیق بابا شهید شده ، وقتی پیکر آقا مهدی رو آوردند ، عکس آقا مهدی روش بود
ریحانه که عکس باباش رو دید به من نگاه کرد و گفت : مامان اگه رفیق بابا شهید شده ، چرا عکس بابا روشه
خیلی سوال میپرسید ، گریه میکرد ، همه میخواستند ریحانه رو از من بگیرند ولی میگفت نه ! میخوام بغل مامانم باشم☝️
مهرانه خب کوچیک تر بود ، بغل بقیه بود .
من همیشه گفته بودم دوست دارم پای مهدی رو ببوسم☺️ .
کنار تابوت مهدی که نشستیم ، وقتی پرچم رو باز کردند ، دیدم دقیقا کنار پای مهدی نشستیم .
ریحانه که بغل من نشسته بود گفت عکس بابا روشه ❗️
گفتم آره مامان جون ، من رو ببخش که این رو بهت میگم ، الان بدونی بهتره مامان ، این خود باباست 😔
وقتی گفتم خود باباست .
نگاهم کرد ، شروع کرد به گریه کردن😭
به ریحانه گفتم ، پاشو اول پای بابا رو ناز کن بعد هم ببوس .
گفت : چرا پای بابا رو ببوسم ؟
گفتم آخه پای بابا خسته ست😔
بابا همش میرفت سوریه قدم بر میداشت تو راه #حضرت_رقیه ...
ریحانه گفت نمیخوام.
گفتم هر جور تو دوست داری ، ولی اگه پا میشدی بوس میکردی ، یک بوسم از طرف مامان میکردی ، منم آروم میشدم💔. گفت خب خودت ببوس .
گفتم آخه اینجا همه هستند ، من خجالت میکشم 😔
ریحانه بخاطر این حرف من ، بلند شد پای باباشو ناز کرد .
بعد از طرف دو تامون پای پدرشو بوس کرد و اومد کنارم نشست گفت خیالت راحت مامان بوس کردم ❤️💔
http://eitaa.com/raviannoorshohada