eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
639 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @shahidegomnamemaktabehajqasem ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ_شهدایی👆👆 ❤️خوشا آنان که جانان می شناسند ❤️طریق عشق و ایمان می شناسند ❤️بسی گفتیم و گفتند از شهیدان ❤️شهیدان را شهیدان می شناسند 🌷🍃 💔🕊 ‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
خاکریز خاطرات 🍃 اول نماز را بخوانیم💚 🌱همیشه هرکجا که بود تا صدای اذان را میشنید نمازش رو میخواند. حتی گاهی اوقات در جلسات در حین حرف زدن بوده و تا صدای اذان به گوشش میرسید انگار ملائک در گوشش صدایش کردند به ارامی بلند میشد و از همه ما می خواست اول نماز را بخوانیم وبعد به کار ادامه میدهیم . به مادرش فوق العاده علاقه داشت ،در بسیاری از کارها به خصوص دینش از مادرش کسب تکلیف میکرد،او تمام این اعتقاد ودین و بصیرت را از مادرش گرفته بود.✨ ‍‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
دستپخت خوبی داشت.یکی دو بار نمک گیرش شده بودیم🙈چندباری هم بین تعریف یکی دوتا از بچه ها شنیده بودیم که هر وقت تهران باشد و مناسبتی هم داشته باشند در آشپزی به بچه های هئیت کمک میکند.👌 🔸محل اسکان و استراحتی که در سوریه داشتیم گاهی بچه ها فارغ از جنگ،دورهم جمع میشدند...یک شب قرار بود چند نفر مهمان برای ما بیایید.من و آقامهدی تصمیم گرفتیم چلو مرغ و خورشت قیمه درست کنیم.🍗هنگام پهن کردن سفره و گذاشتن غذا روی سُفره حتی به چیدمان ظرف هاهم اهمیت میداد. بچه ها قبل از خوردن غذا از سفره کلی فیلم و عکس گرفتند..🥗 برایشان جالب بود که یک آدم با آن روحیه جدی و نظامی این قدر دست پخت و سلیقه ی خوبی داشته باشد...👌 شهید مدافع حرم مهدی حسینی🌹 ‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
روز شمار زندگی شهید عبدالصالح زارع 1364 تولد در بَهنَمیر بابلسر 1371 ورود به مدرسه 1372 ورود به فعالیت‌های پایگاه مقاومت بسیج مسجد 1382 مهاجرت خانواده به شهر مقدس قم 1382 کنکور و قبولی در رشته رایانه دانشگاه آزاد بابل 1382 استخدام در سپاه و انصراف از دانشگاه و استخدام در سپاه 1383 کنکور مجدد و قبولی در رشته حقوق (درکنار اشتغال به کار سپاه) 1388 سفر حج عمره 1391 (5 اسفند) ازدواج: عقد 1392 (17 اسفند) ازدواج: عروسی 1394 (فروردین) تولد فرزندش محمدحسین 1394 (26 آبان) شروع دوره آموزشی جهت اعزام به سوریه 1394 (اول آذر) اعزام به سوریه 1394 (16 بهمن) شهادت 1394 (20 بهمن) تشییع در شهرهای بابلسر و بَهنَمیر 1394 (21 بهمن) تشییع در حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها و خاک‌سپاری در گلزار شهدای علی ابن جعفر علیه‌السلام قم (قطعه 22) ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
1_27167253.mp3
3.22M
🔊 | 🎙روایتگری شهید ضابط 🔅شهیدی که در دامن اربابش جان دا 🔻گرعاشقی تیر به سر باید خورد.... 🌷 راهیان نور مجازی ‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌱 ✨داد زدم : " بشین .. ! دید داره ، اگه ببینن میزننت "😠🤦‍♂ گفت : " نترس نمے زنن😊 👈اولا من اینجا شهید نمیشم دوما تیر میخوره به پیشونی ام و مے افتم به سجده ، اون وقت یا ' علیه السلام ' میگم و شهید میشم .. "🕊🌹 پنجاه روز بعد پیڪر مطهرش رو دیدم ..😔 تیر خورده بود توے پیشونی اش و در حال سجده شهید شده بود .. یا حسین اش هم لابد گفته بود ❤️🍃 ‍‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
یادم امد فروردین ۹۴ که به پابوس امام رضا ع رفتیم، حسین اقا دائما به بچه‌ها میگفت«دعا کنید بابا شهید بشه» بچه‌ها هم اشک در چشم هایشان جمع میشد😢 و بعد که اصرار های بابا را میدیدند، میگفتند«باشه، دعا میکنیم»💔 هرچند زینب مقاومت میکرد و می گفت«اگر شهید شوی من دیگر بابا ندارم»😔 حسین هم میگفت«شهید بشم براتون یه خونه خشکل میخرم تو بهشت تا بیاین»😍 یک بار که از زیارت برگشتیم محمد محسن گفت«مامان من برای بابا دعا کردم. » گفتم «چقدر خوب، چه دعایی مامان جان» گفت«دعا کردم بابا شهید بشه» یک لحظه یخ زدم گفتم«چرا؟! » گفت «اگه شهید بشه که بهتر از مردنه! »❗️ با حرف محمد محسن دیگر زبانم قفل شد و محمد حسین به ارزویش رسید شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه🌹 🕊 ‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
‍ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ خاطره خیلی وقته هیچ خاطره ای در گروه درج نکرده ام، زمانی در گروه هر روز از شهدا میگفتم، نمیدانم چه خاکی بر سرم شده که فراموش کرده ام . 🌴 اوایل سال ۶۳ بود، آن زمان موبایل نبود، مشکلی داشتم که به پول نیاز داشتم، خیلی فکر کردم که چکار کنم، چکار نکنم، بالاخره تصمیم گرفتم به داداش رحمت بگم.... خجالت میکشم حضوری بگم، دست نوشته ای حاضر کردم و نیاز خود را بیان کردم، موتور را برداشتم و رفتم سنگر سردار 🎋 الحمدلله خودش نبود، نامه را دادم به عزیزی و سفارش کردم حتما حتما بدهید به خودِ برادر اوهانی. 🌹 بعد از نماز مغرب و عشا، دیدم رحمت با ماشین اومد و کمی صحبت کردیم و احوالپرسی، هیچ از یادداشت من حرفی نزدند. موقع رفتن، پاکتی دادند و سریع رفتند. 🌸 پاکت را باز کردم پنج هزار تومن پول بود، ( آنزمان ما دو هزار و هشتصد حقوق میگرفتیم ). داخل پاکت دست نوشته ای هم بود که داداش رحمتم نگاشته بود، چند جمله ی کوتاه. یادگاری برایتان عین جملات رحمت را می آورم: ✅ بسم الله سلام داداش اسماعیلم فدایتان شوم نمیدانم با چه زبانی از این لطف شما تشکر کنم که دست رحمت بیچاره را گرفتین، امروز شاد و خرامان هستم که هنوز در این دنیا کسی هست که دستم را بگیرد ، روز قیامت این لطف داداشم را به خدا عرضه خواهم کرد. مجددا تشکر میکنم التماس دعا رحمت 🌸 شادی ارواح مقدس شهدا صلوات . جا مانده😭 ‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
سخنران: شهید کوتاه ترین سخنرانی جهان بسم الله الرحمن الرحیم أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ والسلام علیکم پ.ن: شهیدرحمت الله اوهانی(سمت چپ) فرمانده محورعملیاتی لشکر ۳۱عاشورا ‍‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🍃🌹 💖 وقت خواستگاری عروس و داماد رفتند حرف هایشان را بزنند . پسر ، تنها یک شرط گذاشت : (اگر خدا خواست راهی  شدم ، مانعم نشوید) ❣دختر گفت (قبول) و شد همسر  مصطفی... نیازی هم البته به آن شرط و این قبول نبود . ❣اقبال داماد بلند بود و جایی نزدیک تر از لبنان نشست روی شانه اش ؛ توی همین تهران را بستند .... و . 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فرزند شهید ملکپور که بعد از تولد پدر به دنیا آمد می‌گفت ، سالها بعد و در اواخر دهه هفتاد آرزو داشتم به شلمچه بروم و محل شهادت پدر را ببینم. یک شب پدر به خوابم آمد و گفت ، بیا شلمچه. گفتم من هیچ پولی ندارم ، حداقل شصت هزار تومان هزینه دارد. گفت برو از بانک که حساب باز کردی بگیر و بیا. از خواب بیدار شدم ، تعجب کردم. من در بانک ده هزار تومان بیشتر نداشتم ! رفتم بانک ، شناسنامه و دفترچه را دادم و گفتم ، این حساب را می خواهم ببندم. متصدی بانک چند لحظه بعد شصت هزار تومان به من داد. وقتی تعجب من را دید گفت ، شما در قرعه کشی پنجاه هزار تومان برنده شدید... آن سفر یکی از عجیب ترین سفرهای زندگی من بود ، هرجا رفتم عنایت پدر را دیدم... 📕 دیدار با ملائک « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » ‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
نماز های واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید. خواهید دید که چگونه درهای رحمت الهی رو به روی شما باز خواهند شد. حرم 🌷 📿 @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 مادر حامد بافنده امروز در اثر سکته قلبی به فرزند شهیدشون پیوستند 🥀 برا شادی روح این مادر عزیز ۵ صلوات هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
چشم بگشائید تا طلوع آسمان پیدا شود اطلسی های زمان در هر نفس شیدا شود عطر یاس چشمهایتان نور می بخشد به صبــح از شمیم دیدگانتان، در دلم غوغا شود . . . صبحـتــون_شهــدایــی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
تلنگر صبح بچه‌ها! دو دوتا چهارتای با دو دوتا چهارتای ما فرق داره؛✨ یه گناه میشه، به پات ریخته میشه،🍃 یه جا پرت میشه، راهت دور میشه!🥀 👤 ♥️ دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
بعد از عقد هروقت به زیارت یا حتی مراسمات مذهبی می‌رفتیم، می‌گفت «می‌دانی که باید برای من چه دعایی کنی؟ دعا کن شوم🕊❤️.» همیشه در دلم می‌خندیدم و دعا می‌کردم چراکه به خودم می‌گفتم کسی باید دعا کند که خیلی خوب، پاک و معنوی باشد تا دعایش بگیرد🌹. البته به صالح می‌گفتم «دعا می‌کنم، اما خواهش می‌کنم دائماً تکرار نکن!»☝️ در تماس‌هایش از اغلب حرف‌هایمان احوالپرسی معمولی و... بود☎️. قبلاً گفته بود «تلفن‌ها کنترل می‌شود» اما من نمی‌توانستم، دائماً می‌گفتم که «دلم تنگ شده❤️...کی می‌آیی😔؟» صالح لحظاتی سکوت می‌کرد.... من با جنس این سکوت آشنا بودم. وقتی چاره‌ و راه‌کاری نداشت، سکوت می کرد😞. می‌گفت «می‌دانی که تلفن‌ها کنترل می‌شود؟» می‌گفتم «بله، اما دلم واقعاً برایت تنگ شده😔💔» شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
36.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز که میشود ... آسمان تو را می‌بارد ... قطره قطره هدیه میدهد ... به تمام تشنگانِ وجودت , تو را "بمان برایمان بهترین بهانه ی بهشت" 🌸🍃عبد صالحِ خدا 🌹🌹🌹نثار روح مطهر شهید عزیز مدافع حرم عبدالصالح زارع صلوات...🌷🌷🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
خدایا! همه می‌گویند: " رفیق بی کلک مادر!" ولی این حقیر مسکین می‌گوید: " رفیق بی کلک خدا " مولایم! همواره تو را رفیق خویش دانستم و مهربان تر از مادر.... (یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَه) 🌺 قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم؛ شهادت: ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔴 دقّت در بیت‌المال 💠 آیت‌الله جوادی آملی نقل می‌کنند یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره پهن شد، آیت‌الله خامنه‌ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده‌ام که باهم باشیم‌. آقا فرمودند: این غذا از است، شما هم مهمان بیت‌المال هستید. برای بچه‌ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
حمیدآقا❣️ من از همسایه های این شهید بزرگوار بودم...یک مشکلی داشتم نیت کردم برای شهید و صلوات فرستادم الحمدالله مشکلم حل شد...همان شب خواب دیدم شهید در کنار حضرت امام خامنه ایی و امام خمینی ره نشسته اند و میگویند به خانواده ام بگویید من حالم عالیست🌹🌹وقتی این ماجرا را برای مادر بزرگوار شهید تعریف کردم...ایشان منقلب شدند و بیان کردند همان شب همسر شهید مهمان حضرت امام خامنه ایی بوده اند.و شام هم در بیت حضور داشته اند....و حتما پسرم در کنار همسرش بوده است😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💎 مواظب باشیم جا نمونیم... 👈 مخاطب این کلیپ «همه مردم» هستند... 🌷راهیان نور مجازی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada