خاطره ای از شهید:
زمانی من شروع کردم به نیت #امام_ حسین (علیه السلام) به بافتن تابلوی فرش مزین به عکس بین الحرمین✨ که هدیه کنم به بارگاه ملکوتی حضرت🌹 ،یه روزی آقا مسلم وقتی اومد خونه ی ما برای سرکشی چشمش به دار قالی افتاد جلو رفت و دست کشید به قالی و بوسید😘و سلام به حضرت داد.فردای آن روز دخترم گفت که آقامسلم بهم گفت به مامانت بگو یک تابلو مثل همون که واسه امام حسین (علیه السلام) میبافه برای خونمون میتونه درست کنه تا برکتی باشه برامون🌿منم گفتم ان شالله .
چند روزی گذشت تا تابلوی اول تمام شد وقصد کردم تابلوی دوم راببافم
شروع کردم به بافتن هروقت آقا مسلم میومد دست میکشید به دارقالی و میبوسید و میگفت من که #کربلا نرفتم💔 لااقل تابلو فرش تصاویر بارگاه باشه تا آرامش بگیریم ......😔
مدتی بعد که برای ماموریت رفت سوریه و من هم مشغول بافتن تابلو تاوقتی اومد از سوریه براش ببرم ولی ......🕊
و الان که خودش پیش حضرت ارباب است من تابلو رابرسر مزارش آوردم وهدیه کردم بهش🌺 وازش شفاعت آن دنیا را خواستم
آن شا الله شفیعم باشه اون دنیا
شهید مدافع حرم مسلم خیزاب
@raviannoorshohada
#خاطرات
دیدم سمت راست "مزار امام(علیه السّلام)" یک عالمه قبره!!
گفتن این مزار شهداست...
ولی همه مثل شهدای گمنام، سنگهای کوچک و تاریک داشتند.
بین قبور شهدا یک سنگ مزار با عظمت و پر نورررر بود، با عکس بزرگش!
"شهید رسول خلیلی" بود...
من شوکه شدم
گفتم نه!! شهید تو "بهشت زهرای(سلام الله علیها)" تهرانن!
رفتم سر مزارشون
گفتن نه! #امام_رضا_(علیه السّلام) این شهید رو خیلی دوست داره، آورده پیش خودش... اونجا نمادینه!
بعد اشاره کردن که حتما پیشش برو
برو حاجاتت رو از ایشون بخواه
#امام_(علیه السّلام) بهشون عنایت داره...
✨ بر اساس خواب یکی از ارادتمندان 🌹شهید_رسول_خلیلی
http://eitaa.com/raviannoorshohada