🔴(اخلاق و مرام #شهید_سید_مجتبی_علمدار )
💢يک بار يکي از بچه هاي هيأت آمد و به سيد گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بيت عليهما السلام، اصلاً گريه ام نمي گيرد! سيد گفت: اينجا هم که من خواندم، گريه ات نگرفت⁉️ گفت: نه! سيد گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گريه ات نمي گيرد!😔
💢اين شخص با تعجب مي گفت: عجب حرفي! من به هر کس گفتيم، گفت: تو مشکلي داري، برو مشکلت را حل کن، گريه ات مي گيرد! اما اين سيد مي گويد مشکل از من است!
💢بعدها مي ديدم که او جزو اولين گريه کنندگان مصائب ائمه اطهار عليهما السلام بود.🌷
راوی:حمیدرضافضل اللهی
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
@ raviannoorshohada
#خاطرات_شهدا
شب عاشورا بود ، از مراسم که برگشتیم به سید و رفقا گفتم امشب رو بیان منزل ما ، اون شب هم کسی منزلمون نبود .
خیلی خسته شده بودیم ، هیئت و کار توی هیئت انرژی برامون نزاشته بود ، به محض اینکه به خونه رسیدیم خیلی سریع خوابمون برد .
ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم یه صدایی از راهرو میاد ، ترسیدم !!!
خیلے آروم رفتم تا ببینم صدای چیه !؟
با تعجب دیدم سیده ، مشغول خوندن نماز شب ، به حالش خیلی غبطه خوردم ، سید اون روز از همه ما خسته تر بود.
کار و مداحی و هیئت رمقی براش نداشته بود ، اما خلوت با خدا براش صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها از دستش بده اون هم در شب عاشورا .
گاهی که با دوستان دور هم جمع می شدیم و صحبتمون درباره ی مسائل روزمره زندگی و دنیا می شد سید با ناراحتی می گفت ،
اگه این دوستان نماز شب بخونند اصلاً این حرف ها رو بیان نمی کنند ، نماز شب باعث میشه قدر و منزلت خودشون رو بهتر متوجه بشوند...
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
📕 علمدار
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷@raviannoorshohada
#خاطرات_شهدا
توی عالم رویا حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم رو ديده بودم .
از خواب که پریدم ماجرا رو واسه مادرم تعريف كردم ، ايشون با چند نفر از علما تماس گرفت و خوابم اينطور تعبير شد ، كه بهتره با فردی از سادات ازدواج كنم .
ولی هیچ کدوم از خواستگارام سید نبود ، يه بار شب جمعه كه برنامه روايت فتح دلاوری بچه رزمنده ها رو نشون میداد از خدا خواستم تا يه رزمندۀ جانباز كه سيد هم باشه قسمتم شه .
دو ماه بعد ، آقا سید اومد خواستگاريم ، همون اول کار گفت ، من از جبهه اومدم و هيچ چی ندارم ، قرآن را باز كرد و گفت ،
استخاره ميكنم ، اگه خوب اومد که باهاتون صحبت ميكنم ، اگه بد اومد كه خداحافظ شما ،
توی جواب استخاره ، سوره محمد(ص) اومده بود ، از اونجايی كه من ، خواب پیغمبر (ص) رو ديده بودم و آقا سید هم تو جريان بود ، به فال نیک گرفت و بعد از كمی صحبت ،
منت به سرم فاطمه بنهاد و پذیرفت !
من را به کنیزی و شدم عروس مادر !!
و اینگونه شد که اسم سيد ، بر بلندای زندگيم ستاره ای درخشان شد .
با فرا رسيدن دی ماه مراسم عقد
ساده ای توی خونه مون برگزار شد ، مهريه هم سيصد و پنجاه تومان با چند گرم طلا قرار داده شد ....
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
📕 علمدار
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
@raviannoorshohada
احتیاط کن!...
تو ذهنت باشد که یکی دارد مرا میبیند ؛ یک آقایی دارد مرا می بیند...
دست از پا خطا نکنم ،مهدی فاطمه (س)خجالت بکشد.
وقتی می رود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد.
#شهیدسیدمجتبی_علمدار🌷
🍃...فَمَن یَعمَل مِثقال ذَره خَیراً یَره...🍃
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#شهیدانـــــه
احتیاط کن!...
تو ذهنت باشد که یکی دارد مرا میبیند ؛ یک آقایی دارد مرا می بیند...
دست از پا خطا نکنم ،مهدی فاطمه (س)خجالت بکشد.
وقتی می رود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد.
#شهیدسیدمجتبی_علمدار🌷
#عجللولیکالفرج💔
http://eitaa.com/raviannoorshohada