#خاطرات_شهدا
محمد قبل از آخرین اعزام وقتی به مرخصی آمده بود به ما گفت ،
میخواهم شما را به مشهد ببرم.
ما را به زیارت امام رضا (علیه السلام) برد
یک بار وقتی از حرم بیرون آمدیم ، نگاهش کردم همه محاسنش از شدت گریه و زاری خیس شده بود .
به محمد گفتم من را آوردی زیارت یا آمدهای کار خودت را پیش امام رضا (علیه السلام) راه بیندازی؟!
گفت: شرمندهام جبران میکنم !
انگار وعده شهادت را از امام رضا (علیه السلام) گرفته بود.
به محمد نگاهی کردم و گفتم ، محمد جان کار خودت را کردی دیگر .
در نهایت هم در 8/8/95 با اصابت گلوله به پیشانیاش به آرزویش رسید و نذرش را با ریختن خونش در راه اسلام و یاری دین پیامبر اکرم (صل الله علیه وسلم) ادا کرد....
#شهید_محمد_کیهانی
📕 نیمه پنهان ماه
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
eitaa.com/raviannoorshohada