eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
631 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
واسه همه مراسما سعی میکرد یه برنامه داشته باشیم.👌 #محرم بود🏴. حسین اومد و گفت حاجی #ایستگاه_صلواتی بزنیم؟ گفتم آره چرا که نه، اما با چی؟ گفت با همین چای و بیسکوییتای خودمون!☺️ یه میز گذاشت دم در مقر و شروع کرد. خودش هم چای میریخت☕️ و هم بیسکویت میداد. حال و هوای ایستگاه های ایران شده بود، مردم هم تعجب کرده بودن. تا حالا تو "عقارب" (سوریه) ازین کارا نشده بود ❗️ حسین بنیان یه کار زیبارو گذاشت. قرارشد واسه هفده ربیع هم اینکارو انجام بدیم که البته نشد. دشمن زد به محورمون وکلا برنامه هامون بهم ریخت وشدیدا درگیرشدیم.😞 حسین گفت هرطور شده ایستگاهو میزنیم و بعد اینکه شرایط مساعد شد همین کارو کرد که اتفاقا خیلی هم بهتر از ایستگاه محرم شده بود.👌🌹 بعدها جاسوسان خبر دادن که از کار حسین عصبانی شدن😠 و چون فهمیده بودن برنامه داریم، همون روز زده بودن به محور ما. . #شهید_مدافع_حرم مداح اهل بیت🎤 حسین معز غلامی🌹 @raviannoorshohada
یا رب الحُسَین..◾️ به قلم خواهر بزرگوار شهیدمحمدرضادهقان #محرم هم رسید🏴 این بار سفرت خیلی طولانی شده آقاپسر! سال نودوچهار تنها محرم و هیات های تهران به دلت ماند، میدانم.. چیذر و ریحانه..مادر اما لحظه به لحظه در مزار شهدای چیذر به یادت بود💔گاه آهی میکشید و می گفت همه این جوانها شبیه محمدرضای من هستند،پس چرا محمدِ من بین آنها نیست😭 اشک چشمش را با پر شال عزای تو پاک میکرد، همان شالی که همسفرتشد... سفرکرده‌ی عزیزتر از جانم! امسال جایت بین سینه زنهای چیذر و ریحانه خالی ست، دلم برای هروله کردنت تنگ شده😔، برای دیدن قدوبالایت درحال سینه زنی اربابم...🏴 یادم هست می گفت بعضی هیات ها شهید پرورند.وقتی به او می گفتیم:در این هوای سرد، با موتور چرا راه دور می روی؟میگفت: میرم هیاتی که شهید پروره‼️ نَفَس شهید توی هیات باشه، یه چیز دیگه ست، آقارسول میرفت هیات ریحانه، چیذر هم پر از شهیده، شاید منم مثل آقارسول عاقبت بخیر شدم و زیبا رفتم🕊 هم زیبا رفت، هم عاقبت بخیر شد، هم مثل آقارسول شد. حالا پاره قلب من در چیذر آرام گرفته.💔 کاش می دانستم آن زمان که سر و سینه ات آشنا شد با تیر دشمنِ #سیدالشهدا(ع)، چه دیدی؟ سر بر دامن چه کسی گذاشتی😔؟ نمی دانم اگر آن لحظه را می دیدم، زنده می ماندم؟؟پس عمه سادات چه کشید وقتی همه چیز را دید؟حقا که درست گفتی: #غم_شما_از_غم_ام_المصائب_کوچکتر_است💔 من بعد از تو،تاخت اسب بر بدن را ندیدم، بی حرمتی و تازیانه و سیلی ندیدم، وای از دل عمه سادات..😭 آهسته تر برو..بذار منم باهات بیام..حسین دیگه نمی کِشه..پاهام که پابه پات بیام.. @raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
مدت کوتاهی بود که یه خانواده با ايمان، يه قطعه زمین به هيئت فاطميون اهدا كرده بودند👌. دو هفته شب و روزِ همه بچه‌ها شده بود اينكه هرجوری که شده اونجا را برای برنامه برسونیم.▪️ به مدد اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از یه خرابه و ساختمون نیمه‌کاره، یه خیمه زیبا و گرم و نرم برای مراسمات آماده شد. تا شب پیشواز محرم همچی آماده شد. یه بارون سیل‌آسا و پیش‌بینی نشده کارمون را تحت‌الشعاع قرار داد⚡️. رفتم هیئت دیدم چندتا ازر بچه‌ها دارن فرش‌ها رو جمع می‌کنند. آب کل هئیت رو برداشته بود😫. و یه نفر بالای داربست شروع کرده به بستن چادرها و پلاستیک‌های سقف. آره، علیرضا بود. بعد از درست کردن سقف از داخل رفتیم روی پشت‌بام و از رو چادر برزنت‌ها رو مرتب کردیم و کل قسمت‌ها رو زیر بارون، پلاستیک یه تیکه کشیدیم. نمی‌دونم برا ناهار اومدیم پایین یا اصلاً ناهار خوردیم یا نه❗️. ساعت حول‌وحوش چهار بود که علی گفت: «دیگه نمی‌تونم سر پا وایستم». دیشب نخوابیده بود، از صبح زود هم سر داربست. بهش گفتم: «برو چند ساعت خونه استراحت کن، بقیه‌ش رو با بچه‌ها انجام میدن🙂». رفتش پایین که بره استراحت کنه؛ الان مشکل فرش بود. چون همه فرش‌ها خیس شده بود😓. علی رفت، اما نیم‌ساعت بعد با یه پیکان‌بار فرش اومد. کلاً با خستگی بیگانه بود. خندیدم بهش و گفتم ... اون محرم برا من و علی شد سینه‌زدن رو سر داربست‌ها.... هر شب بارونی باید می‌رفتیم بالا، آب‌هایی که روی پلاستیک‌ها و چادرها جمع می‌شد رو خالی می‌کردیم، با پارچ و دست‌های یخ کرده❄️. همون بالا زیر آسمون صدای هیئت هم میومد. هم سینه می‌زدیم، هم گریه می‌کردیم😭. خیلی سرد بود، اما اشکامون برای ارباب گرممون می‌کرد. عجب محرمی بود....✨ عليرضا جيلان 🌹 @raviannoorshohada
اقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.◾️ وقتی ایام #محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت.👌 با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن...🚶 تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...😭 بهش میگفتن آقا حامد شما "افسری" و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"☝️ و همینطور می گفت: " شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت "🕊 که بالاخره اینطور هم شد. شهید مدافع حرم حامد جوانی🌹 @raviannoorshohada
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه می‌انداختند گردنشان الا محمود؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط #محرم و #صفر...◾️▪️ یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...💔 گفتم: الان که محرم وصفر نیست! گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم... ‌😔🏴 #شهید_محمود_رادمهر 🌹 @raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
فرارسید. خیالمان راحت بود مجتبی ومهدی بودند .. حسینیه ساخته شده بود اما هنوز سیستم گرمایشی و .... وصل نشده بود😞 و بخاطر ازدحام جمعیت نیاز به تدارکات و پشتیبانی بود . ابتدای ورودی حسینه تکیه زده شده بود برای پذیرایی از عزاداران آقا ابا عبدالله🏴 با شروع محرم مجتبی دم غروب می رفت بساط چای را آماده می کرد☕️ .( گاز ها را روشن وسماورها را پرآب می کرد ) بعد می رفت مسجد امام حسن (علیه السلام) پای روضه روشن روان دوباره بر می گشت پنجاه شصت کیلو کیک یزدی می گرفت 🍪. داخل ماشین می گذاشت و به حسینه می رفت . و شخصا لباس کار می پوشید و با لبخندی که همیشه بر لب داشت با خوش رویی از عزاداران پذیرایی می کرد☺️ آخرای مراسم خودشو به نزدیکی‌های قاسمپور(مداح حسینیه) می رساند . دل سیری گریه می کرد😭😭 و جانانه هم سینه می زد . دو باره برمیگشت کارتن خالی های شیرینی را بار می زد تا برای فردا شب از آن استفاده بشه . الحق والانصاف حساب کتاب تو کارش بود👌 . و رعایت می کرد. این کار مجتبی بود تا دهه اول محرم تمام می شد .ناگفته نماند یکی دوشب آخر دهه اول که در حسینیه غذا تقسیم می شد،خودش را وقف حسینیه کرده بود و منزل نمی رفت .☝️ حلیم نذری داشتیم آنجا هم سنگ تمام می گذاشت کارها را یه تنه آماده می کرد .حلیمی که بواسطه آن هفت هشت نفری حاجت گرفتند و نذراشون برآورده شد🍃 شهید مدافع حرم مجتبی کرمی🌹 @raviannoorshohada
#محرم 94 بود 🏴. جوری با اطمینان میگفت تاسوعا پیش عباسم انگار از حضرت عباس دعوتنامه داشت❗️ گذشت و #تاسوعا رسید.. وقتی شهید شدنش را دیدیم باورمان شد که از #حضرت_عباس(ع) دعوتنامه به آسمان داشت...😭😭😭 تصویر پیکر شهید💔 مصطفی صدرزاده✨ @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چشمه‌ای که دور قبر حضرت عباس(ع) طواف می‌کند ◾️🌴 آب زلالی، صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس (ع) در زیر حرم مطهرش در کربلا طواف می‌کند✨ #تاسوعا #حضرت_عباس 🏴 #محرم @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سمت گودال از خیمه دویدم من... شمر جلوتر بود... دیر رسیدم من....😭 #محرم #عاشورا 🚩 @raviannoorshohada
vahed-2.mp3
7.67M
عالم #محرم است💔 و سلام علی الحسین🌴 #شهیدمدافع‌حرم حسین معز غلامی🌹 @raviannoorshohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسیار_زیبا_و_شنیدنی👌👌👌👌👌 ⚫️استاد رائفی پور ⭕️هرکی با اهل بیت در افتاد ور افتاد👌 #محرم #امام_حسین @raviannoorshohada
🏴🏴 شهید جاودانی چند سالی بود که هر طور شده خودش رو به پیاده روی می رسوند.👌 قبل از شهادتش هم در استانه به مادر قول میده که قبل اربعین از سوریه برگرده و مادر و پدر رو به پیاده روی اربعین ببره ...اما قبل از عمل به قولش حاجت چند ساله اش رو گرفت و لبیک گویان زائر همیشگی امام حسین شد...🕊✨💐 دوستان بیاین در ادامه راه شهید جاودانی هر کس هر طور که می تونه یا خودش زائر اربعین بشه و یا با مال و جان و اعتبار واسطه ای برای زیارت یک یا چند نفر...✨ ...به قول استاد پناهیان: «صاحب‌خانه‌ها می‌توانند اجارۀ یک‌ ماه را به مستأجرها ببخشند ، تا مستأجرها به سفر اربعین بروند. ▪️ کارخانه‌دارهای شخصی می‌توانند یک‌ماه حقوق اضافه بدهند تا کارگرانشان به این سفر بروند و .... نترسید؛ حسین علیه السلام جبران خواهد کرد💔.» شهید مدافع حرم محمد جاودانی🌷 @raviannoorshohada
✍ #خاطرات_شهداء📚 اقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.◾️ وقتی ایام #محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت.👌 با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن...🚶 تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...😭 بهش میگفتن آقا حامد شما "افسری" و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"☝️ و همینطور می گفت: " شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت "🕊 که بالاخره اینطور هم شد. #شهید_مدافع_حرم_حامد_جوانی🌹 @raviannoorshohada
⭕️ برکت در زمان ظهور امام زمان(💖عج) 💫 امام حسين عليه السلام فرمودند: 🍃در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان ( عج ) رخ مى دهد : بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى ريزد، تا آنجا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن می افزايد، مى شكند. مردم ميوه زمستان را درتابستان و ميوه تابستان را در زمستان مى خورند و اين معناى سخن خداوند است كه: 🔸(و اگر مردمِ آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركتهايى از آسمان و زمين به روى آنان مى گشوديم، ليكن تكذيب كردند) 📚الخرائج و الجرائح ج٢ ،ص٨۴٩ #محرم #کربلا #یا_حسین #امام_زمان @raviannoorshohada
شهیدمحمدمنتظرقائم(غلام نژاد) محمد از وقتی که بچه بود عاشق اهل بیت بود❤️. وقتی که که می‌شد هیچ شبی نبود به هیئت نرود و گهواره   را روی شانه هایش نگیرد 😢😢 بعدها که بزرگتر شد در هیئت سینه زنی علی اصغر(ع) می رفت. عشق محمد به سپاه تا جایی بود که از رشته برق به انسانی تغییر رشته داد و دیپلم انسانی هم گرفت و سپس وارد سپاه شد. ✌️ علاقه او به شهید منتظرالقائم تاا آنجا بود که فامیلی خود را به منتظر القائم تغییر داد👌 او در همه رشته هایی که آموزش می‌دید سعی میکرد جزء نفرات برتر باشد تا جایی که آموزش خلبانی را در عرض نه ماه کامل کرد✌️ سرانجام در تاریخ 12 شهریور 1390 در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان سردشت به شهادت رسید و آسمانی شد.🌹🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌹شهید_مدافع_حرم_حسن_احمدی خاطره ای زیبا از خواب_شهادت 🌹 وراضی_کردن_همسرش 🌸دقیقا یک ماه قبل از اینکه به سوریه اعزام بشن یه خواب دیدن که صبحش برام را تعریف کردن، خواب بهشت رادیده بود گفت یه جایی بودم که مثل بهشت بود خیلی سر سبز و زیبا پر از گل وپرنده های زیبا و ادم هایی با چهره های نورانی که یه نفرشون بهم گفت بیا تا جایگاهت را بهت نشون بدم😊 و همراهش رفتم وقتی به اونجا رسیدم خیلی جای بلند و زیبایی بود که طبق طبق گلهای قرمز چیده بودند 🌷وهمون موقع ازخواب پریدم. ❣و گفت میخوام خودم بهت بگم وراضی باشی که میخوام برم وبعد از زبان کسی دیگر نشنوی و ازدستم ناراحت شوی ومن هم که اصلا طاقت دوریش را نداشتم واصلا نمیخواستم ازم جدا بشه و هر چی با خودم فکر میکردم و کلنجار میرفتم و فقط گریه میکردم که نمیخوام ازدستت بدم😔 ولی ایشون همش من رو دلداری میدادو میگفت هیچی نمیشه من هر جا هم که برم برمیگردم وهمیشه پیشتونم و اگه راضی نباشی نمیرم ولی دیگه خودت جواب اقاامام زمان💚 رابده جواب حضرت زهرا 💚را بده گفتم نه اون دنیام و آخرتم را به خاطر این دنیا نمیفروشم و جوابی ندارم که بدم🥀 🕊وبه ایشون گفتم میسپارمت به خدا و ان شاالله که با پیروزی برگردید وهمین طورم شد خدا حسنم را خیلی دوست داشت و بردش پیش خودش و همون بهشت زیبا وبرینی که خودش وعده داده بود وجایگاهش را بهشون نشون داد💔 به_قلم_همسرشهید🌹 شهادت ۹۴ برخوردترکش_به_سر_شهید سوریه_حلب_عبطین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
میگفت یه مقدار هم که شده از چایی روضه بخور تبرکه📿 🖤 🖤 حسینیم 🖤 http://eitaa.com/raviannoorshohada
▪️اینجا کسی بدون تو‌خوابش نبرده است اصلا کسی نمانده که سیلی نخورده است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
YEKNET.IR - tak - 1399.06.26 - pouyanfar.mp3
3.12M
من ایرانم و تو عراقی... 🍂چه فراقی چه فراقی... •|محمدحسین‌پویانفر http://eitaa.com/raviannoorshohada
کاش تا لحظه مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش در دلم تا نفسی هست باشد💔 «لبیک یاحسین» -فدا❤ ⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘ http://eitaa.com/raviannoorshohada
aviny_107.mp3
135.4K
خون پیکره‌ی حق در طول تاریخ از قلب عاشوراست که سرچشمه می‌گیرد و اگر حقیقت را بخواهی، هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است... شهید سید مرتضی آوینی 🌹 -فدا❤ ☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘ http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
دکلمه_10.mp3
8.83M
• شب دهم؛ ▪︎ اباعبدالله‌الحُسَین‌(ع) -فدا❤ ⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘ http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 مصاحبـه شنیدنی با شهید شاهرخ ضرغام ملقب به حُر انقلاب... 🎤به فرموده امام حسین مکتب ما شهادت است... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------