faad341b4570c0457566bfa01cae4fc815458503_144p_mp4_Original_Mono.mp3
1.11M
.
▪️#رادیو_هیئت 📻
💔 خداحافظ ای برادر زینب
.
سید رضا نریمانی🎙
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
در عالم رازی است
که جز به بهای خون
فاش نمی شود...💔
#شهید_آوینی
#ما_ملت_امام_حسینیم
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔹 می گفت: اگر جایی به تو در #هیئت کاری سپردند #خوشحال باش، به خودت #ببال!
می خواهند در خیمه خودشان به تو جا بدهند. هر جا #عَلم نوکری بلند است آن جا زیر خیمه امام حسین علیه السلام است، حتی اگر به تو کاری نسپردند، خودت برای خودت #اسباب نوکری جور کن.
هر #استعدادی داری به کار ببند برای امام حسین، این جا عرصه ظهور توانمندی هاست. لااقل بیا و #کفش ها را مرتب کن!
داستان های خدمت علما و بزرگان را نخوانده ای؟!
نگذار از #شغل خادمی جدا شوی!
نگذار بیکار شوی!
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست؟
.
#خادم الحسین
#خادم الشهدا
✅ برای #ارباب کم نگذار...
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
CQACAgQAAx0CVq-2WwACDqpfSz4CNrSfPD2UlDmAwi7T-q3M4QACiAkAAoHhYFKAqel_rwshbxsE.mp3
2.83M
#نوای_محرم🎼
به سمٺ گودال از
خیمه دویدم من ...
دیࢪ ࢪسیدم من...🥀💔😢
🎤 | #حاج_محمود_کریمے
http://eitaa.com/raviannoorshohada
ﺩﺭ ﮔﯿﻼﻧﻐﺮﺏ ﭘﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺯﺍﻧﻮ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ ، ﺑﻄﻮﺭی ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮعی ﺭا ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎهی ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ به ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ !!
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ یک ﭘﺎ ، ﺩﺭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺷﺮﮐﺖ کرﺩ !
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻏﺮﺏ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺎﻻ می ﺁﻣﺪ !!
ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺍﯾﻦ ﻋﮑﺲﺩﻗﺎیقی ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﻔﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ توسط ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ، ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ....
"شهیدابراهیم حسامی"
#باشهدا_گم نمیشویم 🌷
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
اِی شَمْعْ
گِریه کُـنْ تو
بِه سوزِ
دِلِ حُسیــــــن 🕯
.
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹سال گذشته؛ در چنین شبی، آخرین حضور سردار سلیمانی در مراسم عزاداری در بیت رهبری😔
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🖤عطر بین الحرمین دارد او...
با خنده گفت: می خواهم شهید شوم...
و گفت که می خواهد مثل عباس(ع) دستش را و مثل حسین(ع) سرش را تقدیم کند.
وقتی که او را آوردند، خمپاره سر و شانه اش را با خود برده بود.
راوی: مادر شهید علی ابوچناری
#ما_ملت_امام_حسینیم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
کتاب_یازهرا.pdf
2.81M
🌷🌿کتاب یا زهرا (س)
خاطرات و زندگینامه ی شهید تورجی زاده
http://eitaa.com/raviannoorshohada
◼️تنها آرزو
گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر
شهادت.
#شهید_برونسی🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
*﷽*
#خاطرات_سردار🌷
مداح داشت نوحه می خواند که حاجی مثل اسپند روی آتیش از جا پرید!
وقتی برگشت ، مدام روی دستش می زد و می لرزید. هیچ وقت این طور ندیده بودمش.
پرسیدم : چی شده حاجی؟ چرا اینقدر عصبانی هستید؟
گفت :قسمت خانوم ها بازرسی گذاشتن ، دارن عزادارهای حضرت زهرا رو می گردن.
حرفش که تمام شد ، گفتم :
به خاطر رعایت حال شما دارن می گردن.
خبر دارید که قصد داشتن شما رو ترور کنن ، به خاطر اون کنترل می کنن.
عصبانیتش بیشتر شد ، گفت :حق ندارن این کار را بکنن ، اصلا من کشته بشوم من به مهمان های حضرت زهرا توهین کنم؟!
جسارت کنم؟! اینجا مجلس حضرت زهراست جای گشتن نیست.
بعد از مراسم منتظر همسرم شدم. وقتی آمد ، چهره اش گرفته بود.
گفت :حاجی کاسه کوزه مان را به هم ریخت. وسط مراسم آمد دستور داد بازرسی ، بی بازرسی!
راوی :حجت الاسلام عارفی
#یادعزیزش _ باصلوات
#ماملت_امام حسینیم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
◼️شرط مرخصی امام خمینی (ره) به شهید بابایی
شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند.
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند.
شهید بابایی فرمود: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی.
#شهید_بابایی 🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
▪️ هر چند پاي بي رمق او توان نداشت
هر چند بين قافله جانش امان نداشت
بار امانتي که به منزل رسانده است
چيزي کم از رسالت پيغمبران نداشت
جز گيسوان غرق به خون روي نيزه ها
در آتش بلا به سرش سايه بان نداشت
آيا به جز حوالي گودال، ساربان
راهي براي رفتن اين کاروان نداشت؟
يک شهر چشم خيره به ... بگذار بگذريم
شهري که از مروّت و غيرت نشان نداشت
آري هزار داغ و مصيبت کشيده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
ديگر لب مقدس قرآن کربلا
جايي براي بوسهی آن خيزران نداشت!
یوسف رحیمی...
.
#سلام_علی_قلب_زینب_الصبور✋
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
📚 #پرسه_در_کوچه_باغ_کتاب
(معرفی کتاب)
📔 #الی_الحبیب
.
♻️ عطش عامل حرکت
«آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست»
🔅 از امام درخواست کن که من را هر روز بیش تر #تشنه ی ذکر خودت کن. اگر این دعا را کردی، امام برای این که یک فرد تشنه را به تو نشان دهد، #حبیب بن مظاهر دارد.
✳️ یک شب با قرآن باشی، بخوانی و سیر نشوی، باز هم بخوانی تا سحر برسد و نفهمی چه طور زمان گذشت.
⚜ همیشه احساس تشنگی و #عطش کن. در کنار حرم حبیب «اَنتُمُ الفُقَراءُ» را بهتر می شود فهمید. عبدی که هرشب با قرآن است، باز خودش احساس فقر می کند.
✅ اگر بفهمی چقدر #راه_نرفته پیش رو داری، اگر این را حس کنی که چقدر #عقب ماندی، اگر افق های فتح نشده را ببینی، بیشتر #ضجه می زنی.
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
🌙 شبي از مزار آقا مصطفي صدرزاده برميگشتيم.
گفت: سعيده برايت چيزهايي نوشتهام اگر بخواني دلت ميخواهد تو هم شهيد شوي. 😍شوخي كردم مگر زن هم سوريه ميبرند؟😅
گفت: هنگام ظهورِ آقا، مردان و زنان در اين راه سبقت ميگيرند...💫
قبل از اعزامش به بهشت رضوان رفتيم. سجاد اشاره به قبر خالی كنار مزار شهید صدرزاده كرد و گفت: اين قبر آنقدر خالی ميماند تا من برگردم و بنرهاي مصطفي پايين نميآيد تا بنرهاي من بالا برود. يك شب سجاد در خواب، تب شديدي كرده بود و اشك ميريخت. ميگفت: من نبودم شما مصطفي را برديد الان هستم و نميگذارم رفقايم را ببريد...
🔻تولد : ۱۳۶۴/۴/۳۰
🔺شهادت: ۱۳۹۴/۹/۲۹
#شهید_مدافع_حرم_سجاد_عفتی 🌷
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
📱 یه گوشی معمولی داشت از این نوکیاها. پشتش برچسب زده بود: « گناه یعنی خداحفظ حسیـــن...!»
.
بچه اش که به دنیا آمده بود، تا مدت ها با چشم پفآلود و قرمز می آمد سرکار. با لهجه نجفآبادی می گفت: « حَجی، این حَجعلی ما رو بیچاره کرده، نا آرومی می کنه. شبها خوابش نمیبره، مجبورم تا نصفهشب با ماشین ببرمش بیرون بتابونمش.»
_اون موقع شب کجا می ری؟
_می برمش گلزار شهدا، لای قبرها قدم می زنیم تا خوابش ببره... 🍃
.
#شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی 🌷
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
✨ همراهی تا آخر خط... ✅
.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🏴🚩🏴🚩🏴🚩
#با_روضه_حسین_ع_جان_میگیریم
.
◼️لبیک یاحسین (ع)🥀
http://eitaa.com/raviannoorshohada
.
💫خیلی به پدرو مادرش احترام میگذاشت. هروقت که خسته از شهر دیگری که دانشگاهش بود برمیگشت تا پدرومادرش کاری را میگفتند همانجا روی پله کیفش را میگذاشت و میرفت دنبال کاری که خواسته بودند. بعد از ازدواج پنجشنبه و جمعهها از تهران میآمدیم آمل به محض رسیدن به سراغ پدر و مادرش میرفت تا اگر کاری دارند انجام دهد اگر هم پدرش منزل نبود به باغ میرفت تا در کارها کمکشان کند.🍃
.
🔸با اشتیاق به عضویت قرارگاه خاتم درآمد. 3 فروردین 1394 پهباد آمریکایی به کارگاهشان در سوریه موشک زد .
.
💔پیکر اول در روز شنبه 8فروردین1394با تشیع شد، دوباره نصف بدن رو چند کیلومتر آن طرفتر از محل انفجار پیداکردن و در روز 16فروردین به وطن برگشت و 23فروردین همزمان با تولدم قسمت دوم بدن تشییع شد شاید خواست هادی بوده که وجودش را در روز تولدم ، به خودم هدیه دهد...💔
.
🔺تولد: ۳ فروردین ۶۵.
#شهید_مدافع_حرم_هادی_جعغری🌷
http://eitaa.com/raviannoorshohada
❤️🕊
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
یاحسین جان
حسین جان
حسین جان
حرم...
🕊❤️
http://eitaa.com/raviannoorshohada