eitaa logo
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
916 عکس
141 ویدیو
3 فایل
روایت‌ مردم ایران 🇮🇷 نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال مطالب: @ravina_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 او فقط مثل خودش است ۳۰ اردیبهشت است، دو ماه است که روال همین است... آش همین آش و کاسه همین کاسه... هنوز به از ساعت ۶ صبح بیدار شدن و از ساعت هفت تا ساعت دوی بعد از ظهر سر کار بودن عادت نکرده ام. ساعت ۲ و خورده‌ای خسته و خواب آلود از محل کار می‌ رسم خانه. با تصمیم خودم، قرار است فردا حتی با خودم ناهار ببرم و بعد از پایان ساعت کاری تا ساعت ۶ عصر هم سر کار بمانم و یک چند ساعتی خارج از ساعت کاری‌ام از روی دغدغه‌ی شخصی ام اضافه کار کنم. بگویی نگویی خودم را سرزنش می‌کنم که چرا کاری اضافه تر از حد مسئولیتم قبول کرده‌ام که حالا باید بابتش از کارهای شخصی ام بزنم و تا ۶ عصر سر کار بمانم. از فکر بیرون میایم، ناهار را تند تند خورده و نخورده، میروم تا قبل از اینکه از خستگی بیهوش شوم، خودم را به اتاقم برسانم. به ذهنم میرسد قبل از بیهوش شدن! فضای مجازی را در حد نیم نگاهی رصد کنم. یکی از گروه ها را که باز می‌کنم با خواندن خبری کوتاه، نظرم جلب می‌شود، اما با تصور اینکه اتفاق خاص و جدی‌ای نیست و به خیر می‌گذرد، از کنارش رد می‌شوم و برای چند ساعتی! خواب میروم. با صدای پدر که هر چند دقیقه یکبار صدایم می‌زند بیدار می‌شوم. می‌خواهد خبر مهمی را به من اطلاع دهد. ظاهرا موضوع خیلی جدی است..‌ تلویزیونمان بر خلاف همیشه، یک‌سره روشن است و شبکه‌ی خبر مراسم دعای توسل در حرم امام رضا جانمان را نشان می‌دهد، توسلی که برای سلامتی آقای رئیسی و هیئت همراهشان است. در خودم فرو می‌روم... شب ولادت امام رضا..، خادم‌الرضا... دلم نمی‌خواهد به افکار منفی اجازه دهم ذهنم را بیازارند. اما از طرفی هم سعی می‌کنم خودم را برای شنیدن هر خبری آماده کنم... مثلا برای شنیدن خبر شهادت افرادی که خیلی وقت است به از ساعت هفت صبح تا ساعت دو ی بعد از ظهر که نه...، به ۲۴ ساعته در خدمت مردم بودن، عادت کرده اند... افرادی که معلوم نیست آخرین باری که در خانه‌ی خودشان و در جمع خانواده‌ غذا خورده‌اند کی بوده‌ است. به رئیس جمهوری می‌اندیشم که در جایگاه ریاست قوه‌ی قضاییه، مدعی‌العموم بود و مطالبه‌گر، اما شانه‌اش را زیر بار سنگین ریاست جمهوری برد. پذیرفت که خودش را در موضع مطالبه و پاسخگویی قرار دهد تا دلمان گرم باشد کسی رئیس جمهور است که نوع نگاهش به جایگاه مسئولیت، خدمت است. دلسوز ملت است. تمام زورش را می‌زند تا بلکه گره‌ای باز کند و کاری پیش ببرد. نمی‌دانم آن موقعی که هلیکوپترشان داشت دچار سانحه می‌شد، چشمانشان از کم خوابی سرخ شده بود یا نه... خسته بودند و با این وجود به دویدن‌های همیشگی‌شان ادامه می‌دادند یا نه... نمی‌دانم.. امیدوارم سلامت به آغوش ملت بازگردند، اما هرچه که پیش بیاید از خاطرمان نمی‌رود که آقای رئیس جمهور، داخل ویلایش در حال تفریح لابه‌لای بوته‌های باغِ چند صد متری اش، پایش به گوشه‌ی آلاچیق گیر نکرد که دچار سانحه شود، سوار هلیکوپتر بود... قبلش مشغول مراسم افتتاحیه بود، بعدش قرار بود باز هم کار.... باز هم کار... و باز هم کار... بگذریم... او مثل خودش است... فقط مثل خودش. معصومه ترابیان دوشنبه | ۱۴۰۳/۰۲/۳۱ | ۰:۳۶ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا