📌 #رئیسجمهور_مردم
مدیریت، بدون ایجاد هیاهو
سامانهای که برای معرفی وزرا راه انداخت، سروصدای زیادی بهپا کرد. برخی برایش هورا کشیدند که نگاه فراجناحی دارد و دنبال آدمهای کمتر شناختهشده است و برخی گفتند باید با بزرگان مشورت کند نه مردم و گروهها و احزاب.
در انتخاب افراد، جریانهای سیاسی تحت فشارش گذاشتند. او فارغ از همۀ هیاهوها از هر دو شیوه بهره برد. نتیجۀ پیشنهادات سامانه و مشورت با خبرگان شد کابینهاش به اضافه مدیران استانی، استانداران، فرمانداران و بخشداران.
مدیران انقلابی که اسیر تجمل و بوروکراسیهای اداری نباشند، در تصمیمگیریهایشان تعلل نکنند و قاطع باشند. با قطعیت میتوان گفت ده، یازده استاندارش اینگونهاند؛ کسانی مثل شهید مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی.
آقای رئیسی خطر کرد و مسئولیت کارش را برعهده گرفت. هم کادرسازی کرد و به مدیرانش اعتماد کرد و هم پابهپایشان دوید و در جریان کارها قرار گرفت. هر جا و هر وقت هم که شد مبانی دینی و انقلابی را برایشان گفت. مدام هشدار داد تا نیروهایش دچار نگاه بخشی به نظام نشوند و اتحاد بین قوا حفظ شود. همین باعث آرامش سیاسی هم در بدنۀ نظام و هم در میان قوا و هم در میان مردم شد. آقای رئیسی در مدیریت نیروهایش رو سفید بیرون آمد.
حامد یزدیان
به قلم: ملیحه نقشزن
یکشنبه | ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ | #اصفهان
روایت کفایت
@revayate_kefayat
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
از دولت خرج مردم.mp3
6.02M
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #شهید_جمهور
از دولت، خرج مردم
بحث بالا گرفته بود؛ عدهای موافق بودند، عدهای مخالف. آن زمان شهید مالک رحمتی رئیس سازمان خصوصیسازی بودند...
📃 متن کامل
نویسنده: فاطمه نصراللهی
گوینده: مریم ابوالحسنی
حمیدرضا مقصودی | #تهران
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌#رئیسجمهور_مردم
یادگاری از سوم خرداد ۱۴۰۳
سالهاست در فضای مجازی فعال هستم. همانجا که بسیاری از مردم کشورم اوقات زیادی را در آن سیر میکنند.
پس از شنیدن شهادت رئیسجمهور عزیزمان و همراهان ایشان، جهت عرض ارادت به آنان وارد فضای توییتر شدم.
بچههای انقلابی تایملاین را با تصاویر آقای رئیسی و آقای امیرعبداللهیان و سایر شهدای خدمت آذین کرده بودند.
در این رد شدنها، صدای هیاهو شنیده میشد. زوزههای گرگها در فضا پیچیده بود. صدای هلهله میشنیدم. صدای سم اسب میشنیدم.
دشمنان نظام با پشتیبانی فضای توییتر به تمسخر و شادی مشغول بودند.
دلم گرفت و این توییت را نوشتم: «خدایا از آن صبرهایی بده که به امام حسین و یارانش هنگام هلهله دشمن در کربلا دادی». بعدش نوشتم: الهی رضا بقضائک
در بدرقه شهید بهروز قدیمی در زنجان، این دلنوشته را روی کاغذی نوشتم. منتظر فرصت بودم. زنان زینبی توجهام را جلب کرده بودند، این خانمگل را با حجاب کامل دیدم، رفتم کنار مادرش و گفتم: «اجازه هست از دخترتان یک عکس بگیرم؟» مادر موافقت کرد. بعد از من، او هم از دختر دلبندش عکسی با دستنوشتهی بنده انداخت.
حال از روز سوم خرداد این عکس و متن برای من به یادگار مانده است.
راه شهدا ادامه دارد...
منیره زینالی
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | #زنجان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #انتخابات
📌 #رئیسجمهور_مردم
به بهانه چهلم رئیسی عزیز...
تصویرها و خاطرات مختلف حاج آقا از جلوی چشمم می گذرد:
اشک ریختن به پهنای صورت موقع دیدن خشکی زمین های مردم، شادی برای شادشدن کارگران هپکو و نه هزار کارگاه و کارخونه تعطیل و نیمه تعطیل، جلسات طولانی با وجود سردردهای شدید، رفتن در وسط سیلاب با قبا و چکمه، پیگیری کردن مشکلات مردم به عنوان تعقیبات نماز صبح، تعیین خط قرمز معیشت برای کارشناسان اقتصادی، بدو بدوهای روزی بیست ساعته در سفرها...
درد کشیدن از درد مردم، شب و روز نداشتن برای مردم،....
و من نگران که قرار است تا چند روز آینده و در دولت بعدی چه اتفاقی برای میراث شهید رئیسی بیفتد...یعنی علم دولت او زمین می ماند؟
نکند بعد از همه بلاهایی که دهه نود سر ملت آمد، راه خدمت او کنار گذاشته شود و دوباره....نه، نه، خدا نکند....
اما این فکر من را رها نمیکند که چه خواهد شد؟
تصویر تشییع باشکوه او در ذهنم زنده میشود؛ چه تصویر دلگرم کننده ای..
با این همه محبت و علاقه مردم به حاج آقا، و این همه احساس سپاسگزاری؛ امیدوار میشوم که خون شهید رئیسی به ثمر می نشیند...عَلم دولت امید، دولت خدمت و خودباوری بر زمین نمی ماند...و خود تحقیرانی که فکر میکنند بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت، مسیر پیشرفت کشور را به بیراهه نخواهند برد....
امیدم به ایمان محکمی است که در عمق دل های ما است،همان ایمانی که در بزنگاه های خاص، با وجود دلخوری ها، ما را به میدان آورده، و راهنمای انتخاب درست و ناامیدی دشمن بوده...
دوباره تصویر حاج آقا در ذهنم نقش می بندد...
حاج آقا... آقای رییسی... شهید رییسی ... حالا که در نزد پروردگارت غرق در نعمتی و دستت برای کمک به ایران بازتر است...
از خدا بخواه که ما در این امتحان هم سربلند بشیم؛ غبار سیاست بازی ها و فتنه تردیدافکنی ما رو زمینگیر نکنه...و با انتخاب مون راه خدمتی که در دولت شما اوج گرفت را در کشور حفظ کنیم...
زهرا ابوالحسنی
پنجشنبه | ۷ تیر ۱۴۰۳ | #تهران
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
مثل ابراهیم
عکسنوشت ششم
رئیس جمهور باید "مثل ابراهیم" خستگیناپذیر باشد...
گردآوری: علیرضا اسلامی
طراح: علیرضا باقری
مدیر تولید: امین زادهتقی
زهره نمازیان
شنبه | ۲ تیر ۱۴۰۳ | #کرمان
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان
@artkerman
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #رئیسجمهور_مردم
وقتی میگوییم سید محرومان از چه سخن میگوییم؟
جاده و سدی که رئیسی برای چند روستا در یکی از محرومترین نقاط کشور ساخت
ابراهیم رضایی | نماینده #دشتستان
چهارشنبه | ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ | #بوشهر
میراث خادمالرضا
@mirasekhademolreza
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
سوج
به احترامِ دامن پر آه بانوی شفتی چند خط مینویسم:
گیله زن با لباسی ساده و خانگی کنار هم محلهای دیگری که خودمانی تر از او گره لچک را بالای سرش بسته روی سنگ فرش پلهای نشسته و چند کلمه از بیچارگیهایش با مصاحبه گر حرف میزند.
نمیدانم سئوال مصاحبه گر چه بود اما زن با زبان بیزبانی دارد به تشریح روزگارش میپردازد. روزگاری که با آتش گرفتن خانههای منطقه ی امام زاده ابراهیم و احتمالا سوختن و دود شدن زندگیاش، او را به" خاک سیاه "نشانده . زن با منتهای نا امیدی میگوید" این رئیسی را خدا از من گرفت" " خانه ام را گرفت"
"من چطور طاقت بیاورم، مگر ما چقدر تحمل " سوج " داریم".
در زبان گیلکی" سوج" به معنی سوز و گدازیست که از سوختن باشد. بعد تاکید میکند"رئیسی قرار بود بیاد، وقتی عکسهای خادمیش را میدیدم میگفتم سید میاد، راهی برای ما میزاره. خدا اون بیچاره را هم از من گرفت..."
من آدمهای داغدار و متضرر زیادی دیده ام که با چند کلمه تسلا میشود دل به دلشان داد، اما حساب آدمهایی که به خاک سیاه نشستهاند با همه فرق دارد. اینها جز سیاهی داغ هیچ رنگی به چشمشان نمیآید و هیچ کلمهای اعتبار کاستن از اندوهشان را ندارد. این زن میگوید من در روزهای بیچارگیام به دمیدن و آمدن رئیسی رشته ی باریک امیدی داشتم که آنهم به دست تقدیر پاره شد ؛ گویی رشته نخ تسبیح بر بلندایی گسست و هر دانهاش به طرفی پرتاب شده باشد.
از دست دادن خانه یک طرف ، داغ رییسی نا امیدی شد و سایه انداخت به زندگی من. انگار توی روایتش رییسی فقط یک رئیس جمهور نبود که بعد از او رییس دیگری بیاید و پشت میز خدمتش بنشیند و کارهای روی زمین مانده ی مردم را به سر انجام برساند. در روایت او از القاب قلمبه سلمبه و تحلیلهای دانشگاهی خبری نیست. او رییسی را درست دیده، خادمی که بزرگترین دستآوردش صلاح و رضایت مردم بود. رییس جمهوری که دلسوزی اش برای مردم تمامینداشت .
ما مردمان " دلسوز" نداشته ایم. این گیله زن خوب دانسته، دلسوزِ مردم ستاره ایست که در طالع ما دیر به دیر طلوع میکند.
حالا که یکی از درخشانترینهایش از فروغ افتاده خدا میداند طالع شور بختمان تا طلوع ستارهای دیگر چقدر باید خاموش و سوگوار بماند.
روایت تمام شده و من به عود وجودت فکر میکنم آقای رئیسی، وجودی معطر که چون سوخت عطر اخلاصش اشک شد، آه و افسوس و کلمه که باریدن گرفت
"فاصبر کما صبر اولوالعزم"
حمیده عاشورنیا
شنبه | ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ | #گیلان #رشت
پس از باران، روایت نویسندگان گیلانی
eitaa.com/pas_az_baran
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
سفر رییس جمهور به استان اصفهان.mp3
10.81M
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #شهید_جمهور
سفر به اصفهان
ماجرای سفر رئیسجمهور به استان اصفهان
گوینده: مریم ابوالحسنی
مریم ابوالحسنی | #اصفهان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
سفر رییس جمهور به استان البرز.mp3
11.4M
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #شهید_جمهور
سفر به البرز
ماجرای سفر رئیسجمهور به استان البرز
گوینده: مریم ابوالحسنی
مریم ابوالحسنی | #اصفهان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
سفر رییس جمهور به استان خوزستان.mp3
11.46M
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #شهید_جمهور
سفر به خوزستان
ماجرای سفر رئیسجمهور به استان خوزستان
گوینده: مریم ابوالحسنی
مریم ابوالحسنی | #اصفهان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌#رئیسجمهور_مردم
موج جمعیت
جمعیت هر لحظه از کوچههای اطراف به سمت بلوار امام رضا سرازیر می شود. موج جمعیت تکانم میدهد. از وسط خیابان به پیادهرو پناه میبرم. خانوادهای چهار کلاه فسفری بر سر گذاشتهاند که وقتی علتش را جویا میشوم میفهمم برای اینکه در این سیل عظیم جمعیت همدیگر را گم نکنند، این کار را کردهاند.
ساعت ۱۲ ظهر است. به سختی میشود سایهای پیدا کرد. برخی لبهی جدول نشستهاند و چشم انتظار رئیسجمهور شهیدشان هستند.
در میان جمعیت پسری را میبینم که با دماغ عمل کرده، زنجیری طلایی بر گردن و لباسی با طرح صلیب بر تن، چنان از ته دل اشک می ریزد که گویی عزیزترین کسش را از دست داده است.
مردی هراسان از دور به سمت ما میآید به همهی کسانی که لب جدول نشستهاند هشدار میدهد، اینجا ننشینید جمعیت دارد به این سمت هجوم میآورد. به مادرها میگوید بچهها را از اینجا ببرید.
کسی که پشت بلندگو نوحه میخواند اعلام میکند: «حرم جا ندارد، وارد حرم نشوید. بلوار امام رضا لبریز از جمعیت است، وارد بلوار نشوید». کسانی که در بلوار حضور دارند از کوچههای اطراف خارج شوند.
ماشین حامل پیکر رئیسجمهور شهید «رئیسی عزیز» از جلویم رد میشود و دلم را با خودش میبرد. گرمی اشکهایم را بر روی گونهام احساس میکنم. احساس میکنم قلبم در قفسی تنگ در حال جان دادن است.
با خود فکر میکنم مگر صندلی ریاستجمهوری چه کم داشت که وسط کوههای سر به فلک کشیده پیدایت کردند؟ فکر میکنم خادم بودن چه حسی داشت که هم خادم الرضا بودی و هم خادم مردم؟ فکر میکنم مگر شهد شهادت چقدر شیرین بود که گذاشتی حرف رقیبانت به حقیقت بپیوندد؟ فکر میکنم چرا ریاستجمهوری را برای رسیدن به مقام بالاتر رها کردی؟
به خود میآیم میبینم ماشین حامل رئیسجمهور شهید مدتهاست از مقابلم گذشته و من همچنان مبهوت ماندم. به ساعت نگاه میکنم، ساعت پنج و نیم است.
پنج ساعت تمام یکجا ایستاده بودم و جمعیتی انبوه را که از مقابلم میگذشت نظاره میکردم و هنوز هم انتهای این جمعیت متراکم را نمی بینم. جمعیتی که امروز اینجا دیدم همه برای قدردانی و وداع و حتی شاید عذرخواهی از سید محرومان اینجا گرد آمده بودند.
آری! امام رضا خودش خادمش را به بالاترین قیمت خرید.
وانیا دبیری
دوشنبه | ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ | #سمنان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
مثل ابراهیم
عکسنوشت هفتم
رئیس جمهور باید "مثل ابراهیم" بااخلاق باشد...
گردآوری: علیرضا اسلامی
طراح: علیرضا باقری
مدیر تولید: امین زادهتقی
زهره نمازیان
شنبه | ۲ تیر ۱۴۰۳ | #کرمان
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان
@artkerman
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
محرمانه با رئیس جمهور
عنوانش را گذاشتیم: «محرمانه با رئیس جمهور.» مستندی سیچهل دقیقهای دربارۀ آب زایندهرود و خطاب به آقای رئیسجمهور. در سفری که به اصفهان آمد، وقت گذاشت و این فیلم را دید. مسئلۀ حقآبۀ اصفهان را به خوبی فهم کرد. آب اصفهان آمد روی میزش.
آب در اصفهان مطرح بود؛ ولی هیچوقت روی میز هیچ رئیسجمهوری نرفت. دغدغۀ هیچ دولتی نشد؛ اما حالا خود آقای رئیسجمهور، بالاترین مقام اجرایی کشور، کاملاً آگاه به مسأله و پیگیر شده بود.دو، سه بار وزرا و افراد مختلف، سازمان برنامهوبودجه و دیگر نهادهای مسئول را صدا زد و گفت: «بیایید بنشینیم دربارۀ آب اصفهان چارهاندیشی کنیم.» این اتفاقی بود که ما سالها انتظارش را میکشیدیم. جلسات به اقدام رسید.
طرح بهشتآباد یا طرح کوهرنگ به دلایل اجتماعی اجرایی نشده بود؛ بهرهبرداری از دیگر منابع آب مطرح شد؛ مثل آبهای جنوب اصفهان و منطقۀ سمیرم. رئیسجمهور، وزارت نیرو را مأمور کرد مطالعاتی در شش ماه انجام و گزارش دهد. جلسات فشردهای در وزارت نیرو و استان شروع شد. اواخر شهریورماه 1401 گزارشها به آقای رئیسجمهور رسید. دستور تخصیص منابع دادند؛ مقرر شد سالی 560 میلیون مترمکعب از آبهای خروجی جنوب استان اصفهان به اصفهان تعلق گیرد. این تصمیم اجرایی شد و در فاز اول، وزارت نیرو 280میلیون مترمکعب یعنی نصف آن را تخصیص داد.
اگر نبود اراده و عزم آقای رئیسی، مطالعات این طرح به این سرعت انجام نمیشد و به این زودی هم تخصیصی برایش ایجاد نمیشد. امروز در خرداد 1403، بعد از شهادت آقای رئیسجمهور، حدود یک سال و نیم از طرح این موضوع میگذرد. ما در سهچهار جبهۀ کاری در حال تلاش هستیم؛ پروژه و تقسیم وظایف انجام شده، پیمانکاران معلوم هستند و عملیات اجرایی در حال انجام است. این از آرزوهای ما بود.
حامد یزدیان
به قلم: نسیم کریمی
یکشنبه | ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ | #اصفهان
روایت کفایت
@revayate_kefayat
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
تعدیل نیرو ممنوع.mp3
3.35M
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #شهید_جمهور
تعدیل نیرو ممنوع
هفت تپه به بخش خصوصی واگذار شده بود ولی اوضاع خوبی نداشت. رئیس جمهور میتوانست بگوید واگذاری در دورههای قبل بوده، به ما ربطی ندارد.
اما...
📃 متن کامل
نویسنده: فاطمه نصراللهی
گوینده: مریم ابوالحسنی
حمیدرضا مقصودی | #تهران
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روزی که سهم هر کسی یک قطره آب باران بود
قرار بود برای مراسم تشییع بیرجند بمانیم و با بچههای دانشگاه برویم، اما باید برای دورهای به مشهد میرفتیم. خوب دروغ چرا، هم حرم میرفتیم، هم تشییع.
ساعت دقیق تشیع را نمیدانستیم حدوداً ساعت ۲ یا ۲:۳۰ بود. قرار بود بعد نهار با بچهها برویم ولی زودتر؛ یعنی ساعت ۱:۳۰.
دلمان پر میزد برای دیدنت، اما اینبار برای خداحافظی، خداحافظی اجباری.
چون داخل حسینیه محل اسکان بود، باید ناهار از بیرون میآمد. اما به دلیل شلوغی خیابانهایی که مردم برای تشییع آمده بودند، ناهار هم دیرتر میرسید. نمیخواستیم دیر برسیم پس قید غذا خوردن را هم زدیم.
آماده شدیم و با بچهها راهی خیابان شدیم. هوا به شدت گرم بود. مردم از گوشه کنار خیابانهای فرعی به سمت خیابان اصلی میرفتند. عدهای مغازههایشان را بسته بودند تا به مراسم تشییع برسند.
مادری با فرزند خردسالش داخل کالاسکه؛ پیرمردی با ویلچر؛ جوانی با پای پیاده؛ هر کدام به نحوی خودشان را به خیابان اصلی میرساندند.
هنوز چند ساعت دیگر مانده بود تا پیکر ها را برای تشییع بیاورند، اما سیلی از مردم مشتاق و عاشق برای دیدنت آمده بودند.
با بچهها هماهنگ کردیم که اگر در میان شلوغیها گم شدیم کجا باز همدیگر را پیدا کنیم. همه با خروجی باب الرضا به توافق رسیده بودیم. خوب میدانستیم که امکان اینکه هر ۴ نفرمان باهم بمانیم تا آخر مراسم خیلی کم است، پس این بهترین گزینه بود.
صدای سینهزنی مردم به گوش میخورد. هرکسی از دیگری سبقت میگرفت تا به سمت بالا برود.
دوستم دنبال سوژه برای عکاسی و من هم در حال و هوای خودم بودم.
چنین جمعیتی را اگر بگویم به چشمم تا الآن ندیده بودم، شاید دروغ نگفته باشم. اینکه از تلویزیون ببینی تا خودت میان آنها حضور داشته باشی خیلی فرق میکند.
مردم بعد از یک ساعت شعار و سینهزنی کمی خسته شده بودند. در آن گرما هیچکس حتی پایش را بیرون نمیگذاشت، چه برسد به اینکه ساعتها میان جمعیت در هوای گرم بایستد.
فکر کنم فقط عشق به یک نفر این را ممکن میکند.
عدهای همان روی زمین مینشستند و عدهای بطری آب خود را روی سر مردم میریختند تا سرد بشوند.
ما هم هر از گاهی روی پنجههای پایمان میرفتیم شاید کمی قدمان بلندتر بشود و ما بتوانیم ببینیم که شهدا را آوردند یا نه! اما نه هنوز هم خبری نبود.
به شدت تشنه بودیم و گرما هم حالمان را بدتر میکرد، اما در همان حال و هوا و آفتاب سوزان آسمان کمی ابری شد و قطرههای بسیار ریز باران بر سر و صورت مردم میریخت؛ بیشتر شبیه رمان بود تا واقعیت. شاید اگر به چشم نمیدیدم باور نمیکردم.
باران آنقدری نبود که خیس بشوند. خیلی کم؛ شاید نصیب هر کسی یک قطره آب هم بیشتر نبود. اما همان باران کم و باد، دوباره حال مردم را بهتر کرد.
از شدت زیاد بودن جمعیت مردم روی سقف هتلها و خانهها رفته بودند و تماشاچی این معرکه بودند.
بالاخره این انتظار به پایان رسید و پیکرها از آن سوی خیابان به چشم خورد و این سیل مردم بودند که به سمت او میرفتند و اشکهایی که به پهنه صورت مردم میریخت.
صالحه حسینی | از #بیرجند
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
مثل ابراهیم
عکسنوشت هشتم
رئیس جمهور باید "مثل ابراهیم" دلسوز باشد...
گردآوری: علیرضا اسلامی
طراح: علیرضا باقری
مدیر تولید: امین زادهتقی
زهره نمازیان
شنبه | ۲ تیر ۱۴۰۳ | #کرمان
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان
@artkerman
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
هم برخورد میکنیم، هم رسانهای میکنیم
برخی از مردم میگفتند اینها ادعای فسادستیزی دارند و فقط شعار میدهند. ولی برخوردی اتفاق نمیافتد، ما ندیدیم، نشنیدیم. اسفند97 آقای رییسی مجموعه قوه قضاییه را تحویل گرفت. هنوز ده روز نیامده بود که آقای طبری را برکنار کرد. برخورد کرد با آقای طبری. اعتماد مردم را برگرداند. مردم دیدند قوه قضائیه حاضر است برخورد کند با فساد، حتی اگر فرد عالیرتبهای باشد در خود قوه قضائیه. این قضیه شهامت آقای رییسی را نشان داد.
البته در داخل قوه قضائیه هم منتقدینی داشت. میگفتند وزارت اطلاعات هم با افراد خاطی برخورد میکنند ولی هیچکس نمیفهمد. رسانهای نمیشود. ما هم مثل آنها باشیم. با مفسد برخورد بکنیم ولی رسانهای نکنیم که مردم بفهمند. آقای رییسی گفت: «هم برخورد میکنیم، هم رسانهای میکنیم که مردم بدانند ما در برخورد با مفسد هیچ مسئلهای نداریم»
سید محمد صاحبکار
پنجشنبه | ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ | #تهران
روایت کفایت
@revayate_kefayat
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
شرط، معیشت مردم است
دولت کشش نداشت؛ کشش برای ادامه پرداخت ارز چهار و دویستی. این را خزانۀ دولت میگفت. بار سنگینی روی ذخایر ارزی کشور افتاده بود. خرداد ۱۴۰۱ سیاست حذف ارز چهار و دویستی اجرا شد به یک شرط. شرط آقای رئیسی معیشت مردم بود. یعنی زیانی که به مردم میرسد در اجرای این سیاست باید جبران شود. بخشی از کارشناسان موافق نبودند اما آقای رئیسی مُصِر بود. حجت شرعی هم داشت: «اگر کسی تمنای گرانی کند بر مردم، حتّی برای یک شب، عمل چهل سالهاش حبط میشود.»
همین شد که یارانه ده برابر شد. یعنی بازپرداخت زیان به مردم انجام شد. حتی به یارانه ده برابری هم اکتفا نکرد و طرحهای دیگری مثل کالابرگ هم اجرا شد برای بازپرداخت به مردم.
در اروپا و آمریکا صف غذا تشکیل میشود. قدرت خرید بخشی از مردمشان کم است و اگر در صف، غذا بهشان نرسد از گرسنگی میمیرند، این یعنی فقر مطلق. در ایران با یارانههای ده برابری، قدرت خرید همه مردم بالاتر از فقر مطلق است. البته فقر مطلق شاخصهای متعددی دارد. یکی از شاخصها یک و هشت دهم دلار در روز است. این میزان با ده برابر شدن یارانه پوشش داده شد و سایه فقر مطلق از سر مردم ایران کم شد.
حمیدرضا مقصودی
دوشنبه | ۷ خرداد ۱۴۰۳ | #تهران
روایت کفایت
@revayate_kefayat
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #رئیسجمهور_مردم
او فهم متفاوتی از مسائل داشت
دکتر حامد یزدیان از مدیریت متفاوت شهید رییسی در آستان قدس میگوید...
حامد یزدیان
یکشنبه | ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ | #اصفهان
روایت کفایت
@revayate_kefayat
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
شادی روح آقای رییسی صلوات!
چندوقتیست غصههای عالم که روی دلم تلنبار میشود راهم کج میشود به سمت مزار آقای «کشیکچی»؛ همان «هالو» یا «حمّال»ی که تقّی به توقّی خورد و عزیز عالم شد. بزرگ شد. آنقدر که سالهاست خیلیها پابرهنه سرمزارش میآیند و از او حاجت میگیرند؛ حاجتهای بزرگ! حالا پنجشنبه شبی است و طعم تلخ و تهنشین شده رفتن ناباورانه آسدابراهیم رییسی، مرا صاف نشانده کنار مزار همین آدم. همان نقطه روشنی که آرامم میکند؛ زور زیادی دارد، بیشتر از یک لورازپام، حتی دیازپام. جسمم اینجاست اما روحم هنوز پای تلویزیون مانده است؛ پای گریههای همان پیرمردی که گفت: «حال ما در هجر بابا، کمتر از یعقوب نیست/ او پسر گم کرده بود و ما پدر گم کردهایم.» حواسم را میدهم به آدمهای دوروبرم. به رنگ مشکی لباسهایشان، به چهره های درهم و گرفتهشان، حتی به حرفهایی که بینشان رد و بدل میشود و دارند از این چند روز سخت و نفسگیر شهادت رییس جمهورشان میگویند؛ حتی از تحلیلهای عامیانه و کوچه بازاری که شنیدهاند! نمیدانم آقای رییسی کجای معادلات زندگی شان بود، نمیدانم جغرافیای دلشان را تا کجا فتح کرده بود، نمیدانم رفتن او چقدر ذهنشان را به هم ریخته، اما من دلم آشوب است. آشوب از اینکه که چرا نمیشناختمش. چرا فهم من از او، فقط دیدن عکسها و تیتر اخباری بود که میگفت این مملکت، رییس جمهور دارد. همین!
حالا پنجشنبه شبی است؛ اولین شب جمعه رفتن آسدابراهیم.... شبی که او، هم در آغوش امام رضاست، هم در آغوش امام حسین. دارم به عاقبت بخیریاش فکر میکنم. به قشنگ رفتنش، به «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ»یش! به اینکه خیلی از آدمهای اینجا هم مثل من، آقای رییسی را در زمان حیاتش نمیشناختند اما در قصه او فقط و فقط خدا بود که بند دل مردم را به دل او بند کرد. راستش او هم مثل خیلیها، بی هیچ مقدمهای عزیزخدا شد؛ مثل همین آقای کشیکچی!
حالا شاهد این حرفها میشود دختری هفت هشت ساله با یک سینی سلفون کشیده لقمه نان با کاغذهای سبزی که رویشان چسبانده؛ «شادی روح شهید رییسی و همراهانشان صلوات».
او به مردم، عشق به رییس جمهورش را تعارف میکند!
زینب تاجالدین
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | #اصفهان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #عید_غدیر
خیلی دوستشون دارم...
در کنار غرفهام به تماشای جمعیت ولایی و جشن عید غدیر مشغول بودم.
آدمهای متفاوتی را میدیدم، کودک و نوجوان، خانم و آقا، مادربزرگ و پدربزرگ...
خیلی شلوغ بود، اکثرا خانوادگی آمده بودند،
از این نشاط و سر زندگی لذت میبردم، خنده روی لبهایشان و شور و اشتیاقشان حالم را خوب میکرد.
یک لحظه عکس شهید رئیسی را دیدم؛ نگاه کردم و لبخندی زدم؛ دلم تنگ شد...
کاش بودی کنارمان، با تو قشنگتر بود این جشن،
با نگاهم همچنان داشتم دنبالش میکردم.
یک لحظه صدا زدم: «خانم که عکس شهید جمهور دستته!؟»
برگشت و نگاهم کرد؛
- میتونم ازتون عکس بگیرم!؟
مردد شد؛ گفتم: «چهرتون نمیندازم»
گفت: «آره آره، حتما.»
عکس را گرفتم؛ چشمانش اشکدار شد؛
گفتم: «چی شد که با عکس شهید اومدی؟»
گفت: «خیلی دوستشون دارم...»
زهرا حقپناه
سهشنبه، عید غدیر | ۵ تیر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۸:۴۹ | #خراسان_شمالی #بجنورد مهمانی میدانی غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
54.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #رئیسجمهور_مردم
آرزوی شصتساله
جمعآوری فلرهای نفت و گاز؛ آرزوی شصتسالهای که در دولت شهید رئیسی عملیاتی شد...
شنبه | ۹ تیر ۱۴۰۳ | #بوشهر
میراث خادمالرضا
@mirasekhademolreza
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
65.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #رئیسجمهور_مردم
گفت هرجا رفتیم فریاد واعطشا بلند بود
روایتی از تدابیر شهید رئیسی برای «آب» اهالی استان بوشهر...
سهشنبه | ۱۲ تیر ۱۴۰۳ | #بوشهر
میراث خادمالرضا
@mirasekhademolreza
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #سید_حسن_نصرالله
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #فلسطین
📌 #لبنان
جانهایمان
آبادانیهای توی سرم، دارند سنج و دمام میزنند. مثل آن جوانهایی که از ما کشتند را، زنی نزاییده. از وقتی یادم هست وسط جنگ نفس کشیدیم. از درخت زیتون سبزمان هی شاخوبرگ چیدند، که زمینگیرمان کنند. این چند وقت حتی بیشتر. شاخههای جوانِ شصت و سه سالهای که هر کدامشان به تنهائی یک درخت زیتون بود. مثل ابراهیم که خودش تنهائی یک امت بود.
خاطره جنگ، نقل بیست سال و چهل سال و یک قرن نیست. جنگ اصلا با آدم به دنیا آمده. از همان روزی که قابیل قالتاق بازی درآورد و یک دسته گندم پلاسیده هدیه برد برای خدا و صاعقه گفت: «مال بد بیخ ریش صاحبش».
آقام میگفت که آقاش خدا بیامرز گفته: «سال سی و دو موقعی که آیزنهاور از ذوق پیروزی تو انتخابات شاباش ریخت رو سر ژنرالای آمریکائی، پهلویا دستپاچه شده بودن و قطار قطار سرهنگا و افسرای ارتشو فرستادن جلو دانشکده فنی تهران. سربازا اسلحهشونو گذاشتن روی رگبار و نشونه رفتن سمت سر و پکال دانشجوا. چن روز بعد نیکسون نماینده آیزنخان داشت میومد تهران! چشم و گوش دانشجوا باز شده بود. فهمیده بودن که هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیره! میگفتن «یارو آمریکائیه چه ریگی به کفششه که از اون سر دنیا هِلِکهِلِک میکوبه میاد ایران؟»
خب راست میگفتن چه ریگی به کفشش بود.»
ما از همان روزی که اجدادمان از طوفان نوح جان سالم به در بردند وسط جنگیم. حتی قبل از اینکه آیزنهاور انگشت بگذارد روی نقطه قرمز وسط نقشه و چشم تو چشم افسرهاش بلند بلند بگوید: «خیلی گشتیم اما جایی مهمتر از ایران روی این کاغذ نیس! نفت داره، چهارراه جهانم که هست، نذارین مفت مفت از چنگمون درآد. نذارین برگرده به شکوه قبلش.»
پهلویها توی آن بَلبِشو لولشان را قلاف کرده بودند. روی تن مملکت چند کیلومتر مربع زخم و زیل بود. زخمِ آرارات و اروند و دشت ناامید. بحرین که آدمهایش شب جدائیاش با چشمهای خیس ایستاده بودند توی ساحل، به امید شنیدن صدای قِرقِرِ قایق موتوری که شاید از سمت بوشهر بیاید و برگردند آنوَرِ خطی که اسمش ایران بود. هر چی نوک صندلهایشان را کشیده بودند روی ماسههای تر ساحل، هر چی دندانهایشان را فشرده بودند روی هم به تریج قبای کسی بر نخورده بود. صبح که آفتاب جزیره بالا آمد ایرانی بودند و حالا کنار ساحل هفت پشت غریبه. ممدرضا! بی جنگ جزیره را باخته بود. با آدمها وخانههایش، با کوچهها و نخلهایش، با دخترهای چشم و ابرومشکی و ساحل و ماهیهایش...
پهلویها رفتند اما جنگ نرفت...
مردم دردشان آمده بود وقتی صدام گفت نان و مربای صبحانهاش را بغداد میخورد و چلوکباب شامش را تهران. لقمه گندهای که هشت سال آزگار طول کشید و هیچوقت هم به جهاز هاضمهاش نرسید.
ما، اسمش بود که با حزب بعث میجنگیم. هشتاد و چند تا کشور نامرد، هر چی از دستشان آمد ریختند تو باک ماشینهای جنگی صدام. جوانهایی از ما کشتند که هیچ زنی مثلش را نزاییده بود. جنگیدیم. وسط جنگ آدم میجنگد. خب... قطعنامه که امضا شد یک عالمه جان از جانهایمان کم شده بود، اما شهرها و کوچهها و دخترها و نخلها سر جایشان بودند. با دست خالی جلو هشتاد و چندتا کشور مسلح قد خم نکردیم. خاک ندادیم... نه اینکه فقط خاک ندادیم؛ کلی خاک هم به خاکهایمان اضافه شد. نه اینکه اهل کشورگشایی باشیم ها. نه! ما به حق خودمان قانعیم. اما هر کس پیراهنش بوی خدا بدهد جانش جان ماست؛ خاکش خاک ما؛ پرچمش ناموس ما. غبار ظلم توی تاریکی شب بشیند روی صورتش میبینیم و بیتاب میشویم... ضاحیه باشد یا غزه، یمن باشد یا عراق، شامِ بلا باشد یا پاراچنار.... یکجان از جانهایمان کم میشود. آنوقتست که دست غالب خدا میشویم و سفیر موشکهایمان با صدای سنج و دمام آبادانیهای توی سرمان به هم میپیچد و روی سرشان فرود میآییم.
اینجا مادرها جوانهای شصت و سه سالهای به دنیا میآورند که هر کدامشان به تنهایی یک امتند...
مثل ابراهیم.
طیبه فرید
eitaa.com/tayebefarid
دوشنبه | ۱۶ مهر ۱۴۰۳ | #فارس #شیراز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | اینستا
81.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 #راوینا_نوشت
📌 #رئیسجمهور_مردم
نشست راویان حماسه شهید جمهور
اولین نشست نویسندگان راوینا در قم برگزار شد.
این نشست تنها میزبان ۴۰ نفر از نویسندگان شبکه مردمی راوینا با محوریت موضوع شهادت شهید رئیسی بود.
در این نشست نویسندگانی از سراسر کشور و از استانهای آذربایجان شرقی، گیلان، گلستان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، سمنان، قم، اصفهان، یزد، کرمان، فارس، لرستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان حضور داشتند.
از اهداف نشست میتوان به «ارتقای فنی نویسندگان در مباحث کارگاهی مطرح شده»، «همدلی و انسجام» و «برنامهریزی برای ثبت و مانا کردن روایات حماسه مردم در ایام شهادت شهید جمهور» اشاره کرد.
اولین نشست نویسندگان راوینا
۲۲ تا ۲۵ آبان ۱۴۰۳ | #قم جمکران
به میزبانی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان قم
@Artqom_ir
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا