#روایت_همدلی
شاید ارزش مادی زیادی نداشته باشه؛ ولی برای من ارزشمندترین طلایی هست که دارم، هدیه ی همسرعزیزم در روز خواستگاری.
میخوام هدیه بدم برا کمک به لبنان و غزه، فقط به عشق حضرت آقا❤️
به امید پیروزی💚
وعده ی دیدار: پنجشنبه ۲۴ آبان ماه، ساعت ۱۵، همایش همدلی طلایی
مکان: تالار وزنه برداری شهدای مدافع حرم واقع در خیابان باکری
#همدلی_طلایی_اردبیل
نهضت مادری اردبیل
https://eitaa.com/nehzatmadary
**********************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
پنج تومنی ۲۴ عیار
این روزها احتمالا افرادی که به بهانه کمک به نیازمندان داخل و کودکان کار کمک های خود را دریغ کردند با شماهم برخورد داشته اند
شب جمعه مقابل درب شرقی حرم یک قاب چند دقیقه ای ثبت شد که فطرت بیدار تمام فطرت های زنگار گرفته را به چالش کشید و به تفکر واداشت
درست لحظه ای که عده ای اندک زیر لب و یواشکی درحال تیکه انداختن بودن که نیازمندان خودمان تمام شد و....
دو دختر دست فروش که یکی فال و دیگری آدامس میفروخت به سمتم آمدند و در دست یکیشان پنج هزار تومانی بود و درحالی که سر به زیر بودن و شرمگین دستش را دراز کرد و گفت خاله بفرمایید
فکر میکردم آمده اند که آش بخرند و از اینکه پولشان کم است خجالت زده اند
پول رو ازشون گرفتم تا خواستم بگم برید از خاله هایی که دارند آش می کشند تحویل بگیرید
رفتند
بلند صداشون زدم
_ خاله جان کجا میرید؟ آش تون نبردید!
+ ما آش دوست نداریم، فقط اومده بودیم کمک کنیم
ببخشید پولمون کم بود 🥺
دویدم سمتشون و در آغوش گرفتم شون
و ازشون تشکر کردم
+ خاله ما شما رو دوست داریم که دارید برای کودکان جنگ کمک می کنید ببخشید ما پولمون برای کمک کم بود، نارحت نباش ما واقعا آش دوست نداریم.
این از همان لحظه هایی بود که خداوند به فرشتگان امرکرد بر آدم سجده کنند.
فتبارک الله احسن الخالقین
ارزش مادی اون پول بظاهر پنج هزارتومان بود ولی یقین دارم در دستگاه محاسبات الهی اون پنج هزار تومان اتفاقاتی را رقم خواهد زد که خیلی چیزهای بظاهر ارزشمند نمی توانند رقم بزنند.
#آشپزخانه_مقاومت
@ashpazkhane_moqavemat
**************************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
دورهم نشستند شال و کلاه برای لبنان و حزب الله عزیز می بافند..
گره به گره..
یکی زیر.. یکی رو..
به امید پایان فصل سرد ظلم، که به استخوان های نحیف کودکان معصوم غزه و لبنان رحم نکرد..
نابودی اسرائیل و فرج صاحب الزمان ان شاءالله
**************************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #همیشه_کنارتونیم | گزارش #ایران_همدل از بستهبندی تا ارسال محموله دارو، پتو، مواد غذایی و لباس به مردم مقاوم لبنان
🔸برای مشارکت در پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از اینجا وارد شوید.
@iranehamdel_contact
**************************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
از همین دیروز
یه روزمرِگی مفید بگیم؟!
البته شاید با گفتنش بعضی از عزیزان اعتراض کنند و از کانال خارج بشن،
چون میدونم دین شون انسانیته!😉
🍀🌹🍀
از طلاهای دوران نوجوانی و قبل از ازدواج فقط یه دونه گردنبند زنجیر 💫 مونده بود!
یادگاری روزهای
پر از اشتیاق ، پر از تلاش ✨
پر از خنده و نشاط! ✨
روزهایی که تنها دغدغه ام خودم بودم!
نه خبری از جیغ و گریه های بچه بود
نه خبری از «مامان باهام بازی کن»
نه دغدغه ظرف های تلنبار شده ی داخل سینک!
نه غم «ناهار چی بذارم، شام چیه بپزم!!»
نه پاک کردن روی اجاق!
نه سر و سامان دادن یخچال!
نه انتظار لباس های همسر برای اتو کشیدن
نه ....
زمانی که خودم بودم و تنهایی و یه عااااالمه کتاب هایی که عاشق شون بودم
زمانی که هیچ گاه از خلوت خودم و کتابخونه ام سیر نمیشدم....
هر وقت این زنجیر نازک طلایی رو نگاه می کردم ، طی الوقت!! میشدم به دوران نوجوانی و جوانتری! 😁
به قول خواهرم
اون وقتها که خیلی شادتر بودم (منظورش بی مسئولیت و بی دغدغه بودنه)
آدمی که مسئولیت میگیره، کمی از گرماش رو میده برای وظیفه اش و معلومه کمی سرد میشه...
بگذریم
وقتی رهبری برای کمک به #جبهه_مقاومت حکم دادند، تصمیم گرفتم نصف پس اندازم رو برای کمک واریز کنم.
اما هر وقت تو آینه خودمو نگاه می کردم میدیدم، زنجیر طلاییم میگه:
خیلی منو دوست داری؟! 💫
دلت نمیخواد منو از دست بدی؟ از من خیلی خاطره داری؟
اون آخرای ذهنم بود که این زنجیر رو عاقبت به خیر کنم و بفرستمش جبهه!! اما فقط به خاطرِ خاطره هاش نمی تونستم!
تا اینکه طی اتفاقات پیچیده ای که در جریان فروش ماشین مون و همّ و غم های حساب نشده ای که ناگهان رخ داد!
متوجه شدم باید این زنجیر هم برای جبران خسارت ها فروخته بشه! ⚡️
یاد زمانی افتادم که این گردنبند تو آینه با من حرف میزد!
شاید اگه به حرفش گوش میدادم دچار این سردرگمی ها نمیشدیم
با همسرم صحبت کردم
گفتم اگه مسئله حل شد این زنجیر طلامو به آرزوش برسونم،
لبخند زد....گفت نذر قشنگیه، «تنفقوا مما تحبون»
همّ و غم ما، همون روز حل شد....
به طور معجزه آسا!
زنجیر طلایی به آرزوش رسید
، مادر همسر و خواهر همسر عزیزم هم وقتی دیدن این زنجیر عازم جبهه اس هر کدوم یه انگشترشون رو راهی کردن! 🤩
تنها یادگار دوران نوجوانی ام،
عاقبت بخیر شد! رفت تا به سهم خودش
دیگه به جای گردنبند بودن گردنْ زن استکبار باشه....
@Yaddasht_moshaver
**************************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
نخهای پرمهر🧶🧶🧶
من معلمم، معلم تدبر در قرآن، حقوق نمیگیرم اما روز معلم بغلم پر میشود از هدایای پر مهر شاگردانم🎁🎁🎁🎁 امسال یک عالمه روسری به من هدیه دادند. روسریهایی که هر کدام با سلیقه انتخاب شده بود.
وقتی رهبرم کمک به جبهه مقاومت را فرض کرد روسریها را به نفع جبهه مقاومت فروختم. شاگردانم هم وسایل نو از کمدهایشان آوردند و فروختند چادر نو، انگشتر نقره، لباس نو، کفش نو همه را فروختیم و کاموا خریدیم حالا وقت هنرنمایی هنرمندان بود کامواها را با خود به کلاس و مسجد بردیم و به دست بافندگان رساندیم بافندگان بافتند هر رج با ذکر صلوات و دعا بافته شد📿📿📿 سراغ فامیل رفتیم فامیلهایی که سالی یک بار عید نوروز به خانه هم میرویم و مدتی است از هم دور شدهایم چقدر کامواهای مقاومت بهانه خوبی بود، کاموا های پرمهر🥰 چقدر دلتنگ هم بودیم هر تعداد زیاد که رفیق داشته باشی جای فامیل را نمیگیرد این است اهمیت صله رحم..
امیدواریم حس محبت وعشقی که دربافتنی ها،تنیده شده، به دوستانمان درجبهه های مقاومت منتقل شود.💐
#مادران_مقاومت_محله_پاسدارگمنام
🇵🇸🇱🇧🫶🇮🇷
ble.ir/ommahatalqods
**************************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
🔻در سیر حرکت #آشپزخانه_مقاومت نخودها نیز تبیین گرند. 🔻
پرده یک :
توی مغازه آقاجانم ایستاده بودم تا نخودهایی که برای آشپزخانه خریده بود را بسته بندی کند
پسر بچهای ۱۳ ۱۴ ساله آمد آدرس بپرسد
گفت این همه نخود را میخواهید چه کنید؟!
داستان نخودها را برایش گفتم
هیجان زده شد و گفت ما هم در روستا کلی نخود داریم که هنوز پدرم نتوانسته آنها را بفروشد .
پرده دوم :
با شماره ای که پسر برای هماهنگی داده بود تماس گرفتم آقایی تلفن را جواب داد
قصه بازار و نخودها را گفتم
گفت خب چقدر میخواهید؟؟
گفتم هرچه شما دارید
گفت واقعا ؟!
گفتم بله ، چقدر دارید ؟!
اقا با شک و تردید گفت ۶۰۰ کیلو
کارتان را راه میاندازد ؟!
گفتم ان شا الله
گفت گونی های پنجاه کیلویی میکنم و میاورم برایتان و من شماره آقاجان را برای تحویل دادم .
پرده سوم :
با شور و شوق میگفت خانم همه را بسته بندی کردم
شما را خدا از آسمان فرستاده تازه خانهای خریده بودم و دستم تنگ بود از طرفی رو به زمستان میرفتیم و بارم مانده بود در روستا و مجبور شدم کیلو کیلو روی دست بگیرم و ببرم برای فروش .
گفتم ما هم برای کار خیر میخواهیم
و داستان آشپزخانه را شرح دادم
گفتم حالا که هم کار ما خیر است و هم گرهی از شما باز شده کمتر حساب کنید
گفت ای خانوم بچههای من از بچههای لبنان و غزه مظلومتر و محتاجترند قیمت همان است که از اول طی کردهایم
گفتم عیب ندارد
خدا به شما و خانوادهتان سلامتی بدهد
اما بچههای زیر بمب و موشک غزه و لبنان که هر لحظه جانشان تهدید میشود با بچههای ما در ایران قابل مقایسه نیستند .
پرده چهارم :
چند روزی از آقای کشاورز خبری نبود
زنگ زدم سراغ نخودها را بگیرم
گفتم چه خبر ؟!
با بغض گفت خبرهای خوبی نیست
پسرانم را با وانت فرستادم برای آوردن نخودها که توی راه تصادف کردندو با اینکه تقریبا از ماشین چیزی نمانده اما جان سالم به در بردند
با وحشت پرسیدم خودشان حالشان خوب است
گفت بله الحمدالله خون از دماغشان نیامده
تا خبر رسید و خانمم شنید
یاد صحبتم با شما افتاد
گفت مرد چوب خدا صدا ندارد
یادت هست به آن خانم چه گفتی
بچههایمان را به دور از جنگ و در امنیت با بچه های غزه مقایسه کردی ؟!
الحمدالله که بچههای ما سالمند ولی اگر …
نگذاشتم ادامه بدهد
گفتم خدا را شکر که اتفاق بدی نیفتاد
این چوب خدا نیست
اینطور نبینید
شما برای قیمت تا جایی که شد با ما راه آمدید این دعای بچههای مظلوم مقاومت است که بحمدالله سالمند
مرد تقریبا داشت گریه میکرد
گفت میخواهم به جبران و شکرانه سلامتی پسرانم چند کیلو هم خودم هدیه کنم
پرده پنجم :
نخودها به دستمان رسید
وزن کردیم دیدیم هر گونی پنجاه کیلویی
یک و نیم کیلو اضافه دارد که در حساب و کتاب آقای کشاورز محاسبه نشده ….
#آشپزخانه_مقاومت
#جهاد_تبیین
#مواسات_کشاورزان
@ashpazkhane_moqavemat
**************************
#ایران_همدل #روایت_مقاومت
#به_نفع_جبهه_مقاومت
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran