eitaa logo
مقتل خوانی
761 دنبال‌کننده
32 عکس
5 ویدیو
1 فایل
مقتل حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) و یاران و اهل بیت باوفایش ( علیهم السلام )
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه های مرتبط با عبدالله بن حسن علیهماالسلام - عبدالله اصغر - و مقتل ایشان (۱) مقدمه: فرزندان امام حسن علیه السلام که در کربلا و روز عاشورا به شهادت رسیدند: ۱. حضرت قاسم سلام الله علیه که مادرش نرجس نام داشت و هنگام شهادت به سن بلوغ نرسیده بود (صاحب کتاب لباب الأنساب والألقاب والأعقاب،  علی بن ابوالقاسم بن زید بیهقی متوفی 565 ه. ق مشهور به ابن فندق ، حضرت قاسم را هنگام شهادت ۱۶ ساله می داند.) ۲. ابوبکر (مرحوم شیخ مفید ره در کتاب ارشاد خود برخی جاها "عمرو" را به جای "ابوبکر" گفته است پس این احتمال هست که "عمرو" اسم او و "ابوبکر" کنیه او باشد. برخی منابع "ابوبکر" را کنیه "عبدالله" می دانند، در این صورت امام حسن مجتبی علیه السلام دو فرزند به نام های عبدالله داشته است: عبدالله اکبر که همسر حضرت سکینه سلام الله علیها بوده ( منبع: کتاب المحبر نوشته ابوجعفر محمد بن حبیب متوفی ۲۴۵ ه.ق ) و در کربلا شهید شده و دیگری عبدالله اصغر که خردسال بوده و در آخرین ساعات روز عاشورا در آغوش امام حسین علیه السلام شهید شده است. ۳. عبدالله بن حسن یا همان عبدالله اصغر که در کتب معتبر تاریخی سن او نیامده است برخی از نویسندگان متاخر او را ۱۱ ساله دانسته اند نکته : یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام که در روز عاشورا در کنار عمویش حضور داشت و شهید نشد حسن بن حسن می باشد که همسر فاطمه کبری دختر امام حسین علیه السلام می باشد و نسل امام حسن علیه السلام از ایشان ادامه پیدا کرد . ایشان در روز عاشورا بر اثر زخم نيزه ها و شمشیرها و جراحات آن ، از هوش رفت و صبح یازدهم محرم به هوش آمد عده ای وساطت کردند که او را نکشند و به شهادت نرسانند. او را برای مداوا به کوفه بردند. _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما -عبدالله اصغر- و مقتل ایشان (۲) در كتب معتبر ، سنّ او نيامده است . برخى نويسندگان متأخّر ، او را يازده ساله دانسته اند. نام عبدالله در «زيارت رجبيّه» آمده است . در «زيارت ناحيه مقدّسه شهدای کربلا» نيز مى خوانيم : السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّه ِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ الزَّكِيِّ ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَهُ و رامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِي." متن مقتل: إنَّهُم أحاطوا بِهِ إحاطَةً، خَرَجَ إلَيهِم عَبدُ اللّه ِ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ ـ وهُوَ غُلامٌ لَم يُراهِق ـ مِن عِندِ النِّساءِ يَشتَدُّ حَتّى وَقَفَ إلى جَنبِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَلَحِقَتهُ زَينَبُ بِنتُ عَلِيٍّ عليهاالسلام لِتَحبِسَهُ. فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام : اِحبِسيهِ يا اُختي. فَأَبى وَ امتَنَعَ عَلَيهَا امتِناعاً شَديداً و قالَ: وَاللّه ِ لا اُفارِقُ عَمّي ! (منابع: تاريخ الطبري: ج ٥ ص ٤٥٠، الإرشاد: ج ٢ ص ١١٠ ) ترجمه: هنگامی که امام حسین علیه السلام را از مرکب به زمین انداختند و از همه طرف بسویش حمله ور شده و به طور كامل ، گِرد او را گرفتند ، عبد اللّه بن حسن بن على ـ كه جوانى نابالغ بود ـ از کنار اهل حرم به سوى دشمن بيرون دويد و خود را به كنار حسين عليه السلام رساند . حضرت زينب عليهاالسلام دختر امیرالمومنین عليه السلام در پى اش رفت و خود را به او رساند تا او را نگاه دارد . حسين عليه السلام به خواهرش فرمود : «خواهرم ! او را نگاه دار» ؛ امّا او تسليم نشد و به هيچ رو نپذيرفت و گفت : به خدا سوگند ، از عمويم جدا نمى شوم . (مقتل عبدالله ادامه دارد...) صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله گریز بخش اول روضه عبدالله : عبارات مقتل نشان می دهد حضرت زینب سلام الله علیها به جهت گرفتن عبدالله خود را تا برادرش رساند زیرا متن مقتل می گوید عبدالله خود را با شتاب به عمویش رسانده بود و حضرت زینب سلام الله علیها هم خود را به او رساند. اگر این مطلب صحت داشته باشد همان طور که مقتل آورده است فقط باید گفت: امان از دل زینب امان از دل زینب... برادرش را با چه وضعیتی از نزدیک نزدیک بر روی خاک داغ کربلا مشاهده کرد. گوشه ای از آنچه که این خواهر و این برادر زاده هر دو با هم دیدند و هیچ کس دیگر از بنی هاشم و از اهل بيت امام آن صحنه ها را ندید: دست قطع شده برادر ؛ لبهای پاره و تیر خورده برادر ؛ گلوی مجروح برادر ؛ استخوان های شکسته شده پیشانی برادر؛ بدن مملو از تیر برادر؛ پهلوی نيزه خورده برادر؛ شانه های پاره پاره برادر؛ سینه غرق بخون برادر و ... متن مقتل: قالَ شِمرٌ : ما وُقوفُكُم ؟ و ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ و قَد أثخَنَتهُ السِّهامُ ؟ اِحمِلوا عَلَيهِ ثَكِلَتكُم اُمَّهاتُكُم ! فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَرَماهُ أبُو الحَنوقِ الجُعفِيُّ في جَبينِهِ ؛ وَ الحُصَينُ بنُ نُمَيرٍ في فيهِ ؛ و أبو أيّوبَ الغَنَوِيُّ بِسَهمٍ مَسمومٍ في حَلقِهِ ؛ و كانَ ضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ التَّميمِيُّ عَلى كَتِفِهِ الأَيسَرِ فقطعها ؛ و كانَ طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ عَلى جَنبِهِ ؛ و كانَ رَماهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِيُّ في صَدرِهِ و ... (منابع: المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١ ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ٥٥ و كشف الغمّة : ج ٢ ص ٢٦٣ و الإرشاد : ج ٢ ص ١١٢) ترجمه: شمر رو به لشكر گفت : براى چه ايستاده ايد ؟ از او ، چه انتظار داريد ؟ زخم ها ، او را افكنده اند . مادرتان به عزايتان بنشيند ! به او حمله كنيد . سپاهيان ، از هر سو به او حمله بُردند . ابو حَنوق جُعْفى ، تيرى به پيشانى امام عليه السلام زد؛ و حُصَين بن نُمَير با تيرى به دهان او زد؛ و ابو ايّوب غَنَوى با تيرى سمّى ، به گلويش زد؛ و زُرْعة بن شريك تميمى ، ضربه اى به دست چپش زد و از کتف قطع کرد؛ و صالح بن وَهْب مُزَنى نيز به پهلويش ضربه اى زد ؛ و سِنان بن اَنَس نَخعى هم تيرى به سينه اش زد و ... در یک جمله کوتاه : و جَعَلوهُ شِلوا مِن كَثرَةِ الطَّعنِ وَ الضَّربِ (مثير الأحزان : ص ٧٣) ترجمه: حسین علیه السلام را از فراوانىِ زخم ها و ضربه ها ، مانند تكّه گوشتى كرده بودند. امان از دل زینب چه خون شد دل زینب زینب سلام الله علیها آمده بود عبدالله را بگیرد و برگرداند اما چه گذشت بر او در کنار مقتل برادر ... یا حسین یا حسین یا حسین _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما - عبدالله اصغر - و مقتل ایشان (۳) ادامه مقتل حضرت عبدالله فرزند امام مجتبی علیه السلام: أهوى أبجَرُ بنُ كَعبٍ -بحر بن کعب- إلَى الحُسَينِ عليه السلام بِالسَّيفِ. فَقالَ لَهُ الغُلامُ : وَيلَكَ يَا بنَ الخَبيثَةِ! أتَقتُلُ عَمّي؟! فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ ، فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّها إلَى الجَلدَةِ، فَإِذا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ، و نادَى الغُلامُ: يا اُمَّتاه! فَأَخَذَهُ الحُسَينُ عليه السلام فَضَمَّهُ إلَيهِ و قالَ: يَا بنَ أخي، اِصبِر عَلى ما نَزَلَ بِكَ، وَاحتَسِب في ذلِكَ الخَيرَ؛ فَإِنَّ اللّه َ يُلحِقُكَ بِآبائِكَ الصّالِحينَ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، و حَمزَةَ و جَعفَرٍ ، وَ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِم أجمَعينَ . (منابع: الإرشاد: ج ٢ ص ١١٠، تاريخ الطبري: ج ٥ ص ٤٥٠) ترجمه: اَبجَر بن كعب - بحر بن کعب - شمشير را به سوى حسين عليه السلام فرود آورد . آن نوجوان ، به او گفت : اى مادرْخبيث ! آيا عموى مرا مى كُشى ؟ اَبجَر - بحر - با شمشير قصد حسين عليه السلام نمود آن نوجوان ، دستش را سپر كرد كه شمشير فرود آمد و دستش قطع گردیده و به پوست آويزان شد . فرياد برآورد : مادر جان ! حسين عليه السلام ، او را گرفت و به سينه اش چسباند و فرمود : «اى فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسيده ، شكيبايى كن و اين را خير ببين و به حساب خدا بگذار كه خداوند ، تو را به پدران شايسته ات ، ملحق مى كند به پيامبر خدا صلی الله علیه و آله، على بن ابى طالب امیرالمومنین علیه السلام، حمزه سلام الله علیه ، جعفر سلام الله علیه و حسن بن على علیه السلام كه خداوند بر همه آنانْ درود فرستد. فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ ـ لَعَنَهُ اللّه ُ ـ بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ و هُوَ في حِجرِ عَمِّهِ الحُسَينِ عليه السلام . (منبع: الملهوف: ص ١٧٣) ترجمه: حرملة بن كاهِل كه خداوند لعنتش كند ، عبدالله را با تير زد و در همان دامان عمويش ، ذبح كرد. گریز روضه: روز یازدهم محرم وقتی کاروان را از کنار پیکرهای مطهر به خاک افتاده عبور دادند، زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها کنار پیکر مطهر و پاره پاره برادر رسید در فرازی از جملات جانسوز خودش چنین فرمود: بِأَبي المَهمومُ حَتّى قَضى (الملهوف : ص ١٨٠) ترجمه: پدرم فداى آن كه دلی مملو از حزن و غم داشت و به همان حال جان داد. چه گذشته بر حسين فاطمه سلام الله علیها در کنار مقتل فرزند برادرش. گلوی پاره و ذبح شده فرزند برادرش با او چه کرده ... مصیبت دستان قطع شده فرزند برادرش ... ناله های جانسوز عبدالله آنگاه که مادر را صدا زد ... عالم به فدای قلب داغدارت حسين جان از این عالم رفتی با دلی پر غم و داغی عظیم و مصیبتی سنگین که هیچ مصیبتی همپای آن نیست _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما - عبدالله اصغر - و مقتل ایشان (۴) ادامه مقتل عبدالله فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام: رَفَعَ الحُسَينُ عليه السلام يَدَهُ و قالَ: اللّهُمَّ إن مَتَّعتَهُم إلى حينٍ، فَفَرِّقهُم فِرَقاً ، وَاجعَلهُم طَرائِقَ قِدَداً، و لا تُرضِ الوُلاةَ عَنهُم أبَداً؛ فَإِنَّهُم دَعَونا لِيَنصُرونا، ثُمَّ عَدَوا عَلَينا فَقَتَلونا. (منابع: الإرشاد: ج ٢ ص ١١٠، تاريخ الطبري: ج ٥ ص ٤٥٠) ترجمه: آن گاه حسين عليه السلام ، دستش را به آسمان بلند كرد و فرمود : «خدايا ! اگر هم تا مدّتى از زندگى برخوردارشان ساختى ، آنها را دچار تفرقه و گروه گروه كن، و هر يك را به راهى ببر ، و حاكمان را هيچ گاه از آنان راضى مدار ، كه آنانْ ما را دعوت كردند تا يارى مان دهند امّا بر ما هجوم آوردند تا ما را بكُشند» . عبدالله جان! شهادت شما چه داغ سنگینی بود برای عموی بزرگوارت که در کنار پیکر غرق به خونت و در آغوشش، اینگونه خداوند را صدا زد و اینگونه با خداوند نجوا نمود. السلام علی غریب الغربا _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۱) (فراز اول از مقتل ) : خَرَجَ قاسِمُ بنُ الحَسَنِ و هُوَ غُلامٌ صَغيرٌ لَم يَبلُغِ الحُلمَ. فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام اعتَنَقَهُ، و جَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما. ترجمه: حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام كه طبق بسیاری از نقل ها نوجوان و نابالغ بود به ميدان آمد . هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست ، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند . (فراز دوم از مقتل): ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ عليه السلام أن يَأذَنَ لَهُ. فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ و رِجلَيهِ و يَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ. فَخَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ‌. ترجمه: سپس جوان ، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام ، از اجازه دادن ، خوددارى كرد . جوان ، پيوسته دست و پاى حسين عليه السلام را مى بوسيد و از او اجازه مى خواست تا به او اجازه داد . او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود. (فراز سوم از مقتل) وهُوَ يَقولُ: إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ وحَمَلَ و كَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، و قاتَلَ فَقَتَلَ عَلى صِغَرِ سِنِّهِ ـ خَمسَةً وثَلاثينَ رَجُلاً. قالَ حُمَيدُ بنُ مُسلِمٍ: كُنتُ في عَسكَرِ ابنِ سَعدٍ، فَكُنتُ أنظُرُ إلَى الغُلامِ و نور عَلَيهِ قَميصٌ و إزارٌ و نَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ إحداهُما ما أنسى أنَّهُ كانَ شِسعَ اليُسرى. ترجمه: سپس این نوجوان وارد میدان شد و چنين مى خواند : "اگر مرا نمى شناسيد ، من شاخه حسنم نواده پيامبرِ برگزيده و امين . اين ، حسين است ، به سان اسيرى در بند ، ميان مردمى كه خدا کند از آب باران ننوشند ! سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى مانْد . جنگيد و با وجود كمىِ سنّش ، ٣٥ مرد را كُشت . حُمَيد بن مسلم ، گفته است : من در لشكر ابن سعد بودم و به آن جوان ، مى نگريستم . او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگه اش پاره بود ، و از ياد نبرده ام كه لنگه چپ آن بود . منابع: الملهوف : ص ١٧٤ مثير الأحزان : ص ٧٥ (ادامه دارد...) _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۲) ادامه مقتل حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام (فراز چهارم از مقتل): عن حميد بن مسلم: قالَ لي عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَيلٍ الأَزدِيُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّه ِ! و ما تُريدُ إلى ذلِكَ؟! يَكفيكَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذينَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. فَقالَ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ. فَشَدَّ عَلَيهِ ، فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: يا عَمّاه! فَجَلَّى الحُسَينُ عليه السلام كَما يُجَلِّي الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيثٍ غُضُبٍّ. فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ و حَمَلَت خَيلٌ لِأَهلِ الكوفَةِ لِيَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَينٍ عليه السلام ، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّكَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَيلُ بِفُرسانِها عَلَيهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. ترجمه: حمید بن مسلم می گوید: عمرو بن سعد بن نُفَيل اَزْدى به من گفت : به خدا سوگند ، بر او حمله مى برم . به او گفتم : سبحان اللّه ! و از آن ، چه مى خواهى ؟ ! كُشتن همين كسانى كه گرداگردِ آنها را گرفته اند ، براى تو بس است . گفت : به خدا سوگند ، به او حمله خواهم بُرد ! آن گاه به سوی قاسم بن الحسن حمله بُرد ، و باز نگشت تا با شمشير ، بر سرش زد . آن نوجوان ، به صورت ، بر زمين افتاد و فرياد برآورد : عموجان ! حسين عليه السلام ، مانند باز شكارى ، نگاهى انداخت و مانند شير شرزه ، به عمرو، يورش بُرد و او را با شمشير زد . او ساعد دستش را جلوى آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد . فريادى كشيد و از امام عليه السلام ، كناره گرفت . سواران كوفه ، يورش آوردند تا عمرو را از دست حسين عليه السلام بِرَهانند ؛ امّا عمرو در جلوى سينه مَركب ها قرار گرفت و سواران ، با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال كردند تا مُرد . گریز روضه: قاسم بن الحسن عليه السلام وقتی با صورت بر روی خاک داغ کربلا افتاد عمو را صدا زد و عمو در آن شلوغی میدان خود را بسرعت رساند و اجازه نداد به بدن مطهر حضرت قاسم عليه السلام بیش از آن یک ضربه ی کاری که بر سرش وارد شد، ضربات دیگری وارد گردد و بیش از آن جسارت شود. اما : صلی الله علیک یا اباعبدالله لحظه ای آمد عصر عاشورا که آقا جانمان و مولایمان حضرت سیدالشهدا علیه السلام با بدنی پر از زخم نيزه ها و شمشیرها با صورت بر خاک داغ کربلا افتاد و دور تا دورش را گرفتند و هیچ کس نبود که به یاری اش برسد ... فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ عَلى كَتِفِهِ اليُسرى ، و ضَرَبَهُ آخَرُ عَلى عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيفِ ضَربَةً كَبا عليه السلام بِها عَلى وَجهِهِ . وكانَ قَد أعيا فَجَعَلَ يَنوءُ ويَكبو (الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥) ترجمه: از هر سو ، به او حمله كردند . زُرَعة بن شريك ، بر شانه چپ امام عليه السلام ضربه اى زد و ديگرى بر گردن مقدّسش ضربه اى زد كه بر اثر آن ضربه ، با صورت و به رو ، بر خاك افتاد . خيلى ناتوان شده بود . به زحمت ، بلند مى شد و باز ، به رو ، بر زمين مى افتاد. یا حسین یا حسین یا حسین _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۳) ادامه مقتل (فراز پنجم از مقتل): وَانجَلَتِ الغَبرَةُ، فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ؛ و حُسَينٌ عليه السلام يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ و قَلَّ ناصِرُهُ. ترجمه: غبار نبرد كه فرو نشست ، حسين عليه السلام بر بالاى سر نوجوان ، ايستاده بود و او پاهايش را از درد ، به زمين مى كشيد . حسين عليه السلام فرمود : «از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كُشتند و كسانى كه طرفِ دعوايشان در روز قيامت ، جدّ توست!». سپس فرمود : «به خدا سوگند ، بر عمويت گران مى آيد كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد يا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد ؛ صدايى كه به خدا سوگند ، جنايتكاران و تجاوزگران بر آن ، فراوان و ياورانش اندك اند» (فراز پایانی مقتل): ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ، و قَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ في نَفسي: ما يَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ، ثُمَّ رَفَعَ طَرفَهُ إلَى السَّماءِ و قالَ: اللّهُمَّ أحصِهِم عَدَداً، ولا تُغادِر مِنهُم أحَداً، ولا تَغفِر لَهُم أبَداً! صَبراً يا بَني عُمومَتي صَبراً يا أهلَ بَيتي، لا رَأَيتُم هَواناً بَعدَ هذَا اليَومِ أبَداً . ترجمه: حمید بن مسلم می گوید: سپس قاسم بن الحسن علیه السلام را بُرد و گويى مى بينم كه پاهاى آن جوان ، بر زمين كشيده مى شود و حسين عليه السلام ، سينه اش را بر سينه خود ، نهاده است . با خود گفتم : با او چه مى كند ؟ او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر و كشتگان گِرد او كه از خاندانش بودند گذاشت . آن گاه ، سر به آسمان بلند كرد و فرمود: «خدايا ! همه آنها را به شمار آور و يك تن را هم جا مگذار و هرگز آنها را ميامرز ! اى عموزادگان ! شكيبايى كنيد . اى خاندان من ! شكيبا باشيد كه ديگر پس از امروز ، هيچ خوارى اى نخواهيد ديد !» . منبع: المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٦ _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
إبن‌شهرآشوب در «المناقب» می‌نویسد: 📋 قَالَ الْحُسَیْنُ علیه چ‌السلام لَمَّا وُضِعَ الْحَسَنُ فِی لَحْدِهِ ▪️وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بدن مطهر امام حسن علیه‌السلام را در میان لحد گذاشت، فرمود: 📜 أَ أَدْهُنُ رَأْسِی أَمْ تَطِیبُ مَجَالِسِی/ وَ رَأْسُکَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِیبٌ ▪️آیا جا دارد که من روغن به سرم بزنم، یا مجالس من طیب و نیکو باشند؟ در صورتی که سر و صورت تو روی خاک باشد و تو برهنه باشی؟ 📜 ...فَلَا زِلْتُ أَبْکِی مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ / عَلَیْکَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ ▪️... من دائم برای تو گریه می‌کنم، مادامی که کبوتر بخواند و باد صبا و جنوب بوزد. 📜 ...فَلَیْسَ حَرِیبٌ مَنْ أُصِیبَ بِمَالِهِ / وَ لَکِنَّ مَنْ وَارَی أَخَاهُ حَرِیبٌ ▪️... غارت زده آن کسی نیست که اموالش را برده باشند. بلکه غارت زده آن شخصی است که برادرش را به خاک بسپارد. 📜 إنْ لَم أمُتْ أسَفًا عَلَيك فَقد / أصبحتُ مُشتاقا إلى المَوتِ ▪️...اگرچه که ز داغ تو من نمرده‌ام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شده‌ام 📚 المناقب ج۹ ص۲۴۸ ✍غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم غارت زده منم که ز کف داده صبر را با دست خویش کنده برای تو قبر را غارت زده منم چه کنم با جنازه ات ای وای ریخته به زمین خون تازه ات غارت زده منم که ز داغ برادرم می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم... _________________________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala