eitaa logo
مقتل خوانی
761 دنبال‌کننده
32 عکس
5 ویدیو
1 فایل
مقتل حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) و یاران و اهل بیت باوفایش ( علیهم السلام )
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۲) ادامه مقتل حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام (فراز چهارم از مقتل): عن حميد بن مسلم: قالَ لي عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَيلٍ الأَزدِيُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّه ِ! و ما تُريدُ إلى ذلِكَ؟! يَكفيكَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذينَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. فَقالَ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ. فَشَدَّ عَلَيهِ ، فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: يا عَمّاه! فَجَلَّى الحُسَينُ عليه السلام كَما يُجَلِّي الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيثٍ غُضُبٍّ. فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ و حَمَلَت خَيلٌ لِأَهلِ الكوفَةِ لِيَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَينٍ عليه السلام ، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّكَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَيلُ بِفُرسانِها عَلَيهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. ترجمه: حمید بن مسلم می گوید: عمرو بن سعد بن نُفَيل اَزْدى به من گفت : به خدا سوگند ، بر او حمله مى برم . به او گفتم : سبحان اللّه ! و از آن ، چه مى خواهى ؟ ! كُشتن همين كسانى كه گرداگردِ آنها را گرفته اند ، براى تو بس است . گفت : به خدا سوگند ، به او حمله خواهم بُرد ! آن گاه به سوی قاسم بن الحسن حمله بُرد ، و باز نگشت تا با شمشير ، بر سرش زد . آن نوجوان ، به صورت ، بر زمين افتاد و فرياد برآورد : عموجان ! حسين عليه السلام ، مانند باز شكارى ، نگاهى انداخت و مانند شير شرزه ، به عمرو، يورش بُرد و او را با شمشير زد . او ساعد دستش را جلوى آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد . فريادى كشيد و از امام عليه السلام ، كناره گرفت . سواران كوفه ، يورش آوردند تا عمرو را از دست حسين عليه السلام بِرَهانند ؛ امّا عمرو در جلوى سينه مَركب ها قرار گرفت و سواران ، با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال كردند تا مُرد . گریز روضه: قاسم بن الحسن عليه السلام وقتی با صورت بر روی خاک داغ کربلا افتاد عمو را صدا زد و عمو در آن شلوغی میدان خود را بسرعت رساند و اجازه نداد به بدن مطهر حضرت قاسم عليه السلام بیش از آن یک ضربه ی کاری که بر سرش وارد شد، ضربات دیگری وارد گردد و بیش از آن جسارت شود. اما : صلی الله علیک یا اباعبدالله لحظه ای آمد عصر عاشورا که آقا جانمان و مولایمان حضرت سیدالشهدا علیه السلام با بدنی پر از زخم نيزه ها و شمشیرها با صورت بر خاک داغ کربلا افتاد و دور تا دورش را گرفتند و هیچ کس نبود که به یاری اش برسد ... فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ عَلى كَتِفِهِ اليُسرى ، و ضَرَبَهُ آخَرُ عَلى عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيفِ ضَربَةً كَبا عليه السلام بِها عَلى وَجهِهِ . وكانَ قَد أعيا فَجَعَلَ يَنوءُ ويَكبو (الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥) ترجمه: از هر سو ، به او حمله كردند . زُرَعة بن شريك ، بر شانه چپ امام عليه السلام ضربه اى زد و ديگرى بر گردن مقدّسش ضربه اى زد كه بر اثر آن ضربه ، با صورت و به رو ، بر خاك افتاد . خيلى ناتوان شده بود . به زحمت ، بلند مى شد و باز ، به رو ، بر زمين مى افتاد. یا حسین یا حسین یا حسین _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۳) ادامه مقتل (فراز پنجم از مقتل): وَانجَلَتِ الغَبرَةُ، فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ؛ و حُسَينٌ عليه السلام يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ و قَلَّ ناصِرُهُ. ترجمه: غبار نبرد كه فرو نشست ، حسين عليه السلام بر بالاى سر نوجوان ، ايستاده بود و او پاهايش را از درد ، به زمين مى كشيد . حسين عليه السلام فرمود : «از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كُشتند و كسانى كه طرفِ دعوايشان در روز قيامت ، جدّ توست!». سپس فرمود : «به خدا سوگند ، بر عمويت گران مى آيد كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد يا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد ؛ صدايى كه به خدا سوگند ، جنايتكاران و تجاوزگران بر آن ، فراوان و ياورانش اندك اند» (فراز پایانی مقتل): ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ، و قَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ في نَفسي: ما يَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ، ثُمَّ رَفَعَ طَرفَهُ إلَى السَّماءِ و قالَ: اللّهُمَّ أحصِهِم عَدَداً، ولا تُغادِر مِنهُم أحَداً، ولا تَغفِر لَهُم أبَداً! صَبراً يا بَني عُمومَتي صَبراً يا أهلَ بَيتي، لا رَأَيتُم هَواناً بَعدَ هذَا اليَومِ أبَداً . ترجمه: حمید بن مسلم می گوید: سپس قاسم بن الحسن علیه السلام را بُرد و گويى مى بينم كه پاهاى آن جوان ، بر زمين كشيده مى شود و حسين عليه السلام ، سينه اش را بر سينه خود ، نهاده است . با خود گفتم : با او چه مى كند ؟ او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر و كشتگان گِرد او كه از خاندانش بودند گذاشت . آن گاه ، سر به آسمان بلند كرد و فرمود: «خدايا ! همه آنها را به شمار آور و يك تن را هم جا مگذار و هرگز آنها را ميامرز ! اى عموزادگان ! شكيبايى كنيد . اى خاندان من ! شكيبا باشيد كه ديگر پس از امروز ، هيچ خوارى اى نخواهيد ديد !» . منبع: المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٦ _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل حضرت عباس بن ابیطالب و برادرانش علیهم السلام (۱) الف) إنَّ المُختارَ بَعَثَ عَبدَ اللّه ِ بنَ كامِلٍ إلى حَكيمِ بنِ طُفَيلٍ الطّائِيِّ السِّنبِسِيِّ، و قَد كانَ أصابَ سَلَبَ العَبّاسِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام. منابع: تاريخ الطبري: ج ٦ ص ٦٢ أنساب الأشراف: ج ٦ ص ٤٠٧ وسَلَبَ ثِيابَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ الطّائِيُّ. منبع: أنساب الأشراف : ج ٣ ص ٤٠٦ ترجمه: مختار ، عبد اللّه بن كامل را به سوى حُكَيم بن طُفَيل طايى سِنبِسى فرستاد چرا كه تجهیزات و لباس هاى عبّاس عليه السلام را به تاراج برده و عباس علیه السلام را بدون لباس بر روی خاک داغ کربلا رها کرده بود. حُكَيم بن طُفَيل طايى ، لباس های عباس علیه السلام را غارت کرد و برد. (همچون مولایش حسين عليه السلام او را نیز برهنه بر روی زمین رها کردند) امان از دل زینب امان از دل زینب امان از دل زینب یا حسین یا حسین یا حسین _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل حضرت عباس بن ابیطالب و برادرانش علیهم السلام (۲) ب) تَكاثَروا عَلَيهِ و قَطَعوا يَدَيهِ و رِجلَيهِ حَنَقاً عَلَيهِ ، و لِما أبلى فيهِم و قَتَلَ مِنهُم. منبع: شرح الأخبار: ج ٣ ص ١٩١ ترجمه: _ پس از اینکه حضرت عباس علیه السلام را از اسب به زمین انداختند - دشمنان بر او غلبه كردند و دور او را گرفتند و دست ها و پاهايش را از سرِ كينه ورزى با او و به سبب گرفتارى هايى كه از صبح عاشورا تا به عصر برايشان به وجود آورده بود و كُشتارى كه از آنها كرده بود ، بریدند و قطع كردند. (توضیح: عبارت مقتل حاکی از آن است که از پشت نخل ها قسمتی از دستان راست و چپ حضرت را جدا کرده بودند و همه دست بطور کامل قطع نشده بود و وقتی روی خاک داغ کربلا افتاد سر فرصت تا امام حسین علیه السلام خودش را برساند بر بالین برادر، باقیمانده دست ها را هم بریدند و سپس پاها . چه گذشته بر امام حسین علیه السلام وقتی که به مقتل برادر رسید ... چه دید که با صدای بلند گریه کرد و ...) _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
💠 مقتل خوانی و روایتگری عاشورا - تکیه خوریا شهرستان دامغان _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل حضرت عباس بن ابیطالب و برادرانش علیهم السلام (۳) ج) وَ اشتَدَّ العَطَشُ بِالحُسَينِ عليه السلام ، فَرَكِبَ المُسَنّاةَ يُريدُ الفُراتَ، وَ العَبّاسُ أخوهُ بَينَ يَدَيهِ، فَاعتَرَضَتهُما خَيلُ ابنِ سَعدٍ، فَرَمى رَجُلٌ مِن بَني دارِمٍ الحُسَينَ عليه السلام بِسَهمٍ فَأَثبَتَهُ في حَنَكِهِ الشَّريفِ، فَانتَزَعَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ السَّهمَ، و بَسَطَ يَدَهُ تَحتَ حَنَكِهِ حَتَّى امتَلَأَت راحَتاهُ مِنَ الدَّمِ، ثُمَّ رَمى بِهِ وقالَ: اللّهُمَّ إنّي أشكو إلَيكَ ما يُفعَلُ بِابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ. ثُمَّ اقتَطَعُوا العَبّاسَ عليه السلام عَنهُ، و أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ و مَكانٍ. (الملهوف: ص ⁩ 170) مَضى بِطَلَبِ الماءِ فَحَمَلوا عَلَيهِ و حَمَلَ هُوَ عَلَيهِم، و جَعَلَ يَقولُ: لا أرهَبُ المَوتَ إذِ المَوتُ رَقى حَتّى اُوارى فِي المَصاليتِ لِقا نَفسي لِنَفسِ المُصطَفَى الطُّهرِ وَقا إنّي أنَا العَبّاسُ أغدو بِالسَّقا ولا أخافُ الشَّرَّ يَومَ المُلتَقى فَفَرَّقَهُم، فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ، فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ، و حَمَلَ عَلَيهِم و هُوَ يَرتَجِزُ: وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني وعَن إمامٍ صادِقِ اليَقينِ نَجلِ النَّبِيِّ الطّاهِرِ الأَمينِ فَقاتَلَ حَتّى ضَعُفَ، فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ، فَقالَ: يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ وأبشِري بِرَحمَةِ الجَبّارِ مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ المُختارِ قَد قَطَعوا بِبَغيِهِم يَساري فَأَصلِهِم يا رَبِّ حَرَّ النّارِ فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام مَصروعاً عَلى شَطِّ الفُراتِ فَبَكَى عليه السلام بُكاءً شَديداً. وفي ذلِكَ يَقولُ الشّاعِرُ: أحَقُّ النّاسِ أن يُبكى عَلَيهِ فَتىً أبكَى الحُسَينَ بِكَربَلاءِ (منابع: الملهوف: ص ⁩ 170 المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٨) ترجمه: تشنگى حسين عليه السلام ، شدّت گرفت . از سيلْ بندِ فرات ، بالا رفت تا خود را به آب برساند و عبّاس عليه السلام ، برادرش نيز پيشِ رويش بود . سواران ابن سعد ، راه را بر آن دو گرفتند و مردى از بنى دارِم ، تيرى به سوى حسين عليه السلام پرتاب كرد و آن را در گلوى شريفش نشانْد . امام كه درودهاى خدا بر او باد ، تير را بيرون كشيد و دستش را زير گلويش گرفت تا كفِ هر دو دستش از خون ، پُر شد . سپس آن را پاشيد و گفت : «خدايا ! من از آنچه با پسر دختر پيامبرت مى كنند ، به تو شكايت مى كنم» . سپس ، عبّاس عليه السلام را از او جدا كردند و او را از هر سو ، در ميان گرفتند. عباس علیه السلام در طلب آب رفت كه بر او حمله بُردند . او هم به آنها حمله بُرد و چنين مى خواند : از مرگْ نمى هراسم ؛ زيرا مرگ ، ترقّى و صعود است ؛ كه مرا در پشت شمشيرها ، پنهان مى كند؛ جانم ، سپر جان پاكيزه مصطفى باد؛ من ، عبّاسم كه سقّا گشته ام؛ و به روز برخورد و شدت ، هراسى از شرّ ندارم پس آنان را متفرّق كرد . زيد بن وَرقاى جُهَنى ، در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى داد و بر دست راست عبّاس عليه السلام ضربه اى زد و آن را قطع كرد . عبّاس عليه السلام ، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز مى خواند : به خدا سوگند ، اگر دست راستم را قطع كنيد ؛ من ، هميشه از دينم حمايت مى كنم ؛ و نيز از امام راستگو و استوارباورى ؛ كه نواده پيامبرِ پاك و امين است . آن گاه ، جنگيد تا ناتوان شد . حَكيم بن طُفَيل طايى ، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه اى زد و آن را قطع كرد . عبّاس عليه السلام نيز خواند : اى جان ! از كافران مترس ؛ و به رحمت خداى جبران كننده ، بشارتت باد ؛ همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله ، سَرور برگزيده ؛ با سركشى شان ، دست چپم را قطع كردند ؛ پروردگارا ! آنان را به داغىِ آتش برسان ! پس آن ملعون ، با عمود آهنين به او زد و عبّاس عليه السلام را به شهادت رساند . هنگامى كه حسين عليه السلام ، او را بر كناره رود فرات ، افتاده دید به شدّت گريست . شاعر ، در اين باره گفته است : سزامندترين كس به گريه مردم بر او جوانى است كه حسين عليه السلام را در كربلا به گريه انداخت... _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۱) الف) لَمّا اُثخِنَ الحُسَينُ عليه السلام بِالجِراحِ و بَقِيَ كَالقُنفُذِ ، طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى خاصِرَتِهِ طَعنَةً ، فَسَقَطَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرَسِهِ إلَى الأَرضِ عَلى خَدِّهِ الأَيمَنِ ، ثُمَّ قامَ عليه السلام . قالَ الرّاوي : و خَرَجَت زَينَبُ عليهاالسلام مِن بابِ الفُسطاطِ و هِيَ تُنادي : وا أخاه ! وا سَيِّداه ! وا أهلَ بَيتاه ! لَيتَ السَّماءَ انطَبَقَت عَلَى الأَرضِ ، ولَيتَ الجِبالَ تَدَكدَكَت عَلَى السَّهلِ . قالَ : و صاحَ شِمرٌ بِأَصحابِهِ : ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ ؟! قالَ : فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ . فَضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ عَلى كَتِفِهِ اليُسرى فَأَبانَها ، فَجَعَلَ يَبكي ، فَضَرَبَ الحُسَينُ عليه السلام زُرعَةَ فَصَرَعَهُ ، و ضَرَبَهُ آخَرُ عَلى عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيفِ ضَربَةً كَبا عليه السلام بِها عَلى وَجهِهِ . و كانَ قَد أعيا فَجَعَلَ يَنوءُ و يَكبو ، فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ في تَرقُوَتِهِ ، ثُمَّ انتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ في بَواني صَدرِهِ ، ثُمَّ رَماهُ سِنانٌ أيضا بِسَهمٍ فَوَقَعَ السَّهمُ في نَحرِهِ. منابع: الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥ ترجمه: هنگامى كه حسين عليه السلام از شدّت زخم ها ، سنگين و از بسيارىِ اصابت تيرها مانند خارپشت شد ، صالح بن وَهْب مُزَنى كه خدا ، لعنتش كند، نيزه اى به پهلوى امام عليه السلام زد . حسين عليه السلام ، با گونه راست ، از اسب بر زمين افتاد و سپس برخاست . زينب عليهاالسلام ، از درِ خيمه بيرون آمد ، در حالى فرياد مى زد : واى ، برادر من ! واى ، سَرور من ! واى ، خاندان من ! كاش آسمان ، خراب مى شد و بر زمين مى افتاد ، و كوه ها خاك شده ، در دشت ها پراكنده مى شدند ! شمر ، بر يارانش فرياد زد : از او چه انتظار داريد ؟ از هر سو ، به او حمله كردند . زُرَعة بن شريك ، بر شانه چپ امام عليه السلام ضربه اى زد و دست چپ را جدا کرد ، حسین علیه السلام‌ به گریه افتاد. حسين عليه السلام نيز با ضربه اى زُرْعه را زد و بر زمين انداخت . شخص ديگرى بر گردن مقدّسش ضربه اى زد كه بر اثر آن ضربه ، حسین علیه السلام به رو بر خاك افتاد . خيلى ناتوان شده بود . به زحمت ، بلند مى شد و باز ، به رو ، بر زمين مى افتاد . سِنان بن اَنَس نَخَعى كه لعنت خدا بر او باد ، نيزه اى در تَرقُوه اش فرو بُرد و سپس ، آن را در آورد و در قفسه سينه امام عليه السلام ، فرو كرد . سِنان، تيرى نيز به سوى امام عليه السلام انداخت كه بر گودىِ گلويش نشست. یک نکته جانسوز روضه: امام در آخرین لحظات و هنگام جدا شدن سر از بدنش ، یک دست نداشت -دست چپ از ناحیه کتف قطع شده بود- وقتی سر را جدا کردند حضرت با یک دست ، دست و پا می زد... آجرک الله یا صاحب الزمان یا بقیه الله. _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۲) ب) رَوى هِلالُ بنُ نافِعٍ قالَ : إنّي لَواقِفٌ مَعَ أصحابِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ، فَخَرَجتُ بَينَ الصَّفَّينِ ، فَوَقَفتُ عَلَيهِ فَإِنَّهُ لَيَجودُ بِنَفسِهِ ، فَوَاللّه ِ ما رَأَيتُ قَتيلاً مُضَمَّخا بِدَمِهِ أحسَنَ مِنهُ و لا أنوَرَ وَجها ، و لَقَد شَغَلَني نورُ وَجهِهِ و جَمالُ هَيأَتِهِ عَنِ الفِكرِ في قَتلِهِ ، فَاستَسقى في تِلكَ الحالِ ماءً ، فَسَمِعتُ رَجُلاً يَقولُ لَهُ : وَاللّه ِ لا تَذوقُ الماءَ حَتّى تَرِدَ الحامِيَةَ فَتَشرَبَ مِن حَميمِها . فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : لا ، بَل أرِدُ عَلى جَدّي رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، و أسكُنُ مَعَهُ في دارِهِ ، في مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُقتَدِرٍ ، و أشرَبُ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ ، و أشكو إلَيهِ مَا ارتَكَبتُم مِنّي وفَعَلتُم بي. منابع: الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥ ترجمه: هلال بن نافع که در لشکر عمرسعد _ لعنهما الله_ حضور داشت می گوید: من از ميان صف دو لشكر ، بيرون آمدم و بر سرش ايستادم . حسین علیه السلام در حال جان دادن بود . به خدا سوگند ، هيچ كشته غرق به خونی را نديده ام كه از او ، زيباتر و نورانى تر باشد ، و نور صورت و زيبايى شمايلش ، مرا از انديشيدن به كُشتن او ، باز داشت . در آن حال ، آب خواست . شنيدم كه مردى مى گفت: به خدا سوگند ، هيچ آبى نمى نوشى تا به دوزخ ، در آيى و از آب سوزان آن ، بنوشى ! حسين عليه السلام به او گفت : «نه ؛ بلكه بر جدّم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در مى آيم و در خانه اش با او سُكنا مى گُزينم ، در جايگاه راستى و نزد فرمان رواىِ مقتدر ، و از آبى زلال و خوش بو مى نوشم و از آنچه بر من روا داشتيد و با من كرديد ، به او شِكوه مى بَرم» . _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۳) ج) مقتل جدا شدن سر مطهر حضرت سوال: سر را چه کسی جدا کرد؟ شمر لعنه الله؟ یا سنان بن انس لعنه الله ؟ یا خولی لعنه الله؟ در منابع تاریخی و کتب مقاتل ، نام هر سه نفر آمده است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ. ترجمه: شمر ، بر سينه ات نشسته است و شمشيرش را بر گلویت کشیده و در گودىِ گلويت فرو برده است و محاسن سپيدت را به دستش گرفته و با شمشير هندى خود تو را ذبح مى كند. از آن طرف در مقتل خوارزمي و دیگر منابع آمده : ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ترجمه: دوازده ضربه با شمشيرش به او زد... سر توسط چه کسی و چگونه جدا شد؟ بررسی های فراوان و تتبع در منابع ما را به مطالب زیر رسانده است: ۱. برای جدا کردن سر حضرت سه تعبیر در منابع آمده: ذبح، حز، جز عمل "ذبح" کار شمر بوده عمل "حز " کار سنان بوده عمل "جز " کار خولی بوده در زیارت ناحیه عمل ذبح را حجت خدا و ولی خدا ذکر کرده است که کار شمر بوده در منابع تاریخی هم ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح آن را آورده است. "ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن . "حز" دو معنا دارد: الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی جدا نشود ب. قطع کردن چیزی با ضربات متناوب و پشت سر هم ولی نامنظم "جز" یعنی چیزی را یکدفعه- دفعتا- و یکباره از ریشه کندن ۲. حال برویم سراغ عبارات مقتل در منابع اولین مرحله ی جدا کردن سر که توسط شمر لعنه الله اتفاق افتاد: جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ . فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ ، و قالَ : يَابنَ أبي تُرابٍ ، ألَستَ تَزعُمُ أنَّ أباكَ عَلى حَوضِ النَّبِيِّ يَسقي مَن أحَبَّهُ ؟ فَاصبِر حَتّى تَأخُذَ الماءَ مِن يَدِهِ . جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه. قالَ لَهُ : أتَقتُلُني ، أوَ لا تَعلَمُ مَن أنَا ؟ قالَ : أعرِفُكَ حَقَّ المَعرِفَةِ : اُمُّكُ فاطِمَةُ الزَّهراءُ ، و أبوكَ عَلِيٌّ المُرتَضى ، و جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى ، و خَصمُكَ اللّه ُ العَلِيُّ الأَعلى ، و أقتُلُكَ و لا اُبالي. فَضَرَبَهُ بِرِجلِهِ فَأَلقاهُ عَلى قَفاهُ ، ثُمَّ أخَذَ بِلِحيَتِهِ ثُمَّ جَعَلَ يَضرِبُ بِسَيفِهِ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى مَذبَحِ الحُسَينِ عليه السلام . فَغَضِبَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ثُمَّ قالَ لِرَجُلٍ : اِنزِل أنتَ إلَى الحُسَينِ فَأَرِحهُ ! ترجمه: شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى نداشت و از تشنگى ، زبانش را مى چرخاند ، نزد حسين عليه السلام آمدند و شمر ، با پا به سينه او زد و گفت : اى پسر ابو تُراب ! آيا تو ادّعا نمى كنى كه پدرت بر حوض پيامبر ، ايستاده است و هر كه را دوست دارد ، سيراب مى كند ؟ پس شكيبايى كن تا اين كه آب را از دست او بگيرى ! شمر لعنه الله ، بر سينه حسين عليه السلام نشست و محاسنش را گرفت و تصميم به كُشتن او گرفت . حسين عليه السلام به او فرمود : «مرا مى كُشى ؟ آيا نمى دانى من كيستم ؟» . شمر لعنه الله گفت : تو را كاملاً مى شناسم . مادرت ، فاطمه زهرا و پدرت ، على مرتضى و جدّت ، محمّدِ مصطفى و پشتيبانت ، خداى بلندمرتبه والاست . تو را مى كُشم و هيچ باكى ندارم . سپس از روی سینه بلند شد با پايش ، ضربه اى به حسين عليه السلام زد و او را به پشت خوابانْد و محاسن او را گرفت سپس با شمشير بر گلوى حسين عليه السلام کشید و گلو را پاره کرد. در این هنگام حسين عليه السلام شروع کرد دست و پا زدن و ... عمر بن سعد ، خشمگين شد و به مردى گفت : فرود بيا و حسين را راحت كن و کسی نبود جز سنان بن انس لعنه الله. مرحله دوم جدا شدن سر : نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ . ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ، ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ. سنان لعنه الله از اسب پیاده شد و جلو رفت و عمل " حز " توسط او صورت گرفت پس از آنکه عمل " ذبح " توسط شمر صورت گرفته بود. ۱۲ ضربه پیاپی و نامنظم بر گردن حسين عليه السلام فرود آورد و سر را قطع کرد اما کامل جدا نشد - فقط به یک استخوان بند بود - مرحله سوم جدا شدن سر: فَنَزَلَ وجَزَّ رَأسَهُ خولی لعنه الله از اسب بسرعت پیاده شد و عمل "جز" را انجام داد یعنی بسرعت سر را کند. و اینگونه بود که سر جدا شد. منابع: الفتوح : ج ٥ ص ١١٨ شرح الأخبار : ج ٣ ص ١٦٤ ح ١٠٩٢ المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١ مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج ٢ ص ٣٦ تذكرة الخواصّ : ص ٢٥٣ الملهوف : ص ١٧٤ _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مجموعه ای از فایل های صوتی حجت الاسلام دکتر ملاکاظمی با موضوع: معرفی حضرت علی اکبر سلام الله علیه بصورت فایل های موضوعی در ادامه این پست، در کانال دکتر ملاکاظمی و نیز کانال مقتل خوانی تقدیم می گردد. _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
50.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"مقتل خوانی حجت الاسلام دکتر ملاکاظمی" گوشه ای از وقایع جانسوز و جانکاه ساعات پایانی روز عاشورا در جمع عزاداران حسینی؛ روز ششم محرم ۱۴۴۶ ه.ق در مراسم سنتی دسته های سینه زنی در حسینیه حضرت باب الحوائج علیه السلام شهرستان دامغان (تکیه خوریا) _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
صوت هایی که گوش فرا می دهید گلچینی است از سلسله مباحث: "معرفت عاشورایی با استناد به متون مقاتل" مطرح شده در جمع باصفای جوانان و نوجوانان هیات بنی فاطمه شهرستان دامغان _________________________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala