مقتل امام حسین علیه السلام (۱)
الف)
لَمّا اُثخِنَ الحُسَينُ عليه السلام بِالجِراحِ و بَقِيَ كَالقُنفُذِ ، طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى خاصِرَتِهِ طَعنَةً ، فَسَقَطَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرَسِهِ إلَى الأَرضِ عَلى خَدِّهِ الأَيمَنِ ، ثُمَّ قامَ عليه السلام .
قالَ الرّاوي : و خَرَجَت زَينَبُ عليهاالسلام مِن بابِ الفُسطاطِ و هِيَ تُنادي :
وا أخاه ! وا سَيِّداه ! وا أهلَ بَيتاه !
لَيتَ السَّماءَ انطَبَقَت عَلَى الأَرضِ ،
ولَيتَ الجِبالَ تَدَكدَكَت عَلَى السَّهلِ .
قالَ : و صاحَ شِمرٌ بِأَصحابِهِ :
ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ ؟!
قالَ : فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ .
فَضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ عَلى كَتِفِهِ اليُسرى فَأَبانَها ، فَجَعَلَ يَبكي ، فَضَرَبَ الحُسَينُ عليه السلام زُرعَةَ فَصَرَعَهُ ، و ضَرَبَهُ آخَرُ عَلى عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيفِ ضَربَةً كَبا عليه السلام بِها عَلى وَجهِهِ .
و كانَ قَد أعيا فَجَعَلَ يَنوءُ و يَكبو ،
فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ في تَرقُوَتِهِ ، ثُمَّ انتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ في بَواني صَدرِهِ ، ثُمَّ رَماهُ سِنانٌ أيضا بِسَهمٍ فَوَقَعَ السَّهمُ في نَحرِهِ.
منابع:
الملهوف : ص ١٧٤ ،
مثير الأحزان : ص ٧٥
ترجمه:
هنگامى كه حسين عليه السلام از شدّت زخم ها ، سنگين و از بسيارىِ اصابت تيرها مانند خارپشت شد ، صالح بن وَهْب مُزَنى كه خدا ، لعنتش كند، نيزه اى به پهلوى امام عليه السلام زد .
حسين عليه السلام ، با گونه راست ، از اسب بر زمين افتاد و سپس برخاست .
زينب عليهاالسلام ، از درِ خيمه بيرون آمد ، در حالى فرياد مى زد :
واى ، برادر من ! واى ، سَرور من !
واى ، خاندان من ! كاش آسمان ، خراب مى شد و بر زمين مى افتاد ، و كوه ها خاك شده ، در دشت ها پراكنده
مى شدند ! شمر ، بر يارانش فرياد زد :
از او چه انتظار داريد ؟
از هر سو ، به او حمله كردند .
زُرَعة بن شريك ، بر شانه چپ امام عليه السلام ضربه اى زد و دست چپ را جدا کرد ، حسین علیه السلام به گریه افتاد.
حسين عليه السلام نيز با ضربه اى
زُرْعه را زد و بر زمين انداخت .
شخص ديگرى بر گردن مقدّسش ضربه اى زد كه بر اثر آن ضربه ، حسین علیه السلام به رو بر خاك افتاد .
خيلى ناتوان شده بود . به زحمت ، بلند مى شد و باز ، به رو ، بر زمين مى افتاد . سِنان بن اَنَس نَخَعى كه لعنت خدا بر او باد ، نيزه اى در تَرقُوه اش فرو بُرد و سپس ، آن را در آورد و در قفسه سينه امام عليه السلام ، فرو كرد .
سِنان، تيرى نيز به سوى امام عليه السلام انداخت كه بر گودىِ گلويش نشست.
یک نکته جانسوز روضه:
امام در آخرین لحظات و هنگام جدا شدن سر از بدنش ، یک دست نداشت
-دست چپ از ناحیه کتف قطع شده بود-
وقتی سر را جدا کردند حضرت با یک دست ، دست و پا می زد...
آجرک الله یا صاحب الزمان یا بقیه الله.
#شب_دهم
#عاشورا
#امام_حسین
#کربلا
#محرم
#سر_بریده
#ذبح_عظیم
_____
#رسانه_باشیم
🆔 @Dr_mollakazemi
🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۲)
ب)
رَوى هِلالُ بنُ نافِعٍ قالَ :
إنّي لَواقِفٌ مَعَ أصحابِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ،
فَخَرَجتُ بَينَ الصَّفَّينِ ، فَوَقَفتُ عَلَيهِ فَإِنَّهُ لَيَجودُ بِنَفسِهِ ، فَوَاللّه ِ ما رَأَيتُ قَتيلاً مُضَمَّخا بِدَمِهِ أحسَنَ مِنهُ و لا أنوَرَ وَجها ، و لَقَد شَغَلَني نورُ وَجهِهِ و جَمالُ هَيأَتِهِ عَنِ الفِكرِ في قَتلِهِ ، فَاستَسقى في تِلكَ الحالِ ماءً ، فَسَمِعتُ رَجُلاً يَقولُ لَهُ :
وَاللّه ِ لا تَذوقُ الماءَ حَتّى تَرِدَ الحامِيَةَ فَتَشرَبَ مِن حَميمِها .
فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام :
لا ، بَل أرِدُ عَلى جَدّي رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، و أسكُنُ مَعَهُ في دارِهِ ،
في مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُقتَدِرٍ ، و أشرَبُ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ ، و أشكو إلَيهِ مَا ارتَكَبتُم مِنّي وفَعَلتُم بي.
منابع:
الملهوف : ص ١٧٤ ،
مثير الأحزان : ص ٧٥
ترجمه:
هلال بن نافع که در لشکر عمرسعد
_ لعنهما الله_ حضور داشت می گوید:
من از ميان صف دو لشكر ، بيرون آمدم و بر سرش ايستادم .
حسین علیه السلام در حال جان دادن بود .
به خدا سوگند ، هيچ كشته غرق به خونی را نديده ام كه از او ، زيباتر و نورانى تر باشد ، و نور صورت و زيبايى شمايلش ، مرا از انديشيدن به كُشتن او ، باز داشت . در آن حال ، آب خواست . شنيدم كه مردى مى گفت:
به خدا سوگند ، هيچ آبى نمى نوشى تا به دوزخ ، در آيى و از آب سوزان آن ، بنوشى !
حسين عليه السلام به او گفت :
«نه ؛ بلكه بر جدّم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در مى آيم و در خانه اش با او سُكنا مى گُزينم ، در جايگاه راستى و نزد فرمان رواىِ مقتدر ، و از آبى زلال و خوش بو مى نوشم و از آنچه بر من روا داشتيد و با من كرديد ، به او شِكوه مى بَرم» .
#شب_دهم
#عاشورا
#امام_حسین
#کربلا
#محرم
#سر_بریده
#ذبح_عظیم
_____
#رسانه_باشیم
🆔 @Dr_mollakazemi
🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۳)
ج)
مقتل جدا شدن سر مطهر حضرت
سوال: سر را چه کسی جدا کرد؟
شمر لعنه الله؟ یا
سنان بن انس لعنه الله ؟ یا
خولی لعنه الله؟
در منابع تاریخی و کتب مقاتل ، نام هر سه نفر آمده است.
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ.
ترجمه: شمر ، بر سينه ات نشسته است و شمشيرش را بر گلویت کشیده و در گودىِ گلويت فرو برده است و محاسن سپيدت را به دستش گرفته و با شمشير هندى خود تو را ذبح مى كند.
از آن طرف در مقتل خوارزمي و دیگر منابع آمده :
ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً
ترجمه: دوازده ضربه با شمشيرش به او زد...
سر توسط چه کسی و چگونه جدا شد؟
بررسی های فراوان و تتبع در منابع ما را به مطالب زیر رسانده است:
۱. برای جدا کردن سر حضرت سه تعبیر در منابع آمده: ذبح، حز، جز
عمل "ذبح" کار شمر بوده
عمل "حز " کار سنان بوده
عمل "جز " کار خولی بوده
در زیارت ناحیه عمل ذبح را حجت خدا و ولی خدا ذکر کرده است که کار شمر بوده در منابع تاریخی هم ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح آن را آورده است.
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن .
"حز" دو معنا دارد:
الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی جدا نشود
ب. قطع کردن چیزی با ضربات متناوب و پشت سر هم ولی نامنظم
"جز" یعنی چیزی را یکدفعه- دفعتا- و یکباره از ریشه کندن
۲. حال برویم سراغ عبارات مقتل در منابع
اولین مرحله ی جدا کردن سر که توسط شمر لعنه الله اتفاق افتاد:
جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ .
فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ ، و قالَ :
يَابنَ أبي تُرابٍ ، ألَستَ تَزعُمُ أنَّ أباكَ عَلى حَوضِ النَّبِيِّ يَسقي مَن أحَبَّهُ ؟ فَاصبِر حَتّى تَأخُذَ الماءَ مِن يَدِهِ .
جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه.
قالَ لَهُ : أتَقتُلُني ، أوَ لا تَعلَمُ مَن أنَا ؟ قالَ : أعرِفُكَ حَقَّ المَعرِفَةِ : اُمُّكُ فاطِمَةُ الزَّهراءُ ، و أبوكَ عَلِيٌّ المُرتَضى ، و جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى ، و خَصمُكَ اللّه ُ العَلِيُّ الأَعلى ، و أقتُلُكَ و لا اُبالي.
فَضَرَبَهُ بِرِجلِهِ فَأَلقاهُ عَلى قَفاهُ ، ثُمَّ أخَذَ بِلِحيَتِهِ ثُمَّ جَعَلَ يَضرِبُ بِسَيفِهِ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى مَذبَحِ الحُسَينِ عليه السلام .
فَغَضِبَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ثُمَّ قالَ لِرَجُلٍ : اِنزِل أنتَ إلَى الحُسَينِ فَأَرِحهُ !
ترجمه:
شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى نداشت و از تشنگى ، زبانش را مى چرخاند ، نزد حسين عليه السلام آمدند و شمر ، با پا به سينه او زد و گفت : اى پسر ابو تُراب ! آيا تو ادّعا نمى كنى كه پدرت بر حوض پيامبر ، ايستاده است و هر كه را دوست دارد ، سيراب مى كند ؟ پس شكيبايى كن تا اين كه آب را از دست او بگيرى !
شمر لعنه الله ، بر سينه حسين عليه السلام نشست و محاسنش را گرفت و تصميم به كُشتن او گرفت .
حسين عليه السلام به او فرمود :
«مرا مى كُشى ؟ آيا نمى دانى من كيستم ؟» . شمر لعنه الله گفت : تو را كاملاً مى شناسم . مادرت ، فاطمه زهرا و پدرت ، على مرتضى و جدّت ، محمّدِ مصطفى و پشتيبانت ، خداى بلندمرتبه والاست . تو را مى كُشم و هيچ باكى ندارم . سپس از روی سینه بلند شد با پايش ، ضربه اى به حسين عليه السلام زد و او را به پشت خوابانْد و محاسن او را گرفت سپس با شمشير بر گلوى حسين عليه السلام کشید و گلو را پاره کرد.
در این هنگام حسين عليه السلام شروع کرد دست و پا زدن و ...
عمر بن سعد ، خشمگين شد و به مردى گفت : فرود بيا و حسين را راحت كن و کسی نبود جز سنان بن انس لعنه الله.
مرحله دوم جدا شدن سر :
نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ .
ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ،
ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ.
سنان لعنه الله از اسب پیاده شد و جلو رفت و عمل " حز " توسط او صورت گرفت پس از آنکه عمل " ذبح " توسط شمر صورت گرفته بود.
۱۲ ضربه پیاپی و نامنظم بر گردن حسين عليه السلام فرود آورد و سر را قطع کرد اما کامل جدا نشد - فقط به یک استخوان بند بود -
مرحله سوم جدا شدن سر:
فَنَزَلَ وجَزَّ رَأسَهُ
خولی لعنه الله از اسب بسرعت پیاده شد و عمل "جز" را انجام داد یعنی بسرعت سر را کند.
و اینگونه بود که سر جدا شد.
منابع:
الفتوح : ج ٥ ص ١١٨
شرح الأخبار : ج ٣ ص ١٦٤ ح ١٠٩٢
المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١
مقتل الحسين عليه السلام
خوارزمي : ج ٢ ص ٣٦
تذكرة الخواصّ : ص ٢٥٣
الملهوف : ص ١٧٤
#شب_دهم
#عاشورا
#امام_حسین
#کربلا
#محرم
#سر_بریده
#ذبح_عظیم
_
#رسانه_باشیم
🆔 @Dr_mollakazemi
🆔 @raviyankarbala