🌐گزارش یک مفسر (2)
👈🏻به بهانه پایان درس تفسیر آیتاللهالعظمی جوادی آملی
راوی #دین : ترتیب چینش مطالب تفسیر تسنیم با بیان گزیده تفسیر، تفسیر آیه، لطایف و اشارات و بحث روایی در پایان رعایت شده است. آیتالله جوادی آملی بهترین و کارآمدترین شیوه تفسیری قرآن و شیوه اهل بیت(ع) را شیوه موسوم به «تفسیر قرآن به قرآن» میداند که پیش از او علامه طباطبایی در میدان این شیوه، گوی سبقت را از دیگران ربود؛ هرچند از لحاظ شناسنامهی تفسیری فرزند سلف مفسران پیش از خود است (تسنیم: 1/ 72).
به نظر آیتالله جوادی از آن جهت که قرآن کریم کلام خداوند است و با اعجاز خود، انتساب به خداوند را اثبات میکند، یکی از منابع دینی است که حجیت آن نسبت به سنت، همانند حجیت قطع، ذاتی است؛ هرچند بخشی از مطالب قرآن به شکل نصوص قطعی است و بخشی دیگر به صورت ظواهر و ظنی است. به نظر ایشان نتیجه حاصل از تفسیر قرآن به قرآن، این نیست که قرآن جزء حجت و نیمی از دلیل است تا در اصل اعتبار و حجیت خود نیازمند انضمام به سنت باشد؛ زیرا اولاً سنت در ناحیه اصل حجیت خود وامدار قرآن است و ثانیاً سنت غیرقطعی وقتی معتبر است که محتوای آن بر قرآن عرضه شود و هیچگونه مخالفت تباینی با آن نداشته باشد؛ پس قطعاً محصول بحث قرآنی باید پیش از عرضه بر حدیث، حجتی معتبر و بینیاز از ضمیمه باشد تا بتواند میزان سنجش سنت واقع شود (تسنیم: 1/ 63-64). ایشان در استدلال به آیات برای تبیین و اثبات روش تفسیری مختار خود خواننده را توجه میدهد منظور از اینکه «چون قرآن تبیان همه چیز است، تبیان خود نیز خواهد بود»، این نیست که چون هر آیه، تبیان همه چیز است، پس تبیان خود هم باشد؛ بلکه مقصود آن است که مجموع قرآن تبیان خود نیز خواهد بود (تسنیم: 1/ 66). هرچند به نظر ایشان سیره عملی اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن به قرآن برای ما اثبات اصل این روش را به ارمغان میآورد و گرنه تطبیق در پارهای از موارد بدون تعبد آسان نیست. بررسی مواضع سجود در آیه «أنَّ المَسَاجِدَ لِلّهِ» و لزوم قطع برخی از مواضع دست آن در صورت تکرر حد سرقت و نیز تفسیر معنای «جُناح» شاهد مدّعاست (تسنیم: 1/ 71).
ایشان در بیان دیگری از حجیت قرآن تصریح میکند از آنجا که قهراً اعتبار تفسیر قرآن به قرآن در حد استقلال است، و نه منحصر در آن و سنت نیز بعد از رسیدن به حد نصاب حجیت دارای اعتباری مستقل در پرتو قرآن است، از این رو توان هرگونه شرح و تفصیل نسبت به قرآن را داراست. بر این اساس، اعتبار سنت مسلّم معصومین(ع) که از منابع غنی و قوی دین نشأت میگیرد، در همه شؤون تفسیر قرآنی لحاظ خواهد شد (تسنیم: 1/ 106)؛ لذا حجیت استقلالی قرآن در مقام ثبوت است، و گرنه در مقام اثبات نیازمند وسیله است که برای قرآن در مرحله اثبات به دو طریق به نحو مانعةالخلو قابل احراز است؛ یکی راه اولیاست که با شهود باطنی و علم حضوری حقانیت قرآن را به شکل عینالیقین در مییابند و طریق دوم راه حکیمان و متکلمان است که حقانیت قرآن بر آنها با علم حصولی و برهان عقلی روشن میشود. از اینجا سلطنت عقل و سیطره برهان عقلی در مقام اثبات حقانیت وحی و رسالت الهی نیز بر ما روشن میشود (تسنیم: 1/ 109-110). تفسیر قرآن به سنت گرچه لازم و ضروری است، اما چنین تفسیری در قبال تفسیر قرآن به قرآن همانند ثقل اصغر در طول ثقل اکبر قرار دارد و حجیت سنت معصومین مدیون حجیت قرآن است (تسنیم: 1/ 133).
🔺بخش اول این نوشتار را در اینجا بخوانید.
@rawinews
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کوتاه به مناسبت چهل و سومین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی
@rawinews
🌐از پدرسالاری تا پاتریمونیالیسم
راوی #اجتماع : درگذشت محمدعلی کشاورز بار دیگر سریال پدرسالار را بر سر زبانها انداخت. این سریال برای نسل دهه شصت و پیش از آن، نه صرفاً یک درام اجتماعی سرگرمکننده و معمولی، که توصیف بخش مهمی از فرهنگ اجتماعی ایرانیان، و در سطحی وسیعتر فرهنگ بخش غالبی از مشرقزمین بود: پدرسالاری (Patriarchy).
این واژه که شاید برای نسل امروز غریب و گاه مضحک و حتی در نگاه فمینیستها ظالمانه بهنظر برسد، در نگاه مخاطبان آن زمان سریال، امری پذیرفتهشده و حتی نزد برخی مقدس بود؛ تا حدی که ناصر هاشمی؛ بازیگر نقش ناصر در آن مجموعه تلویزیونی میگوید: «در زمان پخش این مجموعه، خانم کمند امیرسلیمانی بهدلیل داشتن شخصیتی لجباز و یکدنده در داستان فیلم، توسط یک راننده تریلی تهدید شده بود». همچنین بعضی از مردم با دیدن ناصر هاشمی در سطح شهر، او را به بازگشت به خانه پدر و احترام به بزرگتر سفارش میکردند.
بسیاری از پژوهشگران در تعریف نظم اجتماعی پدرسالارانه بیشتر به بُعد فمینیستی آن، یعنی برتری مردان بر زنان اشاره میکنند؛ اما پدرسالاری بهمعنای آنچه در سریال پدرسالار گزارش شد، فراتر از غلبه مردان بر زنان است؛ به عبارت دیگر دست کم در این شکل از پدرسالاری، نهتنها زنان، که مردان خانواده نیز تحت سیطره پدر یا رئیس خانواده هستند.
چنین بهنظر میرسد که در آن برهه، سریال پدرسالار علاوه بر توصیف غلبه پدرسالاری بر فرهنگ اجتماعی ایرانیان، نمایانگر طغیان و نهایتاً عبور بخشی از جامعه نسبت به آن وضعیت بود. شاید طغیانگران علیه نظم پدرسالارانه به این مسأله، آگاهانه یا در ناخودآگاهشان التفات داشتند که امتداد پدرسالاری در حوزه اجتماعی میتواند به پاتریمونیالیسم (Patrimonialism) یا حکومت پدرمیراثی در حوزه سیاسی ختم شود.
پاتریمونیالیسم از ابداعات ماکس وبر است. وی در میان مشروعیتهای سیاسی سهگانه معروفی که برمیشمارد؛ یعنی مشروعیت سنتی، کاریزماتیک و قانونی (بوروکراتیک)، ریشه مشروعیت سنتی را نظام پدرسالاری میداند. از ویژگیهای حکومتهای پاتریمونیالیستی در حالت کلاسیک یا رادیکال آن (که در شکل بعضی حکومتهای پادشاهی وجود داشت) میتوان به عدم تفکیک میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی و نیز وفاداری نیروی نظامی به شخص پادشاه ـ و نه مردم ـ اشاره کرد.
البته پدرسالاری در حوزه اجتماعی لزوما به حکومت پدرمیراثی (پاتریمونیالیسم) ختم نمیشود و میتوان واحدی سیاسی را تصور کرد با نظام سیاسی دموکراتیک و نظم اجتماعی پدرسالارانه. هرچند رسیدن به چنین وضعیتی آسان نیست؛ چراکه نهادهای سیاسی غالباً در امتداد و از جنس نهادهای اجتماعیاند. در جامعهای که افراد آن در خانواده، پدرسالاری را تمرین میکنند، طبیعتاً حکومت پدرمیراثی پذیرش بیشتری نسبت به یک حکومت دموکراتیک دارد. ثانیاً پدرسالاری با آموزه دینی - اخلاقی احترام به پدر تفاوت دارد؛ چه آنکه ممکن است در نظم پدرسالارانه، احترام اعضای خانواده به پدر، نه از روی محبت و احترام به جایگاه پدر، که بهخاطر اقتدار و ترس از او باشد.
@rawinews
🌐الغدیر؛ دیروز و امروز
راوی #دین : علامه امینی با نگارش کتاب «الغدیر» ارج و قرب بسیاری یافت. مرحوم آیتاللهالعظمی موسوی اردبیلی گفته: «روزی خدمت آیتالله خویی رفتم. مطلبی از ایشان پرسیدم. وقتی جواب را گرفتم و میخواستم خداحافظی کنم، ایشان فرمودند علامه امینی از ایران برگشتهاند. نمیخواهید به دیدن ایشان برویم؟ عرض کردم امروز روز درس است، اگر اجازه بفرمایید، ما روز دیگری میرویم و امروز به درسهایمان میرسیم. آیتالله خویی فرمودند مطمئن باشید ثواب زیارت ایشان از ثواب همه این درسها بیشتر است (یادنامه علامه امینی، ج1، ص 70).
برخی حتی مقام و مرتبه علامه امینی را در عالم رؤیا دیده و آن را نقل کرده بودند. آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی نقل کرده است: «آقایی که از مخالفین آقای امینی بود و تا آخر هم مخالف ایشان باقی ماند، از آقای آشیخ محمد طاهر شبیری خاقانی که مرجع تقلید بود، نقل کرد که آشیخ محمد طاهر در سفر مکه صحرای محشر را در خواب میبیند و میبیند که امیرالمؤمنین ساقی کوثر است و شیعیان هم صف کشیدهاند تا از حضرت آب بگیرند. آشیخ محمد طاهر هم داخل صف میشود. ناگهان میبیند آقای امینی آمد و بدون صف از حضرت امیر آب گرفت و رفت. آشیخ محمد طاهر میگفت: من هم از صف بیرون آمدم و جلو رفتم که از حضرت آب بگیر. به من گفتند: برو داخل صف. گفتم الان این آقا آمد و بدون صف آب گرفت. گفتند: چون او الغدیر را نوشته است. جالب این است که شخصی که خواب را دیده بود، تا پیش از دیدن خواب از مخالفین آقای امینی بود، و ناقل دوم کسی بود که تا آخر هم با آقای امینی مخالف بود. منظور این است که کتاب الغدیر آقای امینی مقبول حضرت امیر واقع شده است (جرعهای از دریا، ج 2، ص 603).
اما برخی هم نسبت به بیتوجهی به مرتبت مرحوم امینی گلایه کردهاند. استاد محمد رضا حکیمی پس از درگذشت علامه امینی نوشت: «چون صاحب الغدیر درگذشت؛ من شاهد یکی دیگر از مناظر دردناک اجتماعی بودم. عدم تجلیل بهسزا از شخصیتهای علمی. روزنامه دو سطری نوشت و عکسی کوچک در صفحات وسط یا آخر، و رادیو کلمهای گفت جزو اخبار گرم و سرد شدن هوا و گران و ارزان شدن سبزی خوردن و آمدن و رفتن فلان فوتبالیست! گویی این وسایل – البته در این بوم و بر- از بیمضمونی سرشته شدهاند و برای شناخت ارزشهای راستین و والاییها و شناساندن آنها وضع نشدهاند. باری ماهی چند بر این مصیبت علمی و دینی و اجتماعی گذشت و من همواره از اندوه از دست دادن چونان مردی و چونان حماسهای مجسم (که وجودش ترکیبی بود از علم و عمل و اخلاص و جهاد) آسوده دل نبودم تا به این اندیشه افتادم که خوب است یادنامهای به نام او و تذکار خاطرات و مجاهدات او منتشر شود» (یادنامه علامه امینی، محمد رضا حکیمی، مجله الفبا، 1352، ج اول).
علامه امینی اگر چه مرتبه و منزلتی متعالی داشته، اما معرفی او به جامعه امروز نیاز به رویکردی جدید دارد؛ رویکردی که لزوماً در تمجید و تعریفها نهفته نیست و میتواند از راه نقد آثار و اندیشه، و بررسی و ترویج روشهای پژوهشی او رخنمایی کند.
@rawinews
🌐اعلامیه استقلال؛ تداوم و تحول
راوی #سیاست_خارجی : ۲۴۴ سال پس از تصویب اعلامیه استقلال ایالات متحده امریکا که یکی از مفاد مهم آن تأکید بر حقوق برابر انسانهاست، این کشور صحنه اعتراضهای گستردهای علیه برخی رفتارهای نژادپرستانه پلیس این کشور شده است؛ اعتراضهایی که هرچند از شدت آن کاسته و تا حد زیادی کنترل شد، اما نشان داد که معضل مهم تاریخی نژادپرستی اگرچه به لحاظ قانونی حل شده، اما در ناخودآگاه جمعی بعضی امریکاییها همچنان حضور دارد و چون آتش زیر خاکستر هرازچندگاهی زبانه میکشد. البته وضعیت امروز ایالات متحده نسبت به مسأله نژادپرستی قابل مقایسه با دوران رواج بردهداری در این کشور نیست و شرایط آنقدر بهتر شده که باراک اوبامای سیاهپوست، دو دوره رئیسجمهور امریکا میشود.
در اعتراضات اخیر به کشتهشدن جورج فلوید ـ شهروند سیاهپوست امریکایی ـ توسط یک پلیس سفیدپوست، معترضین تعداد زیادی از مجسمههای افراد مشهوری را که به بردهداری معروف بودند در شهرهای مختلف این کشور خراب کردند؛ مسألهای که واکنش شدید دونالد ترامپ را بهدنبال داشت. وی در سخنرانیاش در سالگرد اعلامیه استقلال امریکا معترضانی را که مجسمه بردهداران مشهور را تخریب میکنند متهم کرد که کارزاری بیرحمانه برای پاک کردن تاریخ ایالات متحده به راه انداختهاند.
اعلامیه استقلال امریکا که حدود سیزده سال قبل از تصویب قانون اساسی این کشور به تصویب رسید، در کنار قانون اساسی و منشور حقوق، یکی از سه سند مهم هویتی این کشور محسوب میشود. هرچند هدف اصلی تصویب اعلامیه مذکور، استقلال از امپراتوری بریتانیا بود، اما در متن آن و با هدف توجیه و حتی تقدیس استقلال، به مفاهیم بسیار مهمی اشاره شده است.
از میان مفاد مهم مطرحشده در اعلامیه استقلال امریکا، یک نکته بسیار مهم که به اتفاقات امروز این کشور نیز مربوط میشود تأکید بر «برابری انسانها» و به تبع آن احترام به حقوق اساسی آنها مانند حق حیات و آزادی است.
مهمترین تناقض طنزگونه اعلامیه که انتقادات بسیاری را نیز بهدنبال داشت این بود که سردمداران طرح و تصویب اعلامیه مذکور که در بخشی از آن بر حقوق برابر و سلبناشدنی انسانها تأکید کردهاند، خود از بردهداران بزرگ بودند؛ از جمله جرج واشنگتن اولین رئیس جمهور ایالات متحده که به پدر امریکا نیز معروف است و نیز توماس جفرسون که نویسنده اصلی اعلامیه استقلال امریکا و سومین رئیسجمهور این کشور بود. در برخی منابع آمده که جرج واشنگتن و زنش مارتا مالک حدود ۳۰۰ برده بودند. او وقتی رئیسجمهور شد به جز یک دندان مابقی دندانهایش مصنوعی بود و دندانهای مصنوعیاش را از دندانهای بردگانش ساخته بودند!
حدود هشتادسال پس از تصویب اعلامیه استقلال، آبراهام لینکلن شانزدهمین رییسجمهور امریکا بر اصول و ارزشهای والای مندرج در اعلامیه از جمله حق برابری انسانها تأکید کرد. از نظر لینکلن اگرچه مفهوم «برابری» در قانون اساسی امریکا قید نشده، اما برابر بودن همه انسانها به یکی از اصول مهم ملت تبدیل شده بود. نگاه ایدهآلیستی لینکلن مخالفانی نیز داشت که معتقد بودند تأکید بر برابر بودن انسانها در اعلامیه استقلال امریکا، صرفاً شامل سفیدپوستان میشود. هرچند در آن زمان نظر لینکلن غالب شد، اما سیر اتفاقات مهم درباره نژادپرستی در امریکا نشان میدهد که گویا آن اختلاف در تفسیر متن اعلامیه، در ناخودآگاه جمعی بعضی امریکاییها ریشه دارد؛ بهگونهای که امروز و بعد از گذشت حدود دو قرن و نیم از تصویب اعلامیه استقلال، همچنان شاهد بروز رفتارهای نژادپرستانه در این کشور هستیم.
درمجموع اعلامیه استقلال امریکا، هرچند صورت قانونی ندارد، اما روح حاکم بر آن تأثیرات مهمی بر تحولات بعد از خود داشته؛ از جمله تأثیر بر جنبش حق رأی زنان که در اواسط قرن نوزدهم در این کشور شکل گرفت و رهبران آن با الهام از حق برابری مطرحشده در اعلامیه استقلال، خواهان برابری سیاسی و اجتماعی زنان و مردان و بهویژه اعطای حق رأی به زنان شدند.
اقدام ترامپ برای سخنرانی در سالروز اعلامیه استقلال در کنار کوه راشمور و مجسمههای چهار رئیسجمهور این کشور که دوتن از آنها بردهدار بودند (واشنگتن و جفرسون) و نیز محکومکردن اقدام معترضین در تخریب مجسمههای پدران بردهدار آمریکا میتواند شرایط را در این کشور ملتهبتر کند و حتی بر پیروزی وی در انتخابات پیش رو نیز تأثیر منفی بگذارد؛ بهویژه که رقیب دموکرات وی جو بایدن، در پیام روز استقلال امریکا خواستار ریشهکنی نژادپرستی سیستماتیک در این کشور شده است. وانگهی هنوز برای گمانهزنی درباره نتیجه انتخابات امریکا زود است و ترامپ نیز نشان داده علیرغم رفتارهای عجیب و غریب و گاه غیرحرفهایش در سیاستورزی، در کسب رأی با رفتارهای پوپولیستی تواناست.
@rawinews
🌐اردوغان در سودای خلافت اسلامی
راوی #سیاست_خارجی: رییسجمهور ۶۶ساله ترکیه در جدیدترین ماجراجوییاش فرمان تغییر کاربری ایاصوفیه از موزه به مسجد را امضا کرد و این شعر فارسی سلطان محمد فاتح هنگام فتح قسطنطنیه (استانبول کنونی) را خواند:
بوم نوبت می زند بر طارم افراسیاب
پردهداری می کند در قصر قیصر عنکبوت
این فرمان که دو روز قبل (جمعه) بهدنبال رأی دیوان عالی اداری این کشور صادر شد، حواشی بسیاری داشته است؛ اقدامی که میتواند به چالشی جدی در روابط ترکیه با اروپا و حتی در سطحی وسیعتر در روابط جهان اسلام با جهان مسیحی تبدیل شود.
برخی مقامات و نهادهای سیاسی و مذهبی مهم دنیا به این اقدام ترکیه اعتراض کردهاند؛ از جمله یونسکو، وزارت امور خارجه فرانسه، وزارت امور خارجه امریکا، اتحادیه اروپا و کلیسای ارتدوکس روسیه. چندی پیش نیز یونان؛ همسایه ترکیه قرائت قرآن در ایاصوفیه را باعث جریحهدارشدن احساسات مسیحیان دانسته بود. همچنین مخالفان داخلی رییسجمهور ترکیه این اقدام وی را پوپولیستی و برای انحراف افکار عمومی نسبت به مشکلات اقتصادی این کشور ارزیابی میکنند. در مقابل بسیاری از اسلامگراهای بهویژه رادیکال داخل ترکیه و نیز دیگر کشورهای اسلامی، از این اقدام اردوغان ابراز خوشحالی و آن را ستایش کردهاند؛ خاصه آنکه اردوغان در جدیدترین پیامش در توییتر نوشته: «احیای مجدد ایاصوفیه؛ نویدی است بر آزادی مسجد الأقصی».
مقامات ترکیه در پاسخ به اعتراضات و انتقادات مطرحشده مدعیاند که این مسأله از شؤون داخلی این کشور است؛ ادعایی که حتی از نقطهنگاه مناسبات بینالملل نیز قابل خدشه است؛ چراکه ایاصوفیه جزو میراث جهانی در یونسکو ثبت شده است. طبق نظر این نهادِ زیرمجموعه سازمان ملل، هرگونه تغییر کاربری در این بنای تاریخی باید به اطلاع این سازمان برسد تا در صورت نیاز در کمیته میراث جهانی بررسی شود.
ایاصوفیه در سال ۵۳۷ میلادی بهعنوان یک کلیسای اسقفی ارتدوکس در دوران امپراتوری بیزانس ساخته شد و تا قرنها از مهمترین و بزرگترین کلیساهای مسیحیان جهان بود. در سال ۱۴۵۳ میلادی بعد از شکست صلیبیون بهدست مسلمانان در زمان سلطان محمد فاتح، ایاصوفیه به مسجد تبدیل شد. نهایتاً در دولت سکولار مصطفی کمال آتاترک(پدر ترکیه نوین)، کاربری آن از مسجد به موزه تغییر یافت.
اقدام رییسجمهور ترکیه در بازگشت کاربری این بنا به مسجد، دربرگیرنده پرسشهای مهمی است؛ آیا اردوغان بهدنبال احیای امپراتوری عثمانی است؟ تبعات اقداماتی از این دست در روابط ترکیه با غرب چه خواهد بود؟ تکلیف سکولاریسم، این میراث بزرگ آتاتورک (به زعم طرفداران کمالیسم) چه میشود؟
اما مروری اجمالی بر زندگی اردوغان و فعالیتها و اقدامات مهم وی در طول دوران سیاستورزیاش بهویژه در دوران ریاستجمهوری نشان میدهد که وی برای تداوم، گسترش و تعمیق قدرتش در چارچوب استراتژی راهبردی «نوعثمانیگری» از هیچ اقدام هرچند عجیب و غیرمترقبهای فروگذار نمیکند. در زیست سیاسی چنین سیاستمدارانی معمولاً رفتارهای ضد و نقیض و وضعیتهای پارادوکسیکال نیز دیده میشود. اردوغان هم شهروند افتخاری تهران است و هم اولین مسلمانی است که جایزه کمیته امریکایی یهودیان را دریافت کرده (در اولین سفرش بهعنوان نخستوزیر ترکیه به امریکا). از مصافحه زن و مرد دفاع میکند و آن را یک عادت اجتماعی و پذیرفتهشده میداند و در عین حال مخالف برابری زن و مرد است. از یکسو برای عضویت ترکیه در ناتو و اتحادیه اروپا تلاش میکند و از سوی دیگر میگوید: «بیگانگان تنها در پی پول و ثروت مسلمانها هستند. غربیها خود را دوستان ما جلوه میدهند اما آرزوی مرگ ما را دارند» (۲۷ نوامبر ۲۰۱۴). بر دموکراسی تأکید میکند، اما آزادی شبکههای اجتماعی را تاب نمیآورد. خود را یک نواندیش مسلمان میداند ولی از مهمترین حامیان اولیه داعش بوده است.
اگر اقدام اخیر رییسجمهور ترکیه مبنی بر تغییر کاربری ایاصوفیه از موزه به مسجد حرکتی در چارچوب نوعثمانیگری و سودای اردوغان برای احیای امپراتوری عثمانی باشد، میتواند عواقب ناخوشایندی را رقم بزند. اقداماتی ازین دست در منطقه حساس خاور میانه و در شرایط ملتهب فعلی و بهویژه با وجود قدرتهای دیگری که برخی از آنها نیز در حافظه تاریخیشان سابقه امپراتوری دارند، جز فراهمکردن بستر برای فتنهسازی فرقهای - مذهبی ثمرهای ندارد. به نظر میرسد حمایت اردوغان از داعش نیز مبتنی بر تلاش وی برای احیای خلافت بوده و از این نظر با داعش همرأی بود.
ترکیه کشوری دموکراتیک و رجب طیب اردوغان نیز رییسجمهور منتخب مردمی است؛ اما به قول تیموتی اسنایدر در کتاب «استبداد؛ بیست درس از قرن بیستم» دموکراسیها نیاز به مراقبت دارند و نباید فراموش کنیم که نازیسم و فاشیسم از دل دموکراسیهای غربی بیرون آمدند.
@rawinews
🔸کشتار گوهرشاد؛ یک واقعیت تلخ و دو ابهام مهم
راوی #تاریخ : کشتار معترضان مسجد گوهرشاد در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ به عنوان مهمترین سرکوب معترضان دوره رضاشاه در اذهان قشر مذهبی به مثابه نماد دینستیزی حکومت پهلوی نقش بسته است. این رخداد تاریخی دچار دو ابهام مهم است:
1⃣ انگیزه معترضان
بر خلاف تصور غلط رایج، کشتار معترضان گوهرشاد در واکنش به قانون یکسانسازی لباس و اجباری شدن کلاه پهلوی برای آقایان بود، و نه کشف حجاب زنان. قانون کشف حجاب اجباری شش ماه پس از واقعه گوهرشاد و در روز ۱۷ دی اعلام و عملی شد. ضمن اینکه برخی مورخین همانند برخی علمای وقت مشهد معتقدند که رضاشاه، خشمگین از واقعه گوهرشاد و تبعات آن، برنامه کشف حجاب را چند ماه زودتر اجباری کرد. البته درباره نحوه کشف حجاب نیز آنگونه که از آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی در کتاب «جرعهای از دریا» نقل شده و آیتالله دکتر محقق داماد در گفتگویی گفته است، بخش الزامآور این قانون شامل چادر میشده و البته برداشتن روسری نیز تشویق میشده است.
اغلب علمای مهم مشهد که نگران جان مردم بودند، از هرگونه اعتراض تند منع میکردند و ترجیح میدادند با فرستادن آیتاللهالعظمی سید حسین قمی به تهران و مذاکره با شاه، مسأله را فیصله دهند. هرچند تبعات واقعه گوهرشاد نه تنها دامن علمای مشهد را گرفت و رضاشاه آنان را تبعید یا حبس کرد، بلکه محمدعلی فروغی؛ نخستوزیر بانفوذ عصر پهلوی نیز از چشم شاه افتاد و پدر دامادش که سرپرست آستان قدس بود اعدام شد.
2⃣تعداد شهدا
هرچند برخیها تعداد کشتگان سرکوب گوهرشاد را تا بالای ۱۷۰۰ نفر رساندهاند، ولی آمارهای معتبرتر نشان میدهد کمتر از صد نفر در این سرکوب بیرحمانه کشته شدهاند. مرحوم بهلول که صحنهگردان مهم معترضان بوده، از ۱۴ معترض و ۸ مامور دولتی به عنوان قربانیان یاد کرده است. در اینباره به این مقاله سایت قدسآنلاین (وابسته به آستان قدس رضوی) میشود رجوع کرد.
🔺استبداد خونین و احساس فراگیر نارضایتی عمومی
تعداد کشتهها چه بالای هزار نفر باشد و چه زیر صد نفر، واقعیت تلخ آن بود که رضاشاه راه نوسازی کشور را در تغییر اجباری پوشش مردان و زنان و کشتن مخالفان این تغییر پوشش دیده بود؛ مبتذلترین و مضحکترین روش مدرن کردن جامعه!
ورود نظامی و سطحی مدرنیته فقط به زیان نوسازی کشور شد و بدفهمی بزرگی در مسیر توسعه ایران ایجاد کرد. این سیاست سطحی و خشن به سطحی شدن باورهای مخالفان تمدن جدید نیز دامن زد و حاشیه را بر متن مستولی کرد.
خود رضاشاه از نخستین قربانیان این روشهای سطحی و مستبدانه بود و اغلب افکار و اقشار جامعه؛ از مذهبی تا غیر مذهبی، از شهری تا روستایی، و از تحصیلکرده تا بیسواد با سقوط خفتبار او نفس راحتی کشیدند.
@rawinews
🌐گامی به سوی اجتماعیشدن فلسفه اسلامی
راوی #اندیشه : آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی (1378-1302)؛ فرزند آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه معاصر قم)، از شاگردان برجسته آیات عظام حجت، بروجردی، خمینی، سید احمد خوانساری و آشتیانی در فقه و اصول و فلسفه، منصوب دکتر مصدق به عنوان مجتهد جامعالشرایط در شورای عالی فرهنگ با معرفی آیتاللهالعظمی بروجردی، اولین سفیر ایران در واشنگتن پس از انقلاب، حائز درجه دکتری فلسفه تحلیلی از دانشگاه تورنتو، استاد فقه و فلسفه اسلامی در دانشگاههای آکسفورد، جورجتاون، میشیگان و مکگیل، مدرّس فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم و مدرسه سپهسالار و دانشگاه تهران و نویسنده کتابهای کاوشهای عقل نظری، کاوشهای عقل عملی و تقریرات درس خارج اصول آیتالله بروجردی با عنوان «الحجة فی الفقه» است.
خواهرزادهاش آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد میگوید: «ایشان رمانی دارد به نام کودک اندلسی که سال 1317 شمسی و در 15 سالگی نوشته است. وقتی انسان میخواند، میبیند روحیه وطندوستی در این رمان موج میزند. دومین قلم فارسی ایشان مقالاتی بود که علیه رضاخان نوشته بود. یکجا رضاخان گویا علیه قرآن کنایه زد و ایشان ناراحت شد و در روزنامه استوار سلسله مقالات بسیار زیبا و خوشقلمی را در دفاع از قرآن و حجاب نوشت. شهربانی قم اینها را مرتب کرد و برای فروغی فرستاد و برای او نوشتند که مهدی حائری فرزند عبدالکریم اینها را نوشته است. دستخط فروغی موجود است که: هیچ اقدامی نکنید و عکسالعملی نشان ندهید».
دکتر محقق درباره اندیشه سیاسی دکتر حائری گفته است: «ایشان با برهان، تئوری مالکیت مشاع را داشت و از آن به تئوری دولت نقب زد که به لحاظ حقوقی بسیار مهم است. یک بار شفاهاً گفتم مالکیت مشاع در حقوق خصوصی است. چگونه از حقوق خصوصی میخواهید به حقوق عمومی ببرید؟ ایشان جواب داد که بسیاری از مفاهیم و زمینههای مباحث حقوق خصوصی و عمومی مشترکاند».
دکتر حسین نصر نیز در مقدمه کتاب «علم حضوری» مرحوم حائری، او را نخستين كسی دانسته که اشراف مستقیم و بیواسطه بر فلسفه اسلامی و غربی داشت و در هر دو وادی قلم زده است.
دکتر حائری یزدی در جایی با اشاره به اهمیت قوه اجتهاد حوزوی در فلسفهورزی خود نوشته: «موفق شدیم بعض از مسائلی را که فلاسفه ما به حلّ نهایی نرساندهاند در پرتو قوه قدسیه اجتهاد حل و فصل کنیم» (کاوشهای عقل نظری، ص30-31). همچنین در جای دیگری گفته که «با اتکا به قوه قدسیه اجتهاد و عقل بسیط اجمالی که خلاّق تفاصیل است» توانسته «نظریه وحدت وجود منطقی» خود را در مقابل «وحدت وجود عرفانی»و در قالب «هرم هستی» عرضه کند. او تئوری «هرم هستی» را زیربنای تمام تئوریهای دیگر خود در مباحث جهانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، حقوق بشر، سیاست مُدُن و مباحث نفس میداند (هرم هستی، ص7-8).
یکی از کاستیهای مهم فلسفه صدرایی که در سخنرانی رهبری در جمع گروهی از طلاب و استادان مدرسه عالی وابسته به ایشان نیز مورد اشاره قرار گرفت، فقدان کاربست سیاسی و اجتماعی است. از مواضعی که میتوان نشان داد آیتالله دکتر مهدی حائری حکمت متعالیه را با بازخوانی انتقادی به عرصه واقعیتهای اجتماعی و سیاسی وارد ساخته است، آنجاست که در تبیین معنای مستقلات عقلیه، به بحث عدالت اشاره کرده و میگوید: «عدالت خداوند در چند مرحله ظهور و تجلی پیدا میکند؛ یکی در مرحله تکالیف است، یعنی تکالیفی که باریتعالی برای مخلوقات خود وضع کرده نباید شاق و طاقتفرسا و ظالمانه باشد ... بلکه باید بر طبق موازین عدل و انصاف و موازنه میان قدرت و جامعه باشند و فواید آنها به صورت فردی و جمعی نصیب مکلفان گردد. جای دیگری که عدالت خداوند ظهور و تجلی پیدا میکند، سیستم حکومت است. حکومتی که پیامبران بر اساس عدل به جوامع انسانی پیشنهاد کردهاند به خصوص پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) که خودشان رئیس حکومت بودهاند، عادلانه است و خود، چون شاهین این موازنه محسوب میشود، عادل است. به عبارت دیگر، در زمان ظهور حضرت رسول(ص) و ظهور اسلام که حکومت مطلقه عادله الهی ظهور و نمونه تاریخی پیدا کرده، هیچ ظلمی در آن نظام از آن جهت که نوعی نظام حکومتی است، لااقل تشریع و تأسیس نشده است و این خود تجلی و نشانه دیگری از عدل الهی است. رابطه این حکومت با شهروندان، یعنی مسلمانان و کفاری که در زیر پرچم و ذمه اسلام به سر میبرند، بر اساس عدالت فردی و اجتماعی و آزادیهای فردی و اجتماعی و فکری و مذهبی استوار بوده است. در این نظام، پلورالیسم سیاسی مورد تأیید و تأکید بوده، چون عدالت بنا بر مذهب عدلیه حقیقت و واقعیتی عقلانی است و به دستور شرع نیست» (کاوشهای عقل عملی، ص137-138).
📸حضرات آیات سید ابوالفضل زنجانی، شیخ مرتضی و برادرش شیخ مهدی حائری یزدی
👈🏻یادداشت سال گذشته راوی درباره دکتر حائری یزدی را نیز در اینجا بخوانید.
@rawinews
🌐دغدغههای زنان نواندیش عرب
راوی #اندیشه : برخی زنان متفکر عرب کوشیدهاند تا با تفسیری از دین، نگاهی دوباره به جایگاه زن در اسلام بیاندازند. آنها به دنبال نقد نظام مردسالار و برابری بیشتر زن و مرد هستند.
✴️آمنه ودود یکی از این محققین است. او وقتی بیست ساله بود به دین اسلام گرایش یافت. نامش مِری تسلی بود و مذهب مسیحیت پروتستان داشت. او کوشیده است با کتاب «قرآن و زن» به بازخوانی قرآن بپردازد. معتقد است که قرآن روحی دارد و این روح، به برابری میان زن و مرد حکم کرده است. وی معتقد است که غلبه نظام مردسالار باعث شده تفسیرها از آیات قرآنی به سمت برتری مردها گرایش پیدا کند. ودود مدعی است برای اینکه هدایت عام قرآن استمرار داشته باشد، در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی باید میان امور خاص تاریخی یا فرهنگی دورانِ نزول قرآن با عصر امروز تفکیک قائل شد. وی که اینک 68 ساله است حتی به جواز امامت نماز جمعه برای بانوان حکم کرده و خود نیز در نیویورک نماز جمعه اقامه میکند.
❇️فاطمه مرنیسی (2015-1940) هم در همین راستا به تحقیقاتی میپرداخت. او محققی مراکشی بود و ادعا داشت که هر چه محدودیت در قبال زنان اِعمال شده، از رفتارهای مسلمانان بوده و نه متون دینی. به باور او قبل از اسلام، زنان از حق مالکیت برخوردار نبودند و حتی در آداب و رسوم عرب جاهلیت، همواره زنان مانند اشیاء به ارث برده میشدند، اما با ظهور اسلام و بعد از نازل شدن سوره نساء که حاوی قوانین جدید ارثی بود، امتیازات مردان در این زمینه حذف شد و زنان هم مانند مردان صاحب ارث شدند. وی معتقد بود که خداوند در قرآن اعلام میکند زن و مرد را برابر آفریده و تنها ملاک برتری آنها تقواست. وقتی که تقوا ملاک شد، مردان هیچ گونه برتری نسبت به زنان نداشته و با یکدیگر برابرند. او به این مساله تاکید میکرد که جنسیت معیار به دست آوردن رحمت خداوند نیست. با این مبنا مرنیسی حتی به برابری و همسانی حقوق زن و مرد نیز حکم میکرد. «زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش» کتاب مشهور او بود که در ایران نیز مورد استقبال قرار گرفت.
*️⃣این رویکردها اگرچه منطبق با نگرشهای غالب دینی نیست اما میتوان سخن آنها را شنید و درصدد پاسخهای منطقی و معقول به این نوع نگرشها برآمد. همچنین این آثار در میان زنان اهل سنت تألیف و عرضه شده و معطوف به فقه شیعه نیست. به نظر میرسد جای خالی زنان محقق شیعه که در مسائل نوظهور به ارائه آثار مستدل و مبتکرانه با رویکرد شیعی بپردازند خالی است.
📸عکس نماز جماعت آمنه ودود در نیویورک
@rawinews
🌐سلطان اردوغان فاتح!
راوی #سیاست_خارجی : این تصویر دو تن از نمازگزاران نخستین نماز جمعه مسجد ایاصوفیای استانبول است که پس از ۸۶ سال وقفه، دیروز با حضور اردوغان برگزار شد.
روی لباس این نمازگزاران، تصاویر سلطان محمد دوم عثمانی (فاتح قسطنطنیه و متلاشیکننده امپراتوری هزار ساله بیزانس) و اردوغان در کنار عکس مسجد تاریخی ایاصوفیا به چشم میخورد که این جمله، بالای تصاویر آمده است: «زنجیرها را شکستیم و ایاصوفیا را فتح کردیم».
اردوغان نیز هنگام اعلام تبدیل موزه ایاصوفیا به مسجد، شعری را خواند که سلطان محمد فاتح هنگام فتح این شهر تاریخی خوانده بود.
حالا دیگر هم خود اردوغان و هم حامیان مردمیاش ابایی ندارند که وی را در کنار پادشاهی قرار دهند که به امپراتوری هزار ساله روم شرقی خاتمه داد و کلیسای هزار ساله ایاصوفیا (حکمت مقدس) را به مسجد تبدیل کرد. اکنون نام اردوغان در تاریخ، کنار سلطان محمد دوم به عنوان کسانی ثبت شده که این بنای باشکوه را به مسجد بدل کرده و در آن نماز برپا کردهاند.
امام این مسجد در نخستین خطبه خود، از سلطان محمد فاتح و اردوغان به نیکی یاد کرد و خدمت آنان به دین اسلام را ستود.
به خاطر بیاوریم که چند سال پیش، اردوغان با گرد هم آوردن رهبران گروههای مهم فلسطینی از جمله حماس، از زبان آنان شنید که او را رهبر جهان اسلام لقب میدادند. حالا این پروژه به مرحله جدیتری رسیده و این رهبر بلندپرواز ترک، خود را در برابر مسیحیان و غرب قرار داده و با وجود مخالفت گسترده آنان، موزه ایاصوفیا را دوباره به مسجد بدل کرده است. تبدیل این موزه به مسجد، از وعدههای انتخاباتی اردوغان در انتخابات سال گذشته بود.
باید منتظر ماند و دید که جاهطلبیهای شخصی و بلندپروازیهای ملی و دینی اردوغان تا کجا استمرار مییابد. او نشان داده که همزمان میتواند از عهده رایزنی دیپلماتیک و پروپاگاندای ملی و دینی برآید. اما وی مخالفان جدی در کشورش دارد که تمایل ندارند لطمهای به نظام لائیک این کشور وارد شود و این کشور در مواجهه با غرب قرار گیرد.
البته این رفتارهای اردوغان را میشود به معنای تلافی شکست تلاشهای چندین ساله ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا نیز تفسیر کرد. ترکیهای که اجازه غربی شدن نیافته، میکوشد پرچمدار شرق و جهان اسلام شود و نقاط حساس هویتی و دینی غرب مسیحی را تحریک و تحقیر کند؛ بهویژه آنکه مسیحیت در گسترش و جهانگیریاش وامدار امپراتوری بیزانس بوده است.
هرچند این تلاشهای ترکیه میتواند بر نگرانی ایران و عربستان نیز بیافزاید و به نزدیکی آنها به غرب برای کاهش قدرت ترکها منجر شود؛ همانگونه که در زمان صفویان نیز چنین شد و سلسله صفوی برای غلبه بر حکومت عثمانی به سمت اروپاییها تمایل یافت.
@rawinews
راوی
🌐زندگی وقف ترجمه راوی #فرهنگ: اگر چه امروزه ترجمه قرآن به امری معمول بدل شده، اما تاریخ پر چالشی د
🌐انتقادها به ترجمه قرآن فولادوند
👈🏻به بهانه 15 مرداد ماه؛ سالروز درگذشت محمدمهدی فولادوند
راوی #دین : مرحوم استاد دکتر محمدمهدی فولادوند (1387-1299) هرچند از مهمترین مترجمان قرآن در دوره معاصر است، ولی ترجمه او نیز با برخی نکتهبینیها و نقدها مواجه بوده است.
مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین دکتر احمد احمدی نقدی به برخی از ترجمههای فارسی از قرآن کرده بود. او در حین این نقد، به ترجمه فولادوند هم اشاره کرده و برخی از تعابیر وی را به نقد کشید. دکتر احمدی با مبنا قرار دادن تفسیر المیزان گفته بود که «پیداست که مترجمان محترم حتی یک بار هم به تفسیر معتبر المیزان مراجعه نکردهاند و گرنه چنین ترجمه بیاساس و گمراهکنندهای را انتخاب نمیکردند». (بلای تقلید در ترجمه قرآن کریم، مجله بینات، ش 13).
دکتر احمدی در حالی فولادوند و برخی دیگر از مترجمان قرآن را با ایراد نادیده گرفتن تفسیر المیزان نکوهش میکرد که فولادوند گفته بود: «من اکثر کارهایی را که در زمینه ترجمه قرآن شده است، دیدهام و با توجه به تجربهای که در فن ترجمه داشتم، سعی کردم اشتباهات دیگران را تکرار نکنم. غیر از ترجمه به تفسیرهای زیادی مراجعه کردم؛ از تفسیرهای علمی قرآن گرفته تا تفسیرهای متصوفه. غیر از مقایسه ترجمهها، من بعد از اینکه ترجمه خودم را مینوشتم خیلی در پس و پیش کردن کلمات زحمت کشیدم» (دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، صص، 556-557).
مسعود انصاری نیز از دیگر پژوهشگرانی بود که به نقد ترجمه فولادوند پرداخت. او گفته بود که مجموعه یادداشتهای انتقادیاش از ترجمه فولادوند از سوره بقره بیش از صد مورد است. به عنوان نمونه در آیه هفتم سوره بقره «عذاب عظیم» به عذابی دردناک ترجمه شده است که بدیهی است خطاست و معنای عظیم، سترگ و سهمگین و بزرگ است نه دردناک. انصاری اما گفته بود که وقتی خوانندگان با اشکالات یک ترجمه روبهرو میشوند میپندارند که این ترجمه از ارزش ساقط است، بلکه برعکس بر گرانقدری آن ترجمه دلالت دارد که نظر دانشوران را جلب کرده تا اشکالات احتمالیاش را برطرف سازند (نگاهی به ترجمه قرآن کریم از استاد محمد مهدی فولادوند، بینات، شماره 11).
حجتالاسلام محمدعلی کوشا هم در مقالهای با ذکر نزدیک به شصت اشکال، به نقد برخی از تعابیر در ترجمه فولادوند پرداخته بود. وی البته این اشکالات را تَرک اولی در ترجمه فولادوند خوانده بود (نقدی بر ترجمه استاد محمدمهدی فولادوند از قرآن کریم، ترجمان وحی، سال سوم، شماره اول).
استاد محمدمهدی فولادوند علاوه بر قرآن، به ترجمه نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، «اقتصادنا»ی شهید صدر، «المنقذ من الضلال» غزالی و برخی دیگر آثار در فرهنگ اسلامی اقدام کرد. وی که استاد الهیات دانشگاه تهران و نواده دختری آیتالله سید محسن عراقی (اراکی) از علمای بزرگ اراک در اواخر دوره قاجار بود، دعای کمیل را هم به زبان فرانسوی برگرداند. او با این آثار خود، یکی از اثرگذارترین اصحاب فرهنگ اسلام و ایران محسوب میشود. وی به فارسی و فرانسوی شعر میسرود.
@rawinews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐سیاستورزی مراجع غیر سیاسی
آیات عظام سید ابوالقاسم خویی و سید هادی میلانی؛ هر دو از شاگردان میرزای نائینی و جزو مراجع برجسته شیعه پس از وفات آیتاللهالعظمی بروجردی بودند.
آقای خویی در نجف ماند و زعیم و استاد اثرگذار این حوزه بزرگ شیعه شد. اغلب مراجع و فقهای بزرگ ربع قرن اخیر از شاگردان او هستند. آقای میلانی نیز به مشهد رفت و حوزه علمیه خراسان را سر و سامان داد.
هر دو در برخی مقاطع، از منتقدان عملکرد حکومت پهلوی بودند؛ آقای میلانی تا مرز حمایت مخفیانه از کودتای سرلشگر قرنی برای سقوط نظام شاه پیش رفت. آقای خویی نیز مورد آزار حکومت صدام قرار داشت و مجبور به ملاقات با صدام شد تا اعتراضات شیعیان عراق مهار شود.
آیتالله میلانی در هفدهم مرداد سال ۱۳۵۴ در سن ۸۰ سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم امام رضا(ع) دفن شد.
آیتالله خویی نیز در هفدهم مرداد ۱۳۷۱ در سن ۹۳ سالگی درگذشت. او هنگام وفات در حصر خانگی در کوفه بود و پیکرش تحت تدابیر شدید امنیتی حکومت صدام و بدون حضور مردم در حرم امیرالمؤمنین(ع) به خاک سپرده شد.
@rawinews