〰💙〰 گریزی به کتاب مجید بربری 〰💙〰
🌹روایتزندگیحرِّمدافعانحرمشهیدمجیدقربانخانی🌹
خبرهای ضد و نقیض خان طومان، در فضای مجازی و بین مردم پرشده بود. یکی می گفت بیست تا شهید دادند، دیگری می گفت نه ، پنجاه تا. کسی هم می گفت: اصلا شهید ندادند. در این همهمه ی شایعه و حقیقت، مهرشاد دایی کوچک مجید، اولین کسی بود که فهمید.😔
رفیقش در پارکینگ دادسرا گفته بود:
- می گن دیروز یه ده دوازده نفری، توی سوریه شهید شدن.
- واقعا؟ این همه! حتماً عملیات بوده.
- این پسره را می شناسی توی یافت آباد، محله ی خودمون قهوه خونه داشت؟ خیلی شوخ و شلوغ بود، با نصف محل هم سلام و علیک داشت. اولِ بچه خفن ها بود و آخر صفا و مرام.😇
دل مهرشاد ریخت. با خودش گفت: "توی یافت آباد کسی جز مجید، با این خلقیات نداریم" .
همه ی خاطرات خواهرزاده، جلوی چشمش قطار شد؛ از اولین روزهای بچگی شان، تا همین اواخر که کمی سرسنگین شده بود. نبودن مجید، چقدر سخت و نفس گیر بود.😭
#معرفی_کتاب
#مجیدبربری
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهیدانه
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
#معرفی_کتاب 📚
#پیشنهاد_مطالعه
نای سوخته❤️
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
〰🌹〰 گریزی به کتاب نای سوخته 〰🌹〰
❤️روایت زندگی مربی مجاهد شهید علی خلیلی❤️
همه چیز که تا آن لحظه کُند پیش می رفت، با صدای دویدن پرستاران و ترمز چرخ های تختی که بدن علی روی آن افتاده بود سرعت چشمگیری گرفت. علی را با عجله به طرف حیاط می بردند تا سوار آمبولانس کنند.
- وایسا آقاجان! صبر کن.
- هماهنگ شده برادر! سوارش کنین.
- هماهنگ چی شده؟ من نمی برم!
صدای بگو مگو هر لحظه بالاتر می گرفت، حاجی دلش میخواست سرش را بکوبد به دیوار.
یعنی چه؟! نمی توانست دلیل این رفتارها یا شاید بی رحمی ها را بفهمد.
- آخه برادر من! آدم یه جوجه گنجشکم زخمی ببینه نمیتونه بی تفاوت بگذره، یه آدمه! می فهمی؟ آدم! داره میمیره.😥
کلام او در بین داد و فریاد ها و ادامه ی بگو مگوها دیگر شنیده نمی شد.
- عزیز من! ایشون باید وضعیتش ثابت بمونه تا به اتاق عمل برسه و جراحی بشه، این کار راحتی نیست.
- خوب ما هم زنگ نزدیم آژانس بیاد! آمبولانس خواستیم برای همین وضعیت خاص! می فهمی؟
آنقدر از علی خون رفته بود که شش هفت تا کیسه خون به او زدند، اوضاع وخیمی داشت. ماندنش را هیچکس تضمین نمی کرد.😔
#معرفی_کتاب
#نای_سوخته
#شهید_علی_خلیلی
#شهیدانه
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
#معرفی_کتاب 📚
#پیشنهاد_مطالعه
کشتی پهلو گرفته 🖤
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
〰🥀〰 گریزی به کتاب کشتی پهلو گرفته 〰🥀〰
اگر تو فاطمه نبودی با آن عظمت دست نیافتنی و من هم حسن نبودم با این قلب رقیق و دل شکستنی، باز هم سفارش تو مادر _گریه نکردن_ عملی نبود.
مادر! تو را که چنین فاطمه ای هستی چطور میتوان دوست نداشت؟ چطور می توان دل از تو کند؟ مگر من یادم می رود آن شب را که تا صبح در کنار محراب تو نشستم و نماز های تو را و نفس نفس زدن های خائفانه تو را دیدم و مناجات و دعاهای تو را شنیدم و در حسرت یک دعا برای خودت، برای خودمان ماندم و صبح گفتم:
_مادر! چرا همه اش دیگران؟ پس خودت؟ خودمان؟
و تو گفتی در حالی که هنوز اشک چشمانت خشک نشده بود؛
_فرزندم! عزیزم! أَلْجارُثمَّ أَلدّار. اول همسایه و بعد خانه، اول دیگران و بعد خودمان.
و این شیوه معمول و مرسوم زندگی تو بود.
و تو اصلا برای خودت نبودی، ایثار محض بودی و زیباترین سرمشق بخشش.
#معرفی_کتاب
#کشتی_پهلو_گرفته
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
#معرفی_کتاب 📚
#پیشنهاد_مطالعه
خداحافظ سالار❤️
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
〰🌹〰 گریزی به کتاب خداحافظ سالار 〰🌹〰
📍 «خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی»
بسم الرب الشهداء و الصدیقین...
گفتند که بگوییم، که بنویسم، گفتند که... و چه سخت است از جگر گوشه ات بگویی و بنویسی.😔
خدایا شاهدی که خودت هدایتم کردی و صبرم دادی تا بتوانم نفس بکشم و بگویم از جامانده قافله شهدا و از شاگرد تنبل دفاع مقدس و از سرباز خجل از ولایت و از مرد زندگی ام که همیشه نبود و چه مظلومانه در غربت شام در خون خود خفت چون ارباب بی کفنمان حسین.😭
یادم نمیرد که گفتی این ظلم در هر جای عالم هم بود، ما ساکت نمی نشستیم و چه زیبا نشان دادی چگونه «مَن یَنْتَظِر» بودن را تا آنجا که مولایمان فرمود « اخلاص شهید همدانی کار خود را کرد» و آتش میزند جگرم را تحمل دنیای بی تو.
حالا میفهمم ضجه هایت را در فراق یارانت.
در این راهی که با حسین قدم گذاشتم به جز زیبایی نبود. من به وعده ام به او عمل کرده ام و او به وعده اش به خدا.💔
#معرفی_کتاب
#خداحافظ_سالار
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#شهیدانه
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
#معرفی_کتاب 📚
#پیشنهاد_مطالعه
سلام بر ابراهیم۲🧡
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
〰🧡〰 گریزی به کتاب سلام بر ابراهیم ۲ 〰🧡〰
"میزکار"
اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. حیطه فعالیت کمیته ها بسیار گسترده بود. مردم در بیشتر مشکلات به کمیته ها مراجعه می کردند. من به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول بود رفتم. چند اتاق کنار هم بود. در هر اتاق یک میز قرار داشت و یکی از نیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود.
وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف دیگر اتاق ها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت!! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود. پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟
گفت : پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور میشم. برا همین صندلی خودم را آوردم اینطرف تا به مردم نزدیک تر باشم.
#معرفی_کتاب
#سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدانه
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
#معرفی_کتاب 📚
#پیشنهاد_مطالعه
آفتاب در حجاب🧡
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
〰🧡〰 گریزی به کتاب آفتاب در حجاب 〰🧡〰
قصه غریبی است این ماجرای عطش.
و از آن غریبتر، قصه کسی است که خود بر اوج منبر عطش نشسته باشد و بخواهد دیگران را در مصیبت تشنگی، التیام و دلداری دهد.
گفتن درد، تحمل آن را آسان تر میکند اما نهفتنش و به رو نیاوردنش، توان از کف میرباید و نهال طاقت را میسوزاند، چه رسد به این که علاوه بر هموار کردن بار اندوه بر پشت خویش، بخواهی به تسلای دیگران بایستی و به تحمل و صبوری دعوتشان کنی.
باری که بر پشت توست، ستون فقراتت را خم کرده است، صدای استخوانهایت را درآورده است، پیشانیات را چروک انداخته است، چشمهایت را از حدقه بیرون نشانده است، میان مفصلهایت، فاصله انداخته است، تنت را خیس کرده است و چهرهات را به کبودی کشانده است و ...
تو در این حال باید بخندی ک به آرامش و آسایش تظاهر کنی تا دیگران اولا سنگینی بار تو را در نیابند و ثانیا بار سبکتر خویش را تا بیاورند.
این، حال و روز توست در کربلا
#معرفی_کتاب
#آفتاب_درحجاب
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda
#معرفی_کتاب 📚
#پیشنهاد_مطالعه
محمّـد پیامبری برای همیشه💚
~ گروه فرهنگی رایهالهــدی ~
~ پایگاه شهیدان ترکیان ~
@rayatol_hoda