eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت حق تو را خوردند با غصب خلافت هرکس که می گوید برائت بی برائت آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت بغضی مقدس در درون سینه داریم از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم @raziolhossein
دائم به لب اهل ولا ناد علی است تسکین دل غمزدگان یاد علی است هر ماه به دل حرف نهانی دارد خوشبخت رجب، که ماه میلاد علی است @raziolhossein
  گفتم‌که خدایا برکاتی بفرست گفتا که تو اول حسناتی بفرست گفتم حسنات‌من بود حب‌علی گفتا به جمالش صلواتی بفرست الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ @raziolhossein
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت حق تو را خوردند با غصب خلافت هرکس که می گوید برائت بی برائت آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت بغضی مقدس در درون سینه داریم از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم @raziolhossein
عمریست که دم ز عشق دلبر زده ام در پشت در خانه اش هی در زده ام تا کور شود هرآنکه  نتواند دید ششدانگ دلم به نام حیدر زده ام @raziolhossein
تقدیم به فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها مادر امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فقط یک بار در کعبه قرارِ جان و جانان بود دمی که فاطمه بنت اسد مهمان در آن بود زنی پاکیزه تر از هاجر و والاتر از مریم زنی که چون عروسش ، قدر او هم نیز پنهان بود سخن می‌گفت با آن کودکی که بود در بطنش سخن می‌گفت باطفلی که درجسم حرم جان بود فرشته ها برای او طعام از جنت آوردند سه روز آن برترینِ  بانوان در کعبه مهمان بود محمد خاتم پیغمبران را او وصی آورد شبیه آمنه از برترین زنهای دوران بود زنی یکتا پرست از پیروان  دین ابراهیم زنی که چون ابوطالب وجودش غرق ایمان بود دو دریای بهم پیوسته ، فرزند و عروس اوست بخوان مادر بزرگ حضرت " لؤلؤ وَ مرجان" بود به طبع "طالبش" اشعار نعتِ مصطفی جاری "عقیلش" را نخستین عقل عالم از محبان بود خدا به "جعفرش" دو بال در محشر عطا کرده خدا مداح فرزندش "علی" در متن قرآن بود علی که باعثِ خلقت ، علی که وارثِ یس علی که مومنون و عادیات و نور و انسان بود به دامانش نبی را پرورش می داد و میدیدند که آتش تا همیشه دور از آن آغوش و دامان بود @raziolhossein
گر دم ز ولایش نزنم می‌ میرم گر پر به هوایش نزنم می‌ میرم در هر نفسی علی علی می‌ گویم یک لحظه صدایش نزنم می‌ میرم ...... با چشم ترم علی علی می‌گویم وقت سحرم علی علی می‌گویم حالا که «پدر» نیست کنارم، مولا! جای پدرم علی علی می‌گویم @raziolhossein
در محضر معصوم نشستم به ادب تا کسب شرف کنم در آن بیتِ شرف گفتم شب مبعث به کجا باید رفت فـــــــرمـــود برو دیدنِ ایوانِ نجف @raziolhossein
ورق زدیم و رسیدیم اول رمضان خبر هنوز بزرگ است و تازه است و گران شروع ماه مبارک به گفتۀ تاریخ شروع جنگ تبوک است و یادآور آن سپاه عُسر رسیدند و بیست شب طی شد سپاه کفر ولی بیم داشت از میدان علی کجاست؟ علی در مدینه مانده چرا؟ خبر هرآینه پیچید بین لشکریان علی نیامدنش بی دلیل نیست! بپرس بپرس تا که جوابت دهد زمین و زمان بلی نیامده آن شه که باب علم نبی‌ست گمان مبر که مدینه ست بی در و دربان* بلی نیامده نفس نفیس پیغمبر مفارقت نکند هیچ‌گاه جسم از جان کتاب فضل علی را ورق بزن اینک حدیث منزلتش نیست قابل کتمان که در غیاب نبی رو به جانشین آرند علی وصی‌ رسول است نی فلان و فلان علی وصی‌ست نه آن ها که در مسیر رسول شدند از پی رم دادن شتر، پنهان رسول عشق اگر در مثل چنان موساست علی به مرتبه هارون و دیگران هامان اگر چه نقطه ندارد شکوه نام علی علی‌ست نقطه آغاز و نقطه پایان *عاصی_خراسانی گمان مکن که بود شهر بی در و دربان @raziolhossein
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ آغازِ هر سالم امیرالمومنین است چون احسن ُ الحالم امیرالمومنین است تقدیر واقبالم امیرالمومنین است امضایِ اعمالم امیرالمومنین است حُبِّ علی در سینة ما جا گرفته دستانِ ما را حضرت زهرا گرفته @raziolhossein
خدایا دامنی آلوده دارم به درگاه تو باز افتاده کارم شنیدم مونسی با دل‌شکسته نظر کن از کرم بر حال زارم کریما، منعما، پروردگارا ببین خوبی‌تو بد کرده ما را گنه کردیم اگر پرده دریدیم تو اما پرده‌پوشی کن خطا را خدایا من کی‌ام عبدی که دانی ز تو غافل، پی لذات آنی نمی‌آید ز من غیر از خطا، لیک نمی‌آید ز تو جز مهربانی نسیم عفو تو امشب وزیده دو قطره اشک از چشمم چکیده ملک در نامه‌ی اعمالم امشب به جز لطفت ندیده که ندیده الهی محضرت را دوست دارم تضرع بر درت را دوست دارم مقرم در بساطم جز گنه نیست ولیکن حیدرت را دوست دارم دو دست سائل و دامان حیدر من و احسان بی‌پایان حیدر الهی بعلی بعلی ز من بگدر خدایا، جان حیدر فقیرم، زیر دین العفو گفتم به رب عالمین العفو گفتم شب قرآن‌به‌سر آمد، دوباره الهی بالحسین العفو گفتم امام مهربان العفو می‌گفت لب‌تشنه چنان می‌گفت به زیر دشنه آقا فکر ما بود برای شیعیان العفو می‌گفت @raziolhossein
شروع میکنم این هفته را به‌نام علی علی امام من‌ است و منم غلام علی @raziolhossein
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است تو همیشه در فرازی، تویی آن گدا نوازی که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است به شب سیاه نوری، برسان پُلِ عبوری که دلم برای دوری، ز گناه نا توان است تو اگر مرا برانی در دیگری نکوبم که به غیر از آستانت، همه جا پر از زیان است همه عمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟ تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟ تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است 《برو ای گدای مسکین در خانه علی زن》 که امیر با خدا در نجفش هم آشیان است بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است خوشم اینکه خاک پای پسر ابوترابم همه عمر سایبانم علم حسین جان است به فدای آن شهیدی که نخورد آب و جان داد ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است پسرم به تو جفا شد سرت از قفا جدا شد اثرات خنجر شمر روی حنجرت عیان است پسرم مگر به دشمن تو به غیر حق چه گفتی؟ که جواب حرف حقت، نوک نیزه سنان است پسرم کسی در عالم کفن تو را ندارد کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است به خدا عطش دلیلِ ترک لبت نبوده ترک لبت برای ضربات خیزران است @raziolhossein
این معجز ردشمس از حیدر بود روی علی ازشمس فروزانتر بود چون روی علی دو باردر روزی دید فرداش فروغ شمس زیباتر بود @raziolhossein
وقتش شده  ای رفیق همت بکنیم از مرتبت ولی روایت بکنیم با نشر فضائل گهربار علی تا روز مباهله عبادت بکنیم @raziolhossein
بر هرکه امیرت نشمارد لعنت بر آنکه غمت به دل نیارد لعنت ای شاه نجف! ما که دوستت داریم بر هرکه تورا دوست ندارد لعنت @raziolhossein
سادات که ميوه های باغ فدکند زيباوقشنگ وخوشگل و بانمکند       هستند ستــاره سمـاوات عــلـــی هـرچند زيــادند،ولــی بـاز تکند @raziolhossein
ای خوانده تو را خدا «ولی» ادرکنی بر تو ز نبی «نصّ جلی» ادرکنی دستم تهی و لطف تو بی پایان است یا حضرت مرتضی علی ادرکنی @raziolhossein
رسید وحی تا که از بلا تو را خبر کند خبر کند که یک نفر به جای تو خطر کند چقدر تیغ آخته به خانۀ تو تاخته کدام مرد حاضر است سینه را سپر کند؟ چه صولتی! عجب یلی‌ست! مرد مردها علی‌ست به جان او مباد چشم تیغ‌ها نظر کند بگو چگونه رد شدی؟ کسی ندیده برگ گل چنین سلامت از میان خارها گذر کند به گرد پای لیلة المبیت هم نمی‌رسد هر آن‌که مدعی‌ست هر چقدر هم هنر کند @raziolhossein
شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها از هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیه ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیه ‌ای از معجزه بر در دوخت تاری از رشته ایمان تو محکمتر دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر!؟ از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟ باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته ‌ام و خواجه سخن می‌گوید من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست شِقشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست @raziolhossein
 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّه رَؤُفٌ بِالْعِبادِ. (بقره/٢٠٧) قصيده اى علوى درباره ليلة المبيت (شب اول ربيع الاول) تا در اوصاف امیرالمؤمنین آید به کار نه قلم را اقتدار و نه زبان را اختیار مظهر حق شیر حق مرآت حق میزان حق کشور حق را مدیر و لشكر حق را مدار گو که بنویسند جّن و انس وصفش را مدام نیست ممکن وصف مولا را یکی از صد هزار قصّهء جانبازی آن جان شیرین رسول جان شیرین می دهد بر تن برادر گوش دار کافران دادند با هم دست از هر طایفه بهر قتل خواجۀ لولاک در یک شام تار گفت پیغمبر به شیر حق امیرالمؤمنین کای نبی را جان شیرین ای ولیّ کردگار کافران بر قتل من با یکدگر بستند عهد باید امشب جای من در بسترم گیری قرار گفت حیدر: ای دو صد جان علی قربان تو این تو، این جان علی، این تیغ خصم نابکار جان پاک تو سلامت جان من بادا فدات گو ببارد تیغ و تیرم از یمین و از یسار خفت آن شب مرتضی در بستر ختم رسل گشت پیغمبر دل شب در بیابان رهسپار ناگهان بوبکر آمد بر سر راه نبی در درون آن شب تاریک، دور از انتظار چشم پیغمبر چو بر وی در سر راه اوفتاد برد همره تا نگردد راز پنهان آشکار نفس خود را جای خود در بستر خود جای داد خصم خود را ناگزیر آورد سوی کوهسار آنکه جای مصطفی خوابید، باشد جانشین وآنکه یار غار او شد، به که بنشیند به غار با نبی در غار بودن کی کرامت می شود جان به راه یار دادن عزّت است و افتخار این تعصّب نیست انصاف است لختی گوش کن فرق بسیار است بین یار غار و یار یار او به "لا تحزن" ز فعل خویشتن گردید منع این به "مرضات اللّه"ش گوید ثنا پروردگار او ز بیم جان فراری بود از میدان جنگ این به دور مصطفی گردید روز کارزار او "اقیلونی" سرود این بر "سلونی" لب گشود او سراپا عجز بود این پای تا سر اقتدار او ز خیبر شد فراری این در از خیبر گرفت فرق دارد فرق، مرد جنگ با مرد فرار هر نفس در بستر ختم رسل بهر علی بود بیش از طاعت کونین اجرش در شمار ذات حق آن شب به جبراییل و میکاییل گفت کی کند جان از شما در راه یکدیگر نثار؟ هر دو ماندند از جواب و سر به زیر انداختند هر دو ساکت هر دو گردیدند از حقّ شرمسار پس خطاب آمد که بگشایید چشمی بر زمین بذل جان شیر حق بینید در این شام تار خفته بهر بذل جان در بستر ختم رسل گشته محو این همه ایثار چشم روزگار ای وجودت شمع جمع آفرینش یا علی وی خزان زندگی را نام دلجویت بهار با سر انگشت تو مهر و مه کند در چرخ سیر بر تماشای تو می گردند این لیل و نهار گو برد حقّ تو را صد تن به جای آن سه تن آنچه زآن تو است، آن تو است ای جان را قرار چه شوی مسند نشین و چه شوی خانه نشین تو امامیّ و امامت از تو دارد اعتبار بانگ جبریل از اُحد آید به گوش جان که گفت لافتی الاّ علی لا سیف الاّ ذوالفقار لب نمی بندد ز اوصاف تو «میثم» یا علی گر فتد در زیر تیغ و گر رود بر اوج دار @raziolhossein
خدا را شکر عمری را به عشقِ تو گرفتارم تمام هستی ام را من به چشمانت بدهکارم به لطف حضرتِ زهرا من از عشقِ تو سرشارم اگرچه مست و مجنونم ولی هشیار و بیدارم نمی گویم که مقدادم نمی گویم که عمارم صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم نمی دانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم گهی محزون و غمگینم زمانی شاد و خندانم دلیلِ بارشِ باران ببین لبریزِ بارانم بدونه تو همه کفرم و با تو عین ایمانم گدایی از گدایان توام؛ از نسل سلمانم صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم در اوج بی قراری ها تویی تنها قرارِ من گدای تو شدم؛ این است تنها افتخارِ من در این دنیا شده عشقت همه دار و ندارِ من غلامان و کنیزان تواند ایل و تبارِ من تمام عمر؛ این جمله شده تنها شعارِ من صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم دوباره یا علی گفتم دلم مجنون و شیدا شد اذان گفتم به نامت تا رسیدم عشق معنا شد هزاران بار با نامت گره از کارِ من وا شد خوشم از اینکه عمرم وقفِ فرزندانِ زهرا شد مسیرِ من در این دنیا تولّی و تبرّی شد صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستان تو را بستند بیزارم @raziolhossein
از علی سنگ‌دلان هیچ نگفتند، آخر کعبه فریاد برآورد ترک پشت ترک صبح فردا که بسنجند تبرّی مرا "شقشقیه" بزند داد منم سنگِ محک در جزا با سندِ باغ جنان می آید آنکه این قوم گرفته ست از او باغِ فدک .
بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست هرآنکه روی خدا را به چشم می‌خواهد بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست!! اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار مگس نهاده همان نقطه‌ای که بر سر اوست! کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست برادرند به صورت، ولیک در معنا همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست @raziolhossein
بر گنبد طلای علی، شاهِ چاره جو خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو از نوع فتح قلعه ی خیبر مشخص است جز او نبوده است کسی قاهر العدو یل های نامدار عرب هم نمی شدند با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو خواندیم خط به خط همه آیات وحی را مدح علی و آل علی بود مو به مو ما دلشکسته ها مگر از خود چه داشتیم؟! ما را نجف نشینی‌مان داده آبرو آرام؟ کوچه های نجف را قدم بزن ... هر جا  دلت شکست فقط "یا علی" بگو @raziolhossein