eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در سپهر نیلی زندان ماتم‌زای من کهکشان اختر است از زخم، سرتاپای من از بیاض استخوانم صبح آزادی امید بس که زنجیر سیه شد استخوان‌فرسای من همچو نیلوفر که پیچد بر قد و بالای سرو پای تا سر ردّ زنجیر است بر اعضای من از رسوب اشک خون‌آلود بر اطراف چشم شاخۀ مرجان شده از زخم مژگان‌های من اشک‌ها چون گل‌فروشان، گل به دامن می‌زند از بنفشه‌زارِ باغِ نیلیِّ سیمای من رنگ مروارید اشکم می‌شود فیروزه‌فام چون که دامن می‌کشد روی کبودی‌های من من که چون دریای نیلی پیکری دارم کبود نی عجب فیروزه باشد لؤلؤ لالای من قصّۀ اندوه من را نیل از موسی شنید شد گریبانش دوتا از نیلیِ دریای من حلقه‌حلقه سرمه در چشم سلاسل می‌کشد توتیای استخوانِ سرمه رنگ پای من بندبندم شد سیاه و عضوعضوم شد کبود بس‌که گل‌چین چید گل از ساقۀ رعنای من سیلی دست عدو بینایی از چشمم ربود روی زهرا دید آن‌دم چشم نابینای من برق سیلی کرد روشن ماجرای کوچه را گر از این دست است سیلی خوردن او، وای من در رثایم شعرتر گفتی و درك سُفتی «یتیم» آفرین بر همّتت ای شاعر غم‌های من @raziolhossein
زبانزد همه خوبان عالمی عباس اگر غلط نکنم اسم اعظمی عباس برای شاه شهیدان تو کاشف الکربی که مانع محن و رافع غمی عباس سرت گرفته به زانو به کربلا زهرا که پیش او تو یکی بس مکرمی عباس نظر به صورت ناموس کبریا کردی قسم به عصمت زهرا که محرمی عباس به رتبه ی تو شهیدان تمام غبطه خورند چرا که تاج شهیدان عالمی عباس کسی ندید برای حسین پشت و پناه که از تو شیر خدا ساخت ضیغمی عباس اگر هلال محرم به نیمه کامل شد تو ماه کامل ماه محرمی عباس اگر که مرده بود زنده میشود بی شک نفس به صورت هر کس که میدمی عباس تمام اهل حرم چشم شان به دست تو بود که ساقی همه از نهر علقمی عباس عجیب نیست امید حرم شدی زیرا تو قرص ماه در آن روز مظلمی عباس به زیر آنهمه باری که روی دوش تو بود به ابروان تو نیاورده ای خمی عباس ایا منادی انی احامی عن دینی که در رکاب امامت مصممی عباس خدا قلم کند آن دست بی مروت را که زد به دست تو شمشیر محکمی عباس به روضه ی شهدا بعد سیدالشهدا تو در مقام مصیبت مقدمی عباس نگفته بود که پشتم شکست اما گفت حسین دید چو بی دست و پرچمی عباس همینکه رفت و حرم بی تو شاه دین برگشت نشست بر دل زینب چه ماتمی عباس از آنچه بر سرت آمد خدا خبر دارد هنوز راز مگوی محرمی عباس ز قبر کوچک تو با کسی نگفت حسین هنوز راز مگوی محرمی عباس خدا به نام تو کم عزتی نبخشیده است چه میشود که ببخشی به ما کمی عباس مسیح هر چه سرود از تو کم سروده هنوز که در تمام فضائل مسلمی عباس ازین دو چشم که دارم چه طرف بربندم که من بمردم و رویت ندیدمی عباس @raziolhossein
زبانزد همه خوبان عالمی عباس اگر غلط نکنم اسم اعظمی عباس برای شاه شهیدان تو کاشف الکربی که مانع محن و رافع غمی عباس سرت گرفته به زانو به کربلا زهرا که پیش او تو یکی بس مکرمی عباس نظر به صورت ناموس کبریا کردی قسم به عصمت زهرا که محرمی عباس به رتبه ی تو شهیدان تمام غبطه خورند چرا که تاج شهیدان عالمی عباس کسی ندید برای حسین پشت و پناه که از تو شیر خدا ساخت ضیغمی عباس اگر هلال محرم به نیمه کامل شد تو ماه کامل ماه محرمی عباس اگر که مرده بود زنده میشود بی شک نفس به صورت هر کس که میدمی عباس تمام اهل حرم چشم شان به دست تو بود که ساقی همه از نهر علقمی عباس عجیب نیست امید حرم شدی زیرا تو قرص ماه در آن روز مظلمی عباس به زیر آنهمه باری که روی دوش تو بود به ابروان تو نیاورده ای خمی عباس ایا منادی انی احامی عن دینی که در رکاب امامت مصممی عباس خدا قلم کند آن دست بی مروت را که زد به دست تو شمشیر محکمی عباس به روضه ی شهدا بعد سیدالشهدا تو در مقام مصیبت مقدمی عباس نگفته بود که پشتم شکست اما گفت حسین دید چو بی دست و پرچمی عباس همینکه رفت و حرم بی تو شاه دین برگشت نشست بر دل زینب چه ماتمی عباس از آنچه بر سرت آمد خدا خبر دارد هنوز راز مگوی محرمی عباس ز قبر کوچک تو با کسی نگفت حسین هنوز راز مگوی محرمی عباس خدا به نام تو کم عزتی نبخشیده است چه میشود که ببخشی به ما کمی عباس مسیح هر چه سرود از تو کم سروده هنوز که در تمام فضائل مسلمی عباس ازین دو چشم که دارم چه طرف بربندم که من بمردم و رویت ندیدمی عباس @raziolhossein
چندی‌ست در هوای تو سرگشته‌ام حسین شکر خدا که پیش تو برگشته‌ام حسین  چهل روزه خواهر تو چهل سال پیر شد از بسکه بی تو خون به جگر گشته‌ام حسین با آنکه مادرم به سرت میخورم قسم گر باخبر ز داغ پسر گشته‌ام حسین دارم دلی دوپاره شبیه تن و سرت راضی به این قضا و قدر گشته‌ام حسین حق میدهم اگر نشناسی مرا که من چندان شکسته ام که دگر گشته‌ام حسین در زیر بار هجر تو ای کهکشان‌ زخم چون ماه نو خمیده کمر گشته‌ام حسین دنبال کودکان تو از کوفه تا به شام هر منزلی به دیده‌ی تر گشته‌ام حسین هر جا که تازیانه‌ی دشمن بلند شد بر جسم کودکانت سپر گشته‌ام حسین با این همه ز روی تو دارم خجالتی من بی رقیه پیش تو برگشته‌ام حسین غیر از خرابه‌ها که مرا میهمان گرفت در شام‌ رانده از همه در گشته‌ام حسین مثل "یتیم" در عوض بوی موی تو هم ناله‌ی نسیم سحر گشته‌ام حسین @raziolhossein