eitaa logo
رضیع الحسین (نوحه)
3.1هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
7 فایل
جهت دسترسی و استفاده از اشعار مذهبی به کانال شعرمذهبی رضیع الحسین علیه السلام بپیوندید @raziolhossein @raziolhossein تبلیغات و تبادل ❌❗
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلامو - از تو دارم مشهد تنها - راه چارم گوهر شاد و - سقاخونت باز رام دادی - توی خونت از تو دورم امام رضا کاری کن واسه این گدا میگن امضاش دست توئه دلتنگم واسه کربلا دوست دارم امام رضا ۴ وقتی قلبم - غرق آهه مشهد واسم - تنها راهه دادی بازم - اذن پابوس دوست دارم - سلطان طوس گفتی آقا میای سه جا تنهام نگذار امام رضا می مونم چش به راه تو وقت مرگم خودت بیا دوست دارم امام رضا ۴ یابن الشبیب - میگم هر شب آه از داغِ - عمه زینب یابن الشبیب - توی گودال جد ما رو - کردن پامال پیش چشمای مادرش آه شمر اومد بالا سرش آه از اون وقتی که سنان پاشو می ذاشت رو حنجرش ای بی کفن حسین من ۴ @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فدای لطف و کرمت امام رضا جان منم گدای حرمت امام رضا جان این بی سرو پا رو ؛ از در نرون آقا جایی ندارم من ؛ ای مهربون آقا یا ضامن آهو ...... خودت غریب هستی ولی غریب نوازی همیشه با بدی ما بدا می‌سازی من اومدم اینجا ؛ یارِ منم باشی یا ضامن آهو ؛ تو ضامنم باشی یا ضامن آهو ...... تو حرم تو ناامیدی جا نداره هیچ پادشاهی این همه گدا نداره حج فقیرانی ؛ ای قبله جانم شکر خدا میگم ؛ که از فقییرانم یا ضامن آهو ...... هی دست و پا میزدی وقت احتظارت خدا رو شکر که خواهرت نبود کنارت جد غریب تو ؛ داد از جگر میزد او دست و پا میزد ؛ زینب به سر میزد @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگیر از من یه نگاهو بده مزد این دو ماهو چه جوری کنار بذارم اخه این پیرن سیاهو عزاداریامون هرچی بود گذشت شبامون با سینه ی کبود گذشت یاد اربعین کربلام همش می کشم اهُ می گم چه زود گذشت می بینی تو چشام غمو یه دنیا دردُ ماتمو بذار به جون مادرت باز ببینم محرمو تو چشامه اشک نم نم داره باز می زنه قلبم انگاری همین دیشب بود شب هفتمه محرم چه قده واسه رباب داد می زدیم به یاد قحطی اب داد می زدیم یاد لحظه ای که دید شیرخوارشُ توی مجلس شراب داد می زدیم گریه و زاری کارمون مام اینه روزگارمون از روضه دست نمی کشیم فاطمیه قرارمون با لب تشنه رسیدی رو سرت عبا کشیدی مثل مار گزیده اقا به خودت هی می پیچیدی می شینی روی زمین و پا می شی داری می شکنیُ داری تا می شی فرشای حجره رو جمع می کنیُ داری روضه خون کربلا می شی فکر گلو و خنجری به یاد جسم بی سری وقتی که داری جون می دیدی شکر خدا نیست خواهری @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابالحسن     مسموم آقای من رو به قبله است   علی موسی الرضا غریبونه     پیکرش رو خاکا مثل جدش    میزنه دست و پا آقای من آهِش دلِ   عالم رو شکسته قتلگاهش   حجره ی در بسته شد نگاهش رو به در پیوسته آقای من مسافرش    اومد از مدینه چشم گریون   اشکاشو میبینه سرِ  بابا       گرفته بر سینه آقای من روضه میخوند   با چشای گریون جد ما رو     غُسلش دادن با خون کفنش شد    خاکای بیابون ای وای من یابن الشبیب   تنها شد جد ما دست و پا زد     در زیر دست و پا دفنش کردن    آخر دهاتی ها ای وای من تا سرنگون   از روی مرکب شد توی گودال    چه نامرتب شد هر چه که شد   در پیش زینب شد ای وای من یابن الشبیب   جد ما رو کشتن عمه هامو    به اسارت بردن نامحرم ها    دورشون صف بستن ای وای من مظلوم آقا    یا ابا عبدالله @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا غریب الغربا... چیشده عبا بروی سرتون کشیدین آقا؟.. یا غریب الغربا... بمیرم من که تو این سفر خوشی ندیدین آقا.. قاتلت شبیـــه دومی چـه نامـــرده مثه مادرت آقا دلت پر از درده... چرا از خدا طلب میکنی مرگت رو؟ مگه مأمون با دل شما چیکار کرده؟ دلت زاره خدا می‌دونه که قلبت از این حرامی بیزاره... دلت زاره شب و روز تو سر کنی با طعنه‌هاش چه دشواره... یا غریب الغربا.. نبینم زهر جفا قلبِ‌تونُ سوزونده آقا یا غریب الغربا.. به تن نحیفتون دیگه رمق نمونده آقا شبیه مــارگزیده بروی خاکا... به خودت می‌پیچی از زهر جفا آقا تا که خاکی شد عبای روی دوش تو ؛ زیر لب صدا زدی با گریه وا أُمّا... زمین خوردی یه لحظه روضه‌‌ی مادرتو به خاطر آوردی... زمین خوردی با یاد کوچه و چادر خاکی شده پژمردی... یا غریب الغربا... روضه‌های آخرت مصیبت شیب الخضیبه... یاغریب الغربا... زیر لب روضه میخوندی با خودت حسین غریبه مونده عریان توی گودال بدنت ای وای لشگر کوفه و شام میزننت ای وای جلو چشم خواهرت تو اون شلوغی ها زیر سم مرکبا مونده تنت ای وای تنت پامال با نیزه مصحفت ورق ورق شد وسط گودال تنت پامال به پا شد سر غارت تنت تو قتلگه جنجال‌... @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر چه روسیاه و بینوایم فقیر سفره امام رضایم گفته به من بابایم ، وصل به این دریا باش خیر دو دنیا خواهی ، نوکر این آقا باش السلطان اباالحسن... چه شاهی اینقدر بنده نواز است در خانه اش روی همه باز است خاک سیه از لطفش ، بدل به زر میگردد گدا بیاید اینجا ، کریم بر میگردد السلطان اباالحسن... زهر کینه ای کاش دهد امانش دوباره ببیند روی جوانش اگر که مرهم روی ، جگر نباشد سخت است پدر که خواست جان دهد ، پسر نباشد سخت است السلطان اباالحسن... چقدر او روضه گودال میخواند از تنی که شده پامال میخواند به گریه می‌گفت زدند ، جد مرا یابن شبیب نفس به سینه داشت شد ، سرش جدا یابن شبیب السلطان اباالحسن... @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با دل بشکسته و / اشک دو عین آمدم مدینه راهم مده / که بی حسین آمدم ببین که شرمنده و / خسته و سر گشته ام که بی علی اصغر و / رقیه برگشته ام وای حسینم حسین / وای حسینم حسین ....... مدینه یک نصف روز / بی کس و یاور شدم نمی شود باورم / که بی برادر شدم گشته دم واحسین / ذکر و مناجات من پیرهن کهنه ی/ او شده سوغات من وای حسینم حسین / وای حسینم حسین ...... مدینه دیدم حسین / بی کس و تنها شده بر سر انگشتر و / عمامه دعوا شده دیدم در قتلگاه / بر سر او ریختند چقدر سنگ و نی بر / پیکر او ریختند وای حسینم حسین / وای حسینم حسین ........ چه عزتی داشتم / مدینه یادش به خیر چه حرمتی داشتم / مدینه یادش به خیر مدینه خون گریه کن / کار حرم زار شد میان بازار شام / دخت علی خار شد وای حسینم حسین / وای حسینم حسین @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بیت ولا شرر افتاده زیر دست و پا کوثر افتاده مسمارِ درِ خانه خونی شد زهرا پشت در با سر افتاده شد نقش زمین بضعه طاها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... زهرا پشت در ناله ها می زد بین شعله ها دست و پا می زد گاهی فضه اش را صدا می زد گاهی مصطفی را صدا می زد با لگد شدم بی پسر بابا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ........ بین کوچه ها آه و واویلا شد غوغا به پا آه و واویلا زهرا را زدند بی مروّت ها پیش مرتضی آه و واویلا یک لشکر کجا یک زن تنها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ...... در کوچه حسن زار و مضطر بود لرزه بر تنش دیده اش تر بود پیش مادرش فکر بابا و دنبال پدر فکر مادر بود بر روی لبش ذکر وا اُمّاه ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... قنفذ خاک غم بر سرم کرده با مغیره بی مادرم کرده بسکه با غلاف زد به بازویش دست مادر ما ورم کرده افتاد از نفس مادرم آنجا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... بین قتلگاه عصر عاشورا باصورت فتاد یوسف زهرا زیر دست و پا دست و پا میزد میزد بر سرش زینب کبری میگفت زیر لب با شور و شین ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین ) @raziolhossein1