#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
در شامِ تارِ بی کسی ام رَدِّ ماه نیست
اینگونه روزگارِ اسیری سیاه نیست
دارند زنده زنده مرا دفن می کنند
قعر سیاهچال کم از قتلگاه نیست
پلکی که ضربه خورده به آن..،وا نمی شود
چشم مرا توان همین یک نگاه نیست
با هر تکانِ سر..،نَفَسَم قطع می شود...
زنجیرِ دور گردن من بی گناه نیست
ساقی که ساق عرش خدا بوده..،خُرد شد
وضع وخیم زانوی من روبهراه نیست
تصویر جسم لاغر من را خیال کن :
یک کوه پُر غرور که هموزن کاه نیست
آخر عذاب بددهنی می کشد مرا
زخمی شبیه زخم زبان نیست..،آه..،نیست
تشییع من به گردن یک تخته ی "در" است...
میخش ولی ز پهلوی من سهمخواه نیست
شکر خدا که چند کفن قسمت من است
عریانرهاشدن بخدا شأن شاه نیست
حتی لباس های تنم دست هم نخورد
در انتظار غارت من یک سپاه نیست
معصومه ام به بزم شرابی نمی رود
شکر خدا که دختر من بی پناه نیست
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
ای امید همه ، ای چاره ی حیرانی ها
ای دوای همه ی درد و پریشانی ها
سفره ات کرد نمک گیر همه دنیا را
روضه ات راه نجات همه زندانی ها
سیدی دست مریزاد ! رسیده یک عمر
کرم ایل و تبار تو به ایرانی ها
عاشقی در همه جا درد سری بود ولی
ما رسیدیم از عشق تو به آسانی ها
نفس گرم تو با آن زن بدکاره چه کرد؟
که گذشت از همه ی بی سر و سامانی ها
قتلگاه آمده ای یا که به زندان آقا؟
ساق پایت چه شده ؟ وای ازین جانی ها
تازیانه ، غل و زنجیر ، جسارت ، دشنام
چارده سال تو بودی و پریشانی ها
یوسف فاطمه و تخته در و چار غلام
کرده تغییر چرا رسم مسلمانی ها
پیکرت روی زمین ماند نماندند اما
دختر و خواهر تو بین بیابانی ها
....
سر جدت که جدا شد همگی شیر شدند
شمر آمد به حرم ، کرد رجز خوانی ها
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
خدا در اوج شادی،گاه غم بخشیده انسان را
در آغوش بهار انداخته سوز زمستان را
میان تار و پود پیله ها پروانه خواهد شد
تحمل میکند هرکس مصیبتهای زندان را
تو نور آسمان هایی که "فی قعرِ السُجون" هستی
خدا گاهی به چاهی می سپارد ماهِ تابان را
"امین و صالح و صابر ،وَفیّ و عالِم و زاهِر"
چگونه وصف باید کرد خورشیدی فروزان را؟
چه اعجازیست پنهان در کلام روشنی بخشت؟
که تابانده به قلب "بُشرِ حافی" نور ایمان را
تویی "وَالکاظِمینَ الغَیظ" ،"عافینَ عَنِ الناسی"
نشان دادی در اعمال خودت تفسیر قرآن را
چه حالی داشت هارون آن زمانیکه به چشمش دید
به راه آورده اعجاز نگاه تو کنیزان را
پر و بال قنوتت را شکست اما نرنجیدی
نکردی از دعای خویش محروم آن نگهبان را
کرامت را رساندی تا به سر حد خودش وقتی
نمک گیرِ خودت کردی تمام خاک ایران را
خودم را در حریم تو تصور میکنم هربار
زیارت میکنم شیراز را،قم را؛خراسان را
یقین دارم شفاعت میکنی آن را که عمری داشت
به لب "یا حضرت معصومه" و "جانم رضا جان"را
#عباس_جواهری_رفیع
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
عالم که بی وجود شما با صفا نشد
دنیا بهشت اهل ولا بی شما نشد
حتی نسیم بی گذر از گلشن شما
عقده گشا و زنده دل وجان فزا نشد
طور تو را نیایش تو غرق نور کرد
حتی کلیم مثل توغرق دعا نشد
جز از صدای زمزمه ی یا حبیب تو
یک آسمان کبوتر قدسی رها نشد
سر رشته ی تمامی حاجات دست توست
هرگز کسی بدون تو حاجت روا نشد
جز از ره شما که صراط حقیقتید
راهی به سوی عرش خداوند وا نشد
نوباوگان تو همه جا جلوه کرده اند
بی خود که غرق آینه ایران ما نشد
معصومه ات بهشت علوم وکمال بود
بی او که شهر قم حرم اولیا نشد
از جلوه ی رضای تو مشهد منور است
این پایتخت معنوی بی او بنا نشد
برغربت و غریبی محشر شود دچار
هرکس دلش به داغ شما آشنا نشد
غوغای زهر باعث خاموشی ات نگشت
بی خود کلیم عشق چنین بی صدا نشد
آیا دری که جسم تو را روی خویش داشت
یادآور در حرم مرتضی نشد؟
چندین کفن به پاس تن اطهرت رسید
اما نصیب پیکر تو بوریا نشد
با احترام پیکر تو دفن شد ولی
دیگر جسارتی به تنت از جفا نشد
شکرخدا «وفایی»از الطاف اهل بیت
جزبرحریم قدس شما جبهه سا نشد
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن
در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن
دست خالی پیش ارباب کرم رفتن خطاست
شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن
می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن
آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن
هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش
بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن
ده برابر ده برابر عشق جبران می کند
بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن
مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین
گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
بازهم خورشید پشت ابر پنهان می شود
باز هم مولایمان راهی زندان می شود
آری آن شب زنده دار تا سحر محو سجود
آنکه در وقت عبادت دیده گریان می شود
روزه دار روز ها و روضه دار شب به شب
جای جای صورت او جای باران می شود
ما گدایان را دعا کرده سر سجاده اش
درد نوکرها به لطف اوست، درمان می شود
حاجتش را بی برو برگرد می گیرد گدا
در حریم کاظمین او که مهمان می شود
بر در این خانه حتی انبیا جاروکشند
حضرت موسی درِ این خانه دربان می شود
واژه واژه حرف هایش چون چراغِ روشن است
بُشرحافی با کلامش اهل ایمان می شود
آن زن رقاصه آمد پیش او قدیسه شد
با نگاه لطف او کافِر مسلمان می شود
سِندیِ شاهِک چقدر آقای ما را زجر داد
ناله ی "خلصنی یا ربَ"ش دو چندان می شود
ساق پایش خرد شد در قعر این زندان تنگ
روزهای آخری رنجور و نالان می شود
عاقبت زهر خودش را ریخت زهر لعنتی!
حال آقا روز آخر چه پریشان می شود
روی یک تخته تنش افتاده، اما باز شکر
لااقل دارد لباس، این غُصه جبران می شود
کربلا اما تنی در قتلگاه افتاده بود
غرق تیر و نیزه و زخمی و عریان می شود
#علی_میرحیدری
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت
هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه
جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت
یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار
زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت
جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن
آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت
ممنوع بود کسی به ملاقات او رود
یا آن شهید کُشته به زندان پسر نداشت
جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود
زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
هر کجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد کنید
تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید
مُرد اگر کنج قفس، طایر بشکسته پرى
یاد از مردن زندانى بغداد کنید
چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید
از عزیز دل زهرا و على یاد کنید
کُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ
زین ستمکارى هارون، همه فریاد کنید
چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند
خاطر موسى جعفر، همه امداد کنید
تا دم مرگ، مناجات و دعا کارش بود
گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد کنید
پسرش نیست، که تا گریه کند بر پدرش
پس شما گریه بر آن کشته ی بیداد کنید
نگذارید که معصومه خبردار شود
رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید
"خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید
تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید
#خوشدل_تهرانی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
نشسته گرد یتیمی به چهره ی پسرش
بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زیر شکنجه ها به سرش
هزار حیف که از جمع نوزده دختر
یکی نبود کنار جنازه ی پدرش
انیس و مونس او بود در سیاهی شب
صدای حلقه ی زنجیر و ناله ی سحرش
سیاه چال کجا طایر بهشت کجا
هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش
نیاز نیست به بندند چشم هایش را
که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش
به هر کجا که روی قبری از زُراره ی اوست
نشان غربت فرزندهای دربدرش
شراره ی دل او گشت اجر روزه ی او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر
فراق روی رضا بود غصّه ی دگرش
بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او
که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_مدح
در این زندان ندارد روز، فرقی با شب تارم
ز دوری ات رضا جانم گره افتاده در کارم
تمام آرزوی من، بوَد این آرزوی من
که من این لحظهی آخر، ز رویت بوسه بردارم
بیا از ره رضا جانم، ببین ای نور چشمانم
دو چشمم سوی در مانده، که تو آیی به دیدارم
منی که آسمانها تکیه بر دستان من دارد
تماشا کن دو سه روز است که محتاج دیوارم
به چه روزی فتادم روزه بودم دشمنم آمد
مرا با تازیانه میدهد هر روز افطارم
ز بس که گوشهی زندان به من سیلی زده دشمن
میافتی یاد مادر گر ببینی رنگ رخسارم
مرا سیلی زدن اما نخورده دخترم سیلی
اگر که زار میگریم فقط در فکر بازارم
مرا آزارها دادند تنم را برنگرداندند
به چه روزی فتادم من، منی که بر همه یارم
به چه روزی فتادم تازه، نعل تازه اینجا نیست
بخود پیچیده ام اما به تن یک پیرهن دارم
شنیدم جد مظلومم به روی خاک عریان بود
شنیدم دست و پا میزد، از این روضه است بیمارم
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#بیست_چهار_رجب
#فتح_خیبر
سر بند زرد دور سر ماه دیدنی ست
با ذوالفقار آمدن شاه دیدنی ست
دیوار قلعه خورد تکان از پی تکان
خیبر گرفتن اسدلله دیدنی ست
#مسعود_یوسف_پور
@raziolhossein