eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.8هزار دنبال‌کننده
620 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تن تبدار کجا؟ پیکر پامال کجا ؟ یا حسین! یا جدّاه! جسر بغداد کجا و ته گودال کجا؟ یا حسین! یا جدّاه! @raziolhossein
گریان پسرت ابوالحسن شد آخر معصومه دلش پر از محن شد آخر با آنکه مصیبت شما جانسوز است... اما بدنت غسل و کفن شد آخر @raziolhossein
چه کردی که رقاصه در سجده می‌گفت به موسی ابن جعفر به موسی ابن جعفر @raziolhossein
بگو خورشید بین سایه‌ها پنهان نخواهد شد که روح کبریا محصور در زندان نخواهد شد شما هستی که ما هستیم بی تردید این وادی بدون مشهد و شیراز و قم، ایران نخواهد شد نگاه چون تویی عابد کند فحشای مطلق را و بی‌مهرت مسلمان نیز با ایمان نخواهد شد چنان بر خود بلا را خواستی در صبح محشر هم سزای شیعیانت دادن تاوان نخواهد شد تو را در طور تاریکی نگهدارند! عیبی نیست اگر موسی تویی این قوم سرگردان نخواهد شد الا موسی هارون دشمن! ای محبوس در عسرت به فرمانی بگو گوساله چون یزدان نخواهد شد علی حق است و ناحق غاصبان حق او هستند به این حکم خداوندی ولی اذعان نخواهد شد تو را با سندی شاهک چه نسبت بود در تاریخ مگر در شعر بنویسم که زندان‌بان نخواهد شد کفن آورده‌اند عریان نماند پیکرت اما چه جای شکر وقتی کربلا جبران نخواهد شد @raziolhossein
بازهم خورشید پشت ابر پنهان می شود باز هم مولایمان راهی زندان می شود آری آن شب زنده دار تا سحر محو سجود آنکه در وقت عبادت دیده گریان می شود روزه دار روز ها و روضه دار شب به شب جای جای صورت او جای باران می شود ما گدایان را دعا کرده سر سجاده اش درد نوکرها به لطف اوست، درمان می شود حاجتش را بی برو برگرد می گیرد گدا در حریم کاظمین او که مهمان می شود بر در این خانه حتی انبیا جاروکشند حضرت موسی درِ این خانه دربان می شود واژه واژه حرف هایش چون چراغِ روشن است بُشرحافی با کلامش اهل ایمان می شود آن زن رقاصه آمد پیش او قدیسه شد با نگاه لطف او کافِر مسلمان می شود سِندیِ شاهِک چقدر آقای ما را زجر داد ناله ی "خلصنی یا ربَ"ش دو چندان می شود ساق پایش خرد شد در قعر این زندان تنگ روزهای آخری رنجور و نالان می شود عاقبت زهر خودش را ریخت زهر لعنتی! حال آقا روز آخر چه پریشان می شود روی یک تخته تنش افتاده، اما باز شکر لااقل دارد لباس، این غُصه جبران می شود کربلا اما تنی در قتلگاه افتاده بود غرق تیر و نیزه و زخمی و عریان می شود @raziolhossein
آیینه صدق و صفا، موسی بن جعفر روح مناجات و دعا، موسی بن جعفر در بند، در تشویش، در طوفانِ ظلمت کشتی ما را ناخدا، موسی بن جعفر واشد گره از کار ما بی مزد و منت تا زیر لب گفتیم: یا موسی بن جعفر عاقبتش در دو جهان ختم به خیر است هرکس مسیرش شد "الی موسی بن جعفر" از ابتدا خورده گره حاجات شیعه با حضرت عباس؛ با موسی بن جعفر ذکر لب ما یک‌صدا: "جانم رضا جان" ذکر علی موسی الرضا: "موسی بن جعفر" در کنج زندان‌ها به ضرب تازیانه افطار را می‌کرد وا، موسی بن جعفر کار خودش را کرد سِندی ابن شاهک جان داد با زهر جفا، موسی بن جعفر @raziolhossein
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت دیوارها، نمناک از شرم حضورت دهلیزها مَستند، هنگام عبورت زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت این بندها، در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون‌ها اسیرت یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد مصر وجود است او، غم کنعان ندارد نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد جان جهان است او، هراس جان ندارد عاشق دلش دریاست، حتی کنج زندان آیینه‌ی دنیاست، حتی کنج زندان ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت! هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت! زانو زدند ایوب‌ها، در پای صبرت آقا! به این حجم از بلا عادت ندارم باید بگویم: شاعرم، طاقت ندارم سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا! زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا! چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا! خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا! هر چند در دستان او، جام بلا بود از تشنگی، یک‌ریز یاد کربلا بود معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟ پایان این قصه، گمانم اشتباه است یوسف می‌آید، روی تابوت است اما از اشک یاران، دجله مبهوت است اما موسای ما از طور سینا بی‌عصا رفت این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت دردا! که با دُردانه‌ی زهرا، چه‌ها رفت تا پر کشید، اول دلش پیش رضا رفت بی او، اگر چه عشق مشکی‌پوش می‌شد، نور خدا بود او، مگر خاموش می‌شد؟ در بند بود و عالمی دربند اویند بسیاری از سادات، از پیوند اویند شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند هر گوشه، فرزندانِ دانشمند اویند وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را @raziolhossein
دلْ مبتلای حضرت موسی بن جعفر است دردْ آشنای حضرت موسی بن جعفر است بر اهل آسمان و زمین سروری کند هر کسی گدای حضرت موسی بن جعفر است باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر، دست عطای حضرت موسی بن جعفر است شد بی نیاز از همه کس، هر که روزی‌اش با بچه‌های حضرت موسی بن جعفر است اصلا برات کرببلا، کاظمین، نجف دست رضای حضرت موسی بن جعفر است زهرا نظر نموده بر آن‌کس که سینه‌اش ماتم‌سرای حضرت موسی بن جعفر است من آرزوی روضه‌ی رضوان نمی‌کنم تا روضه‌های حضرت موسی بن جعفر است حال زن یهودی بدکاره را ببین محو دعای حضرت موسی بن جعفر است بی حرمتی به ساحت زهرای مرضیه اوج بلای حضرت موسی بن جعفر است او را به روی لِنگه دری حمل می‌کنند این در نه جای حضرت موسی بن جعفر است روی فلک سیاه که زنجیر و غل هنوز بر دست و پای حضرت موسی بن جعفر است @raziolhossein
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ ابن‌ جعفر ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر با نگاه نافذت ای موسی آل محمد شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر در دل مطموره‌ها داری به فرمان الهی حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو حلقه زنجیر می‌خواند دعا موسی ابن جعفر این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان با تو گردد هم‌نوا و هم‌صدا موسی ابن جعفر تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر ناز بر فیض مسیحا می‌کنم جایی که باشد خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر شُهرت باب‌الحوائج در امامان را تو داری انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر دوست دارم گردنم در حلقة زنجیر باشد تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر دوست دارم چون درختی بین آب و گل بمانم تا بدانم با تو چون شد سالها موسی ابن جعفر کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر تو همای قله نوری و زندانت قفس شد در قفس ماند از تو مشتی پر به جا موسی ابن جعفر با کدامین جرم بعد از سالها حبس و شکنجه سوخت قلب پاکت از زهر جفا موسی ابن جعفر چون نگرید بر تو میثم ای همای وحی کآخر گوشة زندان بدادی جان و گردیدی رها موسی ابن جعفر @raziolhossein
همانگونه که شب را روشنایی ماه میبخشد خدا در ظلمت دنیا چراغ راه میبخشد به حکم"البلاء للولاء"است اینکه در تاریخ خدا به دوستان خود غمی جانکاه میبخشد تو نور آسمانهایی که فی قعرالسجون هستی خدا گاهی حضور ماه را به چاه میبخشد تو از نسل همان مردی که هنگام رکوع خود عقیقش را به سائل قربة لله میبخشد نگاه مهربانت  آیه "والکاظمین الغیظ" تو "عافین عن الناسی" که بی اکراه میبخشد . . به کم قانع نشو امشب ،بخواه از او خود او را به کم قانع نشو ای دل که دارد شاه میبخشد @raziolhossein
ای آبروی اولیا موسی بن جعفر دستم به دامان تو یا موسی بن جعفر ای هفتمین خورشید در منظومه ی نور روشن تر از شمس الضحی موسی بن جعفر  بعد از پدر اندیشه روحانی ات بود معمار ارکان الهدی موسی بن جعفر  باب المراد صحن تو باب النجات است بر دردمند مبتلا موسی بن جعفر  ای یوسف زهرا ، عزیز مصر ایمان مانده به زندان بلا موسی بن جعفر  در غربت تقدیر زندان بود زنجیر با سوز و سازت آشنا موسی بن جعفر  روز و شب زندان برای تو یکی بود در امتداد لحظه ها موسی بن جعفر دست تو جاری در قنوت ربنا بود در فرصت سبز دعا موسی بن جعفر  رزق تو تسلیم و توکل بود و اخلاص بر سفره ی صبر و رضا موسی بن جعفر  ای وای ، قلب نازنینت عاقبت سوخت در شعله ی زهر جفا موسی بن جعفر  برغربتت بس این که روی تخته ی در تشییع شد جسم شما موسی بن جعفر  جسم تو در «سوق الرياحين» لاله باران بر دوش اشک و ناله ها موسی بن جعفر  آماج تیر و نیزه شد جدّ غریبت در دشت سرخ کربلا موسی بن جعفر  روز جزا دست تمنای (کمیل) است  بر دامن لطف تو یا موسی بن جعفر @raziolhossein
نوای بی نوا  موسی بن جعفر به هر دردی دوا موسی بن جعفر  منم از آن گدا های قدیمی که هستم آشنا موسی بن جعفر همیشه مادرم در مشکلاتش صدا میزد تورا موسی بن جعفر کنار سفره ات هر کس نشسته شده حاجت روا موسی بن جعفر اگر دارم دوصد مشکل غمی نیست بُود مشکل گشا موسی بن جعفر اگر در دل هزاران غصه آید ندارم غصه با موسی بن جعفر بیا دستم بگیر باب الحوائج که افتادم زپا موسی بن جعفر من امشب آمدم در روضه تو شب قبرم بیا موسی بن جعفر بگو با هر مریض ناعلاجی بدان دارد شفا موسی بن جعفر توسل کن توسل کن توسل بگو با او که یا موسی بن جعفر ندارم برکسی امید؛ دیگر... فقط دارم ترا موسی بن جعفر میان روضه ات الحمدالله شدم اهل بکا موسی بن جعفر تو می کردی دعا عجل وفاتی مگر دیدی چه ها موسی بن جعفر ندیده دخترت در کنج رندان تورا شکر خدا موسی بن جعفر اگر کشتند تورا اما سر تو نشد از تن جدا موسی بن جعفر تورا غسل و کفن کردند اما... نه با یک بوریا موسی بن جعفر نرفته بعد تو معصومه جانت دگر شام بلا موسی بن جعفر @raziolhossein