eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
447 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدانه....!!!! خواهرم... 🧕 برادرم ...🧔🏻 خیلی حواست به سنگرت باشد چــادرت، غیرتــت، ایــمانت، درست همه و همه را هدف گرفته اند..☝️ دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدی تر گرفته است.. ❌مبادا تو به بازی بگیری که باخته ای.. فرهنگ تو ایمان تو عقیده ی تو همه و همه برای توست و دشمن فقط و فقط به فکر گرفتن آن از توست..‼️ ایمانت را بگیرند دیگر چه داری⁉️ خیلی حواست باشد..دشمن تو جلوی خدای خودش هم ایســتاد..چه برسد به تو...!😖 ⭕️جنگ نرم..جنگ نرم..جنگ نرم.. را جدی بگیرید..⭕️ شهید محسن حججی 🌹 ✍ حالا نوبت من و توست تا حفظ حیا و غیرت چه درمجازی وچه واقعی پاسدارخونشون باشیم🌹 شادی روح پاک همه شهدا صلوات ❤️ فضای_مجازی ♻️ جنگ_نرم ⚠️ ⚡️التماس دعای فرج⚡️ @refigh_shahid1
مناجات شہید دانشگر خدايا دلم تنگ است هم جاهلم هم غافل نہ در جبهۂ سخت مے جنگم نہ در جبهۂ نرم كربلاے حسين(ع) تماشاچے نمیخواهد يا حقے يا باطل راستے من ڪجا هستم؟ @refigh_shahid1
☚کتاب سیزده ساله‌ها☛براساس خاطرات شهدا وایثارگران نوجوان دوران دفاع مقدس به قلم هادی شیرازی است. نوجوان پانزده‌ساله ای توی منطقه کارمی‌کرد.کارش"بسته بندی‌"وبه قول بچه ها "شکلات پیچی شهدا"بود.دل شیری داشت.من درتهران ازمرده‌ای در آن دورها می‌ترسیدم وشب خوابم نمی‌برد.اما او دراین سن داشت ده تاجسد را که بعضی تکه‌پاره بودند یاعضوی از اعضا کم داشتند بسته بندی می‌کرد.نوجوان بسیجی، جنازه تکه پاره‌ای رامرتب کرد؛دست وپای بریده‌اش راسرجایش گذاشت وپلاستیک را از دوطرف بست.درست مثل بستن شکلات... 🌹شادی‌روح ارواح طیبه شهداصلوات 🌷 @refigh_shahid1🌷
☚کتاب پسرک فلافل فروش☛عنوان کتابی است که دربردارنده زندگینامه وخاطرات بسیجی مدافع حرم،طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری است. ذوالفقاری،روز بیست وششم بهمن۱۳۹۳در سامرا به فیض شهادت نائل آمد. پسرک فلافل فروش حاوی مجموعه خاطراتی ازپدر،مادر،خواهر وجمعی از دوستان وآشنایان در ایران وعراق،از دوران کودکی تا زمان شهادت می‌باشد. ❤️یاد وخاطره‌ی شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س)گرامی باد. 🌷 @refigh_shahid1
📌شهیدی گفت: «خواهرم…تو در سنگر حجاب مدافع خون منی…»😔 📌شهید دیگری گفت: «خواهرم… از سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…»😔 ⚡️یادمان باشد که تا ابد مدیون این شهدائیم... شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت…❕❗️❕ ⚠️حجاب هم فرهنگی است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمی‌دارد…⚠️ بانوی خوبم ! فلسفـه حجاب تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست!‼️‼️ که اگر چنین بود ، چرا خدا تو را با حجـاب کامل به حضور می‌طلبد در عاشقانه ترین عبادتت؟!⁉️⁉️ 🔴جنـس تو با حیـا خلق شده... رعایت حجاب تو شرط (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.🤔 💥حجاب تو هم ... پاکی تو ❤️قلب امام زمانت ارواحنا فداه را شاد می کند 🍃 🌹 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 @refigh_shahid1
هدایت شده از 🌼
4_135545345340866660.mp3
9.93M
🎶 بشنـــــوید آهای شما ... ڪہ تڪ بہ تڪ رفتید و ڪیمیا شدید مدافعان حرمِ دختـرِ مرتضی شدید #التماس_دعا #نگاهـی_هم_بہ_ما_ڪنید
🔹رضا پس از بازگشت به هم به دلیل استعداد و توانایی خارق‌العاده‌اش👌 در و شناسایی و تجزیه و تحلیل و بعنوان فرماندهی انتخاب شد✅ 🔸و پس از دوسال سختی و تحمل درد💔 و رنج فراوان، پس از دوسال رشادت سرانجام در27مهرماه سال94 مصادف با پنجم توسط عناصر اسرائیلی در عملیات آزادسازی بشهادت🌷 رسید. 🔹خودروی🚙 شهید مورد اصابت دو موشک کورنت💥 اسراییلی قرار گرفت و همانطوری که می‌خواست به دیدار معبود شتافت .پیکری که چون سر در بدن نداشت😔 و چون علمدارش در بدن نداشت و پیکرش در آتش سوخت😭 و چون مادرش زهرا در گمنامی رفت و به اندازه همان قنداق کودکی‌اش از این دنیا رفت. ♥️امام زمان ! ما افتخار می‌کنیم که از یک سرباز ساده و دست خالی شما آنقدر 😰 که دو موشک به آن گرانی زرهی را صرف یک آدم می کند هرچند برای وجود گرانبهای این بچه هم کم است  (افغانستانی)😊😊😊
دانشجو و طلبه مجاهد اسطوره گمنام دفاع مقدس "" متولد = مرداد ۴۵ / خرم آباد غواص خط شکن اطلاعات و عملیات لشگر ۵ نصر. -دانشجوی رشته الهیات دانشگاه رضوی مشهد -طلبه حوزه علمیه نواب مشهد -از قهرمانان رشته دومیدانی نایب قهرمان جوانان کشور شهادت = ۲۳ بهمن ۶۴ فاو / عملیات والفجر ۸ (در هنگام وضو گرفتن ترکشی به گلویش می خورد و با ذکر یا زهرا {س} به مقام والای شهادت می رسد) همانطوری که آرزو داشت پیکر مطهرش بعد از شهادت با عنایت حضرت امام رضا {علیه السلام} به شکل عجیبی به جای خرم آباد به مشهد رفت و در حرم مطهر تشییع شد و بعد به خرم آباد منتقل شد "بخشی از مناجات شهید :" « امروز در این غروب تصمیم خود را گرفته ام من می روم .... چندی قبل در تشییع جنازه شهیدی یکبار و فقط یکبار بویی از بهشت بوی دلنوازی که تا آن زمان در عمرم استشمام نکرده بودم، حس کردم من می روم با کوله باری از گناه و معصیت به این امید، طالب شهادت هستم که بعد از شهادت آقایمان بر سر بالینمان خواهد آمد و گنهکارانی همچو من را شفاعت خواهد کرد خدایا از تو می خواهم در لحظه ای که شهادت برایم می رسد از تمامی دوستی ها و عشق و محبّت ها جز دوستی و محبّت به خودت آزادم سازی...
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
شهید موسی پاییزه در قتله گاه😔😔😔😭
اگر احمد زنده شود باز هم به او خواهم گفت که 👈برو و در راه (ع) فداکاری کن♥️ این رسم برای اهل بیت💫 است.... ❣مادر شهید مشلب❣ 🌷
🍃این نه خون است اى برادر بر لب خشكیده‏ اش‏ بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید گرچه در گرداب خون، خوابیده آرام و خموش‏ با نواى بینوایى، بس نوا دارد شهید 🍃| @shahid_dehghan
71557: 🌹🌹🌹 به تاریخ #شهادت این سه برادر☝ نگاه کنید #خدایا بحق خون پاک این جوانان خیانتکاران ،اختلاسگران ومنافقین در هر لباسی هستند به اشدمجازات دنیوی اخروی گرفتار فرما #شهدا_را_یادکنیدباذکرصلوات اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 @refigh_shahid1
💠همسر بزرگوار شهید عبدالله باقری: ⭐️دختر کوچکم می گوید: بهشت تلفن☎️ ندارد تا من با حرف بزنم؟ 🌟خب دلم تنگ شده و می خوام صداش رو بشونم؛ بابا دلش💔 برای ما تنگ نمیشه⁉️ 😔😔😔
: 🌷«برایم شب هفت و چهلم نگیرید و هزینه اش را به فقرا بدهید پیراهنے که با آن براے امام حسین(ع) عزادارے کرده ام را روے پیکرم داخل قبر بگذارید»🖤 📎شهیدی که محافظ شخصی حضرت امام خامنه ای بود
هدایت شده از شهید محسن حججی
🍃 رفتنم به گلزارشهدا شروع شـد. می‌خواستم آن حال محسن‌را پیدا کنم آن شور و شعفی که از زیارت آن‌ها به دست می‌آورد. گاهی محسن را سرقبر شهید علیرضا نوری می‌دیدم. راست و حسینی همه خلاف‌ها را گذاشتم کنار. روزبه‌روز زندگی‌ام شیرین‌تر شد. اختلافات زن و شوهری‌مان رنگ باخت و مهم‌تر از همه حال درونی‌ام روبه‌راه شد. زنم همه را شاهد بود؛ همین‌ها باعث شد که خودش بیاید و بگوید:(( منم می‌خوام چادر بپوشم.)) از آنجا دیدیم آقامحسنی که تا دیروز خیلی زود از کنار زنم رد می‌شود و یک سلام سرد می‌پراند الان می‌ایستد و رودررو احوال‌پرسی می‌کند. دیگر خودمانی‌تر شدیم و شدیم یک‌پا رفیق فابریک؛ برای همین خیلی راحت بهش گفتم:(( از این سیدعلی تون که این‌قدر سنگش رو به سینه می‌زنی برام بگو.)) ... آن روز گفت:(( گفتنی نیست باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش!)) چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد:(( اون‌وقت محسن نیستم اگه تورو ننشونم جلوی آقا.)) . . خواهرم زنگ زد:(( آب دستته بذار زمین خودت رو برسون.)) دلم بند شد.‌سریع شال و کلاه کردم رفتم.‌همان دم در بهم گفت: داریم‌ می‌ریم دیدار رهبری. گفتیم توهم بیا. پیش خودم گفتم حتما باید از پشت میله‌ها ببینمش. باورم نمی‌شد نمازم را پشت سر رهبر بخوانم نه از پشت میله‌ها به فاصله‌ی یک متر و نیمی. عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید:(( عاقبت‌به‌خیر بشی!)) همان‌جا به محسن گفتم:(( تو قول دادی و به قولت عمل کردی منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.)) ♦️کپی با : https://eitaa.com/hojaji
☚کتاب رویای بیداری☛روایتگر خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی همسرشهید مدافع حرم مصطفی عارفی است. #گزیده‌ای‌ازکتاب طبق خوابی که دیده بودم،آقامصطفی چهاربار رفت عراق.هربارکه می‌آمد بازمشتاق بود که برود.دفعه چهارمی که ازعراق برگشت گفت:"اسم نوشتم برم سوریه." اوایل هردویک بار می‌رفت تهران.بعد شدهفته‌‌ای یک‌بار.می‌گفتند:"فلان‌سردار فلان روزمی‌آید،تا ازشما تست بگیردشاید ازهمین جا اعزام شوید." همیشه ساک وکوله پشتی‌اش آماده بود. برمی‌داشت می‌رفت تهران.به‌این امیدکه از همان‌جا اعزام شود.اغلب برای صرفه جویی درهزینه‌ها باقطارهای اتوبوسی می‌رفت.گاهی حتی صندلی برای نشستن گیرش نمی‌آمد.چون درهفته سه‌یاچهار روز بیشتز سرکار نمی‌رفت،مجبوربودیم خرج ودخل‌مان را باهم برابرکنیم.بی‌تابی‌ها وبی‌قراری‌های آقامصطفی کسانی که مخالف رفتن او بودند را راضی کرده بود... 🌷 @refigh_shahid1