هدایت شده از رمانهای عاشقانه مذهبی💍❤️
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🌺👌پناه دختریه که پدرش برای چشم و هم چشمی میخواد به کسی بدتش که پناه ازش خوشش نمیاد برای اینکه بااون پسر ازدواج نکنه هر کاری میکنه.....🍂
👌ریپلای پارت اول👇
🌺 eitaa.com/repelay/1641
❌کپی رمان بدون اجازه ممنوع❌
#ࢪمآن های عاشقــ❣ـانه مذهبی
❣ @repelay ❣
رمانهای عاشقانه مذهبی💍❤️
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺 🍂🌺🍂 🍂🌺🍂 🌺
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🍂 #قسمت_صد_دوم
فرشته خانوم لیست رو چک میکنه و یکی یکی خط میزنه ،خونه پر میشد و جیب محمد حسین خالی ! بی گلایه فقط می خرید نمی گفت گرونه نمی گفت یکم ارزون تر ،من سعی میکردم گرون نخرم مراعات جیبش رو بکنم نگن پناه مرفه ،درک نداره پشت سرم حرف در بیارن .مامان اما سعی میکرد جهیزیه اولین دخترش که داره میره خونه بخت کم و کسری نداشته باشه .نمی دونم چرا مثل همه عروسای تو خیابون مشتاق این نبود که زرق و برق جهازم چشم همه رو کور کنه .محمد حسین بطری آب رو سمتم میگیره و آخرین دونه گیره پرده رو میندازه .
-چرا مثل آدم غذا نمی خوری آخه پناه ؟ چرا نمی خوابی؟
-استرس دارم محمد حسین کمتر از دو ماه دیگه عروسیمه
-خوب باشه تو باید خودت رو بکشی
بلند میشم جلوی شیشه بخار گرفته وایمیستم و نگاهی به حیاط میندازم که کمی برف روش نشسته بود و به بقیه باغچه ها پز میداد .
-خیلی خونسردی محمد حسین خوش به حالت
-تو هم یکم یاد بگیره
-باور کن منم دوست دارم اینطوری باشم ولی نمیشه
-کار کنی میشی
روی نردبون رفت و اشاره ای کرد که نردبون رو بگیرم جلو میرم و نردبون رو میگیرم ،پرده رو میزون میکنه رو چوب پرده .
نگاهی به اتاق میندازم که پر از کتابش کرده بود ،دستی به کتاب های جورا واجورش میندازم همه چیز داشت ،از توضیح المسائل گرفته تا بینوایان ،ادبیات شرق ،ادبیات غرب همه چیز بود .اونقدر زیاد بود که کل دیوار های اتاق پر بود ،کل دیوار ها ،باید با نرده بون کتابا رو بر می داشتی .
-همه این کتابا رو خوندی؟
-بعضی هاش رو خوردم
-مثلا؟
-دیگه یادم نمیاد
-محمد حسین
-جونم
-هیچی
-پناه
-جونم
-هیچی
به سمتم برگشت خیره شدیم بهم ،بعد نگاهمون رو گرفتیم به موکت های روی زمین ،بعد همانطور مثل همیشه که یهو باهم حرف میزدیم گفتیم: دوستت دارم
خنده ای میکنه و میگه: چه باهم
به سمتم برگشت و خیره شد به مردمک چشمم که خیره شده بود بهش :پناه بلخره به دستت آوردم
نگام رو میگیرم پایین تا نگاه پر ابهتش اذیتم نکنه : هیچ وقت از دستت نمی دم
-خیلی مطمئنی
-هیچ وقت از پیشم نرو
-قول نمیدم
-قول بده
سرم رو میگیرم بالا و به حیاط نگاه میکنم و بلند میشم .
-قول بده
-قول میدم
حالا که خیالش راحت شد قندی رو گرفت به لباش و چایی رو خورد .
-بریم خونه مامان اینا
-زشته همش اونجام
-زشت پیره زنیه که تو هشتاد سالگی شلوار لی جذب میپوشه
-حرف خودمم رو بهم بر نگردون
-اونم چشم
بلند میشه نگاهی به اتاق میکنه که کامل شده بود :خوب شده ها
-اوهوم
🌺🍂ادامه دارد.....
❌کپی رمان بدون اجازه ممنوع❌
#ࢪمآن های عاشقــ❣ـانه مذهبی
❣ @repelay ❣
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🍂 #قسمت_صد_سوم
پشت فرمون میشینه ،استارت میزنه .وقتی رانند گی میکرد احساس آرامش میکردم به خاطر رانندگی خیلی خوبش که به قول خودش صدقه سری ماموریت هاش بود ،راه می افته تو خیابونا .شیشه رو پایین میدم هوای خنک زمستانی صورتم رو نوازش میکنه .شیشه رو بالا میده .
-دم عروسی سرما میخوری
از نگرانیش خوشم اومد ،شایدم به خاطر همین شیشه رو پایین دادم ،خیره میشم به خیابون و مردم در حال رفت آمد ،ساکت بودیم ،ساکت ،ساکت !احساس میکردم کل شهر ساکت است مثل سکوت حالای ما تو کابین کوچیک ماشین .گوشیش زنگ میخوره و سکوت لذت بخش رو میشکونه .گوشیش رو بر میداره و کنار گوشیش میزاره
-سلام سرهنگ خوبم ..بله ..نه تنها نیستم
-محمد حسین با گوشی حرف نزن
بی توجه به حرفم گوشی رو محکم تر گرفت ،دلم هری میریخت با اون رانندگی کج و کوله اش ،با اون لایی های وحشت ناکش ،میتونم صحبت چند دقیقه قبلم رو نقص کنم ،حالا واقعا آرامش نداشتم
-محمد حسین خواهش میکنم
یهو زد رو ترمز و با شوق گفت :چی ؟
عصبانی شدم ،حالا فهمید کجا ترمز کرده ،شانس آوردیم که اتوبان خلوت بود و تصادف نکردیم .
-معلومه چته؟ میخوای بکشتن بدیمون ؟
-چشم ...من تو اتوبانم سرهنگ میزنم رو بلند گو
گوشی رو داد دستم ،زدم رو بلند گو با حرص با تمام وجود میخواستم بکشمش ..
-کامیار رو گرفته بودیم حالا رسیدیم به سر دسته
دیگه نمیشنوم چی میگه ،این کامیار اگه همون کامیار باشه پس سردسته همون عامل بدبختی و فلاکت منه ،عامل کتک خوردنام ،از بین رفتن آرزوم ،ارمغانم ،رویام .پس بلخره انتقامم رو میگیرم ؟
-پناه ..پناه
-قطع شد
گوشی رو قطع میکنم و به سال هایی که سختی کشیدم فکر میکنم ،به افتادنم از پله ها ،صدای جیغ .نخود نقش بسته تو شکمم ،بی اراده دستی به شکمم میکشم ،داغ دلم تازه میشه ،اشکم رو صورتم میچکه .محمد حسین رو ترمز میزنه این بار کنار اتوبان .
-ببخشید پناه خودت میری؟
سری اشکم رو پاک میکنم و خیره میشم به اتوبان:بزار منم بیام
-برو بیرون
-خواهش میکنم
-برو
-محمد حسین
-چی میگی پناه اون جا الان عملیاته
می دونستم مرغش یه پا داره ،آره اش نه نمیشه و نه اش آره نمیشه .می دونستم فقط الان عصبانی میشه مخصوصا که از عصبانی شدنش چشمم ترسیده بود .
-بدو عجله دارم
پیاده میشم ،منتظر نمی مونه ببینه زن جونش وسط اتوبان سوار تاکسی میشه یا نه .تاکسی جلوم وایمیسته .
-کجا؟
-آقا برو دنبال اون ماشین
-چی میگی خانوم من حوصله دردسر ندارم
-دردسر چی؟ شوهرمه
-هوو آورده سرت ؟
-آقا برو
بی حرف راه می افته و محمد حسین رو تعقیب میکنه ،باورم نمی شد عامل بدبختی من تو بالاترین نقطه تهران میشینه .وایمیسته پول رو سمتش میگیرم و سریع میرم بیرون تا راننده پر حرف بیشتر مغزم رو نخوره .محمد حسین وارد برج میشه ،اگه بگم برج از طلا بود بیراه نگفتم .وارد برج میشم .نگهبان بهش میگه: کجا آقا؟
-سلام خوب هستین؟
-بله شما؟
-من نطافتچیم
چقدر نگهبان ساده با این حرف غرورش دو چندان شد .
-از کدوم شرکت؟
-شرکت..
-نمی خواد برو پایین وسایلت رو بردار
-باشه
🌺🍂ادامه دارد.....
❌کپی رمان بدون اجازه ممنوع❌
#ࢪمآن های عاشقــ❣ـانه مذهبی
❣ @repelay ❣
میگفت به کوچیکیِ گنآه
نگاه نَکن...!
به بزرگیِ کسی نگآه کن که
ازش نافرمانی کردی(:💔
#حواسمون_باشه...
هدایت شده از گسترده پُربازده اُفق
🐚🌸🐚🌸🐚🌸🐚
🌸🐚🌸🐚
🐚🌸
🌸
خانم ها و دختر خانم ها👇👇
📣دیگه وقتش شده یه چادر خوب و با کیفیت بخری با بهترین قیمت😍😍
💚خرید چادر👈هدایای ویژه💚
همه مدل چادری داره😱 پس با خیال راحت عضو و مدل دلخواهت رو انتخاب کن🤩
💚✨جـنـس عـالـی✨💚
💙✨قـیمـت پایین✨💙
❤️✨مدلهای جدید✨❤️
🔹🔸👇👇🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
🌸
🐚🌸
🌸🐚🌸🐚
🐚🌸🐚🌸🐚🌸🐚
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
👇مدل چادر موردنظرتو انتخابکن👇
🌸جلابیب
🌺🌸قجـری
🌺🌺🌸صدفی
🌺🌺🌺🌸عـربی
🌺🌺🌺🦋🌸ایرانی
🌺🌺🦋🌺🌺🌸لبنانی
🌺🦋🌺🌺🌺🌺🌸کارمندی
🦋🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌸شالدار و....
همراه با هدایای متبرک به حرم امام رضا که میدونم دلت براش تنگ شده😢
ارسال رایگان به تمام نقاط کشور👇
http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
#دلانه🕯
نگاه به نامحرم
⚠️ گناه ، اثر دارد ؛ دیر یا زود ⚠️
امام_باقر عليه السلام فرمودند :
روزی جوانى در #مدينه با زنى رو در رو شد .
جوان ، در حالى كه زن به سوى او مى آمد ، به او نگاه كرد .
وقتى زن از كنار جوان گذشت ، جوان ، همان طور که راه مى رفت ، وارد كوچه ای شد و از پشت سر به آن زن مى نگريست .
ناگهان صورتش به استخوانی كه از ديوار بیرون زده بود ، خورد و شكاف برداشت .
وقتى زن رفت ، جوان متوجّه شد خون بر سينه و لباسش مى ريزد .
با خود گفت : به خدا قسم ، نزد #پيامبر_اکرم صلى الله عليه و آله خواهم رفت و داستان را به ايشان خواهم گفت .
سپس نزد ایشان آمد .
پیامبر خدا از او پرسيدند : اين چه وضعى است؟
جوان ، داستان را گفت .
آن گاه ، جبرئيل عليه السلام نازل شد و اين آيه را آورد :
« قُل لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ *
به مردان با ايمان بگو : ديده فرو نهند و پاك دامنى ورزند كه اين ، براى آنان ، پاكيزه تر است؛ زيرا خدا به آنچه مى كنند ، آگاه است . »
📖 سوره نور ، آیه ۳۰
🌺🌿🌺🌿🌿
🍃🍃🌸🌸🌸
🍃🍃
🍃🍃
#دانستیـهای_قــرآن:
🔷 دوست داری حافظه ات زیاد بشه؟
⓵ مسواک بزن
⓶ روزه بگیر
⓷ قرآن بخون
🔷 دوست داری گوش درد و دندون درد نگیری؟
〖 بعداز هر عطسه که می کنی
بـگـو: الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین 〗
🔷 میدونی خداوند از چه چیز هایی بیزاره؟
⓵ خوابیدن بدون نیاز
⓶ خوردن در حال سیری
⓷ خندیدن بی جا
🔷 میدونی چه کسی ثواب شب زنده داران
و عبادت کنندگان رو می بره؟
〖 کسی که با وضو می خوابه 〗
🔷 دوست داری رزق و روزی ات زیاد بشه؟
〖 ناخن هات رو روز جمعه بگیر〗
🌸🍃 #ربیع_الاول 🍃🦋
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
#تست عجیب #بینایی_خلبانی
🔺در تصویر بالا چه عددی می بینید؟
پاسخ این تست سلامت بینایی و عقلی شما را فاش میکند👇😱
1240 3240 1246 3246
1244 1844
✅مشاهده پاسخ این تست 👉👇
⚫️اگر پاسخ درست بدهید مغز شما در حدود 80% سالم است✅ 👆👆👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
میخوام یه جایی ببرمت آنقدر بخندی کل غم ها و مشکلات ایران از یادت بره 😅😍
رو ماشین🚌 لبخند بزن آخر خنده اس😆❤️👇
...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_
...........|..........*____* ........|||"|""\___
...........|________________ _ |||_|___|)
...........!(😂)'(😅)""""**!(😆 )(🤣)***!(😂)''
بزن روش ببین کجا میبرمت 😍👆👆
شادترین کانال ایتا 🏆🎖😍😱☝️☝️
|•🍊•|
|• #ویتامینه •|
🔆هردو بدانید🔆
🔹 از موفقیتهاے یڪدیگر
احساس غرور ڪرده و همدیگر
را از ته دل تحسین ڪنید!
🔸 به ڪار یڪدیگر علاقهمند
بوده و به آن احترام بگذارید!
🔹 سعی کنید ڪارهاے خستهکننده
و یڪنواخت مثل ڪارهاے خانه
را با هم تقسیم ڪرده و
آن را براےهم جذاب ڪنید.
|•😇•|منهرچہام
با #ٺــــــــو زیباترم
•♥️✨ #همسرانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا