✏️#روزشمار_محرم
🏴روز هفتم
🏴در این روز #عبید_الله_بن_زیاد ضمن نامه ای به #عمر_بن_سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و #آب_فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
🏴 #عمر_بن_سعد نیز بدون فاصله #عمرو_بن_حجاج را با ۵۰۰ سواره در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانش به آب شدند.
🏴در این روز مردی به نام #عبدالله_بن_حصین_ازدی فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از #عطش جان دهی!
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول #رحمت خود قرار نده .
🏴 #حمید_بن_مسلم می گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که #عبدالله_بن_حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد و باز فریاد می زد: العطش! باز #آب می خورد، ولی #سیراب نمی شد، چنین بود تا به هلاکت رسید.
📚انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰
📚ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۶
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز هشتم
🏴نوشته اند که در این روز #امام_حسین_علیهالسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند، بنابراین حضرت، کلنگی برداشت و در پشت #خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد.
🏴هنگامی که خبر این ماجرا به #عبیدالله_بن_زیاد رسید، پیکی نزد #عمر_بن_سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می کَند و #آب بدست می آورد. به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر او و یارانش سخت بگیر.
🏴در این روز #یزید_بن_حصین_همدانی از #امام_حسین_علیهالسلام اجازه گرفت تا با #عمر_بن_سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه #سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد #عمر_بن_سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من #مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان می پنداری پس چرا بر #عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته ای و #آب_فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می نوشند از آنان مضایقه می کنی؟
#عمر_بن_سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من می دانم که آزار دادن به این خاندان #حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته ام و نمی دانم باید چه کنم، آیا #حکومت_ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش می سوزم؟ و یا دستانم به #خون_حسین آلوده گردد، در حالی که می دانم کیفر این کار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمی بینم که بتوانم از آن گذشت کنم.
#یزید_بن_حصین_همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض #امام_حسین_علیهالسلام رساند و گفت: #عمر_بن_سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام مردی از یاران خود بنام #عمرو_بن_قرظة را نزد #ابن_سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو #سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
🏴در این ملاقات #عمر_بن_سعد هر بار در برابر سؤال #امام_حسین_علیهالسلام که فرمود: آیا می خواهی با من #مقاتله کنی؟ عذری آورد؛
❌یک بار گفت: می ترسم خانه ام را خراب کنند!
✅ #امام_حسین_علیهالسلام فرمود: من خانه ات را می سازم.
❌ #ابن سعد گفت: می ترسم اموال و املاکم را بگیرند!
✅حضرت فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم .
❌#ابن_سعد گفت: من در #کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم #ابن_زیاد بیمناکم و می ترسم آنها را از دم #شمشیر بگذراند.
🏴 #امام_حسین هنگامی که مشاهده کرد #عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، از جای برخاست در حالی که می فرمود: تو را چه می شود؟ #خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در #قیامت نیامرزد.
🏴به خدا سوگند! من می دانم که از #گندم_عراق نخواهی خورد!
#ابن_سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.
🏴پس از این ماجرا، #عمر_بن_سعد نامه ای به #عبیدالله نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین را رها کنند، چرا که خودش گفته است که یا به #حجاز برمی گردم یا به مملکت دیگری می روم.
#عبیدالله در حضور یاران خود نامه #ابن_سعد را خواند، #شمر_بن_ذی_الجوشن سخت برآشفت و نگذاشت #عبیدالله با پیشنهاد #ابن_سعد موافقت کند.
📚ارشاد، ج۲، ص۸۲
📚وقایع الایام، ج۵، ص۲۷
📚کشف الغمة، ج۲، ص۴۷
📚بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۸
📚مقتل الحسین، ج۱، ص۲۴۴
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز نهم ( #تاسوعا )
🏴در این روز #شمر_بن_ذی_الجوشن با نامه ای که از #عبیدالله داشت از #نخیله - که لشکرگاه و پادگان کوفه بود - با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد #کربلا شد و نامه عبیدالله را برای #عمر_بن_سعد قرائت کرد.
🏴 #ابن_سعد به #شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای. به خدا قسم! تو #عبیدالله را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی ...
🏴 #شمر که با قصد #جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله #امان_نامه برای خواهرزادگان خود و از جمله #حضرت_عباس گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
🏴در این روز اعلان جنگ شد که #حضرت_عباس امام را باخبر کرد.
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام فرمود: ای عباس! اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را #مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش #نماز بگذاریم.
🍃خدای متعال می داند که من بخاطر او #نماز و تلاوت #قرآن را دوست دارم🍃
🏴 #حضرت_عباس_علیهالسلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
🏴 #عمر_بن_سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟
🏴 #عمرو_بن_حجاج گفت: سبحان الله! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
🏴عاقبت فرستاده #ابن_سعد نزد #حضرت_عباس آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می دهیم، اگر #تسلیم شدید شما را به #عبیدالله می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
📚ارشاد، ج ۲ ص ۸۹ و ۹۱
📚انساب الاشراف، ج ۳ ص ۱۸۴
📚اللهوف، ص ۳۸
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️#روزشمار_محرم
🏴 #شب_عاشورا
🏴در شب عاشورا به #محمد_بن_بشیر_حضرمی یکی از یاران امام علیهالسلام خبر دادند که فرزندت در سرحد ری #اسیر شده است . او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم.
▪️ #امام_حسین_علیهالسلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من #بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش.
▪️#محمدبنبشیر گفت: در حالی که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین کنم و از تو جدا شوم.
▪️امام علیه السلام پنج جامه به او داد که هزار #دینار ارزش داشت و فرمود: پس این لباسها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف کند.
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از #شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی #بشارت داد.
▪️در این مجلس #قاسم_بن_الحسن به امام عرض کرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟
▪️امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! #مرگ در نزد تو چگونه است؟
▪️عرض کرد: ای عمو! مرگ در کام من از #عسل شیرین تر است.
▪️امام علیه السلام فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنکه به رنج سختی مبتلا شوی، و همچنین پسرم #عبدالله (کودک شیرخوار) به شهادت خواهد رسید.
▪️قاسم گفت: مگر لشکر دشمن به خیمه ها هم حمله می کنند؟
▪️امام علیه السلام به ماجرای شهادت عبدالله اشاره نمودند که #قاسم_بن_الحسن تاب نیاورد و گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.
🏴امام علیه السلام در شب #عاشورا دستور دادند برای حفظ #حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه ها حفر کنند.
▪️حضرت دستور داد به محض حمله #دشمن چوبها و خار و خاشاکی که در خندق بود را #آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این #تدبیر امام علیه السلام بسیار سودمند بود.
🏴 شب عاشورا #حضرت_علی_اکبر و ۳۰ نفر از #اصحاب به دستور امام از شریعه #فرات آب آوردند.
▪️امام علیه السلام به یاران خود فرمود: برخیزید، #غسل کنید و #وضو بگیرید که این آخرین توشه شماست.
📚اللهوف، ص ۳۹
📚نفس المهموم، ص ۲۳۰
📚الامام الحسین و اصحابه، ص ۲۵۷
📚امالی، مجلس ۳۰
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز یازدهم
🏴 #غارت لباسهای حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🏴تاختن اسب بر #بدن مطهر شهدا
🏴غارت کردن #خیمهها
🏴 #آتش زدن خیمه ها
🏴فرستادن #سر مبارک امام علیه السلام به #کوفه
از جمله اتفاقات بعد از شهادت امام حسین علیه السلام بود.
🏴روز یازدهم بیماری #امام_سجاد_علیهالسلام شدت گرفته بود و #حضرت_زینب_سلاماللهعلیها پرستاری آن حضرت و کودکان را بهعهده داشتند.
🏴زنان و کودکان در آن روز با بدنهای #خسته و لباسهای خاکی و خونآلود در انتظار #اسارت بودند.
🏴در همین شرایط بود که #عمربنسعد به لشکرش دستور داد سر مبارک #شهدا را از بدنها جدا کنند تا به خدمت امیرانش در #کوفه و #شام بفرستد.
🏴سپس دستور داد سرها را بین قبیلههایی که در #جنگ شرکت کرده بودند تقسیم کنند تا هر کدام هدیهای برای دریافت پاداش از #یزیدملعون داشته باشند.
🏴در این میان #خولی_بن_یزید_اصبحی جداگانه سر مقدس #امامعلیهالسلام را به #کوفه برده بود.
🏴بقیه سرهای شهدای کربلا را جلوتر از کاروان اسرا، توسط #شمربنذیالجوشن #قیسبناشعث و #عمروبنحجاج به کوفه بردند.
🏴ظهر روز یازدهم محرم #کاروان اسیران را آماده حرکت کردند.
🏴 #عمربنسعد دستور داده بود قبل از حرکت، خیمههای آنها را به #آتش بکشند، به این ترتیب خانواده و باقیماندگان عزیزترین خَلق خدا با پاهای #برهنه به #اسارت برده شدند.
🏴در همان موقع به لشکر #عمربنسعد گفتند: «شما را به خدا، ما را از #قتلگاه_امام عبور بدهید»
🏴وقتی چشم #زنان به پیکر غرقه به خون حضرت #سیدالشهدا_علیهالسلام و #یاران آن حضرت افتاد، صدای گریه و شیون در #صحرای_کربلا پیچید.
🏴به دستور #عمربنسعد با زور و اجبار #زنان را از پیکر #امام_حسین_علیهالسلام جدا کردند و آنها را با وجود داشتن بزرگترین #غم مانند اسیران حرکت دادند.
🏴با وجود این که #حضرت_زینب_سلاماللهعلیها که خود صاحب عزای این غم بزرگ بودند، در تمام مسیر به همراهان خود تسلی و #دلداری میدادند.
📚نفس المهموم
📚مقتل لهوف
📚مقتل الحسین علیه السلام
📚اعیان الشیعه
#لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز سیزدهم
🏴در این روز، خطابه آتشين #حضرت_زينب_عليهاالسلام در بازار #كوفه لرزه بر اندام جنايتكاران #بنى_اميّه افكند و پايه هاى كاخ حكومت غاصبانه آنها را متزلزل ساخت و بذرهاى #انقلاب را بر ضد اين حكومت جبار و جائر در قلوب مردم #كوفه و #شام پاشيد:
🏴«گريه مى كنيد و #ناله سر مى دهيد، بخدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكّه ننگى بر دامان شما نشست كه با هيچ آبى #پاك نمى شود. شما چگونه اجازه داديد سلاله #پيغمبر_اكرم_صلىاللهعليهوآله و پناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!»
🏴يكى از مسائل حيرت انگيز داستان كربلا همين خطبه غرّاء و تكان دهنده #حضرت_زينب_عليهاالسلام است؛ زنى كه ديروز داغ شش #برادر و دو #فرزند و دهها نفر از بستگان و #اصحاب باوفاى پدرش را ديده و اكنون به صورت اسيرى به سوى #شام مى رود، اما همچون شيرى مى غرّد.
🏴 #حضرت_زينب در مجلس #ابن_زياد در پاسخ به آن مرد سفّاك بى رحم، با #شجاعت فرمود:«ما رَأَيْتُ إِلّا جَميلًا؛ جز زیبایی (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم».
🏴از كسانى كه در همان روز در #كوفه براى مردم #خطبه خواند جناب #ام_كلثوم دختر #اميرمؤمنان_على_عليهالسلام بود.
🏴خطبه كوبنده #امام_سجاد_عليهالسلام چنان ضرباتی بر #کوفیان وارد كرد که از آماده پيكار با دشمنان #اهل_بيت_عليهمالسلام و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى #كربلا شدند، ولى #امام_عليهالسلام كه مى دانست آنها بى وفايى خود را نشان داده اند و سست تر از آن هستند كه قيام همه جانبه اى بر ضد جانيان #بنى_اميه كنند، سخنان آنها را رد كرد و فرمود: بر ضد ما گامى بر نداريد كه به خير شما اميدى نيست اى سياه رويان!
🏴اين خطبه ها پرده ها را كنار زد و #تبليغات چندين ساله #بنى_اميه را خنثى کرد و #اسلام را از خطر بزرگى كه از سوى آنان تهديد مى شد، رهايى بخشید.
🏴#سعيدبنمعاذ و #عمروبنسهل نقل میکنند كه در مجلس #ابن_زياد حاضر بوديم و مشاهده كرديم كه #عبيداللَّه با چوبدستىِ خود به چشمها و لبان #امام_حسين_عليهالسلام مى زد و نسبت به آن حضرت جسارت مى كرد.
🏴 #ابن_زياد كه پس از این گفت و گوها، كاملًا شكست خورده بود، دستور داد #اهل_بیت_علیهمالسلام را با غل و زنجیر وارد #زندان_کوفه کردند.
📚عاشورا ريشه ها،انگيزه ها،پيامدها، ص۵۸۵
📚تاريخ ابن اثير، ج۴ ص۳۴
📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۱۲۱
📚ارشاد، ص۴۷۵
📚لهوف، ص۲۰۸
#لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
هدایت شده از رواق
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز دوم:
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری وقتی به کربلا وارد شد،پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام #کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست،این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است .
🏴در این روز #حربنیزیدریاحی ضمن نامه ای #عبیداللهبنزیاد را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود.
🏴در این روز امام علیه السلام به اهل #کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه - که مورد اعتماد حضرت بودند - را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به #قیسبنمسهر دادند تا عازم کوفه شود، اما ستمگران پلید این #سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به #شهادت رساندند،زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و #اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
«خداوندا برای ما و #شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از #رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی».
📚اللهوف، ص 35
📚کشف الغمة، ج 2، ص 47
📚مقتل الحسین مقرم، ص 184
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
هدایت شده از رواق
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز هفتم
🏴در این روز #عبید_الله_بن_زیاد ضمن نامه ای به #عمر_بن_سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و #آب_فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
🏴 #عمر_بن_سعد نیز بدون فاصله #عمرو_بن_حجاج را با ۵۰۰ سواره در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانش به آب شدند.
🏴در این روز مردی به نام #عبدالله_بن_حصین_ازدی فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از #عطش جان دهی!
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول #رحمت خود قرار نده .
🏴 #حمید_بن_مسلم می گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که #عبدالله_بن_حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد و باز فریاد می زد: العطش! باز #آب می خورد، ولی #سیراب نمی شد، چنین بود تا به هلاکت رسید.
📚انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰
📚ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۶
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
هدایت شده از رواق
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز نهم ( #تاسوعا )
🏴در این روز #شمر_بن_ذی_الجوشن با نامه ای که از #عبیدالله داشت از #نخیله - که لشکرگاه و پادگان کوفه بود - با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد #کربلا شد و نامه عبیدالله را برای #عمر_بن_سعد قرائت کرد.
🏴 #ابن_سعد به #شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای. به خدا قسم! تو #عبیدالله را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی ...
🏴 #شمر که با قصد #جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله #امان_نامه برای خواهرزادگان خود و از جمله #حضرت_عباس گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
🏴در این روز اعلان جنگ شد که #حضرت_عباس امام را باخبر کرد.
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام فرمود: ای عباس! اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را #مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش #نماز بگذاریم.
🍃خدای متعال می داند که من بخاطر او #نماز و تلاوت #قرآن را دوست دارم🍃
🏴 #حضرت_عباس_علیهالسلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
🏴 #عمر_بن_سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟
🏴 #عمرو_بن_حجاج گفت: سبحان الله! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
🏴عاقبت فرستاده #ابن_سعد نزد #حضرت_عباس آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می دهیم، اگر #تسلیم شدید شما را به #عبیدالله می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
📚ارشاد، ج ۲ ص ۸۹ و ۹۱
📚انساب الاشراف، ج ۳ ص ۱۸۴
📚اللهوف، ص ۳۸
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
هدایت شده از رواق
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺طَلَعَ البَدرُ حسین و ما اَدراکَ ما قَدرُ حسین
🍃🌸فرا رسیدن سالروز #ولادت سرور و سالار شهیدان، #امام_حسین_علیهالسلام و روز #پاسدار بر همگان تبریک و تهنیت باد.🌸🍃
#امام_حسین
#پاسدار
#شعبان
🍃🌸🍃@REVAQ1 🍃🌸🍃
هدایت شده از رواق
#شش_راه_معرفت
🌸🔸شعار #روز_عرفه:
🍃هر چه فهم ما بیشتر
🍃سهم ما بیشتر
🍃و خسارت ما کمتر.
🌸🔸 #امام_حسین_علیهالسلام میفرمایند: هر کس #معرفت بیشتری داشته باشد از #خوبیها بهره بیشتری خواهد داشت.
⬅️ راههای رسیدن به معرفت چیست؟
🔮▫️1. #تفکر
🔮▫️2. #عبادت
🔮▫️3. #شاگردی_کردن
🔮▫️4. #تقوا
🔮▫️5. #مراقبت_بر_گناه
🔮▫️6. #دعا_برای_معرفت👇
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
📚بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۷ حدیث۷۰
┈••✾•🌺@REVAQ1🌺•✾••┈
هدایت شده از رواق
✏️#روزشمار_محرم
🏴روز نهم ( #تاسوعا )
🏴در این روز #شمر_بن_ذی_الجوشن با نامه ای که از #عبیدالله داشت از #نخیله - که لشکرگاه و پادگان کوفه بود - با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد #کربلا شد و نامه عبیدالله را برای #عمر_بن_سعد قرائت کرد.
🏴 #ابن_سعد به #شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای. به خدا قسم! تو #عبیدالله را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی ...
🏴 #شمر که با قصد #جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله #امان_نامه برای خواهرزادگان خود و از جمله #حضرت_عباس گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
🏴در این روز اعلان جنگ شد که #حضرت_عباس امام را باخبر کرد.
🏴 #امام_حسین_علیهالسلام فرمود: ای عباس! اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را #مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش #نماز بگذاریم.
🍃خدای متعال می داند که من بخاطر او #نماز و تلاوت #قرآن را دوست دارم🍃
🏴 #حضرت_عباس_علیهالسلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
🏴 #عمر_بن_سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟
🏴 #عمرو_بن_حجاج گفت: سبحان الله! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
🏴عاقبت فرستاده #ابن_سعد نزد #حضرت_عباس آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می دهیم، اگر #تسلیم شدید شما را به #عبیدالله می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
📚ارشاد، ج ۲ ص ۸۹ و ۹۱
📚انساب الاشراف، ج ۳ ص ۱۸۴
📚اللهوف، ص ۳۸
#ملت_امام_حسین_علیهالسلام
┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈