eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
646 دنبال‌کننده
665 عکس
84 ویدیو
5 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 بسم‌الله الرَّحمن الرَّحیم يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷) ارْجِعِي إِلَی رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً (۲۸) فَادْخُلِي فِي عِبَادِي (۲۹) وَادْخُلِي جَنَّتِي (۳۰) ای جانِ به‌آرامش‌رسیده! پیش صاحب‌اختیارت برگرد درحالی‌که تو از او راضی هستی و او هم از تو راضی است. واردِ جمع بندگان مخصوصم شو! و به بهشتم قدم بگذار! محبوبِ من! آرامِ جانم! ای صاحب‌اختیار هر آنچه که منم! این جانِ عاشق، تنها و تنها به دیدن معشوقش که تو باشی به آرامش می‌رسد. بهشت کجاست؟ بهشت من خودِ تویی. من آن لحظه‌ای که برزخِ هجرانِ دیدارت به پایان برسد و چشمِ مشتاقم رویِ تو را زیارت کند به بهشت رسیده‌ام. اما ... اما زبانم در دهانم مردد است که بچرخد و بپرسد یا نه، قلم در دستانم لرزان مانده که بنویسد یا نه. که آیا از دستم راضی هستی؟ آیا در آن لحظه‌ی موعود اجازه‌ی دیدار می‌دهی یا رو برمی‌گردانی از من؟ راست می‌گویند که وقتی معشوق به عاشقش تمایل دارد برایش شرطهای سخت می‌گذارد. و چه شرطی سخت‌تر از رضای تو؟ حال آنکه پیش از این اعتراف کرده‌ام و نه ... خودت اعتراف نکرده می‌دانی و خبر داری که در مسیر عاشقی‌ام چه‌قدر کم گذاشته‌ام. ولی می‌شناسم آن کسی را که این شرط را با همه‌ی جانش پذیرفت و با همه‌ی جانش به آن عمل کرد. همان نفسِ مطمئنه‌ای که هم او از تو راضی‌است و هم تو از او. همان که رحمت گسترده‌ی توست در این دنیای پر از ظلم. همان که سریع‌ترین کشتی‌ست برای رهایی از این دریای طوفانی. همان که چراغ هدایت و امید است در این تاریکی شب. همان که باب نجات عاشقان توست و همان راهی‌ست که به تو می‌رسد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: منظور از نفس مطمئنّه که راضی و مرضی است امام حسین (علیه السلام) است. و اصحاب امام حسین که از آل محمّد (صلی الله علیه و آله) هستند فردای قیامت از خدا راضی و خدا هم از آنان راضی خواهد بود. آخرین لحظات این فرصت طلایی است ... دارد صدای ارجعی می‌آید ... پس ای عاشقان! بیایید دستمان را در دست نَفسِ مطمئنّه‌اش بگذاریم تا راضی و مرضی به او برسیم. دست من گیر که این دست همان‌ست که من سالها در غم هجران تو بر سر زده‌ام 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔸 🔷 نویسنده نوشت📝✍ . شنبه عزیز از یک داستان کوتاه متولد شد که وقتی در جمع دوستانم خواندمش شورانگیز بود، روایت یک نوجوان از کار کردن در عتیقه فروشی یک پیرمرد جهود زاده. رحیم میان چرک نویسهای دفتر مشق بلاتکلیف مانده بود تا روزی که در یک پیاده روی عصرگاهی تصمیم گرفتم پا به یکی از عتیقه فروشیهای چهارباغ بگذارم. صدای زنگوله سردر مغازه، گرمای علا الدین آبی رنگ و حال و هوای عتیقه فروشی شهر فرنگی ساخته بود پر از آشنازدایی نسبت به دنیای آن سوی در. اینجا اشیا روح داشتند، این را به وضوح حس کردم. همانجا رحیم دوباره پا گرفت. نتیجه شد چهار بخش داستانی از واگویه های ذهنی رحیم. بازنویسی و بسط داستان یک سالی طول کشید. بعد از آن که رمان را برای چند ناشر فرستادم و به جایی نرسید با مشورت استاد پیرنگ جدیدی با شخصیتهایی بیشتر نوشتم. لوکیشن داستان را حضورا بررسی کردم. بازارچه های داستان زیر سقفهای گنبدی، حمام سفید، زورخانه و مساجد و کنیسه ها همه مکانهایی واقعی هستند. در نسخه نهایی داستان شنبه عزیز رحیم یک راوی پنهان است، به این معنا که کمتر ذهنیاتش را واگویه میکند. در طول داستان با سلسله ماجراهایی روبرو هستیم که رحیم را با ضعفهایش روبرو میکند، باعث رشد او میشود و به مقصد میرساند. داستان تم معمایی دارد. از اواسط داستان به بعد گره گشاییها آغاز میشود. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔺روایت خانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالی‌اش قسمت هفتم 7️⃣ از تو حرکت از خدا برکت ✍️بهزاد دانشگر: در همین سال‌ها جبهۀ فرهنگی انقلاب تأسیس شد. جایی برای حمایت از تشکل‌های مردمی. دوستان جبهه از ما هم دعوت کردند تا با توجه به تجربه‌های قبلی و موفقیت‌های پیشین، خانه‌ای برای داستان انقلاب به پا کنیم. احساس کردم وقت اش رسیده است تا گام جدیدی برداشته شود. برای جمع کردن نویسندگان جوان و آموزش تخصصی شان و تولید کتاب. چیزی که مشابه اش را نداشتیم و جای خالی اش در جبهه انقلاب به چشم می آمد. این شد که روایتخانه را ساختیم. با تأسیس روایتخانه تصمیم گرفتم همۀ فعالیت‌های پراکندۀ قبلی مثل برگزاری کلاس‌های داستان‌نویسی در مجموعه های فرهنگی‌آموزشی را متمرکز کنم در یک جا و این‌گونه شد که روایتخانه در اولین سال‌های فعالیتش بیشتر متمرکز شد بر برگزاری کلاس‌ها و کارگاه جدید آموزش نویسندگی برای خانم ها و آقایان. ادامه دارد 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📣 تولد در سائوپائولو منتشر شد. 🔸کتاب « تولد در سائوپولو » به قلم راضیه مکاریان و به کوشش بهزاد دانشگر راهی بازار نشر شد. 🔸کتاب، داستان زندگی خانم کامیلا سلستینو است؛ دختری متولد سائوپائولوی برزیل. او در نوجوانی درگیر سوال‌های بی‌پایان و بی‌پاسخ ذهنش می‌شود و در قدم نخست و با نرسیدن به پاسخ‌های خود، با اعتقادات مذهبی خانواده مسیحی‌اش مخالفت می‌کند. بعد هم پا به مسیر آتئیست‌ها می‌گذارد و... تا این‌که در ۱۷ سالگی، با یک مسلمان آشنا می‌شود و در ادامه، مسیر زندگی‌اش کاملا تغییر می‌کند. 🔸این کتاب ادامه‌ مجموعه «تولد در لس‌آنجلس» و «تولد در توکیو» است و انتشارات عهدمانا این کتاب را در ۱۵۲ صفحه منتشر کرده است. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔸 🔷 ✍نویسنده: شبنم غفاری حسینی . . تصور کنید یک روز صبح از خواب بیدار میشوید. سرفه ها و عطسه های پی در پی به سراغتان می آید و احساس داغی میکنید. وقتی تب سنج عدد ۳۸/۵ را نشان میدهد دیگر مطمئن میشوید که سرما خورده اید و باید استراحت کنید. تصمیم میگیرید به دکتر مراجعه کنید. تشخیص پزشکتان یک سرماخوردگی ساده است. خودتان هم انتظاری بیش از این نداشته اید. داروهایتان را میگیرید و به خانه برمیگردید. اولین قرص سرماخوردگی را که بارها در عمرتان استفاده کرده اید، میخورید و به رختخواب میروید. وقتی بعد از چند ساعت از خواب بیدار می‌شوید، متوجه می شوید که چشمتان جایی را نمی‌بیند اول فکر میکنید که به خاطر تاریکی اتاق است، اما فقط چند لحظه طول میکشد تا متوجه شوید که شما بیناییتان را از دست داده اید. داستان پرخو دقیقا از همین نقطه آغاز می‌شود. درست زمانی که عده ای به دلیل خوردن داروها صدمه میبینند و قهرمان داستان در پی کشف راز این داروها قدم به میدان میگذارد و داستانی پر ماجرا آغاز میشود. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 🔷 . علم بهتر است یا ثروت؟ علم بهتر است یا قدرت یا ثروت؟🤔 . 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔸 🔷 چرا باید کتاب پرخو را بخوانیم؟📖 اگر به خواندن رمان های مرتبط با موضوعات سیاسی و اجتماعی و بیوتروریسم علاقه مندید، این کتاب گزینه خوبی است. اگر از آن دسته آدم هایی هستید که به ظاهر خبر ها اعتماد نمیکنید و بدنبال ماجرای اصلی پشت آن هستید. این کتاب به کنجکاوی شما پاسخ میدهد و اگر بدنبال حقیقت هستید و حقیقت طلبی را دنبال میکنید، این داستان سختی ها و شیرینی های حقیقت را برای شما ترسیم میکند. حالا پرخو را بخریم یا نه؟😉 به قلم✍ شبنم غفاری حسینی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 🔷 شما را میشنوید🎧 همه جا پر شده از عکس های من و رضا: تلگرام، اینستاگرام، سایت های خبری... دستم را می‌گیرم به دیوار. نای ایستادن ندارم. - کار کیه مامان؟ ما که به کسی قضیه ی بابا رو نگفته بودیم. نگاهم خیره روی عکسمان است با سایزهای مختلف و تیترهای مشابه: " ارتباط همسر دکتر سمیرا آذین با سرویس های خارج از کشور." ✂️برشی از کتاب پرخو به قلم✍ شبنم غفاری حسینی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔸 🔷 نویسنده نوشت✍ روزهای نوشتن پرخو برایم روزهای پرالتهابی بود. از همان اول شک‌و‌تردید به جانم افتاده بود. نمی‌دانستم موضوعی که انتخاب کرده‌ام موضوع مستند و مستدلی هست یا نه. نمی‌خواستم سیاست‌زده باشم. نمی‌خواستم جوگیر روزنامه‌ها و سایت‌هایی باشم که مدام از بیوتروریسم و باندهای فساد حرف می‌زدند. همین بود که شروع کردم به تحقیق. از خواندن مقالات علمی بگیر تا کتاب‌های تاریخی و گفت‌و‌گو با پزشکان و... می‌خواندم و خط می‌زدم و از نو می‌نوشتم. با همین تحقیقات، پیرنگ اولیه‌ام به پیرنگ دیگری تبدیل شد. وقایع و اتفاقات شکل گرفتند و شخصیت‌ها برایم جان یافتند. روزهای نوشتن پرخو برایم روزهای پرالتهابی بود. من داشتم ذره‌ذره با سمیرا جان می‌گرفتم و زندگی را آغاز می‌کردم. من با سمیرا قد می‌کشیدم، قدم می‌زدم و می‌دویدم. همراه با او از موقعیت اجتماعی‌ام پایین کشیده شدم. دست‌و‌پا زدم و جنگیدم. همراه با او برای ادامه راه شک کردم، پا پس کشیدم و دوباره بازگشتم. من هم مثل سمیرا دلم پیش پدر بود. با او آرام و قرار داشتم، با آیه‌هایی که برایم می‌خواند و انگار تعبیر راه سمیرا که نه، تعبیر راه من باشد. پرخو برایم شیرین بود و وقتی شیرین‌تر شد که کسی که قبل‌تر مسئولیتی در وزرات بهداشت داشت، اتفاقی خوانده بودش و گفته بود انگار که واقعیت را خوانده‌ام. اینجا بود که دیگر خیالم راحت شد. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🌱 کوتاهه‌ای از گف‌وگفت‌مان در اختتامیه پویش 🌐 https://b2n.ir/b06839 🆔️ @monaadi_ir
روایتخانه در نمایشگاه کتاب تهران برای خرید آثار روایتخانه از این غرفه ها بازدید کنید 👇👇👇 📚نشر شهید کاظمی 📍ناشران عمومی، سالن دو ، راهرو 13، غرفه 3 📚نشر معارف 📍 ناشران عمومی، سالن یک ، راهرو 1، غرفه26 📚نشر جمکران 📍ناشران عمومی، سالن یک ، راهرو 1، غرفه 7 📚نشر صاد 📍ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 11، غرفه 13 📚نشر حدیث راه عشق 📍ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 7، غرفه 1 📚نشر ستارگان درخشان 📍ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 10، غرفه 8 📚نشر عهد مانا 📍دسترسی به صورت مجازی با ما همراه باشید 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
روایتخانه در نمایشگاه کتاب تهران فهرست آثار نشر شهید کاظمی 👇👇👇 📚مجموعه چهارده خورشید یک آفتاب ✍️بهزاد دانشگر،زینب عطایی، شبنم غفاری، مهرالسادات معرک نژاد و.. 📘باش ✍️مرثا صامتی 📘بی برادر ✍️بهزاد دانشگر 📘تولد یک انقلاب ✍️بهزاد دانشگر 📘دخترها بابایی اند ✍️بهزاد دانشگر 📘مسیر رستگاری ✍️شبنم غفاری 📘تو دیگر بمان ✍️زهرا کرباسی 📘حسن یوسف ✍️جمعی از نویسندگان ( به کوشش سعید معتمدی) 📘حواست هست ✍️زینب سنجارون 📘داستان های سپید ✍️جمعی از نویسندگان 📘پرخو ✍️شبنم غفاری 📘دلاوران عالی قاپو ✍️بهزاد دانشگر 📘گل دقیقه 90 ✍️ بهزاد دانشگر 📘سنجاب های لهستانی ✍️ علی جعفری آدرس غرفه 👇👇 📍بخش ناشران عمومی، سالن دو ، راهرو 13، غرفه 3 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔻طرح های پذیرفته شده در فراخوان «باغ رمان ایرانی» توسط حوزه ی هنری اعلام شدند. 🔸️🔸️🔸️ خانم ها راضیه مکاریان، مطهره شیرانی و طیبه رفیع منزلت از نویسندگان روایتخانه جزو پذیرفته شدگان این فراخوان هستند. ضمن عرض تبریک جهت پذیرفته شدن طرح رمان های این عزیزان، برای شان آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم در ادامه شاهد چاپ این آثار و اثرهای بیشتری از آن ها باشیم. 🔸️🔸️🔸️ 🔺️هنرجویان «باغ رمان ایرانی» طی این دوره که توسط حوزه ی هنری برگزار می شود؛ علاوه بر فراگیری مهارت‌های نوشتن به صورت خصوصی از استادان، در اردوهای آموزشی و کارگاه‌های تخصصی متنوع نیز شرکت خواهند کرد. در پایان دوره نیز آثار تولید شده پس از تایید توسط کارشناسان و ارسال به انتشارات سوره مهر، ارزیابی و به چهار رمان برتر جوایز نفیسی اهدا می‌شود. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
روایتخانه در نمایشگاه کتاب تهران 📌فهرست آثار نشر صاد👇 📘شنبه عزیز ✍️مطهره شیرانی آدرس غرفه نشر صاد 👈 ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 11، غرفه 13 🔸🔸🔸 📌فهرست آثار نشر حدیث راه عشق👇 📘معجزه بن سای ✍️فاطمه طالبی ، بهزاد دانشگر آدرس غرفه نشر حدیث راه عشق 👈 ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 7، غرفه 1 🔸🔸🔸 📌فهرست آثار نشر ستارگان درخشان👇 📘آورتین ✍️بهزاد دانشگر 📘آقا علی رویا ✍️حامد علی بیگی آدرس غرفه نشر ستارگان درخشان👈ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 10، غرفه 8 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
روایتخانه در نمایشگاه کتاب تهران فهرست آثار نشر معارف 👇👇👇 📘تندتر از عقربه‌ها حرکت کن ✍️بهزاد دانشگر 📘پناهم باش ✍️راضیه ترکان، مهناز محمدیان 📘فکرشم نکن ✍️مرضیه احمدی 📘نوشیدنی کج ✍️سمیرا مختاری آدرس غرفه 👈 ناشران عمومی، سالن یک ، راهرو 1، غرفه26 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
روایتخانه در نمایشگاه کتاب تهران فهرست آثار نشر شهید کاظمی 👇👇👇 📚مجموعه چهارده خورشید یک آفتاب ✍️بهزاد دانشگر،زینب عطایی، شبنم غفاری، مهرالسادات معرک نژاد و.. 📘آفتاب دانش |✍مهرالسادات معرک نژاد 📘آفتاب در محراب. |✍مهرالسادات معرک نژاد 📘بی برادر | ✍️بهزاد دانشگر 📘تولد یک انقلاب | ✍️بهزاد دانشگر 📘دخترها بابایی اند | ✍️بهزاد دانشگر 📘حسن یوسف | ✍️جمعی از نویسندگان 📘دلاوران عالی قاپو |✍️بهزاد دانشگر 🌐 مشاهده و خرید کتب ketab.ir 🎁تخفیف ویژه و ارسال رایگان به سراسر کشور manvaketab.ir 🎁 تخفیف ویژه و ارسال رایگان برای خرید بالای ۱۵۰ هزار تومان به سراسر کشور 🔸️مجموعه روایت خانه @revayat_khane 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی
💠 حضور نویسنده های کتاب های پناهم باش و فکرشم نکن در غرفه‌ی نشر معارف در سی چهارمین نمایشگاه کتاب 🔻 دیدار و نشست نویسندگان ادبی نشر معارف با حضور خانم ها: راضیه ترکان و مهناز محمدیان (کتاب پناهم باش) مرضیه احمدی (کتاب فکرشم نکن) 🕓 دوشنبه ۲۵ اردیبهشت | ساعت ۱۶ 📍شبستان مصلی، جنب ورودی ۸۸، غرفه ۲۶ @nashremaaref_official 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔸 🔷 📝 به نام خدا راستش میلم به خواندن کتاب پرخو نبود. هم آنقدرها آدم کتابخوانی نیستم، هم اگر بخوانم معلوم نیست کِی به آخر می‌رسد. گاهی حتی بعد از ده بیست صفحه کتاب را می‌بندم و می‌گذارمش کنار. تازه پرخو حتی انتخاب خودم هم نبود. گفته بودند برای دلایلی بخوانم. حدود ساعت ۱۱ شب شروع کردم. گره بود که پشت گره می‌افتاد به کار خانم آذین. فقط همین را بگویم که آن‌قدر جذبش شدم که خواندن را رها نکردم. تا قبل از خواب، بعد از نماز صبح تا وقتی آفتاب زد، بعد از بیدار شدن دوباره تا اذان ظهر و تمام. به همین سرعت کتاب را تمام کردم. اگر چشمانم به سوختن نمی‌افتاد و مجبور نبودم بخوابم، خیلی زودتر تمامش می‌کردم. از بس جذاب بود. از بس با روحیات جستجوگرم سازگار بود. تا یک جایی که خانم آذین به فکر خودش بود فقط، اذیت بودم و حرص می‌خوردم. ولی از یک‌جا به بعد که از خودش گذشت برای هدف بزرگتر با حس بهتری کتاب را خواندم. شجاعتش مرا یاد روحیات مادرم انداخت. آن روزی که راننده سرویس نیامده بود دنبالم، چادر سر کردند و آمدند مدرسه و ماندند تا حقی از من ضایع نشود. هیجان اتفاقات داستان به خودی خود زیاد بود، ریتم تندش هم دوز هیجان داستان را بالاتر می‌برد. خواندن کتاب را به کسانی‌که بیماری قلبی دارند توصیه نمی‌‌کنم. ✍سید مرتضی مرتضوی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
قَالَ علیه‌السلام: لِلَّهِ فِي السَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ وَ فِي الضَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّرِ. (تحف‌العقول، ج ۱، ص۳۶۱) امام صادق علیه‌السلام: نعمت خداوند در فراخ و خوشى‌ از باب لطف و فضل است و در تنگدستی و سختى‌ براى پاكسازی گناهان. 🥀شهادت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔸 🔷 درست همان سالی که کنکور داشتم، نوشتن برایم جدی شد. قبلش هم مینوشتم، اما جسته گریخته. سال کنکور، یعنی سال ۱۳۸۱، سال آشنایی من با حدیث راه عشق بود. یک گروه فرهنگی با مدیریت امیرحسین بانکی، که میخواست نتیجه کارش به کربلا ختم شود؛ آنهم در اوج حمله‌ی آمریکا به عراق. این کربلا بود که مرا به حدیث راه عشق کشاند و این شهدا بودند که ورود من به عرصه نویسندگی را جدی کردند. اشنایی با بهزاد دانشگر در آنجا، سرآغاز همه ماجراها شد. شاید منشاء روایتخانه هم از همان جا باشد، از حدیث و راهی که به کربلا ختم میشد. همان سال رشته حقوق دانشگاه اصفهان قبول شدم و در کنار درس، نوشتن را ادامه دادم. چندسالی به خاطر شرایط کاری از نوشتن دور شدم اما دوباره به اصل خویش برگشتم. آثار نویسنده عبارتند از: ■ پرخو ■مسیر رستگاری ■ آخوند کاشی ■ در محضر آفتاب 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔻روایت ِ روایتخانه ای ها از نمایشگاه کتاب تهران ✍️ خانم مرضیه احمدی 🌱اردیبهشت جشن تولد و است. دو کتاب مادرانه روایتخانه. نشر معارف دعوت مان کرده بود. یک سالگی شان را در نمایشگاه کتاب جشن می گرفتیم. هدیه تولدشان را آنجا شنیدیم. خبر چاپ دوم و سوم کتاب ها. حلقه گفت و گو شکل گرفت. با حضور آقای شرفی خبوشان. چند نویسنده دیگر هم در جمع مان بودند‌. بازدید کننده ها می آمدند و می رفتند. صدا به صدا نمی رسید. کتاب ها را به آقای شرفی خبوشان دادیم تا معرفی کنیم. بعد از یکی دو کلمه پرسید اهل اصفهانید؟ جواب دادیم: بله، اهل ایم. اسم روایت خانه را که شنید سرش را تکان داد و با خنده گفت:چه جالب! اتفاقا امروز با آقای دانشگر صحبت می کردم. دلمان غنج رفت. روایت خانه ای که باشی دوست داری همه جا پرچم اش را بالا ببری. 🔹پناهم باش و فکرشم نکن با رنگ های جذاب شان روی قفسه های سفید به چشم می آمدند. یک مرتبه تعداد زیادی وارد غرفه شدند. این یعنی مهمان خاصی بین جمع بود. سر کشیدیم تا مهمان را بشناسیم. آقای مهدی رسولی بود. مداحی که زیاد از موضوع کتاب های ما میگوید. بین همه شلوغی، جفت کتاب را بهش نشان دادیم. خندید. گفت: سال گذشته هر دو را خریدم. هم خودم، هم همسرم خواندیم شان. ایده جذابی دارد. حال مان خوب بود بین این همه کتاب📚، آدم کتاب دوست، آدم کتاب خوان. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane