eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
643 دنبال‌کننده
675 عکس
86 ویدیو
5 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 صدای نویسنده ✂️ برشی کوتاه از داستان آب نبات تلخ 📚 منتشر شده درکتاب داستان های سپید ✍️ زهره فصیحی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📣عکس های گمشده منتشر شد . 🔸 رمان «عکس‌های گمشده» به قلم سرکار خانم «مریم زمانی» به تازگی توسط انتشارات جمکران منتشر و روانه بازار کتاب شده است. 🔸«عکس‌های گم شده» داستان تحول است، داستان زندگی که به برکت اهل بیت و روضه‌های امام حسین (ع) شکل گرفته و پابرجا مانده است. این رمان خواندنی مخاطب را به گذشته آدم هایی می برد که حالا هیچ نشانی از گذشته شان ندارند و عوض شده‌اند. 👈 متن کامل خبر http://fna.ir/1tlz9y 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📕معجزه بن سای ✍️ بهزاد دانشگر ، فاطمه طالبی 📚 نشر حدیث راه عشق 🔸چرا من؟ چرا من باید هر روز کوهی از لباس‌های کثیف افراد خانواده را به دهان همیشه باز لباسشویی بسپارم؟ چرا من همیشه باید روزی دوسه نوبت ظرف بشویم یا غذا بپزم و خانه را مرتب کنم و تازه بدتر از همه، این کارها را هر روز و هر روز انجام دهم، کارهایی که هیچ‌وقت تمام نمی‌شوند؟ در حالی که می‌توانستم جای دیگری باشم؛ تحصیلات عالی داشته باشم، شغلی برای خودم دست‌وپا کنم و استقلال مالی را تجربه کنم.🤦🏻‍♀️ 🔸کتاب با همین سؤالات آغاز می‌شود. سؤالاتی که می‌تواند به تعداد زنان خانه‌دار اضافه شود و گسترش پیدا کند و حتی عمیق‌تر شود. این کتاب روایت‌هایی از 23 بانوی نویسنده خانه‌دار است که از نسبت خود با خانه‌داری می‌گویند. بانوانی که جایی در درونشان این چالش را حل کرده‌اند و یا حل نشده خود را با این موقعیت سازگار کرده‌اند. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📷 گزارش تصویری یک میز کوچک ، پر از اتفاق های بزرگ ☺️ 🛒میز فروش محصولات روایتخانه 🕌جلسه فعالین فرهنگی مساجد 🗓پنج شنبه 1401/10/22 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📕مادر آفتاب ✍️ مهرالسادات معرک نژاد 📚 نشر شهید کاظمی 🔸از اهالی مدینه بود. در زد، وارد شد. بانو سلامش کرد. از دلیل آمدنش پرسید. گفت: «آمده‌ام از شما خیر و برکت بگیرم‌.» فاطمه گفت: «هر کس سه روز بر پدرم یا بر من سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب می‌کند.» پرسید: «تا وقتی زنده هستید؟» فاطمه جواب داد: «هم در حیات، هم در ممات.» 🔸این کوتاهه، نمونه‌ای از نوشته‌های مجموعۀ چهارده خورشید و یک آفتاب است. در این مجموعه هر کتاب حاوی حدود صد روایت از زندگی نورانی چهارده معصوم است. 🔸کتاب « مادر آفتاب » روایت داستانی از زندگی حضرت زهرا (ع) است. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔺چی شد که نوشمتش ؟ 📘قابیل فراموش نمی‌شود ✍ زهرا امینی 🔹همیشه توی پیرنگ کمیتم لنگ بود. حوصله یک جا نشستن و فکر کردم و نوشتن نداشتم. خلاقیتم انگار یکهو ته میکشید. 6 ماهی از این که بچه های گروه رمان هایشان را شروع کرده بودند میگذشت و من هنوز یک هفته درمیان بی حوصله در و دیوار کلاس را نگاه میکردم. به استاد گفتم که دوست دارم بنویسم، ولی هیچ ماجرایی که جذبم کند به ذهنم نمی‌رسد. تعلیق برایم خیلی مهم بود. تا این که استاد فایل مصاحبه های دختر خانمی را در اختیار من گذاشتند. بیشتر از این کاری از کسی بر نمی آمد. داستان دختری بود که می رود مشهد و متحول می‌شود. 🔸حالا کل پیرنگی که داشتم همین بود. همراه با قسمت های از زندگی زیسته شخصیتی که شنیده بودم. بی حوصله و ناامید به استاد گفتم آخر چی بشود که شخصیت من هم برود مشهد؟ گفتند مثلا دزدی، از یکجا دزدی کرده و برای فرار از دست پلیس می‌رود یک شهر دیگر. خوشم نیامد. مگر فیلم گانگستری میخواهم بسازم؟ نشستم و نوشتم. درست یادم است که سر فصل سوم دبه کردم و گفتم نمینویسم. از تعلیق نداشتن کار میترسیدم. کی می‌خواهد این کتاب را بخواند؟ حوصله اش سر می‌رود خب. دلگرمی های استاد من را برگرداند. 🔹حالا ولی چند سالی از آن موقع می‌گذرد. من شده ام یک نویسنده. دلم می‌خواست یک اسم و فامیل خاص تر داشتم تا وقتی خواننده اسمم را روی جلد کتاب میدید سریع توی حافظه بلند مدتش ثبت میشدم. یک چیزی مثل شبنم غفاری حسینی. ولی من پرتکرار ترین اسم و فامیل دنیا را دارم. زهرا امینی اشنی. 🔸داستان ولی کار خودش را می‌کند. راه خودش را می‌رود. قابیل راه خودش را رفت. مثل جوجه ای که رویش نشسته ای و بزرگ می‌شود و کم کم وقت بال گرفتنش سر می‌رسد. جوجه ای که بال می‌گیرد و آن وقت، تو هستی که باید اوج گرفتنش را ببینی. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📣 کارگاه خلق داستان حماسی با تاکید بر روایت های شیعی 🔸 فصول دوره: 1️⃣ مروری بر مهمترین داستانهای حماسی شیعی 2️⃣ آشنایی با شخصیت های اصلی داستانهای دودمانی ادب فارسی 3️⃣معرفی منابع برای خلق داستان حماسی 🔸شیوه: نظری و عملی 📆 جلسات کارگاه در روزهای پنجشنبه و جمعه 29 و 30 دی ماه و 6و7 بهمن ماه ساعت 4 بعدازظهر به صورت مجازی برگزار خواهد شد به یاری خداوند انشاالله 📌برای ثبت نام از طریق لینک زیر اقدام کرده و یا با شماره ۰۹۳۷۲۲۹۷۸۹۱ تماس بگیرید. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/578093346C24e7e37715 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📕حسن یوسف ✍️جمعی از نویسندگان ( به کوشش سعید معتمدی) 📚 نشر شهید کاظمی 🔸آن لحظه که نوای حزین رفتن نور چشم ایران تمام جهان را پر کرد، هر کس به سهم خودش با جان و دل و توانش آن را برای تاریخ نگاشت. روایتخانه و اهالی اش نیز با قلم هایشان به استقبال این نوای بهشتی رفتند و آن را بر صفحه دل و جان قلم زدند. قهرمان ها، امت ساز و هدایت کننده هستند. و بقای قهرمان ها بسته به ثبت نام و یاد آنهاست. 🔸حسن یوسف روایت یوسفی‌ست که عزیز شد و عطر حسن اش قلب هارا پر کرد. در این کتاب نویسندگان با روایت های واقعی و یا تخیلی به نگارش زندگی سراسر قهرمانانه حاج قاسم سلیمانی پرداخته اند. که عطر حضورش بماند برای همیشه... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عکس های گمشده در اخبار صدا سیما ☺️☺️ 🔸 رمان «عکس‌های گمشده» به قلم سرکار خانم «مریم زمانی» به تازگی توسط انتشارات جمکران منتشر و روانه بازار کتاب شده است. 🔸«عکس‌های گم شده» داستان تحول است، داستان زندگی که به برکت اهل بیت و روضه‌های امام حسین (ع) شکل گرفته و پابرجا مانده است. این رمان خواندنی مخاطب را به گذشته آدم هایی می برد که حالا هیچ نشانی از گذشته شان ندارند و عوض شده‌اند. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 صدای نویسنده ✂️ برشی کوتاه از داستان شب تاریک 📚 منتشر شده درکتاب حسن یوسف ✍️ زهره فصیحی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📷 گزارش تصویری 🔸 نشست صمیمی و گفتگو با حضور آقای مهدی قزلی 🔹نویسنده کتاب پنجره های تشنه، جای پای جلال و ... 🔸 مدیر نشر جام جم 🗓چهارشنبه 1401/10/28 📌گزیده نکات و صحبت های آقای قزلی : 🔹زندگی یک نویسنده باید مثل زنبور عسل باشد. خدا به زنبور عسل امر کرده خانه‌اش را بالای کوه ، درخت یا سایر جاهای مرتفع بسازد. دور از دست بقیه. امر کرده که از همه‌ی گلها و میوه‌ها بخورد. همه‌شان. بعد هم که این زنبور برمی‌گردد به خانه‌اش بخواهد یا نخواهد عسل از دلش بیرون می‌آید. آن هم عسلهایی در رنگ‌های مختلف. که برای همه ، همه‌ی مردم در آن درمان وجود دارد. همه می‌توانند از آن بهره‌مند بشوند. 🔸نویسنده باید زیست اجتماعی‌اش جامع باشد و نوشتنش در خلوت. اگر اینطور شد می‌تواند چیزی بنویسد که برای همه باشد و همه بتوانند ازش استفاده کنند. 👈بر اساس سوره‌ی مبارکه نحل ، آیات ۶۸ و ۶۹ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📣📣📣 📌با ما همراه باشید 📚غرفه تولیدات روایتخانه 📍 نمایشگاه حریری از بهشت 🌐سالن اجتماعات گلستان شهدا 📅۲۹ دی لغایت ۷ بهمن ⏰ساعت ۱۶ الی ۲۱ اتفاقات جذابی در غرفه روایتخانه رخ خواهد داد ☺️☺️ دیدار با نویسندگان 🤓 جشن امضای کتاب 🎁 گفتگو و تبادل اطلاعات 🎙 و ... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔺روایتخانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالی‌اش 2⃣ قسمت دوم نسیمی جان‌فزا می‌آید ✍️اهالی : 🔹ما آن روزها سن چندانی نداشتیم. هفده یاهجده‌ساله. خیلی‌هامان تازه دبیرستان را تمام کرده بودیم و حتی چند تایی از ما دانش آموز بودند. خبر رسید که یکی از مجموعه‌های فرهنگی شهر، سفر کربلا می‌برد. کربلایی که بعد از چندین سال راهش باز شده بود. اوایل دهۀ هشتاد بود. عشق کربلارفتن پای ما را به مجموعۀ حدیث راه عشق باز کرد. گفتند اگر دل در گرو کربلا دارید، باید اهل کارگروه‌ها شوید. اسم کارگروه نویسندگی و شهدا چشم ما چند نفر را گرفت. دختران هفده‌هجده‌ساله‌ای بودیم که هم نوشتن را دوست داشتیم، هم شهدا را. 🔸اولین بار اسم بهزاد دانشگر را آن‌جا شنیدیم. مرد جوانی که مسئول کارگروه نویسندگی بود. یک تابستان دورۀ فشردۀ نویسندگی را گذراندیم. ما حصل این دوره نوشتن درباره همسران شهدای اصفهان بود. شهیدان میثمی، صفوی، نیلچیان، بختیاری. مثل خیلی های دیگر برای خودمان هم باورکردنی نبود، ولی توانستیم. انتشار این کتاب ها در شرایط آن روزها نور امید در دل خیلی ها روشن کرد. نوری از جنس توانستن و رویش نسل جدید. همۀ کارگروه‌ها با سفر کربلا عاقبتشان ختم به خیر شد؛ اما سفر کربلا برای ما اول ماجرا شد. ادامه دارد 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📝مخاطب نوشت 📗 نفس 🔸 گاهی فقط کافیست بدانی کسی قبل از تو وجود داشته که انجام داده باشدش، هرچه کار بزرگ تر باشد و دور از انتظار ، پیدا کردن آدم های قبلی شیرین تر به نظر می‌رسد. همین قدر که کسی پیدا بشود و بگوید «شدنی ست» آدم نفس راحتی می‌کشد و میگوید پس شدنی ست. 🔹رمان نفس درباره‌ی بازگشت است. وقتی که آدم می فهمد تمام مسیر را اشتباه آمده ، وقتی به پشت سرش نگاه می کند و خوف می کند از مسیر طول و دازی که درست نبوده، آن وقت است که اگر کسی پیدا بشود و بگوید « بازگشت شدنی ست » آدم نفس راحتی می کشد و سختی راه را به جان می‌خرند. 🔸سختی که شاید فقط در قدم اول است و از قدم اول به بعد قاطی می‌شود با نوری که توان می بخشد و گام ها را پر قدرت می کند. 🔹رمان نفس داستان « برگشت شدنی ست» در مسیری که آسان نیست اما نور دلگرم کننده یی می تابد درش. ✍️زینب سنجارون 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane