eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸حمید با شنیدن زمزمه های انقلاب؛ در صدد خودسازی و پرورش جسم و روح خود برآمد و اصرار داشت که خودمان را برای هر شرایطی آماده کنیم. 🗯یکی از مسائلی که در ذهن ما بود؛ شکنجه های احتمالی ساواک بود. ☀️جمعه ها از صبح تا ظهر به صحرا می رفتیم و با نرمش های طولانی مدت و فشارهای سنگین؛ سعی می کردیم روح و جسم خود را آماده کنیم. 🔹حمید توی دبیرستان؛ اعلامیه های مربوط به انقلاب و سخنان امام را پخش می کرد. ▪️گاهی با مخالفت و آزار مسئولین دبیرستان مواجه می شد یا اینکه معلمین بر علیه انقلاب و امام حرف هایی می زدند؛ به همراه چند نفر از بچه ها به در کلاس قفل می زدند که با این کار؛ کلاس و مدرسه به هم می ریخت. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: اقای احمد آل کجباف( دوست و همرزم) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تا حالا دیدی طرفدار تیم قرمز، لباس آبی بپوشه؟! (عج) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســـــلام و عــــرض ادب خـــدمت تـــک تک شـــما همراهان گــــرامی🪴 ✍خادمین گروه روایتگران شهدا در نظر دارن برای ارتقای کیفیت کانال یک نظر سنجی عملکرد داشته باشن... ☀️از شما بزرگواران تقاضا داریم با پر کردن فرم نظر سنجی؛ ما را برای خدمتگزاری بهتر یاری بفرمایید. ♻️ فـــــــرم نـــظـــر سنجی کانال روایتگران شــــــهدا🔻 https://digiform.ir/revayatgarane_shohada 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســـــلام و عــــرض ادب خـــدمت تـــک تک شـــما همراهان گــــرامی🪴 ✍خادمین گروه روایتگران شهدا در نظر دارن برای ارتقای کیفیت کانال یک نظر سنجی عملکرد داشته باشن... ☀️از شما بزرگواران تقاضا داریم با پر کردن فرم نظر سنجی؛ ما را برای خدمتگزاری بهتر یاری بفرمایید. ♻️ فـــــــرم نـــظـــر سنجی کانال روایتگران شــــــهدا🔻 https://digiform.ir/revayatgarane_shohada 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
روایتگران شهدا
ســـــلام و عــــرض ادب خـــدمت تـــک تک شـــما همراهان گــــرامی🪴 ✍خادمین گروه روایتگران شهدا در
امروز اخرین فرصت شرکت در نظر سنجی می باشد... 💬تشکر از شرکت کنندگان در نظر سنجی 💢چند روزی بررسی می کنیم نظرات رو ان شاا... و حتی المقدور اعمال می کنیم پیشنهاداتتون رو در روند محتوای کانال... با تشکر از صبوری و همراهی تون🌹 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت نهم: کار و تلاش آری، تنبلی هرگز! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🏞 قلب‌های بی‌ظرفیت 📚 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🗯برای تمام اوقاتش برنامه ریزی کرده بود. ♨️محل درس و خوابش هم از ما جدا بود. ♻️شب های تابستان؛ معمولا پشت بام می خوابیدیم. ▫️پشت بام بزرگی داشتیم که کاه گل بود. ☀️از عصر آن را آب پاشی می کردیم و شب هوای مطبوعی برای خواب داشت؛ ولی حمید هیچ وقت آنجا نمی خوابید. ▪️می دانست که اگر بیاید پیش ما وقتش تلف می شود؛ لذا تحمل گرمای اتاق را بر خنکای پشت بام ترجیح می داد تا بتواند مطالعه کند و درس بخواند. 🗯منزل ما قدیمی و بزرگ بود؛ با دیوارهایی به ضخامت حدود یک متر. 💬دیوار یکی از اتاق ها را با تیشه تراشیده و قفسه بندی کرده بود و در آن کتابخانه نسبتا بزرگی ساخته بود؛ بیشتر وقتش آنجا بود. 💢درس می خواند؛ کتاب مطالعه می کرد و همان جا هم می خوابید. 💥همین باعث شد که در تمام سال های تحصیلی شاگرد ممتاز باشد. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای مهران محمود نژاد(برادر شهید) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مقام معظم رهبری( مدظله العالی): ☀️شما جوانهای عزیز، اُنس با قرآن را و تدبّر در قرآن را روز به‌ روز بیشتر کنید. ❌ تلاوت قرآن را فراموش نکنید. تدبّر در قرآن را فراموش نکنید.❌ چرا حرفی می زنید که عمل نمی کنید؟؟؟ (تفسیری از آیات 2 و 3 سوره صف) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ای که به دنیا می آید؛ رنگ و طراوت دیگری به زندگی می دهد. 💬نام سیف الله و یدالله را پدرشان انتخاب کرد. 🔹حاج احمد این اسم ها را دوست داشت؛ انگار از همان اول می دانست که سیف الله شمشیر به دست می گیرد و با دشمن مبارزه می کند؛ حالا دشمن هر که می خواست باشد عراقی و یا... 🔸حاج احمد؛ اسم یدالله را هم دوست داشت و می گفت که دوست دارد وقتی یدالله بزرگ شد؛ اسمش با صفات و ویژگی های اخلاقی اش همسو باشد. 💢باید دستورات خدا را اجرا کند و به آن ها پایبند باشد. ☀️می گفت که یدالله یعنی دست خدا. 💥او اعتقاد داشت بچه ای که به دنیا می آید؛ باید برایش صدقه داد. ▪️عادت داشت وقتی بچه ها به دنیا می آمدند؛ اول صدقه دهد و بعد شیرینی ... راوی؛ معصومه اشعری؛ مادر شهیدان صبور 📚عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی وقتتون بخیر و سلامتی🌹 💢نکته اول که به نظرمون اومد اینجا مطرحش کنیم اینه که:🔻 💬 در فرم نظر سنجی عنوان شده بود که کپی برداری از مطالب کانال رو آزاد بذارین که بتونید خاطرات شهدا رو بازنشر کنید کپی مطالب کانال آزاده مشکلی نیست... ♻️ فقط اگه امکانش بود با لینک بفرستین و معرفی بشه کانال تخصصی شهدا که عضو بشن و مطالب کانال رو اینجا دنبال کنن ممنون میشیم🙏 نکته دوم: راه ارتباطی با مدیر کانال🔻 @admin_revayatgaran در خدمتتون هستیم. 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🏞 وِتر مَوتور 📚 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت دهم: ترس از غیر خدا هرگز! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔹خدمت سربازی اش تمام شده بود. 🔸هر چند به شدت مشغول کارهای فرهنگی و برنامه های مسجد بود ولی برایم سوال بود که برای آینده اش چه برنامه ای دارد. ☀️حمید را می شناختم؛ آدمی نبود که بیکار و بی برنامه روزگارش را سپری کند. 🗯یک روز به او گفتم: حمید چه خبر؟ شنیدم داری کتاب کنکور جمع می کنی! برنامه ات چیه؟ ▪️گفت: آره می خوام برای کنکور بخونم. 💥گفتم: یعنی تو می تونی یه جا بشینی و فقط درس بخونی؟! 💢حالا چه رشته ای می خوای شرکت کنی؟ ♨️گفت: احمد! دوست دارم بهترین و سخت ترین رشته را شرکت کنم. 🔅می خوام برم پزشکی. 💠خندیدم و گفتم: چی؟... پزشکی!! ▫️چی فکر کردی حمید؟! ♦️اونایی که دوازده ماه سال را درس می خونن و سرشون توی کتابه؛ پزشکی در نمیان حالا تو با این فرصت کم با این همه کار و مشغله؛ فکر می کنی می تونی قبول بشی؟! 🔹گفت: مشکلی ندارم. یکی؛ دو ماه میشینم خونه؛ درس می خونم؛ ان شاالله قبول میشم. 🔸گفتم: به همین سادگی؟! 🌀بلاخره مسائل و حاشیه ها زیادند... این بچه های جبهه و مسجد مرتب میان اینجا و باهات کار دارند؛ مگه میذارن تو درس بخونی؟! ♻️گفت: این ها دلیل نمیشه... تو هنوز من را نشناختی؟! وقتی تصمیم بگیرم؛ انجام میدم؛ به هر قیمتی! ادامه دارد... نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای احمد آل کجباف( دوست و همرزم) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️اواخر تابستان سال 1360 بود که نتایج کنکور اعلام شد. 🔆با شنیدن نتیجه ی کنکور؛ همه شگفت زده شده بودیم. ☀️حمید نفر سوم پزشکی دانشگاه شیراز قبول شده بود. 🔹علاوه بر آن در اولین دوره ی کارشناسی ارشد پیوسته دانشگاه امام صادق نیز پذیرفته شد. 🔸گرچه قبولی در کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق سخت و بسیار ارزشمند بود، ولی قبولی حمید به عنوان نفر سوم رشته ی پزشکی دانشگاه شیراز؛ دهان به دهان بین بچه های محل و اقوامش می چرخید و همه به او تبریک می گفتند. 🗯بعد از دو ماه خانه نشینی؛ دوباره مجالی دست داد که با حمید هم صحبت شوم. ♻️گفتم: خب حتما میری دانشگاه پزشکی شیراز دیگه؟ مبارکه... به سلامتی دیگه دکتر شدی. 💥گفت: نه!... خیلی در این مورد فکر کردم. 💢تصمیم گرفتم برم دانشگاه امام صادق. ♨️عین برق گرفته ها گفتم: مرد حسابی! این قدر زحمت کشیدی! خودت را کشتی تا پزشکی قبول شدی؛ حالا نمی خوای بری؟! 💠گفت: قبول دارم که رشته ی خوبیه و می دونم که دنیام را تامین می کنه؛ ولی این برای دنیام خوبه؛ امام صادق برای آخرتم... البته میشه گفت هم دنیام را تامین می کنه هم آخرتم را. 🌀خیلی بهش فشار آوردم و با او بحث کردم ولی حرفش را با منطق و استدلال بیان می کرد. ▫️دلایلش قابل قبول و درست بودند ولی گذشتن از پزشکی با آن همه کلاسی که داشت، واقعا سخت بود و من نمی توانستم خودم را راضی کنم که پزشکی را از دست بدهد. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای احمد آل کجباف( دوست و همرزم) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔹وقتی شنیدم تصمیم دارد رشته پزشکی را رها کند؛ سر صحبت را با او باز کردم و گفتم: 🔸با توجه به ذهن و استعداد فوق العاده ای که داری؛ تو حتما پزشک موفق و مفیدی برای این مملکت خواهی شد... 🗯تا جایی که می توانستم دلیل آوردم که راضی اش کنم؛ اما او برای کارش استدلال محکم داشت. ▪️می گفت: در مملکت ما پزشک هست. ☀️متقاضی هم زیاد داره. 🔆من فکر می کنم توی مجموعه ی دانشگاه امام صادق که تازه تاسیس شده؛ باید افراد معتقدی برن؛ چون آینده مملکت به این مجموعه نیاز داره. 💢متوجه شدم که او به خوبی و به درستی فکر و بررسی کرده و تصمیمی عالمانه و آگاهانه گرفته است نه از سر احساس؛ لذا بیش از این ادامه ندادم و کارش را تایید کردم و نهایتا ایشان همان دانشگاه امام صادق را برای تحصیل انتخاب کرد. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای سید زمان پور موسوی( دوست و همرزم) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا