🌀دین یعنی...
#استاد_صفایی_حائری
📚 #بهار_رویش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🗯دوران تحصیل ما در دانشگاه؛ با جنگ تحمیلی مصادف شده بود.
💢تشخیص اینکه الان تکلیف ما چیست؟
💠باید درس بخوانیم یا به جبهه برویم، خیلی آسان نبود.
▪️از یک طرف با تعریف و تمجیدهای مسئولین دانشگاه؛ افرادی مثل بنده باورشان شده بود که آینده ی انقلاب به آن ها نیاز دارد و باید جان خود را حفظ کنند و از طرف دیگر؛ کشور و انقلاب ما درگیر جنگی سرنوشت ساز شده بود که در صورت شکست؛ آینده ای نمی ماند که بخواهیم در آن مفید باشیم.
💥در این دوگانگی مانده بودیم.
🔹گاهی که فصل امتحانات بود یا فشار درسی زیاد بود؛ مشغول تحصیل در دانشگاه می شدیم و جبهه نمی رفتیم؛ ولی وجدانمان آرام نبود.
🔸دغدغه ی حضور در جبهه و ضرورت آن را داشتیم و دچار عذاب وجدان بودیم که چرا در این برهه ی زمانی حساس؛ به جای جبهه؛ در دانشگاه مانده ایم و شاید همین دغدغه و عذاب وجدان؛ باعث
می شد که درسمان را نیز با رغبت و آن طور که باید نمی خواندیم.
💠وقتی هم که در جبهه بودیم؛ با تعریف و تمجیدهایی که شنیده بودیم و حتی تکلیفی که بر گردن ما انداخته بودند؛ احساس می کردیم که وظیفه داریم حفظ جان کنیم.
🌀لذا شاید نه رزمنده ای جان بر کف و از جان گذشته بودیم و نه دانشجویی کوشا و ممتاز؛ اما حمید خوب توانسته بود خودش را از این برزخ رها کند.
♨️تا وقتی که دانشگاه بود؛ دانشجویی ممتاز بود و با روحیه ای جهادی درس می خواند؛ هر وقت هم که عملیاتی در پیش بود و او را فرا می خواندند؛ در هر شرایط درسی که بودیم؛ بدون لحظه ای درنگ و تردید؛ ساکش را می بست و می رفت و در جبهه نیز فرمانده ای از جان گذشته و پیشتاز بود.
♻️وقتی که از جبهه بر می گشت؛ با اینکه از درس ها عقب افتاده بود ولی با آرامش خاطر و با همان روحیه ی جهادی اش جبران می کرد و خودش را می رساند.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای رحمان موذن نژاد( هم دوره در دانشگاه و هم رزم)
#درس
#جبهه
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 خجالت نمیکشیم؟!
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍بنی صدر رئیس جمهور بود و هنوز خبری از عزل او نبود.
حسین گفت:🔻
💥من از این رئیس جمهور اصلا خوشم نمیاد.
🌀گفتم: چطور مگه؟
💢گفت: بنی صدر شیطانه.
▫️تعجب کردم.
▪️حسین نه اهل سیاست بود
🔸 و نه اهل حرف سیاسی زدن
🔹و نه این که پشت سر کسی بد بگوید.
💬برایم علامت سوالی شد که چرا حسین درباره بنی صدر چنین نظری دارد.
حیرت زده پرسیدم: 🔻
💥چطور مگه؟
💢چرا این حرف رو می زنی؟
گفت: 🔻
🌀امام خمینی گفته: من، من کردن از شیطان است.
▫️و هر کس گفت من، شیطان است.
▪️در یکی از سخنرانی های بنی صدر شمردم بیست و هفت بار گفت
💢من چه کردم... من چه کردم...
راوی: امیر حسن زاده
عنوان کتاب: #آسمان_خبری_دارد
#شهید_عبدالحسین_خبری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از امام چه بخواهیم
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🎁واَِسَِتَِون سَِوَِپَِرَِاَِیَزَِ בَِاَِرَِیمَِ בَِوَِسَِتَِان
✍کارگاه آموزش نویسندگی و جشن امضا با حضور نویسنده کشوری
انجمن نویسندگان و دوستداران کتاب صبرا با همکاری مرکز کتاب وارثین تقدیم میکنند:🔻
🌸دوره فشرده آموزش نویسندگی
با تدریس سرکار خانم "سارا عرفانی"(با ظرفیت محدود ویژه خواهران و برادران)
📣📣ویژه:🔻
مراسم جشن امضای با حضور نویسنده خانم سارا عرفانی در سالن مرکز دفاع مقدس
📱☎️راههای ارتباطی جهت ثبتنام و هماهنگی:
@sabra_admin راه ارتباطی
☎️شماره تماس:
09944712886
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍خصوصیتی که در عمق وجود عبدالامیر دیدم و مرا ربود، عمل در سکوت بود.
💥این خصوصیت، ویژگی بسیار زیبایی است که در کم تر کسی یافت می شود.
💢ما گاهی اوقات پیش از اینکه کاری بکنیم کارمان را فریاد
می کشیم در حالی که هنوز کاری نکرده ایم.
🌀گاهی هم در حین انجام کاری آن را مرتبا طرح می کنیم و
می گوییم که فلان کار را داریم انجام می دهیم.
راوی: محمد رضا سنگری
عنوان کتاب: #امیر_فیاضیه
#شهید_عبدالامیر_بزاز_زاده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💥دنیا، عشرتکده نیست...
📚 #نامه_های_بلوغ
#استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍مدتی بود که وجود یک مشکل فرهنگی در شهر، فکر و ذهن سید را مشغول کرده بود.
💥و با اینکه راهکارهای مناسبی برای حل مشکل داشت، از اینکه دستش به جایی بند نبود، عذاب
می کشید.
چندین بار موضوع و راه حل هایش را با من در میان گذاشت و گفت:🔻
💢 اگه دستم به یه جایی بند بود!
🌀اگه یه مسئولیتی داشتم!
▫️می دونستم چیکار کنم برا این موضوع.
▪️حیف که چیزی دست من نیست و فقط مجبورم حرص بخورم!
💬خیلی دغدغه داشت و از کنار مشکلات موجود، بی تفاوت رد
نمیشد.
💥نسبت به مشکلات و کم کاری های برخی مسئولین، خصوصا در مسائل فرهنگی خیلی عذاب
می کشید.
🔸 و تا جایی که در توانش بود برای رفع این نواقص تلاش
می کرد.
🔹فوق العاده نسبت به مسائل فرهنگی_اجتماعی و سیاسی روز آگاهی و بصیرت داشت.
💥و همیشه اطلاعاتش نسبت به این مسائل به روز بود.
راوی: محمد اسماعیلی، دوست
عنوان کتاب: #سید_زنده_است
#شهید_سید_مجتبی_ابوالقاسمی
#اگر_مسئولیت_داشتم...
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍آیین رو نمایی از کتاب 188سرباز🔻
💢نقش مدافعان حرم لشکر 7 حضرت ولیعصر در آزاد سازی نبل و الزهرا
🌀با حضور سردار سرتیپ پاسدار دکتر محمد رئوفی نژاد
▫️زمان: یکشنبه 14 آبان ماه 1402
▪️ساعت: 9/30 صبح
💥مکان: مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس؛ سالن همایش سردار شهید احمد سوداگر
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 خاصیت بلا
#استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💠مشکل درد کلیه اش را با ما مطرح نکرد و نگذاشت متوجه شویم.
🔆یک روز که به اهواز رفته بود تا به خواهرهایم سر بزند؛ آنجا درد کلیه اش شدت پیدا می کند.
☀️او را به بیمارستان می برند و بعد از عکس برداری و انجام آزمایش ها مشخص می شود که کلیه اش بدجوری ورم کرده و باید جراحی شود.
🔹خودش پیگیری کرد و نهایتا بعد از عمل جراحی، یکی از کلیه هایش را بیرون آوردند.
🔸ما زمانی از قضیه مطلع شدیم که از بیمارستان ترخیص شده بود.
🗯هر چند خودش عین خیالش نبود و روحیه اش بسیار خوب بود.
▪️ولی شنیدن این خبر که حمید یک کلیه اش را از دست داده؛ برای ما سخت و دردناک بود.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای کاظم محمود نژاد( برادر بزرگ شهید)
#عمل_جراحی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔰 بازار مکارهی دنیا
#استاد_صفایی_حائری
📚 #نامه_های_بلوغ
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍محبوب و مورد اعتماد اهل محل بود.
🌀یک جورهایی شده بود رئیس شورای حل اختلاف محله.
💢هر پدر و مادری که با پسرش به مشکل بر می خورد، سراغ حسین را می گرفت.
💥از حسین می خواستند که دست پسرشان را بگیرد و ببرد توی جلسه قرآن.
▪️ببرد مسجد.
راوی: عظیم سرافراز
عنوان کتاب: #آسمان_خبری_دارد
#شهید_عبدالحسین_خبری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 پاداش بدیها!
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💢کلاس دوم ابتدایی بودم که تصادف کردم و مرا برای درمان فرستادند اصفهان.
▪️پایم شکسته بود و بستری بودم بیمارستان.
▫️حسین آمده بود اصفهان برای ملاقات من.
💥تازه به سن تکلیف رسیده بودم.
یک روز صبح حسین پرسید:🔻
💢فوزیه! نماز صبحت رو خوندی؟
💬گفتم: نه نخوندم!
🔹گفت: همین الان برو قضای نماز صبحت رو بخون.
🔸گفتم: الان که ساعت 9 صبحه!
▫️گفت: اشکالی نداره!
▪️تو دیگه به سن تکلیف رسیدی!
💥باید نمازت رو بخونی!
🌀باید حجابت رو رعایت کنی!
💢تا قبل از این حسین هیچ وقت روی این مسائل تذکر نداده بود.
روزی یکی از پرستارها گفت:🔻
▪️تو چرا نماز نمی خونی؟
▫️گفتم: من هنوز بچه ام اخه!
💬گفت: از داداشت یاد بگیر!
🌀ببین چه پسر خوبیه!
💢همان چند روزی که در بیمارستان اصفهان کنارم بود، خیلی ها را شیفته ی اخلاق و رفتارش کرده بود.
▪️تسبیح به دست توی راهروی بیمارستان قدم می زد.
▫️و با خواندن داستان های مختلف از زندگی پیامبر و اهل بیت (ع) نمیگذاشت حوصله ام سر برود.
🌀حسین واقعا تک بود.
راوی: فوزیه خبری، خواهر شهید
عنوان کتاب: #آسمان_خبری_دارد
#شهید_عبدالحسین_خبری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💢بدیهای کوچک
#استاد_صفایی_حائری
📚 #نامه_های_بلوغ
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍همه جور مشتری داشت، از مامورین ساواک و شهربانی گرفته تا افراد مومن و انقلابی.
▪️آن زمان به خاطر فقر، طبقات پایین جامعه خیلی کم گوشت مصرف می کردند.
اما به سه دلیل مغازه ی پدرم همیشه شلوغ بود: 🔻
🌀یکی: خوش خلقی ایشان
🌀دوم: تحویل جنس مرغوب به مشتری
🌀سوم: رعایت عدالت در هر شرایطی
▫️این ویژگی ها باعث شده بود که بر خلاف سایر قصابی ها، معمولا مشتری ها صف می گرفتند و
علی رغم کشتار زیاد، قبل از ظهر گوشت تمام میشد.
راوی: ناصر کیانی، فرزند شهید
عنوان کتاب: #جوانمرد_قصاب
#شهید_عبدالحسین_کیانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💢نقش معلم در کلاس
#استاد_صفایی_حائری
📚 #نقش_معلم
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍تحلیل جالب مهدی رسولی
از سخنرانی اخیر سید حسن نصرالله
#پیروزی
#مقاومت
#حماس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea