eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
468 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
خوابِ امام‌حسین علیه‌السلام رو دیده بود.به حضرت عرض‌کرده بود: کاش من هم درکربلا بودم و شما رو یاری می‌کردم. امام فرموده بودند: ناراحت نباش! سیدی از نسل ما علیه کفر قیام می‌کنه؛ تو در اون جنگ شرکت می‌کنی و شهید میشی... چهارده سال گذشت. جنگ ایران و ارتش‌بعثِ‌عراق شروع شد. باز هم خواب امام‌حسین علیه‌السلام رو دید. حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی. محمدعلی عزمش رو برای رفتن به جبهه جزم کرد، و مدت زیادی از خوابش‌ نگذشته بود که شهید شد. 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید محمد علی نامور 📚منبع: کتاب لحظه‌های بی‌عبور ، صفحه ۸۵ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 غفلت مقدّمه غارت است. 👈🏼 ملتی که از توانایی خود غافل شد،‌به آسانی غارت میشود. 🔻رهبر انقلاب: یک بخش مهمّ جنگ‌نرم استعمارگران، این است که هر ملّتی را که دارای استعدادی است از استعدادِ خودش غافل کنند؛ این‌قدر بگویند نمیتوانی که باورش بشود نمیتوانم. وقتی این شد، غارت آن ملّت آسان میشود. غفلت و غارت مکمّلِ هم هستند؛ غفلت مقدّمه‌ی غارت است. ۱۴۰۰/۸/۲۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۹ آبان ماه ، گرامی باد. 🥀 خلاصه گزارش عملیات نام عملیات : نصر8 رمز عـــــــمليات: يا محمدبن عبدالله(ص) جبهه : شمال غرب منطقه عملياتي : ماووت از استان سليمانيه تاریخ : 29/8 تا 5/9/1366 نوع تک : نیمه گسترده فرماندهی : سپاه سازمان : سپاه استعداد نیروهای درگیر : ایران : 11 گردان پیاده عراق : 23 گردان پیاده ، زرهی و کماندویی و 2 گردان توپخانه هدف عملیات : تصرف ارتفاع گرده رش با هدف تکمیل خط جبهه در غرب ماووت تلفات انسانی عراق : 500 نفر توضیحات : سپاه همچنان به گسترش جبهه در استان سلیمانیه عراق ادامه داد و در این عملیات با تصرف ارتفاع گرده رش ضمن تکمیل خطوط جبهه در غرب ماووت ابتکار عمل لازم برای گسترش به سمت شهر سلیمانیه را هم به دست آورد . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در تداوم سلسله عملیاتی که در جبهه شمال غرب انجام شد، ضرورت اجرای عملیات به منظور فراهم سازی عملیات بزرگ و گسترده در این جبهه بیش از پیش احساس می‌شد.به همین دلیل به رغم دشواری‌های موجود، عملیات نصر 8 از سوی سپاه پاسداران طراحی شد. اهداف عملیات: تصرف ارتفاع گرده رش و در نتیجه تسلط بر بخشی از رودخانه قلعه چولان و تسهیل عبور نیروها. منطقه عملیات: منطقه عملیاتی در شمال سلیمانیه واقع و توسط ارتفاعات بلند گرده رش، گوجار، قمیش، دولبشک، الاغلو، ویولان، گرده شیلان و نیز دشت هرمدان و تپه های جنگاوی احاطه شده است. نیروهای عملیات بر اساس استعدادی برابر با 11 گردان پیاده به شکلیک قرارگاه ثابت و یک قرارگاه احتیاط سازماندهی شدند. قرارگاه نجف اشرف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: لشکر 11 امیرالمومنین (ع) لشکر 21 امام رضا (ع) لشکر 57 اباالفضل (ع) لشکر 155 ویژه شهدا تیپ مستقل 12 قائم (عج) هم چنین، لشکرهای 7 ولی عصر (عج)، 52 قدس و تیپ های مستقل 35 امام حسن(ع) و مسلم به عقیل به عنوان احتیاط قرارگاه در نظر گرفته شدند. طرح عملیات: مانور عملیات برای تصرف ارتفاع گرده رش به شرح زیر طراحی گردید: تصرف نیمه جنوبی ارتفاع 1418 (قله دوم) توسط لشکر 21. تصرف نیمه غربی ارتفاع 1426 (قله اول) توسط لشکر 11. تصرف نیمه شمالی ارتفاع 1418 (قله سوم) توسط لشکر 57. تصرف نیمه شرقی ارتفاع 1426 (قله اول) توسط تیپ 12. تصرف ارتفاعات 1317 و 1348 (قله چهارم) توسط لشکر 155 ویژه. همچنین، در صورت فراهم شدن شرایط مشاعه، یگان‌های احتیاط برای تصرف ارتفاع ویولان و دشت هرمدان وارد عمل می‌شدند. ضمناً، نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق می بایست روی ارتفاع ویولان و شمال آن وارد عمل شود تا ضمن تجزیه توان دشمن، راه ورودی قرارگاه رمضان به داخل خاک عراق بیشتر تامین گردد. شرح عملیات: نیروها با حرکت از محورهای مختلف پس از 5 الی 8 ساعت راهپیمایی، در نزدیکی مواضع دشمن استقرار یافته و به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستند. سرانجام عملیات در ساعت 01:16 بامداد 29/8/1366 با رمز مبارک یا محمد بن عبدالله، ادرکنی آغاز شد و یگان های عملیاتی به طور هماهنگ و هم زمان به مواضع دشمن یورش بردند و پس از یک ساعت موفق شدند قلل 1424، 1426 (قله اول)، 1418 (قله دوم) و 1391 (قله سوم) و قرارگاه تاکتیکی تیپ 39 را تصرف کنند. از ساعت 5 صبح، دشمن با بکارگیری عناصر باقیمانده از تیپ 39 پاتک کرده و توانست یکی از یگان های خودی را حدود 300 متر عقب براند. با روشن شدن آسمان، پاتک دوم عراق نیز شروع شد که با مقاومت قوای خودی سرکوب گردید. پس از آن، هیچ تحرک موثر و مهمی از دشمن در طول روز اول مشاهده نشد. در شب دوم، نیروهای خودی مجددا وارد عمل شده و سه قله دیگر گرده رش را تصرف کرده و در نهایت موفق شدند به طور کامل این ارتفاع را در اختیار بگیرند. دشمن که ارتفاع گرده رش را از دست داده بود، از روز سوم عملیات شروع به پاتک برای بازپس گیری این ارتفاع کرد که هر یک از آن‌ها با مقاومت طرف مقابل خنثی شد. از تاریخ 2/9/1366 نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق روی ارتفاع ویولان وارد عمل شد. این اقدام موجب شد دشمن توجه خود را به آن محور معطوف نماید و پس از دو روز درگیری آن ها را به عقب براند. نتایج عملیات رزمندگان اسلام در عملیات نصر 8، به طور صددرصد به هدفهای خود دست یافتند. در واقع، با تصرف ارتفاع گرده‌رش، یك سرپل مناسب و جاپای مطمئن در آن سوی رودخانه قلعه چولان، برای اقدامات بعدی به دست آمد. در این عملیات، دشمن متحمل تلفات نیروی انسانی و تجهیزات زیادی شد و200تن از آنها نیز به اسارت نیروهای خودی درآمدند. همچنین، تیپ‌های 39، 74، 77 و 83 و برخی یگان‌های دیگر دشمن آسیب دیدند. علاوه بر این، مقداری از سلاح، مهمات و تجهیزات دشمن نیز منهدم و یا به غنیمت گرفته شد. مناطق آزاد شده شهر ماووت ارتفاعات 1426 ، 1428 ،1391 چندين پاسگاه مرزي عراق بر روي ارتفاعات گرده رش روستاهاي گمالان زور ،گمالان خوارد،بر گر بالا ،بر گر پايين تجهيزات منهدم شده دشمن چندين دستگاه تانک ونفر بر انواع ماشين آلات مهندسي و راهسازي چندين قبضه آتشبار توپخانه چندين انبار مهمات دهها دستگاه خودرو نظامي يگانهاي منهدم شده دشمن انهدام تيپ 29 از لشگر 44انهدام تيپهاي 603 ، 83 ، 77 پياده انهدام يک گردان کماندويي از سپاه يکم انهدام سه گردان توپخانه انهدام يک گروهان تانک انهدام گردان کماندويي لشگر 44تعداد کشته وزخمي بيش از 2000 نفرتعداد اسراء 200 نفرغنايمتعدادي تانک دهها دستگاه خودرو مقدار زيادي انواي خمپاره انداز يک دستگاه رادار رازيت مقدار زيادي انواع سلاح سبک . -تصرف ارتفاع گرده رش -كشته و زخمی شدن حدود 300 تن از نیروهای دشمن - به اسارت در آمدن 200 تن از نیروهای دشمن 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۹آبان‌ماه ، گرامی باد . 🥀 ▪️نام و نام خانوادگی : حمیدرضا ضیایی ▪️نام پدر:علی اعظم 📅ولادت:۱۳۴۹/۰۳/۱۷__تهران 📅شهادت: ۱۳۹۶/۰۸/۲۹__ سوریه، بوکمال 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔹حمیدرضا ضیایی ۱۷ خرداد سال ۱۳۴۹ در تهران چشم به جهان گشود؛ درحالیکه فقط ۱۵ سالش بود به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت و در لشکر ۱۰ سید الشهدا علیه‌السلام بعنوان دیده‌بان مشغول جهاد در راه خدا شد؛ او در سال ۱۳۶۶ در عملیات کربلای۵ از ناحیه پا مجروح شد و پایش از زانو قطع شد و پای مصنوعی داشت. 🔹حمیدرضا بعد از پایان جنگ مشغول کار آزاد شد؛ او در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی حضوری چشمگیر و تاثیرگذار داشت و خدماتی ارزشمند از خود بر جای گذاشت اما وقتی موضوع دفاع از حرم پیش آمد به رغم اینکه جانباز بود، به خاطر انگیزه بالایی که داشت پس از ۶ماه پیگیری در سال ۱۳۹۵ راهی جبهه مقاومت شد. 🔹حمیدرضا ضیایی چشمش به اشاره حضرت آقا بود و می‌دانست که اصلی‌ترین وظیفه‌اش حفظ قرآن، اسلام و انقلاب است؛ با توجه به اینکه یکی از پاهایش قطع شده‌بود، خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد؛ حتی تاول‌های روی پا و زانویش نیز باعث نشد که حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی کند و عاشورا را در نبرد سوریه می‌دید. 🔹در سوریه به خاطر تجاربی که در دفاع مقدس داشت، خیلی سریع به کار گرفته شد؛ او مدتی فرمانده تیپ پیاده و پس از آن مسئول اطلاعات تیپ و اواخر هم مسئول ادوات تیپ زینبیون بود. 🔹حمیدرضا فرمانده‌ای مدبر،حرفه‌ای،مجرب و بسیجی مخلص بود؛ او ۶بار به سوریه اعزام شده‌بود؛کارش طوری بود که در یک عملیات کمرش آسیب دید، پای مصنوعی‌اش هم دو بار شکست که خانواده‌اش برای او پای یدکی فرستادند؛ هر دفعه که به ایران برمی‌گشت پایش را معالجه می‌کرد و وقتی که فقط مقداری بهبودی حاصل می‌شد، دوباره عازم سوریه می‌شد. 🔹سرانجام ۲۹ آبان ۱۳۹۶ در عملیات انهدام آخرین پایگاه داعش در البوکمال سوریه، شهید حمیدرضا ضیایی هدف گلوله تک‌تیرانداز داعشی قرار گرفت و به شهادت رسید؛ پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از تشییعی باشکوه در قطعه ۲۴ بهشت‌زهرا سلام‌الله‌علیها آرام گرفت. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
▪️نحوه شهادت: چندین بار به صورت داوطلبانه عازم سوریه شده بود و در قسمت ها و یگان های مختلف از حریم اهل بیت(ع) دفاع می‌کرد. او در حالی که فرماندهی ادوات تیپ زینبیون را بر عهده داشت، در آخرین مرحله پاکسازی داعش در سوریه، در ۳۰ آبان امسال در "شهر بوکمال" بر اثر اصبات تیر تک تیرانداز های داعشی به آرزوی دیرینه اش رسید و به فیض شهادت نائل شد ▪️همرزم شهید ضیایی ؛ با اشاره به اینکه حمید 6 بار به سوریه اعزام شد, می گوید: حمید چشمش به اشاره حضرت آقا بود و می دانست اصلی ترین وظیفه اش حفظ قرآن, اسلام و انقلاب است. با توجه به اینکه یکی پاهایش قطع بود, خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد و من به عینه شاهد تاولها در روی پا و زانویش بودم اما حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی نمی‌کرد و عاشورا را در نبرد سوریه می دید. شهید از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود.برخی از مردم از وضعیت سوریه و عمق خطر داعش بی خبر هستند و از سوی دیگر تبلیغات دشمن باعث ایجاد شایعاتی شد.این در حالی است که حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمک های مالی میکرد.رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش میدانست و به قومیت ملیت رزمندگان توجه نمی کرد. مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند.حمیدرضا فرمانده قرارگاه نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما می خوابید و در میدان نبرد در صف اول بود.با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند.زمانی هم که حمیدرضا به تهران آمد،از حال نیروهایش بی اطلاع نبود و به آنها سر میزد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند،کمک شان میکرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
راوی : آقای رضازاده؛ همرزم شهید: اطرافیان به ما لقب «دوقلو‌ها» داده‌بودند. زمانی که من عملیات داشتم و او در حال نقشه خوانی بود، ناگهان متوجه می‌شد که من از اتاق خارج شدم، به دنبالم می‌آمد و من را در آغوش می‌کشید. می‌گفت: «مراقب خودت باش. شهید نشو تا با هم شهید شویم.» در یک عملیاتی در محاصره‌ گیر کرده بودم. صدای حمیدرضا را پشت بی‌سیم می‌شنیدم که گریه می‌کرد. او تمام تلاشش را برای شکستن حلقه محاصره کرد. حمیدرضا از جان و دل برای حفاظت از نیروهایش مایه می‌گذاشت و خود را سپر بلا می‌کرد. او هرگز به دنبال پست و مقام نبود و هرگاه اعتراض یا پیشنهادی داشت به صراحت اعلام می‌کرد. او پس از بازگشتش از کربلا حال و هوای دیگری داشت. بی تاب بود و شهادت حلقه گمشده‌اش بود. در عملیات آخر، من نتوانستم حضور داشته باشم. در نهایت، حمیدرضا در کنار همرزم‌مان «علیرضا جیلان» به شهادت رسید و من جا ماندم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#خاطرات_شهدا #شهید_حمیدرضا_ضیایی راوی : آقای رضازاده؛ همرزم شهید: اطرافیان به ما لقب «دوقلو‌ها» د
راوی : حسین رضازاده؛ دوست و همرزم شهید: حمیدرضا ۱۴ ساله بود که با تغییر شناسنامه‌اش به جبهه آمد. آشنایی ما هم از ورود وی به تیپ نینوا بود. او در عملیات‌های مهمی شرکت داشت و در جریان یکی از این عملیات‌ها از ناحیه پا مجروح و نهایتا منجر به قطع شدن پایش شد. پس از اتمام جنگ تحمیلی، زمانی که کم‌لطفی‌ها و کم رنگ شدن فرهنگ دفاع مقدس را می‌دید، عذاب می‌کشید. بسیاری از مواقع یاد دوستان دوران جنگ می‌افتاد و از این‌که از غافله شهدا جا مانده، ناراحت بود. حمیدرضا آرشیتکت بود و درآمد خوبی کسب می‌کرد اما وقتی که موضوع دفاع از حرم اهل بیت(ع) مطرح شد، حال و هوای رفتن داشت. حمیدرضا با وجود اینکه مشکل جسمی و فرزند کوچک داشت اما حضور در سوریه را تکلیف و رسالت خود می‌دانست. بارها شاهد درد پا و کمرش بودم و توصیه می‌کردم که به سوریه نیاید اما نمی‌پذیرفت. در ابتدای اعزام دچار مشکل بود و اعزامش نمی‌کردند اما هر طور که بود خودش را رساند. حمیدرضا در هیئت و عزاداری‌ها شرکت می‌کرد اما دلش با حضور فیزیکی به عنوان مدافع حرم در سوریه آرام می‌شد. می‌گفت سینه زنی خوب است اما وقتی امروز حرمین ائمه در خطر هستند، هر قدر در هیات‌‌ها بگویم که برای ائمه جانم را هم می‌دهم، فایده ندارد. امروز معرکه عمل است نه حرف. او از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود، برخی از مردم از وضعیت سوریه و عمق خطر داعش بی خبر هستند و از سوی دیگر تبلیغات دشمن باعث ایجاد شایعاتی شد. این در حالی است که حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمک‌های مالی می‌کرد. رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش می‌دانست و به قومیت و ملیت رزمندگان توجه نمی‌کرد. رزمندگان پاکستانی مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند. حمیدرضا فرمانده قرارگاهی نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما می‌خوابید و در میدان نبرد در صف اول بود. با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند. زمانی هم که حمیدرضا به تهران آمد، از حال نیروهایش بی اطلاع نبود و به آن‌ها سر می‌زد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند، کمک‌شان می‌کرد. حمیدرضا به جهت مشکلات جسمی داروهای مسکن بسیاری مصرف می‌کرد تا بتواند به خوبی عملیات را پیش‌ ببرد. در انجام عملیات‌ها هیچ فرقی بین خودش و یک فرد سالم قائل نمی‌شد. بارها پیش می‌آمد که با کرم‌های ویتامین و مسکن‌ پایش را ماساژ می‌دادم تا بتواند استراحت کند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani