eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۸ آبان‌ماه ، حجت‌الاسلام والمسلمین گرامی باد . 🥀 مدیر کل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان هرمزگان به ‌مدت دو سال (از سال ۱۳۷۱- ۱۳۷۳) مدیر کل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان گیلان به ‌مدت ده سال (از سال ۱۳۷۳-۱۳۸۳) رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سودان به‌ مدت پنج سال ونیم (از سال ۱۳۸۳- ۱۳۸۹) مدیر کل آفریقا- عربی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به‌ مدت سه سال (از سال ۱۳۸۹- ۱۳۹۲) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
«حجت الاسلام والمسلمین شهید ابراهیم انصاری» در سال 1338 هـ. ش. (1959م) در شهرستان لامرد از توابع استان فارس به دنیا آمد. وی علاوه بر تحصیلات حوزوی، به تحصیلات دانشگاهی نیز پرداخت و موفق به اخذ دانشنامه کارشناسی ارشد در رشته مدیریت گردید. این شهید عزیز در دوران جنگ تحمیلی بسیار فعال بود. وی یکی از عناصر اولیه و مؤثر در شکل‌گیری "تیپ رزمی تبلیغی امام صادق(ع)" در دهه شصت بود که بیش از صدها شهید روحانی از این تیپ به جبهه‌ها اعزام شدند و هم اکنون نیز منشأ آثار خیر است. شهید انصاری پس از دفاع مقدس، از سال 1371 تا 1373 به ‌مدت دو سال در دولت حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان بود. وی سپس از سال 1373 تا 1383 به ‌مدت ده سال در دولت‏‌های سازندگی و اصلاحات به عنوان مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان خدمت کرد و منشأ آثار فراوانی در زمینه های دینی و فرهنگی در این استان گردید. انصاری که کادر رسمی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بود از سال 1383 تا 1389 به‌ مدت پنج سال و نیم به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سودان خدمت کرد. در زمان فعالیتش در این کشور، علاقه مردم به ایشان بسیار زیاد بود زیرا با آنان ارتباط نزدیک داشت، در خانه‌های آنان حضور می‌یافت و با آنان مجالست می‌کرد. این شهید عزیز پس از بازگشت از مأموریت سودان، به‌ مدت سه سال از سال 1389 تا 1392 به عنوان مدیر کل آفریقا ـ عربی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تجربیات خود را به کار گرفت. وی در این مدت خدمات شایانی در حوزه کشورهای آفریقایی و عربی انجام داد که فعالیت‏‌های فرهنگی سازمان‏‌های مرتبط با وی در غزه فلسطین بسیار قابل توجه است. ایشان چه در دوران دفاع مقدس، چه در سال‌های همکاری با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چه در سال‌هایی که به عنوان رایزن فرهنگی در سودان مشغول خدمت بود، همواره به خدمت می‌اندیشید و با اعتقاد قلبی به تبلیغ آموزه‌های ارزشمند اسلامی در عرصه‌های مختلف تبلیغی حضور فعال داشت. اغلب ایام عمر ایشان در تبلیغ دین گذشت و هیچ گاه خسته نمی‌شد. وی حتی وقتی به سفر حج مشرف می شد در مسجدالحرام و مسجد النبی(ص) با اشتیاق به دنبال زائران عرب بود تا باب دوستی را باز کند، به گفت‌وگو بپردازد و ضمن معرفی اسلام صحیح، از مذهب حقه دفاع نماید. انصاری همچنین به عنوان نماینده سازمان فرهنگ، عضو "كارگروه رسيدگي به بحران ها و حوادث تروريستي عليه شيعيان جهان" بود که در مجمع جهاني اهل‌بيت(ع) تشکیل شده است. پس از بازگشت «حجت الاسلام سید محمدحسین رئیس زاده» رایزن فرهنگی سابق کشورمان در لبنان از این کشور، این رایزنی برای مدتی نسبتاً طولانی بدون رییس بود تا اینکه حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم انصاری در اواسط مهرماه سال جاری ـ 1392 ـ به عنوان رایزن جمهوری اسلامی ایران به بیروت اعزام شد. اما متأسفانه این مأموریت دوامی نیافت و ابراهیم انصاری طی انفجارهای تروریستی صبح امروز در مقابل سفارت ایران ـ که به شهادت دست کم 23 نفر و مجروحیت بیش از 140 نفر دیگر انجامید ـ به لقاء الله پیوست. تدین، تواضع، اخلاق محوری، اشتیاق خدمت به اسلام و مکتب اهل‌بیت(ع)، بشاشت، گوش شنوا بودن، زبان شناسی، مخاطب شناسی و مردم داری از ویژگی‌های این شهید عزیز بود که عاقبت، شربت شهادت را برای وی به ارمغان آورد. شهید انصاری هیچگاه مانند برخی که برای پنهان کردن نقصان خود به برجسته ساختن ضعف دیگران می‌پردازند، ضعف هیچ کس را بازگو نمی‌کرد؛ بلکه می‌کوشید قوت‌ها را بیان کند و اساساً اهل ایجاد تنش نبود و خطوط قرمز عرصه فرهنگ را که درک کردنی است و نمی‌توان از بخشنامه‌ها آن را استخراج کرد، به خوبی درک کرده بود و هیچ گاه از مرزهای نانوشته اما مسلم فرهنگی عبور نمی‌کرد. روحش شاد و یادش گرامی باد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
خوابِ امام‌حسین علیه‌السلام رو دیده بود.به حضرت عرض‌کرده بود: کاش من هم درکربلا بودم و شما رو یاری می‌کردم. امام فرموده بودند: ناراحت نباش! سیدی از نسل ما علیه کفر قیام می‌کنه؛ تو در اون جنگ شرکت می‌کنی و شهید میشی... چهارده سال گذشت. جنگ ایران و ارتش‌بعثِ‌عراق شروع شد. باز هم خواب امام‌حسین علیه‌السلام رو دید. حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی. محمدعلی عزمش رو برای رفتن به جبهه جزم کرد، و مدت زیادی از خوابش‌ نگذشته بود که شهید شد. 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید محمد علی نامور 📚منبع: کتاب لحظه‌های بی‌عبور ، صفحه ۸۵ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 غفلت مقدّمه غارت است. 👈🏼 ملتی که از توانایی خود غافل شد،‌به آسانی غارت میشود. 🔻رهبر انقلاب: یک بخش مهمّ جنگ‌نرم استعمارگران، این است که هر ملّتی را که دارای استعدادی است از استعدادِ خودش غافل کنند؛ این‌قدر بگویند نمیتوانی که باورش بشود نمیتوانم. وقتی این شد، غارت آن ملّت آسان میشود. غفلت و غارت مکمّلِ هم هستند؛ غفلت مقدّمه‌ی غارت است. ۱۴۰۰/۸/۲۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۹ آبان ماه ، گرامی باد. 🥀 خلاصه گزارش عملیات نام عملیات : نصر8 رمز عـــــــمليات: يا محمدبن عبدالله(ص) جبهه : شمال غرب منطقه عملياتي : ماووت از استان سليمانيه تاریخ : 29/8 تا 5/9/1366 نوع تک : نیمه گسترده فرماندهی : سپاه سازمان : سپاه استعداد نیروهای درگیر : ایران : 11 گردان پیاده عراق : 23 گردان پیاده ، زرهی و کماندویی و 2 گردان توپخانه هدف عملیات : تصرف ارتفاع گرده رش با هدف تکمیل خط جبهه در غرب ماووت تلفات انسانی عراق : 500 نفر توضیحات : سپاه همچنان به گسترش جبهه در استان سلیمانیه عراق ادامه داد و در این عملیات با تصرف ارتفاع گرده رش ضمن تکمیل خطوط جبهه در غرب ماووت ابتکار عمل لازم برای گسترش به سمت شهر سلیمانیه را هم به دست آورد . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در تداوم سلسله عملیاتی که در جبهه شمال غرب انجام شد، ضرورت اجرای عملیات به منظور فراهم سازی عملیات بزرگ و گسترده در این جبهه بیش از پیش احساس می‌شد.به همین دلیل به رغم دشواری‌های موجود، عملیات نصر 8 از سوی سپاه پاسداران طراحی شد. اهداف عملیات: تصرف ارتفاع گرده رش و در نتیجه تسلط بر بخشی از رودخانه قلعه چولان و تسهیل عبور نیروها. منطقه عملیات: منطقه عملیاتی در شمال سلیمانیه واقع و توسط ارتفاعات بلند گرده رش، گوجار، قمیش، دولبشک، الاغلو، ویولان، گرده شیلان و نیز دشت هرمدان و تپه های جنگاوی احاطه شده است. نیروهای عملیات بر اساس استعدادی برابر با 11 گردان پیاده به شکلیک قرارگاه ثابت و یک قرارگاه احتیاط سازماندهی شدند. قرارگاه نجف اشرف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: لشکر 11 امیرالمومنین (ع) لشکر 21 امام رضا (ع) لشکر 57 اباالفضل (ع) لشکر 155 ویژه شهدا تیپ مستقل 12 قائم (عج) هم چنین، لشکرهای 7 ولی عصر (عج)، 52 قدس و تیپ های مستقل 35 امام حسن(ع) و مسلم به عقیل به عنوان احتیاط قرارگاه در نظر گرفته شدند. طرح عملیات: مانور عملیات برای تصرف ارتفاع گرده رش به شرح زیر طراحی گردید: تصرف نیمه جنوبی ارتفاع 1418 (قله دوم) توسط لشکر 21. تصرف نیمه غربی ارتفاع 1426 (قله اول) توسط لشکر 11. تصرف نیمه شمالی ارتفاع 1418 (قله سوم) توسط لشکر 57. تصرف نیمه شرقی ارتفاع 1426 (قله اول) توسط تیپ 12. تصرف ارتفاعات 1317 و 1348 (قله چهارم) توسط لشکر 155 ویژه. همچنین، در صورت فراهم شدن شرایط مشاعه، یگان‌های احتیاط برای تصرف ارتفاع ویولان و دشت هرمدان وارد عمل می‌شدند. ضمناً، نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق می بایست روی ارتفاع ویولان و شمال آن وارد عمل شود تا ضمن تجزیه توان دشمن، راه ورودی قرارگاه رمضان به داخل خاک عراق بیشتر تامین گردد. شرح عملیات: نیروها با حرکت از محورهای مختلف پس از 5 الی 8 ساعت راهپیمایی، در نزدیکی مواضع دشمن استقرار یافته و به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستند. سرانجام عملیات در ساعت 01:16 بامداد 29/8/1366 با رمز مبارک یا محمد بن عبدالله، ادرکنی آغاز شد و یگان های عملیاتی به طور هماهنگ و هم زمان به مواضع دشمن یورش بردند و پس از یک ساعت موفق شدند قلل 1424، 1426 (قله اول)، 1418 (قله دوم) و 1391 (قله سوم) و قرارگاه تاکتیکی تیپ 39 را تصرف کنند. از ساعت 5 صبح، دشمن با بکارگیری عناصر باقیمانده از تیپ 39 پاتک کرده و توانست یکی از یگان های خودی را حدود 300 متر عقب براند. با روشن شدن آسمان، پاتک دوم عراق نیز شروع شد که با مقاومت قوای خودی سرکوب گردید. پس از آن، هیچ تحرک موثر و مهمی از دشمن در طول روز اول مشاهده نشد. در شب دوم، نیروهای خودی مجددا وارد عمل شده و سه قله دیگر گرده رش را تصرف کرده و در نهایت موفق شدند به طور کامل این ارتفاع را در اختیار بگیرند. دشمن که ارتفاع گرده رش را از دست داده بود، از روز سوم عملیات شروع به پاتک برای بازپس گیری این ارتفاع کرد که هر یک از آن‌ها با مقاومت طرف مقابل خنثی شد. از تاریخ 2/9/1366 نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق روی ارتفاع ویولان وارد عمل شد. این اقدام موجب شد دشمن توجه خود را به آن محور معطوف نماید و پس از دو روز درگیری آن ها را به عقب براند. نتایج عملیات رزمندگان اسلام در عملیات نصر 8، به طور صددرصد به هدفهای خود دست یافتند. در واقع، با تصرف ارتفاع گرده‌رش، یك سرپل مناسب و جاپای مطمئن در آن سوی رودخانه قلعه چولان، برای اقدامات بعدی به دست آمد. در این عملیات، دشمن متحمل تلفات نیروی انسانی و تجهیزات زیادی شد و200تن از آنها نیز به اسارت نیروهای خودی درآمدند. همچنین، تیپ‌های 39، 74، 77 و 83 و برخی یگان‌های دیگر دشمن آسیب دیدند. علاوه بر این، مقداری از سلاح، مهمات و تجهیزات دشمن نیز منهدم و یا به غنیمت گرفته شد. مناطق آزاد شده شهر ماووت ارتفاعات 1426 ، 1428 ،1391 چندين پاسگاه مرزي عراق بر روي ارتفاعات گرده رش روستاهاي گمالان زور ،گمالان خوارد،بر گر بالا ،بر گر پايين تجهيزات منهدم شده دشمن چندين دستگاه تانک ونفر بر انواع ماشين آلات مهندسي و راهسازي چندين قبضه آتشبار توپخانه چندين انبار مهمات دهها دستگاه خودرو نظامي يگانهاي منهدم شده دشمن انهدام تيپ 29 از لشگر 44انهدام تيپهاي 603 ، 83 ، 77 پياده انهدام يک گردان کماندويي از سپاه يکم انهدام سه گردان توپخانه انهدام يک گروهان تانک انهدام گردان کماندويي لشگر 44تعداد کشته وزخمي بيش از 2000 نفرتعداد اسراء 200 نفرغنايمتعدادي تانک دهها دستگاه خودرو مقدار زيادي انواي خمپاره انداز يک دستگاه رادار رازيت مقدار زيادي انواع سلاح سبک . -تصرف ارتفاع گرده رش -كشته و زخمی شدن حدود 300 تن از نیروهای دشمن - به اسارت در آمدن 200 تن از نیروهای دشمن 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۹آبان‌ماه ، گرامی باد . 🥀 ▪️نام و نام خانوادگی : حمیدرضا ضیایی ▪️نام پدر:علی اعظم 📅ولادت:۱۳۴۹/۰۳/۱۷__تهران 📅شهادت: ۱۳۹۶/۰۸/۲۹__ سوریه، بوکمال 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔹حمیدرضا ضیایی ۱۷ خرداد سال ۱۳۴۹ در تهران چشم به جهان گشود؛ درحالیکه فقط ۱۵ سالش بود به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت و در لشکر ۱۰ سید الشهدا علیه‌السلام بعنوان دیده‌بان مشغول جهاد در راه خدا شد؛ او در سال ۱۳۶۶ در عملیات کربلای۵ از ناحیه پا مجروح شد و پایش از زانو قطع شد و پای مصنوعی داشت. 🔹حمیدرضا بعد از پایان جنگ مشغول کار آزاد شد؛ او در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی حضوری چشمگیر و تاثیرگذار داشت و خدماتی ارزشمند از خود بر جای گذاشت اما وقتی موضوع دفاع از حرم پیش آمد به رغم اینکه جانباز بود، به خاطر انگیزه بالایی که داشت پس از ۶ماه پیگیری در سال ۱۳۹۵ راهی جبهه مقاومت شد. 🔹حمیدرضا ضیایی چشمش به اشاره حضرت آقا بود و می‌دانست که اصلی‌ترین وظیفه‌اش حفظ قرآن، اسلام و انقلاب است؛ با توجه به اینکه یکی از پاهایش قطع شده‌بود، خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد؛ حتی تاول‌های روی پا و زانویش نیز باعث نشد که حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی کند و عاشورا را در نبرد سوریه می‌دید. 🔹در سوریه به خاطر تجاربی که در دفاع مقدس داشت، خیلی سریع به کار گرفته شد؛ او مدتی فرمانده تیپ پیاده و پس از آن مسئول اطلاعات تیپ و اواخر هم مسئول ادوات تیپ زینبیون بود. 🔹حمیدرضا فرمانده‌ای مدبر،حرفه‌ای،مجرب و بسیجی مخلص بود؛ او ۶بار به سوریه اعزام شده‌بود؛کارش طوری بود که در یک عملیات کمرش آسیب دید، پای مصنوعی‌اش هم دو بار شکست که خانواده‌اش برای او پای یدکی فرستادند؛ هر دفعه که به ایران برمی‌گشت پایش را معالجه می‌کرد و وقتی که فقط مقداری بهبودی حاصل می‌شد، دوباره عازم سوریه می‌شد. 🔹سرانجام ۲۹ آبان ۱۳۹۶ در عملیات انهدام آخرین پایگاه داعش در البوکمال سوریه، شهید حمیدرضا ضیایی هدف گلوله تک‌تیرانداز داعشی قرار گرفت و به شهادت رسید؛ پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از تشییعی باشکوه در قطعه ۲۴ بهشت‌زهرا سلام‌الله‌علیها آرام گرفت. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
▪️نحوه شهادت: چندین بار به صورت داوطلبانه عازم سوریه شده بود و در قسمت ها و یگان های مختلف از حریم اهل بیت(ع) دفاع می‌کرد. او در حالی که فرماندهی ادوات تیپ زینبیون را بر عهده داشت، در آخرین مرحله پاکسازی داعش در سوریه، در ۳۰ آبان امسال در "شهر بوکمال" بر اثر اصبات تیر تک تیرانداز های داعشی به آرزوی دیرینه اش رسید و به فیض شهادت نائل شد ▪️همرزم شهید ضیایی ؛ با اشاره به اینکه حمید 6 بار به سوریه اعزام شد, می گوید: حمید چشمش به اشاره حضرت آقا بود و می دانست اصلی ترین وظیفه اش حفظ قرآن, اسلام و انقلاب است. با توجه به اینکه یکی پاهایش قطع بود, خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد و من به عینه شاهد تاولها در روی پا و زانویش بودم اما حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی نمی‌کرد و عاشورا را در نبرد سوریه می دید. شهید از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود.برخی از مردم از وضعیت سوریه و عمق خطر داعش بی خبر هستند و از سوی دیگر تبلیغات دشمن باعث ایجاد شایعاتی شد.این در حالی است که حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمک های مالی میکرد.رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش میدانست و به قومیت ملیت رزمندگان توجه نمی کرد. مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند.حمیدرضا فرمانده قرارگاه نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما می خوابید و در میدان نبرد در صف اول بود.با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند.زمانی هم که حمیدرضا به تهران آمد،از حال نیروهایش بی اطلاع نبود و به آنها سر میزد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند،کمک شان میکرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
راوی : آقای رضازاده؛ همرزم شهید: اطرافیان به ما لقب «دوقلو‌ها» داده‌بودند. زمانی که من عملیات داشتم و او در حال نقشه خوانی بود، ناگهان متوجه می‌شد که من از اتاق خارج شدم، به دنبالم می‌آمد و من را در آغوش می‌کشید. می‌گفت: «مراقب خودت باش. شهید نشو تا با هم شهید شویم.» در یک عملیاتی در محاصره‌ گیر کرده بودم. صدای حمیدرضا را پشت بی‌سیم می‌شنیدم که گریه می‌کرد. او تمام تلاشش را برای شکستن حلقه محاصره کرد. حمیدرضا از جان و دل برای حفاظت از نیروهایش مایه می‌گذاشت و خود را سپر بلا می‌کرد. او هرگز به دنبال پست و مقام نبود و هرگاه اعتراض یا پیشنهادی داشت به صراحت اعلام می‌کرد. او پس از بازگشتش از کربلا حال و هوای دیگری داشت. بی تاب بود و شهادت حلقه گمشده‌اش بود. در عملیات آخر، من نتوانستم حضور داشته باشم. در نهایت، حمیدرضا در کنار همرزم‌مان «علیرضا جیلان» به شهادت رسید و من جا ماندم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#خاطرات_شهدا #شهید_حمیدرضا_ضیایی راوی : آقای رضازاده؛ همرزم شهید: اطرافیان به ما لقب «دوقلو‌ها» د
راوی : حسین رضازاده؛ دوست و همرزم شهید: حمیدرضا ۱۴ ساله بود که با تغییر شناسنامه‌اش به جبهه آمد. آشنایی ما هم از ورود وی به تیپ نینوا بود. او در عملیات‌های مهمی شرکت داشت و در جریان یکی از این عملیات‌ها از ناحیه پا مجروح و نهایتا منجر به قطع شدن پایش شد. پس از اتمام جنگ تحمیلی، زمانی که کم‌لطفی‌ها و کم رنگ شدن فرهنگ دفاع مقدس را می‌دید، عذاب می‌کشید. بسیاری از مواقع یاد دوستان دوران جنگ می‌افتاد و از این‌که از غافله شهدا جا مانده، ناراحت بود. حمیدرضا آرشیتکت بود و درآمد خوبی کسب می‌کرد اما وقتی که موضوع دفاع از حرم اهل بیت(ع) مطرح شد، حال و هوای رفتن داشت. حمیدرضا با وجود اینکه مشکل جسمی و فرزند کوچک داشت اما حضور در سوریه را تکلیف و رسالت خود می‌دانست. بارها شاهد درد پا و کمرش بودم و توصیه می‌کردم که به سوریه نیاید اما نمی‌پذیرفت. در ابتدای اعزام دچار مشکل بود و اعزامش نمی‌کردند اما هر طور که بود خودش را رساند. حمیدرضا در هیئت و عزاداری‌ها شرکت می‌کرد اما دلش با حضور فیزیکی به عنوان مدافع حرم در سوریه آرام می‌شد. می‌گفت سینه زنی خوب است اما وقتی امروز حرمین ائمه در خطر هستند، هر قدر در هیات‌‌ها بگویم که برای ائمه جانم را هم می‌دهم، فایده ندارد. امروز معرکه عمل است نه حرف. او از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود، برخی از مردم از وضعیت سوریه و عمق خطر داعش بی خبر هستند و از سوی دیگر تبلیغات دشمن باعث ایجاد شایعاتی شد. این در حالی است که حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمک‌های مالی می‌کرد. رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش می‌دانست و به قومیت و ملیت رزمندگان توجه نمی‌کرد. رزمندگان پاکستانی مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند. حمیدرضا فرمانده قرارگاهی نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما می‌خوابید و در میدان نبرد در صف اول بود. با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند. زمانی هم که حمیدرضا به تهران آمد، از حال نیروهایش بی اطلاع نبود و به آن‌ها سر می‌زد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند، کمک‌شان می‌کرد. حمیدرضا به جهت مشکلات جسمی داروهای مسکن بسیاری مصرف می‌کرد تا بتواند به خوبی عملیات را پیش‌ ببرد. در انجام عملیات‌ها هیچ فرقی بین خودش و یک فرد سالم قائل نمی‌شد. بارها پیش می‌آمد که با کرم‌های ویتامین و مسکن‌ پایش را ماساژ می‌دادم تا بتواند استراحت کند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۰ نوامبر ، بنیانگذار نهضت اسلامی فلسطین گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شیخ عزالدین قسام به سال 1882م. در شهرک جبله واقع در نزدیکی شهر اللاذقیه در سواحل سوریه در خانواده ای با تقوا و روستایی دیده به جهان گشود. پدرش شیخ عبد القادر مصطفی قسام، از کارمندان حوزۀ علوم شریعت اسلامی بود و مادرش حلیمه قصاب، در یک خانوادۀ تحصیل کرده و مذهبی پرورش یافته بود. پدر قسام به کار تدریس اهتمام ویژه ای داشت. عبد القادر در مکتب خانۀ روستا به اهالی آن، قرآن کریم، زبان عربی، خط و ریاضیات آموزش می داد و با یاد دادن سرودهای دینی، روحیۀ جهاد و حماسه را در میان ساکنان روستا بر می انگیخت. وی همچنین برای مدتی بازپرس ویژۀ دادگاه بود. عزالدین قسام در مکتب خانۀ روستا خواندن، نوشتن و تلاوت قرآن را آموخت و در این زمینه از تمامی هم سن و سالان خود برتر بود. پس از مدتی به دانشگاه الازهر مصر رفت و در جلسات درس شیخ محمد عبده شرکت کرد و بدین ترتیب روح تشنۀ خود را از دریای علم و معرفت سیراب کرد. قسام در اغلب جلسات درس دانشگاه شرکت می کرد و بیشتر اوقات خود را در کتابخانه ها می گذراند. وی در کنار فراگیری علم، به جنبشهای آزادی خواه نیز توجه خاصی داشت. او دریافته بود که اسلام، دین عزت، اقتدار، آزادگی و جهاد است. قسام در مصر با استعمار انگلیس و سلطۀ آن بر ملت و ذخایر ملی این کشور آشنا شد و در همان وقت در اندیشۀ ضرورت مبارزه با نیروهای استعمارگر بود. به اعتقاد وی، این دو معضل، دو روی یک سکه هستند و اگر ظلم و ستم منتشر شود، انسانها و آبادانیها از بین می رود. مشاهدۀ این گونه مسائل غیر اخلاقی، وی را به شهرک جبله کشاند و خاطرات محنتهای خانواده و هموطنانش اعم از بیسوادی و اوضاع وخیم اقتصادی را در ذهن او زنده کرد. فعالیت آموزشی قسام در سال 1906 عزالدین قسام پس از ده سال علم اندوزی و کسب معرفت در الازهر و اخذ دانشنامه از این دانشگاه به جبله بازگشت. از آنجا برای آشنا شدن با شیوۀ تدریس در دانشگاههای ترکیه، به این کشور سفر کرد. پس از بازگشت از ترکیه مانند پدرش در مسجد سلطان بن ادهم قطب الدین به تدریس مشغول شد. وی به کودکان روستای جبله خواندن، نوشتن، حفظ قرآن کریم و علوم حدیث آموخت و در مسجد المنصوری واقع در مرکز این روستا، نماز جمعه به پا می داشت. مردم همگی شیفتۀ خطبه ها و نحوۀ تدریس وی شده بودند. طولی نکشید که شهرت و آوازۀ شیخ قسام در مناطق مجاور منتشر شد. وی مفاهیم اسلام را با درک عمیق و گستردۀ خود، به مردم تبلیغ می کرد و طرفداران بسیاری به دست آورد و در میان مردم مقام و منزلت ویژه ای پیدا کرد. مبارزه با اشغالگران فرانسه در سوریه هنگام ورود نظامیان فرانسه به سوریه در سال 1920، مبارزات قسام با اشغالگران در ساحل شمالی سوریه آغاز شد. ایشان و مرحوم عمر بیطار از طلایه داران جهاد مسلحانه در سالهای 1919 تا 1920 بودند. وی سوریه را ترک کرد. سپس خانۀ خود را که کل دارایی او به شمار می آمد، فروخت و با پول آن بیست و چهار قبضه تفنگ خرید. پس از آن، خانوادۀ خود را به طرف منطقه ای کوهستانی فرستاد. فرانسویها تلاش کردند تا با دادن پیشنهادهایی فریبنده نظیر دادن پست و مقامهای عالی، شیخ را از ادامۀ مبارزه بازدارند، اما او به تمام این پیشنهادها پاسخ رد داد. اصرار قسام بر مقاومت، دادگاه نظامی فرانسه در اللاذقیه را بر آن داشت تا حکم اعدام وی و شماری از یارانش را صادر کند. سپس شیخ به منظور رها شدن از تعقیب فرانسویها به دمشق و از آنجا به فلسطین رفت. قسام در فلسطین قسام و یارانش در حیفا سکونت گزیدند و خانواده های آنان در منزلی در محلۀ قدیمی این شهر در کنار یکدیگر زندگی کردند. این محله پناهگاه کشاورزان فقیری بود که در نتیجۀ حملۀ اشغالگران، خانه های آنها در روستاها تخریب شده بود و مهاجران یهودی درآن سکونت کرده بودند. قسام برای بهبود اوضاع معیشتی کشاورزان، تلاش بسیاری نمود. وی با برپایی کلاسهای شبانه ،به مبارزه با بی سوادی برخاست. اندکی نگذشت که کشاورزان ساکن منطقۀ شمالی و کارگران، به شیخ احترام ویژه ای گذاردند و شیفتۀ اخلاق و منش خداپسندانۀ وی شدند. قسام در مدرسۀ اسلامی حیفا به تدریس مشغول شد و دانش آموزان را نسبت به آیندۀ سرزمین خود در سایۀ اشغالگری حساس کرد. وی با موافقت حاج محمد امین الحسینی، مفتی قدس و رهبر جنبش ملی فلسطین، امام جماعت و خطیب مسجد استقلال شد. قسام با شیوۀ خاص خود، به تنویر افکار عمومی فلسطینیان مشغول شد و آنان را از تهدیدات فراروی شان مطلع کرد و همواره این جمله را تکرار می کرد که یهودیان برای نابودی ملت فلسطین و تشکیل دولتی یهودی ،تنها منتظر یک فرصت هستند. 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شیخ قسام در مساجد در میان نمازهای پنجگانه،جلسات درس برگزار می کرد.وی از این فرصت استفاده می کرد و مبارزان را برای نبرد آماده می کرد.او در برنامه های خود همواره کیفیت را بر کمیت ترجیح می داد. هنگامی که تهدیدات حمله نیروهای انگلیسی به فلسطین افزایش یافت،قسام جمعیت جوانان مسلمان را تأسیس کرد و در آن،جوانان مسلمان را پرورش داد و آنان را از قید و بند انحراف و خودباختگی ناشی از اوضاع دشوار اقتصادی و سیاسی آن زمان آزاد کرد و به کار و تلاش برای حمایت از میهن دعوت کرد.وی با رهبران شهرهای مختلف فلسطین در تماس بود و از این راه توانست عدۀ زیادی از جوانان را به سازمان جهادی خود جذب کند. قسام در سال1930مدتی در دفتر ازداوج و طلاق دادگاه حیفا فعالیت کرد و از راه آن موفق شد تا با قشرهای مختلف جامعه،از جوانان گرفته تا سالخوردگان،کشاروزان،کارگران،دانشجویان و کارمندان ارتباط برقرار کند.این مسئله نقش بسزایی در گسترش و توسعۀ دامنۀ سازمان جهادی او داشت.فعالیتهای جهادی عملیات مبارزان قسامی،تنها در حمله به شهرکهای اشغالی صهیونیستها خلاصه نمی شد،و همان طور که استاد امیل الغوری در کتاب خود با عنوان«فلسطین در گذر شصت سال» مطرح کرده است،این عملیاتها همچنین شامل تعقیب و شکنجۀ کسانی می شد که علیه ملت و مصالح آن خیانت می کردند؛نظیر همکاری با رژیم صهیونیستی،جاسوسی برای سازمان اطلاعات انگلیس یا فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان.مبارزه با گشتیهای ارتش و پلیس، بستن راهها و حمله به قرارگاههای ارتش و مراکز پلیس،حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری،از اقدامات دیگر مبارزان قسامی شمار می آمد.هنگامی که عملیات قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت،دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس دربارۀ مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد. این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان رعب و وحشت افکنده بود.یهودیان نخستین بار بود که عملیات نظامی رابرعلیه خود می دیدند. دولت انگلیس و یهود از ترس این عملیاتها، جاسوسهای خود را در مناطق مختلف مستقر کردند و با کمترین شک نسبت به کسی، او را بازداشت می کردند.بدین ترتیب تحرکات و فعالیتهای گروه قسام با مشکلات متعددی مواجه گردید.پلیس انگلیس توانست دربارۀ نیرو و تجهیزات نظامی و مکان عملیات این گروه اطلاعاتی جمع آوری کند. شهادت شیخ عز الدین قسام دکتر مصطفی کبها، پژوهشگر فلسطینی در خصوص نحوۀ به شهادت رسیدن شیخ قسام می گوید:«نیروهای قسام در روز دوم یا سوم نوامبر سال1935از حیفا خارج شدند و به طرف کوههای کرمل در نزدیک روستاهای حیفا و جنین رفتند».وی می افزاید که گروهی متشکل از 14مبارز به دو یگان تقسیم شدند. یگان نخست تحت فرماندهی قسام و یگان دیگر تحت فرماندهی شیخ فرحان سعدی معاون قسام قرار داشت. وی مسائل امنیتی را عامل این تقسیم بندی اعلام کرد و هرگونه اختلاف میان قسام و معاون خود را که به تسریع در اعلان جنگ انجامیده بود، رد کرد. اوضاع بر وفق مراد شیخ قسام پیش نرفت،روزی یکی از هواداران شیخ، به یک دستگاه خودروی گشتی انگلیس تیراندازی کرد و بدین ترتیب عملیات نیروهای شیخ،پیش از انجام نخستین مرحلۀ نقشه لو رفت؛ به عبارت دیگر زمان نبرد مسلحانه را تسریع بخشید.سپس نیروهای پلیس انگلیس، مبارزان قسام را در جنگلهای شیخ زید واقع در نزدیکی یعبد دستگیر کردند.این پژوهشگر فلسطینی همچنین می افزاید که با لو رفتن مخفیگاه گروه قسام و رسیدن نیروهای پلیس به آن،عده ای مزدور عرب از شیخ و طرفدارانش خواستند تا تسلیم شوند،اما شیخ هرگز تسلیم نشد و از یاران خود خواست تا افتخار شهادت را بر خواری ترجیح دهند و چنین نیز شد.از عز الدین قسام تا احمد یاسین عونی فرسخ یکی از نویسندگان عرب می گوید: شهادت قسام بازتاب وسیعی در میان فلسطینیان داشت و آثار آن در تشییع باشکوه پیکر پاک این شهید در حیفا کاملا نمایان بود. پیکرهای پاک ، شهید یوسف عبد الله زیباری و سعید عطیه المصری (از یاران نزدیک قسام)مسافت پنج کیلومتر بر دوش فلسطینیان حمل شدند،و در خلال آن تشییع کنندگان بدون توجه به تیراندازی نیروهای پلیس و نظامیان انگلیسی،با آنان درگیرشدند و بر اثر این درگیری عده ای شهید وتعدادی زخمی شدند. شیخ احمد یاسین شبتای تیبیت از تاریخ نگاران صهیونیستی در کتاب خود بن گوریون و عرب ها می نویسد: بن گوریون بابت مرگ شیخ قسام شدیدا متأثر شد. وی بر این باور بود که هر یک از رهبران عرب، ملت خود را قربانی مصالح شخصی خویش می کند، اما این نخستین باری است که یک رهبر عربی جان خود را برای حفظ آرمان و اصول خود فدا می کند؛ لذا این مسئله به عربها قدرت بسیاری می بخشد. بن گوریون به خوبی می دانست که از این به بعد چنین شهادتهایی از پی هم خواهد آمد و صدها و هزاران نفر همچون قسام آماده می شوند که جان خود را فدای آرمان های خویش کنند».
بن گوریون همچنین معتقد بود که شهادت قسام، و را وارد مرحله تازه ای از درگیری با عربها خواهد کرد، مرحله ای که در آن چاره ای جز تشکیل ائتلاف میان انگلیس و رژیم صهیونیستی نخواهد بود. این نویسندۀ عبری در ادامه می گوید: «شهادت قسام نه تنها در میان مقامات رژیم صهیونیستی بازتاب گسترده ای داشت، بلکه این شهادت همچنین تأثیر عمیقی در محافل فلسطینی گذاشت. جمال الحسینی، رهبر حزب عربی و مرد شمارۀ دو رهبری جنبش ملی پس از مفتی قدس، پس از رفتن به خانۀ الزیباری و مشاهدۀ فقر و بدبختی یاران قسام و خانوادۀ آنها در روزنامۀ الحزب اتحادیۀ عرب نوشت:انقلاب قسام انقلاب علیه تمامی ما ست؛ چرا که هر یک از ما مدعی است که در قلبش ایمان و اخلاص و اراده ای قوی وجود دارد، اما با ترس و نگرانی اعلام می کند که خانواده ای پر تعداد دارد و می ترسد که اگر به میدان نبرد برود، خانواده اش دچار ننگ و عار و سرانجام مرگ شود و دیگر نتواند بر مشکلات فایق آید. قسام و یارانش این سخنان را می شنوند و علیه آن قیام می کنند و بیرون می روند... از کجا بیرون می روند؟ از لانه هایی که در آن تکه های گوشت وجود دارد، درست مانند جوجه گنجشکی که منتظر گرفتن غذا از منقار مادرش است تا گرسنگی و تشنگی خود را برطرف کند. قسام و طرفدارانش از این لانه ها برای حفظ مبدأ و احقاق حق و اعتلای منزلت ایمان خارج شدند و اکنون ما با دیدن این همه فداکاری، تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که خود را سرزنش کنیم و گونه های خویش را از شرم و حیا سرخ کنیم. از خداوند می خواهیم که دلهای مان را با چنین نور ایمانی منور سازد» .در پایان این کتاب آمده است: اگر جمال الحسینی تاکنون زنده بود و از منزل شیخ احمد یاسین، پس از شهادتشان دیدن می کرد، یقینا همان جملاتی را تکرار می کرد که پس از رفتن به خانۀ زیباری، دوست و همسنگر قسام، آنها را بر زبان آورده بود. در بعضی منابع و سایتها تاریخ شهادت او را 19 نوامبر1935 قید نموده اند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
: شخصیتهای برجسته‌ای در فلسطین و بیرون از فلسطین بودند که نباید زحماتشان نادیده گرفته شود - از قبیل مرحوم ، مرحوم حاج امین الحسینی، مرحوم شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء - همه اینها خطر وجود دولت و حکومت صهیونیستی را در این منطقه شناختند و آن را گوشزد کردند و مبارزاتی انجام دادند؛ لیکن دنیای اسلام و موظّفان دنیای اسلام نتوانستند نقش خود را درست ایفا کنند؛ لذا در مبارزه مردم فلسطین با این پدیده بسیار خطرناک، افت و خیزهایی در طول زمان وجود داشته است. ۱۳۸۰/۱۱/۱۱ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۹ آبان گرامی باد. 🥀 تاریخ تولد : 1352/10/12 محل تولد : خرم آباد - لرستان تاریخ شهادت : 1398/08/29 محل شهادت : سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند محل مزار شهید : لرستان - خرم آباد - آرامستان صالحین - قطعه شهدای کرامت 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
دانشجوی شهید مدافع حرمی که با زبان روزه به لقاءالله پیوست ... شهید پاسدار دانشجوی دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین، شیرمردی از خطه لرستان بود که سال ۱۳۵۹ در خرم‌آباد به دنیا آمد. وی در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد و با علاقه‌ای که به کسوت پاسداری داشت، عضو نیروی قدس سپاه شد. بار‌ها به همسرش گفته بود اگر هزاران بار بمیرم و زنده شوم باز شغل پاسداری را انتخاب می‌کنم. شهید غلامی از آغاز فتنه داعش و تکفیری‌ها در مرز‌های جغرافیایی اسلام برای حفظ اسلام و ایران، در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافت تا سرانجام در ۲۹ آبان ۱۳۹۸ با زبان روزه به خیل شهدای مدافع حرم پیوست. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
«بسمه‌تعالی» این‌جانب اسماعیل غلامی یاراحمدی فرزند علی مصطفی در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی این وصیت‌نامه را می‌نویسم. به خانواده عزیز و گرامی خودم و جهت اطلاع دوستان و آشنایان محترم از پدر و مادر برادران و خواهر و همسرم عاجزانه خواهشمندم که در فراقم بی‌تابی نکنند و تا می‌توانند راضی به رضای حضرت حق‌تعالی باشند که هرکس روزی طعم مرگ را خواهد چشید. دنیا همچنان که خداوند در قرآن و توسط پیامبران و امامان به تکرار فراوان گفته بازیچه‌ای بیش نیست فقط به اذن خداوند موجبات امتحان ما و نشان دادن خوبی یا بدی‌مان را فراهم می‌کند تا در این آشفته‌بازار بیهوده محک خورده و نشان دهیم که تا چه اندازه به معرفت حقیقی نزدیک یا خدایی نکرده از آن دوریم ان‌شاءالله که مورد رحمت و بخشش بیکران خالق یکتا باشیم. و از همگی شما عزیزان می‌خواهم که قدر یکدیگر را بیشتر از پیش بدانید و سعی کنید که باعث آرامش خاطر هم باشید یاد خدا را هرگز فراموش نکنید و تمام توان خود را جهت آسایش خانواده‌مان خرج کنید. بنده تا جایی که در توانم بود و هر کاری که برای هرکدامتان از دستم برمی‌آمد انجام دادم اگر هم به نظر شما عزیزان کوتاهی صورت گرفته به بزرگی خودتان ببخشید. ولی خودم سعی کردم که هیچ انتظاری از شما نداشته باشم جز اینکه از من راضی باشید و اگر هم برایتان مقدور است حلالم کنید و حقتان را بر من ببخشید چون من از شما بزرگ‌تر بودم مسئولیتم هم بیشتر بود. ولی دوست داشتم حتی یک‌بار هم که شده مثل دیگر اعضای خانواده در سختی‌ها و مشکلات فراوانی که باهم داشتیم تا می‌توانستم گریه می‌کردم اما همیشه بغض خود را فروخوردم تا شاید موجب آرامش تک‌تکتان گردم و بتوانم به‌قول‌معروف دل‌داری‌تان دهم بگذریم که دنیا همین است و بس فقط حسرت. حسرت روزگار رفته که هزاران بار می‌توانستیم از این بهتر باشیم باخداتر باشیم بی‌گناه‌تر باشیم مهربان‌تر باشیم باگذشت تر باشیم بنده از همگی شما عزیزان عزیزم پدر مادر برادران خواهر و همسرم راضی راضی‌ام و اگر حقی از من به گردن شماست حلالتان باشد امیدوارم که خداوند کریم هم راضی باشد. از بقیه‌ی اقوام و آشنایان هم همین‌طور و اگر حقی هم به گردن هرکدامشان دارم حلالشان باشد امید خداوند رحیم هم حلال کند فقط از شما می‌خواهم که از تمامی کسانی که بنده را می‌شناسند برایم حلالت کامل بگیرند ان‌شاءالله که پروردگار هم حلال کند همگی‌مان را. سفارش بسیار دارم به پدر و مادرمان که با تمام وجود گرمتان مواظب هر دو چشمانم فاطمه و فاطیمای عزیزم باشند. که ناراحتی‌شان برایم قابل‌تحمل نیست حتی در آن دنیا. و سفارش بسیار دارم به همسر عزیزم که با تمام وجود گرمش مواظب پدر و مادر و فاطیمایمان باشد. به شما برادران گرامی می‌گویم که شما هم با تمام وجودتان از پدر و مادر مراقبت کنید که ثواب دنیا و آخرت است و بدانید که هیچ ناراحتی از شما ندارم و اگر موجب ناراحتی‌تان شدم چه خودم چه زن و فرزندم ما را ببخشید و حلال کنید. خواهر عزیزم مواظب ایلیای دایی باش و از پدر و مادر نگهداری کن و نمازت را بخوان و مراقب زندگی‌ات باش بدان که ازت بسیار راضی و خوشنودم مرا حلال کن. اگر به زیر سایه لطف و کرامت حق‌تعالی در رحمتش به رویم باز شد و به فیض شهادت نائل شدم همگی‌مان باید شکرگزار فراوان و دائم رحمانیت بیکران خداوند باشیم که چنین نعمت بزرگی که از نعمت‌های آسمانی‌اش است که باریدن گرفته و شامل حالمان شده. تا می‌توانید سرافراز باشید که مورد لطف لطیف به کرار قرارگرفته و می‌گویم که نوربخشش و رحمتش عالم را فراگرفته آرزوی توفیق روزافزون در سایه کرامت کریم را برای همگی‌مان از خالق هستی خواستارم. و در آخر بنده از مال دنیا بهره‌ای ندارم ولی هرچه هست به رضای خداوند قادر و توانا راضی‌ام که طبق قانون پروردگار عادل همان‌طوری که در قرآن فرموده همان‌گونه بین بازماندگان تقسیم گردد و دعای عظیم الشان نادعلی را هیچ موقع فراموش نکنید و اگر توانستید برای من هم بخوانید و تا می‌توانیم در حق همدیگر دعا کنیم. یا علی مدد. التماس دعا و با آرزوی دیدار به لطف رحمان اسماعیل غلامی یاراحمدی 1392/11/10 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا