eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
440 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
📝می خواستیم بریم اردوی جهادی ، یه قلک بزرگ داشت که پول زیادی توش جمع شده بود 📝گفت: اگه منم ببرید، قلکم رو هدیه میدم به اردو اسمش توی قرعه کشی در نیومد، به شوخی گفتم: قلکت رو می تونیم ببریم، اما خودتو نه ... 📝شوخی شوخی، قلکش رو هدیه کرد برای مخارج اردوی سازندگی بعد هم رفت یه قلک بزرگتر خرید و دوباره داشت توش پول می ریخت... 📝گذشت و خبر #شهادتش رسید توی یه تیکه کاغذ که داده بود دست یکی از دوستان، تکلیف بعضی چیزا که ازش مونده بود رو مشخص کرده بود: 🔻لباس ها هدیه به فقرا 🔻كتاب ها هدیه به کتابخانه 🔻قلك هدیه به اردوی جهادی... #شهید_محمدحسین_مومنی #شهید_زینبیه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍃اگر با انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که هنوز هم ادامه دارد📷 . 🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای شیمیایی تداعی می کند 🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این به ودیعه گذاشته است 🍃درمیان چشمک ستارگان شهر ، رویای صادقه ای که دل خوشی فرزند شهیدی است . 🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی,سنگ قبر بانام شهیدِ مونس روزهای تنهایی است.. . 🍃در محله ی انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️ . 🍃کمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد . 🍃 هر چه داشت در طبق گذاشت و فدای کرد 🍃مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش. دل هیئت و زینبیون و حیدریون را سوزاند . 🍃 سوریه شهید و الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️ 🍃توسل به (ع) سبب شد بعد از دوسال بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. 🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار جامانده زندگی می کنند. 🍃 های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده را می سوزاند... 🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد... . ✍به قلم . . 📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸. 📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶. 📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۱۲/۰۴. ❣محل شهادت: استان حماه _ سوریه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
همسر شهید : 🔸نمی‌دانم بگویم خوشبختانه یا متأسفانه ما با داریوش در زمان بود🌷 من و آرمیتا همراه داریوش از محل کار به خانه باز می‌گشتیم که کنار درب منزلمان دو نفر تروریست منتظرمان بودند و به محض رسیدنمان به جلوی یکی از آن دو نفر به سمت ماشین ما آمد و را به گلوله بست و با شش گلوله داریوش را به شهادت رساند🕊 🔹آخرین دیدار من و با دردناک ترین💔 خاطره در ذهن من و دخترم نقش بسته شده است. همسرم بی گناه و ناجوانمردانه در مقابل دیدگان من و به رگبار گلوله بسته شد و حتی فرصت هم پیدا نکردیم 🔸آرمیتا همیشه میگه که آرزویم این است که را ادامه بدم و مثل بابا بشم. من به او می‌گویم که مامان جان پس من چی⁉️ من بمونم؟ و او جواب می‌دهد: «مگه شما نمیگی و ما نمی‌تونیم اونا رو ببینیم ولی اونا ما رو می‌بینند؟ هر وقتی که منم همیشه میام بهت سر میزنم و تنهایت نمی‌گذارم!». 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
همسر شهید : 🔸نمی‌دانم بگویم خوشبختانه یا متأسفانه ما با داریوش در زمان بود🌷 من و آرمیتا همراه داریوش از محل کار به خانه باز می‌گشتیم که کنار درب منزلمان دو نفر تروریست منتظرمان بودند و به محض رسیدنمان به جلوی یکی از آن دو نفر به سمت ماشین ما آمد و را به گلوله بست و با شش گلوله داریوش را به شهادت رساند🕊 🔹آخرین دیدار من و با دردناک ترین💔 خاطره در ذهن من و دخترم نقش بسته شده است. همسرم بی گناه و ناجوانمردانه در مقابل دیدگان من و به رگبار گلوله بسته شد و حتی فرصت هم پیدا نکردیم 🔸آرمیتا همیشه میگه که آرزویم این است که را ادامه بدم و مثل بابا بشم. من به او می‌گویم که مامان جان پس من چی⁉️ من بمونم؟ و او جواب می‌دهد: «مگه شما نمیگی و ما نمی‌تونیم اونا رو ببینیم ولی اونا ما رو می‌بینند؟ هر وقتی که منم همیشه میام بهت سر میزنم و تنهایت نمی‌گذارم!». 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani