eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
647 دنبال‌کننده
35 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
شکل دل من را تن مُردار ندارد تاب تن عاصی مرا دار ندارد جز من کسی اینقدر گنهکار نبوده جز تو کسی اینقدر گرفتار ندارد غیر از منِ بیچاره و نادم، کسی اینجا در جهل خود اصرار به تکرار ندارد من به طمع بخشش تو آمدم اینجا این خواری و شرمندگی ام جار ندارد محتاج همین در زدنم باز ... و گرنه این موقع شب بنده ات آزار ندارد باز آبرویم رفته، بخر آبرویم را این بنده ی آلوده خریدار ندارد من رو نزدم بر کس و ناکس به ابالفضل! نوکر به کسی غیر حسین کار ندارد هرکس غم دین داشته نازد به فلسطین سرباز ولایت، دل بی عار ندارد تا خون سلیمانی ما لشکر قدس است غزه غم این دشمن خونخوار ندارد انداخت مرا باز بیاد علی اصغر طفلی که پناهی بجز آوار ندارد ارباب، علی را طرف لشکریان بُرد چون شاه، جز او در صف اشرار ندارد میخواست بگیرد سر او را که نیفتد اما رمقی اصغرش انگار ندارد ای حرمله! بد جور زدی، خیر نبینی جز حنجره اش حربه ی پیکار ندارد @reza_dinparvar101
اقتدا کردم ابتدا به حسن و رسیدم در انتها به حسن می رسد آنهمه کرم به گدا می رسد دست هر گدا به حسن فرق دارد مگر؟ حسن حسن است داده عزت، خودِ خدا به حسن رهسپارم به جاده های عراق دل سپردم به سامرا به حسن شب دلدادگان سحر شده است کف بزن باز علی پدر شده است نظری سوی آسمان دارم هوس لحظهء اذان دارم عرض تبریک و عرض تهنیّت محضر صاحب الزمان دارم عطر سرداب می وزد همه جا زیر گنبد فقط امان دارم به غذای بهشت لب نزدم چون از این سفره، خُرده نان دارم سنگ بودم چه گوهری شده ام مست انگور عسگری شده ام جام مِی را نگار دستم داد زرِ هجده عیار دستم داد گفتم اصلاً طلا نمی خواهم از عبایش غبار دستم داد دید با دست خالی آمده ام از بهشتش انار دستم داد به ضریح حسن که چشمم خورد عشق شش گوشه کار دستم داد بی خیال دو عالمین شدم مست شش گوشهء حسین شدم ریزه خواران او زمینی ها خاکش علامهء امینی ها بارگاه مطهرش آورد عرشیان را به شب نشینی ها سجده کردم به سنگفرش حرم با چنین جلوه آفرینی ها می نشیند به کفشداری او خاک پاهای اربعینی ها در فراق حرم عزادارم شوق دیدار کربلا دارم آنقدر که حسن کرم دارد سایه ای بر روی سرم دارد گرچه از خانه، دور افتاده همسری خوب و محترم دارد شده در پادگان اگر تشییع تنش از تیر، کِی ورم دارد؟ گرچه دور از مدینه خاک شده لااقل این حسن حرم دارد مجتبی در تحیّر زهراست خاک قبرش ز چادر زهراست کوچه که تنگ شد، مردّد شد راه او، راه مادرش سد شد فاطمه بین کوچه سیلی خورد حسن افتاد بر زمین! بد شد آن کسی که به مادرش خندید با جسارت ز چادرش رد شد فاطمه پیش اولین پسرش خُرد شد، آنچه که نباید شد مادری زار و خسته را برداشت گوشواره شکسته را برداشت @reza_dinparvar101
کسی که ماه شب چارده اسیرش بود سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بی نظیرش بود صفات حضرت الله در ضمیرش بود ببین که خانه هادی چه محشری شده است بیا طلیعه ی میلاد عسگری شده است **** تمام پهنه ی عالم شکوفه بارانش فرشته ها و ملائک طلایه دارانش به وسعت دو جهان، خوان ریزه خوارانش فرشته های خداوند همجوارانش جحیم شعله کشان از فراق یارانش بهشت گشته بهشت از گل بهارانش به بارگاه سعادت، زمان هم عهدی است سرود اهل زمین، ذکر یا اباالمهدی است **** زعرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد لبم به مدح گل فاطمه توسل زد دلم به مصحف آیات او تفال زد شکوفه های سرشکم یکی یکی گل زد مِیِ جنون ز خروش تحیرم غل زد دوباره خاص ترین بنده ی خدا شده ام کبوتر حرم امن سامرا شده ام **** کتاب نوکریم را مرور کردم باز شکسته های دلم را بلور کردم باز قیامتی به دل اهلِ نور کردم باز به ذهنِ خلوتِ شعرم خطور کردم باز ز صحن های حریمش عبور کردم باز نگاه، مثل سلیمان به مور کردم باز خمیده سرو قدم، در حریم هجرانش چه خوب می شد اگر می شدیم مهمانش **** به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد مسیلِ کوثرِ چشمم شریعه ی خون شد فراق دیدم و قلبم دوباره مجنون شد کتیبه های حرم آه... سِرّ ِ مکنون شد کبوترم که غریبانه باز مدفون شد نگو که نوکرت از این حریم بیرون شد دلم گرفته در این روزها برای حسن خدا کند بشود باز، سامرای حسن @reza_dinparvar101
تا که یاد غم هجر پدرش می افتاد سختی راه سفر از نظرش می افتاد تب که می کرد ز تاب و تب زهرا می سوخت گریه می کرد و چنین پلک ترش می افتاد تا که ضجه به نماز شب زینب می زد از نماز شب و اشک سحرش می افتاد دور او یکسره بودند برادرهایش چادرش گاه اگر از کمرش می افتاد بقچهء معجر او شکر خدا دست نخورد گرچه در کوچه و برزن گذرش می افتاد کوفه و صحنهء بازار مجسم می شد هر زمان شاخه گلی دور و برش می افتاد یاد سرنیزه و آن محمل خونی می کرد حرف دوری برادر، ز سرش می افتاد روضه اش بود زبان حال حسین آن وقتی که به زانو به دو پای پسرش می افتاد عمه آمد که کمک حال برادر باشد ولی افسوس شرر بر جگرش می افتاد حال ارباب که این بود، به زینب چه گذشت تا که می گفت علی را نبرش می افتاد یکطرف از بدنش را ز زمین بر می داشت نه نمی شد! دو سه جای دگرش می افتاد @reza_dinparvar101
باده و ساغر علی، صهبا و كوثر فاطمه است روزی معراجِ طاها، سيبِ نوبر فاطمه است بهترين زنهای عالم را پيمبر فاطمه است عصمت ذات خدا ماهيتاً در فاطمه است جده ی معصومه ی موسی بن جعفر فاطمه است **** غالباً در آستانش سر، كه خم باشد بس است بركت زهرا به ما هر چند كم باشد بس است دختر زهرا اگر صاحب حرم باشد بس است كار دست حضرت معصومه هم باشد بس است آنكه می بخشد عطای صد برابر فاطمه است **** با گناهم آمدم در محضرش من را خريد آبروی گريه های نوكرش من را خريد سالها اينجا نشستم آخرش من را خريد عاقبت اصلاً به من چه؟ مادرش من را خريد وقت های نا اميدی ، تير آخر فاطمه است **** نسل زهرا دخترانش هم امامت می كنند بيشتر از آنچه می خواهی كرامت می كنند تا كنيزان كنيزانش شفاعت می كنند زائرانش در صف محشر قيامت می كنند چون خدا يك جلوه اش در روز محشر فاطمه است **** حضرت سلمان به يك آن شد امين، زهرا كه خواست شد كسا نازل به ختم المرسلين، زهرا كه خواست چادر معصومه شد كهفِ حصين، زهرا كه خواست شهرقم شد لنگر روی زمين، زهرا كه خواست عالم و آدم نمی فهمند، محور فاطمه است **** زود می بخشند ما را با دعای دَرهَمَش سوی زهرا مي كند تعظيم دائم پرچمش غالباً دختر به مادر مي رود درد و غمش دور او بودند اما مردهای محرمش آنكه رو می گيرد از هر كس به بستر فاطمه است **** بی رضا چشمان او شد خيس امّا تار ، نه سينه اش آتش گرفت از هجر، از مسمار نه دل تسلايش همه دادند با آزار، نه شد عصايش شانه های ديگران، ديوار نه آنكه افتاده به پای شير خيبر فاطمه است **** كوچه وقتی تنگ باشد راه می ريزد به هم صورت حوريّه با يك آه می ريزد به هم با خسوف چهره ی او، ماه می ريزد به هم آتش آوردند از چه؟ شاه می ريزد به هم آنكه باپهلو گرفته ضربه ی در فاطمه است **** از چه رو با دستِ بسته همسرش را می برند اين چنين شد كه اسيری دخترش را می برند موقعِ غارت كه باشد، بهترش را می برند برزمين افتاده زينب، معجرش را می برند كيست دارد مي دود دنبالِ معجر؟ فاطمه است @reza_dinparvar101
کشیدم از عذابِ دوریت چه دردسرهایی گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطرهایی به دریای غرور و کبر افتادم، مرا دریاب عزیز فاطمه! تو منجی درمانده ترهایی به دور سفرهء مهمانی تو پادشاهانند ولی دنبال سائل ها و اینگونه نفرهایی گناه از غفلت ما بود، چوبش را شما خوردی ز دست نوکرانت میخوری خونِ جگرهایی خبر داری سراغم را کسی دیگر نمی گیرد! می آمد کاش روزی از وصال تو خبرهایی منم که بیشتر از بچه ها محتاج احسانم تویی که مهربان تر از تمامی پدرهایی بغل کردی مرا در خواب و بوسیدم عبایت را هنوز آن خواب خوش دارد، به جان من اثرهایی دو دستم بسته شد امّا، نخوردم بر درِ بسته صدایت کردم و دیدم، همینجا پشت درهایی بیاور نسخهء من را! علاجم جز زیارت نیست برایم دوری از کرببلا دارد ضررهایی سخن از هجر باشد...خواهری دور از برادر نه! چه سنگین است روی شانه ها بار سفرهایی از آن صبحی که معصومه نبوسیده رضایش را سراغش آمده هر نیمه شب درد کمرهایی سراغش آمده درد کمر، نامحرم اما نه! عقیله رفت بین جرّ و بحث رهگذرهایی... @reza_dinparvar101
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رو نزدم بر کس و ناکس به ابالفضل! نوکر به کسی غیر حسین کار ندارد @reza_dinparvar101
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5900066548122390947.mp3
10.04M
دو دستم بسته شد امّا، نخوردم بر درِ بسته صدایت کردم و دیدم، همینجا پشت درهایی بیاور نسخهء من را! علاجم جز زیارت نیست برایم دوری از کرببلا دارد ضررهایی @reza_dinparvar101
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم طفل بازیگوش را شرمنده ی مادر مکن با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم کلب بازار نجف را دور، از حیدر مکن @reza_dinparvar101
کنار زد چو سپیده سیاهی شب را گرفت مهرِدل افروزِمهر، کوکب را نوشت دست قضا، حُسن حُسن مطلب را به روی دست ملائک چو دید زینب را فرشته ها همه بر هم نوید می دادند ملائکه خبر از صبح عید می دادند به کوچه کوچه ی دل، نور، جلوه ها می کرد برای دیدن گل، اشک، کوچه وا می کرد زمین به سینه ی مستش، خدا خدا می کرد خدا به گفتن یا زینب اکتفا می کرد رسیده آنکه به والله عصمت الله است کسی که کوه حیا در برابرش کاه است بیا که درک شود لذت حضور حسین بیا که با تو شود جُفت، بزم جور حسین بجوش در خُم اشک و بگیر شور حسین بخند تا بِرُبایی دل صبور حسین " کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن به غمزه رونق ناموس سامری بشکن" تو کوه صبر و وقاری و همتی زینب تو معدن کرم و روح رحمتی زینب تو گوهر شرف و بحر عصمتی زینب تو لحظه لحظه طلوع قیامتی زینب بزن شرر به دل دشمنت به یکباره بخوان یکی دو خطابه میان گهواره خطابه های تو از حرف مهتران، خوشتر شمیم عطر تو از سدره ی جنان، خوشتر به راه عشق تو مُردن، ز نقد جان، خوشتر دمشق توست ز جنات عرشیان خوشتر توقعات گداهای سفره ات بالاست وصال کرببلا بی دمشق بی معناست تو یادگار علی؛ سینه سوز فاطمه ای به علم عالم امکان تویی که عالمه ای به صبر و حلم رقیه تویی که خاتمه ای ای اوج عشق حسین، عشق شاه علقمه ای فرات خون شده هر چشم کربلای حسین چراکه جای تو خالی است بین آن حرمین چه سنگها که شکستند در پی قدمت چه داغها که نشستند بر دل المت چه اشکها که روان شد ز شوره زار غمت چه ناله ها که فروریخت در شب حرمت نشسته در دل خون، پاره ی مفاتیحت و ریخت روی زمین دانه های تسبیحت چو تیغ ها به گلوگاه زخم، رو کردند ز خون پاک حسینت همه وضو کردند غبارها، تن مجروح را رفو کردند هزار بوسه به جای تو بر گلو کردند نگینِ روشنِ انگشتر تو را بردند به روی ناقه عریان تو را کجا بردند سری بلند شد از نی، تو را نظاره گرفت دمی که سنگ حرامی تو را اشاره گرفت شکست تا که برای تو راه چاره گرفت برات با لب خونبار، استخاره گرفت اگرچه بر سر نیزه حسین اقامت کرد اراده کرد اگر هر کجا، قیامت کرد @reza_dinparvar101