eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
717 ویدیو
73 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱°•| ♥️🌱جاناااا 🌱•°| دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز...😔 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕#محا
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 مهدا و تیمش با برنامه قبلی میهمانی را به جرم اعمال شیطان پرستانه ، وجود مشروبات الکلی ، مواد توهم زا و مخدر بهم ریختند و اجازه دادند برخی بگریزند و مابقی را دستگیر کرده و به پاسگاه بردند . هانا دستگیر شده بود و در سالن در کنار دیگر اعضای میهمانی نشسته بود . یکی از دختران با ترس گفت : هانا حالا چی میشه ؟ اصلا کارن چی شد ؟ خودش به ما گفت اگه هنوز اهل... ـ اینجا نباید همه حرفی بزنین بعدشم مگه من گفتم شیطون پرست بشید آخه بدبختا شما ها که با دیدن پلیس راهنمایی رانندگی خودتونو خیس میکنین ، غلط میکنین میخواین با خداشون بجنگین ـ حالا ما جو گیر شدیم یه غلطی کردیم بخدا من فقط بخاطر هیجانش اومدم وگرنه بابای بدبختم همیشه نون حلال درآورده ـ و تو هم الان پشیمونی ؟ حداقل جنم داشته باشین اینقدر بدبختو مفلوک شدین که اینطوری دروغ می بافینو خودتونو مومن نشون میدین ؟ آخه من که بهتر از هر کسی میدونم که بابای جناب عالی یه آپارتمانو به ده نفر میفروشه پسری با اعتراض گفت : حالا این بحثا کار به جایی نمیبره ببخشید هانا ولی اگه تو دردسر بیافتیم مجبوریم بگیم تا همه کاره ای هر چند اونا خودشون همه چیو میدونن ـ من همه کارم ؟ مردتیکه مگه من گفتم خون بخور ؟ عوضی من خودم اولین معترض به این حرکتا بودم من فقط مهمونیای خودمونو ساپورت میکنم شما ها تا چارتا آدم بدبخت تر از خودتون دیدین از خود بی خود شدین ـ حالا هر چی تو یا کارن ! شما ها ما رو دعوت کردین من خودم برای این مهمونی ۲۰ تومن ریختم به حساب کارن تو هم دوست دختریش ، حالا که اون نیست تو باید جواب گو باشی هانا با عصبانیت از جایش بلند شد و به سمت پسر حمله برد که امیر به عنوان سرباز آنها را از هم جدا کرد و طبق خواسته مهدا ، هانا را از ان جمع بیرون برد و به اتاق دیگری برد &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 خانم پلیسی که همراه امیر او را همراهی میکرد مچ دستش را گرفته بود و بدون توجه به مقاومتش بسمت اتاق کشاند . ـ ولم کن زنیکه کلاغی ! دستم کنده شد ولم کن میگم عجبا کری ؟ ـ فقط جواب واق واق نمیدم ـ هوی عوضی با کی بودی ؟ من سگم ؟ شما ها سگین که مثل وحشیا حمله میکنین به مهمونی و شادی مردم آخه چی از جون مردم میخواین ؟ کی تموم میشین !! الهی دستت بشکنه !! ولم کن لعنتی !! ـ فقط چند دقیقه دهنتو ببند وگر... + وگرنه چی ؟ زن با دیدن مهدا به او احترام گذاشت و گفت : جناب سروان مهدا اینبار فریاد کشید و گفت : وگرنه چی ؟ ـ خااان...م....من ـ گفتم وگرنه چی ؟ هانا : ولش کن حالا یه زری زد مهدا : شما هم لطفا مودب باشین خانم احمد پور ؟ ـ بله قربان ـ خانم ببرید پیش سرگرد بگید سروان رضوانی گفت ، دو روز بازداشت ـ اما قربان من که چیزی نگفت... مهدا بی توجه به حرف او رو به امیر گفت : آقای رسولی ؟ ـ بله ـ با خانم جاوید منتظر باشید . هانا با شنیدن اسم رسولی برگشت و به سربازی که همرایش میکرد چشم دوخت . بعد از ۴ ، ۵ سال امیر را میدید اما ظاهر امیر آنقدر تغییر کرده بود که نتواند او را بشناسد . به چشمش آشنا آمد که با صدای امیر به خودش آمد لحظه ای که معطل ماند درحال داد و بیداد بر سر امیر شد که دستان ظریف و دخترانه ای را روی شانه اش حس کرد به سمتش برگشت و نگاهش کرد به معنای اینکه ، هان ؟ چته ؟ ولی او با آرامش و صلابتی که در صدای نازکش موج میزد رو به امیر گفت : شما میتونید تشریف ببرید و روبه هانا ادامه داد : همراه من بیاید . بدون اینکه مثل اون پلیس های زن دستشو بگیره بکشه خودش منتظر شد باهاش هم قدم بشه . تقاوت لباسش با بقیه پلیس های زن و اون ذکاوت و زیرکی در مقابل بچه هایی که سعی در کتمان حقیقت داشتن و اعمال شیطان پرستی مهمونی رو انکار میکردن نشان داد و با روش خودش تله ای پهن کرد و به تمام چیز هایی که لازم داشت رسید هانا را حسابی به وحشت انداخت شاید همین ترس باعث رفتار پرخاشگرانه اش شد و رو به مهدا گفت : ــ هی تو کلاغ سیاه ؟ می خوای ببری منو ارشاد کنی ؟‌ یا ببری زندان ؟ خوب گوشاتو باز کن من نه مشروب خوردم نه خون خواری کردم نه با شیطون پرستا گشتم من خودم یه پا شیطونم ، البته خوشحال نشو من خدای شما هم قبول ندارم من فقط فکر میکردم یه پارتی معمولیه .... با آرامشی که دیوونه اش میکرد گفت : تموم شد ؟ ــ بله ــ خیلی خب ، بریم . ــ هوی کجا بریم یه ساعته دارم برات فک میزنم میگی بریم ؟ &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹 💫بِسْــــمِ ربِّ الْعِشــْــقْ♥️ 📕༺🌹 💖༺به روایــــت: همســــرش "غــــاده"🌈 🕊🌱وقتـــی🦋عــــقل عاشــــق♥️شـــود عشــــقــــ♥️ عاقــــل🦋 میــــشود وآنــــگاه شهیــــد🌹 میــــشوی🌱🕊 🔴♨️به زودی حضور منور شما مخاطبان💐 گرامی تقدیم می گردد😍 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌏(تقویم همسران)🌍 (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی) ✴️ شنبه👈31خرداد 1399 👈28 شوال 1441 👈 20 ژوئن 2020 🕌 مناسبت های اسلامی و دینی. ❇️روز مبارکی است برای: ✅تجارت و داد و ستد. ✅دیدار با حاکمان و دفتر داران. ✅و تهیه ضروریات زندگی خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد خوشرو و محبوب است. 🤕بیمار امروز زود شفا یابد ان شاءالله. 🚖 مسافرت بسیار خوب است. 🔭 🌗احکام و اختیارات نجومی. ✳️تاسیس شرکت و مشارکت. ✳️ دیدار بزرگان . ✳️و ارسال کالاهای تجاری نیک است. 🔲این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. 💑 مباشرت و انعقاد نطفه امشب دلیلی برای ان وارد نشده است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب نیست. 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، موجب قوت دل است. 😴😴 تعبیر خواب امشب. خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 29 سوره مبارکه عنکبوت است. قال رب انصرنی علی القوم المفسدین... و از معنی ان چنین استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با انها ستیز کند پیروز شودو همه احوالات او نیک شود .ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر ان قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان شود. 📚 منبع مطالب: تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان انتشارات حسنین قم تلفن 09032516300 0253 77 47 297 0912353 2816 📛📛📛📛📛📛📛📛 ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸 ┄┅┅✿✒️🥀🗞🥀🖋✿┅┅┄ @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
🦋✨💐✨💗🍃🌸✨🦋💫💐🌹✨ 🍃🌹✨🦋💫💐✨🍃🌺 💫💗🍃🌸✨🍃🦋 💐✨🌹🍃💗 🍃🌸💫 🦋✨ 💫 🍃🌹ته،ته،تـــه همه ی🤔ناامیـــدی ها... نداشتــــن ها،🌾 نخواستــــنــــ ها،🙁 نبــــودن ها،😥 بن بستــــ هاو نرسیــــدنها،🤚 🦋👌تــــو!!!! خـــــدارا داریــــ😍 که آغــــوششــــ رابرایت💓 بازکــــرده است...🌈 ناامیــــدی چــــرا؟☀️ خــــدا💗راصدابــــزنــــ 🦋✨او همیــــشه درکنــــارتوستــــ..🌸🍃 🌸✨🦋🍃🌹💫💗🍃🌺✨💐🍃🦋 رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا