eitaa logo
روشنای ویگل
120 دنبال‌کننده
25هزار عکس
31هزار ویدیو
777 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دشمن شناسی - سیاست مبارزه با دشمن (بخش اول) 🔸در مورد معیار کلی برخاسته از متون دینی ما این است که کسی و یا مجموعه ای که سد راه تکامل انسان بسوی قلل رفیع «شدن» و موجب دوری از خدا و خسران در زندگی گردد، محسوب می شود. طبق آیات و روایات انسان دو گونه دشمن دارد: ۱) یا دشمن نزدیک؛ ۲) یا دشمن دور عبارتند از شیطان های جن و انس. 💠دشمن‌ درونی 🔹نزدیکترین دشمن به آدمی اوست که به فرمایش امیرالمومنین امام علی (ع): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمن‌ترین‌ دشمنان توست که در کنار توست». این روایت از پیامبر (ص)نیز نقل شده است. [۱] این که آدمی را دائما به بدی دعوت می کند و دشمن نزدیک اوست. اما هوای نفس و نفس اماره، چیزی خارج از وجود انسان و موجودی مستقل همانند شیطان نمی باشد، بلکه مرحله ای و بخشی از وجود خود انسان است. در حقیقت نفس اماره که به زشتی ها و گناهان و پستی ها امر می کند و هوای نفس با فرمان و خواست و اراده او شکل می گیرد، مرتبه پایین و پست و تربیت نیافته از نفس و حقیقت انسان است. 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد مرتبه انسانی نفس است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن، مراد مرتبه پایین حیوانی او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی نفس، کشمکش دائم وجود دارد. اگر خود انسانی و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، ارزش های انسانی زنده می شود و انسان را به مقام شامخ قرب الی الله صعود می دهد، و اگر خود حیوانی غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی ضلالت و گمراهی ساقط می گرداند. ... پی نوشت؛ [۱] نهج الفصاحه، ص ۶۶، ح ۳۳۸ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«روزه» به چه درجاتی تقسیم می شود؟ 💠روزه را به سه درجه تقسيم كرده اند: 1⃣«صوم‌ عموم» (عوام)؛ كه در آن فقط از شهوت بطن و فرج و ديگر مفطرات روزه خوددارى مى شود. 2⃣«صوم‌ خصوص» (خواصّ)؛ كه در آن گوش و چشم و زبان و دست و پا و سایر جوارح هم از گناهان بر حذر مى گردد. در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: «اِذَا صُمتَ فَليَصُمْ سَمعَكَ وَ بَصَرَكَ وَ غَيرَ ذَلِكَ؛ زمانى كه گرفتى بايد گوش و چشم و ديگر اعضاء هم روزه باشد». 3⃣«صوم‌ اخصّ‌ الخصوص» (اخصّ الخواص)؛ كه در آن قلب هم از جميع ما سوى الله در احتراز است. دل در اين روزه، از افكار دنيوى و مشغله‌ های پَست مُبرّا است، مگر افكار و مشغله هايى كه همانند پلى بر رهگذر دنيا براى رسيدن به آخرت زده شود‌. 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، چ اول، ج۱، ص۳۱۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (ع) چه گفتارى دارند؟ 💠سخنان علماى اهل سنت درباره فضائل «اميرالمؤمنين على (ع)» بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود: 1⃣حاکم نیشابورى و ابو یعلى و حموینى و ابن عساکر و ابن حجر و خوارزمى و دیگران نیز نقل کرده اند که «براى هیچ کس فضایلى به مقدار آنچه براى (ع) رسیده وجود ندارد». [۱] 2⃣ و نیز از اسماعیل قاضى و نسائى و ابوعلى نیشابورى و محبّ الدین طبرى نقل شده که گفته اند: «در حقّ هیچ یک از صحابه به مقدار آنچه در شأن (ع) از احادیث حَسن وارد شده، نقل شده است». [۲] 3⃣ ابن ابى الحدید مى گوید: «اما فضایلش، در عظمت و روشنى و انتشار و اشتهار به حدّى است که نمى توان متعرض آن شده و تفصیل آن را بیان داشت...». [۳] وى همچنین مى گوید: «چه بگویم درباره شخصى که دشمنان و مخالفانش اقرار به فضیلت او کرده و نتوانسته اند مناقبش را انکار نموده و فضایلش راکتمان کنند... چه بگویم درباره کسى که هر فضیلتى به او نسبت داده مى شود، و هر فرقه اى به او منتهى مى گردد، و هر طایفه اى او را به خود جذب مى کند. پس او رئیس و سرچشمه همه فضایل است...». [۴] 4⃣فخر رازى مى نویسد: «من اقتدى فی دینه بعلى فقد اهتدى؛ لانّ النبىّ (ص) قال: اللهم ادر الحق معه حیثما دار؛ [۵] هر کس در دین خود، «على بن ابى طالب» (ع) را پیشواى خود قرار دهد، همانا رستگار شده است؛ زیرا پیامبر (ص) فرمود: خداوندا! هر کجا باشد، حقّ را بر محور وجودش بچرخان». 5⃣احمد بن حنبل مى گوید: «ما روى لأحد من اصحاب رسول الله (ص) من الفضائل الصحاح ما روى لعلى بن ابى طالب؛ [۶] براى هیچ یک از اصحاب رسول خدا (ص) از فضایل صحیح السند به مقدار آنچه براى «على بن ابى طالب» نقل شده، نرسیده است». 6⃣محمد فرید وجدى دانشمند مشهور مصرى مى گوید: «صفاتى در وجود (ع) گرد آمده که در دیگر خلفا نبود. «على» را یارانى بود که از دوستى و دلبستگى به دنیا خود را تهى کرده بودند. یارانى که کمتر از انصار پیغمبران نبودند، و على را از جان شیرینى که کالبدشان را زنده نگه مى داشت دوست تر مى داشتند». [۷] 7⃣عبدالفتاح عبد المقصود، استاد دانشگاه اسکندریه و نویسنده مشهور مصرى مى گوید: «از این رو، بعد از محمّد (ص) کسى را ندیده ام که شایسته باشد پس از او قرار گیرد یا بتواند در ردیفش بیاید، جز پدر فرزندان پاک و برگزیده پیامبر (ص) یعنى «على بن ابى طالب» (ع). و من در این سخن به طرفدارى تشیّع وارد نشدم، بلکه این نظرى است که حقایق تاریخ به آن گویا است. امام، برترین مردى است که مادر روزگار تا پایان عمر خود نزاید، و اوست که هر گاه هدایت طلبان به جست و جوى اخبار و گفتارش برآیند از هر خبرى براى آنان شعاعى مى درخشد. آرى، او مجسمه اى از کمال است که در قالب بشریّت ریخته شده است...». [۸] 8⃣استاد خالد محمّد خالد مصرى مى گوید: «چه مى گویید در حق کسى که رسول خدا (ص) او را از بین اصحابش انتخاب نمود تا آنکه در روز عقد اخوّت برادرش باشد. چقدر ابعاد و اعماق ایمان آن حضرت گسترده بود که پیامبر (ص) او را بر سایر صحابه مقدم داشته و به عنوان برادر برگزیده است». [۹] 9⃣خانم دکتر سعاد ماهر محمّد مى نویسد: «امام على (ع) بى نیاز از ترجمه و تعریف است. و بس است ما را از تعریف او، این که آن حضرت در کعبه متولّد شد، و در منزل وحى تربیت یافت و تحت تربیت قرآن کریم قرار گرفت». [۱۰] 🔟استاد عباس محمود عقّاد نویسنده معروف مصرى مى گوید: «على (ع) در خانه اى تربیت یافت که دعوت اسلامى از آنجا به سرتاسر جهان گسترش یافت...». [۱۱] 1⃣1⃣دکتر محمّد عبده یمانى درباره حضرت مى گوید: «او جوانمردى بود که از زمان کودکى اش در دامن رسول خدا (ص) پرورش یافت و تا آخر عمر، آن حضرت را رها نساخت». [۱۲] او همچنین مى گوید: «على بن ابى طالب - همسر فاطمه، صاحب مجد و یقین، دختر بهترین فرستادگان - «کرّم الله وجهه» کسى است که براى هیچ بتى تواضع و فروتنى نکرد». [۱۳] 2⃣1⃣استاد احمد حسن باقورى، وزیر اوقاف مصر مى گوید: «اختصاص امام على (ع) از بین صحابه به جمله «کرّم الله وجهه» به این جهت است که او هرگز بر هیچ بتى سجده نکرده است...». [۱۴]  او همچنین مى گوید: «اگر کسى از تو سؤال کند به چه جهت مردم على (ع) را دوست مى دارند؟ بر تو است که در جواب او بگویى: بدان جهت که خدا على (ع) را دوست دارد». [۱۵] ▪︎پی نوشت‌ها در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️انتظار فرج، و لزوم آمادگی، طاعت و بندگی 🔹تنها انتظار فرج کافی نیست، تَهَیُّأ (آمادگی)، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف واقع می‌شود، به‌ حدی که: «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ جهان مملو از ظلم و جور می‌گردد». [۱] 🔹خدا می‌داند که به‌ واسطه ضعف ایمان بر سر افراد چه می‌آید. خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان باشد و زود تحقق پیدا کند. مگر امکان دارد عافیت مطلقه بدون ایمان، طاعت و بندگی انجام گیرد؟! خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فِتَن مُضِله کناره‌گیری کنند. پی نوشت‌؛ [۱] .ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۲۶، ۲۵۱، ۲۷۱، ۲۷۵، ۲۸۲، ۲۹۰، ۳۰۴، ۳۰۶، ۳۱۵، ۳۳۳ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه تعدد زوجات پيامبر اکرم(ص) 🔹رسول خدا(ص) با بعضی از همسرانش به منظور کسب نیرو و بدست آوردن اقوام بیشتر و در نتیجه به خاطر جمع ‏آوری یار و هوادار بیشتر ازدواج کرد و با بعضی دیگر به منظور جلب نمودن و دلجویی و در نتیجه ایمن شدن از شر خویشاوند آن همسر ازدواج فرمود و با بعضی دیگر به این انگیزه ازدواج کرد که هزینه زندگیش را تکفل نماید و به دیگران بیاموزد که در حفظ ارامل و پیرزنان از فقر و مسکنت و بی کسی کوشا باشند، و مؤمنین رفتار آنجناب را در بین خود سنتی قرار دهند و با بعضی دیگر به این منظور ازدواج کرد که با یک سنت جاهلیت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد که ازدواجش با زینب دختر جحش به همین منظور بوده است؛ چون او نخست همسر زیدبن‌حارثه پسرخوانده پیامبر بود و زید او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهلیت ازدواج با همسر پسرخوانده ممنوع بود؛ چون پسرخوانده در نظر عرب جاهلی حکم پسر را داشت، همانطور که یک مرد نمی‏تواند همسر پسر صلبی خود را بگیرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسرخوانده نیز ممنوع بود. رسول خدا (ص) با زینب ازدواج کرد تا این رسم غلط را براندازد، و آیاتی از قرآن در این باب نازل گردید. 🔹و ازدواجش با سوده دختر زمعه به این جهت بوده که وی بعد از بازگشت از هجرت دوم از حبشه همسر خود را از دست داد و اقوام او همه کافر بودند و او اگر به میان اقوامش بر می‏گشت، یا به قتلش می‏رساندند و یا شکنجه‏اش می‏کردند و یا بر گرویدن به کفر مجبورش می‏کردند، لذا پیامبر برای حفظ او از این مخاطرات با او ازدواج نمود. و ازدواجش با زینب دختر خزیمه این بود که همسر وی عبدالله بن جحش در جنگ احد کشته شد و او زنی بود که در جاهلیت به فقرا و مساکین بسیار انفاق و مهربانی می‏کرد و به همین جهت یکی از بانوان آبرومند و سرشناس آن دوره بود و او را مادر مساکین نامیده بودند؛ رسول خدا(ص) خواست با ازدواج با وی آبروی او را حفظ کند (و فضیلت او را تقدیر نماید). و انگیزه ازدواجش با ام سلمه این بود که وی نام اصلیش هند بود و قبلا همسر عبدالله بن ابی سلمه پسر عمه پیامبر و برادر شیری آنجناب بود و اولین کسی بود که به حبشه هجرت کرد. زنی زاهده و فاضله و دیندار و خردمند بود، بعد از آنکه همسرش از دنیا رفت پیامبر به این جهت با او ازدواج کرد که زنی پیر و دارای ایتام بود و نمی‏توانست یتیمان خود را اداره کند. ازدواجش با حفصه دختر عمر نیز بدین جهت بود که شوهر او خنیس بن خداقه در جنگ بدر کشته شد و او بیوه زن ماند. 🔹بنابراین اگر در این خصوصیات و در سیره آنجناب و در زهدی که آن جناب نسبت به دنیا و زینت دنیا داشت و حتی همسران خود را نیز بدان دعوت می‏کرد دقت شود، هیچ شکی باقی نمی‏ماند در این که ازدواجهای پیامبر(ص) نظیر ازدواجهای مردم نبوده، به اضافه اینکه رفتار آنجناب با زنان و احیای حقوق از دست رفته آنان در قرون جاهلیت و تجدید حرمت به باد رفته‏شان و احیای شخصیت اجتماعیشان، دلیل دیگری است بر این که آنجناب زن را تنها یک وسیله برای شهوترانی مردان نمی‏دانسته و تمام همّش این بوده که زنان را از ذلت و بردگی نجات داده و به مردان بفهماند که زن نیز انسان است. حتی در آخرین نفس عمرش نیز سفارش آنان را به مردان کرده و فرمود: «الصلوة الصلوة و ما ملکت ایمانکم لا تکلفوهم ما لا یطیقون، الله الله فی النساء فانهن عوان فی ایدیکم...». و تنها همسری که در دختریش با آنجناب ازدواج کرد عایشه دختر ابی بکر بود. ازدواج پیامبر(ص) با عایشه براساس مصالحی که بیان شد صورت گرفت و بعد از بلوغ و رشد عایشه انجام شده است و هرگز پیامبر با یک دختر نابالغ ازدواج نکرده و این ازدواج اتفاقاً به اصرار پدر و مادر عایشه و صلاحدید جهان اسلام آن روز، انجام گرفت. 🔹و پیامبر اکرم زنان خود را مختار کرد که یا با سختیهای معیشتی سازگار باشند و یا با کمال متانت و آرامش طلاق گرفته و دنیا را اختیار کنند که هیچ کدام حتی عایشه حاضر نشد این افتخار همسری پیامبر(ص) را از دست بدهد. نکته مهمتری که باید به آن توجه شود این است که ازدواج و لوازم آن در این عصر را نباید با عصر پیامبر قیاس کرد؛ چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ آب و هوا و وضعیت رشد انسانها. امروزه دختران در سنین بالاتری ازدواج می کنند تا تحصیلات خود را ادامه دهند و... ولی در عصر پیامبر(ص) معطل ماندن یک دختر وجهی نداشت و همچنین در آب و هوای و موقعیت آن عصر دختران ۹ یا ۱۰ ساله کاملاً به سن بلوغ جنسی میرسیدند و ازدواج نیز، چنین قید و بندهایی را نداشت. عظمت معنوی و روحانی پیامبر اکرم(ص) چنان است که تاریخ آن را منعکس کرده است. قرآن کریم به عنوان سند زنده و بی همتای رسالت پیامبر(ص) و گواه همیشگی صداقت و درستی آنحضرت است و همین قرآن مایه شفا و صفای انسانها و موجب هدایت فطرتهای پاک و توحیدی می‌شود. منبع؛ پایگاه حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش زن از نظر اسلام (بخش اول) 🔹 درباره را می توان دیدگاهی مترقی و در عین حال متعادل دانست. در اسلام زن، همچون مرد، انسان است، و سه ویژگی مهم انسانی یعنی اختیار، مسئولیت پذیری و توان ارتقاء و کمال را داراست و همانند مرد از امکانات رشد و کامیابی برخوردار است. از دیدگاه قرآن، هدف از خلقت زن و مرد عبودیت خداوند و تقرب به درگاه اوست، و نیز چون مرد برای رسیدن به چنین هدفی خلقت شده است. از نظر اسلام آفرینش اصیل زن و مرد، به این معناست که هر کدام برای رسیدن به کمال خود خلق شده اند، نه آنکه اصل، کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمال‌یابی مرد به حساب آید. البته اصالت خلقت زن و مرد هرگز بدین معنا نیست که آنها مستقل از یکدیگر می توانند کاملا به کمال خویش دست یابند، بلکه و در کمال یکدیگر نقش مؤثری ایفا می‌کنند.   🔹راه‌های کمال انسان از نظر اسلام گوناگون می‌باشد. آفرینش زن و مرد با هدف یکسان، یعنی نیل به سعادت جاودانه و عبودیت عارفانه بوده است. بنابراین هر دو در این هدف اساسی مشترکند و آفرینش هیچکدام فرع بر دیگری نیست. این نکته نیز مسلم است که وصول به کمال، نیازمند امکانات و شرایط متناسب است. پژوهش دقیق در منابع اسلامی نشان میدهد که خداوند متعال هم از جنبه تکوینی و هم از جنبه تشریعی، شرایطی پدید آورده است که زن و مرد هر کدام، متناسب با ظرفیت خویش، راه سعادت دنیوی و اخروی را دنبال کنند. وحدت در اهداف لزوما به معنای وحدت در مسیر رسیدن به آن هدف نیز هست. آیا زن و مرد تفاوت‌ های تکوینی دارند؟ آنچه از ملاحظات مجموع آیات و روایات به دست می آید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی، بلکه در ابعاد گوناگون احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونه ای از هم متمایزند. 🔹برخی از فیمینیست ها و گروهی از جامعه شناسان بر این باورند که هیچ تفاوتی میان زن و مرد، به جز تفاوت های بیولوژیک وجود ندارد و تفاوت های دیگر از جمله اختلاف در ذهنیت ها و رفتارها ناشی از تأثیرات محیطی و فرهنگی است و هیچ ریشه تکوینی ندارد. بر اصل تناسب استوار است و اگر از واژه «تساوی» بهره می جوید، آن را در معنی تناسب و تعادل به کار می برد و بر اصل تشابه کامل میان زن و مرد استوار است. واژه تساوی و برابری در این دیدگاه به معنای تشابه و هم گونگی است. در تفکر اسلامی، ارتقای هریک از اعضای خانواده یا جامعه تا حدود زیادی در گرو ارتقای اعضای دیگر است. از این‌رو، افراد یک جامعه از جمله مرد و زن، کمال خود را در کمال سایر افراد می دانند. 🔹بنابراین، راه حل اسلام برای ایجاد جامعه ای پویا و انسان های متکامل، تأکید بر لزوم هماهنگی و مودت متقابل، بویژه در روابط زن و مرد است. در مقابل، برخی از دانشمندان غربی تفاوت‌های روحی و رفتاری مرد و زن را محصول نظام های اجتماعی می دانند و نقش مثبت و سازنده آن در پیشرو اهداف زندگی را نادیده میگیرد. برخی از فیمینیست‌ها که منکر تفاوت زن و مرد هستند، اصولا جنس مرد را دشمن اصلی زن میدانند! و بر مبارزه با جنس مذکر اصرار می ورزند. از نظر اسلام تنها با سرسپردن به تفاوت های تکوینی و توجه به هدایت الهی و ایجاد زمینه برای تفاهم و همدلی است، که می توان به منافع واقعی هر دو جنس دست یافت. ... 📕اصول و مبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش زن از نظر اسلام (بخش دوم و پایانی) 🔹بزرگترین دستاورد غرب برای زنان این بود که با طرح شعار تساوی زن و مرد، را از میدان قدرت‌نمایی آنان، یعنی محیط خانواده خارج نموده و روانه میدان‌هایی کرد که قدرت برابری با مردان در آن حوزه ها را نداشتند. اولین نهاد اجتماعی و رکن اساسی زن و مرد میباشد. خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد و بیشترین زمینه ساز کمال آن دو است. در ، بر خلاف مسیحیت تحریف شده، که تجرد را مقدم به ازدواج و ازدواج را تنها به عنوان راهی برای فرار از بدکاری به رسمیت می شناسد، پیوندی الهی و بهترین نهاد سازنده اجتماعی به حساب می آید. بهترین محیطی است که زن و مرد پیوسته یکدیگر را در پیمودن مسیر کمال به تسخیر می آورند. 🔹نگاه به خانواده به گونه ای است که ارزش خانواده را گاه تا سر حد یک هم‌سفرگی ساده تنزل میدهد. با این وجود چون فردگرایی و لیبرالیسم، ارزشهای پذیرفته شده در جهان غرب اند، گاه چنین مینماید که بروز این مسایل در جامعه غرب از نگاه آنان بحران، به حساب نمی آید.  رشد و پویایی خانواده را در گرو توجه به اصول اخلاقی دانسته و جریان جاری زندگی را تنها بر این پایه ممکن و مطلوب میداند؛ اصلی که در این استدلال به کار رفته، این است که لازمه اشتراک زن و مرد، در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفه غرب را کنار بگذاریم و در افکار و آراء فلسفی که از ناحیه آنها میرسد به خود اجازه فکر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمه تساوی حقوق، تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی برابری است و تشابه یکنواختی. 🔹ممکن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم کند، اما به طور متشابه تقسیم نکند. مثلا ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد؛ هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری، ولی نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده است و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل‌داری. لذا هنگامی که میخواهد ثروت خود را در حیات خود، میان فرزندان تقسیم کند، با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان میدهد، از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را میدهد که قبلا در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است. کمیت غیر از کیفیت است، برابری غیر از یکنواختی است.   📕اصول و مبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️وضعیت زن در رژیم پهلوی و مقایسه آن با نظام اسلامی 🔹 در جامعه‌ی خود باخته‌ی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همه‌ی جوانب مظلوم بود. اگر می‌خواست وارد مقوله‌ی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را می‌زد. مگر یک خانم مسلمان، در دانشگاه ها و محیط های آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی می‌توانست به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر می‌شد یک ، در خیابان های تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی یا حتّی با حجاب نیمه کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگانِ به فساد و فحشای سوغات غرب، مصون بماند؟ کاری کرده بودند که در این مملکت، کسب علم برای زنها غالباً ممکن نمی‌شد. موارد استثنایی را کاری ندارم. به طور غالب، رفتن زنان به وادی علم میسر نمی‌شد؛ مگر با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی! 🔹در میدان سیاست و در زمینه‌ی فعالیت های اجتماعی هم همین‌ طور بود. اگر زنی می‌خواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را می‌زد. البته، بسته به این بود که خود این زن، جوهر و استعدادش چگونه باشد. اگر خیلی سست عنصر بود، باید تا آن اعماق می‌لغزید. اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی خود را حفظ می‌کرد؛ اما دائماً با فشارهای روزافزون از سوی محیط اجتماعی روبه‌رو بود. جامعه‌ی ما، این گونه بود. و و آمد و در این کشور، را در مرکز فعالیت های سیاسی قرار دادند و پرچم انقلاب را به دست سپرد؛ در حالی که زن در همان حال توانست و و متانت اسلامی و عفاف و دین و تقوای خود را حفظ کند. کسی حقی از این بزرگتر بر گردن زن ایرانی و مسلمان ندارد. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از بانوان سراسر کشور ۶۸/۱۰/۲۶ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری @tabyinchannel
⭕️فعالیت امام رضا (ع) در فضای اختناق هارونی 🔹عمر مبارك (ع) تقریباً ۵۵ سال بوده است؛ تمام زندگی این بزرگوار با همه‌ی این عظمت‌ها و عمق‌ها و ابعاد گوناگونی كه می‌شود برای آن ذكر كرد و تصویر كرد، در همین مدّت عمر نسبتاً كوتاه انجام گرفته است. از این مدّت ۵۵ سال، نزدیك به ۲۰ سال - تقریباً ۱۹ سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت كوتاه را كه ملاحظه میكنید، تأثیری كه در واقعیّت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی كه به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به و آشنا شدن با مكتب این بزرگواران انجامید، یك داستان عجیبی است، یك دریای عمیقی است. 🔹آن وقتی كه حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیكان و علاقه‌ مندان حضرت میگفتند كه: در این فضا چه كار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی كه در روایت دارد كه میگفتند: «وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما»؛ (خون میچكد از شمشیر هارون) - این جوان در این شرایط، در ادامه‌ی جهاد امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی كه بر عهده‌اش است، میخواهد چه بكند؟ 🔹این اولِ امامت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا (ع) است. بعد از این ۱۹ سال یا ۲۰ سال كه پایان دوران امامت و شهادت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا است، وقتی شما نگاه میكنید، می‌بینید كه همان تفكّر ولایت اهل‌بیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا كرده كه دستگاه ظالم و دیكتاتور بنی‌عبّاس از مواجهه‌ی با آن عاجز است؛ این را انجام داده. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری۹۲/۰۶/۲۶ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«پانزده خرداد» سرآغاز نهضت امام خمينی (بخش اول) 🔹در مطالعه رخداد های سياسی و پديده های اجتماعی، چند عنصر مهم و اساسی را بايد همواره در نظر داشت؛ اول زمينه های پيدايش آن را بررسی کنيم، دوم تعريف درست و منطقی از پديده های اجتماعی و سياسی داشته باشيم، سوم رابطه علی و معلولی ميان پديده ها را بيابيم و چهارم در يک نگاه کلی و مجموعه ای بتوانيم عوامل گوناگون را از يک پديده به پديده ای ديگر ربط دهيم و تحليل ارائه دهيم. پاسخ به اين سوال که (ره) چه نقشی در ايجاد و پديد آمدن واقعه داشتند، احتياج به مطالعه بسيار و بررسی عوامل و ريشه های انقلاب اسلامی ايران دارد. در ابتدا بايد گفت خود حادثه ۱۳۴۲ يکی از زمينه ها و عواملی بود که در پيدايش حرکت عظيم و خروشان ملتی داشت که کشورشان وابسته به بيگانگان و سرسپردگان بوده است و اين موجب تبديل به يک پژواک جهانی گرديد و و پيآمد های آن را موجب گرديد. اندکی پيش از وقوع حادثه ، شاه به بهانه پيشرفت، توسعه و تمدن، رفورماسيون يا را مطرح کرد و آن را به رفراندوم گذاشت. 🔹مفاد اين اصلاحات و لوايح ششگانه، مسير را هموار می‌کرد و دين زدایی و مقابله‌ با اسلام و به‌ يغما بردن ثروت های عمومی حاصل آن بود. [۱] متعاقب آن (ره) اعلاميه ای در دوم بهمن ۱۳۴۱ در تحريم رفراندوم در تهران و شهرستانها منتشر کرد که موج عظيمی به حرکت درآمد و فرياد «رفراندوم قلابی، مخالف اسلام است» بلند شد. شاه در ۴ بهمن به قم رفت تا تکليف خود را با مرکز مخالف ها و روحانيت مشخص کند، ولی با شعار «اسلام پيروز است، استبداد محکوم است» مواجه شد، که در پی آن چندين کاميون سرباز به مدرسه فيضيه حمله کردند و بسياری از دکان ها و مغازه هايی را که در اعتراض به اعمال شاه بسته شده بود شکستند، و حضرت امام در پی اين يورش عنوان کرد که جای هيچگونه تفاهم با دستگاه حاکمه باقی نمانده و شاه بايد برای جبران اهانت و تجاوزی که به حريم روحانيت شده علم را از مقام نخست وزيری عزل کند. روز ۶ بهمن رفراندوم انجام شد و کندی رئيس‌ جمهور وقت آمريکا بلافاصله پيروزی شاه را تبريک گفت. 🔹سفير انگليس هم مراتب رضايتمندی ملکه انگليس را به علم اعلام داشت. اين رای گيری با فشار مقامات امنيتی و با شعار جاويد شاه انجام شد و با پنج ميليون و ششصد هزار رأی موافق در مقابل چهارصد هزار و پنجاه رای مخالف، به تصويب رسيد. [۱] (ره) در عيد فطر همان سال در اولين سخنرانی، مخالفت‌ خود را با شاه اعلام داشت و سپس به علمای قم پيشنهاد کرد تا عيد نوروز ۴۲ را به عزای عمومی تبديل سازند و با پيک و نامه و پيام اين تصميم را به سراسر کشور تسری دادند. همزمان با عيد نوروز که مصادف با سالگرد شهادت امام صادق (ع) شده بود، واقعه تهاجم به رخ داد، در اين رابطه نيز چون شاه علما و روحانيت را سد راه اقدامات ضد دينی و غرب پسند خود می ديد، به مدرسه فيضيه حمله کرد و حوزه و طلاب را به خاک و خون کشيد. مدرسه طالبيه تبريز نيز در همين زمان مورد يورش قرار گرفت و صدمات وارده بر طلاب با چاقو و دشنه و گلوله زياد بود. اين اعمال‌ رژيم‌ حاکم بيش از پيش تنفر عمومی را به سوی خود جلب کرد و روحانيون را مصمم به مبارزه طولانی ساخت و پايگاه مردمی (ره) را هر چه بيشتر مستحکم کرد. 🔹 اثر عظيمی در اجتماع و مردم داشت. استبداد دوره رضاخانی بازگشته بود و مردم اين حادثه را با واقعه مسجد گوهرشاد و ديکتاتوری رضا شاه مقايسه می‌کردند. عصر دوم فروردين ۱۳۴۲ منزل حضرت امام (ره) مرکز اجتماع مردم و روحانيون مبارز شد. امام در همان لحظه اول آگاهی از حمله‌ به‌ فيضيه، نقش سازنده يک رهبر را ايفا کرد؛ از بستن درب منزل با وجود شايعه حمله مأمورين به آن جلوگيری کرد و خود در ميان جمع باقی ماند و به آنها دلگرمی و شجاعت بخشيد و حتی عازم رفتن به مدرسه فيضيه بود. ایشان گفت بايد به فيضيه بروم و ببينم به طلبه ها چه می‌گذرد. در همان حالی که بسياری، روحانيت را شکست خورده می‌ديدند، امام در وضعيت پيش آمده پيروزی را مشاهده می‌کرد. در اينجا (ره) فتوای تاريخی خود را صادر کرد و در آن فتوا تقيه را حرام و اظهار حقايق را واجب دانستند و لو بلغ ما بلغ. ... پی‌نوشت‌؛ [۱] رک. به‌تاريخ‌ سياسی‌ ايران، جلال‌ الدین مدنی، انتشارات اسلامی، ج۱ منبع: وبسایت‌ مرکز مطالعات و پاسخگویی‌ به‌ شبهات حوزه علمیّه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش و جایگاه خانواده در شیوع بی حجابی در جامعه (بخش اول) 🔹یکی از سوالات مهم و کاربردی که در عرصه  و  ذهن پژوهشگران و محققان علوم اجتماعی و اسلامی را به خود جلب کرده؛ چرایی و علت این پدیده اجتماعی یا ناهنجاری اجتماعی است؟ به راستی چه علت و یا عواملی موجب می شود افرادی در جامعه به مبانی و اصول ارزشی و دینی و اجتماعی خود پشت پا بزنند و با لجاجت و پافشاری سعی در ادامه دادن به رفتار خود در جامعه داشته باشند. برای دستیابی به این پرسش سعی داریم ریشه ها و عوامل تأثیرگذار در این امر را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. 💠ریشه و علت پیدایش بی حجابی در جامعه 🔹گاهی برخی افراد با دیدن صحنه هایی از در جامعه بدون بررسی مؤلفه های روانشناسانه و جامعه شناسی تمام علت و منشأ این رفتار غیر دینی را  برنامه های استکباری و استعماری می دانند، و چشم خود را بر روی سایر عوامل تأثیرگذار در شیوع بی حجابی در جامعه می بندند. این در حالی است که بسیاری از دست‌خوش یک سلسله علل تربیتی فرهنگی، سیاسی، علمی است، که باید هر یک از عوامل را در محیط های مختلف زندگی از جمله خانواده، محیط کار و آموزش مورد بررسی و تأمل قرار گیرد.   💠نقش و جایگاه خانواده در شیوع بی حجابی در جامعه 1⃣عدم پایبندی و عملکرد منفی والدین 🔹بدون شک اولین و مؤثرترین جایی که هویت دینی و اجتماعی انسان در آن شکل می گیرد است، از این رو اگر گرامی در خود کوتاهی نمایند، و هیچ گونه دغدغه و یا برنامه ای برای هدایت و سالم سازی رفتار کودکان و فرزندان خود نداشته باشند، فرزندان آنان عملکرد منفی، و در مواردی خلاف عرف و اخلاق را از خود بروز خواهند داد. «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ؛ [۱] همه با فطرت پاک متولد می شوند، این و اویند که او را یهودی، مسیحی می کنند». 🔹در مسأله نیز به همین منوال است، در واقع وقتی ، فرزندان خود را از ابتدای طفولیت و کودکی با و غربی عجین می کنند و این چنین به او وانمود می شود که تو با بدن برهنه و عریان زیباتر به نظر می رسی، این چنین کودکی را به عنوان یک نازیبایی تصور می کنند، از این رو از آن گریزان می شود. در واقع این رفتار والدین به طور عینی مصداق بارز رفتار و عملکرد شیطان است که نازیبایی ها را زیبا و زیبایی ها را زشت جلوه می دهد. «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم؛ [انفال، ۴۸] و [یاد کن‏] هنگامى را که اعمال آنان را برایشان بیاراست‏»‌. حضور در مجالس مختلط و بدون ضابطه‌ی خانوادگی و همچنین شرکت در مجالس لهو و لعبی که فرهنگ برهنگی را با خود به همراه دارند، همه و همه در محیط خانوادگی می تواند موجب تغییر رویکرد فرزندان در سبک زندگی و پوشش دینی آنان شود. ... پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج۳، ص۲۸۱، ح۲۲ نویسنده؛ علی بیرانوند منبع؛ راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️رابطه بين مقدرات الهى و كوشش هاى انسان 🔹شكى نيست كه سرنوشت ما تا آنجا كه با كار و كوشش و تلاش ما مربوط است، به دست خود ما است و آيات قرآن نيز با صراحت اين موضوع را بيان میكند، مانند: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ؛ [نجم، ۳۹] و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست»؛ و «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ [مدثر، ۳۸] هر کسی در گرو دست آورده های خویش است». 🔹ولى در بيرون دايره تلاش و كوشش ما، و آنجا كه از حريم قدرت ما خارج است، دست تقدير، تنها حكمران است؛ و آنچه به مقتضاى قانون عليت - كه منتهى به مشيت و علم و حكمت پروردگار مى شود - مقدر شده است، انجام پذير خواهد بود؛ منتها افراد با ايمان و خداپرست كه به علم، حكمت، لطف و رحمت او مؤمن هستند، همه اين مقدرات را مطابق نظام احسن و مصلحت بندگان می‌دانند، و هر كس بر طبق شايستگى هايى كه اكتساب كرده است، مقدراتى مناسب آن دارد، يعنى: يك جمعيت منافق و ترسو و تنبل و پراكنده، محكوم به فنا هستند، و اين سرنوشت براى آنها حتمى است؛ اما يك جمعيت با ايمان و آگاه، متعهد و مصمم، جز پيروزى، سرنوشتى ندارند. [۱] پی نوشت؛ [۱] تفسير نمونه، ج ۷، ص ۵۲۱ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ انتظار امام زمان (عج) 💠فرج مردم جهان در چیست و چرا «انتظار فرج» فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ 🔹در روایات شیعه، عبارت و اصطلاح بسیار لطیف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. به معناى نصرت و پیروزى و گشایش گره هاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از ، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناکامی ها و نابسامانی ها از چهره غم‌زده جامعه انسانى است و پیروزى حکومت عدالت گستر و معنویت گراى مهدوى بر دولت هاى شرک و کفر و ستم است. در روایات، توصیه هاى فراوانى در مورد و ارزش، و فضیلت هاى بیشمار آن شده است. پیامبر اکرم (ص) آن را برترین اعمال و عبادات میداند. «انتظار فرج (و گشایش) از جانب خداى بلندمرتبه، برترین عمل امت من است». [بحار، ج۵۲، ص۱۲۸] و نیز میفرماید: «بافضیلت ترین عبادات انتظار فرج است». معجم [احادیث الامام المهدى ج۱ ص۲۶۸] 🔹امام على(ع) نیز آن را محبوبترین اعمال در نزد خداوند و منتظر فرج را، همانند شهید راه حقّ میداند: «منتظر باشید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که محبوبترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است. کسى که پذیراى امر ما باشد، فردا(ها) در «حظیرة القدس» با ما است و کسى که منتظر فرج باشد، مانند کسى است که در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است». [بحار، ج۵۳ ص۱۲۳] امام جواد (ع) آن را با فضیلت‌ ترین و راهگشا ترین امور میداند: «برترین عمل شیعیان ما انتظار فرج است. هرکس این امر را بداند و آن را بشناسد، با همین انتظار در کارش گشایش و فرج میشود». [بحار ج۵۲ ص۱۱۰] امام هادى (ع) به روشنى معناى فرج را - که همان انتظار ظهور است - توضیح میدهد. 🔹على بن مهزیار میگوید: نامه اى به امام هادى (ع) نوشتم و از ایشان درباره «فرج» پرسیدم؛ حضرت فرمود: «هرگاه امام شما از بین ظالمان و ستمگران مخفى شد، چشم به راه فرج باشید». [کمال الدین،ج۲ ص۳۸۰ ح۲] امام صادق(ع) نیز حالات شیعیان در دوران غیبت و انتظار گشایش و فرج را چنین بازگو میفرماید: «نزدیکترین جایى که خداى متعال به بندگانش هست و نیز بیشترین زمانى که از ایشان راضى است، وقتى است که حجّت الهى را از دست بدهند، و او بر ایشان ظاهر نشود و جایش را ندانند؛ در عین حال یقین دارند که آن حجّت باقى است و باطل نشده است. پس در آن هنگام، هر صبح و شام، منتظر فرج باشید...»‌. [همان، ص۳۳۷ ح۱۰] 🔹برآیند این روایات آن است که عموم مردم جهان - به خصوص شیعیان - باید منتظر ظهور و قیام (عج) باشند که از سراپرده غیبت بیرون آید. انتظار فرج، در واقع نوعى آمادگى و استقبال از نیکیها است. آمادگى براى تلاش و حرکتى مداوم و کوششى خستگى ناپذیر همراه با تهذیب نفس، پاک زیستن، حقّ خواهى و دور ماندن از زشتیها و آلودگی ها... به همین جهت وقتى ابوبصیر از امام صادق(ع) پرسید که: فرج کى خواهد بود؟ حضرت فرمود: «آنکس که قیام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش، فرج شده است». [کافى ج۱ ص۳۷۱] بر این اساس ، فراتر از انتظار معمولى است؛ یعنى انتظارى همراه با آگاهى، بصیرت، درایت، معنویت، آمادگى، حق گرایى، عدل خواهى و... 🔹به عبارت روشنتر، ، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار یارى رساندن به او است. چنین شخصى در غیبت امام، چنان رفتار میکند که گویا در زمان ظهور و حضور او زندگى میکند. به همین جهت شیعه تمامى دشواریها و کاستیها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. این نوع انتظار است که داراى فضیلت و ارزش بیشمارى است. امام سجّاد (ع) میفرماید: «انتظار فرج، خود از بزرگترین گشایشها است». [بحار، ج۵۲ ص۱۲۲ ح۴] امام کاظم (ع) نیز میفرماید: «انتظار فرج، نشانه فرج و گشایش است». [الغیبة طوسى ص ۴۵۹] به صراحت میتوان گفت: از مهم ترین رازهاى نهفته بقاى تشیّع همین روح انتظارى است که کالبد شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او را به تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا میدارد. 🔹 ظرفیت و توانایى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ایجاد میکند و رفتارها و برنامه ها را بدان سمت سوق میدهد. این والاترین عبادت و بهترین عمل است، چنانکه امام على (ع) میفرماید: «بهترین عبادت مؤمن، انتظار کشیدن فرج خداوند است». [بحار ج۵۲ ص۱۴۶] بطور خلاصه مؤلّفه‌هاى زیر را میتوان از برداشت کرد: ۱) تلاش و کوشش براى پیشرفت و ترقّى؛ ۲) اصلاح طلبى و امید به زندگى بهتر (گشایش در امور)؛ ۳) نفى وضع موجود جهان (ظلم و بى عدالتى، فساد و تباهى)؛۴) طرد و عدم پذیرش حکومت هاى سیاسى نامشروع؛ ۵) قیام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال؛ ۶) ضرورت تشکیل حکومت هاى دینى و مشروع؛ ۷) عدم انقیاد و سازش در برابر جبّاران و مفسدان و... منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دوستی و تکریم نوجوانان توسط والدین، چه نقشی در تربیت صحیح آنها دارد؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸 در مسير «تربيت و تکريم نوجوانان» با توصيه به مؤلفه هايی چون محبت، احترام، چشم پوشی و...، نقش مؤثر اين امور را در شکل‌گيری صحيح شخصيت آنها مورد تأکيد قرار داده است. گفتارها و رفتارهای معصومين عليهم السلام، گنجينه پايان نايافتنى اين توصيه ها و معارف سازنده است که در ادامه برخی از آنها را به صورت اجمالی مرور می‌کنیم. 💠چشم پوشی و بخشش، راهکار مقابله با خطاهای احتمالی نوجوانان 🔹همچنين بايد اين نکته را نيز مد نظر قرار داد که به خاطر ارتکاب خطا در اموری که - به تَبَعِ آشنايی کم‌شان با معارف دينى - اطلاعات کمی در موردشان دارند، مؤاخذه و عقاب نمی شوند. در حديثى امام علی (ع) می‌فرماید: «جهلُ الشَبابِ معذورٌ، علمُهُ مَحُقُور؛ ناآگاهی نوجوانان پذيرفته و آگاهی و دانش آنان ناچيز است». [۱] اين روايت بيان می کند که عذر نادانی نوجوان مقبول است؛ زيرا علم او در نوجوانی محدود و نارساست. به همين خاطر خداوند متعال توبه جوانان را راحت تر می پذيرد. در حديثى از پيامبر اکرم (ص) می خوانيم: «ما مِن شی أحَبُّ إلَی اللهِ من شابٍ تائِبٍ؛ چيزى محبوبتر از توبه کننده در نزد خداوند نيست». [۲] 🔹درباره برخورد والدين با خطاهای نوجوانان در تعليم و تربيت اسلامی، مفهوم و ترجيع‌بند بسيار مورد استفاده قرار گرفته است. يعنی والدين چنين وانمود کنند که اشتباهات و خطاهای فرزندان نوجوانشان را نديده اند. با بکارگيری اين روش، ديگر احساسات نوجوان با تذکرهای پی در پی جريحه دار نمی‌شود و لجاجت و ستيزه جويی در او زمينه‌ی رشد نمی يابد. امام علی (ع) نيز آن را از برترين کمالات انسان های بزرگوار میشمارد و می‌فرمايد؛ «أشرَفُ أخلاقِ الکَريم تَغافُلُهُ عَمَّا يعلَم؛ از برترين اخلاق انسان بزرگوار، تغافل او از دانسته های خويش است»‌. [۳] با رعايت اين نکات و ديگر نکاتی که در کتاب های اخلاق و تربيت اسلامی تفصيلا بيان شده اند، والدين می توانند زمينه‌یِ گذارِ سالمِ نوجوانانشان را از اين دوران حساس و پرالتهاب فراهم کنند. پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تیمی آمدی، دارالكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۳۳۹ [۲] شرح نهج البلاغة لابن أبی الحديد، مکتبة آیه الله المرعشی النجفی، چ اول، ج ۱۱، ص ۱۸۱ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، همان، ص ۲۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا باید اهل بیت (ع) را یاری کنیم؛ آیا هم اکنون امام زمان (عج) نیازمند یاری ما می باشد؟ (بخش اول) 🔹امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکی از سخنانش که یاران خود را به دلیل سستی ملامت نمود، مثالی از زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله) زد و فرمود: «فَلَمّا رَأَی اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینا النَّصر؛ [۱] زمانی که خداوند ما را صادق دید، دشمن ما را سرکوب کرد و ما را یاری نمود». اگر شما نیز صادقانه وارد میدان می شدید و ایستادگی می کردید، خدای متعال دشمن شما را سرکوب می کرد و به شما نصرت می داد. این یک قاعده کلی و قانونی الهی است. نصرت الهی برای مومنین قطعی بوده و از سنّت های الهی می باشد. خداوند این کار را به عنوان حقّی بر عهده خود قرار داده، می فرماید: «وَ كانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» [روم، ۴۷] و نیز می فرماید: «إِنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا؛ [حج، ۳۸] قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏ اند دفاع مى ‏كند». 🔹نکته عجیب اینکه خداوندِ توانایِ بی نیاز، در این آیات به گونه ای سخن می گوید که گویا خود را بدهکار می داند؛ لذا در ادامه این آیه میفرماید:  «إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ؛ قطعاً خدا هیچ خیانت کار ناسپاسی را دوست ندارد»، بدین معنی که این دفاع و یاری، امری بدیهی می باشد که خلاف آن خیانت و ناسپاسی شمرده می شود. او حتی تأکید می نماید که من بر این کار توانایم:  «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛ [حج، ۳۹] مسلماً خدا بر یاری دادن آنان تواناست». او با این سخنان بیان می دارد که احتمال تخلّف از این وعده، صفر است. چون نه پروردگار از وعده اش تخلف خواهد نمود، و نه کسی می تواند او را در این مسیر ناتوان سازد. البته همه این موارد از لطف بی کران او نشأت می گیرد، وگرنه کسانی که تمام هستی شان را از او گرفته اند چه طلب و حقّی می توانند بر عهده او داشته باشند. آنها همه استعداد، توان و دارایی خویش را مدیون خداوند هستند. 🔹با این همه، خداوند یاری رساندن به مؤمنین را بدون شرط قرار نداده است، بلکه آن را متوقف بر این امر نموده است که آنها نیز خداوند را یاری کنند: «إِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم؛ [محمد، ۷] اگر خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری کرده و گام هایتان را در راه حقّ ثابت و پایدار نگاه می دارد». این شرط ممکن است سؤالی در ذهن مخاطب ایجاد کند مبنی بر اینکه خداوند متعال که خود بی نیاز مطلق است، چگونه چنین درخواستی را از بندگان خود نموده است؟ و این درخواست به چه معناست؟ پاسخ این سؤال در آیه ۱۴ سوره «صف» آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللهِ كَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللهِ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد ياوران خدا باشيد همانگونه كه عيسى بن مريم به حواريون گفت: چه كسانى در راه خدا ياوران من هستند؟ حواريون گفتند: ما ياوران خدا هستيم‏». 🔹در اینجا می بینیم هنگامی که حضرت عیسی (علیه السلام) طلب یاری می کند، حواریون در پاسخ او می گویند: «ما یاوران خداییم»، بدین معنا که آنها یاری پیامبر خدا را، یاری خود خداوند می دانستند. این مطلب وقتی اهمیت پیدا می کند که خداوند نیز برداشت آنها را تأیید نموده، به همه مؤمنین دستور می دهد شما نیز با یاری رساندن به اولیای الهی، پروردگارتان را یاری نمایید؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللهِ». آری! خدا یاری را برای اولیاء خود می خواهد و او بدلیل علاقه و محبتّی که به اولیای خویش دارد، یاری آنها را یاری خود، و ظلم به آنها را ظلم به خود و احسان به آنها را احسان به خود می داند، و آنان را معیار و ملاک قرار داده است. این مسأله در متون حدیثی شیعه نیز به صراحت نقل شده است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت، قم، ۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۹۲، خطبه ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه زندگی محدود در اين دنيا چيست؟ چرا خداوند عمر طولانی‌تری به انسان نمی‌دهد؟ 🔹همانطور كه در تعبيرات دينی آمده است، صرفا مقدمه و پلی برای حياتی ديگر و آن حيات، اصل است. اين زندگی اگر فقط به ظواهرش بسنده شود، لهو، لعب، زينت، تفاخر و تكاثر است، اما باطن آن زندگی جاودانه است؛ سعادتمندانه يا شقاوتمندانه: «اعلموا أنما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فی الأموال و الأولاد كمثل غيث أعجب الكفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يكون حطاما و فی الآخرة عذاب شديد و مغفرة من الله رضوان و ما الحيوة الدنيا إلا متاع الغرور»؛ 🔹آنچه اين دنيايی است، از بين می‌رود، و فقط آن چيزی باقی می‌ماند كه رنگ و بوی الهی پيدا كرده باشد: «ما عندكم ينفد و ما عندالله ‌باق - و كل شیء هالك إلا وجهه». اگر به اين نگرش در زندگی برسيم، و درك كنيم كه زندگی واقعی، همان است، نه زندگی دنيوی، خواهيم پذيرفت كه اين زندگی بايد محدود باشد، نه بی نهايت؛ زيرا كه صرفا مقدمه است و غايت و هدف نيست. اگر اصل محدوديت را بپذيريم، ديگر مناقشه در مقدار آن روا نيست؛ زيرا هر مقداری كه باشد، باز جای اين سؤال باقی می‌ماند كه: «چرا اين قدر؟!». 🔹 نقل می‌كند كه عده‌ای چنان شده‌ اند كه آرزو ميكنند هزار سال زندگی كنند، و اگر حتی اين قدر زندگی كنند، اما باز راضی نمی‌شوند و بيشتر می‌خواهند. در هر صورت، اين زندگی موجب نجات آن‌ها از آتش نخواهد شد؛ يعنی اگر انسان را غايت خود قرار دهد، به هيچ حدی راضی نميشود، اما اگر اصل محدوديت را پذيرفتيم، ديگر مقدار آن مهم نيست و مصلحتش را به خداوند واگذار می‌كنيم. 🔹حقيقت اين است كه ، تمام شدن زودتر زندگی دنيا و رسيدن سريعتر به زندگی‌ جاودانه‌ آخرت را طلب می‌كنند: «و لو لا أجل الله التی كتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم فی أجسادهم طرفة عين خوفا من العقاب و شوقا إلی الثواب»؛ زيرا كه آنان كيفيت زندگی خود را بهبود بخشيده ‌اند، و ديگر دلبستگی كميت آن نيستند و چون با و ، خود را آباد ساخته‌ اند، شوقشان به و ورود به ، بيش از شوق طفل به پستان مادر است: «و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدی أمه». 📕زندگی پس از مرگ،‌ ج ۴، حسين سوزنچی، ص ۵۰ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امام حسین (علیه السلام) عصر تاسوعا نجنگید و آن را به صبح عاشورا موکول کرد؟ 🔹پس از بى نتیجه ماندن راه هاى مسالمت آمیز و تسلیم ناپذیرى (علیه السلام)، (لعنت الله علیه) براى گرفتن بیعت اجبارى، و یا کشتن امام و یارانش در عصر فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان سیدالشهداء (علیه السلام) رسید. حضرت عبّاس بن على (علیه السلام) محضر امام (علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید». (علیه السلام) برخاست و فرمود: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛ (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟). 🔹«قمر بنى هاشم» عبّاس (علیه السلام)، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟». گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید. (علیه السلام) فرمود: «شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله (علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم». آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به (علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن». عبّاس (علیه السلام) به تنهایى نزد امام حسین (علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند. 🔹هنگامى که (علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام (علیه السلام) رساند، (علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛ (نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم). حضرت اباالفضل عبّاس (علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبدالله (علیه السلام) یک امشب را از شما مهلت مى خواهد». 🔹پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد، تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى. قیس بن اشعث گفت: «درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید». ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم! در روایتى از على بن حسین (علیه السلام) آمده است که فرمود: «فرستاده عمر سعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سرباز زدید، از شما دست نخواهیم کشید». [۱] پی نوشت: [۱] تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۱۵ - ۳۱۶ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۱ - ۳۹۲ (با مختصر تفاوت) 📕عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ص ۳۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«آیه قتال» چگونه بر ظهور امام زمان (عج) دلالت دارد؟ 🔹يكی از آياتی كه دلالت بر ظهور امام زمان (عج) دارد «آيه قتال» است. خداوند متعال در اين آيه مى فرمايد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِله... ؛ با آنان پيكار كنيد تا فتنه برچيده شود و دين همه اش مخصوص خدا باشد...». [انفال، ۳۹] آيه فوق دلالت دارد بر اينكه بايد شرك و كفر ريشه كن شود و دين همه اش مخصوص خدا باشد، و هيچ مشركى در روى زمين نماند، جز آنكه كشته شده يا داخل در دين اسلام شود. اين هدف هنوز تحقق نيافته است؛ در حالى كه بايد تحقق يابد و فتنه از روى زمين برچيده شود و دين خالص براى خدا گردد. 🔹مطابق روايات اين هدف در عصر ظهور (عجل الله تعالی فرجه) تحقق خواهد يافت، همانگونه كه در آيه ۳۳ از سوره توبه (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ) به آن اشاره شده است. آلوسى در ذيل آيه فوق مى نويسد: «مقصود آن است كه همه اديان باطل از بين برود؛ يعنى يا اهل اديان از بين رفته و هلاك شوند و يا از ترس و جهات ديگر به دين اسلام بازگردند». [۱] آن گاه مى گويد: «گفته شده كه تأويل آيه تاكنون محقق نشده است و در هنگام ظهور (عج) تأويل آن خواهد آمد و در آن عصر هيچ مشركى بر روى زمين باقى نخواهد ماند». [۲] 🔹از امام صادق (ع) در مورد آيه فوق سؤال شد، حضرت فرمود: «لَمْ يَجِىءْ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعْدُ سَيَرَى مَنْ يَدْرُكُهُ مَا يَكُونُ مِنْ تَأْوِيلِ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَيَبْلُغَنَّ دِينُ مُحَمَّدٍ (ص) مَا بَلَغَ اللَّيْلُ حَتَّى لَا يَكُونَ مُشْرِكٌ عَلَى ظَهْرِ الْاَرْضِ... ؛ هنوز تأويل آيه نيامده است، و اگر (عج) ما قيام كند، زود است كسانى كه او را درك مى كنند، تأويل اين آيه را ببينند. البته دين محمد (ص) به تمام نقاطى كه شب، پوشش آرام بخش خود را بر آن مى افكند خواهد رسيد، تا اينكه در سراسر زمين شرك و بت پرستى باقى نماند». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسى، سيد محمود، دارالكتب العلميه، چ ۱، ج ‏۵، ص ۱۹۴، (سوره أنفال، آيات ۲۵ الى ۴۰) [۲] روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، همان [۳] تفسير الصافى، فيض كاشانى، انتشارات الصدر، چ ۲، ج ‏۲، ص ۳۰۳، (سوره أنفال، آيه ۳۹). 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ هفتم، ص ۵۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش دوم) 🔸 در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت‌ هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد: 🔹در عصر جاهلیّت امتیازات قومى غوغا مى کرد. آنان اوّلا: عرب را (هر چند داراى انحطاط اخلاقى بود) بر عجم (غیر عرب) برترى مى دادند. ثانیاً: در میان عرب ها، هر قبیله اى خود را برتر از دیگر قبیله ها مى دانست و براى این منظور به شمارش تعداد افراد قبیله خود مى پرداختند، و اگر دو قبیله از این جهت مساوى بودند، به سراغ گورستان ها رفته و سرشمارى مردگان هر قبیله را آغاز مى کردند تا قبیله برتر مشخّص شود. [۱]  اسلام این ملاک و معیارِ نادرست را برچید، و معیار بشریّت و انسانیّت را جایگزین آن کرد و براى همه انسانها، فارغ از قبیله، نژاد، زبان و رنگ، ارزش قائل شد. 🔹در آیه ۷۰ سوره اسراء مى خوانیم: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا؛ ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنها را در صحرا و دریا (بر مرکب هاى راهوار) سوار کردیم؛ و از نعمت هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم». آرى با آمدن اسلام، انسان محورى، جاى قبیله محورى را گرفت، و لذا طرفداران پیامبر (ص) و جذب شدگان به اسلام، از قبیله و نژاد و زبان و رنگ خاصّى نبودند؛ بلکه عرب و عجم، سیاه و سفید، قریشى و غیر قریشى، فوج فوج به اسلام رو آورده و تسلیم امر خدا شدند. 🔹با رحلت پیامبر (ص)، این سنّت حضرت نیز دستخوش تغییر شد و کم کم همان قومیّت‌ گرایى رخ نمایى کرد، تا در دوران خلیفه سوم به اوج رسید؛ [۲] و این مطلب مخصوصاً در مناطق تحت نفوذ به وضوح دیده مى شد. تعصّبات قومى، جاى انسان محورى را گرفت و همین امر باعث اختلافات و درگیرى میان قبایل شد. اتّحاد و یکپارچگى و وحدت ناشى از انسان محورى به تدریج از میان مسلمانان رخت بربست، و دیگر خبرى از آن جامعه متّحد و یکپارچه نبود. (ع) قیام کرد تا دوباره همه مسلمانان را متّحد نموده، و یادگار جدّش، یعنی انسان محورى را حاکم کند. ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] شرح بیشتر را در تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۲۷۵ مطالعه فرمایید. [۲] جرج جرداق در کتاب الامام على صوت العدالة الانسانیة، ج ۱، ص ۱۲۴ درباره تقویت بنى امیّه توسط عثمان مى نویسد: «عثمان، هم کلید بیت المال و هم شمشیر سلطان را در دستان بنى امیّه قرار داد». (عاشورا، ص ۱۴۰) 📕اهداف قیام حسینى‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهداف اساسی ازدواج از ديدگاه اسلام چيست؟ 🔸از نظر اسلام اهداف اساسی ازدواج عبارتند از: رسيدن به آرامش، بقای نسل، پاسخ به ندای فطرت و حفظ عفت. 💠رسيدن به آرامش 🔹در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج، رسيدن به آرامش روان و آسايش خاطر، پيمودن طريق رشد، دستيابی به كمال انسانی و نزديكی به ذات حق است. ترديدی نيست كه از تنهايى به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشكيل دادن، ارضای كشش‌ های نفسانی و غرايز طبيعی و فرزند آوری از نتايج قهری ازدواج است و نيز از مهم‌ترين عوامل مؤثر در آرامش روان، آسايش فكر و جان و احساس رضامندی درونی است. [۱] 🔹 در معرفی ميفرمايد: «وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند». [روم، ۲۱] خداوند در اين آيه و آيه ۱۸۹ سوره اعراف، ضمن آنكه حقيقت زن و مرد را يك گوهر دانسته و هيچ امتيازی از لحاظ مبدأ آفرينش بين آن‌ها قايل نشده، و روان را هدف ازدواج و را محور آرامش معرفی كرده است. 💠بقای نسل 🔹يكی از اهداف جانبی ازدواج، و بقای نسل است.  امام سجاد (ع) وجود فرزند را از سعادت های انسان ميداند. [۲] امام صادق (ع) يكی از معيارهای مهم در انتخاب همسر را توان زاييدن فرزند بسيار معرفی ميکند. [۳] 💠پاسخ به ندای فطرت 🔹ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت؛ زيرا خداوند در وجود انسان غريزه جنسی را قرار داده است. 💠حفظ عفت 🔹از اهداف مهم ازدواج، زنان و مردان و جلوگيری از لغزش‌های گوناگون است، زيرا ازدواج تنها راه ارضای طبيعی تمايل جنسی است، از اين رو پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر كس ازدواج كند، نيمی از دينش را حفظ كرده، پس بايد در نيم ديگر از خدا بترسد». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] همسران برتر (غلامعلی افروز) ص ۲۴ [۲] وسائل الشيعه، ج ۱۵، ص ۹۶ [۳] همان، ج ۱۴، ص ۳۳ [۴] سفينه البحار، ج ۱، ص ۵۶۱ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه در جنگ نرم قوی شویم؟ (بخش اول)   🔸 ، عرصه جدیدی از مبارزه است که با استفاده‌ از ابزارهای‌ غیر نظامی، برای غلبه بر حریف بکار گرفته می‌شود. ظاهر این جنگ، عدم بکارگیری ابزارهای غیر خشن در تقابل با دشمن است که در آن، ترکیبی‌ از تاکتیک‌ های روانی، الکترونیکی، اطلاعاتی، سایبری و اطلاعاتی به چشم می‌خورد، اما به دلیل تغییر دادن نگرش‌ها و دیدگاه‌ها، اثرگذاری‌ تخریبی‌آن به‌ مراتب بیش از معرکه نظامی است. 🔹در جنگ مسلحانه، افراد به ضرب گلوله‌ها جان خود را از دست می‌دهند و هر کشته، به نمادی از مقاومت، ایستادگی و الهام بخشی برای دیگران مبدل می‌شود. از نگاه اسلامی، رزمندگانی که در میدان جنگ سخت به خون می‌غلطند، روحشان سعادتمند می‌شود، حال‌آنکه در ، جسم‌ها و بدن‌ها سالم می‌مانند، اما ، به تسخیر مهاجمین درآمده و اسیر عقوبت‌ های اخروی می‌شود. نکته اینجاست که پس‌ از ناکامی‌ دشمنان در جنگ‌های نظامی و فتنه‌های سال‌های اخیر، موضوع‌ جنگ‌ نرم اکنون به‌صورت جدی در دستور کار بوده و جمهوری‌ اسلامی ایران هدف این هجمه و حملات طراحان این جنگ قرار گرفته است. در این‌باره گفتنی است؛ 1⃣ خمیرمایه انقلاب اسلامی و آنچه‌ مایه‌ دردسر و فلاکت برای‌ شده، عبارت است از انگیزه‌ های‌ دینی. به همین دلیل، اعتقادات‌ مردم با انواع شیوه‌ها هدف‌ قرار گرفته شده است. ظهور عرفان‌های کاذب، تشکیک سازماندهی‌شده در اصول و فروع دین، تشویق به رهایی از قیود دینی و پشت پا زدن به شرع، خرافاتی معرفی کردن افراد متدین، صرف میلیاردها دلار برای مقابله با نمادهای دینی همچون حجاب، زدن شعائر اسلامی از قبیل عزاداری‌ها و ایجاد تردید در حقانیت آن‌ها، شبهه افکنی در مقاومت و دفاع از آرمان‌ها، و تلاش برای بی‌تفاوت کردن مردم نسبت به ارزش‌ها و... نمونه‌ هایی‌ از برای خشکاندن ریشه ایمان، ابتدا در جوانان و سپس در سایر اقشار جامعه است. 2⃣یکی از مهم‌ترين‌ مؤلفه‌های‌ تغییر محاسبات‌ طرف‌ مقابل است، و برای دستیابی به این هدف، پروژه‌ ، با مقدمه ایجاد تردید در اذهان مردم در دستور کار قرار دارد. از جمله اقدامات دشمن، فشارهای سنگین و تحریم ها است که برای به ثمر نشاندن این هدف صورت می‌پذیرد؛ به‌ویژه اینکه پروپاگاندای سنگینی، برای‌ ناامید کردن‌ مردم از اصل نظام، با سوءاستفاده از ولنگاری ایجادشده در فضای مجازی و سم‌پاشی شبکه‌های ماهواره‌ای، در حال انجام است. ... نویسنده: حسین کنعانی مقدم منبع: خبرگزاری‌ تسنیم به‌ نقل‌ از روزنامه‌ حمایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دلیل بزرگداشت اربعین امام حسین (ع) چیست؟ 🔹دلیل بزرگداشت (ع) را به سبب برگرداندن سر امام حسین (ع) به بدن مطهرش و دفن آن در روز اربعین، دانسته‌اند و به همین خاطر زیارت اربعین توصیه شده است. [۱] برخی محققان مهم‌ ترین دلیل بزرگداشت را روایت امام حسن عسکری (ع) می‌ دانند که در آن  از نشانه های مؤمن شمرده شده است. [۲] همچنین امام صادق (ع) در تعلیم زیارت اربعین به صَفوانِ بن مِهران، به بزرگداشت این روز اشاره کرده است. [۳] آیت الله العظمی مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه دلیل بزرگداشت اربعین امام حسین (ع) را، نقش بسيار مهم شهادت حضرت سيدالشهداء (ع) در بقای اسلام می‌ داند. [۴] 🔹مراسم (به معنای چهلمین روز درگذشت مردگان) تا قبل از واقعه عاشورا رسم نبود. [۵] بیستم ماه صفر چهلمین روز بعد از شهادت امام حسین (ع) را اربعین حسینی یا روز اربعین می‌ نامند. [۶] سیره امامان معصوم (علیهم السلام) بر زنده نگهداشتن چنین مجالسی بوده‌است. [۷] روز میان شیعیان دارای اعتبار بوده که بخاطر آن زیارت اربعین  می‌ خواندند و اگر می‌ توانستند مانند جابر بن عبدالله انصاری (درگذشت بین سال‌های ۶۸ق تا ۷۹ق) صحابی پیامبر اسلام (ص)، بر مزار امام حسین (ع‌) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌ کردند. [۸] 🔹اهمیت این روز سبب شده شیعیان به ویژه ساکنان عراق، همه ساله از نقاط مختلف به سوی کربلا، پیاده حرکت کنند. [۹] برخی معتقد‌ند حرکت به سوی کربلا در روز اربعین از زمان ائمه اطهار (ع) در بین شیعیان رایج بوده است. [۱۰] شیعیان حتی در زمان بنی امیه و بنی عباس نیز به این حرکت پایبند بودند. [۱۱] دشمنان امام حسین (ع)، در تلاش برای فراموشی واقعه کربلا، زائران امام (ع) را شکنجه می‌ کردند و می‌ کشتند. [۱۲] حتی در زمان متوکل عباسی، همه قبرهای کربلا را شخم زدند، مزرعه کردند و مانع آمدن مردم برای زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) می‌ شدند. [۱۳] شیعیان هم برای مقابله با آنها، از مناسبت‌ هایی همچون استفاده می‌ کردند. [۱۴] بزرگداشت این روز، در حقیقت زنده نگهداشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین اسلام است. [۱۵] 💠تاریخ بزرگداشت 🔹شیخ طوسی (۳۸۵ - ۴۶۰ق)، محدث و فقیه شیعه، تاریخ بزرگداشت اين روز را، ورود جابر بن عبدالله انصاری، به همراه عطیه عوفی در اولین چهلم شهادت امام حسین (ع) به کربلا دانسته است. [۱۶] از این دو نفر به عنوان اولین زائران امام حسین (ع) یاد شده است. [۱۷] سید بن طاووس (۵۸۹ - ۶۶۴ق)، از عالمان شیعه معتقد است اسیران کربلا نیز در این روز به کربلا  بازگشته و قبر امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا را زیارت کردند. [۱۸] آنان موقع رسیدن، جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنی‌ هاشم را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین (ع) آمده بودند. [۱۹] با گریه و اندوه مجلس عزایی برپا کردند و پس از چند روز به مدینه بازگشتند. [۲۰] • مآخذ در منبع موجود است منبع؛ ویکی شیعه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سطوح سواد رسانه (بخش اول) 💠مقدمه؛ مهارت‌ های‌ سواد رسانه‌ای     🔹برای آن که شخص بتواند به هنگام برخورداری از رسانه ها از مهارت  خویش بهره گیرد و پیام های دریافتی از آنها را منتقدانه تحلیل کند، نخست باید توجه داشته باشد که صرفاً در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود گام برمی‌دارند؛ لذا ممکن است با توجه به این اهداف، نه تنها بتوانند فقط بخشی از واقعیت ها را بیان کنند، بلکه در دگرگون ساختن و وارونه نشان دادن واقعیات نیز مؤثر باشند. 🔹همچنین هریک از «رسانه ها» از قواعد مخصوص به خود برای تولید پیام‌ها استفاده می‌ کنند، که ممکن است با یکدیگر متفاوت بوده و همین امر سبب شود تا یک پیام واحد را به صورت های مختلفی ارائه کنند، همان گونه که افراد مختلف نیز ممکن است از پیام های یکسان، با توجه به پیش زمینه های ذهنی خویش، معانی متفاوتی را دریافت کنند. 🔹در مرحله‌ی بعد فردِ مخاطب به هنگام برخورد با «رسانه ها» باید سؤالات زیر را در ذهن خویش مطرح کند و به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آنها باشد: چه‌ کسانی پیام های رسانه‌ای را می آفرینند؟ کدامیک‌ از فنون‌ رسانه‌ای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟ چگونه افراد مختلف قضاوت ها و تفسیرهای گوناگونی از پیام های یکسان دارند؟ ارزش‌ها و سبک های زندگی که در رسانه ها ارائه می‌شوند، کدامند؟ و در نهایت، هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست؟ ... منبع: راسخون به نقل از سایت حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام رضا(ع) چه گفتارى دارند؟ 🔸فضائل و مناقب بسیارى از زبان علماى اهل سنت درباره شخصیت والاى (علیه السلام) نقل شده؛ که ما در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره مى کنیم: 1⃣ابن حجر هیتمى: «و کان اولاد موسى بن جعفر حین وفاته سبعة و ثلاثین ذکراً وانثى، منهم علىّ الرضا و هو أنبههم ذکراً و اجلّهم قدراً؛ [۱] اولاد موسى بن جعفر هنگام وفاتش ۳۷ نفر دختر و پسر بود؛ از آن جمله است که مورد توجه عموم بوده و از همه جلیل القدرتر بود». 2⃣سمهودى: «على الرضا بن موسى الکاظم، کان اوحد زمانه، جلیل القدر، اسلم على یده ابو محفوظ معروف الکرخى؛ [۲] فرزند موساى کاظم، بهترین فرد زمانش و مردى جلیل القدر بود و «معروف کرخى» به دستش اسلام آورد». 3⃣ابن حجر عسقلانى: «کان الرضا من اهل العلم والفضل مع شرف النسب؛ [۳] (علیه السلام) از اهل علم و فضل بوده و نسبى شریف داشت». 4⃣ذهبى: «الامام السید ابوالحسن الرضا... و کان من اهل العلم والدین والسؤدد بمکان؛ [۴] امام، ابوالحسن على الرضا... داراى مرتبه اى عالى از علم و دین و بزرگى بود». او همچنین مى نویسد: «و قد کان على الرضا کبیر الشأن، اهلا للخلافة؛ [۵] مردى بزرگوار بود و براى خلافت اهمیت داشت». 5⃣خیرالدین زرکلى: «على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق، ابوالحسن الملقب بالرضا، ثامن الأئمة الاثنى عشر عند الامامیة ومن اجلاء السادة اهل البیت و فضلائهم... ؛ [۶] على فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق، ابوالحسن، ملقّب به ، هشتمین نفر از دوازده امام نزد امامیه است. او از بزرگان سادات اهل بیت و فضلاى آنان است...». 6⃣شیخ عبدالله شبراوى شافعى: «على الرضا ـ (رضی الله عنه) ـ کانت مناقبه علیّة و صفاته سنیّة... و کراماته اکثر من ان تحصى واشهر من ان تذکر؛ [۷] ـ (رضی الله عنه) ـ داراى مناقب عالى و صفات ارزشمند بود... کرامات او بیشتر از آن است که شمارش شود و مشهورتر از آن است که ذکر گردد». 7⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «الامام الجلیل المعظم، سلالة السادة الاکارم، ابوالحسن على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقر (علیهم السلام)... احد الأئمة الاثنى عشر، أولى المناقب الذین انتسبت الامامیة إلیهم وقصّروا بناء مذهبهم علیهم؛ [۸] امام جلیل معظّم، سلاله سادات مکرّم، ابوالحسن على بن موسى الکاظم فرزند جعفر صادق فرزند محمّد باقر (علیهم السلام)... یکى از امامان دوازده گانه است، کسانى که داراى مناقب بوده و امامیه به آنان منتسب هستند و مذهب خود را بر کلمات آنان بنا ساخته اند». 8⃣احمد بن یوسف ابوالعباس قرمانى: او درباره امام رضا (علیه السلام) گفته است: «و مناقب او عالى و صفاتش جلیل و کراماتش بسیار و مناقبش مشهور است؛ او مردى کم خواب بوده و بسیار روزه مى گرفت؛ در تابستان بر روى حصیر و در زمستان بر پوست گوسفند مى نشست». [۹] 9⃣یوسف بن اسماعیل نهبانى: «على الرضا فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق، یکى از بزرگان امامان و چراغان امت از اهل بیت نبوت بود، همانان که معادن علم و عرفان و کرم و مردانگى بودند؛ او عظیم القدر و مشهور بود، داراى کراماتى بود از آن جمله این که به مردى صحیح و سالم فرمود: آماده آنچه برایش چاره اى نیست باش، او بعد از سه روز از دنیا رفت». [۱۰] 🔟ابن ابى الحدید معتزلى: او مى گوید: «و از رجال ما موسى بن جعفر فرزند محمّد معروف به عبد صالح است؛ او بین فقه و دین و عمل صالح و حلم و صبر را جمع نمود، و فرزندش است، کسى که براى خلافت نامزد شده و براى او به عهد خلافت خطبه خوانده شد. او عالم ترین و سخى ترین و کریم ترین مردم در اخلاق بود». [۱۱] 1⃣1⃣محمّد امین سویدى: «کانت اخلاقه علیّة و صفاته سنیّة... کراماته کثیرة و مناقبه شهیرة لا یسعها مثل هذا الموضع؛ [۱۲] اخلاقش عالى و صفاتش جلیل بود...کراماتش بسیار و مناقبش مشهور است، به حدّى که این کتاب وسعت نقل آن ها را ندارد». 2⃣1⃣محمّد بن وهیب: «و کراماته کثیرة ـ (رضی الله عنه) ـ اذ هو فرید زمانه؛ [۱۳] کرامات او بسیار بود ـ (رضی الله عنه) ـ زیرا او یگانه زمان خود به حساب مى آمد». پی نوشت‌ها؛ [۱] الصواعق المحرقة، ص ۱۲۲ [۲] جواهر العقدین، ص ۳۵۳ [۳] تهذیب التهذیب [۴] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۸۷ و ۳۸۸ [۵] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۹۲ [۶] الأعلام، ج ۵، ص ۲۶ [۷] جامع کرامات الأولیاء، ج ۲، ص ۳۱۲ [۸] مرآة الجنان، ج ۲، ص ۱۱ [۹] اخبار الدول، ص ۱۱۴ [۱۰] جامع کرامات الاولیاء، ص ۳۱۱ [۱۱] شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص ۲۷۸ [۱۲] سبائک الذهب، ص ۷۵ [۱۳] جوهرة الکلام، ص ۱۴۳ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معنای قساوت قلب و راه درمان آن چیست؟ 🔹 ، گاهی در رابطه بین انسان و خدا مشاهده می‌شود که در این صورت، انسانی که متکبر است، قلبش مانند سنگ شده، و قلب انسان سنگدل با یاد خدا نرم و آرام نمی‌ شود، و گاهی این قساوت در روابط اجتماعی میان انسان‌ ها به وجود می‌آید، که آن ها نسبت به گرفتاری‌ هایی که برای دیگران پیش می‌آید، احساس همدردی نمی‌ کنند و شاید به نوعی صفت بی‌ رحمی و درنده‌ خویی در آنها شکل می‌ گیرد. 🔹برخی از مهم‌ ترین عوامل به وجود آورنده قساوت عبارت‌اند از: دوری از یاد خدا، گناه، آرزوهای دراز، ثروت اندوزی، تزیین اعمال به وسیله شیطان، و زیاده‌ گویی. و برخی از راهکار های مبارزه با این صفت نکوهیده عبارت اند از: به یاد خدا بودن، پیروی از پیامبران الهی، یتیم نوازی، تلاوت قرآن و استغاثه می‌ باشد که با لطف و رحمت خدا امید آن می‌ رود که قلب انسان ها نرم و پاک شود. منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel