eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنه
💥 #برجامیان_عاشق_آمریکا در جستجوی #جوکر! 🔸فیلم #جوکر نماد #ناجنبش_های_اجتماعی است. 🔸بعد از بازسازی
استراتژی سیاسی برجامیان و به بازی گرفتن جنبش عدالتخواه 💥مهم @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در سرمقاله سالنامه سازندگی، ارگان مطبوعاتی حزب ، صراحتا را عدل و نماد معرفی کرده که آماده است و زمینه‌ساز بر سر کار آمدن یک در تراز در ۱۴۰۰ خواهد بود. در واقع ، با شکست مفتضحانه در عرصه سیاست خارجی که همه تخم مرغ‌های خود را در سبد آن گذاشته بودند، از قبل خود را بازنده ۱۴۰۰ فرض کرده و در تدارک تجهیز عدالت‌خواهان برای بازی کردن نقش عروسک خیمه شب بازی سیاسی خود هستند. تمایل افراطی برخی سرشاخه‌های جریان موسوم به عدالت‌خواهی به ساختارشکنی و هجمه بی مبنا و چشم بسته به سرمایه‌ها، که صدالبته مورد توافق بدنه این جریان هم موجب می‌شود این گمانه تقویت شود که ممکن است بازی در سطح سران عدالت‌خواهی ولو از روی ناآگاهی، شروع شده باشد. گذر ایام و کارنامه این جریان سیاسی در آینده همه چیز را روشن خواهد کرد اما اجمالا تمرکز برخی سران جنبش مذکور بر مجموعه منتسب به رهبری، و رها کردن سایر بخش ها، خصوصا قوه مجریه، آن روی سکه بازی کثیف و نشانگر نقش عروسک دانان سیاسی در پشت ماجرا ست. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۲ شریعتمداری در آینه خاطرات/۱ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای محمدعلی گرامی قمی در خاطرات خود پیرامون ارتباط آقای شریعتمداری و شاه چنین می‌گوید: «از زمان مرحوم آیت الله بروجردی، ایادی شاه به قم آمده با آقایان ملاقات‌های خصوصی داشتند تا روحیات آنها را کشف کنند و ببینند با کدام یک می‌توانند سازگار باشند و از همان زمان دریافته بودند که با آقای بهتر می‌توان کنار آمد.» (خاطرات آقای گرامی، مرکز اسناد، ص ۳۱۵) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۳ شریعتمداری در آینه خاطرات/۲ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می‌نویسد: «پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت‌الله‌ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند در پاسخ پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد گرفت.» (خاطرات علم، ج۱، ص ۲۴۵) 🔸علاوه برآن در اسناد ساواک در یک یادداشتی در مورد شریعتمداری گفته شده: «شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می‌توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.» (شریعتمداری به روایت اسناد، سند شماره ۴۳) 🔸 اسنادی از این دست نشان می‌دهد که آقای شریعتمداری هر چند در ظاهر خود را با نهضت امام همراه نشان می‌دهد اما از سوی دیگر سعی در حفظ جایگاه خود در نزد حکومت دارد. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۴ شریعتمداری در آینه خاطرات/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸شهید شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی در مصاحبه ای که در سال 61 با مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام داده‌، در رابطه با موضع گیری‌های آقای شریعتمداری می‌گوید: «به نظر من اینها [رژیم شاه] را از همان اول دیده بودند وساخته بودند برای خاطر اینکه او در یک موقعیتی در مقابل امام بایستد و حتی آن روز [سال ۴۲] که امام در قیطریه بودند ما مرتب پیش آقای شریعتمداری می‌رفتیم و به ایشان می‌گفتیم: یک اعلامیه بده، یک مبارزه منفی... ولی حاضر نمی‌شد. دو شب قبل از آزادی امام من در قم به آقای شریعتمداری حمله کردم و گفتم: آقا شما چرا این طور می‌کنید؟ چرا کمک نمی‌کنید؟ یک مجتهد را گرفته‌اند، یک مرجع را این طور محاصره کرده‌اند، مراسم عیدتان را تعطیل می‌کردید! نماز جماعتتان را تعطیل می‌کردید! این‌ها مبارزه منفی است چرا نکردید؟ ایشان در جواب من جملاتی را گفت که خدای من شاهد است من در آنجا ! ایشان گفت: ما دو نفر بودیم که مبارزه می‌کردیم –خودش را هم ردیف امام می‌دانست- در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز بعد از آن، ولی در بهره برداری متأسفانه همه بهره ها مال ایشان است! عنوان مال ایشان است. اگردر قم کسی به ایشان جسارت کند مردم تکه تکه‌اش می کنند ولی به من فحش می‌دهند کسی من دفاع نمی‌کند... پس از نظر عنوانی عنوان من زیاد نشده و همان عنوان اول است و اگر پول و سهم امام هم به قم می‌آید سرازیر شده به طرف ایشان، ولی برای ما همان دوستان قبلی که با ما آشنا بودند و پول می‌دادند، همان‌ها هستند و در این مبارزه چیزی به آنها اضافه نشده است!» (خاطرات و مبارزات ، صص ۶۲_۶۳) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/5 شریعتمداری در آینه خاطرات/۴ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸مرحوم شهید محلاتی در خاطرات خود می‌گوید: «... بعد از مدتی هم مسئله را علم کردند. ظاهراً همان موقع تأسیس دارالتبلیغ بود که امام فرمودند: من نمی‌دانم این دارالتبلیغ همان دانشگاه اسلامی نیست که شاه می‌خواهد درست بکند؟ من که حاضر نیستم آن را تأیید کنم. البته امام از نظر ملاحظه روحانیت در یک محذوری بودند که نمی‌توانستند آنچه را که در دل داشتند با صراحت بگویند، لیکن فقط می‌فرمودند: «من اعتماد ندارم، من احتمال می‌دهم این همان دانشگاه اسلامی شاه باشد...» و بعضی اختلافات از همین جا شروع شد. (خاطرات و مبارزات ، صص ۶0_۶1) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/6 شریعتمداری در آینه خاطرات/5 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای دبیر محترم جامعه مدرسین در خاطرات خود می‌گوید: «... این گونه جا افتاده بود که هر کس در دارالتبلیغ رفت و آمد می‌کند، به حکومت و شاه تمایل دارد و از انقلاب جداست. حتی یکی دوبار که مرحوم شهید مطهری در سفر به قم، در جلسات دارالتبلیغ شرکت کردند، بسیاری از شاگردان ایشان و دوستانشان از آن شهید انتقاد کردند که شما نبایدوارد مجموعه شوید.» (خاطرات آقای محمد یزدی، ص 184) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/7 شریعتمداری در آینه خاطرات/6 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹شیخ عبدالحمید باقری بنابی درخاطرات خود می گوید: « آقای میرزا محمود وحدت از روحانیون و واعظان مشهور و مرید آقای شریعتمداری، مرا همراه خود سوار ماشین کرد و به قم برد و هنگام ظهر به منزل آقای شریعتمداری رفتیم. غرض آنها همان بود که بالاخره مرا مستقیماً با خود آقای شریعتمداری مرتبط نمایند! در آن دیدار مسائل و گفتوگوهای مختلفی در حضور آقای شریعتمداری در ارتباط با آذربایجان مطرح گردید. آنچه موجب شگفتی بنده در آن دیدار شد، این بود که مرحوم آقای ضمن صحبت‌هایش به من : «سعی کنید نام آقای خمینی در منابر و محافل دینی خیلی مطرح نگردد.» آقای شریعتمداری این حرف را در حضور آقای وحدت گفت که الان زنده‌اند و در تهران زندگی می‌کنند، اما خطاب اصلی ایشان به بنده بود. این خاطره بر می‌گردد به حدود سال 1356 یا اوایل سال 1357 که طلیعه انقلاب اسلامی آغاز شده بود.» (خاطرات شیخ عبدالحمید بنابی، ص 135) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/8 شریعتمداری در آینه خاطرات/7 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹مرحوم آیت الله در خاطرات خود درباره درخواست عجیب آقای شریعتمداری از آیت الله مشکینی (در تابستان 1357) چنین می‌گوید: «آقای آشیخ مرتضی اشراقی رابط بین من و آقای شریعتمداری بود، مطالبی را به ایشان سفارش می‌کردم، یا او به من سفارش می‌کرد. روزی ایشان آمد به من گفت: آقای شریعتمداری می‌گوید در ایران کودتا می‌شود و اگر کودتا شود آمریکایی‌ها چنین و چنان می‌کنند. به ایشان گفته بود برو به آقای احمدی بگو به زنجان برود و با آقای مشکینی صحبت نماید تا او امام را قانع کند که شاه از ایران نروند، ما در انتخابات شرکت کنیم و رأی اکثریت را ببریم و از این راه شاه را محدود کنیم. تابستان بود و اقای مشکینی در زنجان اقامت داشت، رفتم و با ایشان صحبت کردم. او گفت با وجود شاه نمی‌توان انتخابات آزادانه انجام داد. وجود شاه همچون سرطانی در دربار ریشه کرده بود.» (خاطرات مرحوم احمد میانجی، ص 288) 🔶پی افزود در زمانی که امام خمینی و به پیروی از او ملت به دنبال سرنگونی نظام سلطنتی و اخراج شاه بودند آقای شریعتمداری به موازات ، شعار صیانت از قانون اساسی مشروطه را مطرح کرد. ملی گراها و در رأس آنان آقایان مهندس بازرگان، امیر انتظام، پزشکپور و امینی نیز کارگردانان این صحنه بودند. آقای شریعتمداری در این زمان با طرح کردن شعار «عمل به قانون اساسی» می توانست بزرگترین ضربه را به پیکر نهضت فراگیر ایران وارد کند و با منحرف کردن آن از مسیر اصلی تاج و تخت شاه را از سقوط حتمی نجات بخشد تا جایی که درخواست می کند شعار شاه باید برود را حذف کنید. بعدا در پیام های شان از این انحراف سیاسی پیشگیری کرده، تلاش برای بقای شاه و رژیم او را نامیدند و چنین فرمودند: « پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسی ... خیانت به کشور اسلام است سران قوم باید ملت را در مسیری که یافته است و دشمن را شناخته به قیام دست زده است هدایت و پشتیبانی کنند و در این موقع حساس ملت را از مسیر انتخابیش با کجروی ها منحرف نکنند... ... موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی که لازمه اش بقای آن است خیانت به اسلام و قرآن و مسلمین است و هرکس باآن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است» @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/9 شریعتمداری در آینه خاطرات/8 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸آقای شریعتمداری با مبارزه قهر آمیز با رژیم موافقتی نداشت و تلاش می کرد راهی میانه سازش و مبارزه را دنبال کند، به همین دلیل تا روزهای پیش از انقلاب حاضر نبود نامی از شاه به میان آورد. 🔴آقای شیخ از روحانیون آذربایجانی که به گفته خودش «صرف نظراز هر چیز با تأسیس دارالتبلیغ موافق بوده و کمک هایی هم برای آن جمع آوری کرده»، با شاره به آزادی خود از زندان در سال 57 می گوید: « ما از آقایان بهشتی و مطهری خواستیم تا به منزل آقای خسروشاهی بیایند. زمانی که آمدند، من به آقای مطهری گفتم: آیت الله شریعتمداری تبریزی است و ارتباط ما با ایشان ناگسستنی است ... از محضر امام امیدوار چنانیم که در اعلامیه های معظم له اسمی از آیت الله شریعتمداری برده شود... ما می خواهیم ائتلافی به وجود آید. چند روز بعد آقای بهشتی به من پیغام دادند که ما با فرانسه تماس گرفتیم خواسته آقایان را به عرض حضرت امام رساندیم. ایشان در جواب فرمودند به آقایان بگویید بروند به آن آقا (شریعتمداری) بگویند: ایشان یکبار در اعلامیه خودشان از شاه اسم ببرند، من ده بار در اعلامیه های خودم از ایشان نام می برم! من همراه آقای دروازه ای به قم رفته نزد آقای شریعتمداری رفتیم. من از ایشان خواستم مبهم گویی راکنار بگذارد و صریحا درباره شاه چیزی بگوید. آقای شریعتمداری در پاسخ گفت: آقای فلانی! اینان ( امام خمینی و نزدیکانش) اشتباه می کنند و شکست خواهند خورد. بگذارید آیندگان بگویند در میان آنها یک آدم عاقلی هم بوده است. آقای خمینی و اعوان و انصارشان کنار بکشند، من در عرض شش ماه با همان قانون اساسی مشروطه، شاه را از کشور بیرون می کنم . من همانجا دریافتم که ایشان به اصل انقلاب ایمان ندارد.» (انقلاب نامه، شیخ محمدحسن بکایی، تهران، ۱۳۸۳، صص 270-272؛ جریان ها و سازمان ها، ص 244) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/10 شریعتمداری در آینه خاطرات/9 مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 1 از 3] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔳مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی از وعاظ شهیر ایران و مورد وثوق مراجع و علمای اعلام بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بالاگرفتن ماجرای اختلافات جریان شریعتمداری با امام و انقلاب اسلامی، به رسم سنت‌های اخلاقی حوزه علمیه، تلاش فراوانی برای اصلاح ذات‌البین انجام داد که این تلاش‌ها با کارشکنی و عدم همکاری آقای شریعتمداری، به شکست انجامید. 🔘مرحوم فلسلفی در خاطرات خود به تشریح ماجرا پرداخته و چنین می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آنکه امام به قم تشریف بردند و در منزل کوچکی نزدیک رودخانه ساکن شدند امام در اتاق کوچکی می نشستند و ملاقات های ایشان هم آنجا بود. نماینده پاپ را نیز در همین اتاق پذیرفتند و آن بیانات مشهور را خطاب به او در همین اتاق ایراد نمودند. در آن هنگام من قم بودم یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدم امام تنها بود. شروع سخن ایشان گفتگو درباره بود. امام فرمودند ما می¬دانیم که اجانب به خصوص با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می¬زنند. حالا اول کار است که آمده¬اند و حزب درست کرده¬اند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریه خارجی دارد. این کلمه خلق را داخل عنوان حزب گذارده¬اند _ مثل اینکه کلمه را می¬خواستند داخل نام جمهوری اسلامی ایران کرده و بگویند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران _ خلق مسلمان هم یعنی همین. خلق در فارسی همین توده است. امام افزود اینها می¬خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خون¬های مسلمانان است. می¬خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. بعد امام فرمود مشکل این است که آقای به نام یک آیت‌الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمت ها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید یا اگاهید یا نا اگاه مصلحت شما این است که فورا در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد تا حیثیت شما محفوظ باشد. من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان که در اتاق دیگری بود پیام دادم که آقا من حرف خصوصی با شما دارم وقتی که آمد پیام امام را به ایشان رساندم؛ اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضا کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 2 از 3] وقتی به ایشان پیام را گفتم موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد گفت آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است، من به این حزب بستگی دارم، این را علنا گفته¬ام و همه هم می‌دانند اگر بگویم بستگی ندارم مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم و آن را نمی¬شناسم؟ من این کار را نمی¬کنم ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم گفت. من برگشتم خدمت امام رفتم و گفتم ایشان می گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم من این کار را نمی کنم. امام اظهار تاسف کردند و گفتند این آقا متوجه قضایا نیست، شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست اما اگر جدا شدید حیثیت شما کاملاً محفوظ می‌‎ماند و در قم آقایی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. من مجدداً رفتم پیش آقای شریعتمداری و گفتم آقا اینکه شما می‌گویید درست مقابل نظر امام است. شما می‌گویید کناره گرفتن من از این حزب به معنی از دست دادن حیثیت خود است و من هرگز این کار را نمی‌کنم ولی امام می‌فرماید از بین رفتن حیثیت شما بر اثر وابستگی به این حزب است. این حزب خارجی است آن را برای این درست کرده اند که با انقلاب اسلامی مقابله کند انقلاب را بکوبند و اوضاع را برگردانند و آنچه در گذشته بود از جمله سلطه آمریکا تجدید شود. امام ضمنا فرمود بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود. من پیام امام را به ایشان گفتم و بعد هم خودم صحبت کردم گفتم من الآن به شما می‌گویم این‌طور که امام می‌فرمایند مقاومت شما خیلی به شما ضربه خواهد زد. اما اگر کناره‌گیری کنید و بگویید این حزب مربوط به من نیست و من کاری به این حزب ندارم من الآن از طرف خودم می‌گویم و بعد می‎روم به امام هم می‌گویم اگر موافقت ایشان را جلب کردم می‌آیم نتیجه را به شما می‌گویم پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضا بکنید. با این کار مقدمه‌ای درست می‌شود و مجلسی در مسجد اعظم می‌گیریم به رادیو و تلویزیون هم می‌گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند، شما هستید، امام هم شرکت می‌کند، در آن مجلس من منبر می‌روم و آن‌طور که شما می‌خواهید صحبت می‌کنم. می‌گویم آیت‌الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی با قلم و قدم خدمات بسیار کرده‌اند اخیراً متوجه شده‌اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلاً انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت اسلام است. لذا آیت‌الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت‌بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‌اند که این حزب مربوط به من نیست. در این مجلس هم که امروز با حضور امام تشکیل شده و همه آقایان مراجع برای تقدیر از آیت‌الله شریعتمداری در آن حضور یافته‌اند من اعلان ایشان را می‌خوانم، سپس نوشته شما را روی منبر با حضور همه آقایان قرائت می‌کنم و بعد هم از شما بسیار تشکر و تقدیر خواهد شد. جراید و رادیو تلویزیون این مطلب را منتشر می‌کنند و با این کیفیت حیثیت شما ضربه نمی‌خورد. الآن حاضر هستید این کار عملی شود؟ چون در بیان مطلب احترام زیادی برای ایشان بود قدری فکر کرد و گفت گمان نمی‌کنم امام این کار را بکند. گفتم من می‌روم و می‌گویم اگر فرمود این کار را می‌کنم آیا شما نیز بدون تردید این کار را می‌کنید؟ گذشته از امام آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند. آنها هم قطعا می‌آیند. باز متحیر ماند ولی بعد گفت خیلی خوب بروید به امام بگویید ببینید امام حاضر است یا نه؟ اگر حاضر است این کار را بکنید. برای سومین بار خدمت امام آمدم و گفتم آقای شریعتمداری با این وعده‌ای که من به او دادم و گفتم منبر می‌روم و آن‌طور که بخواهید صحبت می‌کنم موافقند اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید آیا شما موافق هستید؟ امام فرمود بله انقلاب اسلامی و حفظ عز اسلام و کوتاه کردن دست اجانب آنقدر برای من مهم است که با این طرح حتما موافقت دارم و در مجلس هم شرکت می‌کنم می آیم و می‎نشینم آنچه را هم خود ایشان بخواهد و شما مصلحت می‌دانید در منبر بگویید. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 3 از 3] گفتم بسیار خوب من گمان می‌کنم با این مذاکراتی که شد در صورتی که پیش ایشان برگردم قبول می‌کند. بعد فردا صبح سر فرصت برویم اگر کمبودی داشت بنویسم و بیاوریم تا حضرتعالی ببینید پس از آنکه قبول شد امضا شود و آخرالامر هم برای تشکیل مجلس برویم و به وعده خود وفا کنیم. امام گفت بله من می‌آیم. بروید و بگویید. برای بار سوم به منزل اقای شریعتمداری رفتم و موافقت امام را به ایشان اعلام کردم. گفتم خوب بنا شد که شما متنی را امشب خودتان بنویسید فردا بیاییم ببینیم اگر نواقصی داشت تکمیل کنیم و بعد ببریم به امام بدهیم اگر ایشان موافقت کرد امضا کنیم و سپس مجلس را تشکیل دهیم. گفت بله بد نیست موافقت می‌کنم اما یک شرط دارد من باید امشب با بعضی از رفقا مشورت کنم بدون مشورت قول قطعی نمی‌دهم. امشب برای من شب مشورت باشد من متن را می‌نویسم. اگر مشورت درست درآمد و خصوصیاتی علاوه شد آن وقت فردا صبح این جا بیایید که تکمیل کنیم. مطلب را تقریبا تمام شده تلقی کردم از منزل آقای شریعتمداری بیرون آمدم و به منزل امام رفتم. دفعه اول که من پیش امام رفتم یکی دو نفر هم بودند و بیرون رفتند اما دفعه‌های بعد گاهی چهارنفر و گاهی پنج نفر بودند و گاهی هم اتاق پر بود ولی امام تا مرا می‌دید حرفش را قطع می‌کرد در را باز می کرد به اتاق مجاور می‌رفت و من هم آن جا می‌رفتم و آن گاه می‌فرمود چطور شد؟ و من می‌گفتم چنین و چنان شد. دفعه آخر هم که آمدم و امام فرمود چطور شد گفتم تقریبا قبول کرده ولی گفته است باید امشب روی این مطلب مشورت کنم هم درباره اصل قضیه و هم درباره بعضی از کمبودهای احتمالی من مشورت می‌کنم. شما هم فردا صبح بیایید و نتیجه را به امام بگویید. امام فرمود خیلی خوب امشب قم بمانید و فردا صبح بروید. فردا صبح که نزد آقای شریعتمداری رفتم ایشان گفت رفقای من موافقت نکردند و گفتند هم در قم و هم در آذربایجان حیثیت افراد بسیاری از بین می‌رود. ضربه بزرگی هم به شما می‌خورد. نباید اصلاً درباره مطلب فکر کنید بنابراین من آن نوشته را نمی‌نویسم! به منزل امام برگشتم و مطالب را به ایشان عرض کردم، . (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تدوین: علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1382، ص395-399) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053