eitaa logo
روضه دفتری
21.3هزار دنبال‌کننده
173 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا #روضه_دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 🔹 درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه. داری روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/272171029C10836e8518 📣📣📣📣📣
🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🔸باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... 🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد یوسف فاطمه... امام زمان... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... بمیرم برات مادر... زهرای مرضیه اومد پشت در... فرمود حیا نمیکنی نانجیب... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... یک نفر صدا زد... ای نانجیب... مگه نمیدونی... این خونه... خونه پیغمبره... این ها هم...بچه های پیغمبرند... اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است... نانجیب مگه نمیشنوی... صدای دختر پیغمبره... هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره... اما اون بی حیا اعتنا نکرد... صدا زد... وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم اگرچه دختر پیغمبر باشه... خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده... مردم براش دسته گل می برند... اما مدینه بجای دسته گل... نانجیب اشاره کرد... هیزم ها رو بیارید... خونه رو آتیش بزنید... ای وای... ای وای... مردم مدینه دارند نگاه میکنند... یدفعه ببینند... شعله های آتش بلند شد... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... مادرتون زهرا پشت در ایستاده... نميذاره این نامردها وارد بشن... امانانجیب حیا نکرد... آنچنان با لگد به این در زد... صدای ناله مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله.. هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین... با دخترت چه کردند... پهلوم رو شکستند... 🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات 🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید... همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل0)ِ فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست 🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود 🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن 🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود یا صاحب الزمان... اگر اینجا محسن شش ماهه رو.. بین در دیوار کشتند... کربلا هم یک شش ماهه ای رو... روی دستهای باباش پرپر کردند... آماده ای بگم یا نه... ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره روی دستهاش جان میده... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند... 🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را 🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را 🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی 🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم... یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم.. من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم... حالا جواب مادرت رو چی بگم... پاشو ببین مادرت منتظره... چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم... هر کجا نشستی ناله بزن... ای غریب حسین... 🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را 🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت @roze_daftari
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ *شب ِ شهادت ِ بذار یه جور دیگه سلام بدیم:* السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَهِ ضِلْعُهَا، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا *شب ِ شهادت ِ، اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم….* ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی *شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال ِ علی ِ، یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهراخمیده ی سر بلندی، وقتی می بینم می خندی ولی می دونم سه ماهه،سرت رو از درد می بندی می خوام بگم پیشم بمونی،ولی می دونم نمیتونی برو ولی تو با فراقت، دل ِ علی رو می سوزونی  *دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم.”امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی  می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: “یَغْفِرُ لِعُصَاهِ اُمَّتی” فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: “أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی” علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،“أَبکنِی وَأَبک لیتَامی” علی برا من و یتیم هام گریه کن، “وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق”‌ِ. علی جان حسینم رو یادت نره* ای تشنه لب حسین حسین حسین عشق زینب حسین حسین حسین شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق‌ِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین….” ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا”  ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم “ لا یوم کیومک یا اباعبدالله” گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:” إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” فرمود: “فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.” امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،” ذُّنُوبَ الْعِظَامَ”راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه. کجا بریم گریه کنیم؟خودت روضه بخون یا امام رضا، خود ِ امام رضا روضه خونده،چی روضه ای خونده؟ “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ”. مثل مذبوح سر ِ حسین مارو بریدند،حسین…. من از امام رضا عذر میخوام،آقا شما گفتید،مگر نه من جرأت نمی کردم،بابا مذبوح تکلیفش معلوم ِ، روضه ی من یه شباهت ِ،یه فرق ِ،آدم رو میکشه،شباهت اینه:ما رسم داریم،یه قربونی رو بخوان ذبح کنند،همه دورش حلقه می زنند،همه خوشحالند، هر کی میگه:یه سهمی از این قربانی مال منه،کربلا دور ِ حسین حلقه زدند، اخنس گفت:عمامه اش مال من، خولی گفت:سربریده اش مال من، یکی گفت:انگشترش مال من، یکی گفت:پیراهنش مال من. این ها شباهت بود، حالا فرقش رو گوش بده:ما رسم داریم،قربانی رو بخوان ذبح کنند،آبش میدن،آبم نخوره لب هاش رو به زور خیس می کنند، رو به قبله اش می کنند،آخ بمیرم برات:“السلام علیک مذبوح من القفا” حسین @roze_daftari
🖤روضه ي کوتاه حضرت زهرا🖤 بيامهدي که مادرپشت درمانده بيامهدي که مادرفضه راخوانده بيامهدي که پهلويش شکسته که ميخه درب دستش راشکسته بيامهدي که دلهامان غمينه به يادمادري که درمدينه دله اولادزهراگشته چون زار شده زينب چندروزي پرستار الهي دختري درزندگاني نبيندداغه مادرجواني بيامهدي که دلهامان غمينه غم بي مادري خيلي حزينه بيامهدي رويم اندرمدينه زنيم برسر،کنيم ناله زسينه ➖➖➖➖➖ امام زمانم کي ميشه بياي باهم بريم مدينه.کي ميشه که ديگه نگيم مادرحرم نداره.نگيم قبرمادرمون بي نشونه. ان شاالله بياي وبرامادربي حرممون حرم بسازيم. آي گريه کناي روضه ي مادر.بلندبلندگريه کنيد.مدينه بچه هاي علي نتونستن شب تشييع جنازه ي مادربلندگريه کنن. صداي نالتوآزادکن.اون شب زينب نتونست بلندبگه واي مادرم.ولي من وشماميتونيم هم بلندگريه کنيم.هم بلندبگيم واي مادرم اوناييکه داغه مادرديدن بلندترميگن واي مادرم.چون طعم بي مادري روچشيدن.چون ديگه نميتونن سرشون روي زانوي مادربزارن.چون ديگه نميتونن بامادردردودل کنن مادرسنگ صبوره. مادربرابچه ها مرحم درده، ولي اين روزامادرمون حضرت زهراديگه خيلي سخت ميتونه کاراي خونه روانجام بده.چندروزيه که نتونسته موهاي زينبشوشونه بزنه آي مادرفداي پهلوي شکستت ،آي مادرقربون دله شکستت،مادراگه مريض باشه.همه ي افرادخانواده انگاري يه جورايي مريضن.الهي مادرمريضه توخونه نداشته باشي.اگرم داري الهي بتونه دستشوتکون بده.الهي بتونه ازاين پهلوبه اون پهلوبشه...الهي بتونه بچه هاشونوازش کنه ...اگه دلت شکسته دست جمع بريم کناربسترنيمه جون مادرمون زهرا.اگه مادرمريض بشه.من ميگم اگه بچه هابزرگ باشن ميتونن کاراي خونه روانجام بدن.ولي خدانکنه بچه هاقدونيم قدباشن بچه هاکناره بسترمادرن. هرکدوم بامادردردودل ميکنن،ولي دردودلاي زينب بابقيه فرق ميکنه ➖➖➖➖➖ 👇 مثل قديمادوست دارم دست بکشي روي سرم روسريموگره بزن بادست زخميت مادرم چطورپرستاريت کنم بندنميادخونابه هات پهلوبه پهلوکه ميشي امون نمي مونه برات واي مادرم واي مادرم واي مادرم يافاطمه به من بگواين وقت شب مادرچرابيداري باز چرامث ابربهار آروم آروم ميباري باز داداش حسن چي ديده که اينجوري گوشه گيرشده ازوقتي رفتيدتوکوچه انگاري خيلي پيرشده توي بهارزندگي مادرچراخزون شدي بااينکه هجده سالته شکستي قدکمون شدي بنددلم پاره شداز وقتي بهم کفن دادي چراواسه داداش حسين بهم يه پيرهن دادي اين کربلاکجاست مادر دائم براش ميزني زار وقتي ازش برام ميگي نداري آروم وقرار واي مادرم.واي مادرم واي مادرم.يافاطمه 👇 @roze_daftari دلنوشته هاي بي نشان
ورود به روضه حضرت زهرا س مادر سادات ######## مقدمه ورود به روضه با نام امام زمان عج @roze_daftari دقت کنید☘☘☘☘ سلام ما به اشک چشم آسمان سلام ما گریه کنا محضر صاحب الزمان برای عرض تسلیت ما را ببر تا مدینه اونجا که زینب کنار بستر مادر میشینه یا حضرت صاحب زمان قربون شال ماتمت امروز اومدیم آقاجون مجلس ختم مادرت یابن الحسن کجایی من اومدم گدایی یابن الحسن کجایی کی میشود بیایی آقا جان نمیدونم کجایی کجا دنبالت بگردم کجا عزا گرفتی کربلایی یا مدینه ای قربون شال عزات برم قربون دل داغدارت اگه این روزا ایام فاطمیه کنار قبر بی نشون مادری یاد ماهم باش اگه کنار مزار مادر زهرا دست به دعا گرفتی یاد مریضای ما هم باش مریضایی که این روزا خیلی التماس دعا دارن تورو به آبروی مادرت زهرا شما واسطه بین ما و خدایی تو رو به غیرت عباس که خودش ناامید شده امروز ناامیدم نکن به بی قراری سه ساله به حرمت اباعبدالله عمه جانت زینب دیگه بیا تا همچین روزهای ایام فاطمیه بریم مدینه کنار ضریح مادر بگیم یا زهرا می خواین بگم آدرس امام زمان کجاست؟ شهر مدینه محله بنی هاشم کوچه بنی هاشم انتهای کوچه منزل دختر رسول الله فاطمه 🌱🌱🌱🌱 نشونی منزل خانم فاطمه هم اینه درش سوخته🍃 یه نشونه دیگه هم داره اگه گوش بدی صدای خانمی را می‌شنوی که پشت در صدا میزنه وا محمدا🌱🌱 اگه قسمت روزیتون شد رفتیم مدینه از هر کی بپرسیم منزل فاطمه کجاست میگن همونجا که همه جمع شدن یه خانمی را جلوی دخترش کتک زدن بقیه اش باشه برای روزی که امام زمان ما میاد تو کوچه بنی هاشم برای مادرش روضه بگیره آقاجون قرارمون مدینه کوچه بنی هاشم کنار در نیمه سوخته🌴🌴🌴 یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم مهدی بیاید تا تربتت را پیدا نماید یا زهرا (س😭😭😭 👇 @roze_daftari
‍ ‍ مجلس کامل از شروع تا ختم . @roze_daftari ♣️😭♣️ بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . ♠️ برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) 🖤😭🖤 به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا. گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س) 🖤😭🖤 هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج) 👇 @roze_daftari ••✾•🌿🌺🌿•✾••
  ⚑⚑⚑⚑   محبوبه حی کبریا را صلوات همتای علی مرتضی را صلوات بر فاطمه، آن شفیعه روز جزا وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات   ⚑⚑⚑⚑   بر نور خدا عصمت کُبری صلوات بر دخت نبی اُمّ أبی‌ها صلوات بر آنکه بود شفیعه روز جزا همتای علی حضرت زهرا صلوات   ⚑⚑⚑⚑   بر آینه‌ی جمال داور صلوات بر آبروی آل پیمبر صلوات بر فاطمه‌ای که شد به شأنش نازل از سوی خدا سوره کوثر صلوات   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   جان را تو صفا ده به صفای صلوات هم راز مَلَک شو به نوای صلوات بر هر چه خدای قیمتی داده، بدان گلزار بهشت است بهای صلوات   ⚑⚑⚑⚑   به نام نامی زهرا و مصطفی صلوات برای ام ابی‌ها و مرتضی صلوات ز بهر فاطمه آن افتخار کان و مکان به مادر میر شهیدان و مجتبی صلوات   ⚑⚑⚑⚑   بر مهدی دین مُنجی دنیا صلوات بر چهره آن ماه دل آرا صلوات در دامن نرجس گل زهرا بِشِکفت بر این گل و بر نرگس و زهرا صلوات   ⚑⚑⚑⚑  رباعی در وصف حضرت زهرا (س) ⚑⚑⚑⚑   از عرش صدای ربنا می‌آید آوای خوش خدا خدا می‌آید گفتست نبی خدا گناهش بخشد هر کس که به فاطمه فرستد صلوات   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات بر طلعت محبوبه‌ی یزدان صلوات بر روح مطهر امام و شهدا بر فاطمه مادر شهیدان صلوات   ⚑⚑⚑⚑   بر سینه خون چکان زهرا صلوات بر قامت، چون کمان زهرا صلوات بر روی کبودِ نازنین دخت رسول بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات   ⚑⚑⚑⚑   بر سیده زنان عالم صلوات بر مایة افتخار آدم صلوات بر فاطمه، حبیبه حی ودود بر دُخت پیام آور خاتم صلوات @roze_daftari
رباعی صلواتی حضرت زهرا (س) مجموعه رباعی حضرت زهرا (س)   دیگر خبر از صدای دستاسی نیست در باغچه‌ی حیاط ما یاسی نیست سیلی, … آنهم به روی زهرای حسین افسوس که در مدینه عباسی نیست   ⚑⚑⚑⚑   من عاشق روضه ام ، ولی زهرایی با لهجه ی عشق ، با دلی شیدایی یک روضه که رستخیز ” حَوّل حال ” است یک روضه ی سبز و سرخ ، عاشورایی   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   از لهجه ی روضه ها دلم می گیرد ای مادر کربلا ! دلم می گیرد در روضه ، زنی شکسته و مظلومی ! چون می شنوم تو را ، دلم می گیرد   ⚑⚑⚑⚑ رباعی صلواتی شهادت حضرت زهرا ⚑⚑⚑⚑   خوردیم زمین و آسمان گم کردیم در عالم خاک ، بوی جان گم کردیم قبر تو نه ، می خورم به قرآن سوگند ما ” قدر ” تو را در این جهان گم کردیم !   ⚑⚑⚑⚑   او فاطمه است ، قصه ای غمگین نیست سرفصل حماسه است او ، مسکین نیست دیوار و در و فدک … ! برادر بس کن سوگند به نور ! درد زهرا این نیست   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   هر روز حکایت فدک … ! می دانم در روضه به زخم تان نمک … ! می دانم این روضه ز آیه های نورت خالی ست ای خوب ! بدون هیچ شک ، می دانم   ⚑⚑⚑⚑   درد تو فدک نه ، درد تو ما هستیم مایی که برای غم مهیا هستیم هر روز نمک به زخم تو می پاشیم ما شیعه ی حضرت تو آیا هستیم ؟!   ⚑⚑⚑⚑   هر چند که قبله گاه دل ها هستی بی شبهه ، دلیل خلق دنیا هستی در وصف تو کافی ست بگویم تنها : تو فاطمه ای ، حضرت زهرا هستی   ⚑⚑⚑⚑   افسرده دلیم و نی لبک می خواهیم در سینه ، دلی َترَک َترَک می خواهیم @roze_daftari از فاطمه ما نه فصلی از بیداری از فاطمه ، فصلی از فدک می خواهیم !   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   دیوار و در و فدک … ، غمی لم داده پهلوی شکسته ، یک زن افتاده شد بزم عزا ، شبیه ” بیت الاحزان “ از بابت روضه ، صحنه شد آماده !   ⚑⚑⚑⚑   شد فاطمیه ، دوباره فصل سیلی شد صورت روضه زرد و زار و نیلی با لهجه ی گریه ، روضه خوان می خواند در گوش زمانه ، روضه ای تحمیلی !   ⚑⚑⚑⚑   شد فاطمیه … دوباره تنها ، زهرا دیوار و در و فدک … ، خدایا ! زهرا ؟ پهلوی شکسته ، روی نیلی ، سیلی در روضه کسی نگفت اما ، زهرا … ؟!   ⚑⚑⚑⚑ رباعی شهادت حضرت زهرا ⚑⚑⚑⚑   من روضه ی نور از شما می خواهم لبیک حضور از شما می خواهم من معرفتی زلال و جانی روشن تا صبح ظهور از شما می خواهم   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   دیوار و در و فدک … ! حکایت این نیست زهرا زن سرشکسته ی مسکین نیست او روح حماسه ، مادر عاشوراست ای مرثیه خوان ! روضه ی توفان این نیست   ⚑⚑⚑⚑   ای مرثیه خوان ! روح تو نورانی نیست آیینه در این روضه که می خوانی نیست پهلوی سپیده را شکستی صد بار ! با سنگ خرافه ، این مسلمانی نیست   ⚑⚑⚑⚑     رباعی صلواتی حضرت زهرا (س) بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه‌ی پاک حوض کوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریک بر مادر شیعیان حیدر صلوات   ⚑⚑⚑⚑   یا فاطمه‌ای منشاء خـــیر و بــرکات مــهر تـو بود قـبولی صــوم و صـلات فـرموده نبـی خـدا گــــــناهش بـخشد هـر کس کـه بـرای تـو فـرستد صلوات   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) →   بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات   ⚑⚑⚑⚑ @roze_daftari رباعی در وصف حضرت فاطمه (س) ⚑⚑⚑⚑   بر روی زمین و آسمان‌ها و کرات در بین مناجات برای حاجات زیباتر از این جمله ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمّد صلوات   ⚑⚑⚑⚑   بر کوثرِ خاتم النّبیّن صلوات بر همسرِ سیّد الوصیّین صلوات بر فاطمه مَحبوبه ذاتِ ازلی بر حجّت حق، بر آلِ یاسین صلوات   ⚑⚑⚑⚑ ← رباعی حضرت زهرا (س) → بر روح خدا پیر جماران صلوات بیش از قطرات ناب باران صلوات آن گوهر تابان به شهیدان پیوست تقدیم به أرواح شهیدان صلوات   ⚑⚑⚑⚑ بر راضیه بر مرضیه، کوثر صلوات بر فاطمه صدیقه‌ی اطهر صلوات بر قلّه‌ی توحیدی زهرا به بقیع بر سیده و همسر حیدر صلوات   @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾دو دمه‌های فاطمیه ◾بنداول فاطمه خرج ولایت شد ولایت زنده شد تا ابد پاینده شد(۲) ◾بنددوم تا قیامت حیدر از زهرای خود شرمنده شد دین حق پاینده شد(۲) ◾بندسوم خانه‌ی زهرا شد ماتمسرای عالمین دیده گریان حسین(۲) ◾بندچهارم شاهد کوچه بود هر روز و شب در شور و شین دیده گریان شد حسین(۲) @roze_daftari
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 🔹 درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه.برای داری روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/272171029C10836e8518 📣📣📣📣📣
توجه📣 فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا😍 اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در شادوسر افراز باشید🌺 بزن روگل ها واردکانال مولودی شو😍 💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐🍃 💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃 💐🍃 @ewwmajmamolodi هشتک نام کانال حذف نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5774138029694257673.mp3
4.57M
حضرت زهرا سلام الله علیها @roze_daftari
متن روضه 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... @roze_daftari اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم @roze_daftari
💗امروز علی 🎊ولیمه به خلق جهان دهد 💗امروز زمین 🎊فروغ به هفت آسمان دهد 💗میلاد شیر دخت علی، 🎊شیر داور است 💗سر تا قدم 🎊حقیقت زهرای اطهر است 🎉ولادت حضرت زینب سلام الله علیها مبارک باد💐❤️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
باز این چه شورش است که در خلق عالم است» ماه عزای فاطمه روح مُحرم است ➖➖➖➖➖➖➖➖ بهترین مداحی های جدیدفاطمیه رسید👌 فاطمیه رسید هرچی نیازداری بیاتواین کانال بردار✅ ✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا . ،همراه بامتن 👌 🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅ @majmaozakerine 👌 😊
🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🔸باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... 🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد یوسف فاطمه... امام زمان... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... بمیرم برات مادر... زهرای مرضیه اومد پشت در... فرمود حیا نمیکنی نانجیب... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... یک نفر صدا زد... ای نانجیب... مگه نمیدونی... این خونه... خونه پیغمبره... این ها هم...بچه های پیغمبرند... اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است... نانجیب مگه نمیشنوی... صدای دختر پیغمبره... هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره... اما اون بی حیا اعتنا نکرد... صدا زد... وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم اگرچه دختر پیغمبر باشه... خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده... مردم براش دسته گل می برند... اما مدینه بجای دسته گل... نانجیب اشاره کرد... هیزم ها رو بیارید... خونه رو آتیش بزنید... ای وای... ای وای... مردم مدینه دارند نگاه میکنند... یدفعه ببینند... شعله های آتش بلند شد... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... مادرتون زهرا پشت در ایستاده... نميذاره این نامردها وارد بشن... امانانجیب حیا نکرد... آنچنان با لگد به این در زد... صدای ناله مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله.. هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین... با دخترت چه کردند... پهلوم رو شکستند... 🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات 🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید... همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل0)ِ فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست 🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود 🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن 🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود یا صاحب الزمان... اگر اینجا محسن شش ماهه رو.. بین در دیوار کشتند... کربلا هم یک شش ماهه ای رو... روی دستهای باباش پرپر کردند... آماده ای بگم یا نه... ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره روی دستهاش جان میده... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند... 🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را 🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را 🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی 🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم... یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم.. من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم... حالا جواب مادرت رو چی بگم... پاشو ببین مادرت منتظره... چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم... هر کجا نشستی ناله بزن... ای غریب حسین... 🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را 🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت @roze_daftari
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ *شب ِ شهادت ِ بذار یه جور دیگه سلام بدیم:* السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَهِ ضِلْعُهَا، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا *شب ِ شهادت ِ، اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم….* ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی *شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال ِ علی ِ، یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهراخمیده ی سر بلندی، وقتی می بینم می خندی ولی می دونم سه ماهه،سرت رو از درد می بندی می خوام بگم پیشم بمونی،ولی می دونم نمیتونی برو ولی تو با فراقت، دل ِ علی رو می سوزونی  *دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم.”امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی  می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: “یَغْفِرُ لِعُصَاهِ اُمَّتی” فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: “أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی” علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،“أَبکنِی وَأَبک لیتَامی” علی برا من و یتیم هام گریه کن، “وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق”‌ِ. علی جان حسینم رو یادت نره* ای تشنه لب حسین حسین حسین عشق زینب حسین حسین حسین شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق‌ِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین….” ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا”  ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم “ لا یوم کیومک یا اباعبدالله” گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:” إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” فرمود: “فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.” امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،” ذُّنُوبَ الْعِظَامَ”راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه. کجا بریم گریه کنیم؟خودت روضه بخون یا امام رضا، خود ِ امام رضا روضه خونده،چی روضه ای خونده؟ “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ”. مثل مذبوح سر ِ حسین مارو بریدند،حسین…. من از امام رضا عذر میخوام،آقا شما گفتید،مگر نه من جرأت نمی کردم،بابا مذبوح تکلیفش معلوم ِ، روضه ی من یه شباهت ِ،یه فرق ِ،آدم رو میکشه،شباهت اینه:ما رسم داریم،یه قربونی رو بخوان ذبح کنند،همه دورش حلقه می زنند،همه خوشحالند، هر کی میگه:یه سهمی از این قربانی مال منه،کربلا دور ِ حسین حلقه زدند، اخنس گفت:عمامه اش مال من، خولی گفت:سربریده اش مال من، یکی گفت:انگشترش مال من، یکی گفت:پیراهنش مال من. این ها شباهت بود، حالا فرقش رو گوش بده:ما رسم داریم،قربانی رو بخوان ذبح کنند،آبش میدن،آبم نخوره لب هاش رو به زور خیس می کنند، رو به قبله اش می کنند،آخ بمیرم برات:“السلام علیک مذبوح من القفا” حسین @roze_daftari
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دوباره در دلم آشوبِ عالم آمده است قیامت آمده یا که مُحَرَّم آمده است عزای کیست که حتی خودِ مُحَرَّم هم به سر زنان و پریشان و درهم آمده است عزایِ اشرفِ اولادِ آدم است،آری عزایِ بِنتِ نبیِ مُکَرم آمده است تمامِ خلق دُچارِ مُحَرَّم اند،ولی برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است 🔹اصلا نترس،هرکی میاد تو مجلس حضرت زهرا راحت بگه:آی مادر!...اگه مَحرَم نبودی اینجا راهت نمیدادن... آی مادر برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است دوباره فاطمیه آمد و یقین دارم در این حسینیه، صاحب عزا هم آمده است وضویِ گریه بگیر و بیا که در روضه عزیزِ فاطمه، با قامتِ خم آمده است رواست مُردن از این غم،که پُشتِ دَربِ بهشت برای سوختنِ گُل، جهنم آمده است ▪️اگر یه نفر میگفت: زهرا تازه بابا از دست داده،بیاید شاخه ی گل ببرید اینقدر گل جمع نمیشد،اما تا گفتن: بیایید هیزم بیارید همه دسته دسته هیزم آوردن بازم شالِ روضه،می شینه رو دوشم ببین که شبیهِ،تو مشکی میپوشم کجا روضه داری؟،کجا روضه خونی؟ کجا هی صدا میزنی مادرت رو؟ تو هم مثل مولا،شبا بین نخلا رو شونه ی چاه، میذاری سرت رو میگن مادرت موندنی نیست میگن روزِ مولا سیاهِ یکی نیست بگه مادر ما، بی گناهِ گیرم آتش به جفا ، در که نباید می سوخت آشیان سوخت، کبوتر که نباید می سوخت 🔸ابراهیم سلام الله علیه،افتخار این پیامبر اینِ که یکی از شیعیانِ امیرالمؤمنینِ....،روایات اینو میگن: برایِ یکی از شیعیانِ علی، آتش گلستان شد... آتش این بار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستانِ پیمبر که نباید می سوخت.. کینه دارند اگر مَردمِ شهر از بابا وسطِ حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندم ها سوخت همه ی حاصلِ حیدر که نباید می سوخت زیر خاکسترِ دَر، شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته، معجر که نباید می سوخت.. 😭 ظهر اگر سوخت برادر وسطِ معرکه عصر،چادرِ خاکیِ خواهر که نباید می سوخت.. 😭 از تنور آمده بابا وسط تشت ولی اینقدر هم دلِ دختر که نباید می سوخت بازم فاطمیه،دلم بیقراره بمیرم که مادر،ضریحی نداره باید فاطمیه،مدینه شلوغ شه باید مادر ما، حرم داشته باشه چی میشه شبیه،شبای مُحَرَّم تو کوچه خیابون، عَلَم داشته باشه یه عمره اینه آرزومون،با این آرزو غصه خوردیم ان شالله ببینیم تو صحنت، دسته بُردیم ناگهان روضه خوان پایش زمانی که به منبر باز شد گفت وای از لحظه ای که ناگهان در باز شد خواست سربسته بخواند، آه! اما هرچه کرد تا که حرف از آتش آمد، روضه آخر باز شد ما  در و دیوار را تنها شنیدیم و حسن دید در را با چه شدت سمت مادر باز شد آتیش گُر گرفته،داره در میسوزه ببین داره محسن،با مادر میسوزه یه سنگی رسیدُ،شکست بارِ شیشه یکی نیست بگه فاطمه پا به ماهِ گمونم که روضه،تمومی نداره آخه بین کوچه غلاف توی راهه رو دیوار پُر از رَدِّ خونُ،رو چادر پُر از رَدِّ پا بود تمومِ اینا اَجرِ عشقِ مرتضی بود ▪️نانجیبِ دومی خودش نوشت،گفت: وقتی اومدم پشت در،از افتخاراتش برا معاویه می نویسه،انگار کشور فتح کرده،وقتی اومدم پشت در، صدا نفس کشیدن های فاطمه رو می شنیدم.. 😭 ▪️معاویه! چنان با لگد به در زدم،صدایِ شکسته شدن استخوان های پهلویِ فاطمه رو هم شنیدم...😭 اما بمیرم زینب هم صدایِ شكستن استخوان های مادر رو شنید... یه بار اینجا زینب صدای شكستن استخوان هارو شنید،یه بار وقتی بالا تل زینبیه ایستاده بود،دید اسب هارو نعل تازه زدن،بر بدن داداشش..😭 حسین...آه حسین.....
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹روزِ آخر بلند شد هم غذا درست کرد هم نون پخت هم خونه رو آب و حارو کرد .. هم موهایِ زینبُ شانه زد .. آخه این دست که بالا نمی اومد .. اما امروز هرجور بود این شانه رو برداشت موهای بچه هارو یکی یکی شونه زد .. همچین که به حسینش رسید هی دست زیرِ گلوش میزد .. آی قربونت بره مادر .. از آتشِ تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز علی جان صدام کن دستی بکش به رویِ دل بی‌قرار من زهرا ، برات لقمه گرفتم قبول کن روزه بس است ، آب شدی روزه‌دارِ من اسماء برای خانه دو تابوت لازم است مرگ من است لحظۀ مرگِ نگار من من بودم و کسی به تو با تازیانه زد تا عرش رفت آهِ دلِ ذوالفقارِ من به دلم رنگ و روی غم خورده روزگار علی بهم خورده آسمان بغض کرده باریده فاطمه ضعف کرده خوابیده سخت صبر علی مَحک خورده پیشِ چشمش زنش کتک خورده نانجیبان شرر به باغ زدند به رویِ سینه میخِ داغ زدند رفت بالا دو دست ، وای به من گوشواره شکست ، وای به من کعبۀ کردگار خاکی ش چادرِ وصله‌دار خاکی شد از شررِ میخِ اگه که مادر داره میمیره زیر سرِ میخِ این سرفه‌های خونیِ شب‌ها از اثر میخِ زیر سرِ میخِ.. بی‌صدا میسوزه دار و ندار علی میون شعله‌ها میسوز فاطمه بین آتیشه اما ، مرتضی می‌سوزه بی‌صدا می‌سوز بین در و دیوار همه وجودش داره می‌سوزه از ضربۀ مسمار اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار بین در و دیوار . یکی لگد میزد یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد مغیره میخنده با دل پر کینه داره دست بابامُ میبنده نالۀ زهرا بلنده اما علیِ شرمنده مغیره میخنده .. از رو دلم رد شد اون بی‌حیا که درو شکست از رو مادرم رد شد یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد از رو دلم رد شد .. بی‌حیا سیلی زد زهرا حواسش نبود و نامرد بی‌هوا سیلی زد بشکنه دستش اون که جلوی مجتبی سیلی زد بی‌هوا سیلی زد .. اینا همش درده چشای مادر سیاهی میره، رنگ رخش زرده اون که شکست پهلو رو غرور حسن‌و له کرده اینا همش درده .. مگه زدن داره؟ آخه مگه دختر پیمبر لایق آزاره؟ یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره مگه زدن داره؟ از کوچه مون برو، برو دیگه نبینم تورو، تورو دستت سیاهه نزن... حسینم ای بی‌سر ، حسین عریان‌پیکر تو رو تشنه کشتن ، بمیرم ای مادر دوید و دویدم ، برید و بریدم سرت را روی نیزه دیدم قَتَلوک بُنَیَّ ، ذَبَحوک بُنَیَّ او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم او روی سینه من در مقابل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر ، من از حسین دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است تمام عزت شیعه رحین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است که انتقام تو تنها دوای مادر توست ‍ روز آخر زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شدند کمی کارهای خونه رو انجام دادند.. فرمودند اسماء ...من ساعتی استراحت می کنم .. منو صدا بزن اگه جواب ندادم اسماء ...بدون دیگه به بابام پیغمبر خدا ملحق شدم... 🌹 اسماء میگه... دل نگران بودم.. گفتم خدا چرا خانم اینطور فرمودند ..دیدم وارد حجره شدند خدا ...ساعتی بعد صدا زدم ..عرضه داشتم .. یا بنت رسول الله.. دیدم جواب نیومد...خدایا ...چه خبر شده... چرا خانم جواب نمیدن...دوباره صدا زدم: (یا بنت رسول الله) دیدم جواب نمیاد 🌹 وارد حجره شدم...دیدم خانم رو به قبله خوابیدند... یه پوشیه ی سفیدی روی صورت کشیدند...میگه اومدم کنار خانم.. ای پوشیه رو کنار زدم دیدم ای وااای... خاک به سرم شده خانم جان دادند...ای وای ای وای... خدایا ...حالا من جواب امیرالمومنین رو چی بدم .. جواب بچه ها رو چی بدم ... در همون حالت میگه دیدم صدای حسن و حسین میاد .. وارد خانه شدند تا اومدند صدازدند اسما بگو مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند ...کنار بدن بی جان مادر نشستند.. حالا میخوای گریه کنی بسم الله ... برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...این بچه ها خودشون رو انداختند روی بدن مادر... ( جملات زمینه ساز👈 نميدونم تا حالا بچه ی یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه) امام حسن (علیه السلام) خودشو انداخت روی بدن مادر ...صدازد: (یَا أُمَّاهُ کَلَّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی) ...مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر.. الان روح از بدنم جدا میشه مادر ... مادر ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها ..آقاتون اومد..این صورت رو گذاشت روی پاهای مادر..هی پاهای مادر رو میبوسه صدا میزنه (یَا أُمَّاهُْ کَلِّمِینِی) هی صدا میزنه وای مادر با من حرف بزن ...من حسینتم...😭 مااادر.. اگه بامن حرف نزنی میمیرم مادر...مادر...ای وای ای وای 🔹اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔹وقت اذان مغرب خوابیده مادر @majmaozakerine
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 برای استفاده از دعاهاو گریزهای ودسترسی آسان به اون دعا برای مادحین و ذاکرین محترم