eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
304 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5929131506642455557.m4a
680.2K
◾شور سینه‌زنی فاطمیه ◾ملودی و سبک جدید ◾بنداول همرهم سوره‌ی کوثر بود دست من تو دست مادر بود از میان کوچه ها رفتیم چشم مادرم ولی تر بود فاطمه فاطمه مادر مادر(۴) ◾بنددوم مردک پست را تا دیدم بین کوچه بخود لرزیدم پیش من مادرم داد میزد بر سرخصم دون فریاد میزد فاطمه فاطمه مادر مادر(۴) ◾بندسوم پیش آون مردک پست دیدم چادرش را محکم بست دیدم ناگهان دیدم آنجا مادر رو زمین پیش چشمم زد پرپر فاطمه فاطمه مادر مادر(۴) ◾بندچهارم کوثر قرآن مثل حورا بود بین کوچه تنهای تنها بود راه بین کوچه مشکل بود صورت مادرم مثل گل بود فاطمه فاطمه مادر مادر(۴)
فاطمیه؛ انظروا الی امتی فاطمه.mp3
4.65M
قدم می‌ذاره به چشم محراب، زهرا نورانی میشه دنیا و عرش اعلی همه خوابند و زهرا بیدار میخونه الجارُ ثمّ الدار نماز شب خونده با زخماش زخمایی که جا موند از مسمار قنوت می‌گیره؛ بازوش درد می‌گیره رکوع که میره؛ پهلوش درد می‌گیره قیام می‌کنه؛ پاهاش نا نداره به سجده میره؛ ابروش درد می‌گیره فرمان خدا به همه عالمه اُنظُروا إلی أمَتی فاطمه __________________ پر از کبودی پر از تبه پا تا سر نمی‌گذره اما از نمازش مادر با هزار دردسر پا میشه با یه سرفه زخماش وا میشه هِی خودش میگه دارم میرم مگه این زهرا زهرا میشه می‌ایسته رو پاش؛ چشماش تار می‌بینه جوونه ولی؛ با سختی می‌شینه میگه ای خدا؛ مرگم رو برسون آخه بریدم؛ از شهر مدینه فرمان خدا به همه عالمه اُنظُروا إلی أمَتی فاطمه
خون جگر داد زد غریبی من را زهر بهانه ست کوچه کشت حسن را وای از آن مسجد و مرور بلایا بر سر منبر مغیره بود خدایا سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند نامه بیعت به عمرو عاص نوشتند کشت مرا داغ کوثری که شکسته خاطره ی بغض مادری که شکسته حق بده هرروز زارزار‌ کنم من خاطره ی کوچه را چکار کنم من؟ آی کسی که سوال میکنی از من تا به کنون دیده ای کتک بخورد زن؟! پیش روی مادری که نور کهن داشت یک نفر آمد جلو که دست بزن داشت غصه همین بس بوَد که شانه به شانه دست به دیوار آمدیم به خانه دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد بشکند آن دست که به مادر من خورد داغ زدند عاقبت دل پر او را با لگد انداختند چادر او را آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش یک پسر هفت ساله بود کنارش کشت مرا آه سینه سوز حسینم روز کسی نیست مثل روز حسینم گرچه جگر بین طشت و حال خراب است کی سر من درمیان بزم شراب است گرچه به تابوت تیر اینهمه خورده پیرهنم را کسی بزور نبرده آی ابالفضل پیش زینبمان باش دختر حیدر کجا اراذل و اوباش؟! کاش که شمشیر بر تنم بنشیند خواهر من را کسی اسیر نبیند شاعر:
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد خواب پریشان شبش را در خیالش خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد شاءن نزول آیه های چشم خود را با روضه های مادرش تفسیر می کرد گل های روی بالش زیر سرش را با اشک های چشم هایش سیر می کرد او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد جعده، خیانت، زهر و...این ها علتش نیست روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد می خواست مادر را برد از کوچه اما چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد ▪️ ▪️ آئینه ای یک دست را در قاب تابوت مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد... شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•رفت فرمانده و تو ماندی.. و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان _ حاج مسعود پیرایش •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ باورش غیر ممکن است ولی فتنه ها باز قد علم کرده اند بی هوا مخفیانه در دل شب دست فرمانده را قلم کرده اند فکر کن امشب آن شب جمعه است نگرانی به احتمال قوی حاجی آمادۀ سفر شده و تو قرار است جانشین بشوی فکر کن زیر آسمان آن شب آن شبِ بی ستاره ی بغداد سر او روی دامنت باشد او که دور از وطن غریب افتاد رفت فرمانده و تو ماندی با این همه بارِ بر زمین مانده با خودت فکر کرده ای آیا کار تو چیست بعد فرمانده مانده ای با هجوم آتش ها در دل جبهه های گوناگون همه بر طبل جنگ می کوبن منتهی با صدای گوناگون جا نمانی از این قیام بزرگ جبهه را بی هیبت نگذاری گوش کن این صدای فرمانده است رهبرت را غریب نگذاری در هجوم هزار ها کوفی کربلایی بمان و عابس باش دم به دم پا به پای فرمانده جا نزن مهدی المهندس باش قلب لشگر اگر ز هم پاشید جنگجویی رجز نمی خواند این نظام این علم اگر افتاد حرمی در جهان نمی ماند فتنۀ عمروعاص را بشکن دل بده دست ذوالفقار علی نکند با خطایت من یا تو بشود کم از اقتدار علی مرد میدان اگر به خاک افتاد عرصۀ جنگ همچنان غوغاست منو تو مرد این مبارزه ایم خنجر انتقام در کف ماست نه بترس از کسی نه سازش کن در هیاهوی جنگ قاسم باش معنی مکتب سلیمانی است اینکه در هر زمان مقاوم باش راه فرمانده تا ابد باقی است رهرو راهِ عشق بسم الله هدف بعد ماست اسرائیل فاتحان دمشق بسم الله خون فرمانده خون ایران بود که به جوش آمده است و بعد از او یک جهان در هوای خونخواهی به خروش آمده است بعد از او دو سه تا ضربه مانده تا مالک خبر فتحِ دیگری بدهد نگذاریم فتنه ی داخل کار را دست اشعری بدهد موسم انتقام نزدیک است کار ظلم اینچنین نخواهد ماند این همه خونِ دل که ریخت به خاک بی گمان بر زمین نخواهد ماند پرچم شیعه چادر زهراست چادری که به روی خاک افتاد هم در آن کوچه هم زمانی که پیش آن جسمِ چاک چاک افتاد ________________ روز روشن میان یک کوچه مادری راه خانه را گم کرد گریه ها در گلوش بوده اما محض روی علی تبسم کرد آی علمدار علی .. دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است *امام صادق فرمود ، (می خوام بی مقدم برم تو روضه ..) فرمود می خواید بدونید سبب شهادت مادر ما چیه؟! اون روز تو کوچه ، اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ .. آنچنان با شمشیرِ در غلاف به بازویِ مادر زد ..* دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است سهم رقیه را غول و زنجیر کرده است *اون روز تو کوچۀ مدینه تا دستِ علمدارِ علی رو زدن ، دیگه مادر از پا افتاد .. کربلام تا دستِ عباسُ زدن دیگه راه و گم کرد .. "وَقَفَ مُتِحَیرا” مونده بود چه کنه ..* پاشو ابوالفضل پانشی افسوسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل اصغر گلو بوسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل قضیه ناموسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل شده کولت کنم اخا می برمت پاشو ابوالفضل یا مث اکبر رو عبا می برمت عمودی آمد و بر فرق پاک او اثر کرد صدای استخوانِ سر حسین را در به در کرد *صدای شکستن استخوانِ مادرُ شنیدن بچه ها ..* پیکری پاره سوخت در شعله پشتِ در خطر مادر شعله چند نفر میزدن مادر را بی هوا میزدن مادر را با لگد می زدن مادر را *به آقامون سید الشهدا میگن غریب ، چون دور از خونۀ مادری به شهادت رسید ، حاج قاسمم تو غربت کشته شد .. اما غیرتیا سخت در خونۀ خودت تو خونۀ خودت بکشن مادرت رو .. * بی هوا می زدن مادر را چهل نفر می زدن مادر را پشت در می زدن مادر را یه مادر تو آتیشُ یه لشگر جلو روشه یه دستش به دیوارُ یه دستش به پهلوشِه کاش بارون بباره کاش دشمن بفهمه مادر بار شیشه داره ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ـــــــــــــــــ.
باب الحرم _ مسعود پیرایش.mp3
9.66M
|⇦•رفت فرمانده و تو ماندی.. و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان _ حاج مسعود پیرایش •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● |فَإِنَّ‌ الْجُرْحَ‌ لَمّا يَنْدَمِل‌| سوگند به خدا كه هنوز زخم ها، التيام نيافته است .. «برشی از خطبه امام سجاد_کوفه» ــــــــــــــــــــــــــــ ۰۱:۲۰ ؛ نیز یک‌ زخم‌ است و این‌ زخم‌ خوب‌ شدنی‌ نیست ..💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸سرور من! الان که جوانید، داری سرزمین جانت را نشا کاری می کنی، همین الان علف هرزه ها را در کنار نشا کاری زمینت فرو نکن؛ وگرنه بعد بخواهی وجین کنی، گرفتار می شوی. 🔹تمام اینهایی که الان در اجتماع لا اُبالی گری می کنند همه جرقه می خورند، همه سرشان به سنگ می خورد، از سِنِ چهل سال به بالاتر بر می گردند،تک تک شان می روند دیگر بر نمی گردند. 🔸حالا با این زمین چه کند؟ حالا این روحانی بنده ی خدا می خواهد این آقا را وجین کند چکارش کند؟ 🔹پنجاه سال این علف هرزه ها را اینجا سبز کرده، چه جوری از درونش بِکَند در بیاورد، به چه جان کندنی ، چه طوری می شود درستش کرد؟ 🔸وقتی پیر شد و پاییز رسیده وجین نمی شود کرد . چکار می شود کرد!؟ آنوقت این روحانی بندهِ خدای مسجد محل، با این پیر چکار کند؟! ┈•✾• 💧❄️💧•✾•┈ ✳️ شرح رساله « نهج الولایه » - جلسه ۱۵
✅رزق و روزی دست خداست ✍️دوستی می‌گفت: در یکی از روزهای زمستان، از منزل خود به سوی محل کارم که دور بود خارج شدم. برف بود اما وسیله‌ای نبود. 🔸برای اینکه دست‌هایم گرم شود، آن‌ها را در جیب گذاشتم. یک دانه تخمه آفتاب‌گردان پیدا کردم، آن را بیرون آورده و با دندان شکستم. 🔹ناگهان بذر وسط آن بیرون پرید و روی برف‌ها افتاد. ناخواسته خم شدم که آن را بردارم، پرنده‌ای بلافاصله آمد آن را به نوک گرفت و پرید. 🔸به نظر تو چه درسی در آن است؟ 🔹من گفتم: رزق و روزی ما آن نیست که در دست ماست بلکه آن است که در دست خداست. 🔰 این حکایت زندگی و دنیای ماست که به آنچه در جیب و در دست و جلوی چشم ماست، دلخوشیم و خیال می‌کنیم که همه‌اش رزق و روزی ماست ولی همین که می‌خواهیم آن را در دهانمان بگذاریم و لذتش را ببریم، از ما می‌گیرند و به کسی دیگر می‌دهند. ▫️تمام عمر کار و تلاش می‌کنیم تا مالی پس‌انداز کنیم و راحت زندگی کنیم، ولی گاهی آنچه اندوخته‌ایم رزق و روزی ما نیست. اندوخته ما رزق و روزی کسانی می‌شود که بعد از ما می‌خورند یا در زمان حيات، نصیب آن‌ها می‌شود و می‌خورند. ▫️رزق و روزی ما آن چیزی است که بخوریم و لذت استفاده آن را ببریم، نه اینکه رنج فراوان بر خود و خانواده تحمیل کنیم و در انتها لذتش برای دیگران شود. ‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
گاهی رنج و زحمت زنده نگه‌داشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست! دیدار با خانواده شهدا ۱۳۷۶/۲/۱۷
📸 تصویری از شهید سلیمانی که در آستانه میلاد حضرت مسیح توسط مسیحیان علاقه مند به حاج قاسم در شبکه های اجتماعی دست به دست میشود.
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 که برای آب می نوشت هر روز می دیدم گوشه ای نشسته و می نویسد . با خودم می گفتم که کسی را ندارد ، برای چه کسی می نویسد؟ آن هم هر روز ! یک روز گفتم : نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل برد. را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از شد و آرام گفت : من برای آب می نویسم، را ندارم که …
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️حضرت زهرا سلام الله علیها: به خدا سوگند، اگر (غاصبان) از مرکب خلافتی که پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیه‌السلام سپرده بود، دست می‌کشیدند علی مرکب خلافت را به دست می‌گرفت و مردم را نرم و آسان راه می‌برد... و مردم را به چشمه‌ای زلال، گوارا و سرشار می‌رساند و آنان را سیراب باز می‌گرداند... "وَ لَفُتِحَتْ عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَیَأْخُذُهُمُ اللَّهُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ" آنگاه، یقینا درهای برکات آسمان و زمین بر آنان گشوده می‌شد (اما نخواستند) و خداوند آنان را به زودی در دام رفتارهایشان، گرفتار خواهد کرد. 📚 معانی الاخبار، ص ۳۵۴. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⤴️ چهاردهمین روزختم حدیث شریف کساء👆 ✋نشر دهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 چیزی سریع‌تر از صدقه حاجت را برآورده نمی‌کند 🔸🍂🔸🔸🍂🔸🔸🍂 ✍️مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی‌دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاری‌شان را بر طرف سازم؟ امام(علیه السلام) فرمود: آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن! (به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریع‌تر از صدقه حاجت را برآورده نمی‌کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی‌باشد. گاهی امام سجاد چیزی که به سائل مرحمت می‌فرمودند، دست مبارک خود را می‌بوييد و می‌گفت: این دست به دست الهی رسیده؛ چون خداوند در آیه ۱۰۴ سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و اوست که صدقات آن‌ها را می‌گیرد. ،ج۶۲، ص۲۶۹
🌿 حقیقی اسلام ✨🍃 ! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع ـ عطر حقیقی اسلام ـ قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابیطالب و فاطمه اطهر بهره مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد. از وصیت نامه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🥀 ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنیم الاسلام والمسلمین سید حسین مومنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🥀🍂🍂🥀🍂 بگـو سردارِ من! از عشـق..' از اشڪـٰاےِ ٺو خلوٺ... بگـو! از خـٰادمِ سربـٰازها بودن، میونِ خـط..!
🌱🌹🌱💫🌹🌱💫🌹 که برای آب می نوشت هر روز می دیدم گوشه ای نشسته و می نویسد . با خودم می گفتم که کسی را ندارد ، برای چه کسی می نویسد؟ آن هم هر روز ! یک روز گفتم : نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل برد. را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از شد و آرام گفت : من برای آب می نویسم، را ندارم که …