eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
329 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات و توسل امام الزمان عج 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖? 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 مناجات و توسل _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _حاج میثم مطیعی چرا آواره ی کوه و بیابانم نمی دانم چه میخواهدغم عشق توازجانم نمی دانم یابن الحسن ..... آقا .... چرا آواره ی کوه و بیابانم ، نمی دانم *من که آوارت نیستم ، من که کاری باهات ندارم ، خوش به حال اونایی که به تو فکر می کنن .... آقا .... خوش بحال اونایی که باهات آشتی کردن ، خوش بحال اونایی که زندگیشون بوی امام زمان میده ، خوش بحال اونایی که دلت رو خون نمی کنن ، آقا .... ایام غم و محنت مادرت زهرای اطهره به خاطر مادرت یه نگاهی به ما بکن به سمت آسمان رو میکنم هرجمعه می پرسم کجایی ماه پشت ابر پنهانم نمی دانم ••• آقا ... مولا ... توکه هرهفته امضا می کنی پرونده مارا2 نمی دانم چرا برعهد و پیمانم،نمی دانم دراین عصرغم وتردید آقا باظهورتو 2 به جا می ماند آیا دین و ایمانم نمی دانم آقا .... منو از در خونت بیرون نکن ، یا صاحب الزمان روز جمعه ست ، عاشقات دارن صدات میزنن ، آگه برا شیعیانت و عاشقات دعا کردی راه دوری نمیره ... یه دعا هم برا بیچاره ها بکن .... منم به دعات نیاز دارم .... نمیدونم به دردت میخورم یا نه ؟!! دونه دونه جوونا دارن میرن ، مدافعان حرم دارن میرن جونشون روفدا میکنن ... ••• نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم کافرم،گبرم،مسلمانم نمی دانم چه میشد اینکه مانندشما خون گریه میکردم خدا می کرد چون زینب پریشانم،نمی دانم شبیه حر سرم زیراست پشت خیمه ی ارباب نگاهش میکند امروز مهمانم ، نمی دانم روز جمعه ست ، بیاد اون آقای مظلومی که اومد جلو امام حسین (ع) سرش رو پایین انداخت ، یه وقت آقا فرمود (ارفع راسک یا شیخ ....) شب های جمعه فاطمه بااضطراب و واهمه آید به دشت کربلا آید به دشت نینوا گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
4_5875457334704080489.mp3
7.65M
دارم میرم، نمیره داغت از یادم ببخش آقا، اگر که زحمتت دادم خداحافظ خداحافظ حلالم کن، علی جانم، علی آقا اگه چند وقت، ازت رو می‌گرفت زهرا خداحافظ خداحافظ حلالم کن، که داره فاطمه میره 2 حلالم کن 2 اگه رفتم، سر خاکم بمون حیدر برای من، شبا قرآن بخون حیدر خداحافظ خداحافظ بمیرم که، تو رو خونه‎نشین کردن کیو دارن، اگرکه از تو برگردن خداحافظ خداحافظ خداحافظ، علی جانم خداحافظ 2 قرار این بود، همیشه من فدات باشم اگه حتی، نمیشد از زمین پاشم خداحافظ خداحافظ ببخش آقا، که دست خالی میرم من نشد آخر، فدک رو پس بگیرم من فدای تو فدای تو فدای تو، تمام هستیه زهرا 2 فدای تو 2 علی جانم، حواست به حسین باشه مبادا که، دلش غمگین و تنهاشه خداحافظ خداحافظ بهونه‌م رو، میگیره شب به شب طفلم مبادا که، بمونه تشنه لب طفلم حسین جانم حسین جانم سلام آقا..... دلم تنگه، برا اون طفل شیش ماهه دلم خونه، خدا از حالم آگاهه خداحافظ خدا حافظ خداحافظ، شبای غربت حیدر خداحافظ، مدینه شهر پیغمبر خداحافظ خداحافظ حلالم کن، که داره فاطمه میره 2 حلالم کن 2 شاعر: امیررضا یزدانی کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦• اباالفضل ، طلایه دار عالمینی ..|⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام تقدیم به روحِ ملکوتیِ سردارِ رشیدِ اسلام ، کابوسِ جبهۀ استکبار شهید حاج قاسم سلیمانی با نوایِ حاج میثم مطیعی •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ اباالفضل .. طلایه دار عالمینی پناهِ خیمۀ حسینی .. ای .. به کربلا تو ذوالفقارم دو چشم مست تو قرارم .. وای .. خدا گواه من می میرم اگه بری تو از کنارم .. « حیدرِ کربلا ابالفضل » می آید .. صدای العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره وای .. بارون سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره وای .. تموم بچه ها می دونند قولِ عمو نشد نداره .. « حیدرِ کربلا ابالفضل » •┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
🇮🇷ای شهادت بی تو من می میرم .. |⇦•سینه زنی و هم خوانیِ زیبا حاج میثم مطیعی و حاج سعید حدادیان تقدیم به روحِ شهدای مقاوت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ همچنان بر شانه‌ها، می آیند می آیند، یاران ما تا گره با دستِ خود، بگشایند بگشایند، از جان ما تو هم ، آب و جارو کن دل را به اشک ، قدری خوشبو کن دل را ببین این یوسف ها را شهیدانِ مولا را بگو یازهرا یازهرا .. می خوانیم حسین جان ، در اقتدا به این شهیدان تورا دوباره با دل و جان ، تورا دوباره با دل و جان ________ مادرانِ منتظر می گریند می گریند، با کاروان بوی سیب و پرچمُ ، تابوت و تابوتُ ، اشکِ روان ببین ، مادرها همچون لیلا همه ، بر لب دارند این نجوا اگر این استخوان ها رسید از آن جوان ها چه غم نذر تو یا زهرا .. در راهت یازهرا ، حدیث دلهای شکیبا حماسۀ‌ام وهب‌ها ، نمی رود زِ خاطر ما می خوانیم حسین جان ، در اقتدا به این شهیدان تورا دوباره با دل و جان ، تورا دوباره با دل و جان ________ ای شهادت بی تو من، می میرم می میرم، کی می رسی کی در آغوشم تو را، می گیرم می گیرم، کی می رسی «ای مرگ ای از دستِ من عمری فراری آخر تو در آغوشِ من جان می سپاری من در جوانی خویش را در خویش کُشتم آن مرگِ پیش از مرگ یعنی رستگاری باید برایِ مرگ جشنی دستُ و پا کرد روزِ وصال ما چه جایِ سوگواری خاکسترم را باد سمتِ رودها برد دریا شدم دیگر چه غم از بی مزاری عالم سراپا شاهدِ عشقِ من و توست این شمع این پروانه این گل این قناری» ای شهادت بی تو من، می میرم می میرم، کی می رسی کی در آغوشم تو را، می گیرم می گیرم، کی می رسی ببین ، از یارانم جاماندم ببین ، سرگرم دنیا ماندم مرا دریاب ای زیبا که با لبخندِ مولا دهم چون یاران جانم را .. می ترسم حسین جان ، که عافیت کند اسیرم پَرِ عبای تو نگیرم ، تو را نبیم و بمیرم می خوانیم حسین جان ، در اقتدا به این شهیدان تورا دوباره با دل و جان ، تورا دوباره با دل و جان شاعر: میلاد عرفان پور نغمه پرداز: مصطفی منتظر •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع،فاطمیه، حضرت ام البنین س و شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
🍁🍂*روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت امام جعفر صادق علیه السلام _حاج میثم مطیعی*🍁🍂 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 السلام علیک ایها الامام الصادق،السلام علیک ایهاالامام الناطق،السلام علیک ایها الفائق الراتق، السلام علیک ایهاالسنان الاعظم (کوچه کوچه مدینه لبریز از عطر و بوی محمّدی شده است)2 به تن شهر باز گشته حیات غرق در رفت و آمدی شده است دم به دم با دم مسیحائیت منتشر می کنی حقایق را به دیار مدینه می بخشد چشم های تو صبح صادق را مثل جدّت مدینة العلمی ششمین آفتاب اندیشه با بیان پیمبرانه‌ی تو شد به پا انقلاب اندیشه با شکوه تو تا هزاران سال سرفراز است رایت شیعه که به «قال الامام صادق» ها زنده مانده هویّت شیعه لحظه لحظه زُراره پرور بود یابن طاها! نبوغ چشمانت *چه شاگردهایی تربیت کرده امام صادق؛خود حضرت فرمود: "لولا زراره لاندرس احادیث ابی" اگر زراره نبود احادیث پدرم امام باقر مندرس میشد.مدرسه ای راه انداخت،شاگردان بزرگ تربیت کرد؛اما اینقدر شاگرد داره بعضی از منابع نوشتند:تا دوازده هزار،بعضیا نوشتند تا چهار هزار.یه جمله ای رو مرحوم کلینی در کافی نقل کرده،آقا فرمود: " اشکوا الی الله وحدتی و تقلقلی بین اهل المدینه"من بین مردم مدینه غریبم...ای غریب مدینه...اصلا همه ائمه ما مدینه غریب بودند...مگه جدت امیرالمومنین در این مدینه غریب نبود؟! * لحظه لحظه زُراره پرور بود یابن طاها! نبوغ چشمانت شده صدها مفضّل و جابر ریزه خوار فروغ چشمانت در عروج الهی ات هر دم2 جان تو شوق بندگی دارد نیمه‌ی شب قنوت دستانت درس عشق و پرندگی دارد آن شبی که در آتش کینه باغ یاس و شقایقت می سوخت *آتیش آوردند در خونه امام صادق... "فَأَلْقَى اَلنَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ فَأَخَذَتِ اَلنَّارُ فِی اَلْبَابِ وَ اَلدِّهْلِیزِ" والی مدینه آمد آتیش زد در خونه ی آقا رودر خونه آتیش گرفت،آستانه منزل آتیش گرفت... والی مدینه آمد آتیش زد در خونه ی آقا رودر خونه آتیش گرفت،آستانه در آتیش گرفت... *دلت کجا رفت؟! مثل مادرت که در خونشو آتیش زدند...اونجام در خونه رو سوزوندن ...منو ببخش آقا یا جعفربن محمد،یه سوال دارم: وقتی شما رو دست بسته بردند،وقتی در خونتونو آتیش زدن آیا جلو چشمت ناموستو زدند؟نه به خدا...آقاجونم آیا همسر باردار داشتی بیاد دم در؟! یا زهرا...دیگه چی؟!* آن شبی که در آتش کینه باغ یاس و شقایقت می سوخت هیزم و تازیانه آوردند چقدر قلب عاشقت می سوخت ای محاسن سپید آل الله! دست بسته تو را کجا بردند *نذاشتند عمامه برداره،نذاشتند لباس به تن کنه،با لباس منزل،پای برهنه...من یه تصویر میکنم برای شما:اگر خدای ناکرده یکی از مراجع تقلید ما رو بیان این جوری ببرن ما جیگرمون خون میشه؛امام صادقه،پسر پیغمبره...راوی میگه وقتی از در منزل بیرون آمد روی آتش راه میرفت میگفت: "انا بن اعراق الثری،انابن ابراهیم خلیل الله"من پسر ابراهیمم...* ای محاسن سپید آل الله! دست بسته تو را کجا بردند تن تو در مدینه بود اما دلتان را به کربلا بردند *اگه میخوای دلت جلا بگیره امام مهربان ما به ریان بن شبیب فرمود: "یابن شبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین"اگه میخوای گریه کنی برا حسین گریه کن...هر چی که روضه میشنوی نوای حسین جان هم داشته باش...حسین حسین حسین...* تن تو در مدینه بود اما دلتان را به کربلا بردند قلب تو مثل این حسینیه ها شب جمعه همیشه هیأت داشت داغ هفتاد و دو گل پرپر در نگاه ترت اقامت داشت مجلست روضه خوان نمی خواهد در حضورت اشاره ای کافی است تا شود حجرۀ تو کرب و بلا گریۀ شیرخواره ای کافی است اگر گهواره را پس داده بودند دلش خوش بود با طفل خیالی ... یه وقت مادر نگاه کرد بچه روی دست بابا پرپر میزنه... از سویدای دل یا حسین... شاعر: یوسف رحیمی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
‍ 🎤 🥀 🥀 شام خبر دارم که مهمان منی امشب پدر جان ببین ویرانه را با زخم تن کردم چراغان تو بنشین روبرویم، مپرس از رنگ و رویم به روی من نیاور، اگر آشفته مویم تو حق داری آه، که نشناسی‌ام، منم من دختر تو تو هم حق بده، که نشناسمت، چه آمد بر سر تو وقتی سرو آوردن تو ویرونه، سرو تو دامن گرفت، این بچه تعجب کرده، بابا لبت، بابا سرت، بابا دندانت، بابا پیشانیت، بابا رگ های گردنت.... سه غم آمد به جانم هر سه یکبار ای پدر جان غریبی و اسیری و غم یار ای پدر جان غریبی و اسیری چاره داره، چاره داره غم یار و غم یار، غم یار ای پدر جان مپرس از روی نیلی، مپرس از جای سیلی مپرس از گوشواره، نه از این گوش پاره نظر کن فقط، به این سرخیِ، گُلِ پیراهن من بیا ای پدر، کنون سر بنه، به روی دامن من حسین جان حسین.... وقتی این بچه سر بابا رو دید با بابا حرف زد، عمه سادات هم کنار اون سر بریده داره حرف میزنه تمام لاله ها رفتن تنها مانده ام من  خدا داند نمازم را نشسته خوانده ام من ز دل خیزد شراره ندارم راه چاره که در هفت آسمانم نمانده یک ستاره 🥀 عرض سلام
4_5798872376984733324.mp3
2.73M
🌿💐 عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌿💫لبیک لبیک .....
ز هجر پیر جماران به غم گرفتاریم.mp3
2.51M
ز هجر پیر جماران به غم گرفتاریم ز درد دوری او ناله ها به دل داریم به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب مرید ساقی عشقیم مست دلداریم تمام عزت ایران تصدّق سر اوست ز اقتدار خمینی است آبرو داریم هنوز هم به خدا سر در حسینیه ها میان قاب وفا عکس یار بگذاریم میان ما همه عهدیست تا ابد باقی که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم به جان فاطمه سوگند تا قیامت هم ز حب آل علی دست بر نمی داریم برای حفظ ولایت شهید باید شد که همچنان شهدا بی قرار دیداریم کلام سید علی بر زمین نخواهد ماند که در رکاب علی از تبار عماریم
حاج قاسم سلیمانی 🎤 بیایید یتیما برا گریه زاری قراری نمونده برا بی‌قراری چه شب‌های تاری نگید به بچه‌هاش که می‌میرن نگید که دستشو جدا کردن نگید که پیکرش پر از زخمه دوباره کربلا به پا کردن پناه این قبیله رو کشتن شکسته قلب مو سفیدامون به خون نشسته چشم مادرها یثیم شدن بچه شهیدامون «آه برگرد آه برگرد آه برگرد آه» نگاهش هنوزم جلو چشممونه شکوهش یه دریاس دلش آسمونه بگید که بمونه می‌سوزه خیمه‌ی دلای ما بگید علمدارو که برگرده بشکنه اون دستی که ناغافل ما رو عزادار غمت کرده فدای اون دست پر از زخمت انگشتر عقیقتو قربون با رفیقت پرکشیدی آروم هم تو و هم رفیقتو قربون «آه برگرد آه برگرد آه برگرد آه» رسیده یه مادر که واکرده آغوش یه مادر که دستی گرفته به پهلوش چه زخمیه بازوش توو فاطمیه اجرتو بردی خدا ازت قبول کنه سردار مادرت اومده به استقبال سرت رو از رو خاک غم‌ بردار اگر هنوز به سختی راه می‌ره اگر که چشماش هنوزم تاره خودت براش روضه بخون امشب برای چشمایی که می‌باره «آه برگرد آه برگرد آه برگرد آه» حبيبَنِ كانا، وروحاً بجسمَينْ دو دوست بودند و یک روح در دو بدن رفيقَينِ عاشا، وماتا رفيقَينْ با هم زیستند و با هم از دنیا رفتند وداعاً وداعا خداحافظ، خداحافظ من أنتما؟! يا كلَّ أحزاني شما دو تن که هستید؟ ای همه غم‌های من في العيشِ في الموتِ رفيقانِ در زندگی و مرگ رفیق هم بودید آهٍ وداعاً يا أبا مهـدي آه، خداحافظ ای ابومهدی آهٍ وداعاً يا سُليمانـي آه، خداحافظ ای سلیمانی يا «قاسمُ» جسمُكَ بالنزفِ ای قاسم! خونریزی جسمت يُشبهُ نزفَ النحرِ في الطفِّ مانند خونریزی رگ‌های بریده در کربلاست يكفيكَ فخراً كنتَ مقتولاً همین قدر افتخار برایت کافی است مثلَ أبي الفضلِ بلا كفِّ! که مانند ابوالفضل (ع) بی‌دست کشته شدی «واويلاه واويلاه واویلاه» واویلا... واویلا... واویلا... خذ الدمَّ واصعَدْ، بنصرٍ مؤزّرْ خونت را بگیر و بالا پیروزمندانه برو ونَمْ مُطمئناً، فحتماً سَنَثْأرْ و آرام بخواب، که ما حتما انتقام خواهیم گرفت سنثأرْ سنثأر انتقام خواهیم گرفت، انتقام خواهیم گرفت أصنامُ «أمريكا» معَ العـارِ بت‌های آمریکا ننگین هستند حتماً سنُصْليها لظى النارِ حتما آنها را به زبانه‌های آتش می‌افکنیم لن نستهينَ بالدمِ الجــاري هرگز این خون جاری را خوار نمی‌داریم أبشِــرْ «سُليمـانيُّ» بالثـارِ به «سلیمانی» بشارت انتقام بده هذي دماكَ الثورةُ الكبرى این خون تو، بزرگترین انقلاب است من كربـلا مدّت لنا نحـرا که از کربلا برای ما امتداد یافت لا لا تمُتْ .. عِشْ مرّةً أخرى نه، نمیر... بلکه یک بار دیگر زندگی کن وارسُم لنا من نِزفكَ النصرا و از خون ریخته‌ات پیروزی را برایمان رقم بزن «يا حسين يا حسين یا حسین» یا حسین... یا حسین... یا حسین ✍ فارسی: رضا یزدانی 🌿🥀🌿🥀🌿
. روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها 🎤 ┄┅═══••↭••═══┅┄ دگر این کاروان یاسی ندارد *کاروان داره میاد سمت مدینه....ام البنین منتظره....* دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب *بیا استقبال زینبت...بیا دختر امیرالمومنین رو به آغوش بگیر...مادر برگشته از رسالت انجام داده ام...اونقَدَر به ما سنگ زدند بی بی...بی بی....* بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد.... *حسین جان.....* مزن آتش به جان، ای نورِ عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم *زینب من یه سوال دیگه دارم! * چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم 👇 *یه جواب داده خانم زینب....مادر!ام البنین!* دلم را تا ابد در خون کشیدند حسینم را به مقتل سر بریدند شاعر: یوسف رحیمی ________ 👇
ماهور.mp3
2.19M
دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا اُم البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد .. بروزترین کانال‌ نوحه و روضه دفتری ایتا وتلگرام👇👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• الا ای خاک پاکت تربت عشق آیینه دار غربت عشق ضریح تو نسیم، گنبدت آسمان شمع و چراغ تو، ماه و ستارگان 😭آه و واویلتا.... بقیع! آه از مصیبت خوانی تو از غصه ی ویرانی تو 2 ای صحن خلوتت، بیت الاحزان ما نفرین بر آن که خواست، ویرانی تو را 😭آه و واویلتا.... *حالا یه کم روضه بخونیم...* آه ! از داغ بر جان مانده تو از قبر پنهان مانده تو *آخه اگه این مدینه آزاد بشه،حرم ها رو دست ما بدن مثل امام رضا گنبد و بارگاه بسازیم،خادمای مودب بیاریم،خادمای مهربون بیاریم،روبه روی چار گنبد طلایی بایستیم و سلام بدیم و زیارت بخونیم اما بازم یه غصه تو دل میمونه... یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم... گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم... بی بی بی حرم قبرت کجاست مادر...* آه ! از داغ بر جان مانده تو از قبر پنهان مانده تو2 از آه مرتضی، از بغض زینبین از ماتم حسن، از گریه حسین 😭مظلومه علی.... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• *وقتی بی بی رو دفن کرد" فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ " وقتی دست از خاک برداشت،وقتی دست ها رو به هم زد...راوی میگه"هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ" غم و اندوه به علی هجوم آورد..."وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ"علی خیبر شکن،علی مرحب فکن نمیدونم شاید سر زانو نشست شروع کرد بلند بلند گریه کردن...عرض روضه ی من اینجا نیست،میدونی...شنیدی.. الحمدلله اهل روضه ای...شروع کرد با پیغمبر درد دل کردن..اون جملات سوزناک رو فرمود...چی میخوای بگی؟! میخوام بگم وقتی حرفاش تموم شد،حسنم بلند شو،حسینم مردم مدینه بیدار میشن،زینبم بذار خاک چادرت رو بتکونم،بچه ها رو بلند کرد،مرد تنهای مدینه آروم آروم کوچه ها رو پشت سر گذاشت...یا صاحب الزمان!نمیدونم جد غریبت امیرالمومنین وقتی بااین بچه ها وارد کوچه بنی هاشم شد،شایدم امام حسن با خودش زمزمه میکرد: خودم دیدم که دشمن مادرم را... یه دونه دیگشم بگم:من نمیدونم وقتی علی میخواست وارد منزل بشه چطور در نیم سوخته رو باز کرد...قطرات خون هنوز روی زمین معلومه... یا زهرا...* شاعر: محمد مهدی سیار •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
4_6017091998777875396.mp3
4.7M
🎤مداح :👌😭 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سرخی هر غروب... سرخی هر غروب، میرم پشت بام بغضم میشکنه، اسم توئه، روی لبام ای باد صبا برسون به حسین، سلام منو سلام بر حسین ای قاصد دل برسون به حسین، پیام منو سلام بر حسین سلام ای غرق نور، سلام از راه دور سلام آقای پر درد صبور سلام ای کربلا، سلام ای نینوا سلام ای خامس آل عبا ای گل وفا حسین معدن سخا حسین می کُـشی مرا حسین سرخی هر غروب، میشم روضه خون خورشیدو میزنن، به روی نی، توو آسمون ای آه رَسا برسون به حسین سلام منو سلام بر حسین ای ماه عزا برسون به حسین پیام منو سلام بر حسین سلام ای مهربون، سلام ای بهترین سلام ای چهره ی خونین جبین سلام ای لاله گون، سلام ای شاه دین سلام ای قاری نیزه نشین یار مه لِقاء حسین چشمه ی بقاء حسین می کُـشی مرا حسین سرخی هر غروب، میرم پشت بام سرخی قتلگاهه که میاد جلو چشام ای برگ خزون برسون به حسین سلام منو سلام بر حسین ای اشک روون برسون به حسین پیام منو سلام بر حسین سلام ای تشنه لب، سلام ای بی کفن سلام ای زخمی صدپاره تن سلام ای غرق خون، سلام ارباب من سلام ای کشته¬ی دور از وطن صید نیزه ها حسین شاه سر جدا حسین می كُـشی مرا حسین نغمه پرداز و شاعر: سید مهدی سرخان کانال‌ روضه دفتری تلگرام وایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
1. مدینه ای.mp3
4.64M
( صلی الله علیه وآله ) مداح: •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• مدینه ای ، شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم مدینه ای ، حسرت و غربت ای قبله گاهِ عالَم تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی تو در داغ دوری زهرا انیسِ مرتضایی عزادار بی قراری بر مزار مجتبایی آآآآی ... مدینه بگو راز پنهان را مپوشان ز ما ، آتش جان را بپا کن ز نو ، بیت الحزان را آآآآی ... تو و صادق و باقر و سجاد تو و مجتبی ، خلوتت خوش باد مرا میدهد غربتت بر باد ( مدینه ای ، شهر پیغمبر) تکرار بقیعم من ، تربتِ عشقم همزادِ کربلایم بیا و از این همه غربت روضه بخوان برایم منم آنکه از مصیبت ها همیشه رفته از هوش مزار خوبان عالَم را گرفته ام در آغوش سراپا صبر و سکوت تویی حماسه های خاموش آآآآی ... نه خاکم ، که من آسمان هستم که با عرشیان ، همزبان هستم زیارتگهِ عاشقان هستم آآآآی ... چراغانی از ، اشک و آهم من شبستانِ خورشید و ماهم من اگر بی پناهی ، پناهم من ( بقیعم ، خاک غریبم من ) تکرار •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
1. دیگر آیات قرآن.mp3
6.58M
( صلی الله علیه وآله ) ( علیه السلام ) مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• دیگر آیات قرآن ( نخواهد آمد ) 3 بعد پیغمبر باران ( نخواهد آمد ) 3 بسوز مدینه از این عزا به همراه مرتضی که محشر گشته به پا مگر چه گفته پیغمبر به فاطمه که خندان است دعا کنید علی را که پریشان است امان ، خداحافظ جان ما دلیل ایمان ما رسول قرآن ما ( امان ، رسولُ الله ، اَلامان ... ) تکرار بوی آتش می آید ( اعوذ بالله ) 3 فتنه ای گشته شاید ( اعوذ بالله ) 3 خدا ، خودت رحمی کن به ما از این قوم بی وفا اگر شد فتنه به پا اگر شود فراموش آن سفارشات پیغمبر کِشان کِشان سوی مسجد رود حیدر ... ( امان ، ز غمهای فاطمه ) تکرار جایتان خالی مردم ( مدینه امشب ) 3 جان ز داغ مجتبی ( رسیده بر لب ) 3 امان ، که قبرش بی گنبد است که بی رفت و آمد است کجا مثل مشهد است ؟ خوشا دلی که این شبها ز ره رسیده ، مهمان است حرم پُر از دمِ مولا رضا جان است ... ( حسن غریب مادر ، حسن ) ( رضا ، غریب زهرا ، رضا ) 1399 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن *اگر میتونی براش گریه کنی بگو خدایا شکر...اگر میتونی براش بسوزی بگو:الحمدلله...اما اگه مثل من شدی بگو:چی کار کردی نمیتونم گریه کنم...امشب به چشمات التماس کن...بگو:یه عمری من به حرف تو گوش دادم امشب تو بیا به حرف من گوش بده....* چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد تابوت عشق خود را... *آخه میدونید که:این آخریا نمیخندید....تنها باری که دیدند میخنده اون موقعی بود که دید تابوت براش درست کردند....من بگم این حرفا رو یا نه؟! باید یه معامله ای بکنم....بگم:یا صاحب الزمان! من به اینا کاری ندارم؛مجلس مادرته...هر جا مجلس مادر باشه،پسر دم در می ایسته....همه بهش تسلیت میگن...سرسلامتی میدن...مستمع روضه تو باش وگرنه این حرفا رو نباید زد....* چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد تابوت عشق خود را... تا خم کند به گریه...این دفعه میخ ها را تا پهلویم مبادا... (آه از غم غریبی) * چیزی نمانده اسماء... تا لحظه‌ای که آن دم آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید آثار درب و دیوار با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد از دورِ زخمِ مسمار (آه از غم غریبی) *شما شنیدید کتاب صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته...یه جمله ای داره... "و کان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمه" تا فاطمه زنده بود علی در بین مردم یه آبرویی داشت...* (آه از غم غریبی) چیزی نمانده اسماء... تا لحظه‌ای که آن دم آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید آثار درب و دیوار با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد از دورِ زخمِ مسمار (آه از غم غریبی) * چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب *من همیشه با خودم میگم اون شبایی که بچه ها رو با هزار و یک زحمت میخوابوند امیرالمومنین؛نیمه های شب بلند میشد آروم آروم میرفت کنار قبر عزیزش.وقتی برمیگشت شاید بچه هاش بیدار بودند،همه یه گوشه ی خونه سر به دیوار گذاشتند. شاید امام حسن وقتی بابا از کنار قبر مادر برمیگشت،امیرالمومنین میدید هِی امام حسن مشت به دیوار میزنه.چرا؟زهرا جان!...* این کودکت چه دیده که هی زار میزند هی دست مشت کرده به دیوار میزند خودم دیدم که دشمن مادرم را....* چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بگیرد تابوت من به شانه تا شرمگین سپارد ... امانت پدر را به دست او شبانه ... *مثل فرداشبی وقتی میخواست بی بی رو دفن کنه،امالی طوسی،امالی شیخ مفید هر دو روایت کردند.میگه"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبْر" همچین که کار دفن تمام شد دست ها را به هم زد،خاک ها را به هم افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..." و اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..." علی شروع کرد باز هم های های گریه کردن. بعد شروع کرد با پیغمبر حرف زدن؛ امیرالمومنین به پیامبر عرضه داشت:" لَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعه..." یا رسول الله امانت برگردونده شد. نگفت:من امانت رو برگردوندم...شنیدید نوحه خونا میگن...جا داشت پیغمبر بگه اون دختری که من شب زفاف دست های مبارکش رو در دستان تو گذاشتم.گفتم:"یا علی! هذه ودیعةالله و ودیعة رسولِه" علی! این دختر، امانت خدا و پیغمبره. "فَاحفَظنی، وَاحْفَظِ الله فیها..." علی مراقب امانتم باش. پیغمبر که نمیگه این حرفو به علی.... ولی جا داشت اینو بگه به علی که علی! امانت من صورتش کبود بود ؟! حالا دست راستتو بلند کن به نشانه لبیک،ده مرتبه "یا زهرا..." شاعر: سیدمهدی سرخان •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• یارب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم شعله با ناله بر آید هه دَم از جگرم جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه که چه آورده جفای متوکل به سرم *خيلي آقاي مارو متوكل اذيت كرد، مسعودي در مروج الذهب نوشته: اومدن پيشِ متوكلِ ملعون، گفتن: امامِ هادي اسلحه جمع ميكنه، ميخواد خروج كنه، مأمورش رو فرستاد خونه ي امامِ هادي، اينها خيلي قسي القلب بودن، شبانه آمدن، شبانه حمله كردن " فهجموا دارَ اللَيلَ، فلم يجد فيها شي" حجره ها رو يكي يكي گشتن ديدن آقا داخلِ اتقاق نشسته داره عبادت ميكنه؛ قرآن ميخونه "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ ..." اجازه ندادن آماده بشه، عمامه بر سر بگذاره، همون جور آقاي مارو پايِ پياده بردن...* می دوانید پیاده به پی خویش مرا گرد ره ریخت بسی بر رُخِ همچون قمرم آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب گشت از شدت غم، مرگ عیان در نظرم *آخه روايت نوشته "وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْاب"متوكل نشسته بود شراب ميخورد...* خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب شرم ننمود در آن لحظه ز جد و پدرم *شراب تعارف كرد به امام هادي، گفت: شراب بخور، امام فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده... متوكل گفت: حالا كه شراب نميخوري برام شعر بخون، من شراب ميخورم تو شعر بخون، يه شعري آقا خوند، اين ملعون شروع كرد ناله زدن، شروع كرد گريه كردن، دور و بري هاش هم شروع كردن گريه كردن، بعد آقارو با احترام روانه ي منزل كرد، اينجا آقاي ما جوري شعر خوند مجلس شراب بهم خورد، من يه مجلس شرابي ميشناسم، كه يك سري قرآن ميخوند، و يك ملعوني چوب خيزران رو بلند كرده بود، هي صدا ميزد: " لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا" اي كاش اجداد من كه در بدر باباي تو اونارو كشت ميديدن كه من چطور چوب خيزران به لب و دندان تو ميزنم، به من ميگفتن: يزيد! آفرين بر تو... يه وقت خواهرش زينب صدا زد: "مَهلاً يا يزيد!... مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اللهِ، تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِك" داري با اين چوب خيزران به لب و دندان برادرم ميزني...بعد يه سئوال كرد، گفت: أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ الله صلی الله علیه وآله سَبَايَا؟" آي نامرد! بچه هاي خودت، كنيزاي خودت رو پشت پرده ها نگه داشتي، دختراي پيغمبر رو در انظار... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو فصلی از عُمر ورق خورد و نگفتم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم *الان که به خودم نگاه میکنم میبینم ‌بچه تر که بودم بهتر بودم، یه زمانی روضه می اومدم ناله میزدم، اشک‌ چشم داشتم، انگار دارم از شما دور میشم، باید امشب ازت خواهش کنم، همون چیزی که خودت بهمون یاد دادی، گفتی: حرم ‌امیرالمؤمنین میری اینو بگو، ‌حرم جد غریبم‌میری این رو بگو، چی بگم امام‌هادی؟"يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز وجل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّارِضاكُم "ای آقای من یه گناهایی هست بین ‌من و‌ خدای من فقط یه راه دارم‌که خدا منو ببخشه شما بیا برای من واسطه گری کن"فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعاكُمْ أمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طاعَتِكُمْ بِطاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبى وَ كُنْتُمْ شُفَعائى "شما بیا به خاطرمن عذرخواهی کن، شما به خدا بگو‌ من ‌و ببخشه ..* تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران! دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران! من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتیست حقیر ای باران! یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران! نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران! *یادتون میاد چندسال قبل چقدر اهانت به امام هادی کردن، هم‌حرمش رو خراب کردن، هم آقای مارو ‌مسخره میکردن ...* ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران! پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران! سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران! : سید حمیدرضا برقعی •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• الا ای خاک پاکت تربت عشق آیینه دار غربت عشق ضریح تو نسیم، گنبدت آسمان شمع و چراغ تو، ماه و ستارگان 😭آه و واویلتا.... بقیع! آه از مصیبت خوانی تو از غصه ی ویرانی تو 2 ای صحن خلوتت، بیت الاحزان ما نفرین بر آن که خواست، ویرانی تو را 😭آه و واویلتا.... *حالا یه کم روضه بخونیم...* آه ! از داغ بر جان مانده تو از قبر پنهان مانده تو *آخه اگه این مدینه آزاد بشه،حرم ها رو دست ما بدن مثل امام رضا گنبد و بارگاه بسازیم،خادمای مودب بیاریم،خادمای مهربون بیاریم،روبه روی چار گنبد طلایی بایستیم و سلام بدیم و زیارت بخونیم اما بازم یه غصه تو دل میمونه... یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم... گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم... بی بی بی حرم قبرت کجاست مادر...* آه ! از داغ بر جان مانده تو از قبر پنهان مانده تو2 از آه مرتضی، از بغض زینبین از ماتم حسن، از گریه حسین 😭مظلومه علی.... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• *وقتی بی بی رو دفن کرد" فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ " وقتی دست از خاک برداشت،وقتی دست ها رو به هم زد...راوی میگه"هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ" غم و اندوه به علی هجوم آورد..."وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ"علی خیبر شکن،علی مرحب فکن نمیدونم شاید سر زانو نشست شروع کرد بلند بلند گریه کردن...عرض روضه ی من اینجا نیست،میدونی...شنیدی.. الحمدلله اهل روضه ای...شروع کرد با پیغمبر درد دل کردن..اون جملات سوزناک رو فرمود...چی میخوای بگی؟! میخوام بگم وقتی حرفاش تموم شد،حسنم بلند شو،حسینم مردم مدینه بیدار میشن،زینبم بذار خاک چادرت رو بتکونم،بچه ها رو بلند کرد،مرد تنهای مدینه آروم آروم کوچه ها رو پشت سر گذاشت...یا صاحب الزمان!نمیدونم جد غریبت امیرالمومنین وقتی بااین بچه ها وارد کوچه بنی هاشم شد،شایدم امام حسن با خودش زمزمه میکرد: خودم دیدم که دشمن مادرم را... یه دونه دیگشم بگم:من نمیدونم وقتی علی میخواست وارد منزل بشه چطور در نیم سوخته رو باز کرد...قطرات خون هنوز روی زمین معلومه... یا زهرا...* شاعر: محمد مهدی سیار •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
4_5812039312195192987.mp3
6.49M
🎧 دلتنگم آه ای سامرا دلتنگ آن صحن و سرا ای کاش می خواندی مرا با هر نسیم از صحن تو عطر عجیبی می وزد از گوشه سرداب تو ام یجیبی می وزد دلتنگم آه ای سامرا دلتنگم آه ای سامرا دل تنگم آه ای سامرا شد آینه دار بقیع این صحن ویران از این جفا جانهای ما گشته پریشان آه از ستم آه از جفا در حق آل مصطفی نفرین به قوم بی وفا 🌴🌴🌴
VafatHazratOmolbanin1400[01].mp3
8.07M
📝شهیدا نگاه کنید به حال ما 🎤حاج میثم ▫️ ویژه شهیدا نگاه کنین به حـال ما شما رو به حق خاک جبهه‌ها ایشالله، ما هم بریم مثل شما،،،تا کربلا دل خـوشـیمــون از این دنیا پلاک و ســربنــد و چـفــیه خسـتـه شــهـر زرق و بــرق زمـــــزمه داریـــــم با گــریه: کجاییدای شهیدان خدایی،،، بلاجــویان دشــــت کربلایی کجاییدای سبکبالان عاشق،،، پرنـده تر ز مــرغان هــوایی دل مـن مقیـــم کــــربلای تو جوونیم به پای روضه‌های تو رسیده، نسیم جانفزای تو،،،تو این صحرا شـهیـد روز عـاشــورا، لاله عطشــــان زهـــرا تشنه بریدن رگ هاتو، تو روز روشــن واویلا اگر کشتند چــرا آبـــت ندادند،،، چــــرا زان درّ نایابــت ندادند اگر کشتند چرا خـاکت نکردند،،، کفن بر جسم صد چاکت نکردند غــــم مـا، شــراره ‌های اون دره، هنوزم صاحب‌‌ زمان خون جگره دل ماپی مزار مادره،،،مادر زهرا راز ولایــت یا زهرا،،، رمز شهادت یا زهرا،،، ذکــــر مـــدام لب‌های حضرت حجت یا زهرا،،، سحرخیز مدینـه کی می‌آیی،،، امـــیر بی‌قــرینه کی می‌آیی،،، عـزیزم مادرت چشم انتظاره،،، شفای زخم سینه کی می‌آیی،،، شاعر:روح الله اسماعیلی (بند اول و دوم) شاعر:میلاد عرفان پور بند ۳ کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
|⇦•ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دو سه جمله میخوام مقتل بگم.این از اون مقتلاییه که باید باهاش آروم آروم گریه کرد"یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة"هی از هوش می رفت هی به هوش می آمد" یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة فی کل ساعة "دیگه کار به جایی رسید که در هر ساعت بارها به هوش می آمد؛از هوش می رفت"و حینَ تَذکُرُهُ و تذکُرُ ساعاتِ الَّتی کان یَدخُلُ فیها علیها فیَحزَنُ خُزنُها"هی یاد پیغمبر می افتاد،زمانی رو که آن حضرت برآن ها وارد می شد رو به یاد می آورد،وقتی به هوش می آمد"وَ تَنظُرُ اِلَیها الی الحسن و مَرَّةً اِلی الحُسَین"یه نگاه به حسن می انداخت یه نگاه به حسین،" وَ هما بَینَ یَدَیها" این دوتا پسر همه ش کنار مادر بودند؛نمیدونم این رو از خودم میگم؛شاید بعد از شهادت مادر،امام حسن به امام حسین گفته باشند:حسین! برادر! دیدی ما همه اش کنارش بودیم ولی لحظه ای که جان داد ما نبودیم.ما وارد شدیم،گفتیم:اسما !مادر کجاست؟ حجره رو نشون داد رفتیم نگاه کردیم،دیدیم خوابیده پارچه سفیدی روی صورت کشیده بودگفتیم:اسماء! "مایُنیم أمُّنا فی هذه الساعة "مادر ما هیچ وقت این ساعت نمی خوابید.اسماء گفت: "یَاابْنَیْ رَسولِ الله! لَیسَتْ اُمُّکما نائمه"مادر که نخوابیده" قَد فارَقَتِ الدُّنیا"همچین که امام حسن و امام حسین رو نگاه میکرد؛"فَتَقول این ابیکماالذی کان یُکرِکُما" کجاست پیغمبر،کجاست اون پدر شما که شما رو احترام می کرد؟" وَ یَحمِلُکُما مَرّة بَعدَ مَرّة "شما رو روی دوش خودش سوار می کرد" اَینَ ابوکُمَاالَّذی کانَ أشَدَّالنّاس شَفَقَةً علیکما"داشت برا پسراش روضه می خوند..کجاست پیغمبر که از همه بر شما مهربان تر بود.‌‌" فَلایَدَعکما ماشیانِ علی الارض"نمیگذاشت شما روی زمین راه برید همه ا ش شما رو در آغوش می گرفت؛ حالا شما ببینید این دوتا پسربچه چه حالی بهشون دست داد.یک وقت فاطمه زهرا صدا زد:"انا لله و انا الیه راجعون"آیه استرجاع رو خوند..راوی میگه:" وَ قَدْ صَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَلَاةَ الظُّهْرِ"امیرالمومنین نماز ظهر رو در مسجد خوند."وَ أَقْبَلَ يُرِيدُ الْمَنْزِلَ"اراده منزل کرد؛" إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِي بَاكِيَاتٍ حَزِينَاتٍ"زن ها،کنیزها گریه می کردند،غصه دار بودند "فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ ؟!امیرالمومنین تا زن ها رو مشاهده کرد؛این ها از کنار بستر زهرا بلند شده بودند. به این ها فرمودند:چی شده؟ چه خبر؟"وَ مَا لِي‏ أَرَاكُنَ‏ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ ؟! "شما چرا رنگاتون پریده؟!" فَقُلْنَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ..."علی! اگه میخوای یه بار دیگه زهرا رو زنده ببینی،عجله کن!بعد یه حرف زدند،دل علی سوخت "وَ مَا نَظُنُّكَ تُدْرِكُهَا"بعیده بهش زنده برسی...بعیده زنده زهرا رو ببینی " فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً "آقا با عجله وارد منزل شد..."حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا"تا وارد منزل شد؛" وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا " فاطمه زهرا در بستر افتاده بود"وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا"هی از شدت درد به خودش می پیچید.‌یه بار به سمت راست میشد یه بار به سمت چپ." فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ "امیرالمومنین عبا رو از دوش برداشت،"وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ "عمامه از سر برداشت."وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ "دکمه های لباسش رو باز کرد." وَ أَقْبَلَ "آمد جلو"حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ "سر را آرام بلند کرد،به دامان گرفت." وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ..."صدا زد:زهرا " فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"جوابشو نداد" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"ای دختر پیغمبر!جواب نداد..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دو سه جمله میخوام مقتل بگم.این از اون مقتلاییه که باید باهاش آروم آروم گریه کرد"یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة"هی از هوش می رفت هی به هوش می آمد" یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة فی کل ساعة "دیگه کار به جایی رسید که در هر ساعت بارها به هوش می آمد؛از هوش می رفت"و حینَ تَذکُرُهُ و تذکُرُ ساعاتِ الَّتی کان یَدخُلُ فیها علیها فیَحزَنُ خُزنُها"هی یاد پیغمبر می افتاد،زمانی رو که آن حضرت برآن ها وارد می شد رو به یاد می آورد،وقتی به هوش می آمد"وَ تَنظُرُ اِلَیها الی الحسن و مَرَّةً اِلی الحُسَین"یه نگاه به حسن می انداخت یه نگاه به حسین،" وَ هما بَینَ یَدَیها" این دوتا پسر همه ش کنار مادر بودند؛نمیدونم این رو از خودم میگم؛شاید بعد از شهادت مادر،امام حسن به امام حسین گفته باشند:حسین! برادر! دیدی ما همه اش کنارش بودیم ولی لحظه ای که جان داد ما نبودیم.ما وارد شدیم،گفتیم:اسما !مادر کجاست؟ حجره رو نشون داد رفتیم نگاه کردیم،دیدیم خوابیده پارچه سفیدی روی صورت کشیده بودگفتیم:اسماء! "مایُنیم أمُّنا فی هذه الساعة "مادر ما هیچ وقت این ساعت نمی خوابید.اسماء گفت: "یَاابْنَیْ رَسولِ الله! لَیسَتْ اُمُّکما نائمه"مادر که نخوابیده" قَد فارَقَتِ الدُّنیا"همچین که امام حسن و امام حسین رو نگاه میکرد؛"فَتَقول این ابیکماالذی کان یُکرِکُما" کجاست پیغمبر،کجاست اون پدر شما که شما رو احترام می کرد؟" وَ یَحمِلُکُما مَرّة بَعدَ مَرّة "شما رو روی دوش خودش سوار می کرد" اَینَ ابوکُمَاالَّذی کانَ أشَدَّالنّاس شَفَقَةً علیکما"داشت برا پسراش روضه می خوند..کجاست پیغمبر که از همه بر شما مهربان تر بود.‌‌" فَلایَدَعکما ماشیانِ علی الارض"نمیگذاشت شما روی زمین راه برید همه ا ش شما رو در آغوش می گرفت؛ حالا شما ببینید این دوتا پسربچه چه حالی بهشون دست داد.یک وقت فاطمه زهرا صدا زد:"انا لله و انا الیه راجعون"آیه استرجاع رو خوند..راوی میگه:" وَ قَدْ صَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَلَاةَ الظُّهْرِ"امیرالمومنین نماز ظهر رو در مسجد خوند."وَ أَقْبَلَ يُرِيدُ الْمَنْزِلَ"اراده منزل کرد؛" إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِي بَاكِيَاتٍ حَزِينَاتٍ"زن ها،کنیزها گریه می کردند،غصه دار بودند "فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ ؟!امیرالمومنین تا زن ها رو مشاهده کرد؛این ها از کنار بستر زهرا بلند شده بودند. به این ها فرمودند:چی شده؟ چه خبر؟"وَ مَا لِي‏ أَرَاكُنَ‏ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ ؟! "شما چرا رنگاتون پریده؟!" فَقُلْنَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ..."علی! اگه میخوای یه بار دیگه زهرا رو زنده ببینی،عجله کن!بعد یه حرف زدند،دل علی سوخت "وَ مَا نَظُنُّكَ تُدْرِكُهَا"بعیده بهش زنده برسی...بعیده زنده زهرا رو ببینی " فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً "آقا با عجله وارد منزل شد..."حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا"تا وارد منزل شد؛" وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا " فاطمه زهرا در بستر افتاده بود"وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا"هی از شدت درد به خودش می پیچید.‌یه بار به سمت راست میشد یه بار به سمت چپ." فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ "امیرالمومنین عبا رو از دوش برداشت،"وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ "عمامه از سر برداشت."وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ "دکمه های لباسش رو باز کرد." وَ أَقْبَلَ "آمد جلو"حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ "سر را آرام بلند کرد،به دامان گرفت." وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ..."صدا زد:زهرا " فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"جوابشو نداد" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"ای دختر پیغمبر!جواب نداد..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•چه زود بین زهرا و... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روایت داره اسماء آب می ریخت؛علی غسل میداد...به بچه هاش گفته بود:آروم گریه کنید،مردم مدینه صدامون رو نشنوند.نمیدونم! شاید بچه هاش آستین به دهن گرفته بودند...بی بی وصیت کرده بود: علی! من رو از روی پیراهن غسل بده." فَاِنّی طاهِره مطهَّرَه..."شروع کرد غسل دادن...بچه هاش نگاه می کردند،گریه می کردند.خدایا هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...فقط بچه هاش گریه برای اهلبیت رو ببیننند ازش...هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...یک دفعه دست از غسل کشید.برگشت، زد به دیوار...بلند بلند گریه می کرد. یه جمله ای حاج آقای قرائتی تو روضه ها گفتند... گفتند ای کاش با شمشیر کشته بودنت،اینطور کمتر دلمون می سوخت...اما مجروحت کردند، زجرکشت کردند..."مازالَت بَعدَ ابیها مُعَصَّبَه الرَّاس..."مادرم سردرد داشت،همیشه سرش رو می بست."ناحله الجسم..."مادرم نحیف شد..‌."باکیه العین..."همه اش گریه می کرد.اینقدر آب شد"حتّی صارَت کَالخَیال..."مادرم مثل یک شبهی شد... خودمونیش میدونی یعنی چی؟مادرم مرده متحرک شد..علی! خدا صبرت بده داری این بدن رو غسل میدی..."فَلَمّا هَمَمت أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ "همچینکه می خواستم بندهای کفن رو ببندم،" نادَیتُ یازَینَب! یا امَّ کلثوم! "اول دختراش رو صدا کرد..."یا حسن! یا حسین! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِن اُمِّکُم..‌"بیاید از مادر توشه برگیرید"هذاالفراق واللقاء فی الجنَّه..."شب خداحافظی رسید.دیگه دیدار به بهشت...مگه اول دختراشو صدا نکردچرا اول پسراش دویدند؟خودشون رو روی این بدن مجروح و خسته انداختند،ناله می زدند..."و اِذا بهاتفِِ نودیَ مِن السَّماء"منادی از آسمان ندا در داد:"یا ابالحسن! اِرفَعهُما عَنها" علی پسرات رو بلند کن..."فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ..."علی! فرشته های آسمون دارن گریه می کنند.بچه هاشو با احترام بلند کرد.حسنم دیگه گریه نکن بابا کنارت هست...روی سر حسینش دست کشید...دختراشو در آغوش گرفت،نوازش کرد.این طرف یک مرد تنها ایستاده،چهارتا بچه خردسال کنارش...اون طرف بدن کفن شده آماده هست...یاعلی!بچه هات رو با احترام بلند کردی.چرخ روزگار چرخید...شبها وروزها در پی هم آمد، سال ها گذشت...عصر روز دهم محرم الحرام شد. یه بابای مظلومی رو قطعه قطعه کردند. سیدبن طاووس نوشته:دخترش آمد کنار بدن پاره پاره." ثُمَّ اِنَّ سُکَینَه اِعتُنَقَت جَسَدَالحُسَین" این دختر آمد این بدن پاره پاره رو در آغوش کشید،یه عده جمع شدند گفتند:بی بی خدا بهت صبر بده؟! نه گفتند: بی بی بلند شو! اسبا میان زیر دست و پا لهت می کنند؟ نه ! "فَاجتَمَعَت عِدَّه مِنَ الاعراب "زبون نفهماشون اومدند...بیابونباشون اومدن..."حَتّی جَرّوحا عنه"اینقدر به این دختر لگد زدند...اینقدر بهش اهانت .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•چه زود بین زهرا و... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روایت داره اسماء آب می ریخت؛علی غسل میداد...به بچه هاش گفته بود:آروم گریه کنید،مردم مدینه صدامون رو نشنوند.نمیدونم! شاید بچه هاش آستین به دهن گرفته بودند...بی بی وصیت کرده بود: علی! من رو از روی پیراهن غسل بده." فَاِنّی طاهِره مطهَّرَه..."شروع کرد غسل دادن...بچه هاش نگاه می کردند،گریه می کردند.خدایا هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...فقط بچه هاش گریه برای اهلبیت رو ببیننند ازش...هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...یک دفعه دست از غسل کشید.برگشت، زد به دیوار...بلند بلند گریه می کرد. یه جمله ای حاج آقای قرائتی تو روضه ها گفتند... گفتند ای کاش با شمشیر کشته بودنت،اینطور کمتر دلمون می سوخت...اما مجروحت کردند، زجرکشت کردند..."مازالَت بَعدَ ابیها مُعَصَّبَه الرَّاس..."مادرم سردرد داشت،همیشه سرش رو می بست."ناحله الجسم..."مادرم نحیف شد..‌."باکیه العین..."همه اش گریه می کرد.اینقدر آب شد"حتّی صارَت کَالخَیال..."مادرم مثل یک شبهی شد... خودمونیش میدونی یعنی چی؟مادرم مرده متحرک شد..علی! خدا صبرت بده داری این بدن رو غسل میدی..."فَلَمّا هَمَمت أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ "همچینکه می خواستم بندهای کفن رو ببندم،" نادَیتُ یازَینَب! یا امَّ کلثوم! "اول دختراش رو صدا کرد..."یا حسن! یا حسین! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِن اُمِّکُم..‌"بیاید از مادر توشه برگیرید"هذاالفراق واللقاء فی الجنَّه..."شب خداحافظی رسید.دیگه دیدار به بهشت...مگه اول دختراشو صدا نکردچرا اول پسراش دویدند؟خودشون رو روی این بدن مجروح و خسته انداختند،ناله می زدند..."و اِذا بهاتفِِ نودیَ مِن السَّماء"منادی از آسمان ندا در داد:"یا ابالحسن! اِرفَعهُما عَنها" علی پسرات رو بلند کن..."فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ..."علی! فرشته های آسمون دارن گریه می کنند.بچه هاشو با احترام بلند کرد.حسنم دیگه گریه نکن بابا کنارت هست...روی سر حسینش دست کشید...دختراشو در آغوش گرفت،نوازش کرد.این طرف یک مرد تنها ایستاده،چهارتا بچه خردسال کنارش...اون طرف بدن کفن شده آماده هست...یاعلی!بچه هات رو با احترام بلند کردی.چرخ روزگار چرخید...شبها وروزها در پی هم آمد، سال ها گذشت...عصر روز دهم محرم الحرام شد. یه بابای مظلومی رو قطعه قطعه کردند. سیدبن طاووس نوشته:دخترش آمد کنار بدن پاره پاره." ثُمَّ اِنَّ سُکَینَه اِعتُنَقَت جَسَدَالحُسَین" این دختر آمد این بدن پاره پاره رو در آغوش کشید،یه عده جمع شدند گفتند:بی بی خدا بهت صبر بده؟! نه گفتند: بی بی بلند شو! اسبا میان زیر دست و پا لهت می کنند؟ نه ! "فَاجتَمَعَت عِدَّه مِنَ الاعراب "زبون نفهماشون اومدند...بیابونباشون اومدن..."حَتّی جَرّوحا عنه"اینقدر به این دختر لگد زدند...اینقدر بهش اهانت .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•او ناتوان نبود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفته بود او زنده مانده بود علی را کمک کند اما ز درد بال و پرش را گرفته بود او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود تیزی میخ در پسرش را گرفته بود *مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...* بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود دیگر صدای نافله هایش نمیرسید وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود :سید محمد حسینی *بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...* اگر می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•او ناتوان نبود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفته بود او زنده مانده بود علی را کمک کند اما ز درد بال و پرش را گرفته بود او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود تیزی میخ در پسرش را گرفته بود *مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...* بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود دیگر صدای نافله هایش نمیرسید وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود :سید محمد حسینی *بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...* اگر می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
هیئت سفیران زینب(س).mp3
4.98M
💚 🎤•| |• هنوز چشم انتظارم برسر آن عهد و آن قرارم جز تو هوایی به سر ندارم، ای یارم ای رویای حسن‌یوسف‌ها یا مهدی روشن کن چشمان دنیا را یا مهدی جانا فرمان از تو جان از ما یا مهدی به عشق تو پابندم (شهید یک لبخندم) إلی مَتی یا مهدی (أَحار فیک یا مهدی) (چه سروهای رشیدی دل ز هزار آرزو بریدند تا به تماشای تو رسیدند، ای مولا) (ای نام تو نقش سربندم یا مهدی) از دنیای بی تو دل کندم یا مهدی عهد یاری با خون می‌بندم یا مهدی برای تو سربازم (به پای تو سر بازم) إلی متی یا مهدی (أحار فیک یا مهدی) (دلیل گریه‌هایم نام تو زیباترین دعایم دیدن روی تو خونبهایم، رویایم) (می‌خواند هر خط مقتل‌ها، یا مهدی) ای نامت فریاد عاشورا، یا مهدی بردار از خاک و خون پرچم را یا مهدی منتقم ثارالله (تو جان بخواه بسم الله) إلی متی یا مهدی (أحار فیک یا مهدی)