شهــر مدینـه صحنــۀ صحـرای محشراست
بـــاور کنیـم عمـــر جهـــان رو بـه آخر است
مـلـک خـــدای عــــزوجـل خیمـــۀ عـزاست
کـی صـاحب عـزاست؟ خـداونـد اکبر است
در بیــت وحــــی آمــده در مـیزنـــد اجـــل
ایــن لحظــۀ یتیـمــی زهـــرای اطهــر است
جــاری اسـت اشــک دیـدۀ شیــرخدا علی
انگــار آب غســل نبـی اشـک حیــدر است
عتـــرت غــــریـب گشتــه و قـرآن بـه زیــر پا
دسـت امیـن وحــی خــداوند بـر سر است
بـــاور کنیـد بــر جگـــر شیــــر حــــق علـی
داغ نبـــی فقــط نــه کــه داغ بــــرادر است
رکـن علـی شکسته و از بــس شده غریب
از غصه گشته مثل همایی کـه بیپر است
یـــارب بـــر او تـو فــاطمــهاش را نگـــــاهدار
زهـــــرا بــــــرای شیــرخـدا رکن دیگر است
مــــویی مبـــاد کـــم ز ســـر فـاطمه شــود
کــو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است
«میثــم» اگــــر رســول خــدا رفت از جهان
نفس نبی به خلق امام است و رهبر است
سیاه روز جهان در غم رسول خداست
عـزای ختم رسل ماتم رسول خداست
غـریب گشتـه جهـان و غـریبتر ز همه
علی ولی خدا ابنعـم رسول خداست
کتـاب وحــی خداوندگـــار و اهــلالبیت
قـویترین سنـد محکـم رسول خداست
امیـن وحی ز ســوز درون بــزن فـریاد
بگو به حضرت زهرا سرت سلامت باد
مدینـه شهــر پیمبــر پیمبــــرت چــــون شد
بــــزرگ رهبـــر تــــوحیدپـــــرورت چـون شد
علـــی! یگـــانــه وصـــــی پیمبــــر اعظــــم
بگــو بـــه اهــل مدینـه بـــرادرت چــون شد
تو نفس احمد و او نفس توست پس تو بگو
کسی کـه جـان بـودی بـه پیکرت چون شد
سراسـرت شـده در دود آه پوشیـده
چه روی داده که زهرا سیاه پوشیده
مـدینــه صحنــــۀ روز قیــــامـت کبــــراست
مدینه محفل فریاد و اشک و آه و عزاست
گـــرفتـه زانـــوی غــم در بغــل امام حسن
به ماه چهره روان اشک سیدالشهداست
نشستـه گــــرد یتیمـــی بـــه چهـرۀ زینب
بـه تـن لبـاس عـزا مثـل مـادرش زهراست
شده است خیمۀ غم ملک خالق ازلی
خمیده قـامت زهرا شکسته رکن علی
استاد سازگار
به جای (چون شد) در مصرع های میانی می شود (چه شده) گذاشت تا با نحوه تکلم مرسوم نزدیک تر باشد
اجر پیغمبری
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حُکم بر خانهنشینیِ علی امضا شد
بعدِ تو حرمت کاشانۀ حق حفظ نشد
پای اولاد حرامی، به حریمت وا شد
دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمانِ مودت به خدا، اجرا شد
خبر پر زدن فاطمه حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضهها هست، بمانند... ولی عاشورا
تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارت معجر ز سر زنها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
سر او تا که جدا شد زرهاش را بردند
زرهاش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد
اجرِ پیغمبریات بود که مردم دادند
ظلمهایی که پس از تو به ذَوِیالقُربی شد
شاعر: محمدجواد شیرازی
بر تن وحی تازیانه زدند
خاتم الانبیا رسول خدا
که جهانش هزار بار فدا
کـرد اعـلام بـر سر منبر
به خلایق ز اصـغر و اکبر
که من ای مسلمینِ نیک خصال
دیدم آزارها به بیست و سه سال
کردهام روز و شب حمایتتان
سنگ خوردم پی هدایتتان
ساحرم خواندهاید و جادوگر
بـر سـرم ریختیـد خاکستر
گـاه کـردید سنـگ بـارانم
گـه شکستید درِّ دنـدانم
مثل مـن از منافق و کفار
هیـچ پیغمبری نـدید آزار
حال چون میروم از این دنیا
اجر و مزدی نخواستم ز شما
جـز کـه بـا عتـرتم مودّتتان
حرمت و طاعـت و محبتتان
دو امـانت مـراست بین شما
طاعت از این دو هست، دین شما
ایـن دو از امـر داورِ منّـان
یکی عترت بوَد، یکی قرآن
این دو با هم چو این دو انگشتند
تـا ابـد متصل به یک مشتند
کافر است آن کسی که در اقرار
یـکی از این دو را کند انکار
چون محمّد ز دار دنیا رفت
روح او در بهشت اعلا رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام
تا به زهرا دهند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند
جـای گل، بار هیزم آوردند
گلشـان شعلـههای آذر بود
حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند
بـر تــن وحی تازیانه زدند
اولیـن اجـر مصطفی این بود
حمله بـر بیت آل یاسین بود
اجـر دوم نـصیب مـولا شد
کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چو شمع میشد آب
رُخش از خون سر گرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک
مثـل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش
تیربـاران شـد از جفـا بـدنش
اجر چارم بسی فراتر بود
نیزه و تیر و تیغ و خنجر بود
دست ظلم و عناد بگشادند
اجرها بر حسین او دادند
حمله بر جسم پاک او کردند
نیزه در سینه اش فرو کردند
تیر مسموم خصم او را کشت
سر به دل برد و شد برون از پشت
آب ها بود مهر مادر او
تشنه لب شد بریده حنجر او
تن او ماند در دل غربت
سر او شد جدا به ده ضربت
گلچین و تلفیقی از دو مثنوی استاد غلامرضا سازگار
به نقل از سایت حاج میثم مطیعی
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم
وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم
صبـر کـن سیر ببینم رخ بابایم را
چه کنم سدّ نگاهم شده اشک بصرم
قسمت این بود که بالای سرش بنشینم
چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم
وقت جان دادن خود گفت: مقدر این است
دو مـه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم
ای پدر! مادر مظلومه من یار تو بود
من پس از رفتن تو جان علی را سپرم
با تن خسته و بازوی کبود از مسجد
قول دادم که علی را به سوی خانه برم
دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه
گر بریزند همه اهل مدینه بـه سرم
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
تا که با دادن جان، جان علی را بخرم
به فدای سر یک موی علی باد پدر
گـر میـان در و دیـوار دهد جان، پسرم
جگرت سوخت به هر بیت که گفتی «میثم»
اجـر ایـن سـوختنت بـا احـدِ دادگرم
شاعر: غلامرضا سازگار
Shab28Safar1399[03].mp3
12.31M
بیارید، قلم برای من
باید که بنویسم، وصیتامو
که باید، توو این دم آخر
بگم برا مردم، حکایتامو
غم نبینه دیگه نگاه زهرا
گُم نشه توو صداها آهِ زهرا
زخمی نشه صورتِ ماه زهرا
جون شما و جون زهرا... زهرا
پشت دری نمونه زهرا... زهرا
خیلی آخه جوونه زهرا... زهرا
دلم میسوزه، واسه فردای علی
آتیش میگیره، همه دنیای علی
بیفته رو خاک، اگه زهرای علی
(ام ابیها وای)
مبادا، که زود بره از یاد
سفارشات من، منِ پیمبر
مبادا، سکوت کنید مردم
بسوزه توو شعله، خونهی حیدر
روی خاک کوچهها زهرا... زهرا
بین دشمنا نشه تنها، زهرا
میپیچه توو آسمونا " یا زهرا"
خاکی بشه دامن زهرا... ای وای
تازیونه به تن زهرا... ای وای
دردِ سیلی زدن زهرا... ای وای
دلم میسوزه واسه فردای علی
آتیش میگیره همه دنیای علی
بیفته رو خاک اگه زهرای علی
(ام ابیها وای)
شاعر: رضایزدانی
نغه پرداز: محمد رضا رضایی
مداح: حاج میثم مطیعی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 انذار بسیار مهم رهبر انقلاب نسبت به جریان نفوذ در دستگاه های کشور
🌷 رهبر انقلاب: نباید گذاشت دشمن شکست خورده، در داخل کشور با انحاء حیلهها و ترفندها، کار خودش را دنبال کند/ پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن نباید در داخل کشور برافراشته شود/ باید مراقبت کرد و همه موظفند، در وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، مطبوعات، وزارت علوم و وزارت بهداشت...
✏️ آخرین صحبت امروز من این است: من میگویم رزمندگان ما، مجاهدان ما برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربانی کردند، فداکاری کردند. جوانان مبارز و مجاهد خانوادههای خودشان را داغدار کردند برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای این کشور بالا نرود. نمیشود ملت ایران قبول کند که همان پرچمها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسانهای فریبخورده در داخل کشور برافراشته بشود.
✏️ این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانه دشمن نباید در داخل کشور در دستگاههای مختلف ما برافراشته شود. باید مراقبت کرد، همه موظفند. در وزارت آموزش و پرورش باید مراقبت کرد، در صدا و سیما باید مراقبت کرد، در مطبوعات باید مراقبت کرد، در وزارت علوم و وزارت بهداشت که محل تربیت جوانهاست باید مراقبت کرد. آنجا دشمن به وسیله رزمندگان ما شکست خورد نباید گذاشت آن دشمن شکست خورده در داخل کشور با انحاء حیلهها و ترفندها کار خودش را دنبال کند و انجام دهد. امیدواریم خدای متعال همه مسئولین ما، همه مردان و زنان ما، همه فعالان بخشهای مختلف ما را با هوشیاری کامل در مقابل توطئه دشمن نگه دارد. ۱۴۰۳/۷/۴
هدایت شده از روضه های مکتوب ( متن روضه اهل بیت )
🔴 حزب الله پیروز است ...
ترویج یأس و نا امیدی و تضعیف نیروهای فعال در صحنه بعد از شهادت سید مقاومت و یاران شهید ایشان گناه بزرگی است.
برای درگیر نشدن در دام یاس شیطانی وعده های بصیرت آفرین حضرت آقا در دو پیام مربوط به واقعه شهادت سید حسن را مرور کنیم:
۱. برکات تدبیر و جهاد چند ده سالهی او هرگز از دست نخواهد رفت.
۲. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت، جهت بخشید، با فقدان او نه تنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت.
۳. ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوهی الهی کوبندهتر خواهد شد.
ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است.
۴. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت.
۵. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند.
همچنین در پیام اول آمده است:
۶. جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمهی مهمی وارد کنند. همهی نیروی مقاومت منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن است.
۷. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد.
۸. امروز هم لبنان به حول و قوهی الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد.
و در آخر این پیام نیز فرمودند:
بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.
در سخنرانی ۴ مهر نیز تاکید فرمودند:
دشمن از پول، از سلاح، از امکانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است؛ طرف مقابل، مؤمنین، مجاهدین فیسبیلالله، عُشری از اعشار آن امکانات را هم ندارند امّا در عین حال، آن کسی که پیروز است، طرفِ مجاهدِ فیسبیلالله است؛ مقاومت فلسطین پیروز است، #حزبالله_پیروز_است.
Shab09Moharram1397[03].mp3
10.31M
دریا توو دستاته برادر، ممنون دستاتم علمدار
دستی نداری تا بگیرم، از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدار حرم باشی؟
این بچه ها دیگه نمیخوان آب؛ تو رو میخوان
میشه براشون باز سقاشی؟
وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم
سقا بدون دست هم سقاست باورکن
توو چشم عباسم نبینم اشک غم باشه
بی تو حسین تنهاست باور کن
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم علمدار
* * * *
دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید عاقبت دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد
دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر؟
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟
دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار
دستش رو به پهلوش میگیره؟
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم علمدار
نغمه پرداز: اکبر شیخی
شاعر: امیررضا یزدانی
مداح: حاج میثم مطیعی
لیست اشعار حضرت زهرا سلام الله علیها
اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا
اشعار قبل شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
اشعار بعد شهادت
اشعار مصائب و کوچه بنی هاشم
چند شعر سینه زنی حضرت زهرا
اشعار ولادت حضرت زهرا
بُرد در شب، تا نبیند بینقاب
ماه نورانیتر از خود، آفتاب
شُسته دست از جان، تن جانانه شُست
شمع شد، خاکستر پروانه شُست
نیست در کس طـاقت بشنیدنش
با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟
دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید
آن چنان خم شد که تا زانو رسید
دست از بازوی بشکسته خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای در یاسمن پیچیده شد
نیمهشب، تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طـرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طــرف، احمد به استقبال او
ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
ابرها گِریند بر حال علی
می رود در خاک، آمال علی
آهِ سرد و بغض پنهان در گلو
بود با آن عدّه، گرم گفت و گو
این تنِ آزرده، باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من
همرهان، این لیلة القدر من است
من هلال از داغ و، این بدر من است
اشک من زین گل، شده گلفامتر
هستیام را میبرید، آرامتر
مَرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراهِ او خاکم کنید
تا علی ماهَش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر بُرد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا: ای خاک، جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد، همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف، دریا گرفت
احمد از داماد خود، زهرا گرفت
گفتش ای تاج سر خیل رُسُل
وی بَر تو خُرد، یکسر جزء و کل
از من این آزرده جانت را بگیر
بازگرداندم، امانت را بگیر
بار دیگر، هدیه ی داور بگیر
کوثرت از ساقی کوثر بگیر
میکِشد خجلت علی از محضرت
«یاس» دادی، میدهد «نیلوفر»ت
به نقل اشعار آیینی حسینیه
✍استاد #علی_انسانی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شب شهادت حضرت زهرا (س).mp3
10.29M
◼️ روضه شب شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 یک شنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی، آخر افتادی
اینروزها مجروح جنگ غربتم! برخیز
آه ای طبیب من! چرا در بستر افتادی
قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا
کی من به دوری تو عادت میکنم زهرا
از بیملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت میکنم زهرا
حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هربار میگیرم
دیروز اگر تو میگرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
مکالمه سلمان با حضرت زهرا
روضه اسما و حضرت زهرا و بردن خبر برای امیرالمومنین ...
ارتباط با روضه قمر بنی هاشم و حضرت علی اصغر علیهما السلام
✍ #سیدمیلاد_حسنی