من که این گونه پدر محو تماشای توام
دخترت فاطمه ام غمزده زهرای توام
گریه ام را بنگر خنده بزن بر رویم
باغبانا نه مگر من گل زیبای توام
دم آخر سخنی گوی تسلّایم بخش
زان که افسرده چو آیینه سیمای توام
بارها از شفقت دست مرا بوسیدی
وینت آواز که من ام ابیهای توام
حالیا دست به پیش آر که بوسم دستت
من که پرورده این دست توانای توام
پاسخش داد نبی کی گل زیبای پدر
از همه بیش به فکر تو و غم های توام
بعد من باز شود باب ستم بر رویت
سخت امروز در اندیشه فردای توام
صبر کن ز آن چه رسد بر تو و بر جان علی
بس جگر سوخته بهر تو و مولای توام
بینم آن شعله و دیوار و در و اندر بین
شاهد زمزمه وا اَبتاهای توام
لیکن از عترت من زودتر آیی به برم
در جنان منتظر دیدن سیمای توام
شاعر : استاد سازگار
ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید
شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
همه با هم به سما دست دعا باز کنید
خون فشانید ز چشم و به خدا راز کنید
مهر غم، نقش به بال و پرتان میگردد
مرگ دور سر پیغمبرتان میگردد
--
پیک غم از حرم خواجه اسری آید
خبر از فاجعه محشر کبری آید
کاروان اجل از جانب صحرا آید
نگذارید در خانه زهرا(س) آید
قاصد مرگ کجا، کعبه مقصود کجا
ملک الموت کجا، خانه معبود کجا
--
اجل استاده هراسان به در بیت رسول(ص)
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دخول
لرزد از زمزمه او دل زهرای بتول (س)
فاطمه سوی پدر آمده محزون و ملول
کی پدر پیک غریبی است تو را میخواند؟
کیست کز هر سخنش قلب مرا لرزاند؟
--
گفت در پاسخ زهرا(س) پدر ای پاک سرشت
دست تقدیر برای تو غم تازه نوشت
پدرت میرود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوه بلا را به سر دوش تو هِشت
فلک امروز پر از ناله جبرائیل است
این غریبی که بود پشت در عزرائیل است
--
این نه آن است که از کس بطلبد اذن دخول
این اجل باشد و بر بردن جانهاست عجول
اذن ناکرده طلب جز به در بیت رسول(ص)
پاسداری کند از حرمت زهرای بتول(س)
ای فدای تو و خون دل و اشک بصرت
باز کن در که شود خاک یتیمی به سرت
--
فاطمه (س) برد به بابا سر تسلیم فرود
در کاشانه به سوی ملک الموت گشود
چون به دارالشرف وحی، اجل یافت ورود
به ادب روی به پیغمبر اسلام(ص) نمود
کی تنت جان جهان گر دهی اذنم ز کرم
آمدم روح تو در جنت اعلا ببرم
--
گفت ای دوست کمی صبر و تحمل باید
که مرا پیک خدا حضرت جبریل آید
رنگ اندوه ز آیینه دل بزداید
عقده از سینه پر غصه من بگشاید
جبرئیل آمد و گفت ای به فدایت گردم
باغ جنت را از بهر تو زینت کردم
--
گفت ای پیک خدا حامل فیض و رحمت
سخنی گو که ز قلبم بربائی محنت
غم من نیست غم حور و قصور و جنت
چه کند روز جزا خالق من با امت
گفت جبریل که فرموده چنین معبودت
آنقدر بر تو ببخشم که کنم خوشنودت
--
ای بدوشت غم امت همه دم در همه حال
برده بر شانه خود کوه غم و درد و ملال
امت اجر تو عطا کرد به قرآن و به آل
حُرمَتِ هر دو کنار حَرَمَت شد پامال
کرده غصب فدک و حق علی (ع) را بردند
پهلوی فاطمهات (س) را ز لگد آزردند
--
بر لب خلق هنوز از غم تو زمزمه بود
شعله ها در جگر و اشک به چشم همه بود
شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود
اولین اجر رسالت زدن فاطمه(س) بود
گشت از حقکشی امت بیدادگرت
کشتن محسن مظلوم تو اجر دگرت
--
با سر انگشت خزان سخت ورق برگردید
غنچه و لاله خونین تو پرپر گردید
سومین اجر تو زخم سرحیدر گردید
به حسن(ع) از همه کس ظلم فزونتر گردید
بعد از آن زهر که بر نور دو عینت دادند
اجرها بود که امت به حسینت دادند
--
گرگ ها بر بدن یوسف تو چنگ زدند
بر رخ چرخ ز خون دل او رنگ زدند
دست بگشوده به پیشانی او سنگ زدند
تهمت کفر به آل تو به نیرنگ زدند
زین مصیبت همه دم سینه "میثم" سوزد
بلکه تا حشر دل آدم و عالم سوزد
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
ديدم شروع محشر کبراي ديگر است
گردون شده سياه و فضا پر زدود و آه
تاريک تر ز عرصة تاريک محشر است
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمين
اشک عزا به ديدة زهراي اطهر است
گفتم چه روي داده که زهرا زند به سر
ديدم که روز، روز عزاي پيمبر است
پايان عمر سيد و مولاي کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حيدر است
قرآن غريب و فاطمه از آن غريب تر
اسلام را سياه به تن، خاک بر سر است
روي حسين مانده به ديوار بي کسي
چشم حسن به اشک دو چشم برادر است
اي دل بيا و گرية زينب نظاره کن
مانند پيروهن جگر خويش پاره کن
بند دوم
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
از بهر قبض روح شريف پيامبر
از هيچ کس نکرده طلب اذن و اي عجب
بي اذن فاطمه ننهد پاي پيش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ريخت از بصر
يک چشم او به سوي اجل چشم ديگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر
اشک حسن چکيده به رخسار مصطفي
روي حسين بر روي قلب پيامبر
ديگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روي دوش خويش به هر کوي و هر گذر
زد بوسه ها به حلق حسين و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه ياد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهي ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
بند سوم
پيغمبري که ديد ستم هاي بي شمار
از کس نخواست اجر رسالت به روزگار
چون ارتحال يافت خلايق شدند جمع
تا هديه اي دهند به زهراي داغدار
گويا نداشت شهر مدينه درخت و گل
کآن را کنند در قدم فاطمه نثار
بر دوش بار هيزمشان جاي دسته گل
رنگ شرارت از رخشان بود آشکار
بابي که بود زائر آن سيد رسل
آتش زدند عاقبت آن قوم نا به کار
بر روي دست و سينة آن بضعة الرسول
تقديم شد سه لوحه به عنوان افتخار
سيلي و تازيانه و ضرب غلاف تيغ
اي دل بگير آتش و اي ديده خون ببار
آيد صداي فاطمه از پشت در به گوش
تا صبح روز حشر مباد اين صدا خموش
بند چهارم
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسيد
روز ملال و غصه و رنج و محن رسيد
از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد
بس تيرها که لحظة دفنش به تن رسد
بعد از حسن به نيزه عيان شد سر حسين
بيش از هزار زخم ورا بر بدن رسيد
بر پيکري که بود پر از بوسة رسول
از گرد و خاک و نيزه شکسته کفن رسيد
از جامه هاي يوسف کرببلا فقط
بر زينب ستم زده يک پيرهن رسيد
پاداش آن نصايح زيبا از آن گروه
تيرش درون سينه، سنان بر دهن رسيد
"ميثم" بگو به فاطمه زآن خيمه ها که سوخت
يک کربلا شرارة آتش به من رسيد
مرثيه خوان خامس آل عبا منم
در خيمه هاي سوخته اش سوخت دامنم
استاد غلامرضا سازگار
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه، کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای ِ قافله سالار انبیاست
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی ِ پیمبر، علی، کجاست
دار الولا محاصره، زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
آزردن بـتـول پـس از رحـلـت رسـول
باللَّه قـسم شـروع جـنایـات کـربـلاست
از لحظهای که غصب خلافت شد از علی
تا حـشـر، حـقّ آل محـمد به زیر پاست
هرروز رأس شاه شهیدان به نوک نی
هرشب صدای نالۀ زهرا به گوش ماست
مـیـثـم! قــسـم بـه مـیـثـمِ آزادۀ عــلــی
آزادگـی ولایـت سـلــطـان اولــیـاسـت
استاد غلامرضا سازگار
شهــر مدینـه صحنــۀ صحـرای محشراست
بـــاور کنیـم عمـــر جهـــان رو بـه آخر است
مـلـک خـــدای عــــزوجـل خیمـــۀ عـزاست
کـی صـاحب عـزاست؟ خـداونـد اکبر است
در بیــت وحــــی آمــده در مـیزنـــد اجـــل
ایــن لحظــۀ یتیـمــی زهـــرای اطهــر است
جــاری اسـت اشــک دیـدۀ شیــرخدا علی
انگــار آب غســل نبـی اشـک حیــدر است
عتـــرت غــــریـب گشتــه و قـرآن بـه زیــر پا
دسـت امیـن وحــی خــداوند بـر سر است
بـــاور کنیـد بــر جگـــر شیــــر حــــق علـی
داغ نبـــی فقــط نــه کــه داغ بــــرادر است
رکـن علـی شکسته و از بــس شده غریب
از غصه گشته مثل همایی کـه بیپر است
یـــارب بـــر او تـو فــاطمــهاش را نگـــــاهدار
زهـــــرا بــــــرای شیــرخـدا رکن دیگر است
مــــویی مبـــاد کـــم ز ســـر فـاطمه شــود
کــو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است
«میثــم» اگــــر رســول خــدا رفت از جهان
نفس نبی به خلق امام است و رهبر است
سیاه روز جهان در غم رسول خداست
عـزای ختم رسل ماتم رسول خداست
غـریب گشتـه جهـان و غـریبتر ز همه
علی ولی خدا ابنعـم رسول خداست
کتـاب وحــی خداوندگـــار و اهــلالبیت
قـویترین سنـد محکـم رسول خداست
امیـن وحی ز ســوز درون بــزن فـریاد
بگو به حضرت زهرا سرت سلامت باد
مدینـه شهــر پیمبــر پیمبــــرت چــــون شد
بــــزرگ رهبـــر تــــوحیدپـــــرورت چـون شد
علـــی! یگـــانــه وصـــــی پیمبــــر اعظــــم
بگــو بـــه اهــل مدینـه بـــرادرت چــون شد
تو نفس احمد و او نفس توست پس تو بگو
کسی کـه جـان بـودی بـه پیکرت چون شد
سراسـرت شـده در دود آه پوشیـده
چه روی داده که زهرا سیاه پوشیده
مـدینــه صحنــــۀ روز قیــــامـت کبــــراست
مدینه محفل فریاد و اشک و آه و عزاست
گـــرفتـه زانـــوی غــم در بغــل امام حسن
به ماه چهره روان اشک سیدالشهداست
نشستـه گــــرد یتیمـــی بـــه چهـرۀ زینب
بـه تـن لبـاس عـزا مثـل مـادرش زهراست
شده است خیمۀ غم ملک خالق ازلی
خمیده قـامت زهرا شکسته رکن علی
استاد سازگار
به جای (چون شد) در مصرع های میانی می شود (چه شده) گذاشت تا با نحوه تکلم مرسوم نزدیک تر باشد
اجر پیغمبری
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حُکم بر خانهنشینیِ علی امضا شد
بعدِ تو حرمت کاشانۀ حق حفظ نشد
پای اولاد حرامی، به حریمت وا شد
دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمانِ مودت به خدا، اجرا شد
خبر پر زدن فاطمه حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضهها هست، بمانند... ولی عاشورا
تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارت معجر ز سر زنها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
سر او تا که جدا شد زرهاش را بردند
زرهاش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد
اجرِ پیغمبریات بود که مردم دادند
ظلمهایی که پس از تو به ذَوِیالقُربی شد
شاعر: محمدجواد شیرازی
بر تن وحی تازیانه زدند
خاتم الانبیا رسول خدا
که جهانش هزار بار فدا
کـرد اعـلام بـر سر منبر
به خلایق ز اصـغر و اکبر
که من ای مسلمینِ نیک خصال
دیدم آزارها به بیست و سه سال
کردهام روز و شب حمایتتان
سنگ خوردم پی هدایتتان
ساحرم خواندهاید و جادوگر
بـر سـرم ریختیـد خاکستر
گـاه کـردید سنـگ بـارانم
گـه شکستید درِّ دنـدانم
مثل مـن از منافق و کفار
هیـچ پیغمبری نـدید آزار
حال چون میروم از این دنیا
اجر و مزدی نخواستم ز شما
جـز کـه بـا عتـرتم مودّتتان
حرمت و طاعـت و محبتتان
دو امـانت مـراست بین شما
طاعت از این دو هست، دین شما
ایـن دو از امـر داورِ منّـان
یکی عترت بوَد، یکی قرآن
این دو با هم چو این دو انگشتند
تـا ابـد متصل به یک مشتند
کافر است آن کسی که در اقرار
یـکی از این دو را کند انکار
چون محمّد ز دار دنیا رفت
روح او در بهشت اعلا رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام
تا به زهرا دهند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند
جـای گل، بار هیزم آوردند
گلشـان شعلـههای آذر بود
حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند
بـر تــن وحی تازیانه زدند
اولیـن اجـر مصطفی این بود
حمله بـر بیت آل یاسین بود
اجـر دوم نـصیب مـولا شد
کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چو شمع میشد آب
رُخش از خون سر گرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک
مثـل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش
تیربـاران شـد از جفـا بـدنش
اجر چارم بسی فراتر بود
نیزه و تیر و تیغ و خنجر بود
دست ظلم و عناد بگشادند
اجرها بر حسین او دادند
حمله بر جسم پاک او کردند
نیزه در سینه اش فرو کردند
تیر مسموم خصم او را کشت
سر به دل برد و شد برون از پشت
آب ها بود مهر مادر او
تشنه لب شد بریده حنجر او
تن او ماند در دل غربت
سر او شد جدا به ده ضربت
گلچین و تلفیقی از دو مثنوی استاد غلامرضا سازگار
به نقل از سایت حاج میثم مطیعی
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم
وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم
صبـر کـن سیر ببینم رخ بابایم را
چه کنم سدّ نگاهم شده اشک بصرم
قسمت این بود که بالای سرش بنشینم
چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم
وقت جان دادن خود گفت: مقدر این است
دو مـه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم
ای پدر! مادر مظلومه من یار تو بود
من پس از رفتن تو جان علی را سپرم
با تن خسته و بازوی کبود از مسجد
قول دادم که علی را به سوی خانه برم
دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه
گر بریزند همه اهل مدینه بـه سرم
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
تا که با دادن جان، جان علی را بخرم
به فدای سر یک موی علی باد پدر
گـر میـان در و دیـوار دهد جان، پسرم
جگرت سوخت به هر بیت که گفتی «میثم»
اجـر ایـن سـوختنت بـا احـدِ دادگرم
شاعر: غلامرضا سازگار
Shab28Safar1399[03].mp3
12.31M
بیارید، قلم برای من
باید که بنویسم، وصیتامو
که باید، توو این دم آخر
بگم برا مردم، حکایتامو
غم نبینه دیگه نگاه زهرا
گُم نشه توو صداها آهِ زهرا
زخمی نشه صورتِ ماه زهرا
جون شما و جون زهرا... زهرا
پشت دری نمونه زهرا... زهرا
خیلی آخه جوونه زهرا... زهرا
دلم میسوزه، واسه فردای علی
آتیش میگیره، همه دنیای علی
بیفته رو خاک، اگه زهرای علی
(ام ابیها وای)
مبادا، که زود بره از یاد
سفارشات من، منِ پیمبر
مبادا، سکوت کنید مردم
بسوزه توو شعله، خونهی حیدر
روی خاک کوچهها زهرا... زهرا
بین دشمنا نشه تنها، زهرا
میپیچه توو آسمونا " یا زهرا"
خاکی بشه دامن زهرا... ای وای
تازیونه به تن زهرا... ای وای
دردِ سیلی زدن زهرا... ای وای
دلم میسوزه واسه فردای علی
آتیش میگیره همه دنیای علی
بیفته رو خاک اگه زهرای علی
(ام ابیها وای)
شاعر: رضایزدانی
نغه پرداز: محمد رضا رضایی
مداح: حاج میثم مطیعی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انذار بسیار مهم رهبر انقلاب نسبت به جریان نفوذ در دستگاه های کشور
🌷 رهبر انقلاب: نباید گذاشت دشمن شکست خورده، در داخل کشور با انحاء حیلهها و ترفندها، کار خودش را دنبال کند/ پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن نباید در داخل کشور برافراشته شود/ باید مراقبت کرد و همه موظفند، در وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، مطبوعات، وزارت علوم و وزارت بهداشت...
✏️ آخرین صحبت امروز من این است: من میگویم رزمندگان ما، مجاهدان ما برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربانی کردند، فداکاری کردند. جوانان مبارز و مجاهد خانوادههای خودشان را داغدار کردند برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای این کشور بالا نرود. نمیشود ملت ایران قبول کند که همان پرچمها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسانهای فریبخورده در داخل کشور برافراشته بشود.
✏️ این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانه دشمن نباید در داخل کشور در دستگاههای مختلف ما برافراشته شود. باید مراقبت کرد، همه موظفند. در وزارت آموزش و پرورش باید مراقبت کرد، در صدا و سیما باید مراقبت کرد، در مطبوعات باید مراقبت کرد، در وزارت علوم و وزارت بهداشت که محل تربیت جوانهاست باید مراقبت کرد. آنجا دشمن به وسیله رزمندگان ما شکست خورد نباید گذاشت آن دشمن شکست خورده در داخل کشور با انحاء حیلهها و ترفندها کار خودش را دنبال کند و انجام دهد. امیدواریم خدای متعال همه مسئولین ما، همه مردان و زنان ما، همه فعالان بخشهای مختلف ما را با هوشیاری کامل در مقابل توطئه دشمن نگه دارد. ۱۴۰۳/۷/۴
هدایت شده از روضه های مکتوب ( متن روضه اهل بیت )
🔴 حزب الله پیروز است ...
ترویج یأس و نا امیدی و تضعیف نیروهای فعال در صحنه بعد از شهادت سید مقاومت و یاران شهید ایشان گناه بزرگی است.
برای درگیر نشدن در دام یاس شیطانی وعده های بصیرت آفرین حضرت آقا در دو پیام مربوط به واقعه شهادت سید حسن را مرور کنیم:
۱. برکات تدبیر و جهاد چند ده سالهی او هرگز از دست نخواهد رفت.
۲. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت، جهت بخشید، با فقدان او نه تنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت.
۳. ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوهی الهی کوبندهتر خواهد شد.
ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است.
۴. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت.
۵. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند.
همچنین در پیام اول آمده است:
۶. جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمهی مهمی وارد کنند. همهی نیروی مقاومت منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن است.
۷. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد.
۸. امروز هم لبنان به حول و قوهی الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد.
و در آخر این پیام نیز فرمودند:
بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.
در سخنرانی ۴ مهر نیز تاکید فرمودند:
دشمن از پول، از سلاح، از امکانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است؛ طرف مقابل، مؤمنین، مجاهدین فیسبیلالله، عُشری از اعشار آن امکانات را هم ندارند امّا در عین حال، آن کسی که پیروز است، طرفِ مجاهدِ فیسبیلالله است؛ مقاومت فلسطین پیروز است، #حزبالله_پیروز_است.
Shab09Moharram1397[03].mp3
10.31M
دریا توو دستاته برادر، ممنون دستاتم علمدار
دستی نداری تا بگیرم، از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدار حرم باشی؟
این بچه ها دیگه نمیخوان آب؛ تو رو میخوان
میشه براشون باز سقاشی؟
وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم
سقا بدون دست هم سقاست باورکن
توو چشم عباسم نبینم اشک غم باشه
بی تو حسین تنهاست باور کن
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم علمدار
* * * *
دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید عاقبت دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد
دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر؟
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟
دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار
دستش رو به پهلوش میگیره؟
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم علمدار
نغمه پرداز: اکبر شیخی
شاعر: امیررضا یزدانی
مداح: حاج میثم مطیعی
لیست اشعار حضرت زهرا سلام الله علیها
اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا
اشعار قبل شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
اشعار بعد شهادت
اشعار مصائب و کوچه بنی هاشم
چند شعر سینه زنی حضرت زهرا
اشعار ولادت حضرت زهرا
بُرد در شب، تا نبیند بینقاب
ماه نورانیتر از خود، آفتاب
شُسته دست از جان، تن جانانه شُست
شمع شد، خاکستر پروانه شُست
نیست در کس طـاقت بشنیدنش
با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟
دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید
آن چنان خم شد که تا زانو رسید
دست از بازوی بشکسته خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای در یاسمن پیچیده شد
نیمهشب، تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طـرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طــرف، احمد به استقبال او
ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
ابرها گِریند بر حال علی
می رود در خاک، آمال علی
آهِ سرد و بغض پنهان در گلو
بود با آن عدّه، گرم گفت و گو
این تنِ آزرده، باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من
همرهان، این لیلة القدر من است
من هلال از داغ و، این بدر من است
اشک من زین گل، شده گلفامتر
هستیام را میبرید، آرامتر
مَرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراهِ او خاکم کنید
تا علی ماهَش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر بُرد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا: ای خاک، جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد، همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف، دریا گرفت
احمد از داماد خود، زهرا گرفت
گفتش ای تاج سر خیل رُسُل
وی بَر تو خُرد، یکسر جزء و کل
از من این آزرده جانت را بگیر
بازگرداندم، امانت را بگیر
بار دیگر، هدیه ی داور بگیر
کوثرت از ساقی کوثر بگیر
میکِشد خجلت علی از محضرت
«یاس» دادی، میدهد «نیلوفر»ت
به نقل اشعار آیینی حسینیه
✍استاد #علی_انسانی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شب شهادت حضرت زهرا (س).mp3
10.29M
◼️ روضه شب شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 یک شنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی، آخر افتادی
اینروزها مجروح جنگ غربتم! برخیز
آه ای طبیب من! چرا در بستر افتادی
قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا
کی من به دوری تو عادت میکنم زهرا
از بیملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت میکنم زهرا
حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هربار میگیرم
دیروز اگر تو میگرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
مکالمه سلمان با حضرت زهرا
روضه اسما و حضرت زهرا و بردن خبر برای امیرالمومنین ...
ارتباط با روضه قمر بنی هاشم و حضرت علی اصغر علیهما السلام
✍ #سیدمیلاد_حسنی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شهادت حضرت زهرا (س).mp3
11.33M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 دوشنبه ۶ آذرماه ۱۴۰۲
ای چراغ دل ویرانه ی من
نظری کن به من و خانه ی من
خانه بعد از تو شده غمخانه
شمع یاد تو و ما پروانه
گریه داریم نهان از دشمن
من به طفلان تو، طفلان بر من
زود ای لاله ی من پژمردی
کاش همراه مرا می بردی
همه شب تا به سحر پیوسته
می کنم ناله ولی آهسته
تا نظر بر در و دیوار کنم
یاد آن پهلو مسمار کنم
ای حمایتگر من خیز و ببین
فاتح بدر شده خانه نشین
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
آنکه یک عمر سرافرازی کرد
چرخ با هستی او بازی کرد
هیچ پرسی به چه روز افتادم
رفتی و کرده ای دشمن شادم
آنکه می خواست ز پا بنشینم
شادمانست که من غمگینم
فرصتی تا که مناسب جوید
این سخن با دگران می گوید
رشته ی صبر علی پاره شده
چاره ساز همه بیچاره شده
علی انسانی
اشاره به روضه سلمان و سلیم
ارتباط با روضه قمر بنی هاشم ...
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه حضرت زهراء (س).mp3
10.49M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 سه شنبه ۷ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت
قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت
از میخ گفت و از در و دیوار و دود گفت
از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت
از دست بستهی یلخیبر، میان خلق
افتادن عمامهی حیدر میان خلق
لرزید شانههای قرار و امان ما
بیتاب شد ز گریه امام زمان ما
از روضهخوان بخواه سخن مختصر کند
آری بگو رعایت حال پسر کند
از شهر غربت پدرش زود بگذرد
نام مغیره را به زبان کمتر آورد
* *
یابن الحسن! به خاطر مادر ظهور کن
آقا تو را به زینب مضطر ظهور کن
✍ #طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بُغض علی میجوشید
ضربهای زد به درِ خانه و دَر را انداخت
آتشی را به در "خانهی آب" آورد و
بین دیوار و درِ سوخته دعوا انداخت
ضربهی پایِ دَر و بی ادبیهایِ غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا آنکه،
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
✍ #محمدحسن_بیات_لو
روضه مسجد مدینه و نفرین حضرت زهرا ...
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه حضرت زهرا (س).mp3
11.75M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 چهارشنبه ۸ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_مدح
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است
سر سجاده بهجایی نرسیدهست کسی
هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلِ کرم حساساند
استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟!
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهراً خلوت و خاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آنروز که پایانِ غم فاطمه است
✍ #مجتبی_خرسندی
بُرد در شب، تا نبیند بینقاب
ماه نورانیتر از خود، آفتاب
شُسته دست از جان، تن جانانه شُست
شمع شد، خاکستر پروانه شُست
نیست در کس طـاقت بشنیدنش
با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟
دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید
آن چنان خم شد که تا زانو رسید
دست از بازوی بشکسته خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای در یاسمن پیچیده شد
نیمهشب، تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طـرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طــرف، احمد به استقبال او
ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
ادامه شعر :
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/1258
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شهادت حضرت زهرا (س) ۲۶ آذر ۱۴۰۲.mp3
12.17M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 یک شنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۲
#محمدجواد_شیرازی
مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا
چاره ی لحظه های دشوارم، رحم کن بر دل علی زهرا
اندکی تا دم سحر مانده، تازه آغاز دردسر مانده
لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
وقت تنگ است و کار بسیار است، غسلت ای باغ لاله دشوار است
گره افتاده است در کارم، رحم کن بر دل علی زهرا
وقت غسلت چقدر لرزیدم، خون تازه به پهلویت دیدم
ای زمین گیرِ زخمِ مسمارم، رحم کن بر دل علی زهرا
بین محراب زینب من را... فضه دریاب زینب من را...
جان این دختر عزادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
غسل دادم تو را حسین افتاد، صورتت دیدم و حسن جان داد
نظری کن بر این دل زارم، رحم کن بر دل علی زهرا
به من مرده جان تازه بده، لااقل لحظه ای اجازه بده
سر روی شانه ی تو بگذارم ، رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
با قد خم قدم قدم رفتم، زیر تابوت همسرم رفتم
کمرم تا شد ای هوادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
رکن من یار و یاورم زهرا، من چگونه به دست خود حالا
هستی ام را به خاک بسپارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
وسط قبر بین این گودال، پدرت آمده است استقبال
چه کنم می روی و ناچارم... رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
جان حیدر مرا حلالم کن، دم آخر مرا حلالم کن
خیلی آخر به تو بدهکارم، رحم کن بر دل علی زهرا
شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه
زینب و اهل حرم دل نگرانن
حسین تا هست زنها در امانن
حسین تا هست خیمه روبراهه
غم ناموس بعد از قتلگاهه
تنها شدی و جنگیدی تنها ابی عبدالله
کشتن تو رو مقابل زنها ابی عبدالله
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضهٔ حضرت زهرا (س).mp3
9.85M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 دوشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲
امسال هم نوکر حسابم کردی آقا
بد بودم امّا انتخابم کردی آقا
در مجلس روضه مرا هم راه دادی
یک بار دیگر مستجابم کردی آقا
کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی
با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا
مثل همیشه آبرویم را خریدی
پیش همه عالیجنابم کردی آقا
از اولش کارِ تو ذرّهپروری بود
در آخرش هم آفتابم کردی آقا
بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشیام شد
تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا
زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی
با این قباله کامیابم کردی آقا
یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم
از میخِ دَر گفتی کبابم کردی آقا
#محمد_فردوسی
اهرمن بر ملکی راه گرفت
صورت حوریه چون ماه گرفت
کوچه را همهمه و آه گرفت
تا که زهرا کمر شاه گرفت...
یاس در هجمهء صد خار افتاد
بازوی فاطمه از کار افتاد
بر زمین عرش معلا افتاد
سایه بر صورت زهرا افتاد
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
وای از آن لحظهء شرمندگی اش
چه بهم ریخته شد زندگی اش
ناگهان شعله ای از راه رسید
آتشی بود که نَمرود ندید
شعله تا صورت خورشید دَوید
سرخ شد سینهء آن یاسِ سفید
تا که بین در و دیوار افتاد
فضه را خواند بیا؛ بار افتاد
فضه را خواند: مرا یاری کن
مادرم نیست وفاداری کن
تو بجای من علمداری کن
شوهرم را نکُشند! کاری کن!
وقت آنست که اعجاز کنم
گِرِه از دست خدا باز کنم
من چه گویم! تو بپرس از مسمار
که چه شد سینهء سرُّ الاَسرار?
چه شده بین در و آن دیوار?!
بحث ناموس خدا شد انگار!
که علی جلوهء ستّاری کرد
گفت سلمان!..عَبا! یاری کرد
شاعر: #حسین_نعیمی_رافض
شعر از اشعار_آیینی_حسینیه
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضۀ حضرت زهرا س.mp3
9.91M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 سه شنبه ۲۸ آذرماه ۱۴۰۲
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا
بی تو ای یار مهربانِ علی!
شعله سر میکشد ز جانِ علی
بی تو ای قهرمان قصۀ عشق،
ناتمام است داستان علی...
خطبهی ناتمام زهرا کرد
کار شمشیر خونفشان علی
خواست نفرین کند، که زهرا را
داد مولا قسم به جان علی-
-که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛
صبر کن صبر، مهربان علی!
ذوالفقار برهنهی سخنش
کرد کاری به دشمنان علی،
با وجودی که قاسم رزق است
ساخت عمری به قرص نان علی
رفت زهرا و اشک از دنبال
وز پی او روان، روان علی...
درد دل را به چاه میگوید
رفته از دست، همزبان علی
آن شراری که سوخت زهرا را،
سوخت تا مغز استخوان علی
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
ادامه اشعار این صوت: https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/880
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه حضرت زهراء «س».m4a
10.16M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 چهارشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲
ملائک ذکر میگویند دائم همصدا با تو
دعای نور میخوانند هر صبح و عشا با تو
چه خوشبختند، دستان تو را هر روز میبوسند
تنور و سفره و دستاس هستند آشنا با تو
بیا قسمت کنیم اصلاً ثواب خانهداری را
ببین جارو کشیدن با من امشب، بچهها با تو
بپرس از تک تک این قوم، ای بنت رسولالله
بگو با من اگر دارند مشکل، پس چرا با تو...؟
حلالم کن! حلالم کن! که ماندم بی تو در دنیا
قرار بعدیام در قتلگاهِ کربلا با تو...
عاطفه_جوشقانیان
اشعار_آیینی_حسینیه
گفت : در می زنند مهمان است
گفت : آیا صدای سلمان است ؟
این صدا نه ، صدای طوفان است
مزن این خانه ی مسلمان است
.
مادرم رفت پشت در ، اما …
.
گفت : آرام ، ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ، ما عزا داریم
.
پشت در سوخت بال و پر اما …
.
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان ، بردند
.
بازوی مادرم سپر ، اما …
.
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد
.
گفت : یک روز … یک نفر اما …
سید حمیدرضا برقعی
روضه شب نهم فاطمیه ۱۴۰۱ حجتالاسلام نصراللهی .m4a
3.91M
◾️روضه شب نهم فاطمیه دوم
#حضرت_زهرا_س_
#حاج_قاسم_سلیمانی
شاعران: سیدمحمدمهدی و سیدعلیرضا_شفیعی
▶️
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک درآستان تواند؟
لحظه ای که قنوت میگیری
همه ی شهر میهمان تواند
چتر این رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایه ها چه خوشبختند
همه را یک به یک دعا کردی
@hosenih
ماکه همسایه ی تو نه.. اما
از ازل زیر سایه ات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادرتو دل بستیم
درس عشق است درس زندگی است
بین خانه صفا و سادگی ات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگی ات
بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسه ی تو
در رکاب ولی شهید شدن
نام زهرا میان معرکه ها
نقش سربند حاج قاسم هاست
دل سردار ما سرای علی،
خانه اش وقف روضه ی زهراست
سالها بود بانی روضه
حال بر سفره ی تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است
تو علمدار عزت و غیرت
کوثری.. کوثری و بی مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف قدر تو را ندانستند
ما از آن قدر ناشناسی ها
ما از این زخم ها عزاداریم
با در خانه ی تو میسوزیم
با در خانه ی تو میباریم
آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه داده ست کوه بر دیوار
گوشه ای بچه های تو گریان
روضه برپاست کنج خانه ی تو
در دل آسمان چه غوغایی است
وقت تشییع مخفیانه ی تو
آه.. همراه یاس پرپر خود،
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که میشود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد
©شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
روضه شب دوم فاطمیه اول 1401.09.16.m4a
5.52M
#فاطمیه
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
دلم از روضه های فاطمیه
گرفته در هوای فاطمیه
بیا ای التیام روی نیلی
بیا صاحب عزای فاطمیه
*
بیا از جاده های بی نشانی
بیا ای آفتاب آسمانی
بیا شب های دلگیری ست آقا
بیا که روضۀ مادر بخوانی
*
نگاهی شعله ور، ای وای مادر
هجومی بی خبر، ای وای مادر
مغیره … بی هوا … ای وای بابا
تو و دیوار و در، ای وای مادر
شاعر: #یوسف_رحیمی
به نقل از کانال دوبیتی و رباعی
به همان كس كه محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
گر محرم عزاي زينب بود
فاطميه محرم زهراست
طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست
آن چه در حشر هم نمي خشكد
کوثر اشک نم نم زهراست
وآنچه شرح غمش بود بسيار
زندگي كردن كم زهراست
وآن كليدي كه ره گشاي علي است
گفتن اسم اعظم زهراست
وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موي خاكي و در هم زهراست
حتم دارم دلم روا گردد
چون دخيلش به پرچم زهراست
جوانی را تماشا کن که وقت راه رفتن هم
همان دستی که بشکسته است بر دیوار میگیرم
در آن روزی که دیوان عدالت میشود برپا
گریبان عدو را در بر دادار میگیرم
اگر خواهند آنجا شاهدی از من به جز محسن دو شاهد از در و دیوار میگیرم