سیاه روز جهان در غم رسول خداست
عـزای ختم رسل ماتم رسول خداست
غـریب گشتـه جهـان و غـریبتر ز همه
علی ولی خدا ابنعـم رسول خداست
کتـاب وحــی خداوندگـــار و اهــلالبیت
قـویترین سنـد محکـم رسول خداست
امیـن وحی ز ســوز درون بــزن فـریاد
بگو به حضرت زهرا سرت سلامت باد
مدینـه شهــر پیمبــر پیمبــــرت چــــون شد
بــــزرگ رهبـــر تــــوحیدپـــــرورت چـون شد
علـــی! یگـــانــه وصـــــی پیمبــــر اعظــــم
بگــو بـــه اهــل مدینـه بـــرادرت چــون شد
تو نفس احمد و او نفس توست پس تو بگو
کسی کـه جـان بـودی بـه پیکرت چون شد
سراسـرت شـده در دود آه پوشیـده
چه روی داده که زهرا سیاه پوشیده
مـدینــه صحنــــۀ روز قیــــامـت کبــــراست
مدینه محفل فریاد و اشک و آه و عزاست
گـــرفتـه زانـــوی غــم در بغــل امام حسن
به ماه چهره روان اشک سیدالشهداست
نشستـه گــــرد یتیمـــی بـــه چهـرۀ زینب
بـه تـن لبـاس عـزا مثـل مـادرش زهراست
شده است خیمۀ غم ملک خالق ازلی
خمیده قـامت زهرا شکسته رکن علی
استاد سازگار
به جای (چون شد) در مصرع های میانی می شود (چه شده) گذاشت تا با نحوه تکلم مرسوم نزدیک تر باشد
اجر پیغمبری
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حُکم بر خانهنشینیِ علی امضا شد
بعدِ تو حرمت کاشانۀ حق حفظ نشد
پای اولاد حرامی، به حریمت وا شد
دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمانِ مودت به خدا، اجرا شد
خبر پر زدن فاطمه حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضهها هست، بمانند... ولی عاشورا
تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارت معجر ز سر زنها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
سر او تا که جدا شد زرهاش را بردند
زرهاش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد
اجرِ پیغمبریات بود که مردم دادند
ظلمهایی که پس از تو به ذَوِیالقُربی شد
شاعر: محمدجواد شیرازی
بر تن وحی تازیانه زدند
خاتم الانبیا رسول خدا
که جهانش هزار بار فدا
کـرد اعـلام بـر سر منبر
به خلایق ز اصـغر و اکبر
که من ای مسلمینِ نیک خصال
دیدم آزارها به بیست و سه سال
کردهام روز و شب حمایتتان
سنگ خوردم پی هدایتتان
ساحرم خواندهاید و جادوگر
بـر سـرم ریختیـد خاکستر
گـاه کـردید سنـگ بـارانم
گـه شکستید درِّ دنـدانم
مثل مـن از منافق و کفار
هیـچ پیغمبری نـدید آزار
حال چون میروم از این دنیا
اجر و مزدی نخواستم ز شما
جـز کـه بـا عتـرتم مودّتتان
حرمت و طاعـت و محبتتان
دو امـانت مـراست بین شما
طاعت از این دو هست، دین شما
ایـن دو از امـر داورِ منّـان
یکی عترت بوَد، یکی قرآن
این دو با هم چو این دو انگشتند
تـا ابـد متصل به یک مشتند
کافر است آن کسی که در اقرار
یـکی از این دو را کند انکار
چون محمّد ز دار دنیا رفت
روح او در بهشت اعلا رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام
تا به زهرا دهند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند
جـای گل، بار هیزم آوردند
گلشـان شعلـههای آذر بود
حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند
بـر تــن وحی تازیانه زدند
اولیـن اجـر مصطفی این بود
حمله بـر بیت آل یاسین بود
اجـر دوم نـصیب مـولا شد
کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چو شمع میشد آب
رُخش از خون سر گرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک
مثـل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش
تیربـاران شـد از جفـا بـدنش
اجر چارم بسی فراتر بود
نیزه و تیر و تیغ و خنجر بود
دست ظلم و عناد بگشادند
اجرها بر حسین او دادند
حمله بر جسم پاک او کردند
نیزه در سینه اش فرو کردند
تیر مسموم خصم او را کشت
سر به دل برد و شد برون از پشت
آب ها بود مهر مادر او
تشنه لب شد بریده حنجر او
تن او ماند در دل غربت
سر او شد جدا به ده ضربت
گلچین و تلفیقی از دو مثنوی استاد غلامرضا سازگار
به نقل از سایت حاج میثم مطیعی
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم
وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم
صبـر کـن سیر ببینم رخ بابایم را
چه کنم سدّ نگاهم شده اشک بصرم
قسمت این بود که بالای سرش بنشینم
چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم
وقت جان دادن خود گفت: مقدر این است
دو مـه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم
ای پدر! مادر مظلومه من یار تو بود
من پس از رفتن تو جان علی را سپرم
با تن خسته و بازوی کبود از مسجد
قول دادم که علی را به سوی خانه برم
دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه
گر بریزند همه اهل مدینه بـه سرم
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
تا که با دادن جان، جان علی را بخرم
به فدای سر یک موی علی باد پدر
گـر میـان در و دیـوار دهد جان، پسرم
جگرت سوخت به هر بیت که گفتی «میثم»
اجـر ایـن سـوختنت بـا احـدِ دادگرم
شاعر: غلامرضا سازگار
Shab28Safar1399[03].mp3
12.31M
بیارید، قلم برای من
باید که بنویسم، وصیتامو
که باید، توو این دم آخر
بگم برا مردم، حکایتامو
غم نبینه دیگه نگاه زهرا
گُم نشه توو صداها آهِ زهرا
زخمی نشه صورتِ ماه زهرا
جون شما و جون زهرا... زهرا
پشت دری نمونه زهرا... زهرا
خیلی آخه جوونه زهرا... زهرا
دلم میسوزه، واسه فردای علی
آتیش میگیره، همه دنیای علی
بیفته رو خاک، اگه زهرای علی
(ام ابیها وای)
مبادا، که زود بره از یاد
سفارشات من، منِ پیمبر
مبادا، سکوت کنید مردم
بسوزه توو شعله، خونهی حیدر
روی خاک کوچهها زهرا... زهرا
بین دشمنا نشه تنها، زهرا
میپیچه توو آسمونا " یا زهرا"
خاکی بشه دامن زهرا... ای وای
تازیونه به تن زهرا... ای وای
دردِ سیلی زدن زهرا... ای وای
دلم میسوزه واسه فردای علی
آتیش میگیره همه دنیای علی
بیفته رو خاک اگه زهرای علی
(ام ابیها وای)
شاعر: رضایزدانی
نغه پرداز: محمد رضا رضایی
مداح: حاج میثم مطیعی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انذار بسیار مهم رهبر انقلاب نسبت به جریان نفوذ در دستگاه های کشور
🌷 رهبر انقلاب: نباید گذاشت دشمن شکست خورده، در داخل کشور با انحاء حیلهها و ترفندها، کار خودش را دنبال کند/ پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن نباید در داخل کشور برافراشته شود/ باید مراقبت کرد و همه موظفند، در وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، مطبوعات، وزارت علوم و وزارت بهداشت...
✏️ آخرین صحبت امروز من این است: من میگویم رزمندگان ما، مجاهدان ما برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربانی کردند، فداکاری کردند. جوانان مبارز و مجاهد خانوادههای خودشان را داغدار کردند برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای این کشور بالا نرود. نمیشود ملت ایران قبول کند که همان پرچمها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسانهای فریبخورده در داخل کشور برافراشته بشود.
✏️ این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانه دشمن نباید در داخل کشور در دستگاههای مختلف ما برافراشته شود. باید مراقبت کرد، همه موظفند. در وزارت آموزش و پرورش باید مراقبت کرد، در صدا و سیما باید مراقبت کرد، در مطبوعات باید مراقبت کرد، در وزارت علوم و وزارت بهداشت که محل تربیت جوانهاست باید مراقبت کرد. آنجا دشمن به وسیله رزمندگان ما شکست خورد نباید گذاشت آن دشمن شکست خورده در داخل کشور با انحاء حیلهها و ترفندها کار خودش را دنبال کند و انجام دهد. امیدواریم خدای متعال همه مسئولین ما، همه مردان و زنان ما، همه فعالان بخشهای مختلف ما را با هوشیاری کامل در مقابل توطئه دشمن نگه دارد. ۱۴۰۳/۷/۴
هدایت شده از روضه های مکتوب ( متن روضه اهل بیت )
🔴 حزب الله پیروز است ...
ترویج یأس و نا امیدی و تضعیف نیروهای فعال در صحنه بعد از شهادت سید مقاومت و یاران شهید ایشان گناه بزرگی است.
برای درگیر نشدن در دام یاس شیطانی وعده های بصیرت آفرین حضرت آقا در دو پیام مربوط به واقعه شهادت سید حسن را مرور کنیم:
۱. برکات تدبیر و جهاد چند ده سالهی او هرگز از دست نخواهد رفت.
۲. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت، جهت بخشید، با فقدان او نه تنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت.
۳. ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوهی الهی کوبندهتر خواهد شد.
ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است.
۴. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت.
۵. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند.
همچنین در پیام اول آمده است:
۶. جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمهی مهمی وارد کنند. همهی نیروی مقاومت منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن است.
۷. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد.
۸. امروز هم لبنان به حول و قوهی الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد.
و در آخر این پیام نیز فرمودند:
بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.
در سخنرانی ۴ مهر نیز تاکید فرمودند:
دشمن از پول، از سلاح، از امکانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است؛ طرف مقابل، مؤمنین، مجاهدین فیسبیلالله، عُشری از اعشار آن امکانات را هم ندارند امّا در عین حال، آن کسی که پیروز است، طرفِ مجاهدِ فیسبیلالله است؛ مقاومت فلسطین پیروز است، #حزبالله_پیروز_است.
Shab09Moharram1397[03].mp3
10.31M
دریا توو دستاته برادر، ممنون دستاتم علمدار
دستی نداری تا بگیرم، از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدار حرم باشی؟
این بچه ها دیگه نمیخوان آب؛ تو رو میخوان
میشه براشون باز سقاشی؟
وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم
سقا بدون دست هم سقاست باورکن
توو چشم عباسم نبینم اشک غم باشه
بی تو حسین تنهاست باور کن
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم علمدار
* * * *
دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید عاقبت دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد
دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر؟
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟
دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار
دستش رو به پهلوش میگیره؟
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم علمدار
نغمه پرداز: اکبر شیخی
شاعر: امیررضا یزدانی
مداح: حاج میثم مطیعی
لیست اشعار حضرت زهرا سلام الله علیها
اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا
اشعار قبل شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
اشعار بعد شهادت
اشعار مصائب و کوچه بنی هاشم
چند شعر سینه زنی حضرت زهرا
اشعار ولادت حضرت زهرا
بُرد در شب، تا نبیند بینقاب
ماه نورانیتر از خود، آفتاب
شُسته دست از جان، تن جانانه شُست
شمع شد، خاکستر پروانه شُست
نیست در کس طـاقت بشنیدنش
با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟
دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید
آن چنان خم شد که تا زانو رسید
دست از بازوی بشکسته خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای در یاسمن پیچیده شد
نیمهشب، تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طـرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طــرف، احمد به استقبال او
ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
ابرها گِریند بر حال علی
می رود در خاک، آمال علی
آهِ سرد و بغض پنهان در گلو
بود با آن عدّه، گرم گفت و گو
این تنِ آزرده، باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من
همرهان، این لیلة القدر من است
من هلال از داغ و، این بدر من است
اشک من زین گل، شده گلفامتر
هستیام را میبرید، آرامتر
مَرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراهِ او خاکم کنید
تا علی ماهَش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر بُرد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا: ای خاک، جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد، همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف، دریا گرفت
احمد از داماد خود، زهرا گرفت
گفتش ای تاج سر خیل رُسُل
وی بَر تو خُرد، یکسر جزء و کل
از من این آزرده جانت را بگیر
بازگرداندم، امانت را بگیر
بار دیگر، هدیه ی داور بگیر
کوثرت از ساقی کوثر بگیر
میکِشد خجلت علی از محضرت
«یاس» دادی، میدهد «نیلوفر»ت
به نقل اشعار آیینی حسینیه
✍استاد #علی_انسانی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شب شهادت حضرت زهرا (س).mp3
10.29M
◼️ روضه شب شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 یک شنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی، آخر افتادی
اینروزها مجروح جنگ غربتم! برخیز
آه ای طبیب من! چرا در بستر افتادی
قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا
کی من به دوری تو عادت میکنم زهرا
از بیملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت میکنم زهرا
حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هربار میگیرم
دیروز اگر تو میگرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
مکالمه سلمان با حضرت زهرا
روضه اسما و حضرت زهرا و بردن خبر برای امیرالمومنین ...
ارتباط با روضه قمر بنی هاشم و حضرت علی اصغر علیهما السلام
✍ #سیدمیلاد_حسنی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شهادت حضرت زهرا (س).mp3
11.33M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 دوشنبه ۶ آذرماه ۱۴۰۲
ای چراغ دل ویرانه ی من
نظری کن به من و خانه ی من
خانه بعد از تو شده غمخانه
شمع یاد تو و ما پروانه
گریه داریم نهان از دشمن
من به طفلان تو، طفلان بر من
زود ای لاله ی من پژمردی
کاش همراه مرا می بردی
همه شب تا به سحر پیوسته
می کنم ناله ولی آهسته
تا نظر بر در و دیوار کنم
یاد آن پهلو مسمار کنم
ای حمایتگر من خیز و ببین
فاتح بدر شده خانه نشین
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
آنکه یک عمر سرافرازی کرد
چرخ با هستی او بازی کرد
هیچ پرسی به چه روز افتادم
رفتی و کرده ای دشمن شادم
آنکه می خواست ز پا بنشینم
شادمانست که من غمگینم
فرصتی تا که مناسب جوید
این سخن با دگران می گوید
رشته ی صبر علی پاره شده
چاره ساز همه بیچاره شده
علی انسانی
اشاره به روضه سلمان و سلیم
ارتباط با روضه قمر بنی هاشم ...
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه حضرت زهراء (س).mp3
10.49M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 سه شنبه ۷ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت
قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت
از میخ گفت و از در و دیوار و دود گفت
از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت
از دست بستهی یلخیبر، میان خلق
افتادن عمامهی حیدر میان خلق
لرزید شانههای قرار و امان ما
بیتاب شد ز گریه امام زمان ما
از روضهخوان بخواه سخن مختصر کند
آری بگو رعایت حال پسر کند
از شهر غربت پدرش زود بگذرد
نام مغیره را به زبان کمتر آورد
* *
یابن الحسن! به خاطر مادر ظهور کن
آقا تو را به زینب مضطر ظهور کن
✍ #طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بُغض علی میجوشید
ضربهای زد به درِ خانه و دَر را انداخت
آتشی را به در "خانهی آب" آورد و
بین دیوار و درِ سوخته دعوا انداخت
ضربهی پایِ دَر و بی ادبیهایِ غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا آنکه،
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
✍ #محمدحسن_بیات_لو
روضه مسجد مدینه و نفرین حضرت زهرا ...
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه حضرت زهرا (س).mp3
11.75M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 چهارشنبه ۸ آذرماه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا_س_مدح
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است
سر سجاده بهجایی نرسیدهست کسی
هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلِ کرم حساساند
استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟!
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهراً خلوت و خاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آنروز که پایانِ غم فاطمه است
✍ #مجتبی_خرسندی
بُرد در شب، تا نبیند بینقاب
ماه نورانیتر از خود، آفتاب
شُسته دست از جان، تن جانانه شُست
شمع شد، خاکستر پروانه شُست
نیست در کس طـاقت بشنیدنش
با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟
دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید
آن چنان خم شد که تا زانو رسید
دست از بازوی بشکسته خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای در یاسمن پیچیده شد
نیمهشب، تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طـرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طــرف، احمد به استقبال او
ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
ادامه شعر :
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/1258
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شهادت حضرت زهرا (س) ۲۶ آذر ۱۴۰۲.mp3
12.17M
◼️ روضه شهادت
حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 یک شنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۲
#محمدجواد_شیرازی
مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا
چاره ی لحظه های دشوارم، رحم کن بر دل علی زهرا
اندکی تا دم سحر مانده، تازه آغاز دردسر مانده
لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
وقت تنگ است و کار بسیار است، غسلت ای باغ لاله دشوار است
گره افتاده است در کارم، رحم کن بر دل علی زهرا
وقت غسلت چقدر لرزیدم، خون تازه به پهلویت دیدم
ای زمین گیرِ زخمِ مسمارم، رحم کن بر دل علی زهرا
بین محراب زینب من را... فضه دریاب زینب من را...
جان این دختر عزادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
غسل دادم تو را حسین افتاد، صورتت دیدم و حسن جان داد
نظری کن بر این دل زارم، رحم کن بر دل علی زهرا
به من مرده جان تازه بده، لااقل لحظه ای اجازه بده
سر روی شانه ی تو بگذارم ، رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
با قد خم قدم قدم رفتم، زیر تابوت همسرم رفتم
کمرم تا شد ای هوادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
رکن من یار و یاورم زهرا، من چگونه به دست خود حالا
هستی ام را به خاک بسپارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
وسط قبر بین این گودال، پدرت آمده است استقبال
چه کنم می روی و ناچارم... رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
جان حیدر مرا حلالم کن، دم آخر مرا حلالم کن
خیلی آخر به تو بدهکارم، رحم کن بر دل علی زهرا
شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه
زینب و اهل حرم دل نگرانن
حسین تا هست زنها در امانن
حسین تا هست خیمه روبراهه
غم ناموس بعد از قتلگاهه
تنها شدی و جنگیدی تنها ابی عبدالله
کشتن تو رو مقابل زنها ابی عبدالله
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضهٔ حضرت زهرا (س).mp3
9.85M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 دوشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲
امسال هم نوکر حسابم کردی آقا
بد بودم امّا انتخابم کردی آقا
در مجلس روضه مرا هم راه دادی
یک بار دیگر مستجابم کردی آقا
کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی
با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا
مثل همیشه آبرویم را خریدی
پیش همه عالیجنابم کردی آقا
از اولش کارِ تو ذرّهپروری بود
در آخرش هم آفتابم کردی آقا
بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشیام شد
تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا
زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی
با این قباله کامیابم کردی آقا
یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم
از میخِ دَر گفتی کبابم کردی آقا
#محمد_فردوسی
اهرمن بر ملکی راه گرفت
صورت حوریه چون ماه گرفت
کوچه را همهمه و آه گرفت
تا که زهرا کمر شاه گرفت...
یاس در هجمهء صد خار افتاد
بازوی فاطمه از کار افتاد
بر زمین عرش معلا افتاد
سایه بر صورت زهرا افتاد
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
وای از آن لحظهء شرمندگی اش
چه بهم ریخته شد زندگی اش
ناگهان شعله ای از راه رسید
آتشی بود که نَمرود ندید
شعله تا صورت خورشید دَوید
سرخ شد سینهء آن یاسِ سفید
تا که بین در و دیوار افتاد
فضه را خواند بیا؛ بار افتاد
فضه را خواند: مرا یاری کن
مادرم نیست وفاداری کن
تو بجای من علمداری کن
شوهرم را نکُشند! کاری کن!
وقت آنست که اعجاز کنم
گِرِه از دست خدا باز کنم
من چه گویم! تو بپرس از مسمار
که چه شد سینهء سرُّ الاَسرار?
چه شده بین در و آن دیوار?!
بحث ناموس خدا شد انگار!
که علی جلوهء ستّاری کرد
گفت سلمان!..عَبا! یاری کرد
شاعر: #حسین_نعیمی_رافض
شعر از اشعار_آیینی_حسینیه
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضۀ حضرت زهرا س.mp3
9.91M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 سه شنبه ۲۸ آذرماه ۱۴۰۲
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا
بی تو ای یار مهربانِ علی!
شعله سر میکشد ز جانِ علی
بی تو ای قهرمان قصۀ عشق،
ناتمام است داستان علی...
خطبهی ناتمام زهرا کرد
کار شمشیر خونفشان علی
خواست نفرین کند، که زهرا را
داد مولا قسم به جان علی-
-که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛
صبر کن صبر، مهربان علی!
ذوالفقار برهنهی سخنش
کرد کاری به دشمنان علی،
با وجودی که قاسم رزق است
ساخت عمری به قرص نان علی
رفت زهرا و اشک از دنبال
وز پی او روان، روان علی...
درد دل را به چاه میگوید
رفته از دست، همزبان علی
آن شراری که سوخت زهرا را،
سوخت تا مغز استخوان علی
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
ادامه اشعار این صوت: https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/880
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه حضرت زهراء «س».m4a
10.16M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها
📆 چهارشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲
ملائک ذکر میگویند دائم همصدا با تو
دعای نور میخوانند هر صبح و عشا با تو
چه خوشبختند، دستان تو را هر روز میبوسند
تنور و سفره و دستاس هستند آشنا با تو
بیا قسمت کنیم اصلاً ثواب خانهداری را
ببین جارو کشیدن با من امشب، بچهها با تو
بپرس از تک تک این قوم، ای بنت رسولالله
بگو با من اگر دارند مشکل، پس چرا با تو...؟
حلالم کن! حلالم کن! که ماندم بی تو در دنیا
قرار بعدیام در قتلگاهِ کربلا با تو...
عاطفه_جوشقانیان
اشعار_آیینی_حسینیه
گفت : در می زنند مهمان است
گفت : آیا صدای سلمان است ؟
این صدا نه ، صدای طوفان است
مزن این خانه ی مسلمان است
.
مادرم رفت پشت در ، اما …
.
گفت : آرام ، ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ، ما عزا داریم
.
پشت در سوخت بال و پر اما …
.
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان ، بردند
.
بازوی مادرم سپر ، اما …
.
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد
.
گفت : یک روز … یک نفر اما …
سید حمیدرضا برقعی
روضه شب نهم فاطمیه ۱۴۰۱ حجتالاسلام نصراللهی .m4a
3.91M
◾️روضه شب نهم فاطمیه دوم
#حضرت_زهرا_س_
#حاج_قاسم_سلیمانی
شاعران: سیدمحمدمهدی و سیدعلیرضا_شفیعی
▶️
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک درآستان تواند؟
لحظه ای که قنوت میگیری
همه ی شهر میهمان تواند
چتر این رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایه ها چه خوشبختند
همه را یک به یک دعا کردی
@hosenih
ماکه همسایه ی تو نه.. اما
از ازل زیر سایه ات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادرتو دل بستیم
درس عشق است درس زندگی است
بین خانه صفا و سادگی ات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگی ات
بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسه ی تو
در رکاب ولی شهید شدن
نام زهرا میان معرکه ها
نقش سربند حاج قاسم هاست
دل سردار ما سرای علی،
خانه اش وقف روضه ی زهراست
سالها بود بانی روضه
حال بر سفره ی تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است
تو علمدار عزت و غیرت
کوثری.. کوثری و بی مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف قدر تو را ندانستند
ما از آن قدر ناشناسی ها
ما از این زخم ها عزاداریم
با در خانه ی تو میسوزیم
با در خانه ی تو میباریم
آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه داده ست کوه بر دیوار
گوشه ای بچه های تو گریان
روضه برپاست کنج خانه ی تو
در دل آسمان چه غوغایی است
وقت تشییع مخفیانه ی تو
آه.. همراه یاس پرپر خود،
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که میشود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد
©شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
روضه شب دوم فاطمیه اول 1401.09.16.m4a
5.52M
#فاطمیه
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
دلم از روضه های فاطمیه
گرفته در هوای فاطمیه
بیا ای التیام روی نیلی
بیا صاحب عزای فاطمیه
*
بیا از جاده های بی نشانی
بیا ای آفتاب آسمانی
بیا شب های دلگیری ست آقا
بیا که روضۀ مادر بخوانی
*
نگاهی شعله ور، ای وای مادر
هجومی بی خبر، ای وای مادر
مغیره … بی هوا … ای وای بابا
تو و دیوار و در، ای وای مادر
شاعر: #یوسف_رحیمی
به نقل از کانال دوبیتی و رباعی
به همان كس كه محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
گر محرم عزاي زينب بود
فاطميه محرم زهراست
طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست
آن چه در حشر هم نمي خشكد
کوثر اشک نم نم زهراست
وآنچه شرح غمش بود بسيار
زندگي كردن كم زهراست
وآن كليدي كه ره گشاي علي است
گفتن اسم اعظم زهراست
وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موي خاكي و در هم زهراست
حتم دارم دلم روا گردد
چون دخيلش به پرچم زهراست
جوانی را تماشا کن که وقت راه رفتن هم
همان دستی که بشکسته است بر دیوار میگیرم
در آن روزی که دیوان عدالت میشود برپا
گریبان عدو را در بر دادار میگیرم
اگر خواهند آنجا شاهدی از من به جز محسن دو شاهد از در و دیوار میگیرم
اشعار روضه های مکتوب
#فاطمیه #امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی
ادامه اشعار:
علي بيا به برم كه راهي سفرم
خدا نكهدار علي خدانگهدار
مي طلبم زخدا سلامتي تورا
خدا نگهدار علي خدا نگهدار
شكسته بالم كن نظر به حالم
رفتنيم من كن علي حلالم
اي رهبر مظلوم من اي شمع وجودم
نذ ر تو جواني من و بود و نبودم
داروندارعلي ياور ويارعلي
فاطمه جانم خانم فاطمه جانم
خوش آمدي به برم ،ياور همسفرم
فاطمه جانم ........................
بانوي خانه مرو ، يار يگانه مرو
فاطمه جانم .........................
همسفر من بشكسته پرمن
سنگ صبورم سينه سپر من
اي دلخوشيم هم نفسم نور دوعينم
حالا مرو زود است بمان جان حسينم
عشق تو حاصل من ،اشك تو قاتل من
خدا نگهدا ر ......................
به دخت در محنم سپرده ام كفنم
خدا نگهدار .....................
شبانه بردار ، تابوت من زار
تا كه نگردد ، قاتلم خبردار
من ميروم و هست تورا غربت حاكي
گوشواره ومسمار در و چادر خاكي
اي همه هست علي قوت دست علي
فاطمه جانم .......................
باخبرازدلمم هلال شام غمم
فاطمه جانم .....................
اي گل نازم اي سوز وگدازم
عشق و اميدم من بي تو چه سازم
تنها ترازاينم مكن اي روح وروانم
حرفي نزن ازغسل وكفن يارجوانم
روضه فاطمیه دی 99 نصرالهی.MP3
15.94M
ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟
یاس کبود سوخته ی پرپرت چه شد؟
ماه غروب کرده ی پیش از غروب عمر
خورشید اوفتاده به پشت درت چه شد؟
ای آستان وحی که آتش زده تو را؟
ای باب جبرئیل امین کوثرت چه شد؟
ای مادر حسین و حسن تربتت کجاست
ای بحر عصمت نبوی گوهرت چه شد؟
ای میر بدر و صف شکن خیبر و اُحد
با من بگو شهیده ی بی سنگرت چه شد؟
ای همسر رسول خدا از علی بپرس
داماد داغدیده ی من، همسرت چه شد؟
با من بگو مدینه در آن کوچه های تنگ
با حسن آفتاب خدا منظرت چه شد؟
ماهی که خاک ریخت علی روی آن کجاست
خورشید روی سینه ی پیغمبرت چه شد؟
«میثم» به سان شمع بسوز و سپس بپرس
پروانه ی همیشه ی مولا، پرت چه شد؟
حاج غلامرضا سازگار
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
روضه مصائب حضرت زهرا.mp3
3.61M
تا چند کشم هر سو این قد کمانی را
ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را
جان میرود از دستم خون خوردم و لب بستم
باید ببرم در گور غم های نهانی را
در آرزوی مرگم افتاده برو بَرگَم
دارم ز جهان تنها این باغ خزانی را
یاد از پسرم آمد خون از بصرم آمد
دیدم بملاقاتم تا قاتل جانی را
مظلوم تر از من نیست گر هست بگویم کیست؟
آنکس که نهد در گور این قد کمانی را
بس راز بهم گفتیم تا هر دو پذیرفتیم
او خونجگر خوردن من اشک فشانی را
«میثم» چه نوا خواندی زین زمزمه سوزاندی
هم اسفل و اعلا را هم عالی و دانی را
حاج غلامرضا سازگار
و لست ادری خبر المسمار
سل صدرها خزانة الاسرار
لقد جنی الجانی علی جنینها
فاندکت الجبال من حنینها
و الباب و الجدار و الدماء
شهود صدق ما به خفاء
منقول از مرحوم آیة الله غروی اصفهانی
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
شام شهادت فاطمیه 95 نصرالهی.MP3
3.96M
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
علی مشغول آن بدن شد
چه غسلی که به زیر پیرهن شد
غمش گردیده شد یاس سپیدی
به دفنش از چه رو سرخین کفن شد؟
غم آمد شادیم از یاد رفته
توان از جسم عدل و داد رفته
دو دست خود علی بر هم زد و گفت
تمام هستیم بر باد رفته
هستیم بودی رفتی از دستم
تو چرا رفتی؟ من چرا هستم؟
کمی از غصه زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشکت بر بدن ماند
کفن را در بر بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
روضه شام شهادت حضرت زهرا.mp3
4.4M
مي شويم روي تو را فاطمه جان ز اشك تنهائي
خيز و بين حال منِ خانه نشين شده تماشائي
(اي بود و نبود من اي ياس كبود من)2
نشسته غم به دلم ز روي تو خجلم
مشو ز ديده نهان نرو تو فاطمه جان
(اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر)
دست گلچين تو چرا لاله من به گل ستان چيدي
لاله ام چيدي و بر اشك من غمديده خنديدي
(اي تمام هست علي مي روي از دست علي)2
گرفته ماه علي ببين تو آه علي
مشو ز ديده نهان مرو تو فاطمه جان
(اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر)
اي كه بودي همه جا يار من و درد آشناي من
دست بشكسته تو بوده بسي گره گشاي من
(مي چكد خود ز ديده ام اي يار شهيده ام)2
ببين تو چشم ترم شكسته بال و پرم
مشو ز ديده نهان مرو تو فاطمه جان
(اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر)
***
#حسن_لطفی
میشویمت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجای تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمی شدند گره های این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچه های تو
خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو
خون می چکد که زنده کند ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خنده یِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
@hosenih
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جای دست و زخم و کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
شعر از اشعار آیینی حسینیه