روضه شب نهم فاطمیه ۱۴۰۱ حجتالاسلام نصراللهی .m4a
3.91M
◾️روضه شب نهم فاطمیه دوم
#حضرت_زهرا_س_
#حاج_قاسم_سلیمانی
شاعران: سیدمحمدمهدی و سیدعلیرضا_شفیعی
▶️
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک درآستان تواند؟
لحظه ای که قنوت میگیری
همه ی شهر میهمان تواند
چتر این رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایه ها چه خوشبختند
همه را یک به یک دعا کردی
@hosenih
ماکه همسایه ی تو نه.. اما
از ازل زیر سایه ات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادرتو دل بستیم
درس عشق است درس زندگی است
بین خانه صفا و سادگی ات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگی ات
بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسه ی تو
در رکاب ولی شهید شدن
نام زهرا میان معرکه ها
نقش سربند حاج قاسم هاست
دل سردار ما سرای علی،
خانه اش وقف روضه ی زهراست
سالها بود بانی روضه
حال بر سفره ی تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است
تو علمدار عزت و غیرت
کوثری.. کوثری و بی مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف قدر تو را ندانستند
ما از آن قدر ناشناسی ها
ما از این زخم ها عزاداریم
با در خانه ی تو میسوزیم
با در خانه ی تو میباریم
آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه داده ست کوه بر دیوار
گوشه ای بچه های تو گریان
روضه برپاست کنج خانه ی تو
در دل آسمان چه غوغایی است
وقت تشییع مخفیانه ی تو
آه.. همراه یاس پرپر خود،
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که میشود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد
©شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
روضه شب دوم فاطمیه اول 1401.09.16.m4a
5.52M
#فاطمیه
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
دلم از روضه های فاطمیه
گرفته در هوای فاطمیه
بیا ای التیام روی نیلی
بیا صاحب عزای فاطمیه
*
بیا از جاده های بی نشانی
بیا ای آفتاب آسمانی
بیا شب های دلگیری ست آقا
بیا که روضۀ مادر بخوانی
*
نگاهی شعله ور، ای وای مادر
هجومی بی خبر، ای وای مادر
مغیره … بی هوا … ای وای بابا
تو و دیوار و در، ای وای مادر
شاعر: #یوسف_رحیمی
به نقل از کانال دوبیتی و رباعی
به همان كس كه محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
گر محرم عزاي زينب بود
فاطميه محرم زهراست
طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست
آن چه در حشر هم نمي خشكد
کوثر اشک نم نم زهراست
وآنچه شرح غمش بود بسيار
زندگي كردن كم زهراست
وآن كليدي كه ره گشاي علي است
گفتن اسم اعظم زهراست
وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موي خاكي و در هم زهراست
حتم دارم دلم روا گردد
چون دخيلش به پرچم زهراست
جوانی را تماشا کن که وقت راه رفتن هم
همان دستی که بشکسته است بر دیوار میگیرم
در آن روزی که دیوان عدالت میشود برپا
گریبان عدو را در بر دادار میگیرم
اگر خواهند آنجا شاهدی از من به جز محسن دو شاهد از در و دیوار میگیرم
اشعار روضه های مکتوب
#فاطمیه #امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی
ادامه اشعار:
علي بيا به برم كه راهي سفرم
خدا نكهدار علي خدانگهدار
مي طلبم زخدا سلامتي تورا
خدا نگهدار علي خدا نگهدار
شكسته بالم كن نظر به حالم
رفتنيم من كن علي حلالم
اي رهبر مظلوم من اي شمع وجودم
نذ ر تو جواني من و بود و نبودم
داروندارعلي ياور ويارعلي
فاطمه جانم خانم فاطمه جانم
خوش آمدي به برم ،ياور همسفرم
فاطمه جانم ........................
بانوي خانه مرو ، يار يگانه مرو
فاطمه جانم .........................
همسفر من بشكسته پرمن
سنگ صبورم سينه سپر من
اي دلخوشيم هم نفسم نور دوعينم
حالا مرو زود است بمان جان حسينم
عشق تو حاصل من ،اشك تو قاتل من
خدا نگهدا ر ......................
به دخت در محنم سپرده ام كفنم
خدا نگهدار .....................
شبانه بردار ، تابوت من زار
تا كه نگردد ، قاتلم خبردار
من ميروم و هست تورا غربت حاكي
گوشواره ومسمار در و چادر خاكي
اي همه هست علي قوت دست علي
فاطمه جانم .......................
باخبرازدلمم هلال شام غمم
فاطمه جانم .....................
اي گل نازم اي سوز وگدازم
عشق و اميدم من بي تو چه سازم
تنها ترازاينم مكن اي روح وروانم
حرفي نزن ازغسل وكفن يارجوانم
روضه فاطمیه دی 99 نصرالهی.MP3
15.94M
ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟
یاس کبود سوخته ی پرپرت چه شد؟
ماه غروب کرده ی پیش از غروب عمر
خورشید اوفتاده به پشت درت چه شد؟
ای آستان وحی که آتش زده تو را؟
ای باب جبرئیل امین کوثرت چه شد؟
ای مادر حسین و حسن تربتت کجاست
ای بحر عصمت نبوی گوهرت چه شد؟
ای میر بدر و صف شکن خیبر و اُحد
با من بگو شهیده ی بی سنگرت چه شد؟
ای همسر رسول خدا از علی بپرس
داماد داغدیده ی من، همسرت چه شد؟
با من بگو مدینه در آن کوچه های تنگ
با حسن آفتاب خدا منظرت چه شد؟
ماهی که خاک ریخت علی روی آن کجاست
خورشید روی سینه ی پیغمبرت چه شد؟
«میثم» به سان شمع بسوز و سپس بپرس
پروانه ی همیشه ی مولا، پرت چه شد؟
حاج غلامرضا سازگار
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
روضه مصائب حضرت زهرا.mp3
3.61M
تا چند کشم هر سو این قد کمانی را
ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را
جان میرود از دستم خون خوردم و لب بستم
باید ببرم در گور غم های نهانی را
در آرزوی مرگم افتاده برو بَرگَم
دارم ز جهان تنها این باغ خزانی را
یاد از پسرم آمد خون از بصرم آمد
دیدم بملاقاتم تا قاتل جانی را
مظلوم تر از من نیست گر هست بگویم کیست؟
آنکس که نهد در گور این قد کمانی را
بس راز بهم گفتیم تا هر دو پذیرفتیم
او خونجگر خوردن من اشک فشانی را
«میثم» چه نوا خواندی زین زمزمه سوزاندی
هم اسفل و اعلا را هم عالی و دانی را
حاج غلامرضا سازگار
و لست ادری خبر المسمار
سل صدرها خزانة الاسرار
لقد جنی الجانی علی جنینها
فاندکت الجبال من حنینها
و الباب و الجدار و الدماء
شهود صدق ما به خفاء
منقول از مرحوم آیة الله غروی اصفهانی
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
شام شهادت فاطمیه 95 نصرالهی.MP3
3.96M
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
علی مشغول آن بدن شد
چه غسلی که به زیر پیرهن شد
غمش گردیده شد یاس سپیدی
به دفنش از چه رو سرخین کفن شد؟
غم آمد شادیم از یاد رفته
توان از جسم عدل و داد رفته
دو دست خود علی بر هم زد و گفت
تمام هستیم بر باد رفته
هستیم بودی رفتی از دستم
تو چرا رفتی؟ من چرا هستم؟
کمی از غصه زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشکت بر بدن ماند
کفن را در بر بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
روضه شام شهادت حضرت زهرا.mp3
4.4M
مي شويم روي تو را فاطمه جان ز اشك تنهائي
خيز و بين حال منِ خانه نشين شده تماشائي
(اي بود و نبود من اي ياس كبود من)2
نشسته غم به دلم ز روي تو خجلم
مشو ز ديده نهان نرو تو فاطمه جان
(اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر)
دست گلچين تو چرا لاله من به گل ستان چيدي
لاله ام چيدي و بر اشك من غمديده خنديدي
(اي تمام هست علي مي روي از دست علي)2
گرفته ماه علي ببين تو آه علي
مشو ز ديده نهان مرو تو فاطمه جان
(اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر)
اي كه بودي همه جا يار من و درد آشناي من
دست بشكسته تو بوده بسي گره گشاي من
(مي چكد خود ز ديده ام اي يار شهيده ام)2
ببين تو چشم ترم شكسته بال و پرم
مشو ز ديده نهان مرو تو فاطمه جان
(اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر)
***
#حسن_لطفی
میشویمت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجای تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمی شدند گره های این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچه های تو
خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو
خون می چکد که زنده کند ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خنده یِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
@hosenih
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جای دست و زخم و کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
شعر از اشعار آیینی حسینیه
روضه عصر شهادت فاطمه زهرا.mp3
10.51M
حضرت_زهرا
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
اگر چه خار، ولی از تو رنگ و بو دارم
کنیز خانهی لطف شماست مادر من
و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم
اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم، ولی بخدا من هم آرزو دارم
برای بردنِ نامت که هیچ، اصلا من..
برای فکر به نام تو هم وضو دارم
به لکههای سیاهِ دلِ خودم گفتم
میان روضهی تو وقتِ شستشو دارم
دوباره #فاطمیه، آتش و، در و دیوار
چه روضههای عجیبی به پیش رو دارم
شبیه تو نفسم تنگ میشود گاهی
چقدر بغض فروخورده در گلو دارم
بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از
سیاهههای سپیدی که بین مو دارم
رضا قاسمی
شعر به نقل از مرثیه
روضه حضرت زهرا ۱۲دی۱۴۰۰.mp3
14.48M
بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_کردی
▶️
مگر که قصد سفر داری ای جوان علی
نفس نفس نزن ای جان من به جان علی
تو ای قرار دل بی قرار من زهرا
نمی شود نروی از کنار من زهرا؟
@hosenih
مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو
مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو
میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی
چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟
بگو هر آنچه که خواهی نگو خداحافظ
به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ
هنوز زخمی دست سیاه شلاقی
برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی
به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن
زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن
هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم
شرار خنده ی مردم نرفته از یادم
سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو
سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو
قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند
صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند
@hosenih
تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه
زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه
کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی
گذشته ای ز جوانیت در ازای علی
⏹
به نقل از اشعار آیینی حسینیه
سینه زنی:
فاطمیه/طلوع مهر درد و غمها
بهار اشک سینه زنها/به یاد غصه های مولا
فاطمیه/حدیث روضه های زهرا
به گوش دل صدای زهرا/مُحرّم عزای زهرا
چشم عالم گشته خونبار/نوحه خوانم با دل زار
شده پرپر گل حیدر/در میان در و دیوار
آه و واویلا یا زهرا...
ای شهیده/بهشت قلب مصطفایی
تمام هست مرتضایی/تویی که عصمت خدایی
قد خمیده/تویی تو مهر و ماه اسلام
به درد و سوز و آه اسلام/شدی فدای راه اسلام
سجد مشتاق سجودت/کلّ قرآن در وجودت
بهر یاریّ ولایت/داده ای بود و نبودت
آه و واویلا یا زهرا..
اشعار حاج امیر عباسی
روضه شب دوم فاطمیه حجتالاسلام نصراللهی.m4a
2.88M
فاطمیه دوم ۱۴۰۱
بی تو چه کند مولا؟ یا فاطمه الزهرا!
افتاده علی از پا، یا فاطمه الزهرا!
وقت ست که از رحمت، دستی ز علی گیری
افتاده ز پا مولا، یا فاطمه الزهرا!
بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد
با خانه نشینیها، یا فاطمه الزهرا!
رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد
پر ناله و پر غوغا، یا فاطمه الزهرا!
چو محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید
تنهاست علی تنها یا فاطمه الزهرا!
شب ها به مزار تو، میگرید و میسوزد
چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمه الزهرا!
بر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک
از دیدهی خون پالا، یا فاطمه الزهرا!
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب اَسما، یا فاطمه الزهرا!
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمه الزهرا!
استاد محمد علی مجاهدی
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده
ای دل حدیث دختر طاها شنیدهای؟
یَرضی شنیدهای لِرضاها شنیدهای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیدهای؟
حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیدهای؟
أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده
یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده
اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد
فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟
مهدی_جهاندار
اشعار آیینی حسینیه
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
روضه شب چهارم فاطمیه ۱۴۰۱ حجتالاسلام نصراللهی .m4a
4.09M
◾️روضه و مرثیه شب چهارم
شبهای فاطمیه دوم
آمد محرم علی و ماه فاطمه ...
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#یوسف_رحیمی (با کمی تغییر)
▶️
آمد محرّم علی و ماه فاطمه
آتش گرفته جان تو از آه فاطمه
با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام
بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه
@hosenih
بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان
با هاى هایِ گريهی جانکاه فاطمه
بیشک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر
بالای قبر محسن ششماهه، فاطمه
آه از ميان آن در و ديوار شد شروع
بعد از نبی، عروج إلى الله فاطمه
@hosenih
پشت در و کنار بقيع و به روی نی
معنا شدهست سرِّ فديناه فاطمه
محشر، به پاست روضهی مولای بیکفن
پيراهنیست کهنه به همراه فاطمه
دارد به روی دست، دو دست قلم شده
دستی که در مقام شفاعت علم شده
⏹
© به نقل ازاشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
@hosenih
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
@hosenih
همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه
تنها کسی که گوش به او داد چاه بود
رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش
راه عبورش از وسط قتلگاه بود
شعر از گروه #یا_مظلوم
به نقل از اشعار آیینی حسینیه
روضه و مرثیه شب پنجم فاطمیه حجتالاسلام نصراللهی .m4a
5.34M
◾️#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#جمهوری_اسلامی_ایران
هزاران سالِ نوری راه ِدرکِ ماست تا زهرا
خدا حق داشت فرماید وَ ما اَدراکَ ما زهرا
ملالش نیست از برزخ خیالی نیست از دوزخ
هرآنکه کار و بارِ او گره خوردهاست با زهرا
اگر دستاس میچرخاند در فکرِ من و تو بود
مراقب بوده از اول به آب و نانِ ما زهرا
و ما منظورِ او بودیم و ما همسایهاش بودیم
اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا
یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد
برای بچههای خود چهها کرده چهها زهرا
به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد
به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا
چهل سال است میبینیم لطف مادریاش را
نمیسازد رها ما را در این آشوبها زهرا
خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت
نزن که بر نخواهد داشت دست از مرتضی زهرا
مُغیره از نفس اُفتاد و قُنفد هم نفس میزد
علی را حفظ کرد اما به زیرِ دست و پا زهرا
سرِ مویی نشد کم از علی اما سرش را زد به در نامرد
به در خورد و زمین خورد و... مکرر ، بی هوا زهرا
زمین اُفتاد اما هیچکس یاری نکرد او را
حواسش هست بعد از آن زمین اُفتاده را زهرا
شاعر: #حسن_لطفی
به نقل از اشعار آیینی حسینیه
ادامه شعر 👇👇👇