eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است سر سجاده به‌جایی نرسیده‌ست کسی هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌ و بازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبه‌ی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است روی این نام همه اهل‌ِ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است ظاهراً خلوت‌ و خاکی‌ست، ولی در باطن دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است پسر فاطمه یک‌روز می‌آید از راه ای خوش آن‌روز که پایانِ غم فاطمه است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فراق تو بر دل شرر می‌گذارد شب غصه را بی سحر می‌گذارد به سوداي روي تو اي ماه زهرا! دلم در شب خود قمر می‌گذارد اگر تو بيايي ولي من نباشم، چه داغی به روی جگر می‌گذارد من آن طفل نامهربانم كه سر را، به دامان لطف پدر می‌گذارد كنار تو در روضه‌ها گريه كردن روی اشک‌هايم اثر می‌گذارد عزادار زهرا! دل غُصه‌دارت شبي تلخ را پشت سر می‌گذارد صداي نفس‌های مردي می‌آيد كه دارد به ديوار سر می‌گذارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیا بیا گل زهرا! عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی‌ام فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست تمام عزت شیعه رحین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدری‌اش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست بیا که با تن خونین، هنوز منتظر است... که انتقام تو تنها دوای مادر توست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمت ز خاطر هفت آسمان نخواهد رفت شکوه داغ تو از یادمان نخواهد رفت تو مادر ملکوتی، دعای هیچ کسی بدون اذن شما، آسمان نخواهد رفت رسوم شهر مدینه همیشه بر عکس است کسی به مجلس ختم جوان نخواهد رفت کسی تسلی خاطر نشد برای علی به این دلیل غمت از میان نخواهد رفت * * بیا مسافر تنها! که غم فقط غم توست غمی که از دل صاحب زمان نخواهد رفت به سمتت آمده از دور شاعری تنها که دست خالی از این آستان نخواهد رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل سایه نشین علم حیدر و زهراست محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست @hosenih بین الحرمین ست نجف تا به مدینه آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست لبریز پر و بال ملائک ز نزول است آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست با یک نگه فضه او سنگ شود زر این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست صد شکر که در بین تمامی اراضی این خاک سرای عجم حیدر و زهراست خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست داغ حسن و داغ حسین و غم زینب عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست @hosenih بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی تا روح الامین‌ محتشم حیدر و زهراست یک روز میاید به دل شهر عزیزی آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست ⏹ شعر فاطمه زهرا به نقل از اشعار آیینی حسینیه
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش خورشید را نِشاند به روی مدار عرش در "فاطمه" جمال خدا دیده می‌شود آئینه‌ی نبی شده آئینه‌دار عرش ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل‌هاست تسبیح نامِ "فاطمه جان" است، کار عرش نه حضرت رسول..، نه حیدر..، برای تو "لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا از این طریق حفظ شود ساختار عرش جانم به میوه‌ای که بُود بابِ میل تو آن میوه ای که نام گرفته: "اَنارِ عرش" گفتند: انبیای خدا هم پیاده‌اند... آن دَم که روز حشر تویی تک‌سوار عرش ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست کافی‌ست چادر تو شود سایه‌سار عرش بعد از هجومِ کوچه، خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه‌ی بهشت، تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده‌ای، "خانه‌دارِ" عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره‌های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق، لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی‌دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد فهمیده‌ایم حدِّ مقام‌اَت قیامتی است... وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ "علیک" تو دلخوش است هرگاه رو به خانه‌ی امن‌اَت سلام کرد وللهِ یک شبه همه‌ی آن یهود را این چادر تو بود، مسلمان‌ِ تام کرد از قصه‌ات حکایتِ ایمان درست شد با گردوخاکِ چادرت انسان درست شد روح تو خلق شد، قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت دستت بلند شد، مَلَکی رَبَّنا نوشت "پرده نشین آل نبی"..، لوحِ کردِگار قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت تنها سه آیه سهم تو از قِصّه‌ی خداست امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت معراج، ابتدای رسیدن به فیضِ توست این را رَسول، سَردرِ غارِ حرا نوشت عیسی اگر که کور شفا داده.. ،با یَقین بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت ذُرّیه‌ی تو را که خدا "پادشاه" خواند ذرّیه‌ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می‌کند... باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد دروازه‌ی بهشت غلامِ دَرِ علی است افلاک تشنه‌ی نمِ چشمِ ترِ علی است رازِ نهان خلقتِ این خاک "مرتضی" است سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است دستی بلندتر ز یدالله دیده‌ای؟! بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم فَتحُ الفتوحِ معرکه‌ی خیبرِ علی است امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است بانوی آب و آینه ها، سنگر علی است با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است عمری برای عُمر کمش گریه می‌کنیم... هِجده بهار، نُه نَفَسَش، همسر علی است این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد! این لاله‌ی کبود، گُلِ پرپر علی است در گُر گرفت..، میخ کج از شرم سرخ شد... پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است او باغ لاله کاشت..، بگو وای مادرم او بار شیشه داشت..، بگو وای مادرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با یاد و نام ی والامقام زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی ** منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی منم از پیروان مکتب پیر جمارانی منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما امید حضرت آقا به این نسل جوان ما جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!! همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!! همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود ! نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبحِ تقویم گفت یا زهرا همه هستی‌م گفت یا زهرا نور زهرا که در جهان پیچید هفت اقلیم گفت یا زهرا آدم آموخت علم أسما را بعد تعلیم گفت یا زهرا ملت انقلابی ایران وقت تحریم گفت یا زهرا محشری شد شبی که فرمانده پشت بی‌سیم گفت یا زهرا و اباالفضل دست‌هایش را کرد تقدیم گفت یا زهرا هی امان‌نامه می‌فرستادند جای تسلیم گفت یا زهرا عارفی سرّ عشق می‌دانست هرچه گفتیم گفت یا زهرا
گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآن‌رو جلوه چون مصطفی كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش، رشكِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا- همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا
|⇦•سِرِّ پروردگار یا زهرا... و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سِرِّ پروردگار یا زهرا صاحب اختیار یا زهرا بوده ای در بهشتِ قُربِ خدا بانوی تاجدار یا زهرا وَ مِنَ الماءِ کُلِّ شیءٍ حَی ای به خلقت فدا یا زهرا ای که باشد چو مصطفی و علی مدح تو بی شمار یا زهرا جبرئیل و همه ملائکه اند بر تو خدمتگذار یا زهرا نقش سربند فاتح خیبر وسط کارزار یا زهرا شاهدم چارچوب آن قلعه است هیمنه ذوالفقار یا زهرا رو به راه است زندگیِ علی تا تویی خانه دار یا زهرا فیض بردند از نماز شبت همه ایل و تبار یا زهرا میشود مثل عرش غرق نور خانه روزی سه بار یا زهرا در قیامت که هر پدر ز پسر مینماید فرار یا زهرا تازه آنجا زمان جلوه ی توست با تمامِ وقار یا زهرا میشوی با جلال فاطمی ات روی ناقه سوار یا زهرا دور تا دور تو ملائکه اند جملگی پرده دار یا زهرا روبرو پشت سر یمین و یسار هر دو هفتاد هزار یا زهرا میرسی با حریرِ سبز بهشت محضر کردگار یا زهرا هرکه دارد به سینه حب علی میکشد انتظار یا زهرا
رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر گرد پیری می نشیند روی این سر بیشتر همت حی علی خیر العمل کمرنگ شد خیر در پرونده ام دارم ولی شر بیشتر آی آقای عزیزِ ما بیا برگرد که... دور از تو می‌شوم هر روز بدتر بیشتر از من این من را بگیر و چشم گریانم بده چون مقرب می‌شوم با دیده‌ی تر بیشتر دیرتر در وا کنی، بر من تفضّل کرده‌ای دوست دارم که بمانم پشت این در بیشتر یا عزیز الله ما را هم به زهرا وصل کن وصل کن ما را به قدر و نور و کوثر بیشتر هر کسی دارد ارادت به علیِ مرتضی_ پشت او بوده دعای خیر مادر بیشتر قدر زهرا را کسی نشناخت غیر از مرتضی قدر او معلوم می گردد به محشر بیشتر ** دلخوریم از اهل یثرب، از علی نشناس‌ها دلخوریم این روزها از کوچه،... از در بیشتر آتش اول چوب را سوزاند، اما فکر کن: عمدتاً آتش اثر دارد به معجر بیشتر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e وقتی هوای روضه ما باز مادری است حال و هوای گریه ما جور دیگری است وقتی که مادر همه ماست فاطمه حسی که بین ماست، همانا برادری است @hosenih مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است شاهان روزگار به ما غبطه می خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نشان دل بی قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است @hosenih زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد ⏹ ©به نقل از اشعار آیینی حسینیه
به همان كس كه محرم زهراست دل من غرق ماتم زهراست گر محرم عزاي زينب بود فاطميه محرم زهراست طاق محراب و گنبد مسجد یادگار قد خم زهراست آن چه در حشر هم نمي خشكد کوثر اشک نم نم زهراست وآنچه شرح غمش بود بسيار زندگي كردن كم زهراست وآن كليدي كه ره گشاي علي است گفتن اسم اعظم زهراست وآنچه خشم خدا به آن بسته است موي خاكي و در هم زهراست حتم دارم دلم روا گردد چون دخيلش به پرچم زهراست
آورده ای با خود سلامی از خدا را بر صفحه ی سبز قدَر کِلک قضا را نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت تو آبرو دادی تمام انبیا را سجاده ی تو آسمانی از اجابت در دست خود داری کلید ربنا را تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید آن چه روایت می کند شان شما را لبخند تو نور درخشان بهشت است خورشید هم دارد به دل شوق لقا را از این جهت نام تو را زهرا نهادند نور تو روشن کرد چشم مرتضی را سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت با نام تو تفسیر کردند انّما را ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر هستی شفیعه امت غرق خطا را فرمود امام عسکری - ما حجت الله- از فاطمه داریم نور هر دعا را جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا او حجّت حق شد تمام اولیا را ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست اینگونه می گیرند سرمشق بقا را رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست اول مهیّا می کند نان گدا را زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود در زیر بال خود گرفت اهل کساء را یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر عطر نجیبش باز پر کرده فضا را یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه نامش مهیا کرد اسباب شفا را او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا در کوچه آزردند قلب مصطفی را اهل سقیفه بیعت خود را شکستند بیت العزا کردند آن بیت الولا را اجر رسالت را ادا کردند با میخ بستند دست ساقی مشکل گشا را می دید چشمان حسن در آن شلوغی بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم با دردهایت می کنی هر شب مُدارا این فتنه های کوچه تا گودال رفتند بُردند مقتل ، خامس آل عبا را بر روی سینه آمد و با خنجرش شمر خیلی اذیت کرد امام کربلا را داغ مدینه تازه شد در وادی طفّ با تو چه ها کردند در گودال ، یارا مادر ببین که با حسین تو چه کردند نفرین کن این خلق ستم ، قوم ریا را بی غسل و حتی بی کفن نقش زمین بود با چشم خود دیدیم داغ بوریا را یا رب نیامرز آن جماعت را که اوّل آتش زدند آن خانه ی اهل وفا را یا رب به پهلوی شکسته مگذری از آنکه شکسته استخوان های قفا را ما را حسینی کن که با زهرا بمانیم از ما مگیری جام شیرین بلا را از ما مگیری لحظه ای حبّ علی را از قبله می خواهیم ما قبله نما را ما با علی اهل خدا اهل بقاییم اصلاً نمی خواهیم این دیر فنا را جان رقیّه باز قسمت کن خدایا یک اربعین دیدار ایوان طلا را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت میکند زهرا از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم... در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت میکند زهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت مولا روایت میکند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت میکند زهرا فردای محشر باز محشر میشود قطعا مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا خسران زده در کوله بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستان دوستان دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه یک دم قدم بردار سوی فاطمیه خلوت نشینان دیار یاس و سیبیم جز سرزمین اشک هر جایی غریبم   با یاس ها ما الفتی دیرینه دارم یک فاطمیه داغ  ببین سینه دارم مشکی ترین پرچم برای فطمیه است محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است هر غنچه یاسی بکارم نذر زهراست زیبا ترین اشکی که دارم نذر زهراست ما چهارده قرن است دائم در عزائیم چهره کبود سیلی در کوچه ها ئیم ما از اهالی دیار یار هستیم میخی ترین خط در و دیوار هستیم ما چهرهایی سوخته در آفتابیم آوارگان بیت الاحزان خرابیم
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریه‌ی بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادعای أنا الله می‌کند صبح بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم (با کمی تغییر) ▶️ آمد محرّم علی و ماه فاطمه آتش گرفته جان تو از آه فاطمه با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه @hosenih بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان با هاى هایِ گريه‌ی جانکاه فاطمه بی‌شک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر بالای قبر محسن شش‌ماهه، فاطمه آه از ميان آن در و ديوار شد شروع بعد از نبی، عروج إلى الله فاطمه @hosenih پشت در و کنار بقيع و به روی نی معنا شده‌ست سرِّ فديناه فاطمه محشر، به پاست روضه‌ی مولای بی‌کفن پيراهنی‌ست کهنه به همراه فاطمه دارد به روی دست، دو دست قلم شده دستی که در مقام شفاعت علم شده ⏹ © به نقل ازاشعار آیینی حسینیه
هزاران سالِ نوری راه ِدرکِ ماست تا زهرا خدا حق داشت فرماید وَ ما اَدراکَ ما زهرا ملالش نیست از برزخ  خیالی نیست از دوزخ هرآنکه کار و بارِ او گره خورده‌است با زهرا اگر دستاس می‌چرخاند در فکرِ من و تو بود مراقب بوده از اول  به آب و نانِ ما زهرا و ما منظورِ او بودیم و ما همسایه‌اش بودیم اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا  یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد برای بچه‌های خود چه‌ها کرده چه‌ها زهرا به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا چهل سال است می‌بینیم لطف مادری‌اش را نمی‌سازد رها ما را در این آشوب‌ها زهرا خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت نزن که بر نخواهد داشت   دست از مرتضی زهرا مُغیره از نفس اُفتاد و قُنفد هم نفس می‌زد علی را حفظ کرد  اما به زیرِ دست و پا زهرا سرِ مویی نشد کم از علی اما سرش را زد به در نامرد به در خورد و زمین خورد و... مکرر ، بی هوا زهرا زمین اُفتاد اما هیچ‌کس یاری نکرد او را حواسش هست بعد از آن  زمین اُفتاده را زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امام حسن مهربونی و كریم من گدای روضه هاتم از قدیم در خونت من یه عمره نوكرم اگه بیرونم كنی كجا برم باز اومدم محضرت ادب كنم رزق فاطمیمو طلب كنم تو دستته روزى ما نوكرا ای فدای مادر تو مادرا هر كی كه گریونه تو روضه هات همیشه با چشم گریون وارد محشر نمیشه گریه كنای تو از اتیش در امونن کاری بکن که نوکرات تنها نمونن واویلتا واویلتا آه و واویلا 4 * یه بی حیا اومدش تو كوچه ها سیلی زد به مادر تو بی هوا غرور تو دل مضطرت شكست گوشواره تو گوش مادرت شكست تو كوچه ها یه صدا شنیده شد چادرى كه رو زمین كشیده شد خود خدا روضه خون فاطمس توى كوچه رد خون فاطمس از اون دوشنبه تا حالا گریونه كوچه شدی عصای مادرت میون كوچه كسی نبود كه اشك چشماتو كنه پاك كسی نبود گوشواره رو برداره از خاك واویلتا واویلتا آه و واویلا 4 * چهل نفر در خونه اومدن مادرت رو تازیونه میزدن اون نانجیب كه به در زدش لگد به بابات علی میزد حرفای بد چه روزى بود اون غروب پر بلا باز گریز روضه رفت به كربلا ولی سرى از بدن جدا نشد نه، مدینه مثل كربلا نشد تو قتلگاه پیر مردا با عصا میزدن به اون مُرَمِل الدِما تو خیمه ها ناله ها شنیده شد معجر از سر زنا كشیده شد یه كربلا مصیبت و دل بی قرارى رو ناقه های بی جهاز اشتر سوارى یه كربلا داغ و مصیبت دیده زینب گیسو پریشان است و قد خمیده زینب واویلتا واویلتا آه و واویلا 4
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم هر چند گفته اند که آرام گریه کن اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم @hosenih امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است مانند ابرهای روان گریه می کنیم هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم با روضه های تازه جوان گریه می کنیم تازه جوان و قد کمانی تعجب است از غصه های قد کمان گریه می کنیم @hosenih داریم پای روضه ی تان پیر می شویم اما هنوز از غمتان گریه می کنیم این خانه ی غمی است پر از غربت بقیع از داغ قبر های نهان گریه می کنیم آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم امشب برای مادرمان گریه می کنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
نکات مداحی پیام‌های کاربران پرسش و پاسخ اشعار جدید استاد کلام استاد اشعار زهیر سازگار اشعار برگزیده این ماه پیوندها    ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا زهرای نبی مظهر یا فاطمة الزهرا توحید ز پا تا سر یا فاطمة الزهرا هم دختر بابایی هم بضعة طاهایی هم عصمت داداری هم ام ابیهایی هم مادر دو مریم هم مام دو عیسایی راضیه و مرضیه صدیقة کبرایی والشمسی و واللیلی زهرایی و زهرایی زهرای حسین آور یا فاطمة الزهرا نازد به ملک خالق هنگام دعای تو خورشید کند سجده بر خاک سرای تو زینت به کتاب الله بخشیده ثنای تو رخسار حیا گلگون از شرم و حیای تو فرمود رسول الله بابا به فدای تو ای بر پدرت مادر یا فاطمة الزهرا اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا از مهر تو بالاتر نبود عملی زهرا غیر از تو، که بر دامن آرد دو ولی زهرا ای روح رسول الله، ای رکن علی زهرا وابسته به تو حیدر یا فاطمة الزهرا دستاس تو بذر نور بر چرخ بیفشاند گهوارة طفلت را جبریل بجنباند تو لیلة قدر استی، قدر تو علی داند پای خرد و دانش تا حشر به گل ماند چون وصف تو را گوید چون مدح تو را خواند حق خوانده تو را کوثر یا فاطمة الزهرا ای مظهر حسن حق ای صاحب سر هو بر دایرة خلقت هم بانی و هم بانو احمد ز دمت کرده گلزار جنان را بو غیر از تو کدامین زن از کور گرفته رو در عزت و قدر و جاه در خلقت و خلق و خو یادآور پیغمبر یا فاطمة الزهرا ای بیت گلین تو مسجود همه عالم با یک نگهت اموات گردند مسیحا دم آید ز کنیز تو اعجاز دو صد مریم در قصر عفاف تو روح آمده نامحرم تا حشر گدای تو عالم همه و من هم جایی نروم زین در یا فاطمة الزهرا محراب بود دائم چشمش به نماز تو سجاده کشد فریاد از سوز و گداز تو هر لحظه هزاران شب در لیلة راز تو چون لاله ملک روید از خاک حجاز تو این کوتهی عمر و این عمر دراز تو ز اعجاز بود برتر یا فاطمة الزهرا غلمان شده مدهوشت حورا شده سرمستت دوزخ شده خاموش و جنت شده پا بستت تقدیم ولایت شد یک لحظه همه هستت تا کور شود فردا چشم عدوی پستت در حشر بود دست عباس روی دستت آیی به سوی محشر یا فاطمة الزهرا ای ملک خدا یک سر بیت الحرمت زهرا ای قلب دو صد موسی سینای غمت زهرا ماییم و عنایات و جود و کرمت زهرا فرداست همه محشر زیر علمت زهرا ریزند برات عفو روی قدمت زهرا از ایمن و از ایسر یا فاطمة الزهرا افسوس که آتش زد دشمن به سرای تو شد ماه رخت نیلی چون رخت عزای تو دردا که نداد امت پاسخ به ندای تو افسوس که شد خاموش آوای دعای تو چون شعله به دل پیچید فریاد رسای تو بی مونس و بی یاور یا فاطمة الزهرا شیطان صفتان حمله بر بیت خدا کردند با یک لگد از کوثر یک آیه جدا کردند فرزند شهیدت را یک لحظه فدا کردند پاداش رسالت را اینگونه ادا کردند خون بر جگر میثم از جور و جفا کردند کی بود چنین باور یا فاطمه الزهرا حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
شعر در مورد نوکری حضرت زهرا ایُّهاَالعالَم گدای فاطمه هستیم عبدِ علی خاکِ پای فاطمه هستیم لطف ُ عطا جود ُ سخا خانه ی خانم بنده ی دولتسرای فاطمه هستیم. ریزه خورانِ ابوتراب کنارِ ... سفره ی آب ُ غذای فاطمه هستیم. سائلِ هر ساله ی کریمِ مدینه دربه در ، مجتبای فاطمه هستیم. تا اَبدُالدَّهر از این غلام سیاهی... شُکر گذارِ خدای فاطمه هستیم. نوکرِ ساداتِ بهشتیم ، همیشه... دوروبرِ بچّه های فاطمه هستیم! نامه ی اعمالِ ما و رحمتِ مادر تا خودِ محشر برای فاطمه هستیم! گریه ی ما و غمِ گلوی حسینش ما ثمراتِ دعای فاطمه هستیم! ماهِ شبِ جمعه ها تجلیِ زهراست زائرِ قبله نمای فاطمه هستیم! قبله ی ما کربلا کنارِ فرات است راهیِ کربُ بلای فاطمه هستیم! رفت دلِ ما ، به یُمنِ گریه به معراج قُمریِ آب و هوای فاطمه هستیم! ذکرِ عَلیاً وَلیُّ الله دمِ ماست لشگرِ تحتِ لَوای فاطمه هستیم! شاهِ ولایت علیست بی شک و شبهه مستِ ثُباتِ ولای فاطمه هستیم! . . . بی پر و بال آمدیم ، گریه کُنانِ ... ناله ی فضّه بیای فاطمه هستیم!! شُعله که بالا کشید ، مقنعه اش سوخت سوخته های بلای فاطمه هستیم! از نفس افتاد ، در که بر سرش افتاد گوشه نشینِ صدای فاطمه هستیم! بازوی مظلومه را زدند ُ شکستند سینه زنانِ عزای فاطمه هستیم.
شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را شکر خدا دیدم عزای مادرت را @hosenih روزم سیه گردد اگر از من بگیرند خورشید لطف ِ چشم ِ ذره پرورت را من لکه ی ننگ توام ، هر جا شنیدی نام مرا انداختی پایین سرت را از بس که هستم روسیه حتی ندارم آقای من حکم سیاهی لشکرت را ای آیه ی امن یجیب بی پناهان دریاب این دلدادگان مضطرت را آواره ام روضه به روضه فاطمیه تا که ببینم روی زهرا منظرت را ای وای از سنگینی بار گناهم نشنیده ام یک بار مادر مادرت را @hosenih آقا سر ِ مادر چه آورد آتش در که سالها سوزانده از پا تا سرت را شاعر:
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفره‌ی قنوتش بود چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟! صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلی‌ُالله» ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیتِ علی، خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغِ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد: سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e