eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
0 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
همینکه بهتری الحمدلله جدااز بستری الحمدلله همینکه در زدم دیدم دوباره خودت پشت دری الحمدلله شنیدم بسترت را جمع کردی و با سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینم حواس دخترت را جمع کردی تو دیگر با حجابت خو گرفتی به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیدم زیر چادر چطوری دست بر پهلو گرفتی؟! جواب حرف هایم شد همین!«نه؟!» غریبه بودم اما اینچنین نه! ببینم!قصد رفتن که نداری؟ نرو!جان امیرالمومنین،نه! حسین رستمی
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد شعر و غزل گفتن برایش فرق دارد @hosenih روی کبود و قامتی خم، دست لرزان! با دیگران لحن صدایش فرق دارد در آسمان چشم من باران گرفته امشب چرا حال و هوایش فرق دارد؟ ما هرچه حاجت داشتیم از او گرفتیم تاثیرِ آمینِ دعایش فرق دارد @hosenih در قلب هر شیعه ضریحی دارد از نور پس مرقد و صحن و سرایش فرق دارد ⏹ شعر فاطمه زهرا به نقل از اشعار آیینی حسینیه
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹قرار بود...🔹 قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم... نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم 📝 به نقل از کانال شعر هیات
چجوری جواب باباتو بدم گفته بودم که ازم جدا نشو دارم از خجالت آب میشم ببین به تو گفتم سپر بلا نشو... فدای سرت زمین خوردن من تو بمونی من دوباره پا میشم منکه یادم نمیره پشت درو منم از اون روز ميون آتيشم اينجوری سخته نگاهم میکنی یکمی بخواب که روبراه بشی خودتو خسته نکن جون علی دو سه روزْ دیگه ایشالا پا میشی دست و پام داره میلرزه فاطمه نکنه بری و تنها بمونم ای خدا مرگ علی رو برسون نمیخوام بدون زهرا بمونم داره درد هر شبت تموم میشه این همه تاب و تبت تموم میشه پیروهن رو دوختی و داره دیگه وصیت به زینبت تموم میشه داره غسل و کفنت شروع میشه غصه ی نبودنت شروع میشه زینب و حسینو ساکت میکنم گریه های حسنت شروع میشه چجوری گلشنمو کفن کنم پاره های تنمو کفن کنم باورم نمیشدش که آخرش من با دستام زنمو کفن کنم مثل تو دیگه توو عالم نمیاد سر من بدتر از این غم نمیاد آب میریزم، خون تازه میریزه چرا زخمای تنت هم نمیاد حق بده من و حسن گریه کنیم فهمیدم تورو زدن... گریه کنیم میبینی غربتمونو فاطمه باید آستین به دهن گریه کنیم تو بری حیدرِ تو تنها میشه پدر و مادر بچه ها میشه بعد تو پهلوونت زمینگیره ذوالفقار براش دیگه عصا میشه شاعر: علی‌اکبر لطیفیان
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم هر چند گفته اند که آرام گریه کن اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم @hosenih امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است مانند ابرهای روان گریه می کنیم هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم با روضه های تازه جوان گریه می کنیم تازه جوان و قد کمانی تعجب است از غصه های قد کمان گریه می کنیم @hosenih داریم پای روضه ی تان پیر می شویم اما هنوز از غمتان گریه می کنیم این خانه ی غمی است پر از غربت بقیع از داغ قبر های نهان گریه می کنیم آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم امشب برای مادرمان گریه می کنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
همان غمی که تو داری علی همان دارد ولی به جانِ حُسینت که بیش از آن دارد من آن غریب دیارم که خانه ویرانم خوشا به حال غریبی که خانمان دارد خدا کند که نبیند غمی که ما دیدیم کبوتری که عزیزی در آشیان دارد @hosenih مدینه گفت که راحت شد از تو ، اما نه پس از تو خانه‌ی ما پنج روضه‌خوان دارد نمی‌زنند به لب ، نان ، یتیم‌های علی که جای دستِ تو را قرص‌های نان دارد لباس‌های تو را یک به یک علی تا کرد و تازه دید چقدر از تنت نشان دارد نشان سینه و سُرفه  نشان شعله و در نشان تیزیِ زخمی که داستان دارد شکست پهلویِ تو پیشِ پهلوانِ تو و از آن زمان کمرم دردِ بی امان دارد @hosenih از آن زمان که گرفتی تو دامنم اما رسید قنفذ و دیدم نفس زنان ، دارد به شیشه‌ای که ترک خورده سنگ می‌کوبد نشست و گفت که هست این ، هنوز جان دارد زِ گریه تا به مزار گُمَت علی نرسد خدا کند به شب هفتمت علی نرسد شاعر:
نهان ز من ز چه رو، رویِ نیلفام کنی؟ ز چیست روز مرا، تیره‌تر ز شام کنی؟ درِ بهشت کنی باز و، زود می‌بندی چه می‌شود نگه نیمه را تمام کنی؟... از آن لبی که ز من خواهشی نکرده، بخند بخند؛ ورنه به من خنده را حرام کنی شنیده‌ای که جواب سلام من ندهند چه کار با دو جهان؟ گر تو یک سلام کنی! نماز نافله خواندی، ولی قیام نداشت چرا به حُرمت من، این‌همه قیام کنی رخ تو آینۀ صبح و آفتابِ علی‌ست چو آفتاب چرا میل روی بام کنی؟ به شوق دیدن تو دیده خواستم؛ زین پس نصیب دیدۀ من گریۀ مُدام کنی علی انسانی
آهت اگر دامان آدم را بگیرد آتش تمام اهل عالم را بگیرد آن روز غیر از دست هایت نیست دستی تا باز هم از لطف دستم را بگیرد بین غم و شادی اگر که غم، غم توست همواره قلبم جانب غم را بگیرد جز اشک بین چنته ام چیزی ندارم ای کاش چشمان تو این کم را بگیرد باید تقاصی را بگیری تا خدا هم اینگونه از قلب تو ماتم را بگیرد وقتی به یاد مادرت از دیده آید این آب، حکم آب زمزم را بگیرد این چشم هایم آمده در فاطمیه خرجی ایّام محرّم را بگیرد زهرا، برای زخم پهلو زخم بازو باید که از دست تو مرهم را بگیرد ** این روزها زینب دعا دارد خدا کاش از مادرم این قامت خم را بگیرد
از سینه باز آه شرربار می کشی شبنم چرا به صفحه گلزار می کشی از گریه نیز چشم تو را منع کردند از مردم مدینه چه آزار می کشی دستاس و نان و شانه به گیسوی کودکان بهر چه کار از تن بیمار می کشی باید بپرسم از در خانه چگونه شد ره می روی و دست به دیوار می کشی
تنها نگشت خانه من قتلگاه من جان داد پشت در، پسر بی گناه من رخسار زرد و جسم کبود و سرشک سرخ شد باعث سفیدی موی سیاه من از چشم من سرشک غم از بس فرو چکید غم موج می زند به خدا در نگاه من بین من و مغیره خدایا تو حکم کن ای روز دادخواهی من دادخواه من جرمم چه بود بر بدنم تازیانه زد در پیش دیده پسرم ای اله من مردم ز من به پیش علی شکوه می‌برند تا نشنوند ناله و آه و فغان من
کبوترمن مپرزلانه مبرصفارازآشیانه روانه گردی توازبرمن شودروانم پیت روانه کسی که بالت شکسته دشمن شکسته بال وچه کرده بامن تراکشانده میان کوچه مرنشانده به کنج خانه کبوترمن مپرزلانه مبرصفارازآشیانه تمام عمرم توئی طبیبم مزن شرارم مبرشکیبم میان دشمن ببین غریبم به کنج خانه ازین میانه کبوترمن مپرزلانه مبرصفارازآشیانه کتاب عمرت ورق ورق شد غروب گونه رخ شفق شد چگونه دستت چوبی رمق شد که موی زینب نکرده شانه کسی زحالم خبرندارد شب غم من سحرندارد قمرزعالم ستاره ریزد که آسمانم قمرندارد دوزانویم را به غم نشستم دراتنظاراجل نشستم شبی گلایه به ماه کردم فضای شب را پرآه کردم بصورت ماه نگاه کردم کبوترمن به خانه برگرد صفای لانه ه لانه برگرد
بيزار از جواني و از زندگاني‌ام جانانه‌ام که رفت، چرا جان نمي‌رود؟ اي مرگ! همتي که به جانان رساني‌ام هر شب به ياد ماه رخت تا سحرگهان هر اختري‌ست شاهد اخترفشاني‌ام بر تيرهاي کينه، سپر گشت سينه‌ام آرَم گواه پيش تو پشت کماني‌ام ياري ز مرگ مي‌طلبم، غربتم ببين امت پس از تو کرد عجب قدرداني‌ام! موي سپيد و فصل جواني خبر دهد کز هجر خود به روز سيه مي‌نشاني‌ام ديوار مي‌کند کمکم راه مي‌روم ديگر مپرس از من و از ناتواني‌ام سوزنده‌تر ز آتش غم غربت علي‌است اي‌مرگ! مانده‌ام که ز غم‌ها رهاني‌ام استاد انسانى
بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد غم چون نسیم پائیز برگ و بر مرا ریخت این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد بگذارد تا بمیرد، زین باغ پر بگیرد مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد شهری که در امانند حتی یهود در آن در بین خانۀ خود زهرا امان ندارد ای ناله ها برآئید ای لاله بریزید گلزار وحی دیگر سرو روان ندارد روز جزا مسلّم گیریم دست (میثم) زیرا پناه غیر از ما خاندان ندارد حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش تنها طرفدارم تو بودی، آخر افتادی این‌روزها مجروح جنگ غربتم! برخیز آه ای طبیب من! چرا در بستر افتادی قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا کی من به دوری تو عادت می‌کنم زهرا از بی‌ملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز جای همه از تو عیادت می‌کنم زهرا حس می‌کنم آرام جانم رفتنی هستی دست تو را در دست خود هربار می‌گیرم دیروز اگر تو می‌گرفتی دست بر دیوار حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
|⇦•تو مادر ساداتی.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ کربلایی محمد حسین پویانفر•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ تو مادر ساداتی، اُم ابیهایی و اُم النجبایی تو مادر ساداتی، برکتِ خونۀ علی مرتضایی تو مادر ساداتی، تو مادرِ تموم بچه شیعه هایی پناه آخرم ، امید محشرم همیشه یاورم ، مادر مادر برای من بسی ، به دادم میرسی میون بی کسی ، مادر مادر منم غلام تو ، اسیر دام تو فدایِ نام تو ، مادر مادر پناهِ عالمین ، امیدِ زینبین یا اُم الحسنین ، مادر مادر وقتی که مادر باشه به برکتش تموم خونه غرق نورِ وقتی که مادر باشه بساط عشقُ زندگی همیشه جورِ وقتی که مادر باشه برا تموم بچه ها سنگ صبورِ تو اسم اعظمی ، پناه عالمی دوای دردمی ، مادر مادر تویی آب حیات ، سفینۀ نجات دو عالم به فدات ، مادر مادر تو قبله گاهمی ، تو سر پناهمی چراغ راهمی ، مادر مادر تو دادی عزتم ، تموم ثروتم تو هستی حاجتم ، مادر مادر وقتی که مادر میره با رفتنش هوایِ خونه دیگه سردِ وقتی که مادر میره دیگه صفا به خونه ای برنمی گردِ وقتی که مادر میره همدم بچه ها دیگه غصه و دردِ یه خصم بی حیا ، میون کوچه ها با سیلی بی هوا ، ای وای ای وای صدا می زد حسن ، دیگه بسه نزن پاشو مادر من ، ای وای ای وای رسیده روضه ها ، میون شعله ها به پیش بچه ها ، ای وای ای وای توی اوج خطر ، میگن چهل نفر لگد زدن به در ، ای وای ای وای شاعر : امیرحسین الفت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر که قصد سفر داری ای جوان علی نفس نفس نزن ای جان من به جان علی تو ای قرار دل بی قرار من زهرا نمی شود نروی از کنار من زهرا؟ @hosenih مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟ بگو ز هر چه که خواهی نگو خداحافظ به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ هنوز زخمی دست سیاه شلاقی برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم شرار خنده ی مردم نرفته از یادم سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند @hosenih تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی گذشته ای ز جوانیت در ازای علی ⏹ به نقل از اشعار آیینی حسینیه
را چه دیدی، چقدر ناامیدی بگو که می مونی، نگو که بریدی چرا وقتی گفتم، هنوزم جوونی ازم رو گرفتی، خجالت کشیدی   نگیر روتو از من، برو جون حیدر نگام کن عزیزم نگیر روت و از من، ببین از غم تو دارم اشک میریزم   علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته ش نتونست که برداره اون در رو از روت   خدا را چه دیدی، خدا مهربونه چه خوب عاشقارو، به هم می رسونه ولی وای از اونی، که با زور هیزم همه هستی شون و، یه جا می سوزونه سرت چی آوردن؟ زمین خوردی و من زمین گیرم حالا سرت چی آوردن؟ که میگن تمومه دیگه کار زهرا   علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که محسن فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره به این خونه وا شد   خدا را چه دیدی، خدا که می بینه غریب گیر آوردن، منو تو مدینه تموم تنم سوخت، که پیشم زنم سوخت من و سوز سینه، تو و زخم سینه   علی رو نگاه کن، چی از من گذاشتی تو قلبم غم و، داغ رفتن گذاشتی چرا توی اون بقچه که دادی زینب کنار کفن ها، یه پیرهن گذاشتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ بلند شو عملدار، علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه‌هایی که چشم‌انتظارن میخوان مثل من سر رو شونه‌ت بذارن واسم تکیه‌گاهی ، به تو تکیه کردم تا از خیمه رفتی ، چقدر گریه کردم صداتو بلند کن بفهمن که هستی هنوز زنده‌ای و چشاتو نبستی واسه اون نگاهی که مونده به راهت امیدواره الان دم خیمه‌گاهت سکینه سراغ عموشو میگیره یه شیش‌ماهه دارم که داره میمیره جواب رباب و چی میدی اباالفضل مگه گریه‌هاشو ندیدی اباالفضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــ علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته‌ت نتونست که برداره اون در رو از روت علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره، به این خونه وا شد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net
|⇦•دیشب تا صبح گریه کردی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمود کریمی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی گریه کردی من هم با تو گریه کردم گریه کردم گریه کردم دیشب که رویت، شد قاتل من دست تو می لرزید، چون دل من ای وای مادر، وای مادر، وای مادر ــــــــــــــــــــــــــــ از این ماتم، خانۀ ما را غباره غم گرفته مادر بنگر، که حسن با چشم گریان دَم گرفته در خواب گوید، مادر کجایی راهی نمانده تا، خانه بیایی دیشب دیدم تا بخواهی روی پهلو بازگردی با هر لرزش، آه، ناله کردی ناله کردی ناله کردی ــــــــــــــــــــــــــــ دیدم که بابا دور از گُلِ روت با دست لرزان، شد سرگرم تابوت دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی از درد چشم گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی از درد پا گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی از درد گوش گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بی تاب حیدریم و پریشان فاطمه غم می خوریم با غم طفلان فاطمه مثل کویر تشنه ی باران ندیده ایم چشم انتظار رحمت باران فاطمه @hosenih او جلوه ی تمام قَدِ نور خالق است خورشید و ماه آینه داران فاطمه روح الامین سه مرتبه در روز می شود با باقی ملائکه مهمان فاطمه قربانِ آن رسول خدایی که می رود هر صبح و ظهر و شام به قربان فاطمه از برکت ارادت سلمان به مادر است این خاک پاک اگر شده ایران فاطمه طبق حدیث قُدسی "لولاک"..،در ازل ما را خدا نوشته مسلمان فاطمه "ما بچه ها ی مادر پهلو شکسته ایم"* نانی نخورده ایم به جز نانِ فاطمه فضه برای مادرمان کار می کند... زن های ما کنیزِ کنیزان فاطمه تسبیحِ "فاطمه" همه ایمانِ "مرتضی" تسبیحِ "مرتضی" همه ایمانِ "فاطمه" گرچه تمام هستیِ "هستی" از آن اوست "هستی" مرتضی شده از آن فاطمه در اصل گریه بر غم مولا نموده است هر گریه کن اگر شده گریان فاطمه ▪ ▪ زانوی غم بغل نکن ای شاه لو کَشَف قدری بخند حیدر من..،جانِ فاطمه @hosenih پهلوی من شکسته ولی دردم این شده دردت زیاد تر شده..،درمان فاطمه از بس که گریه کرده لبش خشک شد حسین قربان تشنه کامیِ عطشان فاطمه شاعر: © به نقل از اشعار آیینی حسینیه شعر فاطمه زهرا
همان غمی که تو داری علی همان دارد ولی به جانِ حُسینت که بیش از آن دارد من آن غریب دیارم که خانه ویرانم خوشا به حال غریبی که خانمان دارد خدا کند که نبیند غمی که ما دیدیم کبوتری که عزیزی در آشیان دارد @hosenih مدینه گفت که راحت شد از تو ، اما نه پس از تو خانه‌ی ما پنج روضه‌خوان دارد نمی‌زنند به لب ، نان ، یتیم‌های علی که جای دستِ تو را قرص‌های نان دارد لباس‌های تو را یک به یک علی تا کرد و تازه دید چقدر از تنت نشان دارد نشان سینه و سُرفه  نشان شعله و در نشان تیزیِ زخمی که داستان دارد شکست پهلویِ تو پیشِ پهلوانِ تو و از آن زمان کمرم دردِ بی امان دارد @hosenih از آن زمان که گرفتی تو دامنم اما رسید قنفذ و دیدم نفس زنان ، دارد به شیشه‌ای که ترک خورده سنگ می‌کوبد نشست و گفت که هست این ، هنوز جان دارد زِ گریه تا به مزار گُمَت علی نرسد خدا کند به شب هفتمت علی نرسد شاعر:
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند یا با حسین و با حسنت گریه میکند یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند @hosenih با شب سیاه پوش غمت می شود هنوز با روضه های دل شکنت گریه می کند دستی به دستگیره ی در دارد و هنوز یاد نفس نفس زدنت گریه میکند با اینکه سوخت از تب بی مادری ولی دارد به یاد سوختنت گریه میکند @hosenih از بس که روضه دار غم سینه ات شده دختر نگو که سینه زنت گریه میکند "من نیستم، ببوس، بجایم گلوی او..." همواره یاد این سخنت گریه می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با ما چه کرده داغ پیمبر نداشتن در سوگ یار بودن و یاور نداشتن دنیا عوض شده ست ، وگرنه پس از نبی قرآن کجا و سوره ی کوثر نداشتن؟ @hosenih عادت شده ، پس از شب تشییع مصطفی باری ز شانه های علی برنداشتن ظلمی کجا بزرگتر از این که در غدیر حق را به چشم دیدن و باور نداشتن باید به داغ فاطمه این را اضافه کرد درد امیر بودن و لشکر نداشتن @hosenih دنیا بدون عطر دعاهای فاطمه محکوم شد به یاس معطر نداشتن اشک حسین و داغ جگرپاره ی حسن با ما چه کرده غصه ی مادر نداشتن عادت نمی کنیم به این بغض و گریه ها این روضه شهره است به آخر نداشتن حالا به فکر غربت هرروز و هرشبم در فکر ناله های جگرسوز زینبم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همسايه ها ، مَردُم ، دگر راحت بخوابيد زهراي من رفته سفر راحت بخوابيد آن دختري كه باعث آزارتان بود مهمان شده نزد پدر راحت بخوابيد @hosenih با دست خود هستي خود را دفن كردم شد پير خيبر بي سپر راحت بخوابيد ديگر نمي آيد صداي آه آهش از درد پهلو تا سحر راحت بخوابيد فكر خبر بوديد از بيمار بدحال جان داد زهرا بي خبر راحت بخوابيد @hosenih بانوي من با سينة مجروح رفت و ... من ماندم و اين ميخِ در راحت بخوابيد حورية انسيه كه سيلي نمي خواست كشتند او را در گذر راحت بخوابيد باخنده هستيِ مرا آتش كشيدند دامان زهرا شعله ور راحت بخوابيد @hosenih دل تنگم و ديدار يارم مي روم من هر نيمه شب با چشم تر راحت بخوابيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر گوشه ببین نشانه‌ی دلتنگی‌‌ست هر لحظه‌ی من بهانه‌ی دلتنگی‌ست @hosenih زنده‌‌ست تمام خاطراتت مادر این خانه پس از تو خانه‌ی دلتنگی‌ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih