بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای مظهر جمال جمیل خدا حسن
وی "طلعت تو آینهء کبریا" حسن
روح نبی، روان علی، قلب فاطمه
گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن
@hosenih
گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی
از بس که داده بوسه دهان تو را حسن
وقتی که جای دست خدا میشوی سوار
حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن
از کائنات نغمۀ آمین شود بلند
دست تو تا بلند شود بر دعا حسن
باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش
تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن
آل نبی تمام کریمند و تو شدی
مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن
خلقند میهمان و تویی میزبان خلق
ملک وجود آمده مهمان سرا حسن
@hosenih
روزی که نیست روز تو باشد کدام روز؟
جایی که نیست خاک تو باشد کجا؟ حسن
صلح تو کرد روز معاویّه را سیاه
صبر تو داد دین خدا را بقا حسن
صبر و ثبات و صلح تو گردید از ازل
بنیانگذار نهضت کرببلا حسن
یک جلوه از فروغ تو ماه است و آفتاب
یک صحنه از بقیع تو ارض و سما حسن
گرد حریم تو که درش بسته روز و شب
صف بسته اند سلسلهء انبیا حسن
وهابیان به زائر تو راه بستهاند
سد میکشند دور مزار تو، یا حسن
بیچارههای کوردل پست، غافلند
دارالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن
از ماهیان بحر الی ساکنان عرش
گریند در غم تو به صبح و مسا حسن
ای چشم غیر بر کرمت! با کدام جرم
دشنامها شنیده ای از آشنا حسن
آن خواست دست بسته برد سوی دشمنت
این یک فشرد بر روی پایت عصا حسن
این غم کجا برم که به منبر خطیب پست
دشنام داد بر پدرت مرتضی حسن
این غم کجا برم که ترا یار آشنا
گردید مار و کشت به زهر جفا حسن
از فرط تیر تا تن و تابوت شد یکی
قد حسین مثل کمان شد دوتا حسن
دست بریدۀ پسر کوچکت بس است
بر دستگیری از همهء ماسوا، حسن
@hosenih
گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد
بهر نجات خلق کند اکتفا حسن
هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو
دست هزار «میثم» بی دست و پا حسن
⏹
به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
این حسن کیست که سر تا قدم، او حسن است
این چراغی است که در بزم دل انجمن است
این کریم بن کریمی است که با دشمن و دوست
همه جا کرم و لطف و عطایش سخن است
این عزیزی است که پیغمبر اکرم فرمود
پسر من، جگر من، ثمر قلب من است
این امامی است که با صبر خداوندی خود
چون علیّ ابن ابیطالب دشمن شکن است
چه به خُلق و چه به خوی و چه به روی و چه به مو
حسن است و حسن است و حسن است و حسن است
چون زآغاز در او حسن خدا را دیدند
از همان روز ولادت حسنش نامیدند
رمز عزّ و شرف ماه صیام است حسن
رهبر صلح و علمدار قیام است حسن
چه به صلح و چه به جنگ و چه به صبر و چه سکوت
در همه حال امام است امام است حسن
آنچه خواهی زخداوند همه در کف اوست
رحمت واسعه و فیض مدام است حسن
گر چه در فرش بود تربت او کعبه ی دل
به خدایی خدایی عرش مقام است حسن
خلقتش سفره ی عام و همگان مهمانش
میزبان بر سر این سفره ی عام است حسن
به خدای که ودود است و غفور است و رحیم
او کریم است کریم است کریم است کریم
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن
خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن
@hosenih
این روضه وا کند گره ی کور را ، اگر
دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن
بازین چه شورش است ؛ تو ای سینه زن بیا
همراه سید الشهدا ، فابک للحسن
نه گنبدی ، نه صحن و سرایی ، نه زائری
ای زائران کرببلا فابک للحسن
او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست
خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن
آید به گوش نالۀ زهرا که می زند
در کوچۀ مدینه صدا فابک للحسن
جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟
در کوچۀ مدینه عصا فابک للحسن
مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه
در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن
باران تیر و مجلس تشییع یک امام
هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن
...
@hosenih
در مجلس یزید گمانم سر حسین
زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن
⏹
به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
صلح او نیست کم از نهضت ثاراللّهی
در نگاهش کف دستی است زمه تا ماهی
اثر صلح و شکوفایی صبرش نگذاشت
که بشر افتد در تیره گی و گمراهی
به خداییّ خداوند تعالی یک آن
نیست در عزم و ثبات قدمش کوتاهی
حسن از صلح و حسین ابن علی با جنگش
هر دو دادند به ما، درس عدالت خواهی
او حسین است حسین ابن علی اوست بلی
هر دو را داده خدا سلطنت و آگاهی
شیعه از خون حسینیِ و پیام حسنی
به سر دوش گرفته تبر بت شکنی
یا حسن بر تو و بر صلح و قیام تو سلام
به سکوت تو و بر صبر مدام تو سلام
تو پیام آور صلحیّ و امامِ صبری
به پیام آوری تو به پیام تو سلام
هر کلامت شده مُشتی به دهان دشمن
به دهان تو درود و به کلامِ تو سلام
عادت تو کَرم و مَشی و مرامت احسان
به عطا و کرم و مَشی و مرامِ تو سلام
مام تو فاطمه، باب تو علی، جد احمد
به تو و جدّ و به باب تو، به مام تو سلام
«میثم» از مِهر شما مُهر قبولی دارد
که زنخلش ثمر مدح شما می بارد
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
ای کرامت به تو تمام، حسن!
وی گدای تو خاص و عام، حسن!
ای رسول و علی و فاطمه را
نام تو خوش ترین کلام، حسن!
قبر بی زائر تو کعبهٔ دل
حرمت مسجد الحرام، حسن!
این عجب نیست گر امام حسین
پیش پایت کند قیام، حسن!
پای تا فرق حُسن در حُسنی
که خدایت نهاده نام، حسن!
کعبه با آن جلال می گیرد
از مزار تو احترام، حسن!
کیستی تو کریم اهل البیت
کیستم من تو را غلام، حسن!
دوست دارم که در مدینه شبی
به مزارت دهم سلام، حسن!
زائر روضة البقیعم کن
سیدی، سیدی، امام، حسن!
با تو بودم کَرَم کن و مگذار
بی تو عمرم شود تمام، حسن!
خاک ذریهٔ رسولم کن
جان زهرا قسم، قبولم کن
تو به اجداد خویشتن پدری
تو به شخص پیامبر پسری
تو عزیز دل سه معصومی
تو دو دریای نور را گهری
تو ز سر تا به پا امام علی
تو ز پا تا به سر پیامبری
تو امامی امام صبر و رضا
تو ولیِ خدای دادگری
تو غریب همیشه در وطنی
تو امام شهید در صفری
تربت بی چراغ تو گوید
کز شه کربلا غریب تری
تو بزرگ شباب اهل بهشت
تو به پیران راه راهبری
به خداوندگار صبر قسم
که تو در صبر صاحب ظفری
تو جگر پارهٔ رسول خدا
تو به زهرا ستارة سحری
جگر پاره پاره ات گوید
که تو از دست یار خون جگری
صبر تو از قیام سخت تر است
شاهدم لخته لختة جگر است
ای سلام خدا به جان و تنت
ای همه حُسن در رخ حَسنت
تو سپهر و ستاره زخم دلت
تو چراغی و داغ، انجمنت
پیکرت همچو شمع سوخته ای
آب شد در درون پیرهنت
پاره های جگر برون می ریخت
با دل پاره پاره از دهنت
ماهی بحر بر تو می گرید
که غریبی هماره در وطنت
جگر اهل بیت می سوزد
تا قیامت به یاد سوختنت
گه جفا در جواب مهر و وفا
گاه دشنام پاسخ سخنت
عوض آب، زهر کینه به کام
جای گل، ریخت تیر بر بدنت
تیرها بر تو گریه می کردند
اشکشان بود جاری از کفنت
باور هیچ کس نبود نبود
که جسارت شود چنین به تنت
تیر دشمن به زخم تازهٔ تو
گشت شرمنده از جنازهٔ تو
ای مه و آفتاب زوّارت
ای همه خلق سر به دیوارت
جگر سوخته چراغ بقیع
چشم ها جای پای زوّارت
کاش چون شمع تا سحر می سوخت
دل ما در دل شب تارت
پدر و مادرم فدایت باد
که ز هر کس رسید آزارت
زهرخند مغیره می زد زخم
همچو شمشیر بر دل زارت
به تو می گریم ای غریب وطن
که تو را کشت عاقبت یارت
جگر پاره پاره ات باشد
قصة غصه های بسیارت
سوز آن سیلی ای که زهرا خورد
بود عمری به ماه رخسارت
گل باغ دل علی ، به چه جرم
در جگر رفت این همه خارت
چشم "میثم" هماره ریزد اشک
بر تو و بر دو چشم خونبارت
عمر، جان دادن تو بود حسن
یار هم دشمن تو بود حسن
[ یا حسن مجتبی(ع) ]
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم الله الرحمن الرحيم
#پایان_ماه_صفر
#حسن_لطفی
▶️
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟
@hosenih
بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان
برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان
هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان
@hosenih
بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان
چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ...
⏹
به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
🔰فهرست برخی مطالب کانال متن روضه اهل بیت (آرشیو روضه های مکتوب)
فهرست متون روضه ائمه و ده شب محرم:
https://eitaa.com/rozehayemaktoub/149
فهرست اشعار:
‼️در هر آدرسی اشعار مورد نظر را از همان آدرس و پیام های بعد پیدا کنید.
🔸لیست صوت روضه ده شب محرم:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/29
🔸شعر حضرت عبدالله بن الحسن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/52
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/106
🔸شعر حضرت قاسم بن الحسن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/54
🔸شعر حضرت علی اصغر:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/59
🔸شعر حضرت علی اکبر:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/66
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/109
🔸شعر حضرت عباس:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/71
🔸شعر امام حسین:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/80
🔸شعر حضرت رقیه:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/88
🔸شعر شام:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/164
🔸شعر امام مجتبی:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/172
✅کانال شعر فاطمه زهرا ( سلام الله علیها):
@madareshohada
✅کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
✅ کانال شعر و متن روضه:
@rozehayemaktoubb
🔴حرمله ملعون و راس مقدس قمر بنی هاشم (علیه السلام) در کوفه
در کتاب امالی شجری و سبط ابن جوزی و ... آمده است: قاسم بن اصبغ بن نباته نقل می کند وقتی سرهای مقدس سید الشهدا و یارانش را به کوفه آوردند سوارانی را دیدم که حامل سرهای مقدس بودند در این میان مردی را دیدم که بر گردن اسب خود سری را آویزان کرده است به مانند ماه شب چهارده که وقتی اسب سر خود را پایین میاورد سر مقدس به زمین می خورد.
پرسیدم این سوار و این سر کیستند؟ پاسخ دادند: این سوار حرمله، و این سر راس مقدس عباس بن علی (علیه السلام) است.
مدتی گذشت حرمله را دیدم که چهره اش سیاه شده بود گویا داخل آتش شده است و بیرون کشیده شده است. علت سیاهی چهره را از او پرسیدم.
پاسخ داد: به خدا از روزی که سر عباس را آورده ام هر شب در عالم خواب دو ملک می آیند و بازوی من را می گیرند و مرا در آتش می اندازند و چهره ام می سوزد. (1)
شیخ صدوق در ثواب الاعمال همین روایت را با اندکی تفاوت نقل کرده است از جمله وقتی از سوار علت تغییر رنگ صورت را می پرسد وی می گوید: «مردی زیبا و با چهره سپید از اصحاب حسین را کشتم که بین دو چشم او اثر سجده بود.» و از جمله از قول راوی نقل می کند که:«گفتم: ای کاش سر را بالاتر می آورد مگر نمی بیند اسب با سر چه می کند».(2)
البته در روایت صدوق به نام سوار و صاحب سر اشاره نشده است، اما بلاذری در جمل انساب الاشراف، سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص و برخی کتب دیگر به نام سوار و صاحب سر و مقاتل الطالبیین و ینابیع المودة قندوزی به نام صاحب سر یعنی قمر بنی هاشم اشاره کرده اند.(3)
آنچه در این میان مورد سوال قرار گرفته این است که در برخی نقل ها در توصیف راس مقدس گفته شده «غلام أمرد» و این توصیف با سن حضرت نمی سازد.
در پاسخ به این مساله الدمعة الساکبة آورده است که واژه «غلام» و واژه «أمرد» لزوما در نوجوان بدون محاسن استعمال نمی شود بلکه شواهدی آورده است که این واژه ها در مورد جوانی که در حالت نشاط و قدرت جوانی است نیز به کار می رود.(۴)
به هر ترتیب این توصیف یا توجیه لغوی دارد یا می تواند از اشتباه راوی باشد زیرا عمر قمر بنی هاشم در زمان شهادت حدود 34 سال بوده است.
پاورقی:
موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج7 ؛ ص589 به نقل از الشّجري، الأمالي، 1/ 182- 183/ مثله المحلّي، الحدائق الورديّة، 1/ 127. عن هشام بن الكلبيّ رفعه إلى القاسم بن الأصبغ بن نباتة العرنيّ، قال: لمّا أخذ برأس الحسين عليه السلام وبرؤوس أهل بيته وأصحابه، أقبل الخيل شماطيط معها الرّؤوس، وأقبل رجل من أنضر النّاس لوناً وأحسنهم وجهاً على فرس أدهم، قد علّق في الباب فرسه رأس غلام أمرَد، وكأنّ وجهه قمر ليلة البدر، فإذا هو قد أطال الخيط الّذي فيه الرّأس والفرس يمرح، فإذا رفع رأسه لحق الرّأس بجرانه، فإذا طأطأ رأسه صكّ الرّأس الأرض، فسألت عنه، فقيل: هذا حرملة بن الكاهل الأسديّ، وهذا رأس العبّاس بن عليّ عليهما السلام. فمكث بعد ذلك ما شاء اللَّه، ثمّ رأيت حرملة ووجهه أسود كأ نّما أدخل النّار ثمّ أخرج، فقلت له: يا عمّاه! لقد رأيتك في اليوم الّذي جئت برأس العبّاس وإنّك لأنضر العرب وجهاً، فقال: يا ابن أخي؟ ورأيتني، قلت: نعم. قال: فإنِّي واللَّه مذ جئت بذلك الرّأس ما من ليلة آوى فيها إلى فراشي إلّاوملكان يأتياني فيأخذان بضبعي ينتهيان بي إلى نار تأجج فيدفعاني فيها، وأنا أنكص عنها فيسفعني كما ترى.
قال: وكانت عنده امرأة من بني تيم، فسألتها عن ذلك. فقالت: أما إذا أفشىعلى نفسه فلا يبعد اللَّه غيره، واللَّه ما يوقظني إلّاصياحه كأنّه مجنون.
(2) قتلت رجلا من أصحاب الحسين أبيض، بين عينيه أثر السّجود. موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج9 ؛ ص480 به نقل از الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 259- 260- عنه: المجلسي، البحار، 45/ 308
(3) موسوعة الامام الحسین (علیه السلام)، ج9، ص479 و صفحات بعد.
(4) موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام)، ج9، ص: 480 پاورقی 5.
#حضرت_عباس
#حرمله
#کوفه
#کتاب_مصائب_شام
✅کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
✅ کانال شعر و متن روضه:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
🔰روضه کوتاه اربعین
السلام علیک یا ابا عبد الله
هر سال این روزا موکب به موکب نزدیک کربلا می شدیم چه قدر از زائرا پذیرایی می کردن هر کسی پاش مجروح شده بود دوا می دادن هر کسی خسته شده بود کمکش می کردن
اما اگه چشم دلتو باز کنی یه قافله ای داره کم کم میرسه کربلا
ولی عجب قافله ایه
وقتی به مدینه رسیدن ام کلثوم یه زبان حالی داره اربعینم زبان حالش همینه
تا رسیدن مدینه ام کلثوم صدازد:
مدینة جدنا لا تقبلینا فبالحسرات و الاحزان جینا
مدینه دیگه ما رو قبول نکن چرا؟
آخه
خرجنا عنک بالاهلین جمعا و جئنا لا رجال و لا بنینا
وقتی می رفتیم عباس داشتیم علی اکبر داشتیم قاسم داشتیم علی اصغر تو بغل مادرش بود رقیه تو محمل آسوده بود اما حالا ببین چه خبره
کربلا بر تن تو جان آمد
باز بهر تو میهمان آمد
آمده بر طواف کعبه ی عشق
میهمان مدینه ای ز دمشق
در صدای جرس بود خبری
خبر از درد و داغ تازه تری
نغمه ی آب آب می آید
خون ز چشم رباب می آید
دشت، لبریز بانگ واویلاست
بر جگر داغ لاله ی لیلاست
زینب از اشک آب آورده
بر شهیدان گلاب آورده
کاروان، دختران فاطمه اند
زائر قتلگاه و علقمه اند
بوی عطر مدینه می آید
یابن زهرا! سکینه می آید
خون دل جای لاله آورده
داغ طفل سه ساله آورده
جسم صد چاک سیّدالشّهدا
می دهد از درون خاک ندا
کای پیام ولایتت بر لب
ای زبان حسین، یا زینب
ای مرا همسفر چهل منزل
من فراز نی و تو در محمل
هر دو کردیم یاری اسلام
من به تیغ و تو با خطابه به شام
همه وظایفی که به دوش داشت انجام داده
حسین جان همه دستوراتتو انجام دادم
چهل منزل مدافع حرمت بودم
هرکدوم از این بچه ها که می خواست تازیانه میخوره من سپر می شدم
هرکس آب می خواست من بهش آب می دادم
اما حالا که داره بر می گرده دیگه خیالش راحته
حالا می تونه بیاد یه دل سیر برای برادرش گریه کنه
کدوم زینب؟
همون زینب که شب ازدواج با عبد الله جعفر شرط کرد هر مسافرتی که حسین بره من هم همراهش باشم.
اما حسین جان این اولین مسافرت بدون تو
نمی دونم چطور خودشون رو رسوندن کنار قبور شهدا
شاید نمی تونستن تحمل کردن بعضی نقل کردن از روی شتر ها خودشونو پرت کردن
هرکس یه ناله ای داره هرکسی یه صدایی میزنه
اما جانسوز تر از همه ناله های ربابه
اینو خانوما می فهمن چقدر سخته برای یه مادر نتونه به بچه ش شیر بده
کجا خفتی کجا گنجینه من بیا بیرون ز خاک آیینه من
از آن روزی که آب آزاد گشته کمی شیر آمده در سینه من
اما یه زبان حالم زینب داره حسین جان یادته اومدم کنار بدن پاره پاره ات آخه برخی نقل کردن یه نگاهی به بدن برادر کرد صدا زد حسینم آیا تو برادر منی هل أنت أخی و ابن أبی (1)
اربعینم زبانحال حسین با خواهر این بود زینب جان آیا تو خواهر منی؟ ...
شایدم تا اومد کنار قبر حسین صدا زد حسین جان
پس از تو جان برادر چه رنجها که کشیدم چه کوچه ها که نرفتم چه شهرها که ندیدم
حسین جان نگم با ما چه کردن فقط اگه دور و برم نامحرم نبود لباسمو کنار می زدم ببینی چقدر تازیانه خوردم ...
از اون طرف جابر خودش رو رسوند
این پیر مرد پیر غلام اهل بیت خودش رو رسوند کنار قبر حسین
سه بار صدا زد حبیبی یا حسین
بعد صدا زد حبیب لا یجیب حبیبه حسین جان چرا جوابمو نمیدی؟ بعد خودش جواب داد چطور جواب بده اون آقایی که رگهاشو بریدن
شاید امام سجاد دست جابرو گرفت
جابر بیا برات تعریف کنم اینجا بدن برادرم علی اکبرو قطعه قطعه کردن
اینجا بدن پسر عموم قاسمو لگد کوب کردن
جابر ببین حتی به شیرخوارم رحم نکردن
جابر نبودی تماشا کنی: زینب آمد کنار گودی قتلگاه هر چه صدا زد مردم مگه بین شما مسلمانی پیدا نمیشه (۲)
هر چه صدا زد کسی جواب زینبو نداد
پس با زبان پرگله آن بضعه بتول رو کرد بر مدینه که یا ایها الرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده درخون حسین توست ...
اما شاید دست جابر رو گرفت
جابر بیا اینجا دستای عمو مو بریدن
اینجا با عمود آهن به سر عباس ... .
نوشتن چند روز اونجا عزاداری کردن تا اومدن برن مدینه
سکینه یه نگاه به قبر بابا کرد صدا زد :
ألا یا کربلا نودعک جسما بلا کفن و لا غسل دفینا (۳)
(1) تا حد تحقیق ما این جمله را از کتاب شعشعه الحسینی : ج 2 ص 127 نقل کرده اند. مولف این کتاب شیخ جواد یزدی خراسانی است. اگرچه شناسایی مولف مقدور نشد اما می توان لا اقل این مطلب را به عنوان زبان حال نقل کرد.
(۲) موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج4 ؛ ص597 به نقل از منابع متعدد از جمله الأمين، أعيان الشّيعة، 1/ 609، 610 فنادت: ويلكم أما فيكم مسلم؟ فلم يجبها أحد بشيء
(۳) موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج13 ؛ ص395 به نقل از الدّمعة السّاكبة، 5/ 162- 163/ عنه: معالي السّبطين، 2/ 197- 198.
✅کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
✅ کانال شعر و متن روضه:
@rozehayemaktoubb
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مرضیه_عاطفی
▶️
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع)
تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع)
می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک
تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع)
@hosenih
پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت-
آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع)
دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش...
بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع)
جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع)
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع)
@hosenih
جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:
راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع)
سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد
گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)!
⏹
به نقل از © اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_اسدی
▶️
یک اربعین ز داغ،دل مضطرم شکست
یک اربعین،سرشک به چشم ترم شکست
یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند
با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست
@hosenih
در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین
در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست
وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند
دیدم که استخوان تنت در برم شکست
با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام
آنجا که از لگد،کمر مادرم شکست
@hosenih
ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت
آندم که قلب طفل،به دور و برم شکست
من دست بسته بودم و از روی بام ها
سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست
⏹
به نقل از © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#وحید_محمدی
▶️
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
@hosenih
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
@hosenih
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
⏹
به نقل از© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه
یا مولاتی یا زهرا:
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
@hosenih
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
@hosenih
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
⏹
به نقل از© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
ای کربلا سلام
پرچم به شانه ام
من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام
خسته نمی شوم
این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام
در پای هر عمود
رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام
ای کربلا سلام
@hosenih
نزدیکِ اربعین
غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه
لطف امام رضا
شد شاملم که آرزوی من محققه
زائر روایته
که با فرشته های خدا می شه بدرقه
ای کربلا سلام
در سینه ام حسین
صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم
در طولِ این مسیر
با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم
در پای هر عمود
اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم
ای کربلا سلام
می گن تو این مسیر
بر پای زائرای شما بوسه می زنن
می گن به التماس
زوارتو برای پذیرایی می برن
جون می کنن فدا
در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن
ای کربلا سلام
@hosenih
هر کس پیاده رفت
یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه
دیدم جوونی رو
کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه
تا می گی یا حسین
بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه
ای کربلا سلام
⏹
به نقل از © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#محمدجواد_پرچمی
▶️
بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت
از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت
بر گردن جهان تشيع چه دينى است
اين شور بىمقايسه حج حسينى است
@hosenih
کى ديده است جمعيتى اينچنين بگو
شور و شعور و تربيتى اينچنين بگو
يک مکتب و اهميتى اينچنين بگو
کى ديده است تسليتى اينچنين بگو
پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
@hosenih
اين رستخيز عام که درسى حماسى است
يک مکتب مجرب انسانشناسى است
رزمايش بزرگ عبادى سياسى است
اين کار ريشهايست پيامش اساسى است
بىسابقهترين تجمع روى زمين شده است
حالا مدال وحدت ما اربعين شده است
@hosenih
اين اربعين همايشى از اتحاد ماست
يک پرده از نمايش يومالجهاد ماست
مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست
اين اربعين نشانهاى از اعتقاد ماست
ما سالهاست عاشق يک بىکفن شديم
تاثير عاشقى است که دور از وطن شديم
@hosenih
اول نجف مقابل ميخانهی على
جامى بزن ز بادهی مستانهی على
اذن دخول پشت در خانهی على
زآنجا سپس زيارت دردانهی على
بايد ولى شناخت سپس جان به کف گذشت
بايد براى کرببلا از نجف گذشت
@hosenih
وقت وصال مىطلبد دل به جاده زد
موکب به موکب از لب پیمانه باده زد
بايد در اين مسير قدم بىاراده زد
بوسه به روى تاول پاى پياده زد
عاشقشدن وسيلهی آوارهبودن است
آوارگى نتيجهی بيچارهبودن است
@hosenih
مردم دلى به سوى قرن مىبرند آه
جانهاى مست را سوى تن مىبرند آه
سر را براى کشتهشدن مىبرند آه
دنبال خويش بچه و زن مىبرند آه
شکر خدا که غذاى فراوان رساندهاند
زوار شاه تشنه که تشنه نماندهاند
@hosenih
پاى پر آبله غم مرهم نداشتند
چيزى براى طى سفر کم نداشتند
زنهاى اين پيادهروى غم نداشتند
يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند
يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد
يک گوشواره دردسر گوشها نشد
@hosenih
بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد
خونش که ريخت گريهی هرشب شروع شد
در بين دختران حرم تب شروع شد
يک اربعين رسالت زينب شروع شد
گرچه به روى ناقهی عريان سوار شد
حيدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد
@hosenih
مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت
او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت
در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت
ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت
کاخ يزيد را به سر او خراب کرد
او يکتنه به جاى همه انقلاب کرد
⏹
به نقل از© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
روضه مکتوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) (قطعه اول)
ایام شهادت و رحلت رسول خدا و امام مجتبی است این شب ها دو بستر بیماری تو مدینه پهن شده یکی بستر بیمار ی رسول خدا و دیگری بستر بیماری امام مجتبی
یه جا زهرا پرستاری می کنه یه جا زینب
دلها رو روانه کنیم مدینه کنار بستر رسول خدا
عرضه بداریم السلام علیک یا رسول الله یا ابا الزهرا ای پدر فاطمه!
چرا این طور صدا می کنم یا ابا الزهرا
آخه وقتی آیه نازل شد پیغمبر رو مثل همدیگه صدا نکنید همه صدا میزدن یا رسول الله فاطمه هم همین طور صدا می زد پیغمبر فرمود زهرا جان این دستور برای تو نیست تو منو بابا صدا کن بگو یا ابه وقتی تو منو بابا صدا می کنی دلم زنده میشه
اصلا تو ماجرای حدیث کساء وقتی خدا خواست این پنج نفر رو معرفی کنه اول زهرا رو به ملائکه معرفی کرد.
اما این شبها یه آشوبی تو دل فاطمه افتاده
همون بابایی که شبها صوت قرائت قرآنش دل زهرا رو آروم می کرد دیگه به زهرا خبر رفتن داده
انس نقل می کنه فاطمه اومد پیش رسول خدا حسنین هم همراهش بودن وقتی اومد بابا رو تو بستر بیماری دید خودش رو انداخت رو بدن بابا خودش رو به سینه بابا چسبوند
اینجا پیغمبر زهرا رو آرام کرد زهرا رو روانه کرد
اما انس میگه همین طور که زهرا رفت اشک پیغمبر جاری شد رو به آسمان کرد صدا زد خدایا اهل بیتمو به تو سپردم اللهم اهل بیتی یعنی خدایا زهرا رو به تو سپردم
دیدی گاهی عزیزت می خواد مسافرت بره یا خدایی نکرده مریض شده مشکلی داره میگی خدایا پسرم خدایا مادرم اینجام پیغمبر همه حرفا رو تو یه جمله زد خدایا اهل بیتم
امام کاظم می فرماد پیغمبر خطاب به انصار فرمود مردم الا ان فاطمة بابها بابی و بیتها بیتی فمن هتکه فقد هتک حجاب الله
مردم در خانه فاطمه احترامش مثل در خانه منه هر کس حرمت زهرا رو بشکنه حرمت خدا رو شکسته
اینجا راوی می گه امام کاظم نقل روایت رو قطع کرد شروع کرد حسابی گریه کرد بعد سه بار فرمود هتک والله حجاب الله به خدا حرمت خدا رو شکستن حرمت مادرم رو شکستن بعد هم دو بار فرمود یا أمه یعنی وای مادرم ...
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه مکتوب رسول خدا (صلی الله علی و آله) (قطعه دوم)
بلال نقل می کنه لحظات آخر بچه ها وارد شدن خودشون رو سینه پیغمبر انداختن
امیر المومنین احساس کرد آقا داره اذیت میشه آخه سینه محتضر باید سبک باشه
اومد بچه ها رو از بدن بابا برداره آقا صدا زد علی جان بذار این لحظه آخری بوی حسین و حسنم رو بشنوم
عرض کنیم یا ابا عبدالله
یوم علی صدر النبی یوم علی وجه الثری
زبان حال زینب همین بود عصر عاشورا
ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست این خار و خاشاک بلا منزل و ماوای تو نیست
یا رسول الله همون حسینی که هر وقت می بوسیدی می فرمودی اقبل موضع السیوف دارم جای شمشیرها رو بوسه می زنم
یه جمله ای گفت زینب در دروازه کوفه
گفت حسین جان فکر نمی کردم این طور مقدر باشه شاید می خواست بگه حسین جان شنیده بودم شمشیر می زنن اما یه وقت دیدم دارن اسباشونو آماده می کنن بر سینه حسین ...
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
روضه مکتوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) (قطعه سوم)
این لحظات آخر تو بستر افتاده بود شروع کرد دونه دونه همه مصیبتا رو برا علی گفت
در روایت کافی فرموده شیئا شیئا همه چیزو برای علی گفت
این شیئا شیئا خیلی حرف داره ها
یعنی پیغمبر شروع کرد علی جان بعد من حق تو غصب می کنن عرض کرد عیبی نداره یا رسول الله صبر می کنم
من دارم اون شیئا شیئا رو معنی می کنم
علی جان در خونه تو آتش می زنن گفت صبر می کنم
اما انگار جبرئیل دید اینا کافی نیست امیرالمومنین میگه شنیدم جبرئیل به پیغمبر فرمود یا رسول الله به علی بگو حرمتتو می شکنن
من نمی دونم دیگه علی چی شنید از پیغمبر امیر المومنین خودش می فرماد به رو به زمین افتادم
یه جمله ش اینه اگه پیغمبر نفرموده بود نمی گفتم بحار نقل می کنه پیغمبر فرمود علی جان چه می کنی اون لحظه ای که پیراهنت رو به گردنت می پیچن مثل شتری تو کوچه ها می کشن مخذولا محزونا مهموما
هیچ یاوری نداری کسی نیست کمکت کنه
عرض کنیم یا رسول الله فقط یه نفر علی رو یاری کرد دیدن زهرا با سینه زخمی کشان کشان میاد صدا میزنه نمی ذارم پسرعمومو ببرید مظهر قدرت خدا است هر چه علی رومیکشن زهرا علی رو رها نمی کنه
اینجا بعضی گفتن دستور داد قنفذ با غلاف شمشیر اما بعضیام گفتن خودش غلاف رو گرفت انقدر بر پیکر نحیف زهرا ...
همه ناله بزنیم یا زهرا ...
گل پژمرده از بیداد، مادر
خزان آخر به بادت داد، مادر
خودم دیدم که از زندان سینه
نمیشد نالهات آزاد، مادر
خودم دیدم که در آن کوچه غم
حسینت از نفس افتاد، مادر
خودم دیدم حسن میسوخت چون شمع
که شد آب و نزد فریاد، مادر
ز جا برخیز ای غمخوار بابا
که بابا گشته دشمن شاد، مادر
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
مستحضرید که مناسب است که همه این روضه ها با روضه سید الشهدا تمام شود
اینها قطعه هایی از روضه بود که با کمی جابجایی قابل استفاده است.
🔰متن روضه شهادت امام رضا (علیه السلام)
شب شهادت غریب الغربا امام رضا است
بین اهل بیت امام رضا از همه غریب تر افتاد پیغمبر فرمود ستدفن بضعة منی بارض خراسان به زودی پاره تنم رو تو سرزمین خراسان دفن می کنن هر کس بره زیارتش خدا بدنش رو بر آتش حرام می کنه
اصلا امام صادق فرمود هرکس نوه منو تو خراسان زیارت کنه خودم دستشو می گیرم وارد بهشت می کنم حتی اگر اهل گناهان کبیره باشه
چند امام ضامن شدن عجیبه به خدا
امام جواد هم ضامن شده در روایت دیگه امیر المومنین فرمود هرکس پسرم رو زیارت کنه گناهانش بخشیده میشه حتی اگه اندازه ستاره های آسمون و برگ درختا باشه
حالا که نتونستیم کنار حرمش باشیم از همین راه دور سلام عرض کنیم السلام علیک یا غوث اللهفان و من صارت به ارض خراسان خراسان
ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی
این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است
روضه ات جنت فردوس مسما به رضایی
ای شه یثرب و بطحا تو غریبی به خراسان
سرور جمله غریبان و معین الضعفایی
اغنیاء مکه روند و فقرا سوی تو آیند
جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
اما آقا جان!
آه از آن دم که ز سوز جگر و حال پریشان
ناله ات گشت بلند آه جوادم به کجایی.
چند شباهت داره به مادرش فاطمه همین روضه ما باشه
در زیارت عرض می کنیم السلام علیک یا وارث فاطمة الزهرا
اولین شباهت اینه نقل کردن هر جمعه که از نماز جمعه برمی گشت نمی دونم چه غربتی امام رضا داشت صدا می زد خدایا اگر فرج من در مرگ منه الساعة مرگم رو برسان در زیارت هم داریم قتل الله من قتلک بالایدی و الالسن
خدا بکشه اونایی رو که با زبانشون شما رو کشتن
می خوام عرض کنم اینجا امام رضا آرزوی مرگ می کرد تو مدینه م مادرش فاطمه دعا می کرد هی صدا می زد الهی عجل وفاتی سریعا
خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسان
چرا؟ وقتی می پرسیدن خانم چرا اینقدر گریه می کنی می فرمود فقد النبی و ظلم الوصی دیگه طاقت مظلومی علی رو ندارم
خطاب به علی فرمود علی جان لیتنی مت قبل هنیئتی ایکاش می مردم این روزو نمی دیدم تو غریبی نمی تونم کاری برات کنم
شباهت دوم اینه خطاب کرد به ابا صلت اباصلت وارد اتاق مامون میشم اگر بیرون اومدم دیدی سرم رو پوشوندم دیگه با من حرف نزن یعنی بدون دیگه کارم تمامه
ابا صلت منتظره خدا چه بلایی می خواد سر پسر فاطمه بیاد یه وقت دید آقای منو شما با یه حالی از اتاق خارج شد
عرض کنیم یا صاحب الزمان مادرتون فاطمه هم لحظه آخر صدا زد اسما وسط اتاق دراز می کشم پارچه ای به صورت می اندازم اگر آمدی صدا زدی جوابتو ندادم برو علی رو خبر کن فَأَرسِلِی إلی عَلیّ
یعنی بگو بیا که بچه هات یتیم شدن
یه وقت علی تو مسجد مدینه نشسته ببینه بچه ها دارن دوان دوان میان علی خودت رو به زهرا برسان
تا خبر زهرا رو شنید دیدن علی به رو افتاد آب پاشیدن علی رو بلند کردن ناله بزنیم یا زهرا
خودش رو رساند به بالین زهرا
امام رضام لحظه آخر منتظره یه وقت اباصلت ببینه در که بسته بود وا شده یه نوجوانی چهره ش مثه ماه می درخشه وارد اتاق شده
صدا زد آقاجان من که در رو بسته بودم چطور وارد شدید؟
فرمود اباصلت اون خدایی که منو از مدینه به طوس آورده در بسته هم به روم وا می کنه
اما خودش فرمود یابن شبیب ان کنت باکیا لشیئ فابک علی الحسین
عرضه بداریم یا امام رضا لحظه آخر پسرت آمد سرت رو به دامن گرفت اما این تعجبی نداره پسر سر بابا رو به دامن بگیره
اما دلها بسوزه برای اون پدری که ظهر عاشورا آمد بالای سر جوانش یه وقت دیدن از روی اسب خودشو زمین انداخت هی صدا میزد ولدی علی ...
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
روضه کوتاه امام عسکری(علیه السلام)
السلام علیکم یا أهل بیت النبوة
اونهایی که در این ایام توفیق پیدا کردن زیارت سامرا مشرف شدند خوش به حالشون
عرضه بداریم آقا جان یا صاحب الزمان
ای کاش امشب ما هم مهمان حرم با صفای امام عسکری ... خانه شما ... سرداب مقدس بودیم
اونجا عرض ارادت می کردیم.
یا صاحب الزمان!
تنها نه اینکه بر تن تو جامه ی عزاست
حتی سیاه پوش غمت سرّ من رئاست
غم، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر
با چشم های دائم الاشک تو آشناست
خودش فرمود جد غریبم اگه زمانه منو به تاخیر انداخت لأندبن لک صباحا و مساءا و لأبکین علیک بدل الدموع دما
امشب اگه چشم دلتو واکنی یوسف زهرا گوشه خونه داره برای بابا اشک میریزه
تنها، غریب، گوشه ی سرداب خانه ات
بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست
این روزها اگر که ندارید زائری
ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست
امشب یا صاحب الزمان دل ما رو هم ببر به خونه امام عسکری
چه قدر سخته! اون آقایی که پنج شش سال بیشتر نداره
یه بابای 28 ساله جوان
ببینه بابا زمین گیر شده از نفس افتاده
تو بستر بیماری افتاده
در روایت شیخ طوسی نقل می کنه
بی بی حضرت نرجس خاتون
دید امام می خواد دارو بنوشه
کاسه دارو رو نزدیک لبهای مطهرش می بره
اما هر بار سعی می کنه
این کاسه به لب و دندان مطهرش می خوره اما از شدت ضعف نمیتونه کاسه دارو رو نوش جان کنه
اینجا نوشتن بی بی گویا نمی تونست این صحنه رو ببینه کاسه رو از دست آقا گرفت
اینجا به عقید خادم اشاره کرد فرمود
وارد اتاق بشو اون جا یه نوجوانی می بینه در حال سجده
پسرم مهدی رو صدا بزن
غلام میگه وارد اتاق شدم دیدم یه نوجوانی مشغول دعا است
گویا آقا داره برای بابا دعا می کنه
یک دفعه عقید دید حضرت نرجس خاتون اومد دست امام زمان رو گرفت برد پیش بابا
تا چشم امام عسگری به صورت امام زما منور شد
صدا زد یا سید اهل بیته
ای آقای خونه اسقنی الماء
این تعبیر یا سید اهل بیته خیلی معنا داره
یعنی پسرم تو دیگه آقای خونه ای تو همین سن کودکی
شاید اشاره داره پسرم تو باید آماده باشی مرد این خونه باشی ...
این داستان زهر و جگر مستمر شده
چشم پسر برای پدر باز، تر شده
تغییر کرده رنگ رخت یابنفاطمه
کز سوز سینهات پسرت با خبر شده
آثار زهر، صورتتان را کبود کرد
معلوم شد که هر چه شده با جگر شده
اینجا امام زمان اومد گفتن کاسه آب رو به پدر خوراند
عرضه بداریم یا صاحب الزمان الحمدلله لحظه آخر رسیدی به بابا آب رساندی
این روضه رو انشاالله همین دسته جمع سامرا باشیم کنار حرم با صفای امام عسکری این روضه رو بخونیم
عرضه بداریم یا صاحب الزمان تو سن پنج شش سالگی سر بابا رو به دامن گرفتی
چقدر سخته یه کودک سر بابا رو بغل کنه بابا جون بده
اما آقاجان نمی دونم اینجا به شما سخت تر گذشت یا اون لحظه که عمه سادات تو خرابه داشت تماشا می کرد
رقیه سر بابا رو بغل کرده
اما چه حالی داشت
یه وقت تا نگاه کرد به سر بابا زبان حالش این بود رقیه
پدر فدای سر نورانیت سنگ جفا که زد به پیشانیت
عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
روضه امام عسگری (علیه السلام).aac
18.31M
🔉صوت روضه شهادت امام عسگری (علیه السلام)
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub