eitaa logo
متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
4.4هزار دنبال‌کننده
25 عکس
17 ویدیو
83 فایل
این کانال پشتیبان کانال روضه های مکتوبه اینجا متون گذاشته میشه راه ارتباط: @Yazahra1357 لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub لینک منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مصائب اسارت آل الله 🔴 مجلس ابن زیاد: 🔴 63. تهدید به جان امام سجاد علیه السلام 🔴 64. دفاع زینب کبری و جمله ابن زیاد درباره فداکاری زینب سلام الله علیها امالی شیخ صدوق نقل می کند: سپس اسیران را بر ابن زیاد عرضه کردند او دستور داد گردن علی ابن الحسین علیهما السلام را بزنند. پس امام سجاد علیه السلام فرمود : اگر بین تو و این زنان اسیر خویشاوندی برقرار است، یک شخصی را مأمور کن تا ایشان را به وطن برساند. ابن زیاد گفت: خود تو اینان را به وطن خواهی رسانید. گویا ابن زیاد خجل شد و خداوند عزوجل بدین وسیله امام سجاد علیه السّلام را از قتل نجات داد. الأمالي للشيخ الطوسي أَبُو عُمَرَ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَامِرٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيه: ... ثُمَّ عُرِضُوا عَلَيْهِ فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ إِنْ كَانَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ هَؤُلَاءِ النِّسَاءِ رَحِمٌ فَأَرْسِلْ مَعَهُنَّ مَنْ يُؤَدِّيهِنَّ فَقَالَ تُؤَدِّيهِنَّ أَنْتَ وَ كَأَنَّهُ اسْتَحْيَا وَ صَرَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْقَتْلَ در نقل وقعة الطف و ارشاد شیخ مفید مکالمه ای از ابن زیاد با امام سجاد علیه السلام با کمی تفاوت نقل شده است: در وقعة الطف می نویسد: ابن زیاد به علی ابن الحسین نگاه کرد و گفت نام تو چیست؟ فرمود من علی ابن الحسین هستم. گفت مگر خدا علی ابن الحسین را نکشت؟ امام سجاد سکوت کرد. ابن زیاد گفت چرا سخن نمی گویی؟ فرمود: برادری داشتم که نام او نیز علی بود و مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت خدا او را کشت! امام سکوت کرد. ابن زیاد گفت: چرا سخن نمی گویی؟ حضرت این آیه ها را خواندند که خدا است که جان مردم را در هنگام مرگ می گیرد و هیچ کس نیست که میمیرد مگر به اذن خدا! ابن زیاد گفت تو نیز از آنان هستی! (یعنی تو نیز به زودی به امر من از دنیا خواهی رفت!) پس به جلاد دستور داد وای بر تو وی را بکش! در این حال زینب کبری امام را گرفت و گفت ای پسر زیاد کافی است از تو به نسبت به ما! [یعنی بس است آنچه از ما کشتی!] آیا از ریختن خون ما سیراب نشدی! قسمت می دهم به خدا اگر بهاو ایمان داری اگر او را می کشی مرا هم به همراه او به قتل برسان! امام نیز به او گفت اگر بین تو و این بانوان خویشاوندی هست همراه آنان کسی را بفرست که پرهیزگار باشد و با آنان طبق اسلام رفتار کند. ابن زیاد از فداکاری زینب کبری تعجب کرد و به آن دو نگریست و گفت: شگفتا از خویشاوندی! به خدا زینب دوست دارد اگر علی ابن الحسین را بکشم وی را نیز همراه او بکشم! این جوان را رها کنید! [ثم‏] نظر عبيد اللّه بن زياد الى علي بن الحسين، فقال له: ما اسمك؟ قال: أنا علي بن الحسين! قال: أو لم يقتل اللّه عليّ بن الحسين! فسكت. فقال له ابن زياد: مالك لا تتكلّم؟! قال: قد كان لي اخ يقال له أيضا: عليّ، فقتله الناس! قال: إن اللّه قد قتله! فسكت علي [بن الحسين عليه السّلام‏]. فقال له: مالك لا تتكلّم؟! قال: «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها» « وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» . قال: أنت- و اللّه- منهم. [ثم قال لمريّ بن معاذ الأحمري‏]: و يحك اقتله! [ف] تعلّقت به عمّته زينب فقالت: يا ابن زياد! حسبك منّا! أ ما رويت من دمائنا! و هل أبقيت منّا أحدا! [و] اعتنقته [و] قالت: أسألك باللّه- ان كنت مؤمنا- إن قتلته لمّا قتلتني معه! و ناداه علي [بن الحسين‏]: ان كانت بينك و بينهنّ قرابة فابعث معهنّ رجلا تقيّا يصحبهن بصحبة الاسلام! فنظر إليهما ثم قال: عجبا للرّحم‏! و اللّه ودّت لو أنّي قتلته أنّي قتلتها معه! دعوا الغلام. در ارشاد شیخ مفید همین روایت با کمی تفاوت نقل شده است از جمله این که در انتهای نقل می گوید: «زینب کبری امام را در آغوش کشید و گفت به خدا از وی جدا نمی شوم پس اگر او را می کشی مرا نیز به همراه وی بکش! ابن زیاد مدتی به این دو نگریست و گفت: شگفتا از خویشاوندی! به خدا گمان می کنم زینب دوست دارد اگر علی ابن الحسین را بکشم وی را نیز همراه او بکشم! این جوان را رها کنید! که او با همین بیماری از دنیا خواهد رفت.» و فی الارشاد: ... فَتَعَلَّقَتْ بِهِ زَيْنَبُ عَمَّتُهُ وَ قَالَتْ يَا ابْنَ زِيَادٍ حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَالَتْ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ‏ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ فَنَظَرَ ابْنُ زِيَادٍ إِلَيْهَا وَ إِلَيْهِ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ عَجَباً لِلرَّحِمِ‏ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّهَا وَدَّتْ أَنِّي قَتَلْتُهَا مَعَهُ دَعُوهُ فَإِنِّي أَرَاهُ لِمَا بِهِ. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰 مصائب اسارت آل الله 🔴 مجلس ابن زیاد: 🔴 65. سنان در مجلس ابن زیاد جمله سنان: رکاب اسب مرا از طلا و نقره پر کن که من بودم که آن پادشاه پاسداشته شده را کشتم! کشتم آن آقایی که بهترین پدر و مادر و بهترین اصل و نسب را داشت. ابن زیاد گفت: وای بر تو اگر می دانستی پدر و مادر او بهترین مردم اند چرا او را کشتی؟ پس دستور داد سر او را از تن جدا کنند. الأمالي للصدوق عن عبد اللَّه بن منصور عن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه [زين العابدين‌] عليهم السلام : أقبَلَ سِنانٌ لَعَنَهُ اللَّهُ حَتّى‌ أدخَلَ رَأسَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام عَلى‌ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ ، وهُوَ يَقولُ : اِملَأ رِكابي فِضَّةً وذَهَبا إنّي قَتَلتُ المَلِكَ المُحَجَّبا قَتَلتُ خَيرَ النّاسِ اُمّاً وأبا وخَيرَهُم إذ يُنسَبونَ نَسَبا فَقالَ لَهُ عُبَيدُ اللَّهِ بنُ زِيادٍ : وَيحَكَ ! فَإِن عَلِمتَ أنَّهُ خَيرُ النّاسِ أباً واُمّاً ، لِمَ قَتَلتَهُ إذَن ؟ فَأَمَرَ بِهِ ، فَضُرِبَت عُنُقُهُ ، وعَجَّلَ اللَّهُ بِروحِهِ إلَى النّارِ . 🔴 66. دستور زینب کبری در کوفه: «جز کنیزان به دیدار ما نیایند، زیرا اینان نیز مانند ما اسارت کشیده اند» ثُمَّ أَمَرَ ابْنُ زِيَادٍ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ أَهْلِهِ فَحُمِلُوا إِلَى دَارٍ إِلَى جَنْبِ الْمَسْجِدِ الْأَعْظَمِ فَقَالَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ ع لَا يَدْخُلَنَّ عَرَبِيَّةٌ إِلَّا أُمُّ وَلَدٍ أَوْ مَمْلُوكَةٌ فَإِنَّهُنَّ سُبِينَ كَمَا سُبِينَا. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰 مصائب اسارت آل الله 🔴 67. تنگنای معیشتی در زندان کوفه امالی صدوق می نویسد: از حاجب ابن زیاد نقل شده است:«ابن زیاد دستور به زنجیر زدن بر بدن امام سجاد و بردن ایشان و اسیران و بانوان به زندان را صادر کرد. و من نیز با آنان بودم، بر هرکوچه ای که گذر می کردیم پر از مردان و زنان بود که به صورت خود می زدند و گریه می کردند سپس اهل بیت را به زندان انداختند و بر آنان سخت گرفتند. [طبق برخی نسخه ها به جای «ضیق علیهم» تعبیر «طبق علیهم» آمده است که شاید به معنای بسته شدن تمام راههای به زندان حتی سقف آن باشد چنانکه در روایت طبری شخصی با انداختن سن داخل زندان به آنان پیام می داده است.] متن امالی: حدّثنا أبو نعيم، قال: حدّثني حاجب عبيد اللّه بن زياد:«... ثم أمر [ابن زیاد] بعلي بن الحسين ع فغل و حمل مع السبايا و النسوة إلى السجن و كنت معهم فما مررنا بزقاق إلا وجدناه ملآن رجالا و نساء يضربون وجوههم و يبكون فحبسوا في سجن و ضيق عليهم‏ [خ ل طبق علیهم]. 🔴 68. در خطر بودن جان اهل بیت در زندان کوفه در روايتی از عوانة بن حكم كلبى چنين آمده است كه: وقتى حسين علیه السلام كشته شد و اموال و اسيران را در كوفه پيش عبيد اللّه بن زياد آوردند، در آن اثنا كه اسيران را نگهداشته بودند، سنگى در زندان افتاد كه نوشته‏اى بدان بسته بود به اين مضمون:« پيك درباره شما به فلان و فلان روز سوى يزيد بن معاويه روان شد. فلان و فلان روز مى‏رود و فلان و فلان روز باز مى‏آيد. اگر تكبير شنيديد، يقين كنيد كه كشتن است و اگر تكبيرى نشنيديد، امان است؛ ان شاء اللّه.» گويد: و چون دو روز يا سه روز پيش از آمدن پيك شد، سنگى به زندان افتاد كه نوشته‏اى بدان بسته بود با يك تيغ و نوشته چنين بود:« وصيت كنيد و سفارش بگوييد كه فلان و فلان روز در انتظار پيك‏اند.» اما پيك بيامد و تكبير شنيده نشد و نامه [از طرف یزید] آمد كه: اسيران را پيش من فرست.» متن تاریخ طبری قال هشام: و أمّا عوانة بن الحكم الكلبيّ، فإنّه قال: لمّا قتل الحسين و جي‏ء بالأثقال و الأسارى حتّى وردوا بهم الكوفة إلى عبيد اللّه، فبينا القوم محتبسون إذ وقع حجر في السّجن، معه كتاب مربوط، و في الكتاب: خرج البريد بأمركم في يوم كذا و كذا إلى يزيد بن معاوية، و هو سائر كذا و كذا يوما، و راجع في كذا و كذا، فإن سمعتم التّكبير، فأيقنوا بالقتل، و إن لم تسمعوا تكبيرا فهو الأمان‏ إن شاء اللّه. قال: فلمّا كان قبل قدوم البريد بيومين أو ثلاثة إذا حجر قد القى في السّجن، و معه كتاب مربوط و موسى، و في الكتاب: أوصوا و اعهدوا فإنّما ينتظر البريد يوم كذا و كذا. فجاء البريد و لم يسمع التّكبير، و جاء كتاب بأن سرّح الاسارى إليّ. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰 مصائب اسارت آل الله 🔴 حرکت از کوفه به سمت شام 🔴 69. دستور به زنجیر جامعه کشیدن امام سجاد (علیه السلام) از کوفه ابن زیاد دستور داد على بن الحسين عليه السّلام را غل و زنجير گران به گردنش نهادند، سپس ايشان را به دنبال سرها با محفر بن ثعلبه عائدى و شمر بن ذى الجوشن روان كرد. پس آنان را بياوردند تا بدان گروهى كه سرها با ايشان بود، رسيدند و على بن الحسين عليه السّلام در تمام راه با كسى سخن نگفت . 🔴 70. شلوغی کوچه کوفه از مردم گریان در طبقات ابن سعد به نقل از امام سجاد آورده است: ما را از کوفه به سمت یزید بردند و کوچه های کوفه پر از مردمی شد که بر ما گریه می کردند پس بخش عمده ای از شب گذشت و نمی توانستند ما را عبور دهند و من گفتم اینان همانانی هستند که ما را کشتند و الان گریه می کنند. قال: أخبرنا علي بن محمد، عن حباب بن موسى، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن علي بن حسين، قال: حملنا من الكوفة إلى يزيد بن معاوية فغصت طرق الكوفة بالناس يبكون، فذهب عامة الليل ما يقدرون أن يجوزوا بنا لكثرة الناس، فقلت: هؤلاء الذين قتلونا وهم الآن يبكون! 🔴 71. به نیزه کردن سرها در تمام منازل سبط ابن الجوزی نوشته است: «در بین راه سرها درون صندوق بود و به هر منزلی که می رسیدند دوباره سرها را به نیزه می کردند.» ‏. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴تا اینجا به مصائب اسارت آل الله تا خروج اهل بیت از کوفه اشاره شد در مسیر کوفه تا شام نیز مصائبی بر کاروان اهل بیت اتفاق افتاده است که انشاالله در فرصت های دیگر به آن اشاره خواهد شد.🔴
🔴 فهرست مصائب اسارت آل الله 3⃣ صفحه سوم فهرست👇👇👇 🔴🔴 نکات حرکت از کوفه به سمت شام🔴🔴 🔴 ۶۹. دستور به زنجیر جامعه کشیدن امام سجاد علیه السلام 🔴 ۷۰. شلوغی کوچه های کوفه از مردم گریان 🔴 ۷۱. به نیزه کردن سرها در تمام منازل صفحه قبل (دوم) فهرست را از اینجا ببینید. صفحه بعد (چهارم) فهرست را از اینجا ببینید.