eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.3هزار دنبال‌کننده
48 عکس
44 ویدیو
7 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ ⬛️ ◼️ ◾️ ▪️ ( 7 ) 🍁به آیه آیه قرآن احمدی صلوات 🍁به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات 🍁به اهل بیت رسول گرامی اسلام  🍁به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات (دعای فرج) ⏺السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام علیک یا بنت الحسین شهید یاسکینه س 🔅از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم 🔅شکر خدا گرمی بازار حسینیم (الحمدالله) 🔅هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید 🔅با افتخارما جزو نوکرهای دربار حسینیم 🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم (هرکس هر چی میخواد بگه بگه ما حسین داریم) 🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم 🔅تنها در این عالم پی کار حسینیم 🔅این رفت و آمدهای ما معنیش این است 🔅دیوانۀ یک لحظه دیدار حسینیم ⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین … دختر حسین سکینه سلام الله علیها … (عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت) کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد… ◼️آی دلای کربلایی … روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته… ( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره) ⏺گفت بابا … بابا …بابا 🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد 🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را بابا … 🍁ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید 🍁مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را (صدا زد بگو دخترم) گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا بابا باهات حرف دارم (حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا) گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا 🔷یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند… ◾️دخترو به دامن گرفت(بگو بابا) گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو بهت دادن اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو‌ روش کشیدی… بابا … میدونم دیگه بر نمی گردی… بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا… خواستم این لحظه آخر رو‌دامنت بشینم بابا… دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا… 🔘 یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد… صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا ) بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا… (ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات  قلب منو آتیش نزن بابا… سکینه برگشت خیمه …منتظر بود امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت) ⏺همین روضه ام باشه و ببینمت کربلا ⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد… حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد : وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه … ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟ صدا زد : «یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً» ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند… ◾️امان امان …2 امان از اون لحظه ای که مظلومانه اومد گودال قتلگاه… ( ديد عمه با يک بدن بي سر و قطعه قطعه شده صحبت مي کنه … کنار یه بدنی داره گریه میکنه) صدا زد «عمتي! هذا نعش من؟» (نشناخت بدن باباش حسینو) (سوال کرد عمه جان این بدن کیه؟) 🍁این نعش کیست گوشه ی گودال عَمَّتی 🍁از چه شده ست این همه پامال عَمَّتی (عزیز دلم سکینه جان حق داری نشناسی… ) «نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه … یا حسین … یا حسین … قربون اسمت برم آقا جان… ⏹تا اینو شنید …خودشو انداخت رو بدن بابا… بابا… بابا… بابا تو که یتیم نواز بودی بابا… من دخترت سکینه ام… یتیمم بابا… ⏺اینقدر این نازدانه رو‌سینه بابا گریه کرد…اعتَنَقَت جَسَدَ ابیها الحسین»به قدری ناله زد که بیهوش شد، نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: « یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه(سوخته) و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه(به هر سو می کشن)...» بدن پدر رو رها نمی کنه: « فاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عَنْ نعشِ ابیها... یه عده اوباش ریختن تو گودال یهو لحن دختر عوض شد هی صدا میزد بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنن بابا … ◾️ناله داری به ناله های دل سکینه خاتون سه مرتبه صدا بزن با حسین … . 🍁با عشق حسین هر که سر و کار ندارد 🍁خشکیده نهالیست ، پر و بال ندارد 🍁ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم 🍁آتش به محبان حسین کار ندارد ⏪خود امام زمان فرمود هر کس بعد از روضه جدم بر منه مهدی دعا کنه من براش دعا میکنم… خداااا … به بدن کبود شده حضرت سکینه خدایا به بدن پاره پاره امام حسین قسمت میدیم فرج امام زمان برسان… @rozehdaftari
دری که بوسه گه انبیای عظمی شد چگونه بود که با ضربه ی لگد وا شد بجای دسته گل جای احترام و سلام شرار، قسمت آن خانه ی معلی شد مقابل نفس بانوی عفیف علی صدای عربده یک غریبه پیدا شد آهای سینه زنان فاطمه زمین افتاد کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد امان ز میخ که کج رفت سمت پهلو رفت امان ز در که شکست و بلای زهرا شد قلاف تیغ یکی و دوتا نه،خیلی بود چگونه اینهمه ضربه به دست او جا شد؟! اگرچه پشت در خانه رفته بود از حال به احترام نگاه علی ز جا پا شد @rozehdaftari
نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد، این در سوخته حتما به زمین می افتد لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد   دست بالا برود روضه به پا خواهد شد حال بر صورت بانو بخورد یا نخورد   زنده می ماند اگر این نوک سنگین غلاف... فرقش این است به بازو بخورد یا نخورد بعد از این فرق ندارد به خدا حال علی خانه بی فاطمه جارو بخورد یا نخورد  داغ محسن به دل آل علی خواهد ماند نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد @rozehdaftari
@rozehdaftari خاک تو سرشته از سرشتی که علی ست تو کوثر جوشان بهشتی که علی ست پرسید درِ خانه: که مولای شماست؟! بامیخ به پهلوت نوشتی که علی ست
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار  أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار  أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار  أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نامحرم ندید شد تماشایی سرِ بازار  أَینَ المُنتَقِم @rozehdaftari
به غمش التیام بگذارید تیغ را در نیام بگذارید جنگ را ناتمام بگذارید به علی احترام بگذارید دست از فتنه کاش بردارید حرمت خانه را نگهدارید گرگ های دریده برگردید خانه دعوا ندیده برگردید رنگ زهرا پریده برگردید فاطمه داغ دیده برگردید از دل فاطمه خبر دارید حرمت خانه را نگهدارید جمع شعله به دست ، گوش کنید بی حیاهای پست گوش کنید پشت در او نشست گوش کنید نفس فاطمه ست گوش کنید پا به بیت الحرام نگذارید حرمت خانه را نگهدارید یاد بغض همیشه اش افتاد بر سر شاخه تیشه اش افتاد یاس این خانه ریشه اش فتاد فاطمه بار شیشه اش افتاد سوخت ، پهلو شکست و دست شکست حرمت خانه را شکست شکست
فراق تو درد است و درمان ندارد چرا قصه ی هجر پایان ندارد تو جان جهانی تو صاحب زمانی بدون تو جسم جهان جان ندارد بیا ای که در سال های ظهورت پر است از بهار و زمستان ندارد خودت را مگیر از دل بیقرارم که بودن بدون تو امکان ندارد تو این روزها باز هم غرق اشکی و اشک تو را چشم باران ندارد خدا را دوصد شکر آقا تو هستی اگر زائر آن قبر پنهان ندارد در این روزهای غریبی سپاهی بجز همسرش شاه مردان ندارد و بستند دستان خیبرگشا را شنیدند و گفتند امکان ندارد یهودی در آن کوچه دادش درآمد مگر که مدینه مسلمان ندارد @rozehdaftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حاج محمود کریمی 🔸شب جمعه حرمش دیدنیه.... 💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین (علیه‌السلام) هستند... 🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ @rozehdaftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 خواندن آیه اول آیت الکرسی بسیار سفارش شده است 🔸در کتاب امالی از شیخ صدوق علیه الرحمه آمده: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: اگر بدانید آیة الکرسی چه اندازه با اهمیت و با ارزش است در هیچ حالی آنرا ترک نمی‌کنید. 🔸برای رفع و از بین بردن مشکلات خود به آیة الکرسی پناه ببرید، اگر مشکلی دارید و یا اگر گرفتارید، اگر بیمارید، اگر تمام درهای این عالم به روی شما بسته شده است چرا از آیة الکرسی غافلید. 🔸با ایمان کامل و اعتقاد به اثر بخوانید و نتیجه بگیرید کما اینکه خواندن و نتیجه گرفتند👌 بهتر است بالای بام و زیر آسمان خوانده شود. به نیت دفع فتنه از بلاد اسلام هم اکنون بخوانید و برای دیگران هم ارسال کنید💐 https://eitaa.com/joinchat/77201857C160ebf881a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام دوستان تا میتونید این تیزر را به هر گروه و کانال وفردی میشناسید بفرستید هرکس برای ده نفر بفرسته وباعث قلقلک چند نفر بشه بزرگترین امر به معروفه حتما نباید بریم تو خیابون امر به معروف کنیم میدان اصلی الان اینجاست بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 یک داروی گیاهی مفید برای مداحان 🔘 استاد : حاج @rozehdaftari کانال روضه دفتری مجمع الذاکرین👆👆👆👆
❣﷽❣ 💥 💥 سلام آقا تو ‌هستی یوسفِ زهرا سلام آقا شدی آوارۀ صحرا غریب آقا سلام آقا میدونم‌ که عزاداری در این شبها به درد و غم‌گرفتاری غریب آقا میاد امشب صدایِ گریه های تو غم بابا شده امشب عزایِ تو غریب آقا *منتظر پسرشِ…پنج‌ سالشه…عزیزمُ بگید بیاد…مهدی مُ بگید بیاد کنارم* بیا بابا کنارم با دو چشم تر ببوسم من لب تو لحظه آخر عزیزمن‌ همین روزا به زخم‌ ما نمک خورده همین روزا بدون مادر کتک خورده عزیز من همین روزا عمومون محسنُ ‌کشتن همین روزا یه‌ کوهِ هیزم آوردن عزیز من همین روزا میون یک ‌در و دیوار شده زخمی یه سینه با نوک مسمار لب تشنه‌ غریبِ عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من *میگه آبُ که برد تادهانش…حضرت این دندوناش چنان‌ میخورد به این ظرف آب…آب میریخت رو لباسایِ حضرت…هرجوری تونست بخوره قطره ای،ذره ای، بیشتر آبُ خورد ریخت رو لباسش* لب تشنه غریب عالمینم من دم آخرفقط یاد حسینم من حسین جانم به هرسختی مرا آخرکفن کردی تو‌هم‌ گریه برای پیرُهن‌کردی حسین‌جانم دم مغرب سرش بر نیزها بردن همه زنها به هرکوچه‌ کتک خوردن حسین… @rozehdaftari
روضه دفتری امام حسین ع دوتا داغه که سرامد همه داغ هاست ، یکی داغه جوانه که قلب پدر و مادر رو میشکنه ، هیچ پدر و مادری طاقت نداره داغ اولاد ببینه یکی داغه برادره که کمر خواهر و میشکنه ، اخه خواهرا علاقه خاصی به برادر دارن حالا که دلت شکست ، دلتو ببرم کربلا راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره داداش پس داداش ابالفضلم کو اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم @rozehdaftari
امام برهه ی تزویرهای بسیاری به‌وقت‌رفتن‌مسجد،زره‌به تن داری كریم شهر مدینه غریب افتادم به جان مادرت آقا،برس به فریادم خدا انشاالله برا هیچکی پیش نیاره، انشاالله هیچ وقت جلو چشمت... بزار اینجوری بگم.. وای مادرم.. دیگه از امروز به بعد عادت کن به این کلمه و ذکر...وای مادرم... خبر دادن به پیغمبر: یا رسول الله وحشی اومده مسلمان بشه؛ وحشی یکی از کفاره، قاتل حمزه سیدالشهدا است، حضرت فرمود: دین ما دین رحمت، هر کی می خواد به اسلام ملحق بشه ما سد نداریم، می تونه بیاد شهادتین بگه؛ بعد دیدن حضرت مکث کرد، فرمود: ولی بگید جلو چشم من نیاد، پرسیدند: یا رسوالله چرا نیاد؟ آخه وقتی می بینمش یاد بدن پاره پاره عموم می افتم، اون قاتل عمو جانم، من برا اون آقایی بمیرم که هی تو کوچه ها را می رفت.... 🔳اللهی بشکند دست مقیره 🔳که بین کوچه ها بی مادرم کرد امروز نشست کنار جنازه داداشش حسین یک طرف، عباس یک طرف،  هفتاد چوبه تیر به بدن امام مجتبی و به تابوت زدند.. تا قبل از شهادت بی بی تابوت عرب دیواره نداشته، اما مادرش یه رسمی گذاشت نمی دونم شاید به فکر حسنش بود، گفت: علی یه تابوتی بساز که حجم بدنم معلوم نباشه، خدا کنه تابوت حسنش هم دیواره داشته باشه، اگه دیواره داشته باشه شدت تیرها رو میگیره، اگه دیواره نداشته باشه این تیرها کفن پاره میکنه، بدن سوراخ کرد.. ابی عبدالله تیرها رو بیرون کشید، صدا زد دیگه لباس نو نمی پوشم، دیگه محاسنم خضاب نمی کنم، غارت زده منم... ابی عبدالله امروز از بدن برادرش تیر بیرون کشید.. این بار آخر حسین نبود که از یه بدن تیر می کشه.. کربلا یه تیر از گلوی علی اصغر، اومد کنار علقمه یه تیر از چشم عباس، اما این دو تا تیر یه طرف، چرا؟ این دو تا تیر از همون موضعی که زدند ابی عبدالله کشید بیرون، اما یه تیر سه شعبه خورد وسط قلب حسین هر کاری کرد تیر از مقابل در بیاره، خم شد...حسین.. @rozehdaftari
السلام علیک یا اباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو به طناب بسته بودن زیارت ناحیه مقدسه رو ببین خود امام داره روضه میخونه” عرضه داشت: و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید”حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید؛ دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب، با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) “أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَی الأَعناقِ” دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله”یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات”مثل برده ها ازین شهر به اون شهر می بردن. حسین…برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن… هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین… حالا که حال خوبی داری بزرگان به ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو می خونم اما اگه ۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن، مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴ تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه، لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت. رسید تو مجلس ابن زیاد، الله اکبر، خدا رحمت کنه، بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم” محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه، روضه خوان، روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن، مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین!و متن روضه اسارت حضرت زینب در شام بي تو قفس با آسمان فرقي ندارد بود و نبود اين جهان فرقي ندارد وقتي نباشي اين و آن فرقي ندارد ديگر بهارم با خزان فرقي ندارد ديگر چه فرقي ميكند قحطي آب است دريا بدون تو براي من سراب است تو قول دادي آشناي هم بمانيم شانه به شانه پا به پاي هم بمانيم تا دست در دست ،عصاي هم بمانيم تا آخرين لحظه براي هم بمانيم از روي تل ديدم سوي گودال رفتي آنقدر دست و پا زدي از حال رفتي خواهر بميرد كه دگر ياري نداري تنها شدي و هيچ غمخواري نداري دور و برت حتي عزاداري نداري – خواهر اسارت ميرود ، كاري نداري جان برادر صبر هم اندازه دارد زينب براي چند غم اندازه دارد روضه ایام اسارت حضرت زینب درخواست کردن از خدا رو باید یاد بگیری تبلیغ درخواست کردن از خدا رو باید یاد بگیری فرم ثبت نام yn-ad من بلای عشق تو بر جان خریدم ای حسین آمدم تا کربلا اما خمیدم ای حسین ماجرای این سفر را ای برادر جان بخوان از سیاهی تن و موی سفیدم ای حسین آن وداع آخرت هرگز نرفت از خاطرم از کنارم رفتی از تو دل بریدم ای حسین داغ هجده یوسف بی سر به دل دارم ولی غیر زیبایی که من چیزی ندیدم ای حسین کوفه قصدش بود تا خوارم کند اما اخا تو ز نی دیدی شهامت آفریدم ای حسین خاطرات شام آتش می زند بر جان و دل ناسزاها بود که ، آنجا شنیدم ای حسین مجلس نا محرمان ، شد خاک عالم بر سرم تا که در طشت طلا راس تو دیدم ای حسین تو به روی من نیاور ، چون خجالت می کشم بی رقیه تا مزار تو رسیدم ای حسین بهترین کامپوزیت و یا لمینیت رو میخوای تجربه کنی اونم به صورت اقساط؟ تبلیغ بهترین کامپوزیت و یا لمینیت رو میخوای تجربه کنی اونم به صورت اقساط؟ تماس و مشاوره yn-ad متن روضه سوزناک اسارت حضرت زینب در مسیر کوفه و شام خمیده ارتفاع کوهساری وزیده باد سرد سوگواری شکسته قامت پر بار طوبی رسیده موسم پر برگ و باری گرفته مرگ چشم حیدری را نشسته خاک روی ذوالفقاری به روی عرش روی اسم اعظم به زیر فرش جسم ذات باری زمین و آسمان صورت به صورت عرق ریزان ز فرط شرمساری به روی شانه زخم تازیانه به دل از عشق امّا زخم کاری درون مشک ها از اشک لبریز کویر سینه ها بی آبیاری نشان هر قدم در این حکایت ضریح کوچکی در هوشیاری تمام نیزه ها رحلند این جا میان این همه یک نیزه قاری به روی نیزه شد وحی مکرر مگر جبریل هم این جاست؟ آری تلاوت می کند چه؟ سوره ی کهف برای مردم بی بند و باری وضو باید بگیرم گر چه این جا به غیر از گریه نبوَد آب جاری کسی از چشم خشک خویش پرسید ببین لب تشنه هستم، آب داری؟ نشسته روبروی هم در این بین دلِ خون من و ابر بهاری دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب مرور متنِ كتاب شرافت زینب وجود معجری از نور؛ پرده درپرده دلیل محكم حكم قداست زینب مسیر دین خدا را نشان مان داده چراغ روشنِ برج هدایت زینب
السلام علیک یا اباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو به طناب بسته بودن زیارت ناحیه مقدسه رو ببین خود امام داره روضه میخونه” عرضه داشت: و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید”حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید؛ دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب، با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) “أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَی الأَعناقِ” دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله”یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات”مثل برده ها ازین شهر به اون شهر می بردن. حسین…برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن… هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین… حالا که حال خوبی داری بزرگان به ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو می خونم اما اگه ۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن، مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴ تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه، لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت. رسید تو مجلس ابن زیاد، الله اکبر، خدا رحمت کنه، بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم” محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه، روضه خوان، روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن، مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند، ایشون می فرمود تا غروب همه داشتیم گریه می کردیم، ما که نمی فهمیم! یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه، بلکه شب خود ربابه، باب الحوائجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی به ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه”ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمی کرد” تا گفت “هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب” ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن “فرقت زینب و بکت” زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب به خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ به سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا … حسین ….. @rozehdaftari
4_5829913041935796495.mp3
3.29M
🔵 🔺چند صبح جمعه به انتظار او نخوابیده ای؟ @rozehdaftari